بالا لایــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــی گِت دیخــــــــــــــــــــــ ــــــــ.....
لیگ قهرمانان آسیا منتظر تراختور الویرا باشــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ......
بالا لایــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــ ـــــی گِت دیخــــــــــــــــــــــ ــــــــ.....
لیگ قهرمانان آسیا منتظر تراختور الویرا باشــــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــــ......
تبریک این قهرمانی و خسته نباشید به تمامی بازیکن ها
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
خیلی جالب بود تونی اومد یه لحظه آذری برقصه سریع سانسور شد....کاملا" تو تصویر بالا معلومه....
دونن آخشام نه خبريدي تو خيابونا!؟ حيف نتونستم برم ölmedıkh galdıkh tiraxurun şampiyonluğuni de gördükh! ابرساندا شوكور نامازي قلعندي آيا!؟
90/ توني؛ فيلسوفي ديوانه!
نه! اصلا به خطا نرفته بوديم. اشتباه نگرفته بوديم و «رو دست» نخورده بوديم. نه ما قلم به دستاني که در اين روزگار نامطمئن از محاسن توني و دلايل قوي براي بازگشت او نوشته بوديم و نه همه آن پرشورهايي که عاشقانه نام توني را در همه اين ماهها صدا زده بودند.
1)
نه! اصلا به خطا نرفته بوديم. اشتباه نگرفته بوديم و «رو دست» نخورده بوديم. نه ما قلم به دستاني که در اين روزگار نامطمئن از محاسن توني و دلايل قوي براي بازگشت او نوشته بوديم و نه همه آن پرشورهايي که عاشقانه نام توني را در همه اين ماهها صدا زده بودند. آري، «توني» ارزشش را داشت. ارزش آن واژههايي که قلمهاي ما خرجش کرد و آن القابي که حنجرههاي آنها تقديمش کرد. توني به آن همه ميارزيد.
2)
دوربين، دروغ نميگويد اگر چشمي براي «ديدن» داشته باشي و هوشي براي دريافتن. دوربين دروغ نميگويد اگر توان عبور از لنز فريبگر و رسيدن به شفافيت پشتِ آن را داشته باشي. «دوشنبه» شب که توني روبهروي لنز عادل نشست همهچيز «عيان» بود. صاف و زلال و شفاف. توني، روبهروي عادل نشسته بود و مهمتر از هر چيز «خودش» بود. به شدت هم «خودش» بود. او بدل و مشابه و جعل هيچکس نبود. او يک «اُرجينال» تمام عيار و مطلق بود. اصل جنس.
چه واکنشهايش به تصاوير، چه ژستهايش به تفاسير و چه پاسخهايش به تعابير. او حتي در نحوه نشستن و ميميک صورت و پاسخ به عادل هم يک «مورد خاص» بود. خاص به معناي اصيل و نه به شکل جعلي و تقلبي و کپي شده. آري، توني بيش از هر چيز و مهمتر از هر چيز، يک «نمونه اصل» بود. آن هم در روزگاراني که همه از هم تقلب ميکنند و ديگري را تکثير ميکنند. روزگاري که «اصل» کمياب است و «بدل» پرياب. که همه انگار «ادا» شدهاند...
3)
توني يک ديوانه تمام عيار است. يک ديوانه جذاب و دلپذير و دوست داشتني. ديوانهاي که پرت و پلا نميگويد و اتفاقا «حکيمانه» حرف ميزند. چون فيلسوفي «خوشباش» و «بيقيد» که جملات طنزش فقط «نغز» نيست که «پرمغز» هم هست. او برخلاف تعبير حسودانه يک مشت خشک مغز، دلقک نيست، ديوانه است. يک عاشق و شيدا. شيداي فوتبال. مردي که با قلبش حرف ميزند، با قلبش کار ميکند و با قلبش زندگي ميکند. عاقلانه تحليل ميکند اما عاشقانه اجرا ميکند.
4)
توني اگر تنها در رفتار و گفتار «شيدا» بود و از زيبايي و شيداييِ فوتبال بهرهاي نداشت آن «ديوانگي» را ميشد به «سياهبازي» و «نمايشگري» تعبير کرد. اما توني همان اندازه که رفتار و گفتارش زيبا و گرم است، محصول بيروني و حرفهاي او، يعني تيم تحت هدايتش هم همان قدر «زيبا و جذاب و داغ» است. اين را نه امروز و پس از قهرماني تراکتور در جامحذفي ميگوييم که اتفاقا توني در بازگشت دوبارهاش هنوز مجال ساخت تيم زيبا و مدرن و يکدست فصل گذشتهاش را نيافته است. که اين تراکتور هنوز تيم ناب و درخشان فصل پيش توني نشده است. همان تيم مسحور کننده و خوشآهنگ فصل گذشته توني که همه ما را شيفته کرد. آري، توني هم زيبا حرف ميزند و هم زيبا کار ميکند. توني هم جذاب ميگويد و هم جذاب ميسازد. اين تفاوتي بنيادين است ميان او و بسياري از آن خارجيهاي سياهکار و داخليهاي رياکار.
5)
ژانگولرهاي کنار زمين و نمايشهاي عجيب وغريب لب خط، به خودي خود فضيلتي نيست. اين رفتاري خاص است که يک مربي ميپسندد و به کار ميگيرد و مربي ديگر، نميپسندد و حذر ميکند. نکته اما همان است که توني به زيبايي گفت. او وقتي در استوديو، رفتار ديوانهوار خود را روي نمايشگر برنامه عادل ديد، خنديد. آري، غش غش خنديد. او نه از آن رفتار دفاع کرد و نه آن کردار را رد کرد. يک جمله حکيمانه گفت. «آن، رفتاري لحظهاي است.» او به عادل گفت: «اين ذات فوتبال است و آن رفتار در لحظه اتفاق ميافتد.» آري، توني بيآن که آگاهانه بخواهد «نمايش» اجرا کند در آن لحظات خاص، بهترين راه تهييج و تصحيح تيمش را بروز آن رفتار و استفاده از زبان بدنش مييابد. او ديوانگي نميکند بلکه ديوانه ميشود تا تيمش را به بازي برگرداند و شاگردانش را بيدار کند. آري، دوشنبه شب مرد پرتغالي با گشاده دستي و فروتني هر چه تمامتر، حتي از شيوه جذاب هدايتش دفاع نکرد و آن را امتيازي نخواند بلکه آن را «واکنش لحظهاي» خود خواند. همين. زيبا نيست؟
6)
توني البته بيعيب و ايراد نيست. نبايد از او بت ساخت و جوگير اتمسفر کنوني شد. او مثل هر انسان ديگر و هر مربي ديگري، اشتباه ميکند، به خطا ميرود و دچار لغزش ميشود. آري، توني قديس نيست. اما با دانش است و جذاب است و مردمدار است و عاشق است. توني يک عاشق اصيل است. يک «آقاي خاص» راستين. مردي که در جواني صورت را «شش تيغه» ميکرد و حالا در پيرانه سري پشت لبانش «پرپشتترين سبيلهاي» دنياست. مردي در ظاهر به شدت سنتي و در باطن، به غايت مدرن. مردي که از سبيلهايش «خون» نميچکد. عشق ميچکد...
90/ چند خبر کوتاه از باشگاه تراکتورسازي تبريز
وني علاقه زيادي به جادوگر دارد و در تمرينات هم با او زياد شوخي مي کند اما شنيديم سرمربي پرتغالي تراکتور در جمع دستيارانش و جلسات فني گفته؛"کريمي از لحاظ اخلاقي خيلي خوب است و شخصيت مثال زدني دارد.
توني در جمع خصوصي؛
کاش کريمي جوان را داشتم!
توني در مصاحبه هايش در برنامه 90 اعلام کرد فوتبال ايران ديگر بازيکناني مانند دايي و کريمي ندارد و به نظر او شماره 8 تيمش از ستارگان سابق ايران بوده و در حال حاضر نمي تواند مانند سابق کار کند. توني علاقه زيادي به جادوگر دارد و در تمرينات هم با او زياد شوخي مي کند اما شنيديم سرمربي پرتغالي تراکتور در جمع دستيارانش و جلسات فني گفته؛"کريمي از لحاظ اخلاقي خيلي خوب است و شخصيت مثال زدني دارد. امسال من مجبور هستم به او بازي دهم چون تيم از قبل بسته شده اما کاش کريمي جوان را در اختيار داشتم." توني در ادامه صحبت هايش گفته:" من بايد در اين فصل به کريمي بازي دهم اما نياز به بازيکنان جوان تر دارم و روزهاي اوج اين بازيکن تمام شده و فصل بعد در ليست من نخواهد بود."البته با توجه به حرف و حديث هايي که پيش آمده فصل بعد به جمع قرمزپوشان تهراني برمي گردد تا با پيراهن اين تيم خداحافظي کند. سرمربي تراکتور مي خواهد با استراحت دادن به کريمي در بازي هاي ليگ از پتانسيل او در ليگ قهرمانان آسيا استفاده کند.
گرداني باز هم غايب بود
حبيب گرداني خبر مصدوميتش را در گفت و گو با 90 تکذيب کرد و دوباره از پايش عکس گرفت. او از دکتر صادق ناراحت بود که خبر پارگي مينيسک پاي او را منتشر کرده بود. او به همين خاطر در تماس با مربيان گفته مي تواند تمرين کند و مشکلي ندارد. گرداني علاقه زيادي دارد در ليگ قهرمانان آسيا براي تراکتور بازي کند و به همين خاطر نمي خواهد پايش را به توصيه دکتر کيهاني جراحي کند. البته گرداني در تمرين ديروز هم حضور نداشت. و ظاهرا او با کادر پزشکي تيم هم بحث کرده که پزشکان به او گفتند؛"تو بايد درمان شوي وگرنه به سلامتي خودت ضربه مي زني."او ديروز هم سر تمرين نرفت و فعلا سکوت کرده تا جواب عکس مجدد از پاي راستش مشخص شود.
بازي تدارکاتي تراکتور با نفتچي
تراکتورسازي بازي هاي مهمي را در ليگ قهرمانان آسيا پيش رو دارد و به همين خاطر بازي هاي باقي مانده در ليگ مي تواند به کادر فني کمک کند تا تيم آماده تري را در اختيار داشته باشد. البته مي توان گفت اين بازي هاي داخلي مي تواند تدارک خوبي براي آسيا باشد. ديروز شنيديم باشگاه نفتچي آذربايجان به باشگاه تراکتور نامه زده تا با تراکتور بازي هاي تدارکاتي برگزار کند. اين باشگاه خواهان برگزاري دو بازي دوستانه رفت و برگشت با شاگردان تراکتور شده . مسئولان باشگاه تراکتور هم قرار شده با توجه به فشردگي بازي ها زماني را براي انجام اين ديدارهاي دوستانه اعلام کنند. پيش از اين هم باشگاه گالاتاسراي ترکيه خواهان برگزاري بازي تدارکاتي با تراکتور شده بود و حتي مسئولان باشگاه ترکيه اي براي بازديد از ورزشگاه يادگار به تبريز آمده بودند اما اين ديدارها منتفي شد و حالا بايد ديد اين بار اين بازي هاي دوستانه برگزار مي شود يا خير؟
دقيقي و نصرتي به سراب مي روند
سعيد دقيقي گلزن تراکتور در فينال جام حذفي پيراهنش را به موسسه حمايت از معلولان و سالمندان سراب تقديم کرد. به همين خاطر فردا بعد از بازي با راه آهن شماره 10 تراکتور همراه محمد نصرتي راهي سراب مي شود تا از اين مرکز بازديدي داشته باشد. با همت اين دو بازيکن اصلي تراکتور کمک هاي مالي جمع شده تا به اين مرکز خيريه داده شود و ديگر تراکتوري ها هم در اين امر خير سهيم شدند.قرارشده فرماندار و امام جمعه سراب هم به استقبال نصرتي و دقيقي بروند و جشن باشکوهي هم در اين مرکز برگزار خواهد شد.
90/ حالا لزگي برقص قارداش
و سرانجام تراکتور بر قله فوتبال ايران نشست. راهي که از چهار سال پيش آغاز شده بود در «جمعه سرخ» فوتبال ايران به ثمر نشست. آري، پرچم تراکتور حالا آن بالاست. بالاي بالا. در پرافتخارترين سکوي جام حذفي ايران. تو بگو در آسمان فوتبال ايران...
1)
و سرانجام تراکتور بر قله فوتبال ايران نشست. راهي که از چهار سال پيش آغاز شده بود در «جمعه سرخ» فوتبال ايران به ثمر نشست. آري، پرچم تراکتور حالا آن بالاست. بالاي بالا. در پرافتخارترين سکوي جام حذفي ايران. تو بگو در آسمان فوتبال ايران...
2)
شب قهرماني تراکتور از يک عصر معمولي آغاز شد. تيم توني بازي را به هيچ عنوان پرشور شروع نکرد. اين مس بود که با آشنايي تمام و کمال نسبت به زمين پر دستانداز کرمان، همه را غافلگير کرد. اما نيمه نااميدکننده تراکتور بسيار هوشمندانه هم بود. آخر توني پراحساس، اين بار يک «عاقل تمام عيار» شده بود. او براي يک 90 دقيقه سرنوشت ساز «شور» را کنار گذاشته بود و «شعور» را به ميان آورده بود. ترکيب، چيدمان و استراتژي او براي همه لحظات بازي رندانه و هنرمندانه بود. تراکتور اگر درگير احساس ميشد و در «جلد رمانتيک» خود فرو ميرفت شايد جام را به رويا بافياش ميباخت. اين 90 دقيقه فرصتي براي اشتباه نبود. حتي براي کوچکترين اشتباه. يک خطاي کوچک و يک لغزش اندک جام را به باد ميداد. همين بود که توني، تيمش را «واقعبينانه» چيد و با يک برنامه عملگرايانه به کارزار فرستاد. توني اين بار يک «رودست» حرفهاي به لوکاي ديوانه زد. چه کسي فکرش را ميکرد توني که عاشق تهاجم و شيفته حمله است اينگونه تيمش را جنگجويانه در زمين خود به کمين بنشاند و براي مس لوکا «تلهگذاري» کند؟ هيچکس. اما توني براي جام عاقل شده بود.
3)
بي برو برگرد جام مال تراکتوربود. اين را از ظهر ديروز ميشد از هُرم کوير دريافت. تراکتور براي قهرماني همهچيز داشت. هوادارعاشق، سرمربي جاهطلب و شيدا، مدير مصحلتشناس و بازيکن فداکار. تراکتور ميبايست جمعه، حقش را در کوير ميگرفت. بايد مزد همه سلحشوريهايش در اين همه سال را ميگرفت. بايد پاسخ آن همه عرقريزان و آن همه شور و حال را ميگرفت. که گرفت. تاريخ بايد همينگونه رقم ميخورد که جعفري توني محبوب را اخراج کند، که خودش برود، که زينيزاده، جلالي صامت و ساکت را بياورد، که صدرنشيني در ليگ هم به آقامجيد وفا نکند، که زينيزاده حامي جلالي، به دستان خود جلالي برکنار شود، که نظمي بيايد و توني برگردد.
آري، که توني برگردد و تبريز يکپارچه شود و جان بگيرد و چون رستاخيزي، به پاخيزد و حقش را از فوتبال ايران بگيرد.
آري، تاريخ اينگونه رقم ميخورد و «دومينوي معجزه» اينگونه پيوسته و سلسلهوار شکل ميگيرد...
4)
حالا آن بالا، روي قله فوتبال ايران، «پرچم سرخ» تراکتور نشسته است. آري اين، فوتبال آذري است. فوتبال مردانه، غيرتمند و جاهطلبي که يک غريبه، توني پرتغالي را از آن خود کرد و با او قهرمان ايران شد. حالا لزگي برقص قارداش! حالا به پاس شور و شعوري که خرج کردي لزگي برقص قارداش! اينجا حق گرفتني است و تو حقت را گرفتي «عاليجناب تيراختور»! حالا به وسعت ايران و با نواي آذري لزگي برقص...
به به
به به
تبریک
داور کلا طرف عرب ها غش رفته بود، اصلا اون حرکت کریمی کارت زرد نداشت و واقعا سخت گیری کرد.
یک نکته ای رو گزارشگر خوب اشاره کرد این تیم التحاد واقعا در شان یک تیم درجه یک اسیایی نیست، اخه یعنی چی همش بازی رو لفطش میدادن و همش روی زمین بودن
دروازبانشون هم که واقعا شاهکار بود
در کل حقمون برد بود و بهش رسیدیم
افرین بچه ها
یاشاسین تراکتور
افرین علی کریمی و انصاری فر
بعد گل انصاری فرد از شوق داشت گریم میگرفت....حقشون بود .... واقعا" دلم خنک شد ....عوض همه ی وقت کشیاشون در اومد با این برد....
و این است بازگشت الیویرا.....پاس کاریاشونم در حد بارسا...
طرح ابتکاری روی لباس های هواداران تراکتور
Last edited by "R E Z A"; 06-04-2014 at 14:34.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)