تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: آیا به وجود اختیار اعتقاد دارید؟

راي دهنده
76. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • بله، مطمئم هستم ما انسان ها اختیار داریم.

    25 32.89%
  • اختیار داشتن را محتمل تر می دانم ولی مطمئن نیستم.

    10 13.16%
  • نمی دانم / هر دو حالت به یک اندازه ممکن است.

    9 11.84%
  • اختیار نداشتن و جبر را محتمل تر می دانم و بیشتر به نظر می رسد اختیار یک توهم است.

    19 25.00%
  • خیر، مطمئن هستم ما انسان ها اختیار نداریم و اختیار قطعا یک توهم است.

    13 17.11%
صفحه 1 از 19 1234511 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 185

نام تاپيک: وجود یا عدم وجود اختیار

  1. #1
    حـــــرفـه ای Erfan.'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    محل سكونت
    Solar System
    پست ها
    5,350

    پيش فرض وجود یا عدم وجود اختیار

    درود.

    موضوع تاپیک: بررسی و بحث در‌مورد وجود یا عدم وجود اختیار در انسان از دید علمی و فلسفی.

    به نظر شما انسان مختار است یا مجبور؟
    کار هایی که میکنیم بر چه اساسی هستند، منشا افکار و تصمیمات ما چه چیزی هست و آیا ما به طور آگاهانه به چیزی فکر میکنیم یا فقط به عنوان یک ناظر آگاه، توهم اختیار داریم؟


    از دوستان با هر نوع اعتقاد و سیستم فکری دعوت به شرکت در بحث میشه. دوستان دقت داشته باشید که هر سخنی که زده میشه میتونه به نقد کشیده بشه و اگه به نقد کشیده شدن صحبت هاتون به منزله توهین به شما تلقی میشه از شرکت در بحث خودداری فرمایید.

    توضیح بیشتر:

    منظور از اختیار، اختیار در انجام کارهای غیرممکن و چیزهای غیرممکن نیست، مثلا اینکه ما اختیار نداریم به جای انسان، درخت باشیم یا اینکه در زندگی اتفاق هایی می افته که در کنترل ما نیست، نفی وجود اختیار نیست. منظور از اختیار در پروسه تصمیم گیری انسان است.

    آیا اختیار داریم امشب دعوت دوستمان به مهمانی را قبول یا رد کنیم یا این پروسه که خودآگاهی ما در تصمیم گیری سپری می کند یک توهم است؟
    آیا اختیار داریم انتخاب کنیم فردا صبحانه نان و پنیر بخوریم یا تخم مرغ یا اینکه این انتخابی که ما می کنیم وابسته به شرایط مغزی ماست و از کنترل ما خارج است؟

    هدف از اختیار پاسخ به اینگونه سوالات است.

    Sent from my Nexus 7 using Tapatalk

    ----

    از آنجا که تعداد قابل توجهی از کاربران نظرشان طی پیشرفت تاپیک تغییر کرده و چندین درخواست در رابطه با ریستارت کردن نظرسنجی داشتیم، تصمیم گرفتیم نظرسنجی تاپیک را ریستارت کنیم تا همگی فرصت رای دوباره داشته باشند. گزینه های نظرسنجی دقیقا مشابه قبل است.

    نتایج قبلی نظرسنجی:



    Last edited by Erfan.; 28-10-2013 at 19:41.


  2. #2
    Banned
    تاريخ عضويت
    Oct 2013
    محل سكونت
    ;)
    پست ها
    1,193

    پيش فرض

    چه بحث جالبی ! اتفاقا چند روز پیش با یک دوست این بحث رومیکردیم

    اساسا میگند که انسان اختیار داره و اما میبینم که اشخاصی که از نظر جمع از

    لحاظ رفتاری .شخصیتی یا منطقی بودن تایید شده هستند کارهایی رومیکنند که اختیار رو زیر سوال میبره

    احساس هایی مثل عشق . نفرت . جسادت و.. گاها باعث میشه که این نظریه زیر سوال بره چون گاهی افراد

    کارهایی میکنند که شاید بعدها ازشون بپرسی چرا ؟ میگند نمیدونم عصبانی بودم یا ... بنابراین

    نمیشه گفت تصمیمات شخص از روی اختیار بوده چون وقتی فشار ازحد بیشتر بشه احساس

    بر منطق غلبه میکنه و دیگه توی اون لحظه شخص هیچ اختیاری روی خودش نداره . مثل کسی که

    از روی نفرت کسی رو به قتل رسونده مسلما توی اون لحظه این تصمیم رو نداشته اما این کار و

    انجام داده . گاهی اوقات مغز فقط یک ناظر هست !


    در هر صورت موضوع جذابی هست خوشحال میشم نظر شما رو هم بشنوم

  3. 5 کاربر از بانو . ./ بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #3
    حـــــرفـه ای Mohammad Hosseyn's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2005
    محل سكونت
    ...
    پست ها
    5,651

    پيش فرض

    فکر میکنم رسیدن به پاسخ قطعی به این سوال به همون اندازه سخت باشه که در بحث " حقیقت داریم؟ " هم مطرح شد ...

    بیشتر اوقات چون ما در حال انجام کاری هستیم ، بدیهی در نظر میگیریم که با اختیار خودمون بوده .بقول راسل شاید ما به محض اینکه خودمون رو در حال تعقل میبینیم ، مختار بودنمون رو درک میکنیم !

    به نظر میرسه انسان اعمالش رو همیشه در یک شرایط خاصی انتخاب میکنه ... عموما این شرایط دست خود انسان ها نیست یا بواسطه ی انتخاب های قبلی فرد این شرایط شکل گرفتن . حالا اون انتخاب های قبلی خودشون بر اساس شرایط گذشته بوده که بازم همین دو دسته علت رو میتونیم براش تصور کنیم ... وقتی می رسیم به کودکی خیلی قضیه مهم میشه ، بیشتر چیزهایی که ما انتخاب نکردیم ، رو میشه اونجا جستجو کنیم ...

    یکی از دوستانم خیلی معتقد به فلسفه اسلامی هست. ازش پرسیدم چی شد که عقایدت اینجوری شکل گرفت ! گفت تا دوران دبیرستان اصلا تو فاز اینها نبود. تمام وقتش پای Play Station میگذشت و عشق و حال خلاصه ... یکباری اتفاقی تو قفس های کتابش یه کتابی از شریعتی رو همینجوری میگیره دستش و چند دقیقه از سر بیکاری ورق میزنه کتاب رو و میخونه ... اینقدر جذبش میشه که از اون وقت تا به امروز از مطالعه در مباحث اسلامی دست بر نداشته ! . من فکر میکنم اگر بجای اون کتاب ، یه کتاب از راسل رو اتفاقی از تو قفسه برمیداشت الان انسانی کاملا متفاوت بود !!
    فکر کنیم به اینکه اگر مثلا تربیت بچه ها از تربیت دینی به سمت تربیت غیر دینی بره ... چقدر اوضاع عوض میشه ... فکر کنیم به اینکه اگر در کشور دیگه ای با فرهنگ و دین دیگری بدنیا اومده بودیم ... چقدر متفاوت بودیم ؟

    به تاریخ هم که نگاه میکنیم گویی روند کلی تاریخ هم همینه ! جامعه جبرا شرایطش دچار تغییر و تحول میشه ... مثلا برداشتی که خودم از نظریه تاریخی مارکس دارم بیانگر نوعی جبر تاریخی هست ...

  5. 14 کاربر از Mohammad Hosseyn بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #4
    حـــــرفـه ای shabe.saket's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2009
    محل سكونت
    Lost Island
    پست ها
    2,577

    پيش فرض

    ما دارای اختیاریم، در عین حال که اختیار نداریم.....
    اختیار نداریم و اجبار بر ما حاکم است، در عین حال که اختیار داریم.....

    اندیشه مورد اعتقاد من در گزینه نظر سنجی وجود نداشت بنابراین رای ندادم.....
    Last edited by shabe.saket; 28-10-2013 at 22:02.

  7. 10 کاربر از shabe.saket بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #5
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    من تا حدودی موافق این نیستم که به هیچ وجه اختیار نداریم و جبر محیطه .
    البته یک سری موراد سلسله وار هستن که میتونن روی انتخاب نهایی و راه حل ما تاثیر بذارن ولی به نظرم دست انسان تا حدودی برا انتخاب بازه .

    مثلا یک داستان از گذشته خودم بگم :

    من دوران دبستان جزو اون دست افراد مذهبی بودم که نمازش هیچ وقت قضا نمیشد .
    توی یکی از کلاس ها معلم بهمون گفت : آسمان و زمین بوسیله ستون هایی نامرئبی به هم متصل شدن و این ستون ها نمیذاره که سقف آسمون روی سرمون بریزه و خراب بشه .
    البته یک سری صحبت دیگه هم داشت که باعث تعجبم شده بود ولی این آخری بدجوری تاثیر گذاشت .

    از اون موقع بود که من بدجوری درگیر این قضیه شدم و کم کم با جستجو و یک سری مطلب که به طور مخفیانه مطالعه کردم و راهم کم کم عوض شد .

    اگر من دستم باز نبود و حق انتخابی نداشتم به احتمال زیاد راه گذشته رو پیش میرفتم و الان یکی از برادران ارزشی از نوع شدیدش بودم {با توجه به کلاس های فوق برنامه دینی و قرانی که میرفتم}!
    ولی توی روند و انتخاب من تاثیر گذاشت . البته این تاثیر رو میشه توی سلسله مواردی که باعثش شدن هم جستجو کرد .

    به نظرم تا حدودی اتفاقات روی روند انتخاب ما تاثیر داره ... ولی تاثیر نهایی نیست و تا حدودی راه انتخاب بازه .
    بسته به فرد و اخلاقیاتش ممکنه راه های متفاوتی انتخاب بشه یا این که اصلا راهی انتخاب نشه .

  9. 11 کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #6
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

    یک تعریف ساده از اختیار (free will) داشته باشیم:

    Free will is the ability of agents to make choices unconstrained by certain factors.
    اختیار، قابلیت آن است که یک موجود آگاه تصمیم هایی بگیرد که بر اساس هیچ فاکتوری محدود و کنترل نمی شوند.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    سوال اینه که آیا ما انسان ها می تونیم تصمیماتی بگیریم که به هیچ فاکتور و عاملی محدود نباشه و تحت کنترل هیچ عاملی نباشه؟ یعنی در شرایط دقیقا یکسان (منظور از دقیقا یکسان یعنی دقیقا دقیقا یکسان، ژنتیک مغز یکسان، میزان رشد یکسان، مولکول به مولکول و اتم به اتم مغز و بدن یکسان، شرایط محیطی دقیقا یکسان، خاطرات دقیقا یکسان و ...)، باز هم انسان می تونه تصمیمات متفاوتی بگیره و این تصمیمات از طریق مطالعه اون فاکتورهای دخیل قابل دونستن نیستند.

    به نظر من چنین ادعایی در تضاد با تمام یافته های ما از طبیعت و در تضاد با تمام قواعد ای است که ما در علم می شناسیم. مهمترین دلیلش اینه که چنین چیزی تابحال هیچ وقت در طبیعت مشاهده نشده و دلیلی هم نداریم که فکر کنیم قراره نوبت ما که میشه سیستم تغییر پیدا کنه. تمام سعی در علم این بوده که فاکتورهای تاثیرگذار در پدیده های مختلف رو شناسایی و روابط بین پدیده های مختلف رو پیدا کنه، حالا اگه ما فرض کنیم یک موجود در این بین وجود داره که از این قاعده مستثنی است، در اصل مدعی هستیم بعضی مواقع علم دیگه کار نمی کنه و انسان چیزی است که قوانین طبیعت موقع رسیدن به اون باطل میشن و شیوه دیگه ای جاش رو می گیره.

    اگه قبول کنیم خودآگاهی و پروسه تصمیم گیری ما وابسته به مغز ماست نه چیز دیگه (که دلایل بسیار قوی داریم که قبول کنیم اینگونه است)، به نظر من مفهوم اختیار داشتن در نهایت همون یک توهم است که ما چون پروسه تصمیمگیری رو از درون ذهن خودمون مشاهده می کنیم فکر می کنیم اختیار داریم. مثل ربات مسیریابی که همیشه داره یک خط رو دنبال می کنه و چون ساختار سیستم پردازشیش اینه که خط رو دنبال کنه، هر لحظه خط رو مشاهده می کنه و تصمیم می گیره سرعتش رو طوری تنظیم کنه که خط رو دنبال کنه ولی در نهایت اختیاری در این باره نداره، این رو ما که طراحان اون ربات هستیم و به جزئیات ساختاری اون آگاهیم خیلی خوب می دونیم ولی اون "آگاهی" بسیار اندکی که ربات داره پروسه تصمیم گیری خودش رو نظاره می کنه و حتی میشه گفت این توهم براش وجود داره که داره تصمیم می گیره. در نهایت این ربات خودش تصمیم می گیره به کدوم سمت بره ولی این تصمیم گیری وابسته به فاکتورهایی است که در صورت یکسان بودن اونها، ربات همیشه تصمیم یکسانی خواهد گرفت. من چنین دیدی به مغز انسان دارم.

    من فکر می کنم در این قضیه Burden of proof یا وظیفه اثبات با سمتی است که مدعی هستن چیزی بر خلاف چیزهایی که ما تابحال مشاهده کردیم داره اتفاق می افته، یعنی برای اولی بار در کل جهان یک پروسه وجود داره که بر اساس هیچ فاکتوری کنترل و محدود نمیشه و خروجی اون پروسه به هیچ وجه قابل دونستن از قبل نیست. و این قضیه رو باید به نمایش بگذارند. من چنین چیزی رو تابحال ندیدم و هیچ مطالعه قابل اعتمادی هم ندیدم که چنین چیزی رو نشون داده باشه.

    در مورد انتخاب نظرسنجی هم چون من "جبر" رو بسیار بسیار محتمل تر می دونم (نه صرفا محتمل تر)، به گزینه آخر رای دادم ولی به این معنی نیست که ادعای "عدم وجود" چیزی رو می کنم چون ادعا درباره وجود نداشتن محض هیچ چیزی اصلا ممکن نیست و هدف نظرسنجی این تاپیک هم چنین ادعایی نیست. من صرفا متقاعد شدم با همه چیزهایی که دیدیم، بحث اختیار یک بحث توهم است و واقعیت نداره همونطور که مطمئن هستم سمندون و هیولای اسپاگتی واقعیت ندارن.

    من تا حدودی موافق این نیستم که به هیچ وجه اختیار نداریم و جبر محیطه .
    البته یک سری موراد سلسله وار هستن که میتونن روی انتخاب نهایی و راه حل ما تاثیر بذارن ولی به نظرم دست انسان تا حدودی برا انتخاب بازه .

    مثلا یک داستان از گذشته خودم بگم :

    من دوران دبستان جزو اون دست افراد مذهبی بودم که نمازش هیچ وقت قضا نمیشد .
    توی یکی از کلاس ها معلم بهمون گفت : آسمان و زمین بوسیله ستون هایی نامرئبی به هم متصل شدن و این ستون ها نمیذاره که سقف آسمون روی سرمون بریزه و خراب بشه .
    البته یک سری صحبت دیگه هم داشت که باعث تعجبم شده بود ولی این آخری بدجوری تاثیر گذاشت .

    از اون موقع بود که من بدجوری درگیر این قضیه شدم و کم کم با جستجو و یک سری مطلب که به طور مخفیانه مطالعه کردم و راهم کم کم عوض شد .

    اگر من دستم باز نبود و حق انتخابی نداشتم به احتمال زیاد راه گذشته رو پیش میرفتم و الان یکی از برادران ارزشی از نوع شدیدش بودم {با توجه به کلاس های فوق برنامه دینی و قرانی که میرفتم}!
    ولی توی روند و انتخاب من تاثیر گذاشت . البته این تاثیر رو میشه توی سلسله مواردی که باعثش شدن هم جستجو کرد .

    به نظرم تا حدودی اتفاقات روی روند انتخاب ما تاثیر داره ... ولی تاثیر نهایی نیست و تا حدودی راه انتخاب بازه .
    بسته به فرد و اخلاقیاتش ممکنه راه های متفاوتی انتخاب بشه یا این که اصلا راهی انتخاب نشه .
    سوال اینجاست: آیا اگه دوباره در شرایط دقیقا یکسان شما اون داستان براتون گفته بشه، شما قدرت این رو دارید که تصمیم متفاوتی بگیرید یا اینکه چون ذهنی داشتید که حالا به دلایل ژنتیک یا آموزشی، ذهنیت و تفکر انتقادی داشته و دنبال علت یابی و حقیقت یابی بوده دونستن این داستان در اون بازه زمانی براتون مساوی بوده با تصمیماتی که بعدا گرفتید؟

    ببینید بسته به فرد و اخلاقیاتش یعنی اینکه فاکتورهایی دخیل هستند. صحبت اینه: با همه چیز یکسان (از جمله شخصیت و اخلاقیات و ... فرد)، آیا میشه تصمیم متفاوت گرفت یا تصمیم ها یکسان خواهند بود؟

    فکر میکنم رسیدن به پاسخ قطعی به این سوال به همون اندازه سخت باشه که در بحث " حقیقت داریم؟ " هم مطرح شد ...

    بیشتر اوقات چون ما در حال انجام کاری هستیم ، بدیهی در نظر میگیریم که با اختیار خودمون بوده .بقول راسل شاید ما به محض اینکه خودمون رو در حال تعقل میبینیم ، مختار بودنمون رو درک میکنیم !

    به نظر میرسه انسان اعمالش رو همیشه در یک شرایط خاصی انتخاب میکنه ... عموما این شرایط دست خود انسان ها نیست یا بواسطه ی انتخاب های قبلی فرد این شرایط شکل گرفتن . حالا اون انتخاب های قبلی خودشون بر اساس شرایط گذشته بوده که بازم همین دو دسته علت رو میتونیم براش تصور کنیم ... وقتی می رسیم به کودکی خیلی قضیه مهم میشه ، بیشتر چیزهایی که ما انتخاب نکردیم ، رو میشه اونجا جستجو کنیم ...

    یکی از دوستانم خیلی معتقد به فلسفه اسلامی هست. ازش پرسیدم چی شد که عقایدت اینجوری شکل گرفت ! گفت تا دوران دبیرستان اصلا تو فاز اینها نبود. تمام وقتش پای Play Station میگذشت و عشق و حال خلاصه ... یکباری اتفاقی تو قفس های کتابش یه کتابی از شریعتی رو همینجوری میگیره دستش و چند دقیقه از سر بیکاری ورق میزنه کتاب رو و میخونه ... اینقدر جذبش میشه که از اون وقت تا به امروز از مطالعه در مباحث اسلامی دست بر نداشته ! . من فکر میکنم اگر بجای اون کتاب ، یه کتاب از راسل رو اتفاقی از تو قفسه برمیداشت الان انسانی کاملا متفاوت بود !!
    فکر کنیم به اینکه اگر مثلا تربیت بچه ها از تربیت دینی به سمت تربیت غیر دینی بره ... چقدر اوضاع عوض میشه ... فکر کنیم به اینکه اگر در کشور دیگه ای با فرهنگ و دین دیگری بدنیا اومده بودیم ... چقدر متفاوت بودیم ؟

    به تاریخ هم که نگاه میکنیم گویی روند کلی تاریخ هم همینه ! جامعه جبرا شرایطش دچار تغییر و تحول میشه ... مثلا برداشتی که خودم از نظریه تاریخی مارکس دارم بیانگر نوعی جبر تاریخی هست ...
    سوال دوباره اینه: آیا در شرایط یکسان (یعنی دوست شما بعد از برداشتن کتاب شریعتی)، آیا تصمیم های یکسانی خواهد گرفت یا ممکنه اگه دوباره اون واقعه با شرایط یکسان تکرار بشه این شخص تصمیم دیگه ای بگیره و مثلا بگه این پر از مغلطه است؟

  11. 10 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #7
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    رفتار انسان تحت تاثیر عوامل محیطی و وراثت هست .عوامل محیطی شامل تجربیات، آموزش و تربیت، شرایط فرهنگی، شرایط اجتماعی و ... هستن و وراثـت شامل رفتارهای وابسته به ژنتیک انسان هست.

    انسان در طول زندگی متاثر از این عوامل رفتاری تحت کنترل خودش یا به صورت اجباری می تونه داشته باشه.

    اگر انسان به صورت یه روبات تنها مسیر حرکتش مشخص شده بود چه طور بر اساس تجربیات گذشته قادر به تغییر روش یا تغییر دادن مسـیر تا به امـروز بوده اگر انسـان مانند یه روبات فقط از دستور نوشته شده

    پیروی می کرد تا به امروز تکاملی نداشت و نمی تونست با جبر محیطی مقابله کنه حتی همراه شدن با جبر محیطی نوعی اختیاره که برای بقا می شه این اجبار رو پذیرفت یا نپذیرفت.

    اراده و تصمیم گیری انسان رو قادر کرده با تقلید یا خلاقیت (تحت تاثیر تجارب و یادگیری های گذشته یا حتی ژنتیک) مسیرحرکت رو انتخاب کنه.رفتار انسان حاصل برهـم کنش عوامـل محیطی(آموخته ها و تربیت،

    شرایط محیط، رویداد و اتفاقات گذشته،) و ژنتیک هست. برنامه نوشته شده برای یه روبات رو میشه نسبت داد به عوامل درونی و ژنتیک انسان یه روبات تحت تاثیر محیط قرارنگرفته و نمی شه رفتار روبات رو بـه

    رفتار انسان که برآیندی از عوامل محیطی و ژنتیکیه نسبت داد. و مقایسه انسان و روبات به نظر من درست نیست. چون در روبات رفتار و ذهن دو چیز متفاوت و جدا از هم در نظر گرفته شدن درحالی که در انسان

    ذهن و رفتار چیزی جدا از هم نیستن و رفتار نتیجه تحلیل ذهن انسانه ... یه روبات هیچ تجربه ای از گذشته نداره که پردازشش بر اسـاس تجربیـات گذشـته باشـه و تنها برنــامه از پیــش نوشـته شده ای هست

    که مجبوره به روشی که براش تعیین شده عمل کنه. اگر محیط به روبات شناسونده بشه (مثلا برنـامه ای براش نوشته بشه که در شرایط متـفاوت چه رفتاری رو نشـون بده ) به روبـات هم تا حدودی اختـیار و حق

    انتخاب داده شده برخلاف روبات انسان قدرت شناخـت و درک محیـط رو داره که می تونه بر اسـاس درک و شناختش رفتــارش رو حتی اگر منشا درونی و ژنتیـکی داشته باشـه تغییـر بده.در غیـر این صورت تکامل

    مفهومی پیدا نمی کنه.


    اگر رفتار انسان تنها تحت تاثیر عوامل محیطی در کودکی شکل گرفته باشه و انسان موجودی منفعل باشه و تصمیمات متاثر از آموخته ها تربیت و تجربـه دوران کودکی باشـه باز هم از نظر روانـی قادر به تغییر در

    رفتارش مخالف چیزی که تا اون زمان انجام می داده هست.مثل رفتارهایی که منشاشون رویدادهای دوران کودکی هست و عکس العمل هایی هستن که فرد تحت تاثیر تجربیات و رویدادهای گذشته انجام میده

    و با روان درمانی قادر هست رفتار خودش رو تغییر بده.


    انسان در دوران کودکی اختیار نداره و این به عدم تکامل کامل مغز در دوران کودکی مربوطه بنابراین اجبارا تحت تاثیر آموزش و یادگیری قرار می گیره و در همـون مسیـر پیـش میره. ولی به تدریـج و با تکامـل مغز و

    برقراری ارتباط بین تجارب و تجزیه تحلیل های ذهن، قادربه تصمیم گیری و انتخاب خواهد بود..

    هیچ کدوم از موارد گفته شده تماما جبر رو نقض نمی کنه ولی نقش جبر در حدی که کل زندگی انسان رو تحت تاثیر قرار بده و انسان رو موجودی کاملا منفعل نشون بده به نظر من تا این حد پررنگ نیست ..


    یه مسئله هم درباره شرایط محیطی : شرایط محیطی شامل تمام شرایط از بدو تشکیل سلول تخم تا متولد شدن و پرورش و بزرگسالی و کلیه شرایط زندگی انسان هست .

  13. 8 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #8
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,322

    پيش فرض

      محتوای مخفی: ... 
    رفتار انسان تحت تاثیر عوامل محیطی و وراثت هست .عوامل محیطی شامل تجربیات، آموزش و تربیت، شرایط فرهنگی، شرایط اجتماعی و ... هستن و وراثـت شامل رفتارهای وابسته به ژنتیک انسان هست.

    انسان در طول زندگی متاثر از این عوامل رفتاری تحت کنترل خودش یا به صورت اجباری می تونه داشته باشه.

    اگر انسان به صورت یه روبات تنها مسیر حرکتش مشخص شده بود چه طور بر اساس تجربیات گذشته قادر به تغییر روش یا تغییر دادن مسـیر تا به امـروز بوده اگر انسـان مانند یه روبات فقط از دستور نوشته شده

    پیروی می کرد تا به امروز تکاملی نداشت و نمی تونست با جبر محیطی مقابله کنه حتی همراه شدن با جبر محیطی نوعی اختیاره که برای بقا می شه این اجبار رو پذیرفت یا نپذیرفت.

    اراده و تصمیم گیری انسان رو قادر کرده با تقلید یا خلاقیت (تحت تاثیر تجارب و یادگیری های گذشته یا حتی ژنتیک) مسیرحرکت رو انتخاب کنه.رفتار انسان حاصل برهـم کنش عوامـل محیطی(آموخته ها و تربیت،

    شرایط محیط، رویداد و اتفاقات گذشته،) و ژنتیک هست. برنامه نوشته شده برای یه روبات رو میشه نسبت داد به عوامل درونی و ژنتیک انسان یه روبات تحت تاثیر محیط قرارنگرفته و نمی شه رفتار روبات رو بـه

    رفتار انسان که برآیندی از عوامل محیطی و ژنتیکیه نسبت داد. و مقایسه انسان و روبات به نظر من درست نیست. چون در روبات رفتار و ذهن دو چیز متفاوت و جدا از هم در نظر گرفته شدن درحالی که در انسان

    ذهن و رفتار چیزی جدا از هم نیستن و رفتار نتیجه تحلیل ذهن انسانه ... یه روبات هیچ تجربه ای از گذشته نداره که پردازشش بر اسـاس تجربیـات گذشـته باشـه و تنها برنــامه از پیــش نوشـته شده ای هست

    که مجبوره به روشی که براش تعیین شده عمل کنه. اگر محیط به روبات شناسونده بشه (مثلا برنـامه ای براش نوشته بشه که در شرایط متـفاوت چه رفتاری رو نشـون بده ) به روبـات هم تا حدودی اختـیار و حق

    انتخاب داده شده برخلاف روبات انسان قدرت شناخـت و درک محیـط رو داره که می تونه بر اسـاس درک و شناختش رفتــارش رو حتی اگر منشا درونی و ژنتیـکی داشته باشـه تغییـر بده.در غیـر این صورت تکامل

    مفهومی پیدا نمی کنه.


    اگر رفتار انسان تنها تحت تاثیر عوامل محیطی در کودکی شکل گرفته باشه و انسان موجودی منفعل باشه و تصمیمات متاثر از آموخته ها تربیت و تجربـه دوران کودکی باشـه باز هم از نظر روانـی قادر به تغییر در

    رفتارش مخالف چیزی که تا اون زمان انجام می داده هست.مثل رفتارهایی که منشاشون رویدادهای دوران کودکی هست و عکس العمل هایی هستن که فرد تحت تاثیر تجربیات و رویدادهای گذشته انجام میده

    و با روان درمانی قادر هست رفتار خودش رو تغییر بده.


    انسان در دوران کودکی اختیار نداره و این به عدم تکامل کامل مغز در دوران کودکی مربوطه بنابراین اجبارا تحت تاثیر آموزش و یادگیری قرار می گیره و در همـون مسیـر پیـش میره. ولی به تدریـج و با تکامـل مغز و

    برقراری ارتباط بین تجارب و تجزیه تحلیل های ذهن، قادربه تصمیم گیری و انتخاب خواهد بود..

    هیچ کدوم از موارد گفته شده تماما جبر رو نقض نمی کنه ولی نقش جبر در حدی که کل زندگی انسان رو تحت تاثیر قرار بده و انسان رو موجودی کاملا منفعل نشون بده به نظر من تا این حد پررنگ نیست ..


    یه مسئله هم درباره شرایط محیطی : شرایط محیطی شامل تمام شرایط از بدو تشکیل سلول تخم تا متولد شدن و پرورش و بزرگسالی و کلیه شرایط زندگی انسان هست .
    اشکال هایی که از ربات ها گرفتید بیشتر به خاطر اینه که با ساختار کاری ربات ها و هوش مصنوعی آشنا نیستید، خیلی راحت میشه ربات هایی طراحی کرد که ابتدا چیزی رو یاد بگیرند و بر اساس یادگرفته هاشون رفتار کنند. میشه یک ربات طراحی کرد که یک بار یاد بگیره در هوای سرد به سمت راست بره و همون ربات بدون هیچ تغییری در ساختار یا نرم افزار، در هوای سرد به سمت چپ بره فقط بر اساس مشاهداتی که از محیط خارج داشته. این به هیچ وجه معنی نمی ده که ربات ها اختیار دارند بلکه مکانیزم هایی در اونها هست که بر اثر عوامل محیطی می تونند خروجی های متفاوتی داشته باشند (مثل انسان ها). در ربات ها هم رفتار نتیجه پروسه پردازش اطلاعات است.

    اختیار به این معنی نیست که قدرت تصمیم گیری وجود داشته باشه، به این معنی است که در شرایط دقیقا یکسان (از جمله تجربیات یکسان) بشه یک بار یک تصمیم گرفت و بار دیگه تصمیم دیگه و نشه به هیچ عنوان پیشبینی کرد اون تصمیم چه خواهد بود. در ربات ها با اینکه قدرت تصمیم گیری وجود داره ولی می دونیم در شرایط دقیقا یکسان، همیشه رفتار دقیقا یکسانی خواهند داشت و میشه پیشبینی کرد دقیقا نتیجه این پروسه تصمیم گیری چه خواهد بود چون ما به ساختار کاری ربات ها آگاه هستیم. آیا عدم آگاهی کامل ما نسبت به ساختار کاری مغز انسان، دلیل کافی است که بگیم نتیجه پروسه تصمیم گیری انسان اصلا قابل دانستن نیست؟

    برای اینکه بگیم انسان چیز متفاوتی است باید مدعی بشیم چنین پیشبینی ای برای انسان اصلا به هیچ وجه ممکن نیست، و هرگز در هیچ زمانی در آینده هم ممکن نخواهد بود. این موضع یعنی ممکن دانستن اختیار، موضعی است که به نظر من بیشترین Burden of proof و وظیفه اثبات رو داره.

  15. 8 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #9
    کاربر فعال انجمن موضوعات علمی Saeed Dz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2011
    محل سكونت
    ______
    پست ها
    1,855

    پيش فرض

    من معتقد هستم که انسان، انواعی از حیوانات و هر آنچه که قدرت انتخاب داره دارای اختیار هستش و این مسئله رو منحصر نمیکنم به انسان. البته معتقدم انتخابهای ما در شرایطی امکان داره محدود یا بهتر بگم هدایت میشن که نتیجه ی یک مسئله سوپرنچرال نیست بلکه نتیجه ی انتخاب های دیگران و دیگر متغییر های محیطی هستش.

  17. 3 کاربر از Saeed Dz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #10
    حـــــرفـه ای V E S T A's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    پست ها
    6,502

    پيش فرض

    اشکال هایی که از ربات ها گرفتید بیشتر به خاطر اینه که با ساختار کاری ربات ها و هوش مصنوعی آشنا نیستید، خیلی راحت میشه ربات هایی طراحی کرد که ابتدا چیزی رو یاد بگیرند و بر اساس یادگرفته هاشون رفتار کنند. میشه یک ربات طراحی کرد که یک بار یاد بگیره در هوای سرد به سمت راست بره و همون ربات بدون هیچ تغییری در ساختار یا نرم افزار، در هوای سرد به سمت چپ بره فقط بر اساس مشاهداتی که از محیط خارج داشته. این به هیچ وجه معنی نمی ده که ربات ها اختیار دارند بلکه مکانیزم هایی در اونها هست که بر اثر عوامل محیطی می تونند خروجی های متفاوتی داشته باشند (مثل انسان ها). در ربات ها هم رفتار نتیجه پروسه پردازش اطلاعات است.

    اختیار به این معنی نیست که قدرت تصمیم گیری وجود داشته باشه، به این معنی است که در شرایط دقیقا یکسان (از جمله تجربیات یکسان) بشه یک بار یک تصمیم گرفت و بار دیگه تصمیم دیگه و نشه به هیچ عنوان پیشبینی کرد اون تصمیم چه خواهد بود. در ربات ها با اینکه قدرت تصمیم گیری وجود داره ولی می دونیم در شرایط دقیقا یکسان، همیشه رفتار دقیقا یکسانی خواهند داشت و میشه پیشبینی کرد دقیقا نتیجه این پروسه تصمیم گیری چه خواهد بود چون ما به ساختار کاری ربات ها آگاه هستیم. آیا عدم آگاهی کامل ما نسبت به ساختار کاری مغز انسان، دلیل کافی است که بگیم نتیجه پروسه تصمیم گیری انسان اصلا قابل دانستن نیست؟

    برای اینکه بگیم انسان چیز متفاوتی است باید مدعی بشیم چنین پیشبینی ای برای انسان اصلا به هیچ وجه ممکن نیست، و هرگز در هیچ زمانی در آینده هم ممکن نخواهد بود. این موضع یعنی ممکن دانستن اختیار، موضعی است که به نظر من بیشترین Burden of proof و وظیفه اثبات رو داره.
    پست قبلی من بر اساس پست اول شما بود :

    یک تعریف ساده از اختیار (free will) داشته باشیم:

    Free will is the ability of agents to make choices unconstrained by certain factors.
    اختیار، قابلیت آن است که یک موجود آگاه تصمیم هایی بگیرد که بر اساس هیچ فاکتوری محدود و کنترل نمی شوند.

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    اگه قبول کنیم خودآگاهی و پروسه تصمیم گیری ما وابسته به مغز ماست نه چیز دیگه (که دلایل بسیار قوی داریم که قبول کنیم اینگونه است)، به نظر من مفهوم اختیار داشتن در نهایت همون یک توهم است که ما چون پروسه تصمیمگیری رو از درون ذهن خودمون مشاهده می کنیم فکر می کنیم اختیار داریم. مثل ربات مسیریابی که همیشه داره یک خط رو دنبال می کنه و چون ساختار سیستم پردازشیش اینه که خط رو دنبال کنه، هر لحظه خط رو مشاهده می کنه و تصمیم می گیره سرعتش رو طوری تنظیم کنه که خط رو دنبال کنه ولی در نهایت اختیاری در این باره نداره، این رو ما که طراحان اون ربات هستیم و به جزئیات ساختاری اون آگاهیم خیلی خوب می دونیم ولی اون "آگاهی" بسیار اندکی که ربات داره پروسه تصمیم گیری خودش رو نظاره می کنه و حتی میشه گفت این توهم براش وجود داره که داره تصمیم می گیره. در نهایت این ربات خودش تصمیم می گیره به کدوم سمت بره ولی این تصمیم گیری وابسته به فاکتورهایی است که در صورت یکسان بودن اونها، ربات همیشه تصمیم یکسانی خواهد گرفت. من چنین دیدی به مغز انسان دارم.

    برنامه نوشته شده برای یه روبات رو میشه نسبت داد به عوامل درونی و ژنتیک انسان یه روبات تحت تاثیر محیط قرارنگرفته و نمی شه رفتار روبات رو بـه

    رفتار انسان که برآیندی از عوامل محیطی و ژنتیکیه نسبت داد. و مقایسه انسان و روبات به نظر من درست نیست. چون در روبات رفتار و ذهن دو چیز متفاوت و جدا از هم در نظر گرفته شدن درحالی که در انسان

    ذهن و رفتار چیزی جدا از هم نیستن و رفتار نتیجه تحلیل ذهن انسانه ... یه روبات هیچ تجربه ای از گذشته نداره که پردازشش بر اسـاس تجربیـات گذشـته باشـه و تنها برنــامه از پیــش نوشـته شده ای هست

    که مجبوره به روشی که براش تعیین شده عمل کنه. اگر محیط به روبات شناسونده بشه (مثلا برنـامه ای براش نوشته بشه که در شرایط متـفاوت چه رفتاری رو نشـون بده ) به روبـات هم تا حدودی اختـیار و حق

    انتخاب داده شده برخلاف روبات انسان قدرت شناخـت و درک محیـط رو داره که می تونه بر اسـاس درک و شناختش رفتــارش رو حتی اگر منشا درونی و ژنتیـکی داشته باشـه تغییـر بده.در غیـر این صورت تکامل

    مفهومی پیدا نمی کنه.
    ما برای ربات با برنامه ای که خودمون بهش دادیم می تونیم پیش بینی کنیم تو شرایط کاملا یکسان چه تصمیمی می گیره ولی تصمیمی که انسان در شرایط کاملا یکسان میگیره چیزی نیست که

    کاملا وابسته به ساختار کاری مغز باشه و بر اساس آگاهی از کارکرد مغز بتونیم نتیجه تصمیم گیری رو پیش بینی کنیم .. تو پست قبلی توضیح دادم رفتار انسان برآیندی از عوامل محیطی و ژنتیک

    انسان هست و تنها محدود به ساختار کاری مغز نمیشه ..

    من فکر می کنم مغز انسان، فرآیند بروز یه رفتار در انسان و ارتباط ذهن و بروز رفتار در انسان پیچیدگی های زیادی داره که هنوز یه روبات نتونسته به حدی برسه که بتونیم شباهتی بین عملـکرد

    رفتاری انسان و روبات در نظر بگیریم .. اگر کاملا مشابه مغز انسان قدرت تجزیه و تحلیل و برقراری ارتباط بین تجارب گذشته و آموخته ها داشته باشه متاثر از شرایط محیطی در شرایط یکسان یه

    روبات هم می تونه دو تصمیم متفاوت و غیر قابل پیش بینی بگیره .

  19. 5 کاربر از V E S T A بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 19 1234511 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •