امروزه دیگر همانند سابق شاهد عناوین ترسناک عمیق و پرمفهوم نیستیم. دیگر بازیهای ترسناک چون گذشته دارای ترس روانپریشانه و گیمپلی غنی نبوده و فقط محدود شدهاند به خلق لوکیشنهای تاریک و صحنههای دلهرهآور و پرش یک هیولا جلوی صفحه نمایشگر و پنهان شدن شخصیت درون بازی در کمد. پس زمانیکه صحبت از برترها میشود ناخودآگاه باید عقب گرد کرده و کمی نوستالژی به آن اضافه نمود. با گیمفا همراه باشید با برترینها در ژانر ترس.
F.E.A.R 1
این بازی در زمان معرفی خود سر و صدای فراوانی به پا کرد. این اثر علاوه بر آنکه بسیار ترسناک بود ویژگیهایی داشت که در عناوین مطرح آن زمان نیز دیده نمیشد؛ مانند هوش مصنوعی بسیار پیشرفته سربازان دشمن که گاهی به راحتی شما را فریب میدادند. گاهی یک سرباز دوان دوان به سنگری پناه میگرفت و حواس شما را معطوف خود میکرد تا دیگر سربازان بیصدا شما را دور بزنند. یا زمانیکه نارنجک پرتاب میکردید تمامی آنها واکنشهای خاصی نشان میدادند. هوش مصنوعی بالای این بازی نه تنها در زمانه خود حتی امروزه نیز در کمتر بازیای دیده میشود. همچنین فیزیک ذرات این بازی که به جرات میتوان گفت در زمان خود انقلابی بود. هنگامی که تعداد زیادی از سربازان دشمن در حال تیراندازی بودند تمام محیط را اثرات اثابت گلوله پر میکرد و همه اشیا درون محیط به هوا برمیخواستند. این عنوان علاوه بر نکاتی که در بالا اشاره شد حس ترس خاصی نیز به همراه داشت که تا به امروز نظیرش دیده نشده است. اِلما، مظهر ترس بازی به بهترین شکل از آن استفاده شده بود بهطوری که پس از گذشت سالها هنوز تجربه این عنوان وحشت بسیاری بههمراه دارد. این بازی نمونه کامل یک عنوان موفق در سبک ترس است. ترس آن علاوه بر روان پریشانه بودن دارای پرشهای ناگهانی نیز بود و هیچ لحظه در بازی بدون دلهره نیست. تمامی نکات که یک بازی در سبک ترس باید داشته باشد را به بهترین وجه به کار برده و پا فراتر از تنها یک عنوان ترسناک گذاشته است. خود بنده زمانی که این بازی عرضه شد تنها دلیلی که توانستم آن را به پایان برسانم حس بسیار لذت بخش شلیک با اسلحهها بود وگرنه ترس بیش از حدش بارها مرا از ادامه بازی منصرف کرد.
Clive Barker’s Undying
عنوانی که تنها برای رایانههای شخصی منتشر شد و در سکوت نیز به فراموشی سپرده شد و نتوانست شهرتی کسب کند اما معروف نبودن این بازی مانع از کسب موفقیتهای فراوانش نشد. حس ترس بالای این بازی باعث شد تا کمتر کسی سراغش برود و به سرعت از خاطرات پاک شود. شاید F.E.A.R 1 نیز اگر نکاتی مثل هوش مصنوعی بالا و شوتینگ لذت بخش را دارا نبود به سرنوشت این عنوان دچار میشد. داستان این بازی اول شخص از این قرار بود که یکی از دوستان شخصیت اصلی شمارا را به عمارت خود دعوت میکند چون اتفاقات عجیبی در حال رخ دادن است که او را وحشت زده کرده است. شما دعوت را میپذیرید و به آن عمارت پا میگذارید. از ویژگیهای این بازی میتوان به سنگهای جادویی اشاره کرد که در طول مراحل آزاد میشدند. یکی از آن سنگها که در خلق صحنههای دلهرهآور درون بازی بسیار کمک میکرد سنگی بود که به کمک آن میتوانستید ابعاد دیگر محیط را مشاهده کنید. به عنوان مثال در یکی از راهروهای این عمارت تابلویی وجود داشت که تمامی اعضا خانواده درون آن بودند. اگر از درون سنگ به تابلو نگاه کنید تصویر عوض میشود و اعضا خانواده شکل واقعیشان دیده میشود؛ سر یکی از اعضا قطع شده و بر روی زمین افتاده است، پسر دیگر خانواده به شکل یک گرگنما ایستاده و دختر خانواده نیز با شکلی عجیب نظارهگر شماست. یا مثال دیگر اینکه اگر از درون سنگ، حیاط عمارت را تماشا کنید افرادی هستند که خود را توسط درختان دار زدهاند. ترس این عنوان گاهی شوکآور بود و گاهی روان پریشانه. بهعنوان مثال مقابل آینهای ایستادهاید و از درون آینه میبینید که شبحی پشت سرتان ایستاده و در حال تماشای شماست زمانیکه به عقب نگاه میکنید هیچ کس پشت سرتان نیست و اینگونه صحنهها بر روی ذهن شما اثر میگذارند و باعث میشوند حتی زمانی که در حال انجام امور عادی زندگی خود نیز هستید ترس همراهتان باشد. در جای دیگر عمارت اگر مقابل آینه بایستید هیچ چیز غیر عادی وجود ندارد اما اگر جلوتر بروید شبحی درون آینه ظاهر شده و نیم تنهای از آن بیرون میآید تا شما را چنگ بیاندازد. این نوع ترس لحظهایست؛ بهشما شوک وارد میکند؛ اما اثرش بر روی شما باقی خواهد ماند. این عنوان بسیار مرموز و ترسناک را به شما پیشنهاد میکنم تا حتما تجربه کنید. حتی پس از گذشت سالیان سال از انتشارش هنوز از ترسناکترین بازیهایی است که تجربه کردم.
P.T
از نام مقاله پیداست که باید بازی در آن نام برده شود اما تیزر قابل بازی Silent Hill چنان ترسناک بود که نامش باید در این لیست آورده شود. آقای کوجیما با همکاری آقای دل تورو در کنفرانس گیمز کام ۲۰۱۴ سونی بود که اعلام کردند تیزری از بازی Silent Hill قابل دانلود است. این تیزر تنها نشان دهنده نوع ترس و هسته اصلی سایلنت هیلی بود که کنسل شد. عنوانی با گرافیک واقع گرایانه و صداگذاری بینظیر که همه را ترساند. همه چیز از جمله اتمسفر و فضاسازی عالی بودند. در این عنوان شما هیچ کاری جز راه رفتن از دستتان بر نمیآید. شما در راهرو خانهای بههوش میآیید و هنگامی که در آخر راهرو را باز میکنید میبینید که در اول راهرو هستید و این چرخه بینهایت ادامه دارد و این حس را به شما القا میکند که اگر معمای این راهرو نفرین شده را حل نکنید تا ابد در آن گرفتار میشوید. حس ترس این عنوان بسیار عجیب است؛ بهعنوان مثال درون راهرو در حال حرکت هستید که رادیو به صدا در میآید و اخبار پخش میشود. گوینده اخبار میگوید: “مردی خانوادهاش را به قتل رساند. او همسر و فرزندانش را کشت.” گوینده در ادامه میگوید که “دختر خانواده درون دستشویی مخفی میشود و در را قفل میکند اما پدر خانواده با دروغ گفتن میگوید که تمام اینها فقط بازی بوده و زمانی که دختر در را باز میکند پدر خانواده او را هم میکشد.” پس از چندین دور در راهرو حرکت کردن، یک تغییر دیده میشود؛ یکی از درها کمی باز است وقتی سمت در میروید و سعی میکنید در را باز کنید به سرعت روح دختر کوچکی را میبینید که از درون اتاق در را محکم میبندد. متوجه میشوید این روح همان دختر بچهایست که خود را مخفی کرده بود و بستن در اشاره به زمان حادثه دارد. این یعنی ترکیبی بینظیر از ترس روانی و ترس لحظهای. صداگذاری فوق العاده این عنوان و شنیدن نفسهای عمیق از پشت سر، باعث میشود هیچ زمان در امان نباشید و هر لحظه دلهره همراهتان باشد. این تیزر قابل بازی با داشتن بیست دقیقه الی چهار ساعت گیمپلی تعاریف جدیدی از ترس را تداعی ساخت.
DEAD SPACE 1
بیهوده تلاش نکن، صدای فریادت در فضا شنیده نخواهد شد. همه شما نام ایزاک کلارک را شنیدهاید. مهندسی که برای کار کردن به فضا میرود و اتفاقات ناخوشآیندی برایش پیش میآید و شما بهدنبال راهی هستید برای زنده ماندن و فرار از این کشتی فضایی پر از هیولا. این عنوان با اتمسفر و فضا درگیر کنندهای که داشت بههمراه گیمپلی فوقالعادهاش و همچنین معماهای درگیر کننده به سرعت به محبوبیت زیادی دست یافت.
این عنوان علاوه بر ترسهای لحظهای، هر لحظه با صداگذاری قوی شما را شگفت زده میکرد. دلهره و وحشت از آنچه که قرار است اتفاق بیافتد همواره با شما بود و یک لحظه شما را آرام نمیگذاشت. این دلهره و وحشت را میتوان مدیون طراحی مراحل و فضاسازی این عنوان دانست. ترس برای زنده ماندن و وحشت از هیولاهایی که بهشما حمله میکنند کاملا ترس کلاسیک و کلیشهایست اما تیم سازننده چنان قوی کار کردهاند که این بازی به یکی از قویترین عناوین ترسبقا بدل شد.
Amnesia: The Dark Descent
سکته ناقص درون کمد. هیش، ساکت باشید، شاید کسی پشت سر ماست. آه نور فانوس هم که تموم شده است. *قیییییژ* صدای باز شدن در از کجاست؟ اون سایه چه چیزی بود که سریع رد شد؟ این صدای خنده کی بود؟
و بالاخره یک هیولا در مقابلتان ظاهر میشود….
شما در یک عمارت گیر کردهاید و یک موجود ناشناخته هم با شماست. حال باید راز درون عمارت را حل کنید. شما در این عنوان حتی از صدای پای خودتان نیز میترسید. عمارتی خالی از سکنه که سکوت همه جایش را فرا گرفته و حال تنها صدای قدمهایتان است که شنیده میشود؛ و صدای باز شدن یک در از پشت سرتان را میشنوید. در همین حین نور فانوستان نیز خاموش میشود. حال چه میکنید؟ بیحرکت میمانید یا با دویدن و فرار کردن سر و صدای بیشتری ایجاد میکنید و باعث جلب توجه میشوید؟ ترس این عنوان همواره با دلهره آمیخته است. شما همیشه از این میترسید که مورد تهاجم هیولا قرار بگیرید و این استرس همیشه با شماست.
SLENDER MAN: The Eight Pages
در این بازی کوتاه و اول شخص در جنگلی تاریک و مخوف رها شدهاید و تنها راه نجات و رهایی از این کابوس پیدا کردن ۸ برگه در این جنگل است اما این کار به هیچ وجه آسان نیست. مردی با قد بسیار بلند و کتوشلواری سیاه رنگ و صورتی بدون چهره هر لحظه ممکن است جلوی شما ظاهر شود و این به معنای کشته شدن شما و پایان بازی است. و صد البته هر بار که از اول شروع به بازی کنید جای برگهها عوض میشود و این سختی کار را دو چندان میکند. شما میتوانید از چراغ قوهای که دارید استفاده کنید اما این بدان معناست که ممکن است زودتر پیدا شوید. از ترسناکترین لحظات بازی میتوان گفت جایی است که در تاریکی جنگل بین درختان با ترس و لرز در حال قدم زدن هستید که چشمتان میخورد به وی که در گوشهای بیحرکت ایستاده و شما را تماشا میکند.
Siren: Blood Curse
در این بازی سومشخص و بقا محور، به جای شخصیتهای مختلف که بسته به موقعیت داستان تغییر میکنند باید بازی کنید و مخفیانه از دست دشمنان زامبی مانند بازی فرار کنید و یک سری ماموریتهای خاص را انجام دهید تا بتوانید نجات یابید. دشمنان در این بازی رفتاری شبیه به زامبی از خود نشان میدهند اما با ظاهری بسیار ترسناکتر.از نکات ترسناک بازی میتوان به بیدفاع بودن شخصیتها در برابر این موجودات اشاره کرد و اینکه آنها نیز همانند شما ترسیدهاند. البته با پیشروی در مراحل سلاحهایی هم در اختیار شما قرار میگیرد مانند بیل، کاتانا یا حتی کلت کمری اما یا مهمات بسیار محدود هستند یا شخصیت درون بازی توانایی استفاده به جا از سلاح را ندارد و محوریت اصلی گیمپلی نوعی قایمموشک بازی بین شما و موجودات درون بازی است. داستان در مورد تیم تصویر برداری شبکه تلوزیونی آمریکایی است که به روستای کوهستانی هانودا در ژاپن سفر میکنند تا در مورد شایعات مختلف اطلاعات کسب کنند اما در همان ابتدای ورود با کشته شدن شخصی در مراسم احضار روبهرو میشوند.
FATAL FRAME
این بازی برای اولین بار توسط ناشر پر کار Koei Tecmo در سال ۲۰۰۱ بر روی PS2 منتشر شد. این بازی در دهه ۸۰ ژاپن رخ میدهد و در مورد اتفاقات ماوراالطبیعه است. به شخصیت مونث بازی دوربین مخصوصی که توسط دانشمندان اختراع شده است میدهند تا بتواند هر موجود عجیبی را به تصویر بکشد. در هر مرحله از بازی ما با سناریویی ترسناک، خاص و جذابی مواجه میشویم که باعث میشود این بازی همیشه تازه و ترسناک باشد. تنها وسیله دفاعی در این بازی همان دوربین همراه شماست که باید با تصویر برداری از روحها آنها را اسیر کنید.
SILENT HILL 1
همانطور که قبلتر در مقاله داستانی این بازی گفتم این بازی قرار بود اثری اکشن و سینمایی باشد تا اینکه تیمسایلنت و کارگردان بازی آقای کیچیرو تویاما تصمیم گرفتند آن را تبدیل به اثری ترسناک کنند. آنها اگرچه با مخالفت کونامی روبهرو شدند اما با پافشاری حرف خود را به کرسی نشاندند. گیمری نیست که از ۲۵ سال پیش که بازی منتشر شد، پس از گذشت این همه سال افتتاحیه این بازی را از یاد برده باشد. در جایی که شخصیت اصلی بازی هری میسن برای پیدا کردن دختر خود در میان مه وارد کوچهای تاریک و مخوف میشود و هر چه جلوتر میرود با صحنههای وحشتناک بیشتری روبهرو میشود تا اینکه در انتها توسط موجودات شیطانی مورد حمله قرار میگیرد. بازیکن که راه فراری ندارد و نمیتواند فرار کند و گیرافتاده است مورد هجوم احساسات زیادی قرار میگیرد. ترس، ناتوانی، تنهایی، دلهره، تپش قلب، لرزش بدن و عرق کردن. و تمام اینها در کمتر از یک دقیقه رخ میدهد. چرا که کمتر کسی در بازیها تجربه کرده بود که بهخاطر طراحی مراحل از عمد توسط موجودات پلید کشته شود. اگر چه بعدا متوجه میشود شخصیت درون بازی بیهوش شده است. درست است که سال انتشار این بازی برمیگردد به ۱۹۹۹ اما طراحی مراحل و داستان بهقدری عالی است که شما را شگفت زده میکند. همچنین صداگذاری فوقالعادهای که قطعا تاثیر زیادی بر روی شما خواهد گذاشت.
سخن پایانی
در آخر مقاله دوست دارم نظر خودم را در باب ژانر ترس اعلام کنم. من عناوینی را در این ژانر برتر میدانم که پس از اتمام بازی همراه شما باشند، پس از اتمام بازی و خروج از آن به دست فراموشی سپرده نشوند و ترسهایی که تجربه کردید به لحظاتی که در بازی بودید معطوف نگردد. تنشها و دغدغههاش در زندگی و روزمرگی شما نیز همراه شود. سر کار هم حتی به آن موضوعات فکر کنید. مانند مجموعه Silent Hill که پس از سالها زندگی پر فراز و نشیب در ذهنم با من همراه است. معمولا این عناوین تاثیر گذار ریشه در فرهنگ شرق دارند و کمتر پیش میآید آثار غربی بتوانند این میزان از تاثیر گذاری را از خود نشان دهند. به دلیل فرهنگ قدیمیتر و کهنتر در شرق ما توانایی بازگویی داستان و قصههای ترسناکتر و عمیقتر هستیم. مثلا بازی مستقل iblis که توسط تیمی در ترکیه بر اساس باورهای آنان از جن ساخته شد و بر روی استیم منتشر شد و طرفداران زیادی از این ژانر را به سمت خود جذب کرد و حتی نسخه دومش هم ساخته شد با اینکه عنوان متوسطی است. عناوین ترسناک برای پیدا کردن طرفدار نیازی به گیمپلی و مبارزات پرزرق و برق و یا گرافیک آنچنانی ندارند و فقط و فقط باید ترسناک و تاثیرگذار باشند. و این موارد را متذکر شدم تا شاید ما ایرانیان که فرهنگی بسیار کهن داریم وارد این ژانر شویم و آثار خوبی منتشر کنیم. بدون شک در این زمینه بسیار موفق خواهیم بود.
گیمفا