تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
راهنمای خرید پاور بانک
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




نمايش نتايج 1 به 2 از 2

نام تاپيک: بازی های جذابی که مورد بی‌مهری مخاطبین قرار گرفتند (قسمت اول)...

  1. #1
    كاربر فعال انجمن نرم افزار shabnam1986's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    6,325

    پيش فرض بازی های جذابی که مورد بی‌مهری مخاطبین قرار گرفتند (قسمت اول)...


    بازی های زیادی درطول سالیان اخیر بوده‌اند که با وجود ارائه کیفیت مطلوب، مورد استقبال مناسب و درخور مخاطبان و طرفداران قرار نگرفتند و در اکثر اوقات، این عدم استقبال، باعث مرگ موقت یا کامل آن فرنچایز یا IP شد که امری فوق‌العاده دردناک است.
    طی این سری مقالات، قرار است سری بزنیم به عناوین بعضاً خاک خورده و نگاهی بیندازیم به علل احتمالی عدم استقبال مخاطبان از آن‌ها.

    Mad Max

    عنوان Mad Max، یکی از خاص‌ترین و متفاوت‌ترین بازی‌های نسل هشتم به شمار می‌آید. اگرچه این عنوان از یک سری نقص‌های کلی رنج می‌برد و در کل کیفیتی خارق‌العاده نداشت، اما بی‌نهایت سرگرم‌کننده بود و کاملا توانایی غرق کردن مخاطب در دل دنیای خود را داشت. از دنیای پساآخرالزمانی بازی گرفته تا مبارزات جذاب و فعالیت‌های جانبی درگیرکننده، این عنوان تجربه‌ای به شدت خاص و جالب را برای مخاطبان به ارمغان می‌آورد. با این وجود، آنچنان که باید و شاید، به این اثر توجه نشد و حتی آمار فروش دقیقی نیز از آن در دست نیست. شاید اگر استقبال کلی مخاطبان از این بازی سرگرم‌کننده بیشتر می‌بود، می‌توانستیم شاهد دنباله‌ای با کیفیت‌تر و کامل‌تر باشیم که عیب‌ها و کم و کاستی‌های نسخه‌ اول را برطرف سازد. اما در هر صورت، از عنوان Mad Max می‌توان به عنوان یکی از آثاری یاد کرد که مخاطبان با بی‌مهری با آن رفتار کرده و استقبال سردی از آن داشتند.
    Assassin’s Creed Syndicate

    پس از لانچ پر حرف و حدیث بازی Assassin’s Creed Unity، که به شدت تحت تأثیر مشکلات فنی این اثر قرار گرفت، دیدگاه کلی مخاطبان نسبت به فرنچایز Assassin’s Creed به شدت منفی بود و این جو منفی و سرد، گریبان‌گیر نسخه‌ی بعدی Assassin’s Creed، یعنی عنوان Syndicate شد. نه تنها استقبال ابتدایی مخاطبان هنگام عرضه به مراتب سرد‌تر و پایین‌تر از نسخه‌های قبلی بود، بلکه در ادامه نیز بازی از لحاظ فروش شرایط آنچنان جالبی را تجربه نمی‌کرد و طبق آخرین آمار اعلام شده، تنها نزدیک به پنج میلیون نسخه فروش داشت که البته این آمار قطعا دچار تغییر شده است، اما با توجه به استانداردهای Assassin’s Creed، نسبتا ناامیدکننده به شمار می‌رود.
    اما صادقانه قضاوت کنیم، Assassin’s Creed Syndicate به عنوان آخرین عنوان با ساختار کلاسیک (پیش از عرضه‌ی Mirage)، فوق‌العاده خوش ساخت و سرگرم کننده بود. نه تنها این اثر هویت خود را کاملا حفظ کرده بود، بلکه به خوبی المان‌های جدید و تازه‌ای به سری معرفی کرد و دنیای بازی نیز پر بود از فعالیت‌های جانبی و مراحل فرعی جذاب. از مراحل مربوط به گراهام بل و داروین گرفته تا فعالیت‌های جانبی متعدد. همچنین باید گفت شخصیت Jacob، یکی از بهترین پرداخت‌ها در بین کرکتر‌های این سری را داشت و فوق‌العاده باورپذیر کار شده بود. اما در هر صورت، مخاطبان با بی‌مهری و کم لطفی در حق Syndicate، به شدت باعث تخریب این اثر شدند.
    Sleeping Dogs

    تجربه‌ی یک بازی جهان آزاد مدرن در هنگ کنگ با مبارزات تن به تن عالی و داستانی گیرا، حتما باید بتواند مخاطبان را جذب خود کند، درست است؟
    بازی Sleeping Dogs، عنوانی خاص و منحصر به فرد بود که مشابهش را حتی تا امروز در دنیای بازی‌های ویدیویی به ندرت دیده‌ایم. در روزگاری که مخاطبان بازی‌های جهان باز را با GTA می‌شناختند، عنوان Sleeping Dogs تجربه‌ای مدرن، متفاوت و با اتمسفری به شدت گیرا محسوب می‌شد. پلیس مخفی‌ای که به قلب باند‌های تبهکاری هنگ کنگ نفوذ می‌کند و در این بین، با جنایات و فاجعه‌های مختلفی روبه‌رو می‌شود.
    مبارزات تن به تن بازی، حتی امروز بعد از یک دهه، همچنان جذاب هستند و می‌توانند مخاطبان را سرگرم کنند. Sleeping Dogs به شدت دنیای پر پتانسیلی داشت و اگر فروش بازی بهتر می‌بود و مخاطبان بیشتر از آن استقبال می‌کردند، می‌توانستیم دنباله‌ی این بازی را تجربه کنیم. افسوس که این اثر نیز اکنون به عنوانی فراموش شده تبدیل شده است.
    Resident Evil Revelations 1 & 2

    قبل از عرضه‌ی نسخه‌ی هفتم سری Resident Evil، این فرنچایز در وضعیت مطلوبی قرار نداشت و مخاطبان به شدت از وضعیت آن ناراضی بودند. عنوان جاه طلبانه‌ Resident Evil 6 بر خلاف انتظار کپکام، بازخورد مناسبی دریافت نکرد و نگرش منفی شدیدی پیرامون این فرنچایز، شکل گرفت. طی همان سال‌ها، شاهد عرضه‌ی دو نسخه از اسپین آف سری، با نام Revelations بودیم که بیشتر حول محور شخصیت‌هایی غیر از لیان، کریس و ایدا روایت می‌شود و شاهد بازگشت شخصیت‌های محبوبی چون Barry Burton نیز بودیم.
    به راحتی می‌توانم بگویم که هر دو نسخه‌ی این اسپین آف، به شدت آندرریتد بودند و به هیچ وجه بازخورد و استقبالی که لایقش بودند را دریافت نکردند. نسخه‌ی اول Revelations از لحاظ اتمسفر و فضاسازی عملکردی مناسب داشت و یک تجربه‌ی کلاسیک از سری را ارائه می‌داد. از طرف دیگر، Revelations 2 بسیار طراحی خلاقانه‌ای داشت و یکی از متفاوت‌ترین تجربه‌های Co-op را نیز ارائه می‌داد. درست است که این دو اثر به هیچ وجه فوق‌العاده نبودند، اما کاملا آثار ارزشمندی به شمار می‌آیند و به خاطر جو منفی آن دوره، قربانی شرایط شدند و اصلا به آن چیزی که لیاقت داشتند، دست نیافتند.
    Call of duty: Advanced Warfare

    سری Call of Duty، حد فاصل سال‌های ۲۰۱۴ تا ۲۰۱۸، عملکرد بسیار ضد و نقیضی داشت و شاهد آثار مختلف با اتمسفر و ستینگ‌های متفاوتی بودیم. یکی از این نسخه‌های متفاوت، Advanced Warfare بود که روایتی آینده‌نگرانه از جنگ‌‌آوری مدرن را به تصویر می‌کشید. با وجود این که این عنوان، بخش داستانی کاملا قابل قبول، بخش چندنفره بسیار سرگرم کننده و co-op بی‌نهایت جذابی داشت، اما مخاطبان آنچنان که باید آن را تحویل نگرفتند.
    اما اگر منصفانه قضاوت کنیم، بازی Call of Duty Advanced Warfare تجربه‌ شوتینگ جذاب و سرگرم‌کننده‌ای بود که خصوصا به لطف طراحی جذاب نقشه‌ها، لحظاتی به یاد ماندنی را برای مخاطبان فراهم می‌ساخت. این اثر نیز یکی دیگر از عناوینی است که قربانی موارد حاشیه‌ای شد و نتوانست به خوبی مخاطبان را جذب کند.
    Signalis

    ژانر Survival Horror یا وحشت بقاء، میزبان آثار کوچک و بزرگ زیادی در طول این سال‌ها بوده است. شکست در این ژانر امری بسیار عادی به شمار می‌آید، اما در این بین، بعضا برخی اثار با وجود کیفیت بسیار بالا، خروجی مناسبی دریافت نمی‌کنند و از لحاظ فروش، درآمدزایی و جذب مخاطب، آنچنان قابل قبول ظاهر نمی‌شوند.
    بازی Signalis که توسط rose-engine توسعه داده شده، بسیاری از المان‌های کلاسیک و هاردکور یک اثر Survival Horror را در دل خود جای داده است. از ساز و کار Inventory محدود که مخاطب را مجبور به تصمیم گیری می‌کند گرفته، تا فضا و اتمسفر بسیار سنگین و خاص و کمبود مهمات و آیتم‌ها.
    با وجود این که بازی در نزد منتقدان محبوب بود و متای قابل توجه ۸۴ را نیز کسب کرد، اما در بین جامعه مخاطبان Survival Horror، آنچنان که انتظار می‌رفت سر و صدای خاصی به پا نکرد و از آن جایی که آمار فروش دقیقی هم از این عنوان در دست نیست، می‌توان این گونه نتیجه گرفت که بازی در نهایت از لحاظ درآمدزایی و فروش قابل توجه عمل نکرده است. برای عاشقان آثار کلاسیک این سبک، Signalis قطعا تجربه‌ای شگفت‌انگیز به شمار می‌آید که کیفیت بالای آن، شما را غافلگیر خواهد کرد.
    Titanfall 2

    آخرین عنوان قسمت اول این مقاله، به شوتر فوق‌العاده جذاب Respawn Entertainment، یعنی Titanfall 2 اختصاص دارد. از همان نسخه‌ی اول، این بازی نشان داد که پتانسیل فوق‌العاده‌ای برای تبدیل شدن به یک اسم بزرگ در دنیای FPS‌ها را دارا است. بخش داستانی بازی فوق‌العاده بود، گان‌پلی بازی روان، نرم و لذت بخش طراحی شده بود و المان‌های تکنولوژیکی مثل دویدن روی دیوار لذت خاصی را به مخاطب اعطا می‌کرد.
    اما متاسفانه تصمیم عجیب و احمقانه EA برای انتشار این عنوان و Battlefield 1 ظرف فقط یک هفته فاصله، به شدت روی آمار فروش و جذب مخاطب آن اثر منفی گذاشت. نه تنها Titanfall 2 نتوانست آن فروش مد نظر EA (که معمولا بسیار بالا است) را کسب کند، بلکه به نوعی فروش Battlefield 1 را نیز تحت‌الشعاع خود قرار داد.
    در هر صورت، عنوان Apex Legends از دل خاکستر Titanfall متولد شد، اما ناکامی Titanfall 2، یکی از ناراحت کننده‌ترین وقایع گیمینگ قرن بیست و یکم به شمار می‌آید. عنوانی که شاید اگر در زمان دیگر و تحت شرایط متفاوتی عرضه می‌شد، بیشتر مورد استقبال و ستایش قرار می‌گرفت و حتی امکان داشت تا به امروز نیز به عمر خود ادامه دهد.

    گیمفا

  2. این کاربر از shabnam1986 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #2
    كاربر فعال انجمن نرم افزار shabnam1986's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    6,325

    پيش فرض


    بازی های زیادی درطول سالیان اخیر بوده‌اند که با وجود ارائه کیفیت مطلوب، مورد استقبال مناسب و درخور مخاطبان و طرفداران قرار نگرفتند و در اکثر اوقات، این عدم استقبال، باعث مرگ موقت یا کامل آن فرنچایز یا IP شد که امری فوق‌العاده دردناک است.
    طی این سری مقالات، قرار است سری بزنیم به عناوین بعضاً خاک خورده و نگاهی بیندازیم به علل احتمالی عدم استقبال مخاطبان از آن‌ها. پیش از هر چیز با کلیک روی تیتر زیر، قسمت اول مقاله را مطالعه کنید:


    Quantum Break

    آثار مختلفی در مدیوم‌های گوناگون پیرامون مبحث سفر در زمان یا همان Time Travel ساخته شده‌اند و دنیای ویدیو گیم نیز به نوبه‌ی خود، میزبان آثار مختلفی با این مفهوم بوده است. مبحث سفر در زمان با وجود جذابیت قابل توجه، ظرافت خاصی را می‌طلبد و معمولا بسیاری از داستان‌ها و روایت‌های پیرامون سفر در زمان، حالت کلیشه‌ای و بعضا پر حفره پیدا می‌کنند و نمی‌توانند تجربه‌ای جذاب را ارائه دهند. با این وجود، باید اذعان کرد بازی Quantum Break، قطعا یکی از بهترین آثار مربوط به Time Travel، نه تنها در دنیای ویدیو گیم، بلکه در کل مدیوم‌های رسانه‌ای است که متاسفانه اصلا و ابدا به آن چه لیاقتش را داشت نرسید و مورد کم توجهی شدید مخاطبان واقع شد. قطعا انحصاری بودن این عنوان برای پلتفرم آن زمان نه چندان محبوب Xbox One، یکی از مهم‌ترین دلایل عدم استقبال مخاطبان از این عنوان به شمار می‌آید، اما باز هم نمی‌توان استقبال ضعیف مخاطبان از این عنوان را توجیه کرد.
    درست است که کوتاهی بازی و برخی مشکلات کارگردانی در بازی مشهود بودند، اما گیم پلی فوق‌العاده جذاب بازی در کنار داستان و روایتی با تعلیق بالا، Quantum Break را به عنوانی بسیار سرگرم کننده تبدیل ساختند که متاسفانه به دلیل فروش بسیار پایین و استقبال ضعیف مخاطبان، بعید است روزی دوباره شاهد عنوانی از این سری باشیم.

    Tales From the Borderlands

    بازی‌های تل تیل در نسل هفتم و هشتم، برخی از بهترین شخصیت پردازی‌ها و داستان‌ها در کل نسل را خلق ساختند. از سری Walking Dead گرفته تا عنوان تحسین شده‌ی The Wolf Among Us، شاهد آثار بسیار هنرمندانه و خلاقانه‌ای از این استودیوی کوچک بودیم. اما بلاشک، یکی از بهترین آثار این استودیو، بازی Tales from the borderlands بود که متاسفانه کمتر شناخته شده‌ است و عنوانی به شدت آندرریتد به شمار می‌آید. این بازی، روایت‌گر گروهی ماجراجو در حدفاصل اتفاقات نسخه‌ی دوم و سوم است و شخصیت‌هایی مثل Rhys که در این بازی حضور دارند، بعدا در Borderlands 3 نیز به عنوان شخصیت‌های فرعی، نقش آفرینی می‌کنند.
    ترکیب آرت استایل سل شید بازی با طنز و شوخی‌های دنیای Borderlands، این اثر را را به یک اثر فوق‌العاده جذاب تبدیل کرده است که برخی از دوست داشتنی‌ترین و بهترین شخصیت‌های دنیای گیم را به مخاطب ارائه می‌دهد. افسوس که این اثر، به اندازه‌ی کیفیت و جذابیتش مورد استقبال نگرفت و نتوانستیم ماجراجویی‌های Fiona و Rhys را دوباره مشاهده کنیم. اگر از آثار دیگر تل‌تیل لذت برده‌اید، در اسرع وقت بازی Tales from the borderlands را تجربه کنید و از بازی این دوست داشتنی نهایت لذت را ببرید.
    Dishonored

    درست است که سری Dishonored، همواره مورد تحسین منتقدان قرار گرفته است و در میان آثار مخفی کاری، یکی از بزرگ‌ترین نام‌ها به شمار می‌آید، اما عدم استقبال مناسب مخاطبان از دو نسخه‌ی آخر، باعث شد این سری فعلا به خواب زمستانی برود و حتی زمان مشخصی نیز برای بازگشت آن وجود ندارد. عنوان Dishonored از همان نسخه‌ی اول، مفهوم آزادی عمل و نبوغ در طراحی مرحله را به شکل فوق‌العاده‌ای به رخ دیگر سازندگان کشید و به کلاس درسی کامل برای آثار مشابه تبدیل شد. تنوع قابلیت‌های در دسترس، ساختار پیچیده و در عین حال جذاب مراحل در کنار اتمسفر و فضاسازی فوق‌العاده، به راحتی این سری را در زمره موفق‌ترین آثار در سبک خود قرار می‌دهد.
    اما متاسفانه مخاطبان و گیمرها، آن چنان که باید و شاید از این فرنچایز استقبال نکردند و آمار فروش نسخه‌ی دوم، نسبت به نسخه‌ی اول، به مراتب پایین‌تر بود و این عدم استقبال، مهم‌ترین دلیلی بود که Arkane، تا مدت‌ها دیگر با این فرنچایز کاری نخواهد داشت‌. به عنوان یکی از طرفداران قدیمی این سری، امیدوارم که روزی بتوانیم شاهد نسخه‌ی جدیدی از این فرنچایز فوق‌العاده باشیم و یک بار دیگر، معنای واقعی آزادی عمل در پیشروی را تجربه کنیم. امیدوارم اگر روزی شاهد بازگشت این سری بودیم، طرفداران و مخاطبان، استقبال گرم‌تری از این اثر به عمل بیاورند و اشتباه گذشته را تکرار نکنند.
    The Surge 2

    محبوبیت فوق‌العاده بالای آثار سولزلایک و هاردکور در دهه اخیر، باعث شد سازندگان کوچک و بزرگ زیادی به ساخت و توسعه‌ی این عناوین رو بیاورند و شانس خود را در این میدان محک بزنند. این مسئله از یک طرف باعث خلق آثار با کیفیتی مثل Nioh شد و از طرف دیگر، شاهد خیل عظیمی از آثار متوسط و بعضا ناامیدکننده بودیم که صرفا نام یک اثر سولزلایک را به دوش می‌کشیدند و از لحاظ فنی و ساختاری، ناامیدکننده بودند.
    در این بین باید اذعان کرد که سری The Surge و خصوصا نسخه‌ی دوم، به شکل هوشمندانه‌ای ایده‌های جدید را با الهامات گرفته شده از آثار فرام سافتور ترکیب کرد و یک اثر بسیار سرگرم کننده را برای مخاطبان خلق ساخت‌. بازی The Surge را نمی‌توان به هیچ وجه عنوانی خیلی خوب، فوق‌العاده یا کم نقص خطاب کرد، اما آن قدر نقاط قوت بازی پر تعداد هستند و از طرف دیگر مبارزات بازی آن قدر سرگرم کننده هستند که قطعا The Surge 2 را به عنوانی قابل قبول تبدیل ساخته‌اند. ساختار و Setting منحصر به فرد بازی در کنار تنوع بالای سلاح‌ها و زره‌ها، سیستم قطع عضو و Loot بسیار خلاقانه و تنوع سبک‌های مبارزه، همه و همه دست به دست هم داده‌اند تا این عنوان را به بازی‌ای بسیار سرگرم کننده تبدیل سازند. به شخصه اعتقاد دارم بازخورد‌هایی که این اثر دریافت کرد، اصلا و ابدا مناسب با کیفیت بازی نبود و این اثر، با تمام کم و کاستی‌هایش، کار خود را به عنوان اثری هاردکور به شکل موفقی انجام داده بود.
    Vampyr

    بازی خون‌آشام محور استودیوی Don’t Nod، که در لندنی مخوف و تاریک روایت می‌شد، یکی از بهترین و جذاب‌ترین آثار خون‌آشام محور تاریخ بازی‌های ویدیویی به شمار می‌آید که با بهره‌گیری هوش‌مندانه از المان‌های نقش‌آفرینی و روایتی منسجم، یک تجربه‌ی شگفت انگیز را برای مخاطبان فراهم ساخت.
    پیچش‌ها و ظرافت‌های داستانی در کنار مبارزات جذاب و آزادی عمل فوق‌العاده‌ای که بازی در اختیار مخاطبان قرار می‌داد، به راحتی Vampyr را به یکی از عناوین خاص نسل هشتم تبدیل کرد. درست است که بازی در بخش‌های مختلف دچار اشکالات و کمبود‌هایی بود، اما آن قدر در بخش‌های دیگر موفق عمل می‌کرد که آن نقاط ضعف آن چنان خودنمایی نکنند.
    این بازی طبق آخرین آمار، نزدیک به دو میلیون نسخه فروش داشت که برای بک عنوان AA آمار بدی محسوب نمی‌شود، اما وقتی کیفیت و جذابیت بازی و تجربه‌ی به شدت خاصی که این اثر ارائه می‌دهد را در نظر بگیریم، به خوبی متوجه می‌شویم که بازی Vampyr، لیاقت استقبال و فروشی به مراتب بیشتر و بالاتر را داشت.
    Batman: The Telltale Series

    یکی دیگر از عناوین این لیست، باز هم به اثری از استودیوی تل تیل اختصاص دارد. بازی Batman: The Telltale Series که در قالب دو فصل، ماجراجویی‌های بروس وین در گاتهام در مقابل شرور‌های مختلف، از لیدی گاتهام گرفته تا جوکر را روایت می‌کرد. این بازی را به شخصه یکی از آندرریتد‌ترین بازی‌های ویدیویی تاریخ می‌دانم که طیف وسیعی از مخاطبان، حتی از وجود آن نیز خبر ندارند! با وجود این که اقتباسی از قهرمانی فوق‌العاده محبوب و شناخته شده است.
    شخصیت پردازی برخی از کرکتر‌های این سری، شما را انگشت به دهان باقی خواهد گذاشت و از عمق و ظرافت پرداخت آن‌ها حیرت خواهید کرد. نه تنها بروس وین و آلفرد بسیار عالی شخصیت پردازی شده‌اند، بلکه جوکر، کت‌وومن و سایر شخصیت‌های فرعی نیز بی نظیر هستند و قطعا، Batman: The Telltale Series، یکی از بهترین اقتباس‌های بتمن، در تمام مدیوم‌ها به شمار می‌آید. اگر به کرکتر Batman از یک سو و بازی‌های تل‌تیل از سوی دیگر علاقه دارید، حتی ذره‌ای در تجربه‌ی این سری درنگ نکنید.
    Spec Ops: The Line

    یکی دیگر از آثاری که به شدت مورد بی توجهی و کم مهری مخاطبان واقع شد، بازی Spec Ops: The Line بود که تجربه‌ای فرای یک شوتر سوم شخص معمولی را ارائه می‌داد و با داستانی جذاب، پیچش‌های داستانی حیرت انگیز و صد البته مبارزاتی دلچسب، اثری بسیار سرگرم کننده و با کیفیت بود و کاملا مخاطب را در خود غرق می‌کرد.
    بازی Spec Ops: The Line را باید از جمله آثار انگشت شماری بدانیم که تقریبا در تمامی زمینه‌ها موفق و با کیفیت عمل کرد و هیچ بخشی را فدای بخشی دیگر نمی‌کرد. با این وجود، این بازی از لحاظ تجاری و مالی، یک عنوان نسبتا شکست خورده محسوب می‌شود که انتظارات فروش و درآمدزایی را نتوانست برآورده سازد و همین مسئله، به خوبی نشان می‌دهد که مخاطبان و گیمر‌ها، آن چنان که باید و شاید به این اثر نپرداختند و از آن استقبال نکردند. اما در هر صورت، این مسئله چیزی از ارزش‌های این اثر کم نمی‌کند و اگر همین امروز به تجربه‌ی این بازی بپردازید، باز هم از آن لذت خواهید برد و صد البته پایان بازی، شما را در شوک به فرو خواهد برد.



    گیمفا

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •