تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: آیــا با چنـد همسـری موافـق هستیــن ؟

راي دهنده
121. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • با چند همسری مرد و زن موافق هستم.

    8 6.61%
  • فقط با چند همسری مرد موافق هستم و مخالف چند همسری زن هستم.

    18 14.88%
  • فقط با چند همسری زن موافق هستم و مخالف چند همسری مرد هستم.

    3 2.48%
  • با چند همسری مرد و زن مخالف هستم.

    92 76.03%
صفحه 5 از 28 اولاول 12345678915 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 276

نام تاپيک: چند همسری از دیدگاه روانشناسی | اخلاق | فلسفه

  1. #41
    حـــــرفـه ای Atghia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    محل سكونت
    تهران کثیف
    پست ها
    5,812

    پيش فرض

    با سلام


    قصد نوشتن جوابیه مذهبی ندارم فقط جهت تصحیح میگم
      محتوای مخفی: ج 

    خیر خیر اشتباه میکنید مرجع این حرف شما بدون شک یا شنیده هاست یا هم که از مذهبیون بوده ولی در قرآن کتاب و مرجع اصلی اسلام مطلب طور دیگه ای هست که خلاصه وار لازم هاشو میگم:

    1- رضایت همسر هم در دائم و هم در متعه لازمه و بدون اون هیچ کاری انجام نمیشه

    2- به مرد اجازه داده نشده 4 همسر داشته باشه بلکه صراحتا گفته شده مرد باید یک همسر اختیار کند و اگر اطمینان پیدا کرد که یک همسر کفایتش نمیکنه یا لازم دید به هر دلیلی (کار ندارم فعلا که چی) اونوقت میتونه زن دومی اختیار کنه و این مقوله که بدون اجازه یا با اجازه... همین الان برای اعراب حاشیه خلیج فارس این قضیه طبیعی هست و حالت سنت داره ولی در ایران خب صد البته نیست اگرچه گفته نشده کسب اجازه از همسر قبل قبلی لازمه ولی بستگی به فرهنگ کلی جامعه باید گفت که در جامعه ای مثل ایران واجب هم هست. البته فراموش نشه این قانون برای روابط بین مسلمان هاست نه کلیت افراد جامعه. و اینکه به چه دلیلی خب اون دلیل باید لازم و کافی باشه و یک مرد اجازه نداره سرخود پاشه بگه میخوام یه همسر دیگه هم داشته باشم!! این میشه بی بند و باری طرف! بلخره شعور و خیلی چیزهای دیگه هم مطرحه. اینها حدود مرد هست و برای زن هم حدود مشخصی هست که خارج از بحثه

    [SPOILER=ج]


    دوست گرامی حرفای شما خیلی ایده آل گرایانه هست! عین نقل و نبات صیغه میکنن شما میگی هیچ کاری انجام نمیشه بی اجازه همسر اول؟
    فرهنگ اعراب علنی هست فرهنگ ایران در خفا!!
    از کدوم شعور و خیلی چیزها صحبت میکنید؟ بله حرفای منطقی و اصولی خیلی خوبه اما باید دید در عمل اقایون چه میکنند! شنیده های من در عمل خیلی بیشتر از ایده آل گرایی و اصول ها صادقه و صد البته که متاسفانه!

    در مورد اینکه من اشتباه بیان کردم خوده Arashمدیر محترم پست بعدی نظر درست رو اصلاح شده بیان کردند
    لطفا بحث تعداد زوجین رو پیش نکشید که حسابی از مبحث اصلی دور میشه و من هم نمیتونم پستی در این زمینه رو بی جواب بزارم
    پس لطفا پست منو دیگه کسی نقل قول نکنه که بحث کش نیاد
    مرسی از توجه دوستان

  2. این کاربر از Atghia بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    واقعا چیزی که میگید رو قبول دارید از روی عصبانیت هست؟
    1- اگر هرکسی خودش قانون وضع کنه برای رفتار شخصیش به نظر شما در جامعه چه وضعیتی ایجاد میشه؟ چقدر از افراد دنیا مثل یک انسان فکر میکنند؟

    2- قبول کنید یا خیر اگر دنیا تا همینجاش اومده که برای شما روی کاغذ مطالبی چاپ کرده باشه که بخونید و کامپیوتری ساخته که بیایم اینجا و صحبت کنیم همه و همه اش بخاطر وجود قوانین بوده و به هیچ وجه هم قوانین فردی و اجتماعی از هم جدا نیستن. سر صحبتم با قوانین جرائمی و امثالهم نیست بلکه همون قوانین ازدواج رو میگم که اگر اونها نباشه جامعه رشد سالمی نداره (علت و کلیات چرایی این ادعا در مکاتب مختلف بیان شده و قسمت هاییش هم حقایق موجود هست/ نیازی به اثبات نیست)

    3- قوانین همیشه به معنی اجبار نیستن بلکه خیلی جاها تعیین کننده حدود هستن مثلا شما راه و روش زندگی فردی خودتو میری ولی بدون اینکه باعث تضرر جامعه بشی و این حدود اونجا میان وسط که بعد از روابط ازاد شمای نوعی با شخصی برای داشتن فرزند باید یه سری امضاها رو بزنی کمترین حد و دلیل ازدواج در جوامع نوین همین هست

    4- دیگه هرکسی باشه که کمی مکتب شناسی خونده باشه میدونه که چرا در درجه اول این مکاتب بوجود اومدن فکر نمیکنم لازم باشه در مورد واجب بودن مکاتب بحث کنیم مثلا اون صلاحیت که میگید خودش یک دلیلی هست که چرا مکاتب بوجود اومدن (نیاز>پاسخ به نیاز) چون همه کس صلاحیت تعیین راه و روش برای خودش رو نداره و شما داری مغلطه میکنی شما صلاحیت داری ولی اکثریت ندارن و این یک fact هست ولی شما نمیتونی کلیت صلاحیت داشتن مکاتب برای تعیین راه بشر رو نقض کنی چون خودت صلاحیت تشخیص راه خودت رو داری! و اگر حدودی صحیح بخوبی تعیین شد شما نمیتونی خلافش رفتار کنی چون تشخصی میدی اونطور صحیحه وگرنه همه میتونن خلافش رفتار کنن!

    علت اون fact هم تو مورد 2 گفتم چون تا همینجاش هم بشر با قوانینش اومده و جامعه حکم ظرف آب رو داره برای افراد بازم اگر قبول نداری برای یک لحظه یک جامعه ی بدون حکومت رو در نظر بگیر مهم نیست چقدر اوضاع اون کشور نابسامان باشه (مثل الان ایران) همون قوانین دست و پا شکسته اگر نباشن مطمئن باش بدتر هم میشه حالا میخوام ببینم شما چطور میخوای راه خودتو بسازی تو اون وضعیت؟ یا چطور رابطه ی سالمت رو داشته باشی؟ ایا اون جامعه فرد سالم که با شما رابطه داشته باشه رو تربیت میکنه؟ خیر. جامعه ی سالم فرد سالم تربیت میکنه
      محتوای مخفی: ........ 

    شما اگر نظر و ج عمومی دارید پس چرا مخفی کردن و اسپولر قرار دادنش؟
    اگر نظر خصوصی دارید پس بهتره به صورت پیام خصوصی ارسال کنید
    وگرنه این روشها بی معنی هست در مباحثه


    بفرمایید دقیقا بنده از چی ناراحت باید ناراحت باشم شاید واقعا ناراحتم و در جاهلیت به سر میبرم، وگرنه تا اینجا که فکر میکنم نظراتم رو قبول دارم که اونها رو بر زبان میارم.

    1-اولا شما هنوز هیچ درک درستی از زندگی خصوصی و اجتماعی ندارین که همچین مطلبی رو میفرمایید( البته خیلی از سردمداران و ایدیوژیست ها برای اینکه تسلط اجتماعیشون از بین نره برای زندگی خصوصی افراد هم تعیین تکلیف میکنن تا زندگیب خصوصی افراد رو هم در چنته داشته باشن)
    برای روابط اجتماعی و زندگی اجتماعی باید قوانین کلی وجود داشته باشه و هرفردی که در اجتماعی زندگی میکنه بر اساس قواعد و اصول کلی که توسط افراد حاظر در اون اجتماع نوشته شده رفتار کنه
    ولی حرف ما و من! درباره زندگی خصوصی و شخصی هر فرد هست در درون چهارچوب و چهار دیواری شخصی خودش و با قاطعیت باز هم میگم تنها خوده فرد حق داره قوانین و قواعد چهاردیواری شخصی خودش رو تعیین کنه و لاغیر
    پس بهتره شما یک مقدار دقت بیشتری روی صحبتها کنید تا براتون تفاوت روابط خصوصی و روابط اجتماعی قابل درک باشه

    2-اولا حتی حقایق هم نیاز به اثبات دارن و هیچ چیزی نیست بدون اثبات کوچکترین ارزشی داشته باشه مگر توهم که برای فرد بدون اثبات تبدیل به حقیقت شده
    دوما تفاوت و چرای جدایی روتبط شخصی و اجتماعی رو مقدار کمی در مورد1 توضیح دادم و دیگه لزومی نمیبینم بحث خارج از موضوع تاپیک انجام بدم
    سوما اگر الان پیشرفتی در زندگی بشری به وجود اومده دقیقا بخاطر درهم شکستن و زیرپا قرار دادن و به چالش کشیدن مکاتب غلط با روشها و احکام غلط و زیانبار برای بشر بودن که بشر رو به پیشرفت گذاشته وگرنه اگر قرار بود حرف شما صحت داشت انسان باید مثلا در همون ابتدای پیدایش مکاتبی که ازدواج رو رسمیت بخشیدن الان باید ازدواج با مادر و خواهر ارزش و مورد پذیرش اجتماع میبود نه اینکه الان شما اون زشت و قبیه بدونید
    در این شکی نیست که وضع قوانین و گذاشتن قواعدی اصولی در زندگی اجتماعی انسان باعث بالانس اجتماع بشری شده که افراد با خواست ها صلایق و نیازهای مختلف رو در کنار هم قرار داده
    ولی این حرف که مکاتب باعث پیشرفت بشریت شدن کاملا غلط هست بلکه تاریخ رو بهتره مطالعه کنید که مکاتب جاهل و نمامیت خواه چقدر هم به پیشرفت بشر صدمه زدن و از پیشرفت علمی و فرهنگی اجتماعات با انواع کتابسوزیها و راه انداختن جنگها و ترویج خرافات و تقتیش عقاید و ... جلوگیری کردن

    3-بله قوانین و قواعد اجتماعی درش بحث اجبار مطرح نیست بلکه بحث بالانس جامعه مطرح هست
    برای بحث بچه هم قبلا هم من هم دوستان کاملا توضیح دادن در جوامعه نوین و پیشرفته دید و نظر بر ازدواج و بحث فرزند چه هست و دیگه هیچ ارتباطی بین امضا چند کاغذ و داشتن بچه مطرح نیست.

    4-در موارد 1 2 3 تمام مخالف شما با من این بود من صلاحیت تعیین زندگی شخصی خودم رو ندارم ولی حداقل خوبه اینجا حرف من رو پذیرفتین که تمام حرف من هم فقط همین هست که هر فرد برای زندگی شخصی خودش( نه روابط اجتماعی) حق داره قوانین رو تعینن کنه و برای زندگی اجتماعی بله باید قوانین و قواعد بالانس کننده وجود داشته باشه
    ولی اینکه من مشروعیت مکاتب رو زیر سوال میبرم به این دلیل که تاریخ بشیرت پر از تغییر و تحولهات اجتماعی و مکتبی و هست و بهیم دلیل در حال حاظر هم من نمیتونم بپذریم باید چشم بسته هرچه مکاتب حاظر به خورد ما میدین بگیم خوب و واجب هست و زیربار قوانیین اونها بریم بلکه باید انسان و عقل و شعور حال حاظر خودش مکاتب و قوانینشون رو زیر رو کنه و اشتباهاتشون رو دور بریزه و قوانین و قواعد سالم و جدید رو جایگزین کنه

    باز هم فقط میتونم بهتون توصیه کنه یک مقدار با دقت بیشتر مطالب رو مطالعه کنید و در این مورد خاص روابط شخصی و خصوصی فردی رو با روابط اجتماعی تفکیک کنید تا حضم مطالب براتون راحت باشه و اینطور سردرگم نشید از خوندن مطالب و نظرات.

  4. #43
    آخر فروم باز mf.designing's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    Tabriz city
    پست ها
    3,344

    پيش فرض

    با سلام
    منم بحث دوستان رو دنبال کردم و بحث برام جالب شد.
    اول بگم که منم شخصا قصد موضع گیری در مقابل هیچ دوستی یا نظری ندارم و فقط پیگیر دغدغه های ذهنی و قلبی خودم هستم

    در قالب کلی برخی بحثها بیشتر صحبت در مورد روابط مدرن یا روابط آزاد بود. از دید من هرچند ظاهر آزادی خواهانه و دمکراتیک داره این موارد اما باطنی مغایر با ذات انسانیت و اخلاق داره. موضع گیریهای به ظاهر بسیار روشن فکرانه که در در باطن تمام زندگی بشر رو در روابط اقتصادی و مادی و لذت صرف هرچه بیشتر میدونه !
    وقتی ادعا میکنیم در این روابط به اصطلاح مدرن افسار گسیخته هیچ ارزش و حقی برای فرزند به دنیا آمده قائل نیستیم و ازدواج (در صورت ثبت) هم فقط یه قرار داد اقتصادی هست! (هر چند این شاید به خاطر این دوران خاص این مسائل هست که ما در نسل قبل تر خیلی خیلی کمتر داشتیم کودکی رو که ندونه پدر مادرش کین! و شاید خود ما که این صحبت ها رو آسون به زبون میاریم اگه الان چنین مشکلی از گذشته در خودمون داشتیم صحبت هامون خیلی فرق میکرد) دلیل آوردن کلمه ازدواج اصلا چیه ؟! بهتر نیست یه قرارداد کاری و اقتصادی منعقد بشه ؟!! بحثم صر قانون و اصلاحات قانونی نیست ، بحثم سر عهد و پیمان قلبیه !
    در دنیای امروزی حق داشتن پدر مادر سرپرست که اصل وجودی بشریت هستش کجا میره ؟! جایگاه خانواده کجاست ؟! عشق و احساسات پاک انسان کجا میرن ؟! اصولی مثل انسانیت ، اخلاق ، وفاداری ، تعهد به هم نوع کجا جای میگیرن ؟! وقتی هر چیزی با مفاهیمی مثل آزادی بی بندبار گونه میاد وسط آیا دیگه میشه از انسانیت، مبارزه با تبعیض ، جلوگیری از جنگها و ... حرف زد ؟! خوب اینطوری اینارم میشه در راستای رسیدن به برخی مسائل غیر اخلاقی توجیه کرد ! انسان بدون احساس ، بدون عشق و وفا و بدون تعهد و مسئولیت پذیری دیگه انسان نیست !
    تصور کنید دنیایی آشفته با زندگی های درهم و نبود خانواده ، نبود عشق مادر ، نبود محبت پدر و البته سرشار از مادی گرائی و لذت گرائی افراطی...!

    حداقل من شخصا همچین زندگی رو دوست ندارم...

  5. #44
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    با سلام
    منم بحث دوستان رو دنبال کردم و بحث برام جالب شد.
    اول بگم که منم شخصا قصد موضع گیری در مقابل هیچ دوستی یا نظری ندارم و فقط پیگیر دغدغه های ذهنی و قلبی خودم هستم

    در قالب کلی برخی بحثها بیشتر صحبت در مورد روابط مدرن یا روابط آزاد بود. از دید من هرچند ظاهر آزادی خواهانه و دمکراتیک داره این موارد اما باطنی مغایر با ذات انسانیت و اخلاق داره. موضع گیریهای به ظاهر بسیار روشن فکرانه که در در باطن تمام زندگی بشر رو در روابط اقتصادی و مادی و لذت صرف هرچه بیشتر میدونه !
    وقتی ادعا میکنیم در این روابط به اصطلاح مدرن افسار گسیخته هیچ ارزش و حقی برای فرزند به دنیا آمده قائل نیستیم و ازدواج (در صورت ثبت) هم فقط یه قرار داد اقتصادی هست! (هر چند این شاید به خاطر این دوران خاص این مسائل هست که ما در نسل قبل تر خیلی خیلی کمتر داشتیم کودکی رو که ندونه پدر مادرش کین! و شاید خود ما که این صحبت ها رو آسون به زبون میاریم اگه الان چنین مشکلی از گذشته در خودمون داشتیم صحبت هامون خیلی فرق میکرد) دلیل آوردن کلمه ازدواج اصلا چیه ؟! بهتر نیست یه قرارداد کاری و اقتصادی منعقد بشه ؟!! بحثم صر قانون و اصلاحات قانونی نیست ، بحثم سر عهد و پیمان قلبیه !
    در دنیای امروزی حق داشتن پدر مادر سرپرست که اصل وجودی بشریت هستش کجا میره ؟! جایگاه خانواده کجاست ؟! عشق و احساسات پاک انسان کجا میرن ؟! اصولی مثل انسانیت ، اخلاق ، وفاداری ، تعهد به هم نوع کجا جای میگیرن ؟! وقتی هر چیزی با مفاهیمی مثل آزادی بی بندبار گونه میاد وسط آیا دیگه میشه از انسانیت، مبارزه با تبعیض ، جلوگیری از جنگها و ... حرف زد ؟! خوب اینطوری اینارم میشه در راستای رسیدن به برخی مسائل غیر اخلاقی توجیه کرد ! انسان بدون احساس ، بدون عشق و وفا و بدون تعهد و مسئولیت پذیری دیگه انسان نیست !
    تصور کنید دنیایی آشفته با زندگی های درهم و نبود خانواده ، نبود عشق مادر ، نبود محبت پدر و البته سرشار از مادی گرائی و لذت گرائی افراطی...!

    حداقل من شخصا همچین زندگی رو دوست ندارم...
    درود

    دوست عزیز آزادی تعریف خودش رو داره . بی بند و باری هم تعریفش مجزاست . در ضمن تعریف اخلاق و انسانیت برای هر کس یک معنای جداست .

    هر آزادی به بی بند و باری و این جور مسائل ختم نشده .
    اصل قضیه به اونجایی برمیگرده که فرهنگ اون جامعه تا چه حد پیش رفته باشه که بتونه حد فاصل بین این دو رو پیدا و رعایت کنه . این درک هم بین افراد متفاوته و هر کس به اندازه شعورش میتونه این دو مقوله رو از هم تفکیک کنه .

    بحث فرزند هم مرتبط با این بحث نیست ولی بگم که با توجه به این که بدن یک زن در اختیار و مالکیت خودش قرار داره و این حق طبیعی اون به حساب میاد که بخواد بچه دار بشه یا نه .

    پدر و مادر داشتن , حق کسی نیست که بخواد بگیره یا این که از اون سلب شده باشه . پیش تر این زن و مرد هستن که تصمیم میگیرن که آیا قصد دارن فرزندی داشته باشن و اون موقع است که در صورت توافق یک شخص سومی که قبلا وجود نداشته رو صاحب پدر و مادر میکنن .

    شما یک نگاه به جوامع دیگر یا به نوعی جوامع مدرن که مورد انتقاد شماست و یا نگاهی غرب داشته باشین میتونین ببینید که اخلاق و وفاداری و تعهد همچنان جایگاه خودش رو در کنار تفکرات مدرن حفظ کرده یا این که بهبود داشته .


    در کل تعریف و موضع شما کاملا مشخص نیست . چون تعریفی که شما از بی بند و باری و آزادی دارین یک تعریف شخصی است که معیارهای مورد نظرتون رو طبق اون در نظر میگیرن .

    کلا من موافق نتیجه گیری شما نیستم و به نظرم مادی گرائی هیچ ارتباطی با بی بند و باری نداره . در حال حاضر خیلی از جوامعی که مدعی اخلاقیات و احساسات و باورهای معنوی هستن رو به نزول رفتن .

  6. 3 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #45
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    با سلام
    منم بحث دوستان رو دنبال کردم و بحث برام جالب شد.
    اول بگم که منم شخصا قصد موضع گیری در مقابل هیچ دوستی یا نظری ندارم و فقط پیگیر دغدغه های ذهنی و قلبی خودم هستم

    در قالب کلی برخی بحثها بیشتر صحبت در مورد روابط مدرن یا روابط آزاد بود. از دید من هرچند ظاهر آزادی خواهانه و دمکراتیک داره این موارد اما باطنی مغایر با ذات انسانیت و اخلاق داره. موضع گیریهای به ظاهر بسیار روشن فکرانه که در در باطن تمام زندگی بشر رو در روابط اقتصادی و مادی و لذت صرف هرچه بیشتر میدونه !
    وقتی ادعا میکنیم در این روابط به اصطلاح مدرن افسار گسیخته هیچ ارزش و حقی برای فرزند به دنیا آمده قائل نیستیم و ازدواج (در صورت ثبت) هم فقط یه قرار داد اقتصادی هست! (هر چند این شاید به خاطر این دوران خاص این مسائل هست که ما در نسل قبل تر خیلی خیلی کمتر داشتیم کودکی رو که ندونه پدر مادرش کین! و شاید خود ما که این صحبت ها رو آسون به زبون میاریم اگه الان چنین مشکلی از گذشته در خودمون داشتیم صحبت هامون خیلی فرق میکرد) دلیل آوردن کلمه ازدواج اصلا چیه ؟! بهتر نیست یه قرارداد کاری و اقتصادی منعقد بشه ؟!! بحثم صر قانون و اصلاحات قانونی نیست ، بحثم سر عهد و پیمان قلبیه !
    در دنیای امروزی حق داشتن پدر مادر سرپرست که اصل وجودی بشریت هستش کجا میره ؟! جایگاه خانواده کجاست ؟! عشق و احساسات پاک انسان کجا میرن ؟! اصولی مثل انسانیت ، اخلاق ، وفاداری ، تعهد به هم نوع کجا جای میگیرن ؟! وقتی هر چیزی با مفاهیمی مثل آزادی بی بندبار گونه میاد وسط آیا دیگه میشه از انسانیت، مبارزه با تبعیض ، جلوگیری از جنگها و ... حرف زد ؟! خوب اینطوری اینارم میشه در راستای رسیدن به برخی مسائل غیر اخلاقی توجیه کرد ! انسان بدون احساس ، بدون عشق و وفا و بدون تعهد و مسئولیت پذیری دیگه انسان نیست !
    تصور کنید دنیایی آشفته با زندگی های درهم و نبود خانواده ، نبود عشق مادر ، نبود محبت پدر و البته سرشار از مادی گرائی و لذت گرائی افراطی...!

    حداقل من شخصا همچین زندگی رو دوست ندارم...
    شما بعد قانونی ازدواج رو با بعد احساسی/اخلاقی قضیه مخلوط می کنید. ازدواج از نظر قانونی صرفا یک قرارداد اقتصادی است که زوجین رو سهیم می کنه در اموالی که در حین ازدواج بدست میارن و دلیلش هم ساده است: اگر یک زوج به خاطر این زندگی مشترک یا بچه ها از کار و حرفه و تحصیلش بگذره باید حقوق مساوی در اموال و درآمد و ... زوج دیگه داشته باشه که کاملا منطقی است. بعد دیگه ازدواج بحث اخلاقی/احساسی قضیه است که بین زوجین هست و ربطی به بقیه نداره. عشق و احساسات و وفاداری و تعهد و ... مسئولیت خود افراد است و اینکه قانونا ازدواج یک قرارداد اقتصادی است باعث نمیشه بین خود افراد این ارزش ها پایین بیان. این ارزش ها بدون ازدواج هم می تونن وجود داشته باشن و صرفا با ازدواج یک مرحله به جلو برده میشه یعنی در کنار عشق، احساسات، علاقه، تعهد و ... ، افراد یک مسئولیت قانونی در قبال مسائل اقتصادی رو هم وارد معامله می کنند تا همدیگه رو در اموالشون هم شریک کنند.

    تعریف من و شما و شناخت قانونی مسئله ازدواج نه باعث میشه عشق و علاقه و عشق مادر و محبت پدر و وفاداری و تعهد و انسانیت و اخلاق و ... از بین بره یا به سمت مسائل غیراخلاقی کشیده بشه و نه وارد کردن این مسائل در تعاریف قانونی ازدواج باعث میشه این چیزها بوجود بیاد یا جلوی مسائل غیراخلاقی گرفته بشه. با یک نگاه ساده به جوامع مختلف میشه این رو بسیار ساده دید، همه این مسائل در حال حاضر یا طول تاریخ به آزمایش گذاشته شده اند و صرفا یک بحث تئوری نیستند.

    پ.ن. همزمان شد با پست بهزاد.

  8. 3 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #46
    آخر فروم باز mf.designing's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    Tabriz city
    پست ها
    3,344

    پيش فرض

    درود

    دوست عزیز آزادی تعریف خودش رو داره . بی بند و باری هم تعریفش مجزاست . در ضمن تعریف اخلاق و انسانیت برای هر کس یک معنای جداست .

    هر آزادی به بی بند و باری و این جور مسائل ختم نشده .
    اصل قضیه به اونجایی برمیگرده که فرهنگ اون جامعه تا چه حد پیش رفته باشه که بتونه حد فاصل بین این دو رو پیدا و رعایت کنه . این درک هم بین افراد متفاوته و هر کس به اندازه شعورش میتونه این دو مقوله رو از هم تفکیک کنه .

    بحث فرزند هم مرتبط با این بحث نیست ولی بگم که با توجه به این که بدن یک زن در اختیار و مالکیت خودش قرار داره و این حق طبیعی اون به حساب میاد که بخواد بچه دار بشه یا نه .

    پدر و مادر داشتن , حق کسی نیست که بخواد بگیره یا این که از اون سلب شده باشه . پیش تر این زن و مرد هستن که تصمیم میگیرن که آیا قصد دارن فرزندی داشته باشن و اون موقع است که در صورت توافق یک شخص سومی که قبلا وجود نداشته رو صاحب پدر و مادر میکنن .

    شما یک نگاه به جوامع دیگر یا به نوعی جوامع مدرن که مورد انتقاد شماست و یا نگاهی غرب داشته باشین میتونین ببینید که اخلاق و وفاداری و تعهد همچنان جایگاه خودش رو در کنار تفکرات مدرن حفظ کرده یا این که بهبود داشته .


    در کل تعریف و موضع شما کاملا مشخص نیست . چون تعریفی که شما از بی بند و باری و آزادی دارین یک تعریف شخصی است که معیارهای مورد نظرتون رو طبق اون در نظر میگیرن .

    کلا من موافق نتیجه گیری شما نیستم و به نظرم مادی گرائی هیچ ارتباطی با بی بند و باری نداره . در حال حاضر خیلی از جوامعی که مدعی اخلاقیات و احساسات و باورهای معنوی هستن رو به نزول رفتن .
    سلام

    اول یه توضیح بدم که بنده با افراد متعصب ضد آزادی و دموکراسی و برابری ، کاملا زاویه دارم هیچ دیدگاه مذهبی یا سنتی خشک هم به این باحث ندارم چون اصلا در اعتقادات من نمیگنجه
    بنده هو معتقد به بخش اول صحبتهای شما هستم اما به نظرم این رو هم نشه به کل جوامع بست داد و به نظرم فرهنگ اکثر جوامع به حد تعالی نرسیده و شاید نرسه !

    اما من به شخصه برا روح و قلب و احساس و عشق آدم ها بسیار ارزش قائل هستم و تفکرم بر اینه نبود اینها و یا کمرنگ شدن اینا زندگی انسانهارو تلخ میکنه در طول زمان.
    معتقد نیستم که بحث تولد فرزند جدا از این بحث باشه ! فکر من رو این بحث هست که با وجود اختیار هر فرد (البته با آگاهی طرف های دیگر رابطه و قبول اونها) اگر حاصل هر رابطه (غیر رابطه تک همسری یا مفهوم مشابه) به دنیا اومدن یه کودک رو در پی داشته باشه ، چطور میشه اون کودک رو که بی اختیار به دنیا اومده رو مسئول خودش دونست !؟ چطور میشه در مقابل اختیار داشتن 2 فرد در رابطه فرد دیگری بی اختیار به دنیا بیاد و حتی از کوچکترین حق هر کودک به داشتن سرپرست محروم بشه ؟! احساس یه کودک حتی بعضا به نا مشخص بودن پدر مادر چه خواهد بود ؟! مگر جز اینه که وجود پدر و مادر و مسئولیت پذیری اونها در قبال فرزندی که خواسته به دنیا آوردن یه اصل بزرگ اخلاقیه ؟! اینکه پدر مادر داشتن یک حق نیست به نظرم یه شعار بیشتر نیست ! طبق گفته شما چطور زن و مرد میتونن تصمیم بگیرن برا به وجود آوردن یه فرد سوم و رها کردنش اما این حق رو به اون نمیدن که شاید نخواد با همچین شرایط و در جبر به دنیا بیاد ؟!

    در مورد بحث بعدیتون در مورد نگاه به غرب من بحثم بحث حکومتی غرب و شرق نیست که ! هر انسانی در هر کجای دنیا میتونه خوب باشه یا بد ! میتونه متعهد باشه یا نه ، وفادار باشه یا نه ! بحثم سر اصول انسانیه که تو قلب همه آدمها مشترکه

    در مورد بحث آخرتون هم فک کنم من متنم رو گنگ نوشتم و این برداشت شاید ازش بشه اما نه من کاملا خلاف چیزی که شما برداشت کردید رو باور دارم ! اگر وجود شرکای جنسی متعدد (با آگاهی بقیه یا بی آگاهی) بی بند و باری نیست ، تعریف دقیق بی بند و باری رو خوشحال میشم بدونم
    و در مورد مادی گرائی هم بگم من فقط از این حیث منظورم هست که چرا باید سند قانونی ازواج صرفا به بحث های اقتصادی مرتب میشه ؟! مگر جز این نیست که این سند یا پیمان هم ساخته دسته خود بشره ؟! از دیدگاه من کل ساختار ازدواج اصلا نیازی به هیچ سند و مدرکی نداره اما ای کاش انسان ها همه اخلاق و انسانیت رو همه تو زندگی و تو همه کارها رعایت کنن. از اقتصاد تا روابط شخصی. من فقط معتقدم نباید بشر رو به سمتی بره که از اخلاق دور بشه و اتفاقا اون موقع هست که برا کنترل کوچکترین مسائل مجبور به وضع قوانین یا به نوعی جبر میشن !

    شما بعد قانونی ازدواج رو با بعد احساسی/اخلاقی قضیه مخلوط می کنید. ازدواج از نظر قانونی صرفا یک قرارداد اقتصادی است که زوجین رو سهیم می کنه در اموالی که در حین ازدواج بدست میارن و دلیلش هم ساده است: اگر یک زوج به خاطر این زندگی مشترک یا بچه ها از کار و حرفه و تحصیلش بگذره باید حقوق مساوی در اموال و درآمد و ... زوج دیگه داشته باشه که کاملا منطقی است. بعد دیگه ازدواج بحث اخلاقی/احساسی قضیه است که بین زوجین هست و ربطی به بقیه نداره. عشق و احساسات و وفاداری و تعهد و ... مسئولیت خود افراد است و اینکه قانونا ازدواج یک قرارداد اقتصادی است باعث نمیشه بین خود افراد این ارزش ها پایین بیان. این ارزش ها بدون ازدواج هم می تونن وجود داشته باشن و صرفا با ازدواج یک مرحله به جلو برده میشه یعنی در کنار عشق، احساسات، علاقه، تعهد و ... ، افراد یک مسئولیت قانونی در قبال مسائل اقتصادی رو هم وارد معامله می کنند تا همدیگه رو در اموالشون هم شریک کنند.

    تعریف من و شما و شناخت قانونی مسئله ازدواج نه باعث میشه عشق و علاقه و عشق مادر و محبت پدر و وفاداری و تعهد و انسانیت و اخلاق و ... از بین بره یا به سمت مسائل غیراخلاقی کشیده بشه و نه وارد کردن این مسائل در تعاریف قانونی ازدواج باعث میشه این چیزها بوجود بیاد یا جلوی مسائل غیراخلاقی گرفته بشه. با یک نگاه ساده به جوامع مختلف میشه این رو بسیار ساده دید، همه این مسائل در حال حاضر یا طول تاریخ به آزمایش گذاشته شده اند و صرفا یک بحث تئوری نیستند.

    پ.ن. همزمان شد با پست بهزاد.
    با بخش بیتشر صحبتهاتون موافقم و برا یه بخش دیگش بالا توضیح دادم دیدگاهم رو
    فقط این نکته رو اضافه کنم که : اگه الان بشریت به دنبال آزادی خواهی هستش ، به دنبال تدوین حقوق بشر هستش ، به دنبال بعضی تغییرات هستش و هر تلاشی که میکنه برا زندگی بهتر بشر و آسایش و آرامش بیشترشه و در کنار این جلوگیری و به حداقل رسوندن هر ظلمی در حق هر انسانی.
    بحث زندگی مشترک جدا از بحث روابط عمومی در جامعه هستش و شروع هر رابطه زناشوئی باید پایان سایر روابط و پایان یه رابطه زناشوئی میتونه آغاز یه رابطه جدید باشه .
    از دید من تا وقتی حتی یه کودک باشه که از نداشتن پدر و مادر ناراحت باشه وجود این اختیار ظالمانه ضد بشریه ، مثل زمانی که وجود کوچکترین ویرانی مغایر با کل آبادانی ها و وجود یک زندانی مغایر با کل آزادیهاست ...


    مخلصیم

  10. این کاربر از mf.designing بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  11. #47
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    چـه تفاوتی بین زنان و مردان وجود داره که باعث میشه چند همسری فقط برای مردان مورد قبول باشه یا چند همسری فقط برای زنان مورد قبول باشه ؟

  12. #48
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    بعضی از دلایلی که موافقین چند همسری مرد برای موجه دونستن چند همسری میارن :

    1) نیاز جن*سی مردان بیشتر از زنان هست و ازین جهت نیاز مردان به چند همسری بیشتر از زنان است!

    2) به علت جمعیت زیاد زنان مجرد و همین طور زنان بیوه ، نیاز به همسر برای زنان، دلیل موجه برای چند همسری مردان است!

    3) به علت قدرت تولید مثلی بیشتر مردان نسبت به زنان برای حفظ تعادل مردان نیاز به همسر بیشتری دارند!


    پاسخی که مطرح هست:


    1)بر اساس چه دلیل علمی ثابت شده ای و یا بر اساس چه دلیل روانشناسی شدت نیاز جن*سی در مردان بیشتر از زنان هست؟! هیچ دلیل علمی برای اثبات نیاز جن*سی بیشتر مردان نسبت به زنان وجود نداره.

    ( در بحثی که در [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] شد [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] معرفی شد)

    2) بر این اساس دلایل گزینه اول که نیاز جنسی زنان کمتر از مردان هست پس نگرانی ازین بابت نباید وجود داشته باشه که برای حفظ زنان از بعضی اسیب ها نیاز به چند همسری مردان وجود دارد! چون اساسا با دلایلی گزینه اول نیاز جنسی زنان باید خیلی کمتر از مردان باشد که چنین نگرانی هایی رو ایجاد کند! در غیر این صورت اگر نیاز جنسی زنان هم به میزان مردان باشد نیاز به چند همسری برای زنان هم به وجود میاد.

    ویا بر عکس:

    در جوامعی که جمعیت مردان بیشتر از زنان هست باید به علت تعداد زیاد مردان و نیاز به داشتن همسر ، چند همسری در زنان دلیل موجهی باشه!

    3) برای تولید مثل سنین خاصی برای هر دو جنس اولویت هست چون با گذشت زمان و افزایش سن کیفیت گامت های تولید شده در هر دو جنس تقلیل پیدا میکنه . قدرت باروری مردان هم با افزایش سن کاهش پیدا میکنه. با افزایش سن دی ان ای گامت نر آسیب بیشتری میبیند همچنین احتمال سقط جنین یا تولد نوزاد با ناهنجاری های ژنتیکی چه در باروری های طبیعی و چه در باروری های مصنوعی با افزایش سن در هر دو جنس افزایش پیدا میکنه. بنابراین قدرت تولید مثلی دلیل موجهی برای چند همسری مردان نمیتونه باشه..

  13. 5 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #49
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    Sep 2013
    پست ها
    890

    پيش فرض

    گرچه قائل به ازدواج یک مرد با یک زن هستم
    اما این میان نکاتی به نظرم رسید که نقل قول پایین هم زمینه ی مطرح کردنش شد
    فرهنگ اعراب علنی هست فرهنگ ایران در خفا!!
    از کدوم شعور و خیلی چیزها صحبت میکنید؟ بله حرفای منطقی و اصولی خیلی خوبه اما باید دید در عمل اقایون چه میکنند!
    تنها مربوط به ایران نیست. متاسفانه جوامع مدرن وضعیت بمراتب نابهنجارتری دارند. البته باز حداقل اگر روابط یک مرد با چند زن در جوامع مدرن در چارچوب ازدواج قانونی می بود (چیزی که در ایران قدیم رایج بود) برچسب نابهنجار نمی گرفت

    مثالی از مهد آزادی:
    فرانسوا اولاند همسر رسمی سابق با دو فرزندش رو طلاق میده چون عاشق والری تریویلر شده. همزمان که با والری زیر یک سقف زندگی میکنه (نه در چارچوب ازدواج قانونی) مخفیانه با ژولی گیه رابطه داره
    وقتی رسانه ها نظر مردم فرانسه رو جویا میشن بالاتفاق میگن حریم خصوصی و زندگی هر کسی محترمه ... و کسی هم حرفی از محکومیت یا شعور داشتن و نداشتن و ... به میان نمیاره

    خب اگر جوامع مدرن به این نتیجه رسیدند که بحث روابط نامشروع یک مرد (ولو در مقام رییس کشور) با چند زن جزو حریم خصوصی او هست و به دیگران مربوط نیست ، چرا هنوز ما _Retarderها_ برای روابط مشروع افراد چنین حریمی قائل نیستیم؟

  15. #50
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی و علوم انسانی havzhini's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2012
    پست ها
    1,565

    پيش فرض

    گرچه قائل به ازدواج یک مرد با یک زن هستم
    اما این میان نکاتی به نظرم رسید که نقل قول پایین هم زمینه ی مطرح کردنش شد

    تنها مربوط به ایران نیست. متاسفانه جوامع مدرن وضعیت بمراتب نابهنجارتری دارند. البته باز حداقل اگر روابط یک مرد با چند زن در جوامع مدرن در چارچوب ازدواج قانونی می بود (چیزی که در ایران قدیم رایج بود) برچسب نابهنجار نمی گرفت

    مثالی از مهد آزادی:
    فرانسوا اولاند همسر رسمی سابق با دو فرزندش رو طلاق میده چون عاشق والری تریویلر شده. همزمان که با والری زیر یک سقف زندگی میکنه (نه در چارچوب ازدواج قانونی) مخفیانه با ژولی گیه رابطه داره
    وقتی رسانه ها نظر مردم فرانسه رو جویا میشن بالاتفاق میگن حریم خصوصی و زندگی هر کسی محترمه ... و کسی هم حرفی از محکومیت یا شعور داشتن و نداشتن و ... به میان نمیاره

    خب اگر جوامع مدرن به این نتیجه رسیدند که بحث روابط نامشروع یک مرد (ولو در مقام رییس کشور) با چند زن جزو حریم خصوصی او هست و به دیگران مربوط نیست ، چرا هنوز ما _Retarderها_ برای روابط مشروع افراد چنین حریمی قائل نیستیم؟
    اولا صفت مهد ازادی از دیدگاه شما هست و هرگز در واقعیت منظور ما از ازادی چیزی نیست که مطلقا در اینگونه کشورها وجود داره و همه چیز نسبی هست
    دوما شما اوردن مثال نقضی که در کلیت حتی اصلا ربطی به موضوع بحث نداره کلیت بحثی رو خطاب قرار بدید بلکه باید به اصل موضوع بپردازید
    سوما فساد و خطای اخلاقی یک فرد یا حتی تعداد زیادی از افراد چه ارتباطی به موضوع چند همسری داره؟فردی خیانت کرده و فساد اخلاقی داشته حالا چه یک کارمند ساده چه یک رییس جمهور چه فرقی باهم دارن؟

    اگر این جوامع روابط نامشروع رو بدون ایراد میدونن پس این همه جار و جنجال و بحث و حدیث چی هست؟ اگر مهم و بدون ایراد باشه اصلا نباید بحث و جدلی شکل بگیره و خیلی راحت همه از کنارش بگذرن نه اینکه یکی راهی بیمارستان بشه یکی تا پای استعفا کشیده بشه و کلیت جامعه به التهاب بیفته

    جامعه ای که رابطه نامشروع سران سیاسی و مذهبی کشور درش عیان میشه ولی همه انگار هیچ اتفاقی نیافته و فقط فرد خطاکار از یک پست میره پست دیگه ای رو تحویل میگیره رو چی میگید؟

    دقیقا باید روابط (حالا شما هر نامی روش بزارید مشروع یا نامشروع) حریم خصوصی خوده فرد و افرادی که درون این حریم قرار دارند هست و دیگران حق دخالت و قضاوت ندارن که ربطه ای رو مشروع یا نامشروع نام بدن
    در اون جامعه رابطه چه ازداوج قانونی چه خارج از ازداوج فقط با یک نفر مشروع گفته میشه و ارتباط همزمان با چند نفر چه در ازدواج چه خارج از ازدواج نامشروع گفته میشه
    در جامعه شما رابطه ای که اسم ازدواج داشته باشه حتی همزمان با چند نفر مشروع گفته میشه در حالی که در اون اون جامعه نامشروع دونسته میشه و ازدواج خارج از ازدواج حتی با یک نفر برای شما نامشروع هست ولی برای اونها کاملا مشروع
    پس استفاده از صفت نامشروع و مشروع کاملا بی معنی هست چون در قالب افکار هر فرد و جامعه فقط مصداق داره و نمیشه اون رو به جوامع دیگه بست داد پس بهتره با کلمات بازی نکنیم.

  16. 2 کاربر از havzhini بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •