مشکلات مددجو از نظر خودش
مددجوی نام برده شده، مردی 40 ساله که البته چهرهی ظاهری او را کم سن و سال تر نشان میدادو دارای قدی بلند است و اندامی درشت دارد. به در خواست همسرش و خواسته خودش حاضر به همکاری شده است.مددجو مدرک رسمی اش فوق دیپلم است و در یک مغازه سوپرمارکت مشغول به کار است از سن 30 سالگی به مواد کشیدن روی آورده است. و اعتیاد به تریاک دارد در یک وهله زمانی فشار کاری زیاد داشته فشار کاری زیاد منظور این است که به خاطر هزینه زندگی مجبور بوده دو سه کار را با هم انجام دهد همسرش که این را نمی داند و نمی خواهد به او بگوید ولی فشار روی مددجوزیاد بوده بخصوص وقتی دخترش بدنیا آمده(دختر دوم ) .
روند جلسه اول مددکاری فردی
مددجو وارد اتاق می گردد مددکار با احترام مددجو خود را می پذیرد و جلسه شروع می شود .
مددکار : خوش آمدید
مددجو : متشکرم
مددکار : بله چه کمکی می توانم به شما بکنم ؟ ( دعوت به صحبت کردن )
مددجو : نمی دانم چه بگویم می دانید با اصرار خانواده آمده ام و نمی دانم باید چه صحبتی با شما داشته باشم .
مددکار : خانواده احساس مشکل در رابطه با شما می کند.
مددجو : کاری به کارشان ندارم، امّا خانواده هستند و بی دلیل برای هرچیز نگران هستند اما خودشان را اذیت می کند و هم یکی دیگر را.
مددکار : مسئله به صورتی بوده است که فکر می کرده اند که شما به اینجا بیایید .درست است ؟
مددجو: نه می گفتند که با هم بیاییم اما من گفتم خودم می روم و چون قول دادم آمدم . اوّل تصمیم گرفتم نیایم ولی خوب بهر حال آنها هم خوبی مرا می خواهند
مددکار : خیلی خوب است که خواسته والدینت را درک می کنی و می دانی خوبی تو را می خواهند .
مددجو : والدینم که نه ، همسر ........... را می گویم دوتا دختر سه ساله و یکساله هم دارم.
مددکار : پدر دو دختر هستی ؟ ( طرح سوال ، تسهیل بیان محتویات ذهنی مددجو)
مددجو: بله دو دختر خیلی زیبا و شیرین زبان که مدام شاهد برخوردهای من و مادرشان هستند
فرمت word
ostadiran.ir