تا اینجا که من متوجه شدم دلیل باور کردن فرگشت بیشتر روانی هست تا علمی.چون هیچ جاش قابل اثبات نیست و دلایل زیادی هم در ردش وجود داره.بالاخره ادم دوس داره اونجوری که میخواد فک کنه.ولی قرار نیست هر تفکری از جانب هر کسی حقیقت باشه.
تا اینجا که من متوجه شدم دلیل باور کردن فرگشت بیشتر روانی هست تا علمی.چون هیچ جاش قابل اثبات نیست و دلایل زیادی هم در ردش وجود داره.بالاخره ادم دوس داره اونجوری که میخواد فک کنه.ولی قرار نیست هر تفکری از جانب هر کسی حقیقت باشه.
در مغز ملکول های آلی داریم که رفتار آدمی رو شکل میدن همینطور احساسات رو.... خوش حالی بد حالی ... افسردگی سرخوشینوشته شده توسط javad2015 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
افزایش یا کاهش اونا خیلی راحت آدم را عوض میکند.
برای مثال افزایش کارکرد "دوپامین" در مغز باعث خشونت ، قدرت طلبی ، افزایش میل جنسی ، سرخوشی و اعتماد بنفس بیش از حد میشه. ( صرف نظر از مشکلات پزشکی)
حالا آدمی رو فرض میکنیم که کارکرد دوپامین مغزش بدلیل جهش 10 برابر شده و این آدم رو در بیشه زار رها میکنیم ، بدون شک این آدم زنده نخواهد موند چون از هیچی نمیترسه حنی از یک شیر درنده.
آدم دیگری رو فرض میکنیم که بازم بدلیل جهش کارکرد دوپامین معزش 1/10 برابر شده ، این آدم هم زنده نمیماند و خیلی زود میمیرد چون جرات پیدا کردن غذا رو نخواهد داشت.
در این بین کی زنده میمونه؟؟ کسی که مابین این دوست یعنی حد واسط!
این طوری یک نظم پیدا میشه که ما به انتخاب طبیعی نسبتش میدیم.
میپرسید چرا شیر درنده خو است انسان نیست؟
خب اگر آدم شماره 1 بالا رو که کارکرد دوپامین مغزش 10 برابر شده بود رو باز در یک بیشه زار اما این بار بدون هیچ حیوان درنده ای رها کنیم تا فرصت تولید مثل را داشته باشد و اگر باز یک جهش دیگر در زاده های آن شکل بگیرد و چنگال هم دربیاورند این بار درنده تر میشود و به حیوان دیگری در آن بیشه زار فرصت زاد ولد و رسیدن به اون خشونت رو نمیدهد ... اگر حیوان دیگری هم پیدا بشه آن حیوان با محیط زندگیش سازگاری پیدا میکنه مثلا راهی پیدا میکنه که از دست آن آدم درنده فرار کند ؛
فضیه شیر و آدم هم همین است.
جالبه ظاهرا همه چیز رو میشه با شانس و تصادف توجیح کرد.به هر حال .
امیدوارم به مقصودتون برسین و دنیا اونجوری که شما میخواین باشه.
نوشته شده توسط Captain_America [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]برام جالبه که یکی از دوستان در صفحه قبل به نوعی پاسخ به این ادعاتون رو دادن:نوشته شده توسط Captain_America [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
همونطور که بیگ بنگ بیشترین توضیح رو میده، اما هیچوقت بی نقص و اوجور که شما ادعا میکنید کامل نیست و پروندش بسته نشده، نه فرگشت نه بیگ بنگ نه خیلی از نظریه های علمی دیگه، تنها بیشترین توضیحات رو داره نسبت به نظریه های دیگه همین.در آخر نکته ای هست این که فرگشت هیچ وقت قابل قیاس با مثلا جاذبه نیست، فرگشت در حال حاضر بهترین و کامل ترین توضیحات رو به زیست شناسان میده
به شما توصیه میکنم تاپیک [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] رو یه بار مطالعه کنید چون مشخصه نمیدونید علم چیه، خیلی چیزا از حیطه علم خارجه، به طور کلی هرچیزی که نه قابل تکرار نه قابل مشاهده باشه، مثل روح، چون با روش علمی نه میشه اونو اثبات کرد نه رد و علم در مورد اینجوری مسائل جوابش صرفا "نمیدانم" است.
این مساله که بعضیا علم رو پاسخ دهنده به همه مسائل میدونن از ریشه غلطه و صرفا علایق شخصی طرف رو میرسونه که میخواد اونچیزی که خوشایند خودش هست رو ثابت کنه و وسیله دیگه ای نداره برای همین متوسل به علم میشه، و الا خود علم همچین ادعایی نداره.
علم شده مثل دین، داره به انواع و اقسام روش ها ازش سو استفاده میشه در جهت اهداف دیگه.
نوشته شده توسط jahangir1400 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
بهتره عکس هارو یه جای دیگه آپلود کنید که فـیـ ـلتر نباشهنوشته شده توسط Captain_America [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
به هر حال اینا ربطی به پست من و یا حتی افکار من نداشت.
هر شخصی در حیطه کاری خودش در مورد جهان فکر میکنه.شرط میبندم داوکینز و امثالهم چیزی به نام ذات به گوششون هم نخوزده.در صورتی که وجود داره.چند تا از ویژگی های ذاتی انسان طمع قدرت.طمع ثروت.رحم.میل به زیبایی درونی.بیزاری درونی و ......حتی جنس مختلف زن و مرد ویژگی ذاتی خودشون رو دارن.ذات مرد جوری نیست به درد مادری بخوره.مادر هم به درد پدری نمیخوره.ویژگی های بدنی مرد با ذاتش همخوانی داره. اگه همه چیز در حیطه علوم تجربی بود ما نیازی به فلاسفه نداشیتم.داوکینز یه زیست شناس بیشتر نیست اومده در مورد خدا کتاب نوشته این ادم .یکی نیست بهش بگه تو چی از خدا درک میکنی؟طرف میخواد همه چیز رو علمی توجیح کنه بعد نتیجه میگیره خدا وجود نداره!!این فقط یعنی اینکه علم از اثبات خدا عاجزه نه اینکه وجود نداره.واقعا مضحکه.
کلا وجود همچین تاپیکی محل اشکال هست، آیا میشه تاپیک بحث فلسفی جاذبه داشته باشیم؟
تنها دلیلی اینکه یه عده هنوز با فرگشت مشکل بنیادی دارن اینه که توی دو سه تا کتاب چند هزارساله که داستانهای خر پرنده و مار سخنگو و... داره یه داستانی هم در مورد خلقت مرد و بعد زن از دنده چپ مرد و ... اومده.
بحث سر اینه که مسایلی وجود دارن.ولی علم قادر به توجیحشون نیست.علم بله میتونه جاذبه رو توجیح کنه.ولی نمیتونه بگه دلیش چیه.اینجا هست که فلسفه وارد میشه.میگه ذات اجسام جوری هست که همو جذب میکنن.ذات الکترون و پروتون جوری هست که همو جذب میکنن.اگه همنام باشن همو دفع میکنن.علم میگه اتفاق میفته ولی نمیتونه بگه دلیلش چیه.اصلا فلسفه علم یکی از شاخه های فلسفه هست.
فلسفه بحث عقلی میکنه.
متاسفانه بعضیا هنوز توهم این که همه چیز علمی هست دارن.
Last edited by javad2015; 05-02-2016 at 10:06.
هیچ مساله ای وجود نداره که علم قادر به ارائه جواب براش نباشه ، سالها در کتب مذهبی آشناپنداری (دژاوو) رو نشانه بعد روحی انسان میدونستن تا اینکه دیدید علم برای این پدیده هم جواب داره.نوشته شده توسط javad2015 [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
چیزی که فکر میکنید جواب علمی نداره یک حالت بیشتر نداره، علم شما در اون حد نیست که قادر به درک اون جواب علمی باشید.
علم تخصصی در رشته تخصصی اصلا شیرین و جذاب نیست (بر عکس داستان های عجیب و غریب و ساده انگارانه مذهبی) بسیار سخت دقیق و تخصصی هست مثال بارزش رشته خودم حقوق هستش. کسی که تخصصی نداره و به مشکل قضائی برخورده میاد میگه این چه عدالتی هست اینجا چرا فلان حکم صادر شده؟ همین سوال ساده چندین ترم دانشگاهی و چندین مجلد حقوقی نیاز هست تا بهش جواب داده بشه.
تمام سوالات شما رو یه زیست شناس میتونه جواب بده به شرطی که دانش زیست شناسی شما در اون حد باشه که بتونید درک کنید. وقتی که نیست خوب طبیعی هست که براتون سنگین و بلاجواب جلوه میکنه.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)