تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 6 اولاول 123456 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 51

نام تاپيک: شهر هاي ايران

  1. #11
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي كوتاه به شهرستان شهريار
    يکي از شهرستان هاي استان تهران بوده که در ناحيه ي جنوب باختري استان واقع شده و نوعي باغ شهر به شمار مي آيد. در منطقه شهريار به علت وجود زمين هاي حاصل خيز و آب کافي شاهد باغ ها و کشت زارهاي گسترده و فراواني هستيم. نوع كشت غالبا آبي است و بيش تر زمين هاي زيركشت به باغ داري اختصاص يافته است. باغ هاي ميوه فراوان با آب و هوايي دل پذير، طبيعت جذاب همراه با تپه هاي باستاني که قدمت آن ها به هزاره هاي پيش از ميلاد مي رسند، ازجمله مهم ترين ديدني هاي شهرستان شهريار هستند.
    مکان هاي ديدني و تاريخي
    باغ هاي ميوه فراوان با آب وهوايي دل پذير، طبيعت جذاب همراه با تپه هاي باستاني که قدمت آن ها به هزاره هاي پيش از ميلاد مي رسند، ازجمله ديدني هاي شهرستان شهريار هستند.
    صنايع و معادن
    حدود دويست شركت و كارخانه صنعتي و توليدي در شهرستان شهريار جود دارد كه در زمينه هاي صنايع توليدي مختلف نظير کفش، الياف، داروسازي، لاستيک و پلاستيک سازي، رنگ و ... مشغول هستند. مسير رودخانه كرج داراي معدن شن و ماسه است، از اين جهت چندين نقطه آن به صورت صنعتي بهره برداري مي شود. در ضمن در كنار آن ها كارخانه هاي آسفالت سازي نيز فعاليت دارند.
    کشاورزي و دام داري
    كشاورزي درمنطقه شهريار به علت وجود زمين هاي حاصل خيز از رونق خوبي برخوردار است. نوع كشت غالبا آبي است و بيش تر زمين هاي تحت كشت به باغ داري اختصاص يافته است. عمده ترين فرآورده هاي باغ داري و كشاورزي عبارتند از: ‌انگور، انواع ميوه جات، پنبه، چغندر قند، غلات و تره بار. منابع تامين كننده آب كشاورزي و باغ داري چاه هاي ژرف و نيمه ژرف،‌ قنات ها و رودخانه كرج است. هم چنين دام داري در منطقه شهريار هم به گونه سنتي و هم به گونه صنعتي انجام مي شود. دام داري هاي صنعتي شامل واحدهاي گاوداري از نژاد اصيل خارجي و تعداد زيادي مرغ داري است كه مقداري از شير و ديگر فرآورده هاي لبني، مرغ و تخم مرغ و گوشت اهالي را تامين مي كند.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    شهرستان شهريار در گذشته بخشي از شهرستان كرج بوده و در حال حاضر به صورت مستقل تبديل به يک شهرستان شده است. آورده اند «يكي از ولايات مشهور نزديک ري شهريار است» كه مستوفي در ضمن شرح وقايع از قلعه اي به همين نام كه در شمال شهر واقع بوده؛ نام مي برد. بعدها اين قلعه اهميتي پيدا كرد، زيرا شرف الدين علي يزدي جايي كه جنگ هاي تيموري را شرح مي دهد، اسم شهريار يا ري شهر را به ري داده است.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان شهريار از خاور به شهرستان هاي تهران و ري، از باختر به شهرستان كرج و شهرستان ساوه، از شمال به شهرستان كرج و از جنوب به شهرستان رباط كريم محدود مي شود. شهر شهريار مركز شهرستان بوده و از نظر جغرافيايي در 51 درجه و 3 دقيقه درازاي خاوري و 35 درجه و 40 دقيقه پهناي شمالي و بلندي 1165 متري از سطح دريا واقع شده است. آب و هواي شهريار معتدل و نسبتا خشک و رودخانه كرج نيز مهم ترين رودخانه اين منطقه است. مسيرهاي دسترسي به اين شهرستان عبارتند از:
    - راه شهريار ـ رباط كريم به درازاي 21 كيلومتر
    ـ راه شهريار ـ شهر ري
    ـ راه شهريار ـ كرج به درازاي 17 كيلومتر از طريق جاده قديم تهران ـ كرج
    ـ راه شهريار ـ‌ بويين زهرا
    ـ راه شهريار ـ تهران
    - راه هاي فرعي كه شهرهاي اطراف را با مركز شهرستان پيوند مي دهد.
    شهريار توسط جاده ي آسفالته به مسافت 16 كيلومتر به بزرگ راه تهران ـ‌ قزوين و ابتداي شهر كرج ارتباط مي يابد. اين شهرستان در مسير راه آهن تهران ـ تبريز قرار گرفته و راه آهن در شهر قدس واقع در چند كيلومتري شهرستان شهريار وجود دارد.


    عمارات و محوطه هاي باستاني درشهرستان شهريار
    قره تپه شهريار
    قره تپه شهريار از تپه هاي باستاني متعلق به هزاره 5 و 4 قبل از ميلاد است که طبق حفاري هاي انجام شده با چشمه علي شهرري و موشلان تپه اسماعيل آباد تقريبا متعلق به يک دوره است

  2. #12
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان مشهد

    مشهد مقدس مزين به وجود مبارك حضرت امام رضا(ع) مهم ترين شهر مذهبي ايران است كه در تمام روزهاي سال پذيراي دوستداران اهل بيت(ع) است. وجود حرم مطهر حضرت امام رضا(ع) در اين منطقه سبب توسعه و رونق اقتصادي اين شهرستان شده است. صنعت جهانگردي در مشهد از اهميت و اعتبار ويژه‌اي برخوردار است. اهميت ويژه شهر مشهد در درجه نخست به خاطر جايگاه زيارتي آن است كه به طور دايم گروه گروه مردم ايران و ديگر مسلمانان كشورهاي گوناگون اسلامي را براي زيارت به سوي خود مي کشاند. علاوه بر جهانگردان مسلمان، بسياري از جهانگردان غيرمسلمان نيز آرزوي بازديد اين آثار و زيارت مسلمانان را در‌اين گونه زيارتگاه ها دارند. مشهد به پاس وجود حرم مطهر ثامن الائمه(ع) و نيز به لحاظ جايگاه گردشي و فرهنگي خود، سراسر سال را با بيش ترين جمعيت مي گذراند. در مشهد توليدات هنري، نقش پر اهميتي در اقتصاد ناحيه داشته و شمار زيادي از مردم، در بخش صنايع دستي شاغل هستند. رايج ترين صنايع دستي مردم مشهد و پيرامون آن، بافت فرش، قاليچه، گليم، شعربافي، نمد مالي، پوستين دوزي، سنگ تراشي، قلم‌زني روي سنگ، سفال‌گري، سبد و حصيربافي، فرآورده هاي چوبي و فلزي، نقاشي روي چرم و… است. روند بازرگاني حاكم بر اقتصاد ايران، بر پيكره بازرگاني استان خراسان، به ويژه ناحيه مشهد نيز تاثير داشته است. از گذشته هاي دور، بخش بزرگ توليد مشهد را فرآورده هاي كشاورزي و صنايع دستي به خود اختصاص مي داده است. بيش‌ترين كالاهاي صادراتي اين ناحيه در سطح ملي، فرآورده هاي كشاورزي، مانند گندم، زعفران، زرشك، كشمش، پوست دام و در مورد صنايع دستي، قالي، فيروزه تراشيده شده و پوستين بوده است.
    جمعيت‌شهرستان‌مشهد،‌درس شماري‌عمومي‌نفوس‌و‌مسك ‌سال‌1375 هـ . ش، 2.247.996 نفر بوده است، كه از اين شمار 1.137.632 نفر مرد و 1.110.364 نفر زن بوده اند. در سال‌هاي اخيرمهم ترين واردات استان را لوازم نيروگاه‌ها، مواد شيميايي، قند و شكر، روغن، قطعات كارخانه ها،ماشين‌آلات، اتومبيل، ورق هاي فلزي، دارو، لوازم برقي و پوشاك تشكيل مي‌داده است
    مکان هاي ديدني و تاريخي
    حرم مطهر حضرت‌امام رضا(ع)، آرامگاه شيخ بهايي، آرامگاه فردوسي درشهر توس، آرامگاه نادرشاه افشار، خواجه ابا صلت در حدود 10 كيلومتري شهر مشهد، در كنار راه مشهد – تهران، خواجه ربيع در 4 كيلومتري شمال مشهد، خواجه مراد درنزديكي شهر مشهد، كنار راه مشهد – تهران، سقا خانه زرين، كاخ خورشيد، گنبد سبز‌ در مشهد، گنبد هارونيه در24 كيلومتري شمال باختري شهر مشهد، آرامگاه فردوسي، مدرسه بالاسر، مدرسه پيري زاد، مسجد بالاسر، مسجد شاه در بازار بزرگ مشهد، مسجدگوهر شاد در جنوب حرم مطهر حضرت رضا(ع)، مصلاي شهر مشهد و ييلاقات اطراف مشهد.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    واژه مشهد به معني شهود، حضور و شهادتگاه است و به اين معاني به واژه «مشاهد» جمع بسته مي شود. واژگان «مشهد» و «مشاهد» در عرف و اصطلاح سده 3 هـ . ق، بر گور اولياء ائمه(ع) و رجال اطلاق مي شده است، چنان كه در آن زمان، مشهد مرغاب در فارس، و مشهد ميهنه ( آرامگاه ابوسعيد ابوالخير) و مشهد توس يا مشهد رضوي در خراسان، وجود داشته است. حضرت رضا(ع) پس از شهادت به دست مامون عباسي در سال 202 هـ . ق، در آرامگاه هاروني سناباد به خاك سپرده شد. از آن پس «سناباد نوغان» به نام «مشهد» خوانده شد و به مرور زمان بر پهنه آن، به ويژه در زمان شاه تهماسب صفوي افزوده گشته و مردم توس به مشهد كوچ داده شدند.
    توس، عبارت بود از ناحيه شمالي خراسان، بر مسير بالاي كشف رود و سرشناس ترين شهرهاي آن، عبارت بودند از : نوغان، تابران و رادكان. نوغان تا اواخر سده 3 هـ . ق، داراي اهميت و اعتبار بود. ويرانه هاي نوغان، در شمال باختري مشهد، نزديك روستاي حسين آباد و مهر آباد قرار داشت. پس از آن، شهر تابران اهميت و گسترش يافت و بعد ها به توس سرشناس شد. شهر مشهد، كه در آغاز، آرامگاهي در آبادي سناباد نوغان بود، اندك اندك گسترش يافت. نام نوغان از حدود سال 730 هـ . ق، فراموش شد. شهر توس و در حقيقت تابران نيز در سال 791 هـ . ق، ويران شد و مشهد جاي آن را گرفت؛ تا سرانجام در دوران صفوي، مركز ناحيه پيشين توس و تمامي خراسان گشت. در بند هشن اوستا از توس به نام «توسا» ياد شده است. در كتاب ونديداد نيز آمده است كه اهورا مزدا اراضي شانزده گانه را آفريد و «اوروا» يكي از آن ها بود. اين واژه را اوستا شناسان با شهر توس يكي دانسته اند. بر پايه داستان هاي ملي بناي اصلي شهر را به جمشيد - شاه پيشدادي - و بازسازي آن را به توس،‌ پسر نوذر - پهلوان و سپهسالار ايران - نسبت مي دهند. افسانه مي گويد كه وي نهصد سال در زير آسمان اين شهر زندگي كرد و نام خود را بر اين شهر نهاد. اين روايت ها مي رساند، كه شهر توس در روزگار ساسانيان وجود داشته است.
    بين سال هاي 31 و 32 هـ . ق در زمان خلافت عثمان، بخشي از خراسان، از جمله توس، به دست مسلمانان افتاد. در روزگار خلافت عبدالملك مروان (65- 86 هـ . ق) بني تميم دژ توس را گرفتند و تا سال 125 هـ . ق،‌ آن را در دست داشتند. در سال 192 هـ . ق هارون الرشيد به منظور رسيدگي به ستم هاي علي بن عيسي - حاكم خراسان - و جنگ با خوارج خاور ايران، رهسپار آن ديار گرديد. وي در راه بيمار شد و زماني كه به گرگان رسيد، بيماري او شدت يافته در توس درگذشت. وي را در 193 هـ . ق،‌ در محلي كه ده سال بعد حضرت رضا(ع) در آن جا به خاك سپرده شد، دفن کردند. در سال 265 هـ . ق، احمد بن عبدالله خجستاني، توس را ويران ساخت. در سال 336 هـ . ق ابومنصور توسي - حاكم وقت توس - عليه نوح بن نصر ساماني سر به شورش برداشت. نوح پس از شکست دادن ابومنصور، بار ديگر وي را بر حکومت توس گمارد. در سال 389 هـ . ق بكتوزون و فايق، از سرداران منصور بن نوح ساماني متحد شده منصور را كور كرد ند و برادرش عبدالملك بن نوح را به حكومت برداشتند. محمود غزنوي با باخبر شدن از اين ماجرا به ماوراء‌ النهر لشگر كشيد. وي‌ بكتوزون و فايق را شكست داد و تمامي خراسان را به دست آورد و ارسلان جاذب را به حكومت توس منصوب كرد.
    از سال 421 هـ . ق، سلجوقيان اندك اندك در شهرهاي مهم خراسان رخنه كردند. ملكشاه سلجوقي در 465 هـ . ق، توس را به تيول به خواجه نظام الملك توسي، وزير خود داد. با شکست سلطان سنجر سلجوقي از غزان در سال 548 هـ . ق، امراي وي، خاقان ركن الدوله محمود، خواهر زاده سنجر را از ماوراء‌ النهر به خراسان دعوت كردند و به نام او به عنوان سلطان خطبه خواندند. در اين زمان مويد آي آبه، غلام پيشين سلطان سنجر، نيشابور، ابيورد، بيهق،‌ دامغان و توس را گشود و همراه خاقان محمود به جنگ غزان رفت. با چيره گي غزان در 553 هـ . ق، بار ديگر خراسان مورد تاخت و تاز و چپاول واقع گرديد.
    در سال 618 هـ . ق، لشگريان چنگيز مغول به دنبال محمد خوارزمشاه به توس آمدند. توس نيز مانند نيشابور به دستور تولري، پسر چنگيز خراب شد. اين شهر بار ديگر در روزگار حكومت اوكتاي قاآن (626- 629 هـ . ق) باز سازي شد و از آن زمان چندين بار مركز فرمانروايي مغولان گرديد. در اين دوره مسيحيان توس از آزادي زيادي برخوردار بودند، به طوري كه در سال 1279 م، اسقف توس به سمت مطراني (سراسقفي) چين انتخاب شد. پس از برافتادن ايلخانان ايران، توس، قوچان، كلات،‌ ابيورد و نسا، جزء قلمرو حكومت كوچكي شد، كه امير ارغون شاه، رئيس طايفه جون باختراني (جان قرباني) ايجاد كرده بود. در حدود سال 790 هـ . ق، حاكم محلي توس از خاندان جان قربان،‌ نام امير تيمور را از خطبه انداخت، اما طولي نكشيد، كه در سال 791 هـ . ق، از ميران شاه، پسر تيمورلنگ شكست خورد و باعث ويراني دوباره توس شد. پس از اين رويداد، توس اهميت و اعتبار خود را از دست داد و بازسازي آن پس از مرگ تيمور، در روزگار حكومت شاهرخ، يعني در سال 807 هـ . ق صورت گرفت.
    در دوران پادشاهي شاه عباس بزرگ، اعتبار و رونق شهر مشهد رو به فزوني نهاد. در اين دوره صحن عتيق استان قدس گسترش يافت، و شاهراهي ميان اصفهان – مشهد و هرات ايجاد و كاروانسرا ها و آب انبارهاي بزرگي در مشهد پي افكنده شد. در اواخر دوره صفوي ملك محمود سيستاني تون (فردوس) را گرفت و سپس با گشودن تمام خراسان در مشهد استقرار يافت. در اين زمان،‌ در قوچان بين شاه تهماسب صفوي، و نادر قلي افشار پيماني بسته شد. به موجب اين پيمان نادر فرمانده سپاه ايران شد و مشهد را در 1139 هـ . ق، از ملك محمود سيستاني پس گرفت. پس از قتل نادر شاه افشار در 1160 هـ . ق، عليقلي خان (عادل شاه) برادر زاده نادرشاه به پادشاهي رسيد، وي در 1161 هـ . ق، به دست برادرش ابراهيم خان كشته شد و شاهرخ، پسر رضا قلي ميرزا و نوه نادر شاه به حكومت رسيد.
    شاهرخ شاه تا سال 1210 هـ . ق، در مشهد، برخراسان فرمانروايي كرد و در همان سال به دست آقا محمد خان قاجار از حكومت بركنار شده درگذشت. با قتل نادرميرزا، پسر شاهرخ شاه، آخرين باز مانده افشار در سال 1217 هـ . ق، به دست فتحعلي شاه قاجار، سراسر خراسان، از جمله شهر مشهد به دست قاجاريه افتاد. شهر مشهد درگذر تاريخ آسيب ها و خسارت هاي زيادي ديده شاهد چپاول ها و كشتارهاي بسياري بوده است؛ با اين حال اكنون از شهرهاي بزرگ، آباد، پر نفوس و درجه اول ايران به شمار مي رود.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان مشهد، با پهنه اي حدود 20 هزار كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان قرار دارد.اين شهرستان‌‌از‌سوي‌شمال به جمهوري تركمنستان، از شمال باختري به شهرستان درگز، از باختر به شهرستان هاي چناران و نيشابور، از خاور به شهرستان هاي سرخس و تربت جام و از جنوب به شهرستان هاي فريمان و تربت حيدريه محدود است. آب و هواي شهرستان مشهد معتدل و متمايل به سرد و خشك است. بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 35 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 15 درجه زير صفر گزارش شده و ميانگين بارندگي ساليانه آن، 260 ميلي‌متر بوده است. شهر مشهد در ناحيه بسيار حاصلخيز و زيبايي كه به دشت توس يا دشت مشهد سرشناس است قرار گرفته و رود كشف رود از 5 كيلومتري شمال اين شهر مي گذرد. مهم ترين راه هاي دسترسي به مشهد عبارت اند از :
    1) مشهد – نيشابور- سمنان – تهران، به درازاي 894 كيلومتر
    2)مشهد – بجنود – ساري – آمل – تهران، به درازاي 966 كيلومتر
    3) مشهد – بيرجند – زاهدان – ايرانشهر- چاه بهار، به درازاي 164 كيلومتر
    4) مشهد- تربت حيدريه – گناباد – طبس – يزد، به درازاي 992 كيلومتر
    5) مشهد – تربت حيدريه – گناباد – فردوس – كرمان، به درازاي 889 كيلومتر


    مساجد در شهرستان مشهد

    مسجد گوهرشاد مشهد
    اين مسجد در جنوب حرم مطهر قرار گرفته است و در سال 821 هـ.ق توسط گوهرشاد ـ زوجه شاهرخ تيموري ـ و به استادي قوام الدين شيرازي ساخته شده است . اين مسجد با صحن بزرگي در ميان ،‌به شيوه مساجد چهار ايواني ايران ساخته شده و به سبب دارا بودن تزيينات غني كاشي و كتيبه‌اي ، از موقعيت ممتازي در مجموعه برخوردار است. خطوط ثلث زيباي اين مسجد به دست بايسنقر ميرزا، فرزند شاهرخ تيموري نگاشته شده است. مهم‌ترين قسمت اين مسجد، ايوان جنوبي آن است كه با مقرنس كار و كتيبه‌هاي نفيس آذين شده است . دهانه اين ايوان 48/12 متر ،‌ارتفاع آن 26 متر ، عمق آن 36/35 متر و ارتفاع كلي آن 64/42 متر است. در طرفين اين ايوان، مناره‌هاي توپري به ضخامت 6 متر و ارتفاع مساوي ايوان قرار گرفته‌اند كه از رانش تاق ايوان جلوگيري مي‌كنند. دركتيبه‌ي اين ايوان، نام گوهرشاد و شاهرخ تيموري به همراه فرزندشان بايسنقر ثبت شده است. گنبد اصلي مسجد كه به دهخانه 15 متر و دو پوسته بوده، در گلوله باران ارتش روسيه در سال 1330 هـ.ق آسيب ديده و در سال 1339 هـ.ش برچيده شده است. گنبدفعلي‌، از بتون مسلح و با همان اندازه اصلي، جايگزين آن شده است. اين مسجد؛ يك بار در دوره صفوي ، سال 1052 هـ.ق و يك بار ديگر در دوره قاجاريه ، سال 1276 هـ.ق ، تعمير و تزيين شده است. در دوره‌هاي اخير نيز تعميراتي در اين مسجد به عمل آمده است.
    مسجد امام مشهد
    مسجد شاه سابق مشهد از بناهاي تاريخي قرن نهم هـ.ق. است اين مسجد گنبدي بزرگ با كاشي كاري ، ايوان و دو مناره دارد . به طوري كه از متن كتيبه ايوان مسجد برمي‌آيد ، ساختمان آن در ماه رجب سال 855 هـ.ق. پايان يافته است.
    در پايان كتيبه ،‌ نام معمار بناي آن « شمس الدين محمد تبريزي » ثبت شده است . دو مناره كاشي كاري شده طرفين داراي كتيبه مي‌باشند . ازاره ايوان با كاشي‌هاي هشت گوش مزين شده و گنبد كنوني آن با كاشي پوشيده شده است . بقيه بنا نيز با كاشي كاري تزيين يافته است . در نماي ايوان ، كتيبه منظومي جاي گرفته است كه با خطوط زرين بر روي كاشي نگاشته شده و مطلع آن چنين است :
    عمر خوش است دريغا كه جاوداني نيست پس اعتماد بر اين پنج روز فاني نيست اين بنا با شماره 186 در زمره آثار تاريخي استان خراسان به ثبت رسيده است.
    مسجد کبود گنبد مشهد
    اين بنا در شهرستان کبود گنبد (کلات نادري) در شمال مشهد و نزديک مرز واقع شده و از بناهاي نادر شاه افشار است که به خاطر رنگ کبود کاشي هاي آن بدين نام خوانده شده و بعدها بين سال‌هاي 1148 – 1160 ه- ق شهرستان مزبور (کلات نادري) نام خود را نيز از آن گرفته است. اين ايوان به صورت چهار ايوانه ساخته شده و داراي صحن، ايوان، گنبد خانه است. صحن مسجد به شکل مستطيل و به ابعاد 27*19 متر است. در چهار جهت اصلي صحن چهار ايوان بزرگ به دهنه 8 متر و ارتفاع 11 متر با تزيينات طاق نما و کاشي قرار دارد. ايوان جنوبي به عنوان شبستان تابستاني مورد استفاده قرار مي گيرد. ازاره صحن با سنگ هاي بزرگ و يکپارچه بنا شدده – گنبد خانه مسجد نيز داراي طرح هشت ضلعي است. اين بنا متحمل صدمات زيادي شده بود که در دوره قاجاريه توسط حاکم کلات - پلنگ توش خان جلاير – به سال 1250 ه - ق تعمير و تزيين مي گردد. شرح اين تعمير بر سنگ نبشته ايوان ورودي مسجد ثبت شده است.
    مصلاي مشهد
    اين بنا در قسمت شرقي شهر مشهد واقع شده و تاريخ ساخت آن سال 1087 هجري قمري است. اين بنا از يك ايوان بلند، دو رواق در طرفين آن، يك گنبد آجري و تزيينات كاشي‌كاري معرق و مقرنس كاري‌هاي گچي تشكيل يافته است.


    کاخها و باغها در شهرستان مشهد
    كاخ خورشيد مشهد
    بناي اين كاخ كه در وسط باغ بزرگي قرار دارد از آثار دوره‌ي نادر شاه افشار است و احتملاً براي سكونت خانواده‌ي سلطنتي احداث شده است. نماي اين كاخ كه به شيوه معماري هنري ساخته شده به شكل استوانه‌اي بوده و با سنگ هاي مر‌مر سياه تزيين شده است. بلندي آن در گذشته در حدود 25 متر بوده است و در حال حاضر به علت خرابي طبقه سوم ، ارتفاع كاخ بيش از 20 متر نيست. اين كاخ مجموعاً داراي 12 اتاق است كه در داخل اتاق‌ها نيز تزييناتي از نقاشي و گچ‌بري ديده مي‌شود . شيوه تزيين و آرايشي كه در اين بنا به كار رفته مشتمل بر ريزه كاري هاي دقيق و متنوع و قابل ملاحظه است. تصاويري از شاهزادگان نادري بر روي ديوار‌ها نقش شده است كه در ميان آن‌ها، نقوش زرين نيز ديده مي‌شود. در طبقه زيرين بنا راهرو تاريكي وجود دارد. در وسط اين بنا از سطح پشت بام طبقه اول برجي‌با ترك‌هاي شبيه نيم ستون معروف به خياري احداث شده است. اين قسمت از برج به صورت سنگ يكپارچه است و ظاهراً يك سوم از ارتفاع بنا را شامل مي‌شود. اين قصر در نيمه دوم قرن دوازدهم هجري قمري ساخته شده است.
    كاخ و موزه ملك آباد مشهد
    كاخ ملك‌آباد با زيربناي 1378 متر مربع‌ بين سال‌هاي 1354 و 1355، در باغ مصفاي ملك آباد(از اموال‌موقوفه آستان قدس) براي اقامتگاه شام به هنگام مسافرت به مشهد ساخته شده‌ است. آثاري كه در موزه اين كاخ نگه‌داري مي‌شوند، آثار و اشياي نفيس و قيمتي شامل فرش، تابلو و ظروف است. موزه ملك آباد وابسته به آستان قدس رضوي است.


    موزه ها در شهرستان مشهد
    موزه آستان قدس رضوي مشهد
    يكي از غني‌ترين موزه‌هاي ايران در شهر مقدس مشهد، موزه استان قدس رضوي است كه در سال 1324 هـ.ش گشايش يافته است. آثاري كه در اين موزه نگه‌داري مي‌شود شامل آثار مربوط به دوران اسلامي است. موزه آستان قدس رضوي از سه موزه تشكيل شده است كه عبارتند از: موزه مركزي، موزه ملك آباد و گنجينه قرآن در ميان موزه مجموعه‌اي بي‌نظير از قرآن‌هاي نفيس و قرآن‌هاي منسوب به ايمه اطهار، كتب قديمي و نيز نمونه‌هايي از صفات قرآن هاي دوران‌هاي اوليه اسلامي وجود دارد كه اغلب به خط كوفي و روي پوست آهو نوشته شده‌اند و به همين سبب از گزند حوادث در امان مانده‌اند.
    كتيبه‌هاي طلا كه در اين موزه نگه‌داري مي‌شوند، به خط ثلث و نستعليق اثر عليرضا عباسي كاتب بنام دوره صفوي و نيز آثاري از استادان بنام خط هم‌چون ميرعماد، احمد نيريزي، كلهر و ... است. از ديگر آثار ارايه شده در اين موزه، بافته‌هاي نفيس و ظريف از جمله زري‌هاي متعلق به سده‌هاي يازدهم تا سيزدهم ه.ق و قالي و قاليچه‌هايي است كه اغلب منسوب به دوران صفوي‌اند. .
    موزه گنجينه قرآن و نفايس مشهد
    موزه گنجينه در شلع جنوب شرقي حرم مطهر حضرت رضا (ع) قرار دارد و تاريخ احداث آن طي سالهاي 62-60 ه.ش مي‌باشد اين بناي 2 طبقه در سال 1364 به موزه تبديل شد. هر طبقه اين موزه داراي 400 متر‌مربع فضاي نمايشي است كه طبقه اول به آثار هنري و خوش نويسي و طبقه دوم آن به بخش گنجينه قرآن اختصاص دارد. موزه گنجينه قرآن وابسته به آستان قدس رضوي است
    موزه آرامگاه نادر مشهد
    ساختمان بناي موزه آرامگاه نادر در سال 1335 آغاز شده و در سال 1340 به پايان رسيده است. اين بنا در محوطه‌اي به مساحت 1448 متر مربع در سال 1342 افتتاح شد. بناي موزه شامل: كتابخانه‌مركزي، تالار اصلي و قسمت‌هاي اداري در آرامگاه نادر مي‌باشد و در آن نمونه‌هايي از وسايل جنگي دوران نادر و مجموعه‌اي از اشياي باستاني متعلق به هزاره‌هاي پيش از ميلاد به نمايش گذاشته شده است. موزه آرامگاه نادر وابسته به سازمان ميراث فرهنگي كشور است.
    موزه توس (موزه فردوسي) مشهد
    ساختمان اصلي اين موزه در سال 1347 ، همزمان با تجديد بناي آرامگاه فردوسي به صورت رستوران سنتي ساخته شده و در سال 1361 با تغييرات اندكي به موزه تبديل شد . ليكن به علت برخي كاستي ها در سال 1366 موزه به حالت تعطيل درآمد و پس از تهيهء طرحهاي پژوهشي و فني ، در سال 1367 با نام موزه توس به موزه مردم شناسي تبديل و بازگشايي شد. در سال 1369 كه از سوي يونيسكو سال هزاره‌‌‌‌‌‌‌ تدوين شاهنامه نامگذاري شده بود . بر اساس برنامه ريزي هاي زمان بندي شد و با ارائه اشياء و آثار مربوط به دوران فردوسي موزه اختصاصي فردوسي افتتاح شد . موزه توس وابسته به سازمان ميراث فرهنگي كشور است.


    کاروانسراها در شهرستان مشهد
    رباط شرف مشهد
    رباط شرف بين مشهد و سرخس در کنار راه قديم نيشابور به مرو واقع شده است و امروز از جاده اصلي مشهد - سرخس شش کيلومتر واز سرخس از جاده کنوني پنجاه و شش کيلومتر فاصله دارد. اين کاروان‌سرا از بناهاي عصر سلجوقي است. نام اين کاروان‌سرا هميشه رباط شرف نبوده است و در برخي متون کهن از آن به نام رباط آبگينه ياد آوري کرده اند. اين بنا در سال 508 ه- ق ساخته شده است و درسال 548 ه-ق در اثر حمله مغوها آسيب فراواني ديده است.
    بناي رباط شرف داراي چهار ايوان به شکل چليپا (صليب) و شبستان‌است.‌آجرچيني و کتيبه‌هايي که در اين رباط به چشم مي خورد جلوه‌اي خاص دارند. رباط شرف 4644 مترمربع زيربنا دارد. تمام اين زيربنا در اطراف دو حياط بزرگ واقع شده است. دو حياط کوچک با طرح چهار ايوان نيز در دوطرف شاه نشين حياط دوم قرار گرفته، اين حياط هاي کوچک 16 متر مربع و به ابعاد 4*4 متر است. حياط بزرگ اول مستطيل است به ابعاد 16.4*32.48 متر و حياط دوم مربعي است به ابعاد 31.75*31.4 متر که در وسط آن يک حوض هنوز باقي است. در اين بنا دو مسجد وجود دارد يکي در طرف چپ دالان ورودي به حياط و ديگري در طرف چپ دالان ورودي به حياط دوم. بناي رباط شرف به طور کلي به سمت قبله ساخته شده است وجود يک محراب در مسجد حياط اول و دو محراب در مسجد حياط دوم و محراب آجري قسمت خارج رباط به نظر مي رسد به عنوان نشانه قبله ساخته شده است اين موضوع را ثابت مي کند. اين بنا 6 برج دارد.


    حمامها و آب انبارها در شهرستان مشهد
    آب انبارهاي مشهد
    در شهر مقدس مشهد آب انبارهاي زيادي بوده كه امروزه آثار برخي از آنها پابرجاست كه از آن ميان مي‌توان به آب انبار شاه عباسي (1052 هـ.ق.)، واقع در پايين خيابان آب انبار مقبل (قاجاريه)، ‌واقع در خيابان امام خميني، بازارچه سراب؛ آب انبار محراب خان (قرن 11 هـ.ق.) واقع در بازار نوغان و زير مسجد محراب خان؛ آب انبار معجردار (قرن 11 هـ.ق.) واقع در خيابان نواب صفوي با كتيبه‌اي به قلم عليرضا عباسي و محتوي نام باني آب انبار ،‌خواجه بيك اشاره كرد.
    حمام شاه مشهد
    اين بنا در بازار بزرگ و جنب مسجد امام واقع شده و از آثار دوره صفويه است كه در سال 1027 ه.ق توسط مهدي قلي‌بك، ميرآخور شاه عباس اول ساخته شده است. بناي حمام شاه، مشتمل بر ورودي و راهروي پشت سر آن، سربينه، گرمخانه و فضاهاي مرتبط به آنها مي‌باشد. سربينه آن مربع شكل است كه پوشش طاق و گنبدي آن در ميانه بر وي چهار جفت ستون قرار گرفته و در اطراف داراي سكوهاي نشيمن و رختكن و در ميانه داراي حوضچه‌اي است. ستون‌ها از سنگ ساخته شده و دو به دو ، به فاصله 5/1 متر از يك‌ديگر قرار گرفته‌اند. گرمخانه نيز فضاي مربع مستطيلي شكلي است كه پوشش طاق و گنبد آن در ميانه بر روي چهار ستون قرار گرفته است. اين بنا كه‌ به شماره 1374/3 به ثبت رسيده در دوره اخير متحمل تغييرات و تبديلاتي شده و قسمتي از آن به نمره‌هاي خصوصي اختصاص يافته است.
    حمام سرسوق‌ مشهد
    اين بنا در ابتداي بازار بزرگ مشهد و مقابل سراي سلطاني قرار داشته كه در جريان اقدامات عمراني اطراف حرم تخريب شده است. حمام سرسوق از آثار دوره صفويه و ساخته‌هاي زينت بيگم دختر شاه تهماسب صفوي و از حمام‌هاي قابل توجه مشهد بوده است.
    حمام حضرت مشهد
    اين بنا در بازار سنگ تراش‌هاي مشهد واقع شده و از آثار اوايل دوره صفويه به شمار مي‌آيد. حمام حضرت از معماري جالب توجهي برخوردار بوده و متشكل از دو حمام كوچك و بزرگ است.حمام بزرگ داراي رخت‌كن وسيع و هشت ضلعي است كه پوشش گنبدي آن بر روي 4 جفت ستون قرار گرفته است. فضاي رخت‌كن از طريق دالاني به گرمخانه راه مي‌يابد . گرمخانه نيز داراي طرحي مشابه رخت‌كن – اندكي كوچك‌تر – است و پوشش گنبدي آن در ميانه بر روي 8 ستون قرار گرفته است.
    حمام شاهرودي خان (مشهد)
    اين بنا در نزديكي بست پايين مجموعه حرم آستان قدس رضوي قرار داشته كه در جريان احداث فلكه در سال 1307 شمسي تخريب شد. حمام شاهرودي خان ظاهراً قابل مقايسه با حمام گنجعلي خان كرمان بوده و در دوره صفوي توسط شاهرودي‌خان سيل سپر ، از امراي آن دوره ، ساخته شده بود.
    آب انبار‌هاي قريه خشت (كلات) مشهد
    بقاياي اين آب انبار‌ها در قريه خشت، واقع در 10 كيلومتري مال كلات قرار گرفته و با توجه به اسناد و مدارك موجود، به دستور نادرشاه افشار ساخته شده است. امروزه بقاياي ويران تعدادي از آب انبار‌هاي روستاي خشت (بنا به روايات 365 عدد بوده كه امروزه بقايايي 41 عدد آن‌ها باقي است) كه از آجر با ملات ساروج ساخته شده، بر جاي مانده است. مخازن اين آب انبار‌ها توسط كانال‌هايي كه آب حاصل از برف و باران را هدايت مي‌كردند، پر مي‌شده است. بقاياي اين آب‌ انبار‌ها به شماره 663 به ثبت تاريخي رسيده است.


    عمارات وتپه هاي باستاني در شهرستان مشهد

    برج اخنجان مشهد
    ميل اخنجان در 22 كيلومتري شمال مشهد و در روستايي به همين نام واقع شده است . ساختمان اين ميل به دوره تيموري و قرن نهم قمري تعلق دارد و داراي برج هشت ضلعي آجري زيبا و گنبد مخروطي ترك ترك ، معروف به خياري ،‌است . آجركاري هاي آن بسيار هنرمندانه است و در اشكال گوناگون تزيين يافته است . اين اثر به شماره 341 در زمره آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
    بازمانده شهر قديمي توس مشهد
    درباره توس پيش از اسلام جزو روايات افسانه‌اي اسناد معتبري در دست نيست . به نظر مي‌رسد كه اين شهر در اواخر و فرمانروايي ساسانيان ، يكي از شهرها و مرز داريهاي درجه دوم بر سر راه گرگان و نيشابور به مرو ، نسا و باختر بوده است . به دنبال جنگ سرنوشت ساز نهاوند كه مورخين تاريخ وقوع آن را به تفاوت ، سال‌هاي 18-19-21 هجري ذكر كرده‌اند و اعراب آن را فتح الفتوح خوانده‌اند ، دروازه فلات ايران بر روي اعراب گشوده شد و راه شرق براي عبور سپاهيان عرب هموار گشت فتح خراسان در سال 29 و 30 هجري توسط عبدالله بن عامر اتفاق افتاد و توس همچون ديگر شهرهاي خراسان در رقعه وسيع قلمرو سرزمين‌هاي شرق اسلامي درآمد.
    آن چه در وهله نخست و قبل از ورود به شهر قديمي توس نظر هر تازه واردي را به سوي خود جلب مي‌كند برج و باروي قديمي پيرامون شهر است كه از سالم‌ترين حصار‌هاي باقي مانده در شهرهاي باستاني و تاريخي ايران به شمار مي‌رود.
    سطح شهر انباشته از بقايا و عناصر معماري تاريخي و فرهنگي است . قطعات سفال ، شيشه ، آجر و بعضاً فلز در اين سو و آن سوي شهر پراكنده‌اند . آثار به جامانده در ويرانه‌هاي توس ، چندين دوره تاريخي را در بر مي‌گيرند ، و به دوران ساسانيان ، سلجوقيان ، تيموريان و دوران قاجار تعلق دارند. چشم‌گيرترين و سرپاترين اثري كه در مركز شهر قديم توس برجاي مانده ، بنايي است آجري و گنبددار به ارتفاع تقريباً 25 متر كه به گنبد هارونيه مشهور است و در متون قديمي از آن با نام‌هاي نقاره‌خانه ، مسجد خرابه ،‌ مأمونيه ،‌ مسجد جامع و زندان هارون ياد شده است. سفالينه‌هاي مكشوفه از شهر توس قديم به چند گروه تقسيم مي‌شوند :
    - سفال‌هاي بي لعاب و ساده توس مربوط به قرن ششم تا نهم هـ.ق.
    - سفال‌هاي بي لعاب توس در اشكال و نقش‌هاي متنوع و مختلف متعلق به قرن سوم تا چهارم هـ.ق.
    - سفال‌هاي بي لعاب ديگر توسط مربوط به قرن سوم تا هشتم هجري.
    - سفال‌هاي لعابدار بسياري كه به قرن‌هاي سوم تا نهم هجري تعلق دارند. توس قديم با اين كه بارها توسط متجاوزين به ويراني و نابودي كشيده شده است ليكن تن به فناي هميشگي نداده است و هر بار پس از ويراني ، ‌در كنار ويرانه‌هاي آن ، شهري ديگر بنا گرديده است كه هر چند رونق پيشين را نداشته ؛ اما برپا و ماندگار شده است.
    مجموعه آثار كلات نادري مشهد
    حصار كلات كه در فاصله 180 كيلومتري شمال مشهد واقع شده است مانند دره‌اي است كه توسط دو رشته كوه مرتفع محاصره گرديده باشد ،‌و داراي طول و عرض تقريبي 35 و 10 كيلومتر مي‌باشد. آثار باستاني اين منطقه به دوره نادر شاه تعلق دارند و عبارت‌اند از :
    برج‌هاي ديده‌باني اطراف شهر كلات كه در فاصله سالهاي 1155 و 1160 هجري قمري ساخته شده‌اند و برخي از آن‌ها باقي مانده‌اند ؛ كتيبه نادري واقع در خارج از قلعه نادري (دربند نفتي) به زبان تركي و به خط نستعليق در بدنه كوه ؛ دروازه ورودي ، دروازه دهچه، دروازه چوب بست ، دروازه گشتانه ، دروازه نفتي ، دربند ارغوان شاه ، عمارت خورشيد و دربند نفتي ، تخت دختر نيز مجموعه بنايي بوده ،‌ كه بر تپه‌اي نزديك به دروازه نفتي و به امر نادر شاه ساخته و اكنون آثاري پراكنده از آن بنا برجاي مانده است.

  3. #13
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان قائن

    قائن‌كه در گذشته مركز ايالت قهستان بوده، بر روي دشتي به همين نام قرار گرفته و ساخته شده است. قائنات بزرگ ترين توليد كننده‌ي زعفران خشك در جهان است. قائني‌ها مسلمان، پيرو مذهب شيعه جعفري، متدين، سخت كوش و مقاوم هستند. آداب قومي و سنتي نياكان خود را پاس مي دارند و به بزرگان احترام مي گذارند. جمعيت شهرستان قائن در سرشماري عمومي نفوس ومسكن سال 1375 هـ . ش، 126.951 نفر بوده است. صنايع دستي نقش پر اهميتي در اقتصاد قائن دارد. بيش از 7 درصد از خانواده هاي قائنات در بخش صنايع دستي شاغل هستند. فرش، قاليچه، گليم و ‌شعربافي مهم ترين صنايع مردمان اين شهرستان را تشكيل مي دهد. مسجد جامع شهر قائن، قلعه كوه در 6 كيلومتري قائن و گردشگاه ابوذر ( مزار ابوذر جمهر قائني) در دامنه كوهي نزديك به ستيغ كوه از جمله مكان هاي ديدني و تاريخي اين منطقه به شمار مي روند
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    قائن‌كه در گذشته مركز ايالت قهستان بوده، بر روي دشتي به همين نام قرار گرفته و ساخته شده است. برخي از محققين بر اين باورند که قائن در اصل «گاوئين» يا «گاوآيين» بوده و اين کلمه كشاورز بودن مردم اين ديار را مي رساند. قهستان و از جمله قائن، پيش از اسلام آباد بوده است. در اوايل كشور گشايي مسلمان، هپتاليان قهستان را در دست داشتند و در روزگار خلافت عمر، يكي از سرداران اسلام به نام عبدالله بن بديل خزاعي، اين ناحيه را گشود. ديري نگذشت که شخصي به نام قارن، عليه عرب ها بر پا خاست. فرماندهان عرب، شورش را سركوب كردند و از آن پس قهستان از لحاظ اداري، تابع خراسان شد.
    قهستان به دليل دوري از مركز خلافت، در آغاز اسلام، پناهگاه زرتشتياني به شمار مي آمد كه براي نپذيرفتن دين اسلام، از زادگاه هاي خود، گريخته بودند. در دوران سلجوقيان قائن و قهستان، مكاني براي پيروان مذهب اسماعيلي شد و در اين ناحيه دژهايي براي خود بنا كردند. خوارزمشاهيان بارها براي سركوب اسماعيليان به آن جا لشگر كشيدند، تا سرانجام هلاكوخان مغول، اسماعيليه را کاملا شکست داد. بزرگ ترين شهر قهستان قائن بود، كه به گفته ابن حوقل، در سده 4 هـ . ق داراي كهن دژ، خندق و مسجد جامع بوده است. هم چنين در سال 444هـ . ق ناصر خسرو قبادياني از قائن ديدن كرده و از استحكامات شهر، خندق و مسجد جمعه آن، ياد كرده است.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان قائنات با پهنه اي حدود 17.722 كيلومتر مربع، در خاور استان خراسان قرار دارد و از شمال به شهرستان هاي خواف و گناباد، از باختر به شهرستان فردوس، از خاور به مرز ايران و افغانستان و از جنوب به شهرستان بيرجند محدود است. هواي قائنات معتدل و خشك بوده و بيش ترين درجه حرارت در تابستان، 40 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه آن، 200 ميلي‌متر گزارش شده است.اين شهرستان از شمال به شهرستان‌هاي خواف و گناباد، از باختر به شهرستان‌هاي فردوس، ‌از خاور به مرز ايران و افغانستان و از جنوب به شهرستان بيرجند محدود است . شهر قائن مركز شهرستان قائنات در َ 11°59 طول جغرافيايي و َ43° 33 عرض جغرافيايي و ارتفاع 1440 متري از سطح دريا واقع شده است. مهم ترين راه هاي قائن عبارتند از :
    1- راه قائن – بيرجند – زاهدان، به درازاي 578 كيلومتر
    2- راه قائن – گناباد – تربت حيدريه – مشهد، به درازاي 373 كيلومتر مربع


    مساجد در شهرستان قائن
    مسجد جامع قائن
    مسجد جامع قائن كه از بناهاي قرن هشتم هجري قمري است، در بيرجند واقع شده است . اين مسجد، بر طبق كتيبه‌اي كه در لوح سنگي نقر نموده‌اند، در سال 796 هجري قمري احداث و در زمان شاه سليمان صفوي به سال 1086 هـ.ق. مرمت شده است . منبر چوبي نفيس آن در سال 1082 هجري قمري ساخته شده ، و از نمونه‌هاي عالي هنرهاي دستي است. از كتيبه تاريخي مسجد كه بر روي سنگ نقر شده و در داخل ايوان نصب است ، برمي‌آيد كه اين مسجد در زمان شاه سليمان صفوي با كوشش و همت صفكش خان مرمت شده است . نوشته منظومي بر تاق بنا ، تاريخ سال 1263 هجري قمري را دارد و نام استاد و معمار آن كربلايي اسحق قائني در گوشه آن نوشته شده است.
    منبر چوبي مسجد كه متعلق به قرن يازدهم هجري قمري است ؛ از نظر ظريف كاري‌ها و تزئينات آلت و لغت‌بندي‌ و كتيبه ده سطري به خط نسخ و ساير كنده كاري‌ها ممتاز مي‌باشد. در روي بدنه منبر ، نام نجار و سازنده آن بدين ترتيب حك شده است : « عمل استاد محمد مقيم ... كاخكي سنه 1082 هجري قمري » بناي مسجد از سنگ و آجر است. ساختمان مسجد شامل صحن ، ايوان ، دو شبستان ، تاق مقرنس گچي رنگين ، رواق و گوشواره‌هايي در طرفين شبستان است. بلندي ايوان آن 18 متر و عرض دهانه آن 13 متر مي‌باشد. در طرف چپ مسجد، چهار ايوان و در سمت راست آن ، شبستان واقع شده كه داراي 24 متر طول و 18 متر عرض است. اين بنا تحت شماره 295 ، در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.


    قلعه ها در شهرستان قائن
    قلعه كوه قائن
    در حدود 6كيلومتري قائن قرار دارد كه از دژهاي اسماعيليه بوده و ظاهراً خواجه نصيرالدين طوسي در همين دژ ، كتاب اخلاق ناصري را به نام ناصرالدين محتشم ، حاكم قهستان نگاشته است

  4. #14
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان خواف
    شهرستان‌خواف، در خاور استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان،‌ قرار گرفته است. بر اساس سرشماري سال 1375 جمعيت اين شهرستان 92158 نفر برآورد شده است كه از اين تعداد 167989 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي كنند. بافت قالي و قاليچه از روزگار كهن در اين شهرستان رايج است. قالي‌هاي بافته شده با طرح‌هاي بلوچي و تركمني و نقش‌هاي وافي، گل كشميري و قاسم آبادي عرضه مي شوند و مازاد آن به ساير نقاط عرضه مي‌شود. خواف، در دوران پيش از اسلام، از سرزمين هاي پر رونق آيين زرتشتي بود. مردم اين ناحيه در سپيده دم اسلام، شهر خود را به منظور ديار امن تري ترك كرده و پس از سال ها آوارگي، سرانجام در كرانه هند به سرزمين گجرات رسيدند و در آن جا شهري را بنياد كردند، كه به يادگار سنگان خواف «سنجان» ناميده شد. خرابه هاي سنگان يا سنجاق، مدرسه خرگرد، مدرسه غياثيه، مسجد خرگرد در 6 كيلومتري شهر خواف، مسجد ملك زوزن بناهاي تاريخي و مكان هاي ديدني اين شهرستان را تشكيل مي دهند.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    خواف پيش از اين به نام هاي «روي»، «رود»، «رويه» و «روح» ناميده مي شده است. «روي ruy» در به معني چهره و آب بسيار و «رود» به معني نهري، كه از جويبار هاي زيادي تشكيل مي شود، آمده است. اما «روي ravi» به معني ابر بسيار و آب فراوان و شيرين است. علت اين نام گذاري وجود رود هاي متعددي است که در پيرامون اين شهر وجود دارد. هنوز هم شهر خواف را «روي» و گه گاه «رود» نيز مي گويند. بنا بر روايتي ديگر «خاف» شکل کهن کلمه «خواف» و نام ديگر به آفريد، پسر ماه فروردين است، كه از سيراوند خواف به منظور نوآوري در آيين زرتشت برخاسته بود.
    خواف، در دوران پيش از اسلام، از سرزمين هاي پر رونق آيين زرتشتي بود. مردم اين ناحيه در سپيده دم اسلام، شهر خود را به منظور ديار امن تري ترك كرده و پس از سال ها آواره گي، سرانجام در كرانه هند به سرزمين گجرات رسيدند و در آن جا شهري را بنياد كردند، كه به يادگار سنگان خواف «سنجان» ناميده شد.
    «خواف» و «زوزن» در سده هاي نخستين هجري قمري، از مراكز علمي پر رونق به شمار مي آمده اند. قرار گرفتن اين دو شهر در جايگاه ارتباطي مهم بين حوزه هاي هرات، قهستان و نيشابور و در حقيقت قرار گرفتن آن ها در دل خراسان بزرگ، موجب شده بود كه خواف و پس از آن زوزن، محل داد و ستد انديشه ها باشند. خواف در دوره هاي بعدي، در قلمرو طاهريان، صفاريان سيستان، سامانيان، آل بويه، و… قرار گرفت و در زمان خوارزمشاهيان، ملوك زوزن برآن حكومت مي كردند. ملوك زوزن نسبت به آباداني خواف و زوزن علاقه زيادي از خود نشان داده آثاري از خويش بر جاي گذارند. روزگاري نيز ملوك نيمروز و آل كرت، بر خواف حكومت كردند. از وقايع مهم اين منطقه در دوران صفويه، مي توان به لشگر کشي شاه اسماعيل صفوي به خواف در اوايل حكومت اش به منظور سركوب مراد بيگ تركمان اشاره کرد. ظاهرا خواف تا اوايل دوره شاه تهماسب صفوي، حكومت مستقلي داشته و در زمان سلطان محمد صفوي (986- 996 هـ . ق) مرشد قلي خان، به عنوان حاكم خواف تعيين مي گردد.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان خواف، با بيش از 11 هزار كيلومتر مربع پهنه، در خاور استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان،‌ قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي تايباد و تربت حيدريه، از باختر به شهرستان هاي تربت حيدريه و گناباد، از جنوب به شهرستان قاينات و از خاور به افغانستان محدود است. آب و هواي اين شهرستان معتدل و خشك بوده و بيش ترين حرارت در تابستان ها، 42 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان ها، 10 درجه زير صفر است. ميانگين باران ساليانه اين شهرستان به 185 ميلي متر مي رسد.


    مساجد در شهرستان خواف

    مسجد جامع خواف
    اين بنا در خواف استان خراسان رضوي واقع است. بناي مسجد مشتمل بر گنبدخانه، ايوان، شبستان، صحن و سرا و منبر نفيس است. از طريق پيش طاق کوچکي در دهليز خاوري حياط وارد مسجد مي شوند. نماي اصلي صحن ايوان وسيعي به ابعاد 7/10*10*9/5 متر است که از طريق راهروي موربي در انتهاي آن به فضاي گنبد خانه مي رسند. در بخش خاوري گنبد خانه تالار مستطيل شکلي وجود دارد که از طريق يک ورودي در گوشه شمال خاوري گنبد خانه بدان راه مي يابند اين تالار در ديگري به حجره هاي اطراف صحن و از آنجا به خود صحن دارد عدم تناسب در ترکيب اين سه بخش – ايوان، گنبد خانه و تالار – مي رساند که احتمالا ايوان و تالار مستطيل در دوره تيم وريبه گنبد خانه الحاق شده است. ايوان در ديوارهاي جانبي خود طاقنماهاي عميقي دارد. در زير طاق ايوان يک افريز افقي است که احتمالا در گذشته پوشش گچي يا کاشي داشته است. بر فراز اين افريز در ديوار قبله يک دهانه نيم شش ضلعي است که از روزنه هاي واقع در ميان گنبد خانه و ايوان مي توان داخل آن شد. پوشش ايوان توسط طاق هايي در سه بخش انجام سده است. يک طاق وسيع مرکب از رج هاي افقي در دنبال آن طاق وسيع ديگري و سپس بخش بسيار پهني به طرز افقي ميان اضلاع و در آستان آن ها ساخته شده ليکن در بخش مرکزي رج هاي آن عمودي است. احتمالا بخش چهارمي با برج هاي افقي نيز وجود داشته که توسط پرکار گچي ديوار قبله ايوان از چشم پنهان شده است يکي از طاق‌نماهاي واقع در ديوارهاي ايوان هنوز طاق کوکبي جالبي دارد که دهانه مستطيل شکل را مي‌پوشاند. قوس‌هاي طاق‌کوکبي‌در‌پيرامون خود گچ‌بري هاي منشوري شکلي از نوع گچبري‌هاي دوره تيموري دارد. گنبدخانه محوطه وسيعي است که از دو جهت به ايوان و تالار متصل است و بدان ها راه دارد. در ديوارهاي اين بخش علاوه بر محراب طاق‌نماهايي نيز کار شده است تالار مستطيل نيز که به نظر مي رسدهم‌زمان با ايوان باشد مرکب از يک دهانه گنبد دار در شمال باخترياست. هيچ نوع تزيين خاصي در مسجد به کار نرفته است.
    در داخل مسجد منبري قديمي با هفت پله وجود دارد. در اضلاع منبر، تنگه هاي منبت در قاب چوبي طرح هايي هندسي تشکيل مي دهند. در قسمت بالا، اضلاع به صورت شبکه‌اي چوبي ادامه يافته و در پشت کتيبه اي است که بر اساس متن آن اين منبر در سال 908 ه.ق به مساعي خواجه مجد الدين محمد انحوافي و استادي صدر الدين بن استاد نجم الدين محمد سمناني به انجام رسيده است. با توجه به ويژگي هاي معماري مسجد به نظر مي رسد که بناي گنبد خانه در دوره مغول ساخته و ايوان و تالار مستطيل در دوره تيموري به آن افزوده شده باشد.
    مسجد جامع سنگان‌خواف
    اين بنا در محله پايين ده روستاي سنگان پايين در 19 کيلو متري جنوب خاوري خواف از توابع تربت حيدريه واقع شده و بناي اوليه آن از آثار دوره خوارزمشاهيان در ايران است.
    بناي مسجد مشتمل بر سردر ورودي صحن ايوان رواق و شبستان است ورودي بنا از سمت شمال خاوري به صورت ايوان کم عمقي است که پوشش آن با کاربندي و مقرنس کاري ساده گچي مزين شده است. صحن مستطيل شکل مسجد به ابعاد 15*10 متر با آجر فرش شده است. و در ضلع باختريآن ايوان اصلي و قبله بنا در اضلاع شمالي و جنوبي رواق و در جهت خاوري آن در اصل ايواني بوده که بعدها به شبستاني تبديل شده است. دهانه ايوان باختريحدود 6/5 متر است. جرزهاي طرفين اين ايوان به جهت نيروي رانشي طاق و زلزله هاي صورت گرفته بيش از 50 سانتي‌متر از راستاي شاغول خارج شده و پوشش اوليه آن فرو ريخته است. پوشش ايوان بعدها بازسازي شده اما انحناي ديوار ها هنوز باقي است. به صورتي که فاصله دو پايه ايوان در پايين از فاصله آن ها در بالا کم‌تر است. پوشش ايوان با طاق و گهواره هاي عرضي صورت گرفته است. در اضلاع طرفين ايوان مجموعا چهار درگاه با پوشش طاقي به رواق هاي کناري ايوان مرتبط مي شوند. برپا کار طاق ايوان يک نوار کتيبه مانند با آجر چيني تزييني به صورت خفته راسته ايجاد شده است. در انتهاي ايوان محرابي به ارتفاع 2/60 و دهانه 1/20 متر قرار دارد که سطوح آن ساده گچي است و با طاقنماهاي ساده و تزييني نماسازي شده است. در طرفين ايوان دو ايوانچه با نماي دو طبقه ساخته شده که پيشاني آن ها و ايوان با آجرهاي مشبکي با طرح هشت ظلعي که در وسط آن گل ميخي از جنس آجر لعابدار فيروزه اي – منقوش به کلمه مقدس الله – نصب کرده اند. تزئين شده است که قابل مقايسه با تزيينات ضلع خاوري صحن مسجد جامع گناباد – از اوايل قرن هفتم هجري – است. رو به روي ايوان باختريدر جهت ديگر صحن ايوان کوچک‌تري قرار داشته که بعد از خراب شدن با تغييراتي و نيز الحاق بخش هاي جانبي به شبستاني تغيير شکل يافته است.
    رواق هاي ضلع شمالي و جنوبي هر کدام با چهار دهنه به صحن مربوط مي شود. کچلي هاي بالاي اين دهنه ها داراي تزيينات زيباي آجري بوده که تنها بخش هايي بر جاي مانده است. آجرهاي اين تزيينات به اشکال هلالي گل هاي سه پروشش پر تراشيده اند. پشت اين دهنه ها راهروي مسقفي واقع است که پوشش راهروي جنوبي آن پس از تخريب با پوشش مسطح چوبي جايگزين شده است. در اين بنا هيچ کتيبه يا مدرکي در خصوص تاريخ ساخت بنا در دست نيست اما با توجه به شيوه پوشش ايوان نقشه دو ايوانه و تزيينات آجرکاري مشابه تزيينات مورخ 609 ه.ق مسجد جامع گناباد، مي توان بناي اوليه را مربوط به دوره خوارزمشاهيان دانست. در دوره اخير نيز تعميراتي در اين مسجد صورت گرفته است.
    مسجد گنبد خواف
    در خرابه‌هاي شهر سنگان خواف كه در قرن اول اسلامي شهري آباد بوده است . دو اتاق گنبددار باقي مانده كه از خشت خام ساخته شده‌اند. در درون اين اتاق‌ها و گنبد آنها ، تزيينات گچبري ارزنده‌اي مشاهده مي‌شود كه به رنگ آبي و سفيد است. در وسط اتاق سنگ قبري نصب شده است كه طبق كتيبه آن بناي مزبور به اوايل دوره صفاري (قرن 3 هـ.ق.) مربوط است. اين بنا كه آن را به نام مسجد گنبد نيز ناميده‌اند در 100 كيلومتري جنوب مشهد واقع شده است.
    مسجد ملك زوزن خواف
    اين مسجد در دشت زوزن خواف واقع شده است . از ساختمان اصلي اين مسجد كه به اوايل قرن هفتم هجري قمري تعلق دارد ، چند پايه و دو ديوار و سردري باقي مانده است و در كتيبه آن نيز تاريخ 600 و 610 هجري قمري قيد شده است. اين مسجد از لحاظ تزيينات و نگاره‌هاي خط كوفي جالب توجه است. آثار باقي انده اين مسجد معرف معماري و تزيينات قرن هفتم هجري قمري مي‌باشند. ساختمان ايوان و تاق‌ها و ساير ريزه‌كاري‌هاي هنري اين بنا موجب شده است كه مسجد زوزن درشمار زيباترين مساجد تاريخي قرن هفتم هجري قمري محسوب شود. اين مسجد تحت شماره 340 ، در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
    مسجد خرگرد خواف
    در 6 كيلومتري شهر خواف قرار دارد و در حال خراب شدن است . گويا يكي از نظاميه‌هاي سرشناس است . خواجه نظام الملك ، در 540 هـ.ق. آن را ساخته است . كاشي‌ها و تزيين‌هاي آن مي‌رساند كه دراين بنا تا چه اندازه هنر و زيبايي به كار رفته است.

  5. #15
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان گناباد
    مردم گناباد اصيل و ايراني هستندو به زبان فارسي و لهجه شيرين خراساني سخن مي گويند. همه مسلمان و پيرو مذهب شيعه جعفري هستند.گنابادي ها مردماني استوار، سخت كوش و مهمان دوستند. جمعيت شهرستان گناباد در سرشماري عمومي نفوس ومسكن سال 1375 هـ . ش، 103.625 نفر بوده است كه از اين شمار 51.590 نفر مرد و 52.035 نفر زن بوده اند. مهم‌ترين صنايع‌دستي‌اين‌شهرستان سفال‌گري و سراميك‌سازي، فرش‌بافي، نمدمالي، گليم‌بافي، رنگرزي، سنتي بافندگي پارچه و دستار، سبدبافي، كارهاي چوبي است. قالي‌هاي اين شهرستان با طرح‌هاي مشهدي و محلي و بلوچي و در رنگ‌هاي قرمز، لاكي، قهوه اي و … عرضه مي‌شود.
    سفال‌گري و سراميك سازي در شهرستان گناباد بسيار رواج دارد در كارگاه‌هاي اين شهرستان در روستاي مند در يك كيلومتري شمال شهر گناباد قرار دارند. مواد اوليه در تهيه سفال و سراميك عبارتند از: گل‌رس، لعاب، رنگ، مواد سوختي، مهم‌ترين توليدات اين كارگاه عبارتند از: كاسه سفيد، قهوه اي، زيرسيگاري، قندان، شكلات خوري، پياله و استكان و نعلبكي، پارچ و ليوان، بشقاب كوچك، كشك سياسي، كاسه و بشقاب بزرگ. بازار فروش اين محصولات در گذشته بيش‌تر به خود گناباد اختصاص داشته است. گليم را پلاس نيز مي گويند بافت آن در كارگاه‌هاي افقي و در روي زمين است به واسطه رونق فرش بافي گليم بافي و تهيه نمد رنگرزي هم رونق دارد. گليم مرغوب از پشم و گونه نامرغوب از رشته پتوهاي كهنه با رنگ آميزي استفاده مي‌شود. نمد نيز از ديگر صنايع دستي اين منطقه به شمار مي‌آيد. نمد در اصل گونه اي فرش است كه از پشم تهيه مي‌شود و از رخنه رطوبت و سرما جلوگيري مي كند نمد براي مصرف هاي گوناگون و نقش هاي رنگارنگ است. توليد سبد و حصيربافي كه ماده اوليه ان كم ارزش است مواد اوليه اين توليد كاه، شاخه هاي نازك درختان است.آرامگاه‌جغتاي، امام‌زاده‌سلطان عابد، جامع‌عتيق جويمند، دژ دختر، دژ رستم، دژ فرود، گورپيران ويسه، گور ميثور و مسجد جامع گناباد از مكان هاي تاريخي و ديدني اين شهرستان به شمار مي روند.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    درباره علت نام‌گذاري گناباد، داوري هاي گوناگوني ابراز شده است. برخي آن را در اصل «گون آباد» مرکب از «گون» ترکي (به معناي‌خورشيد) و «آباد» دانسته و نام را وسيله‌اي براي انتساب محل به خورشيد دانسته اند. بعضي نيز آن را «گيو آباد» دانسته بر اين باورند كه گيو، پسر گودرز آن را بنا كرده است. ديگر آراء نيز هر يک نام شهر را به واژه اي منسوب دانسته اند. همانند «کان آباد» که به کان هاي موجود در منطقه اشاره مي کند، و «گون آباد» که به فراواني گياه «گون» در محل دلالت دارد. گناباد را در گذشته « جويمند» نيز گفته اند. گناباد پيش از اسلام، گذرگاه دروني فلات ايران و بخش هاي خاوري آن، محل برخورد ميدان جنگ لشگريان ايران و توران بوده است كه «جنگ يازده رخ» در آن روي داده است. گناباد از مناطق كهن ايران است و بناي آن را به شاهان هخامنشي نسبت داده اند. اين شهر درحدود سال 31 هـ . ق، به دست مسلمانان افتاد. در دوران سلجوقي و خوارزمشاهي آباد و از اعتبار و اهميت ويژه اي برخوردار بوده است. گناباد در دوره تيموريان نيز اهميت داشت و بر پايه نوشته نورالدين لطف الله، سرشناس به حافظ ابرو، حاكمان ايالت قهستان در آن مي نشستند. در همين دوره است كه دومين مسجد دو ايواني اين ناحيه در بجستان ساخته شد. گناباد در اوايل حكومت صفوي، مدت ها محل نبرد بين ايران و اوزبكان بود، با اين حال در اين دوران، مورد توجه بود و گسترش يافت. بناهايي چون امام زاده سلطان محمد عابد (ع)، كاخك، مسجد جامع گناباد، آب انبار و كاروان‌سراهاي شاه عباسي، بيان‌گر اين داوري است.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان گناباد، با پهنه‌اي حدود 9715 كيلومتر مربع، در مركز خراسان رضوي، از نظر جغرافيايي در 34 درجه و 21 دقيقه پهناي شمالي و 58 درجه و 42 دقيقه درازي خاوري و بلندي 1150 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي تربت حيدريه و كاشمر، از خاور به شهرستان خواف، از باختر به شهرستان فردوس، و از جنوب به شهرستان هاي قاينات و فردوس محدود است. آب و هواي گناباد به دليل قرار گرفتن در كنار كوير و دوري از دريا، بياباني و گرم وخشك است. بيش ترين درجه حرارت در اين شهرستان، در تابستان، 47 درجه بالاي صفر و كم ترين آن در زمستان، 17 درجه زير صفر است. بخش هاي كوهستاني شهرستان گناباد جزء نواحي خوش آب و هوا و ييلاقي شمرده مي شود و بلندي هاي ميان سنو و كاخك برف گير و زمستان ها پوشيده از برف است. ميانگين بارندگي سالانه، حدود 160 ميلي‌متر اندازه گيري شده است. راه هاي مهم گناباد عبارتند از :
    1- راه يزد – طبس – فردوس – گناباد، به درازاي 675 كيلومتر
    2- راه فردوس – گناباد، به درازاي 72 كيلومتر
    3- راه گناباد – تربت حيدريه – مشهد، به درازاي 265 كيلومتر


    مساجد و مدارس مذهبي در شهرستان گناباد

    مسجد جامع گناباد
    اين مسجد بر اساس‌تاريخ كتيبه‌كوفي آن، در سال 609 هجري قمري ساخته و قسمت اعظم بناي اصلي آن منهدم شده است. اين مسجد از لحاظ دارا بودن كتيبه كوفي و آجر كاري هاي ظريف داراي اهميت هنري است. اين مسجد كه ايوان‌هاي رفيع در جنوب و شمال و اطراف محوطه صحن دارد و در زمره‌ي مساجد مهم تاريخي بشمار مي رود از لحاظ هنر آج‌كاري(درجنوب‌ايران) و ساختمان محراب ومنظره بديع سقف داراي اهميت بسياري است. اين قسمت تحت شماره 325 در شمار آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
    مسجد مهري گناباد
    در كناره خاوري گوستان كهنه مزار بازمانده دژي كهن است. در شمال آن، مسجدي نوساز است در سوي جنوب باختري حياط مسجد ، دالاني به پهناي 40/1 و درازاي 7 و بلندي 2 متر در دل صخره كنده شده است كه به فضايي به پهنه حدود 180 متر مربع مي‌پيوندد. در ميانه اين محوطه سه پايه كلفت سنگي قرار دارند . به اين محوطه « صنعه » و گاهي « صمعه مزار » مي‌گويند كه با توجه به كاربرد آن در گذشته بي‌گمان بايستي همان صومعه ، معبد يا پرستش گاه مهري باشد .با توجه به ويژگي مهري آن ، مي‌تواند به زمان هخامنشيان و حتي پيش از آن مربوط باشد .
    مسجد جامع بجستان گناباد
    مسجد جامع بجستان در زمان ميرزا شاهرخ ، پسر تيمور لنگ توسط محمد بن فخرالدين بن سيف الدين مقام بجستاني بنا شده و تاريخ پايان بنا ، 828 هـ .ق است در روزگار شاه عباس صفوي توسط حاج ناصرالدين محمد بن احمد، بازسازي شده و در ذي القعده 1024 هـ .ق تعمير آن پايان يافته است.
    مسجد جامع کاخک گناباد
    اين بنا در کاخک گناباد در جنوب استان خراسان رضوي واقع شده و بناي اوليه آن در زلزله سال 1347 شمسي ويران شده است. بناي مزبور توسط شاهزاده سلطان خانم، خواهر شاه طهماسب اول صفري (ه-ق 984 – 930) ساخته شده و در سال 1070 و 1286 ه- ق تزيينات و تعميراتي در آن صورت گرفته است.


    قلعه ها ، برجها و آتشکده ها در شهرستان گناباد
    آتشكده گناباد
    در آبادي گيسور شهرستان گناباد آتشكده اي وجود دارد كه از دوران هخامنشيان بر جاي مانده است در اطراف اين آتشكده چند قلعه باستاني به نامهاي دختر شور آب ،قبر پيران ويسه و پشن قرار گرفته اند گفته مي‌شود اين قلعه ها به دوره هاي پيش از اسلام تعلق دارند.

  6. #16
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان فردوس
    فردوس يكي از شهرستان‌هاي استان خراسان رضوي است كه در بخش مركزي استان واقع شده و مركز آن شهر فردوس است. شهرستان فردوس از طرف شمال به شهرستان گناباد و كوير نمك، از طرف خاور به دهستان نيميلوك و دهستان پساكوه از شهرستان قائن، از جنوب به بخش خوسف و دشت لوت و از باختر به شهرستان طبس و كوير نمك محدود است . در سرشماري سراسري سال 1375 جمعيت شهرستان فردوس 86625 نفر برآورد شده از اين تعداد جمعيت 21874 نفر در مركز اين شهرستان زندگي مي‌كردند.
    مهم‌ترين صنايع دستي شهرستان فردوس؛‌قالي‌و قاليچه بافي است كه از روزگار كهن در اين منطقه رايج بوده است. بافت قالي و قاليچه در اين منطقه داراي اهميت نسبي بوده و توليدات آن جزو اقلام صادراتي شهرستان فردوس محسوب مي‌شود. قالي‌هاي بافته شده با طرح محلي و بلوچ و نقش‌هاي ترنج و قنديلي عرضه مي شوند. فرش بافي در شهرستان طبس پيشينه تاريخي دارد و از گذشته هاي دور يكي از منابع اصلي درآمد مردم بوده است بافتن قالي به گونه سنتي و قاليچه هاي دو متري با دارهاي خوابيده است. بعضي از گونه هاي قالي اين منطقه را قاليچه هاي محلي و سنتي دومتري، سنتي مشهور به خود رنگ، نقشه‌خشتي و نقشه‌نايين تشكيل مي‌دهد. امام‌زاده در گوشه باختري ميدان بازار شهر فردوس، حوض سيدي، مدرسه حبيبيه، مدرسه شيخ، مدرسه عليا، مسجد جامع و مسجد كوشك در خاور شهر و كنار دروازه قاين برخي از مهم ترين ديدني هاي شهرستان فردوس را تشكيل مي دهند.


    مساجد و مدارس مذهبي در شهرستان فردوس
    مسجد كوشك فردوس
    مسجد كوشك فردوس در خاور شهر و كنار دروازه قاين قرار دارد. داراي ايوان ، شبستان ، صحن و محراب است . بر پيشاني قوس محراب، كتيبه‌اي مزين به گچ‌بري و گل و بوته است ، كه تاريخ بنا ، بر آن 554 هـ . ق ، نگاشته شده است . از كيفيت بنا و كتيبه‌هاي دراويش، به ويژه آيه پيشاني محراب پيداست كه اين بنا در اصل نه يك مسجد، بلكه شايد يك خانقاه و در دوره‌هاي دورتر شايد يك آتشكده بوده است.
    مسجد جامع رقه فردوس
    اين بنا در روستاي رقه در 18 کيلومتري بخش بشرويه شهرستان فردوس در جنوب استان خراسان واقع شده و بناي اوليه آن از معدود آثار دوره خوارزمشاهيان است. اين بناي خشت و گلي در اصل به صورت دو ايوانه بوده که زلزله و تغييرات مکرر، صورت اصلي را تا حدود زيادي دگرگون کرده است. ورودي بنا در گوشه شمال شرقي و جنوب غربي واقع اند. صحن مسجد به ابعاد 80.11 * 10 متر است و در اضلاع غرب و شرق وجنوب آن، سه ايوان با رواق ها و اتاق در جهت غرب و شرق داشته و وجود محراب گچي در ايوان غربي، نشانه تعلق آن به حنيفان است. پوشش سقف ايوان شرقي وغربي درگاهي وجود دارد که به فضاهاي جانبي راه پيدا مي کند. مصالح اصلي ايوان‌ها آجر بوده که در دوره هاي تعميراتي، خشت جايگزين شده است. ايوان جنوبي با پوشش طاق و قوس از الحاقات دوره بعدي است. در طرفين ايوان غربي، دو شبستان کوچک مرکب از يک ناومرکزي و سه چشمه طاق ساخته شده که گچ اندود است. دهنه هاي روبه صحن نيز ساده و فاقد هرگونه تزييني است بناي مزبور در حال حاضر در وضعيت بدي قراردارد. پوشش ايوان ها فرو ريخته و به صورت نيمه ويران درآمده است
    مسجد جامع فردوس
    دارالمؤمنين تون يا مسجد جامع توسط آخوند ملا اكبر توني ساخته شده است . شايد اين مسجد از سده 6 هـ. ق، باشد ، يعني پيش از حمله هولاكوخان مغول ، كه مردم آن ، اسماعيلي بودند ، در اين صورت شايد مسجد جامع ، همان مسجدي باشد ، كه مقدسي در احسن التقاسيم ، از آن ياد كرده و گفته است :
    « قلعه و مسجدي نيكو دارد و بيشتر اهل آن ، بافندگانند . »
    اين مسجد ،‌ در زلزله شهريور 1347 هـ . ش ، فرو ريخت و اكنون تنها ايواني بر جاي است با رواق‌هايي آسيب ديده، بر گرداگرد صحن آن‌ كه پس از بازساري به عنوان بناي يادگاري از شهر پيشين فردوس ، خودنمايي مي‌كند.

  7. #17
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان تايباد

    ناحيه تايباد يا همان ناحيه باخزر، در دوران پيش از تاريخ و هم چنين در دوران هاي گوناگون پادشاهي ايرانيان، وجود داشته زير نظر شاهان ايراني، چون هخامنشيان و اشكانيان و پس از آن ساسانيان اداره مي شده است.مردم تايباد از دير باز تاكنون سخت كوش، با فرهنگ، متدين، نيكوكار، و مهمان نواز بوده اند. مرداني بزرگ و سرشناس چون علي حسن باخزري، كه وزارت شاهان سلجوقي را داشت، شيخ المشايخ سيف الدين و … در اين ديار پرورش يافته و به مردم خدمت كرده اند. مردم تايباد از تبار آريايي و ايراني الاصل هستند. زبان آنان فارسي با گويش محلي است. همه مردم اين شهر مسلمان و پيرو مذهب سني و شيعه جعفري هستند. مهم‌ترين صنايع دستي اين شهرستان قاليچه بافي و پرورش كرم ابريشم رايج است. از روزگار كهن قالي‌بافي در اين شهرستان رايج بوده است مواد اوليه قالي در اين شهرستان با پشم گوسفندان تهيه مي‌شود. هم چنين از گذشته هاي دور پرورش كرم ابريشم در اين شهرستان رايج بوده است ركن الدوله در روزگار قاجار به اين شهر سفر كرده است مي نويسد: «تايباد قلعه معتبر و آبادي است ابريشم هم جاي عمل مي آيد وخالي از امتياز نيست». برج كلات در نزديكي روستاي كلات، ميان تايباد و خواف، كاروان‌سراي شاه عباسي و مسجد و آرامگاه شيخ زين الدين تايبادي مهم ترين ديدني هاي اين منطقه را تشكيل مي‌دهند.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    تايباد در‌گذشته «مغول‌آباد» «باخرز»، «طيبات»، «‌طايباذ»، «تائي آباد»، «تايب آباد»، «تاياباد»، «تاياباذ»، خوانده مي‌شده است. نام نخستين اين شهر «مغول آباد» بوده،‌ كه مغولان در اوايل سده 7 هـ . ق هنگام ورود به اين ناحيه، آن را به نام خود خواندند. بعدها اين محل، در اثر شيوع طاعون خالي از سكنه و ويران گرديد. سال ها بعد، بار ديگر مردم در آن جا ساكن شده شهر را آباد کردند. نام «طيبات» به سبب سکونت شمار زيادي از عالمان، عارفان و مردان پاك ‌از جمله شيخ زين الدين ابوبكر - پير تيمورلنگ - در اين شهر به آن اتلاق شده است. مردم محل بر اين باورند، كه در شهر تايباد و پيرامون آن، بادي مي‌وزد، كه مدت وزش آن در يك شبانه روز، (24 ساعت) دوازده ساعت است، يعني نيمي از يك شبانه روز، كه آن (12 ساعت) را « تاي» مي نامند. از اين رو به اين شهر «تاي‌ باد» گفته اند.
    ناحيه تايباد يا همان ناحيه باخرز، در دوران پيش از تاريخ و هم چنين در دوران هاي گوناگون پادشاهي ايرانيان، وجود داشته زير نظر شاهان ايراني، چون هخامنشيان و اشكانيان و پس از آن ساسانيان اداره مي شده است. پس از لشكركشي مسلمانان، اين ناحيه در 31 هـ . ق، به تصرف عرب ها در آمد، و پس از آن طاهريان، صفاريان و سپس سامانيان، بر خراسان، از جمله تايباد چيره شدند. تايباد در سده 6 هـ . ق دستخوش تاخت و تاز غزان قرار گرفت، و در آغاز سده 7 هـ . ق، گرفتار حمله خانمانسوز مغول گرديد،‌ سپس تيمورلنگ، مردم اين ديار را به خاك و خون كشيد، با همه اين بلاها، ديري نپاييد كه بر ويرانه هاي خاك اين سرزمين بار ديگر بناها برافراشته شد و آباداني گذشته را اندك اندك باز يافت، و در سده 13 هـ . ق، به اوج خود رسيد
    . در دوران قاجاريان ناحيه باخرز (تايباد) توسط خان ها و رؤساي عشاير، به ويژه ايل هزاره، اداره مي شد. در اوايل دوران پهلوي، هزاره ها بر ضد حكومت مركزي قيام كردند،‌ از اين رو در 1312 هـ . ش، زمين هاي محمد يوسف هزاره (صولت السلطنه) - رييس ايل هزاره - با زمين هايي در يزد و فارس جابه جا شد و به آن حدود تبعيد شدند. پس از شهريور 1320 هـ . ش و ورود متفقين به خاك ايران،‌ صولت السلطنه از فرصت استفاده كرده به خراسان بازگشت و در بهمن 1320 هـ . ش، تايباد را اشغال و سپس ديگر نقاط باخرز را گرفت. وي با فرستادن نيرو در چند روز بعد شكست خورد و به كلات نادري گريخت و در 29 اسفند 1320 هـ . ش به همراه خانواده خود تسليم شد.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرتايباد، مركز شهرستان تايباد، ‌با پهنه‌اي حدود 970 هكتار، در خاور استان خراسان رضوي، در مسير راه مشهد – اسلام قلعه واقع شده و از نظر جغرافيايي در 33 درجه و 44 دقيقه و 30 ثانيه پهناي شمالي و 60 درجه و 46 دقيقه و 15 ثانيه درازاي خاوري و بلندي 180 متري از سطح دريا قرار دارد. شهرستان تايباد، با پهنه اي حدود 5084 كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان تربت جام، از باختر به شهرستان تربت حيدريه، از جنوب به شهرستان خواف و از خاور به افغانستان محدود است و هريرود در اين ناحيه، مرز ايران و افغانستان را مشخص مي سازد. هواي شهر تايباد معتدل و خشك است و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها، 40 درجه بالاي صفر و كمترين آن در زمستان ها، 9 درجه زير صفر است. ميانگين بارندگي ساليانه اين شهر، به 240 ميلي‌متر مي رسد. راه هاي دسترسي به اين منطقه عبارت اند از:
    1) راه تايباد – تربت جام، به درازاي 62 كيلومتر.
    2) راه تايباد – اسلام قلعه، به درازاي 20 كيلومتر.
    3) راه تايباد – سنگان، به درازاي 67 كيلومتر.



    مساجد در شهرستان تايباد
    مسجد غياثيه تايباد
    اين مسجد در تايباد واقع شده است و تاريخ احداث آن به سال 848 هـ.ق. در زمان شاهرخ شاه مي‌رسد. در كنار اين مسجد ، مسجد نيمه مخروبه‌اي قرار گرفته است كه به نام خواجه‌نظام‌الملك‌خوانده مي شود. مسجد غياثيه شاهرخ داراي ارزش‌هاي معماري، كاشي‌كاري و تزييناتي است.


    کاروانسراها در شهرستان تايباد

    كاروان‌سراي شاه عباسي تايباد
    كاروان‌سراي روزگار شاه عباس صفوري در نزديكي مسجد مولانا شيخ الدين قرار دارد.


    آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان تايباد

    آرامگاه خواجه عبدالله تايباد
    باخزر ‌از توابع شهرستان تايباد و در 55 كيلومتري شمال باختري آن واقع است. در جبهه جنوبي باخرز و در شمال باختري آن، در كنار ويرانه‌هاي تاريخي «مالن» بنايي آجري موسوم به مقبره شيخ يا خواجه عبدالله واقع شده‌است كه مدفن شيخ در جلوي آن است. اين بنا به ابعاد 10/9 × 70/12 متر ، شامل ايواني به ارتفاع 80/7 و عرض 20/7 متر با گنبدي كاربندي شده در جلو و گنبدخانه‌اي با گنبدي گوشه‌سازي و كاربندي در پشت آن است. قبر شخصي كه بنا به خاطر و يادبود او ساخته شده است ، همانند مقبره شيخ جام ، در فضاي آزاد است. اين بنا در كناره مقبره ، و نه بر روي آن ، ساخته شده است . بنابراين، عملكرد آن احتمالاً به عنوان خانقاه دراويش (جماعت خانه) بودهاست كه بناي متصل بدان كه به چله خانه موسوم است، خود گواهي بر صحت اين نظريه است. شخص مدفون در اين محل ، شهاب الدين عبدالله از اولاد علي بن حسين باخرزي ـ متوفاي سال 827 هـ.ق. ـ است و از آن رو كه اين بنا فاقد كتيبه است و در كتب تاريخي نيز اشاره‌اي بدان نشده، مي‌توان احتمال داد كه در اواخر قرن نهم يا اوايل قرن دهم هـ.ق. ، و احتمالاً توسط علاء الدين علي صانعي باخرزي وزير سلطان حسين بايقرا ساخته شده باشد.
    آرامگاه مولانا زين‌الدين ابوبكر تايبادي
    زين الدين ابوبكر ، يكي از صوفيان برجسته قرن هشتم هجري ، معار با تيمور لنگ و حافظ شيرازي بوده و در سال 791 هـ.ق. وفات يافته است.
    مقبره مولانا زين الدين ابوبكر، در ابتداي جاده تايباد به خواف واقع شدهاست . محل قبر در فضاي آزاد قرار دارد و در برابر آن، بناي باشگوهي ساخته شده است . بر اطراف مرقد ، معجري كشيده شده است و دو لوح سنگي خاكستري رنگ ، يكي بر روي قبر و ديگري در بالاي سر آن به صورت افراشته قرار داده شده‌اند. بر روي سنگ قبر نوشته شده است : «هذا مرقد مرحوم قطب الاقطاب مولانا شيخ زين الدين ابابكر بن شيخ علي بن شيخ ابوبكر بن شيخ احمد بن (شيخ محمد بن) شيخ محمد بن شيخ سهيل تايبادي وفات يوم پنجشنبه سلخ محرم 791» در بالاي سر قبر ، سنگ ديگري وجود دارد كه براساس كتيبه آن مشخص مي‌شود كه معجر خاكستري در سال 1030 هـ.ق. توسط شخصي به نام «خواجه درويش» تقديم مزار شده است . در برابر مزار مزبور ، بناي مجللي وجود دارد كه در سال 848 هـ.ق. توسط پير احمد خوافي ـ وزير شاهرخ ، پسر تيمور ـ جهت مسجد و نمازخانه بنا گرديده است.
    نقشه بنا شامل گنبد خانه‌اي چهار تاقي با ايواني رفيع در جلوي آن و باب اتاق‌هاي دو طبقه‌اي در طرفين است . نماي بيروني بنا شامل ايوان رفيعي با تاق آهنگ است كه در دو سوي آن ،‌ غرفه‌هاي دو طبقه‌اي قرار گرفته است . راه ورود به طبقه اول هر يك از آن‌ها ، از درگاه كنار ايوان و راه ورود به طبقه دوم ، از پلكان‌هايي است كه در بيرون بنا قرار دارند. در پشت ايوان ، شش طاق نما قرار دارد . تمامي سطوح نماي ايوان و تاق‌هاي حجره‌هاي طرفين آن ، با استفاده از كاشي نره ـ به شيوه معقلي - و كاشي معرق تزئين شده است . فضاي اصلي داخلي به ابعاد 50/17 × 50/16 متر، ‌شاه‌نشين‌هايي با پوشش نيم گنبدي با گوشه سازي‌ها و مقرنس‌ كاري‌هايي دارد و بر فراز آن گنبدي با استفاده از سه كنج‌هاي مقرنس كاري شده و كاربندي ساخته شده است . در چهار گوشه بنا ، چهار پلكان تعبيه شده است كه به حجره‌هاي طرفين ايوان و به پشت بام راه مي‌يابند و ورودي آن‌ها از بيرون بناست. فضاي داخلي بنا ، در گذشته ، از طريق درگاه‌هاي شمالي و جنوبي نيز به بيرون راه داشته كه امروزه مسدود است.
    نماي بيروني با قاب‌هاي ساده آجري و نماي ايوان و داخل آن با كاشي‌كاري معقلي ، معرق و تلفيق سنگ و كاشي تزئين شده است . عناصر تزئيني شامل نقوش گياهي ، هندسي و كتيبه‌هاست. در شرق مقبره مولانا و به فاصله كمي از آن، در ميان قبرستاني، بناييي قرار دارد كه مقبره شيخ زين الدين علي ـ پدر شيخ زين الدين ابوبكر ـ منسوب است. اين مقبره، بنايي كوچك است ، با ايواني در ضلع باختري آن به ارتفاع 5/6متر و رعض 5/5 ، و دهانه 10/3 متر با تاق گهواره‌اي و تويزه‌اي در جلوي آن ، كه دو مناره تزئيني كوچك نيز در بالاي آن جاي گرفته است . پيشاني آن و زير كلاهك مناره‌ها و حاشيه قوس ايوان را با كاشي‌هاي نره فيروزه‌اي و لاجوردي كه از مجسد مولانا آورده‌اند ،‌ تزئين كرده‌اند . در داخل ايوان ، محرابي وجود داشته است كه در چند دهه قبل ، راهي از آن به داخل بنايي كه در پشت ايوان ساخته‌اند، باز كرده‌اند. در طرفين اين ايوان، دو چله خانه تعبيه شده است.
    در برابر اين بنا ، صحني به ابعاد 5/5 × 6 متر واقع شده است كه در هر ضلع آن ، سه طاق نما ديده مي‌شود و در وسط آن، قبر برجسته‌اي وجود دارد و ورودي آن از جبهه شمالي است . بر روي سنگ قبر وسط صحن نوشته شده:
    «هذا مرقد سعادت دستگاه خواجه محمد هاشم ولد ميرحاج تحريراً في شهر صفر سنه 1036». با توجه به اين كتيبه معلوم مي‌شود كه قبر متعلق به شخصي به نام خواجه محمد هاشم، ولد مير حاج است ؛ نه شيخ زين الدين علي. از اين رو شايد سنگ قبر از جاي ديگر آورده شده باشد

  8. #18
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي كوتاه به شهرستان رشتخوار
    چيزي وجود ندارد

  9. #19
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان تربت جام

    تربت جامي ها، مردمي خون گرم، مهمان نواز، متدين، سخت كوش، وطن دوست و مرز دارند. تبار آنان آريايي و زبانشان فارسي با گويش شيرين محلي تربتي است. بيش‌تر مردم اين شهر مسلمان و پيرو مذاهب شيعه جعفري و سني هستند. شهرستان تربت جام در سرشماري عمومي نفوس و مسكن 1375 هـ . ش، 210.349 نفر جمعيت داشته است. صنايع دستي شهرستان تربت جام را قالي و قاليچه بافي، كرباس بافي، پلاس بافي، جوال و خورجين بافي، بافتن دستمال و چادرشب و ظروف سفالين تشكيل مي دهد. از روزگار كهن صنعت فرش بافي در اين شهرستان رواج داشته است و جنبه صادراتي دارد. دار قالي ها معمولا در خانه ها برپا مي شود و كارگاه‌هاي قالي بافي نيز در اين شهرستان به فراواني وجود دارند. قالي‌ها با طرح قالي مشهد در رنگ هاي لاكي، قرمز دانه و قهوه اي نيز به بازار عرضه مي‌شود. آرامگاه شيخ جام، پل خاتون، تپه جهانگير آباد، تپه سراب، تپه شور قلعه، تپه صدر آباد، تپه طلايي، تپه قشه توت، تپه گرماب، تپه گلارچه، تپه گنج آباد، خواجه حسام، قلعه استاي، قلعه زور آباد، قلعه فيض آباد، قلعه گبري، قلعه گوش لاغر، قنقر، كاريز ديوان، گلار صارم و مسجد خواجه عزيزالله مكان هاي ديدني و تاريخي اين منطقه را تشكيل مي‌دهند.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان تربت جام، با پهنه اي حدود 8362 كيلومتر مربع، در شمال خاوري استان خراسان رضوي، در كنار مرز ايران و افغانستان، در مسير راه مشهد – اسلام قلعه، از نظر جغرافيايي در 35 درجه و 14 دقيقه پهناي شمالي و 60 درجه و 38 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 928 متر از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان سرخس، از باختر به شهرستان هاي مشهد، فريمان و تربت حيدريه، از جنوب به شهرستان تايباد و از خاور به افغانستان محدود است. هواي تربت جام معتدل است و بيش ترين درجه حرارت در تابستان ها به 40 درجه بالاي صفر و كم‌ترين آن در زمستان ها به 13 درجه زير صفر مي رسد. ميانگين باران ساليانه آن، حدود 254 ميلي‌متر است. تربت جام در مسير راه آسفالته مشهد – تايباد قرار گرفته و به درازاي 162 كيلومتر به سوي شمال باختري به مشهد و به درازاي 62 كيلومتر به سوي جنوب به شهر تايباد مي‌پيوندد. دو راه شني نيز از اين شهر به سوي شمال خاوري، به درازاي 171 كيلومتر به صالح آباد و ديگري به سوي جنوب خاوري، به درازاي 35 كيلومتر به قلعه حمام كشيده شده است.
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    تربت جام از روزگار باستان تاكنون به نام هاي گوناگوني چون «بوزگان»، «بوزيگان»، «بوزجان»، «پوچكان»، «زام»، «سام»، «جام»، «تربت شيخ جام» و «تربت جام» خوانده شده است. شهري باستاني به نام «بوزيگان» و يا « بوزگان» از سده 3 پ. م تا سده 2 هـ . ق، در كنار شهر كنوني وجود داشته كه ظاهرا در اثر زلزله از بين رفته است. شهر كنوني از حدود سده 3 هـ . ق، ايجاد و اندك اندك گسترش يافته است. اين شهر پس از باز سازي و آبادي دوباره، «بوزجان» يا «پوچكان» ناميده شده و كرسي ناحيه جام، (به گويش شمالي قهستان «زام» يا «سام») گرديده است. شهر تربت جام نيز مانند شهر تربت حيدريه به نام شيخ بزرگي كه در آن به خاك سپرده شده سرشناس است. شيخ احمد جام، مقلب به ژنده پيل، از عارفان نامي سده 5 هـ . ق، بود و نام كنوني شهر به مناسبت تربت يا آرامگاه وي «تربت شيخ جام» و «تربت جام» ناميده شده است.
    تربت جام از روزگاران كهن از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. اهميت تاريخي، اجتماعي، فرهنگي و بازرگاني آن، از سده 3-4 هـ . ق، نمايان گشته، و در زمان زندگي شيخ احمد جام (44- 536 هـ . ق) يعني سده هاي 5 و 6 هـ
    . ق، شكوفا شده است.تربت جام در سده هاي 7 و 8 هـ . ق، هم زمان با يورش مغول و تيمور لنگ آسيب زيادي ديد. تربت جام در دوران صفوي به ويژه شاه عباس بزرگ، اهميت نظامي يافته و در آن، امنيت و آرامش برقرار بوده است. اما در اواخر اين دوران و در زمان شاه ساطان حسين صفوي (1105- 1135 هـ . ق) اوزبك ها و افغان ها به مرزهاي خاوري ايران، از جمله ناحيه تربت جام، دست اندازي كردند. سرانجام سرداري از خاور ايران، به نام نادر قلي افشار برخاست و افغان ها را از ايران راند و خود در 1148 هـ . ق، پادشاه ايران شد. در زمان نادر شاه افشار، ايران بار ديگر توانمند شد و نه تنها مرزهاي خاوري آن، از يورش اوزبك ها، افغان ها و تركمانان در امان ماند، بلكه به سال 1153 هـ . ق / 1740 م، آن سوي رود جيحون يا آمودريا و قلمرو اوزبك ها، يعني خوارزم و بخارا هم مطيع نادر شاه و حكومت ايران شد. با درگذشت نادر شاه در سال 1160 هـ . ق، بار ديگر نا آرامي در خراسان آغاز گشت و تا اوايل سده 13 هـ . ق، ادامه يافت.
    كريم خان زند، كه در شيراز بر ايران حكومت مي كرد، به احترام نادر شاه افشار، خراسان را هم چنان در دست فرزندان نادرشاه باقي گذاشت. بعدها آقا محمد خان قاجار خراسان، از جمله تربت جام را، در 1210 هـ . ق گشود. فتحعلي شاه قاجار (1212- 1250 هـ . ق) حقوق متحدان نخستين خويش، يعني تركمانان كه براي دستيابي به حكومت ايران، به قاجاريه كمك كرده بودند، ناديده گرفت و در نتيجه سركشي تركمانان آغاز شد و در دوران ناصرالدين شاه (1264 – 1313 هـ . ق) شدت يافت و يكي از شوم ترين دوران هاي تاريخي را براي مردم خراسان، از جمله ناحيه تربت جام و ديگر شهرهاي خراسان خاوري، پديد آورد.


    مساجد در شهرستان تربت جام
    مسجد مولانا تربت جام
    در تايباد تربت جام ، نزديكي مرز كنوني ايران و افغانستان ، بنايي زيبايي از دوره تيموري به نام مسجد و مزار مولانا شيخ زين الدين واقع شده است . باني اين مسجد پير احمد خوافي وزير شاهرخ بهادر تيموري مي‌باشد و مسجد در سال 848 هجري قمري به دستور وي ساخته شده است. اهميت اين بنا بيش‌تر از لحاظ دارا بودن كتيبه‌هاي زيباي سر در ، كاشي كاري معرق و حواشي آن است كه از هر جهت ، شامل نكات ظريف هنري و ويژگي‌هاي دوره تيموري است . در كتيبه كاشي معرق تاريخي مسجد ، نام شاهرخ و پير احمد خوافي خوانده مي‌شود.
    گذشته از كتيبه تاريخي ايوان و حواشي آن ، كتيبه‌اي بر روي سنگ نقر شده است و در بالاي سر قبر قرار دارد . اين كتيبه منظوم كه به خط نستعليق نوشته شده ، حاكي از اين است كه معجر مشبكي از سنگ رخام در سال 1030 هجري قمري از طرف خواجه درويش نامي براي قبر شيخ زين الدين علي ساخته شده است . اين معجر هم اينك در خارج مسجد و جلو ايوان نصب شده است . بنا تحت شماره 309، در زمره آثار تاريخي به ثبت رسيده است.
    مسجد خواجه عزيز الله تربت جام
    در شهر تربت جام و در شمال آرامگاه شيخ جام قرار دارد . در حال حاضر به صورت نيمه ويران درآمده است و از سده 5 هـ.ق. بر جاي مانده است.
    مسجد عتيق تربت جام
    اين بنا در جنوب غربي گنبدخانه قرار دارد و مسجد جامعي به سبك شبستاني گنبددار شامل پنج رواق است كه رواق‌هاي محوري آن ، عريض‌تر از رواق‌هاي كناري است . در مركز بنا ،‌ گنبدي بر روي چهار تويزه زده شده بوده كه بعداً ويران شده است . ابعاد كل بنا 50/25 * 19 متر است.
    گچ‌بري‌ها ، نقش اندازي آجري روي بدنه گچي و نوع كاشي بنبا ،‌از نقطه نظر سبك ، متعلق به قرن هشتم هجري است و از نظر مطالعه تطبيقي ، مشابه آن را مي‌توان در بسطام (692 هـ.ق.) ،‌سلطانيه (684 هـ.ق.) و اشترجان (687 .هـ.ق.) ياتف. باني اين بنا را رضي الدين احمد متولي جامي نوشته‌اند و تاريخ ساخت آن را 720 هـ.ق. دانسته‌اند
    -ايوان : ايوان با ارتفاعي در حدود 30 متر در برابر گنبد قرار دارد و با قوس هشت قسمتي و سقف نيم گنبدي كاربندي شده است و در طرففين ايوان ، مسجد كرماني و مسجد گنبد سفيد قرار گرفته‌اند كه از داخل ايوان ،‌دو درگاه به آن‌ها راه دارد . دو گلدسته كوتاه شش ضلعي در بالاي ايوان جاي گرفته كه ساخت آن‌ها را به شخصي به نام «شيخ اسماعيل خان مستوفي الممالك » كه مستوفي كل كابل و قندهار در زمان نادرشاه بوده است ،‌ نسبت مي‌دهند. در تزيين ايوان، از كاشي كاري و گچ بري استفاده شده است. در اين ايوان،‌ دو نوع كاشي كاري متعلق به دو دوره مختلففف به كار رفته است؛ نخست، كاشي‌هاي فيروزه‌اي شش گوش منقوش كه با نقوش گل و برگ و ستاره 6 پر به رنگ‌هاي سياه ، لاجوردي و فيروزه‌اي بر زمينه سفيد تزيين شده‌اند و كاشي‌هاي فيروزه‌اي رنگ تيره كوچك مثلثي شكل منقوشي كه با اسليمي و به رنگ سياه منقوش شده‌اند، دو چهار گوشه كاشي‌هاي شش گوش بزرگ را پر كرده‌اند. نوع دوم ، كاشي كاري معرق دوره صفوي (1022 هـ.ق.) است كه تمامي نماي ايوان ،‌از اسپر و پيشاني آن گرفته تا زير قوس را بانقوش هندسي ، حيواني ،‌گياهي و كتيبه‌هاي ثلث با رنگ‌هاي سفيد، سياه، آبي،‌فيروزه‌اي، لاجوردي، سبز روشن، قهوه‌اي روشن و قهوه‌اي سير و زرد مي‌پوشانده‌اند. علاوه بر كاشي كاري، از گچ‌بري‌هايي نيز در چند حاي ايوان استفاده شده است كه همه متعلق به يك دوره نيستند. باني اين بنا ، «شمس الدين مطهر بن شهاب الدين اسماعيل بن قطب الدين محمد بن شمس الدين مطهر بن احمد بن جامي» بوده است كه قبل از اتمام آن ، در گذشته است و كار او توسط پسرش «غياث الدين بن مطهر» به اتمام رسيده است ؛ هر چند به نظر مي‌رسد نقشه اوليه بنا هيچ گاه كامل نشده است . درباره تاريخ بنا مي‌توان گفت كه بناي ايوان در 720هـ.ق. پايان گرفته است ، و در زمان معزالدين تغييراتي در آن به وجود آمده و كاشي كاري معرق فعلي بنا در سال 1022 هـ.ق. ، در دوره شاه عباس صفوي ، صورت پذيرفته است.
    مسجد كرماني تربت جام
    اين دو بنا ، در شمال و جوب ايوان واقع شده‌اند و از طريق دو درگاه واقع در ايوان مي‌توان به داخل آن‌ها راه يافت. مسجد كرماني با ابعاد 70/10 * 17 متر داراي شاه نشيني در وسط هر ضلع و سه حجره (چله خاني) در اضلاع غربي ـ شرقي است . در شاه نشين غربي آن ، محراب گچ بري شده پر كار و نفيسي و در مقابل آن ،‌ قبري منسوب به استاد كرماني ـ سازنده محراب ـ قرار دارد. سقف اين سبنا ، شامل پنج قسمت است : دو شاه نشين شمالي و جنوبي با پوشش نيم گنبدي كه در جلوي هر كدام دو تويزه با تاق خوانچه پوش قرار دارد و سرانجام در مركز بنا ، بر روي چهار تويزه ، گنبد كوچكي زده‌اند كه بعداً بازسازي شده است . در زير اين گنبد ، در كف مسجد ، سردابي با نقشه مربع كه داخل آن سه قبر قرار داشت ، كشف شده كه هويت دفن شدگان مشخص نيست. تزيينات داخل بنا شامل تعدادي قوس تزييني در اطراف حجره‌ها و گچ‌بري‌هايي به شكل مقرنس در بالاي در چله خانه است . در بالاي اين قسمت و در كمرگاه بنا ، كتيبه‌اي به خط ثلث ، بنا را دور مي‌زند و در بالاي آن ، مقرنس كاري بسيار زيبايي به كار رفته است كه در تاق شاه نشين‌ها قرار دارد و در پايين ، مقرنس‌هاي شمالي و جنوبي جمعاً 8 لوح گچ بري مشبك وجود داشته است كه امروزه 7 لوح آن باقي مانده است . در ميان نزدينات اين مسجد مجراب گچ بري شده شاه نشين غربي كه داراي نقوش مختلف گياهي و خطي و هندسي پركار است ،‌از اهميت ويژه‌اي برخوردار است.
    نماي خارجي مسجد كرماني كه رو به صحن اصلي مزار قرار دارد ،‌متشكل از چهار طاق نما و قاب‌هاي ساده آجري در حد فاصل آن‌هاست . از آن ميان ، دو طاق‌نمايي كه بعد از ايوان قرار گرفته‌اند . داراي مقرنس كاري با اسلوب به كار رفته در داخل بنا هستند و حواشي آن‌ها نيز داراي گچ بري‌هايي نظير نمونه‌هاي داخل بناست . در خصوص تاريخ ساخت اين بنا نمي‌توان اظهار نظر دقيقي داشت ؛ اما احتمال بيش‌تري وجود دارد كه اين بنا به نيمه دوم قرن هشتم هـ.ق. متعلق باشد.
    مسجد نو تربت جام
    اين مسجد در جانب شرقي مزار واقع است و با يك مقصوره چليپا شكل و شبستان‌هاي ستون دار طرفين آن و يك حياط كوچك مستطيل شكل مشخص مي‌شود. رواق شرقي ،‌با مسجد عتيق پيوند خورده است و براي اين كار ،‌الزاماً بخشي از آن و احتمالاً بناهاي مغولي شمال مجموعه تخريب شده است . دري كه جايگزين محراب گنبد شده ، راهي را براي ورود به مسجد جديد فراهم ساخته است . ديوارهاي تكيه حياط ، تاق‌هاي رواق‌ها و شبستان‌هاي طرفين گنبد مقصوره و تزيينات زير گنبد ، نسبتاً جديد هستند. تنها بخش اصلي مسجد به نظر مي‌رسد كه گنبد مقصوره باشد. اين بنا احتمالاً توسط جلال الدين فيروز شاه ، در سال 846 هـ.ق. ساخته شده است.


    حمامها و آب انبارها در شهرستان تربت جام

    آب انبار لنگر تربت جام
    اين بنا در فاصله دويست متري غرب مزار شاه قاسم انوار ،‌واقع در روستاي لنگر و 24 كيلومتري غرب تربت جام ، قرار گرفته و ظاهراً همزمان با بناي آرامگاه در دوره تيموري ساخته شده است . آب انبار لنگر بناي آجري بزرگي به عرض 18 و طول 24 و عمق آبگير 6 متر است . ارتفاع پوشش گنبدي آن انبار از كف زمين نيز به 9 متر مي‌رسد. اين منبع حدود 132 متر مساحت دارد و تقريباً 2000 متر مكعب آب را در خود جاي مي‌دهد. در جانب شمالي و جنوبي بنا دو غرفه آجري ساخته شده كه در يكي از آنها پلكان آجري براي دسترس به آب قرار دارد . پله‌ها در عمق منبع و داخل آب ادامه پيدا مي‌كند تا هر قدر سطح آب پايين رود ، بتوان به آن دست يافت . غرفه ديگري كه كوچكتر و تقريباً قرينه غرفه پلكان دار است ،‌براي استحكام پشت بند پوشش بنا ، ساخته شده است. احتمال دارد اين بنا از ساخته‌هاي اميرعلي شيرنوايي ، وزير دانشمند و خير سلطان حسين بايقرا باشد.
    آب انبار تربت شيخ جام تربت جام
    اين بنا مقابل در ورودي باغ و متصل به صحن شمالي مرقد شيخ جام واقع شده است . بناي اوليه آب انبار در سال 1010 هـ.ق. توسط «فيروزبن حسين» نامي ساخته شده و در دوره ناصرالدين شاه (1270 هـ.ق.) تعمير و بازسازي شده است . (نقشه ش 110 پايين) بنا با مصالح آجر و ساروج و گل ساخته شده و داراي طرحي مستطيل شكل با درگاهي در ميانه هر ضلع و پوششي گنبدي است.


    قلعه ها در شهرستان تربت جام

    قلعه گبري تربت جام
    اين قلعه بر فراز كوهي در 1 كيولمتري روستاي قلعه گبري ، در جنوب باختري پل خاتون قرار دارد . اين دژ بايستي از دژهاي اسماعيليه باشد . قلعه شامل تأسيسات زيست دراز مدت،‌ مانند حوض ساروجي يا سنگي و ...نيست و تنها نياز فوري و روزمره ساكنانش را برآورده مي‌كرده است
    قلعه گوش لاغر تربت جام
    در بيرون روستاي گوش لاغر ، بر سر راه مشهد ـ صالح آباد و در 11 كيلومتري شمال باختر آن ، بر روي يك تپه سنگي قرار دارد. از اين قلعه يك محوطه مستطيل شكل 150 * 100 با يك برج خراب به بلندي حدود 5 متر ديده مي‌شود. سفال‌هاي لعابدار ، با نقش‌هاي كنده زير لعاب، كه در اين قلعه ديده شده، ديرينگي قلعه را به سده‌هاي نخستين اسلامي مي‌رساند، يعني به حدود 1000 سال پيش و سده‌هاي سوم و چهارم هجري قمري
    قلعه زورآباد تربت جام
    قلعه زورآباد در كنار صالح آباد قرار دارد. اين دژ از خشت و گل ساخته شده است . حصار خاوري ويران شده،‌ ولي حصار باختري پابرجاست، در هر گوشه حصار ، برجي دو سه طبقه ساخته شده است.
    قلعه استادي تربت جام
    در روستاي استاد، در 86 كيلومتري شهر تربت جام و 23 كيلومتري جنت آباد و به فاصله چند كيلومتري باختر هريرود قرار دارد. امروز از آبادي استاد يا استاي اثر برجسته‌اي ديده نمي‌شود ‌ ولي در آن محل بر فراز كوهي، قلعه‌اي نظامي و نيمه ويران و شايد از دوران صفوي وجد دارد. در پايين دست قلعه ‌بازمانده آبادي‌هاي ديگري ديده مي‌شود، با سفال‌هايي از دوره سلجوقي و تيموري.


    تپه هاي باستاني در شهرستان تربت جام
    تپه شور قلعه تربت جام
    در 300متري جنوب باختري روستاي شور قلعه كه در ده كيلومتري باختر پل خاتون است قرار دارد . ظاهراً تپه شور قلعه يكي از سكونت‌گاه هاي مردمان باستاني است كه به گفته «گيرشمن» از طريق دره كشف رود خود را به درون ايران كنوني رسانيده‌اند. چون در يك جاي تپه كه به طور تصادفي خاك‌برداري شده لايه‌هاي نمايان‌گر وجود بازمانده فرهنگ پيش از تاريخ ديده مي‌شود.
    تپه صدرآباد تربت جام
    در كناره جنوب كشف رود ، در 3 كيلومتري باختر پل خاتون قرار دارد. در كاوش‌هاي غر مجاز ، آجرهاي سرخ رنگ 5 * 25 * 25 سانتيمتر در آن پيدا شده است . در اين تپه سفال‌هاي بدون لعاب با نقش برجسته قالب‌زده و داراي نقش‌هاي نيم استوانه‌اي و باندهاي عمودي برجسته هستند ، كه تزيينات روي ظرف‌هاي نقره ساساني را به ياد مي‌اورند . اين تأثير از هنر دوران ساساني مربوط به سده‌هاي نخستين اسلامي است.
    تپه جهانگيرآباد تربت جام
    در 7 كيلومتري جنوب خاوري پل خاتون و دو كيلومتري باختر گرماب قرار دارد. اين تپه براي كشاورزي هموار شده ، ولي در نقاط بلند آن، قطعه سفال‌هايي ديده مي‌شود كه شبيه سفال‌هاي تپه صدرآباد و مربوط به سده‌هاي نخستين اسلامي است.
    تپه طلايي تربت جام
    در سه كيلومتري گوش لاغر ،‌ در كنار روستاي شورستان قرار دارد. سفال‌هاي تپه طلايي شورستان، بيش‌تر بدون لعاب و داراي نقش‌هاي قالب زده و مهري هستند كه اين گونه سفال‌ها مربوط به سده‌هاي سوم تا اوايل هفتم هـ.ق. است. در باختر تپه، كه خاك‌برداري شده، ديواري از خشت و گل به چشم مي‌خورد و در همان محل تكه‌هاي آجر نيز ديده مي‌شود. در ميان انبوه سفال‌ها ،‌يك سفال نخودي رنگ دست ساز مربوط به پيش از تاريخ نيز به دست آمده كه اگر از جاي ديگر به آن جا منتقل نشده باشد، ديرينگي تپه طلايي را به پيش از تاريخ هم مي‌رساند. بيش از پنجاه گونه نقش گوناگون قالبي روي سفال، چندين قطعه ظرف سفالي و يك قطعه توپي كوره سفال‌گري، يك عدد هر سالم زيبا و سفال لعاب‌دار در تپه طلايي پيدا شده‌كه همگي گوياي يك استقرار مدني دراز مدت از پيش از اسلام تا سده 7 هـ.ق. ، در آن محل است.
    تپه قشه توت تربت جام
    در 10 كيلومتري صالح آباد و 77 كيلومتري شمال خاوري شهر تربت جام ،‌بر سر راه آن دو شهر قرار دارد. برش‌هايي كه در اثر خاك‌برداري در بخش جنوبي محوطه ايجاد شده، تا ژرفاي زياد، ‌لايه‌هاي خاكستر و خاك سوخته به همراه سفال و استخوان را نمايان كرده است. سفال‌هاي قشه توت از نظر گوناگوني در فرم ، ‌نقش‌هاي بسيار و ديرينگي به دو دسته بزرگ پيش از تاريخ و تاريخي بخش مي‌شوند. در ميان انبوه سفال‌هاي نقش دار تپه جنوبي، قطعه‌اي از كف يك ظرف كوچك مرمري سفيد و يك صافي كوچك سفالي و نيمي از يك دوك گلي نيز به‌دست آمده است. با بررسي محوطه‌هاي پيش از تاريخ شمال خاور و خاور ايران ‌روشن مي‌شود كه سفال‌هاي تپه قشه توت، از نظر نقش و فرم، با سفال‌هاي تپه‌هاي آنو ، در نزديكي عشق آباد تركمنستان ، محمد آباد مازندران، شهر سوخته سيستان، كويته پاكستان ،‌نمازگاه ، آق تپه در تركمنستان قابل مقايسه است كه در مجموع نزديك هستند با سفال‌هاي طبقه دوم سيلك و از دوران كالكوليتيك. اما در جزييات،‌تأثير پذيري بسياري از اشياء به دست آمده در شهر سوخته سيستان ، قابل ديدن است. از جمله قطعه‌اي از ظرف كوچك مرمري‌‌كه نمونه آن ‌به فراواني در ميان آثار به دست آمده از شهر سوخته سيستان ديده مي‌شود


    آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان تربت جام
    آرامگاه مير غياث الدين تربت جام
    روستاي بزد در 17 كيلومتري جنوب غربي تربت جام قرار دارد. در داخل قبرستان اين روستا ، بنايي است كه به مقبره «مير غياث الدين» معروف است و قبري در فضاي باز و بيروني ايوان آن جاي دارد . نقشه بنا ، مربع شكل و بهابعاد 5/13 * 5/13 متر است . به نظر مي‌رسد كه اين بنا در دوره صفوي ساخته شده و در دوره‌هاي بعدي تزييناتي بر آن افزوده شده باشد. اين بنا احتمالاً به عنوان مسجد و نمازخانه كاربري داشته است.
    آرامگاه خواجه عزيزالله تربت جام
    اين مقبره در يك كيلومتري جنوب شرقي مجموعه شيخ جام و در ميان گورستاني قرار دارد كه در نزديكي آن ، بقاياي يك ايوان باستاني واقع است . نقشه اين بنا به صورت مستطيل است كه ابعاد خارجي آن ، 10/13 * 17 متر و ابعاد داخلي‌اش 5/13 * 5/14 متر است . در نماي اصلي اين بنا ، ايواني با تاق آهنگ به عرض 30/5 و ارتفاع 90/7 متر وجود دارد. در اضلاع چهارگانه بنا ،‌شاه نشين‌ها و در زواياي آن، غرفه‌هايي از بطن ديوار درآورده‌اند. اين بنا فاقد هر نوع تزيين است ؛ تنها تزيينات آن ، منحصر به نحوه ارائه و نمايش تويزه‌ها (يزدي بندي) و سه كنج‌ها است . داخل بنا روكشي گچي داشته است . راه ارتباط اين بنا با ايوان مجاور آن ، از طريق درگاه‌هايي بوده كه در ضلع جنوب غربي و داخل ايوان تعبيه شده بود و امروزه به جز درگاه داخل ايوان ،‌بقيه آن مسدود شده است. شخص مدفون در اين بنا ، «خواجه زيدن الدين عزيز الله بن قطب الدين محمد زاهد بن صفي الدين محمود بن ابوالمعالي بن رضي الدين احمد بن قطب الدين محمد بن رضي الدين احمد متولي بن شهاب الدين اسماعيل بن قطب الدين محمد بن شمس الدين مطهر بن شيخ الاسلام احمد نامقي جامي » است كه سلوك وي به طريقه «نقشبدنيه» و معاصر «سلطان حسين بايقرا» بوده است و در بيست و هفتم ربيع الثاني سال 902 هـ.ق. درگذشته است . تاريخ ساخت بنا نيز به نظر مي‌رسد مربوط به نيمه اول قرن دهم هجري باشد.
    مجموعه آرامگاهي تربت شيخ جام تربت جام
    زيارتگاه احمد بن ابوالحسن شيخ احمد جامي (441-536 هـ.ق.) در شهرستان تربت جام ،‌ در ميان جاده مشهد به هرات قرار دارد و مشتمل بر ده بناي تاريخي است كه در اطراف يك حياط وسيع مجتمع شده است . قبر خود شيخ ، بدون هيچ گونه بنايي ، به صورت روباز در مقابل ايوان عظيمي قرار دارد.
    زيارتگاه شيخ احمد ، يكي از بزرگترين مراكز زيارتي شرق ايران است كه در قرن نهم هجري به اوج شكوفايي خود رسيد. مجموعه ، مشتمل بر ساختمان‌هايي است كه در اضلاع غربي و شمالي حياطي مستطيل شكل و بزرگ گرد آمده است و در قلب مجموعه ، گنبد خانه با ايواني در جلوي آن قرار دارد. در طرفين ايوان ،‌ دو بنا به نام‌هاي مسجد كرماني و گنبد سفيد يا مسجد رواق ، قرار دارند.
    در جبهه غربي گنبد خانه ، سراچه ؛ در سمت مشرق آن مسجد عتيق ، و در جبهه جنوبي ، مسجد جامع جديد واقع شده است كه شبستان گنبددار آن با گنبد خانه مزار ، بر روي يك محور كه از در ورودي مجموعه شروع مي‌شود. قرار دارند . در جبهه غربي صحن بزرگ مقابل ايوان مزار ، بنايي موسوم به گنبد سبز كه قسمتي از مدرسه جلال الدين فيروز شاه است ، قرار دارد. در جلوي مجموعه نيز سر در ورودي و در مقابل آن ، آب انباري واقع شده است . علاوه بر اين‌ها ،‌بناهايي شامل دو خانقاه از امير تيمور در جبهه شرقي مزار ، و مدرسه‌اي از علاء‌الدين محمد فريوندي ـ وزير خراسان در زمان ابوسعيد و طغاتيمورخان ـ و نيز مدرسه ديگري در جبهه مقابل مدرسه فيروز شاه و متصل به مسجد جامع عتيق كه توسط شخصي به نام « امير شاه ملك» ساخته شده است ، وجود دارد.
    مرقد شيخ احمد جامي نامقي تربت جام
    پس از آن كه شيخ احمد نامقي ـ عارف مشهور ـ در سال 536 هـ.ق. درگذشت ، او را در جلوي دروازه معدآباد به خاك سپردند. قبر شيخ كه امروزه در جلوي ايوان قرار گرفته ، با اجر و گچ به طول 20/5 و عرض حدود 2 و ارتفاع حدود 1 متر ساخته شده است و در كنار آن ، درخت پسته كوهي كهنسالي قرار دارد كه زايران تربت شيخ ، اعتقاد خاصي بدان دارند . دو سنگ قبر افراشته سفيد رنگ بر بالاي سر و پايين پاي مرقد وي نشانده‌اند كه بر روي آن‌ها كتيبه‌هايي به خط كوفي و نستعليق نوشته شده است و حواشي و قسمت‌هاي مختلف آن با گل و برگ و طرح مارپيچي و مقرنس زينت يافته است . بر گرداگرد مزار شيخ ، معجري سفيد رنگ به طول 8 متر و ارتفاع 50 سانتي‌متر كشيده‌اند و به فافصله هر يك متر آن ، ستون سنگي سياه رنگي قرار داده‌اند كه تعداد آن‌ها 18 عدد است و بر روي برخي از آن‌ها كه در جبهه رو به روي صحن قرار دارند ، كتيبه‌هايي به خط ثلث و نستعليق ديده مي‌شود.
    آرامگاه خواجه حسام تربت جام
    در 18 كيلومتري شمال خاوري صالح آباد، رشته كوه كناري هريرود پهلو گشوده و دره و گذرگاهي ساخته است و برابر آن آبادي بزرگي پديد آمده و قراول‌خانه‌اي داير بوده است و چون در سده 8 هـ.ق. خواجه حسام الدين، حسن بن علي بن محمد شافعي ابيوردي، از شاگردان ملا سعد تفتازاني در آن جا به خاك سپرده شده، از آن پس نام خواجه حسام را يافته است . آرامگاه خواجه حسام به گونه چهار طاقي بزرگ، از آجر ساخته شده و ركن الدوله ،‌والي خراسان ، كه در سال 1299 هـ.ق. ، از اين محل ديدن كرده است، نوشته است اين چهار طاقي رو به خرابي است .

  10. #20
    Banned aminnazari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    پست ها
    88

    پيش فرض

    نگاهي کوتاه به شهرستان تربت حيدريه

    شهرستان تربت‌حيدريه در مركز استان خراسان‌رضوي واقع‌شده است. اين شهرستان در سرشماري عمومي نفوس ومسكن 1375 هـ . ش، 339،240نفر بوده است. مردم‌تربت حيدريه متدين و سخت كوش بوده و از نژاد آريايي هايي هستند. آن‌ها از گذشته هاي دور در اين منطقه ساکن شده‌اند و به آب و خاك و شهروندان خود علاقه‌مند هستند. زبان مردم تربت حيدريه فارسي است به گويش محلي تربتي سخن مي گويند.
    بيش ترآن ها مسلمان و پيرو مذهب‌شيعه‌جعفري‌ هستند. مهم‌ترين‌صنايع‌دستي‌ شهرستان‌ تربت‌حيدريه ‌را‌ فرش‌بافي، پشم‌ريسي، نمدمالي، ابريشم كشي، ابريشم تابي و شعر بافي تشكيل مي‌دهد. شعربافي يا دست بافي در شهرستان تربت حيدريه رايج است. اين هنر‌ از گذشته‌هاي دور يكي از مشاغل صنعتي بوده و به گونه‌ي خانگي و كارگاهي ديده مي‌شود. كارهاي برك بافي، فرت بافي، ابريشم بافي را مي توان در اين رده به شمار آوردكه‌مهم‌ترين توليد آن‌حوله، چادرشب، بقيچه، پوشاك زنانه محلي، روميزي و رخت‌خواب پيچ است. ابريشم كشي نيز در شهرستان تربت حيدريه به ويژه در دهستان بايگ موفق بوده و پيله هاي توليدي منطقه و يا خريداري شده از گيلان و مازندران به روستاي بايگ آورده مي‌شود و در بيش‌تر خانه هاي اين روستا با استفاده از دستگاه‌هاي ابريشم كشي (چرخانه) تبديل به نخ ابريشم مي شود.اين هنر تنها در روستاي بايگ تربت حيدريه براي حدود 1200 خانواده روستايي اشتغال با درآمد كافي به وجود اورده است. پيله‌هاي خريداري شده از نقاط دور در اين روستا ابريشم كشي شده و به شهرهاي فرش‌بافي مانند: كاشان، اصفهان، نايين، كرمان … فرستاده مي‌شود. نمدمالي نيز از هنرهاي دستي پررونق استان خراسان رضوي به ويژه تربت حيدريه است نمد در اصل گونه‌اي فرش است كه از پشم تهيه مي‌شود و از رخنه رطوبت و سرما به خوبي جلوگيري مي شود. نمد در گونه‌هاي گوناگون براي مصرف‌هاي گوناگون و نقش هاي رنگارنگ آماده مي‌شود مانند: سراندازي، سرعلمي، فرليك (خليك) براي چوپان، روانداز اسب و شتر، نمد كردي، چهار عينه (چارينه).
    آرامگاه‌دژتربت، آرامگاه شاه سنجان، آرامگاه شيخ ابوالقاسم كردكاني، آرامگاه قطب، بناهاي اسحاق‌خان، بي‌بي حسينيه، حوض انبار (شير چهارسو)، خرابه هاي جيزد، رباط بي‌بي، رباط شريف، مزار بوري آباد، مسجد جامع پيشين و مسجد جامع رشتخوان از جمله مكان هاي تاريخي و ديدني شهرستان تربت حيدريه به شمار مي روند.
    مشخصات جغرافيايي
    شهرستان تربت حيدريه، با پهنه اي حدود 23.888 كيلومتر مربع، در شمال استان خراسان رضوي،‌ از نظر جغرافيايي در 35 درجه و 16 دقيقه پهناي شمالي و 59 درجه و 14 دقيقه درازاي خاوري و بلندي 1370 متري از سطح دريا قرار دارد. اين شهرستان از شمال به شهرستان هاي‌فريمان، مشهد و نيشابور، از باختر به شهرستان كاشمر، از خاور به شهرستان هاي تربت جام، تايباد و خواف و از جنوب به شهرستان هاي خواف و گناباد محدود است. آب و هواي اين شهرستان، در بخش هاي كوهستاني سرد و معتدل و در نواحي جنوب باختري نيمه بياباني است. راه هاي دسترسي به اين منطقه عبارت اند از:
    - راه آسفالته تربت حيدريه – مشهد، به درازاي 140 كيلومتر
    - راه‌ آسفالته تربت حيدريه – كاشمر به درازاي 76 كيلومتر
    - راه شني تربت حيدريه – شهر نو، به درازاي 115 كيلومتر
    - راه شني تربت حيدريه – صنوبر، به درازاي 20 كيلومتر
    وجه تسميه و پيشينه تاريخي
    تربت حيدريه از گذشته هاي دور تا كنون «زاوه»، «تربت زاوه»، «تربت»، «تربت حيدري»، «تربت حيدريه» و «تربت اسحاق خان» ناميده شده است. «زاوه» شهر و مركز دشتي است كه به تربت حيدريه سرشناس است. اين شهر تا روزگار مغول و چندي پس از آن نيز، زاوه ناميده مي شده است. «زو» نام پسر تهماسب پيشدادي است که به معني دريا و شكاف نيز آمده است. «uzava» در اوستا به معني ياري كننده است. بر اين اساس مي توان دريافت که در گذشته همانند امروز، در ناحيه زاوه، آب زيرزميني و روي زميني بسياري وجود داشته است. از اين رو مي توان گفت‌كه واژه «زاوه» به معني محلي آب خيز، سرزميني پر آب و دشتي بر روي سفره بزرگ آب است. زاوه در روزگار مقدسي (375 هـ . ق) روستايي بيش نبود. بعدها شهري زيبا در آن جا بنا نهاده شد و آن شهر را نيز، زاوه خواندند. پس از آن به دليل به خاك سپردن قطب الدين حيدر - عارف سرشناس ابتداي قرن هفتم هجري قمري و بنيان گذار فرقه حيدري - در اين محل، شهر را به نام آرامگاه او«تربت زاوه»،‌ «تربت حيدري» و «تربت حيدريه» ناميدند.
    تربت حيدريه، پيش از اسلام از شهرهاي معتبر ساساني بوده و از جايگاه ويژه اي برخوردار بوده است. اين شهر در 31 هـ . ق، به دست عبدالله بن عامر گشوده شده به دست مسلمانان افتاد. پس از آن، صفاريان و سپس سامانيان بر خراسان، از جمله تربت حيدريه دست يافتند. اين شهر در زمان قطب الدين حيدر، يعني در سده 6 و اوايل سده 7 هـ . ق گسترش يافت، اما در اثر يورش مغول به ايران و هم چنين در سده 8 هـ . ق با يورش تيمورلنگ آسيب زيادي ديد. در اوايل دوران صفوي، خراسان از جمله تربت حيدريه، دچار فتنه اوزبكان قرار گرفت، تا اين كه در 910 هـ . ق، شاه اسماعيل به خراسان لشگر كشيد و تاخت و تاز اوزبك ها با كشته شدن شاهي بيگ پايان يافت. پس از درگذشت شاه اسماعيل در 930 هـ . ق، اوزبك ها بار ديگر نا آرامي هايي را در اين ناحيه به وجود آوردند كه سال ها به درازا كشيد. در 1007 هـ . ق، شاه عباس اوزيك ها را تا آمودريا پس نشانده امنيت و آرامش نسبي را به اين ناحيه باز گرداند. در اواخر اين دوران، اوزبك ها و افغان ها به سرزمين هاي خاوري ايران، از جمله ناحيه تربت حيدريه دست انداختند. نادرشاه افشار پس از به دست گرفتن حكومت ايران، اوزبك ها و افغان ها را از ايران بيرون راند.


    مساجد در شهرستان تربت حيدريه

    مسجد جامع رشتخوار تربت حيدريه
    اين بنا در خارج از شهر رشتخوار از توابع تربت حيدريه در کنار جاده تربت حيدريه به خواف واقع شده و امروزه به صورت نيمه ويراني درآمده است. در خصوص تاريخ ساخت اين مسجد اطلاعي دقيقي در دست نيست. اما با توجه به شيوه معماري و تزيينات آجر کاري و مشابهت آن با ديگر مساجد منطقه خواف مي توان فرض کرد که از آثار دوره سلجوقي يا خوارزمشاهيان است. بقاياي مسجد مزبور شامل گنبد خانه اي نسبتا بزرگ ايوان وسيع شبستان و صحن است. گنبد خانه تنها بخشي از بناست که محفوظ تر بر جاي مانده است. طرح گنبد خانه در پايين مربع مستطيلي است که در قسمت فوقاني با گوشه سازي به کثير الاضلاعي تبديل گشته و گنبدي آجري در آن استوار شده است.
    سطح بيروني گنبد به شکل پلکاني است و به نظر مي رسد در اصل پوششي بيروني داشته که از بين رفته است. از آن‌جا که در نماي خارجي مسجد از خشت و گل استفاده شده است بدين خاطر آسيب بيش‌تري ديده است. داخل گنبد خانه داراي تزيينات آجرکاري است. آجر چيني پوشش بنا و طاق نماهاي پاکار به صورت خفته و زيگزاگ اجرا شده است. در زير طاق‌نماهاي مزبور کتيبه اي قرآني و کمربندي به خط کوفي گچ بري شده است. در قسمت هشت ضلعي بنا چهار نور گيز تعبيه شده است که قسمت هايي از آن ها فرو ريخته است. در اضلاع گنبد خانه ها غرفه هايي تعبيه شده که جوانب آن آجرکاري شده و در قسمت فوقاني آن ها مربعي مرکب از 12 ستاره از آجر تراش اجرا شده است. در ضلع جنوبي محرابي زيبا تعبيه شده است. شبستان مسجد به ابعاد 14*8 متر مشتمل بر سه قسمت است.
    مسجد رباط زيارت تربت حيدريه
    اين بنا در رباط زيارت در 44 کيلومتري باختر خواف از توابع تربيت حيدريه در جنوب استان خراسان رضوي‌و از آثار دوره‌ي سلجوقي است که بقاياي ويرانه آن در طي حفريات و مطالعات باستانشناسي کشف شده‌است. از اين مسجد در حال حاضر بقاياي يک شبستان مستطيل شکل به طول و عرض15*4/5 متر و ايواني در کنار آن به عرض دهانه 10 متر و دو رواق طرفين آن بر جاي مانده است. اين ايوان در سمت خاوري مجموعه واقع شده و در ميانه داراي محرابي کتيبه دار است و آسيب کلي ديده است. در طرفين محراب دو درگاه ايوان را به شبستان مستطيل شکل مربوط مي سازد. در امتداد محراب ايوان بر ميانه باختري شبستان محراب ديگري تعبيه شده است و در منار آن منبري سنگي با دو پله وجود دارد که از بناي مسجد جديدتر است. ديوار خاوري شبستان تا ارتفاع 3 متري تقريبا سالم بر جاي مانده است. در ارتفاع 2 متري اين ديوار بقاياي کتيبه آجري به پهناي سه متر کشف شده که به نظر مي رسد به صورت سرتاسري شبستان را دور مي زده استو متن بخش هاي باقيمانده از کتيبه به خط کوفي است و به وسيله قابي متشکل از دو رج آجر از نماي سنگي ديوار متمايز مي شود. از بالاي کتيبه در ارتفاع 3 متري خير طاق ها و پوشش سقف آغاز مي شود. در همين ضلع آثار دو درگاه کوچک با طاق جناغي مشهود است. ضخامت ديوار ها يک متر و مصالح آن سنگ لاشه است که در نماي داخل و خارج از لوحه سنگ هاي تراشيده با زواياي قائمه استفاده کرده اند. بر اساس نتايج مطالعات باستانشناسي مسجد رباط زيارت جزيي از يک مجموعه بزرگ معماري در قرن پنجم هجري بوده است.
    مسجد شيخ زين الدين نشتيفان تربت حيدريه
    اين بنا در مرکز قصبه قديمي نشتيفان و در کنار مسجد جامعي از دوره اخير واقع شده و بناي کوچک اما زيبايي هست که توسط شيخ زين الدين محمد خوافي متوفاي 838 ه.ق بنا شده است. مسجد در داخل شبستان مستطيل شکل خود چهار ايوان دارد غرفه ها به هم پيوسته وبه ظرافت از آجر شکل گرفته اند. شيوه‌ي آجر چيني محراب به صورت خفته – راسته و پلکاني است.
    مسجد جامع پيشين تربت حيدريه
    اين مسجد داراي ايوان و گنبد آجري بلندي است و در 1040 هـ.ق. يعني در زمان شاه صفي صفوي ساخته شده است . از اين بنا تنها ايوان اصلي آن كه به شبستان پيوسته است بر جاي مانده و در درون شبستان ، محراب و چهار غرفه در دو طبقه بر جاي مانده است.


    قلعه ها و آتشکده ها در شهرستان تربت حيدريه
    آتشكده بازه هور تربت حيدريه
    اين آتشكده در روستاي رباط سفيد تربت حيدريه واقع شده است. بناي اين آتشكده به صورت چهار تاقي است و به احتمال زياد به دوره ساساني تعلق دارد.
    بناهاي اسحاق خان تربت حيدريه
    از بناهاي اسحاق خان قرايي تاتار ،‌ اثري جز بخش‌هايي از باروي دژ تربت كه در كناره خاوري شهر برپاست و حوض انبار سرشناس به شير چهار سو ، اثر ديگري نمانده است.


    بندها و پلها در شهرستان تربت حيدريه
    سد سلامه تربت حيدريه
    اين سد در 6 كيلومتري شمال خاور روستاي سلامه يا سلامي ـ از توابع تربت حيدريه ـ واقع شده و از آثار دوره تيموري است كه در دوره‌هاي بعد مرمت و بازسازي شده و امروزه مورد بهره‌برداري است . به نوشته محمدرضا خسروي، اين سد در اواخر قرن نهم و در زمان نظام الملك خوافي ـ وزير سلطان حسين بايقرا ـ بنا شده است . اين بنا در اوايل حاضر مرمت و بازسازي شده و ظرفيت آن به سه برابر افزايش يافته است . ديواره سد بيش از 300 متر طول دارد و ضخامت تاج آن در حدود 4 متر است . آبگير فعلي يا ـ به اصطلاح ـ سطح درياچه ، 50 هكتار زمين را مي‌پوشاند و عمق آب در ژرف‌ترين نقطه به 18 متر مي‌رسد. سد سلامه در مسير رودخانه‌اي بنا شده كه آب‌هاي ارتفاعات جنوبي كرديان و ارزنه را از طريق خيرآباد به دشت سلامي مي‌رساند ؛ اما آب مخزن سد اكنون از طريق يك كانال انحرافي كه در رودخانه ايجاد شده ، تأمين مي‌شود و اين يكي از وجود امتياز سد به حساب مي‌آيد؛ زيرا به دليل بر كنار بودن از جريان مستقيم رود ، رسوبات سيلاب به مخزن سد راه نمي‌يابد و بدين طريق ، عمر مفيد سد افزايش مي‌يابد.


    آرامگاهها و امامزاده ها در شهرستان تربت حيدريه

    بقعه شاه سنجان تربت حيدريه
    در چند صد متري خاور دهكده سنگان رشتخوار و در كيلومتر 25 جاده آسفالته تربت حيدريه به خواف، ساختمان مخروبه‌اي قرار دارد كه مردم آن را مزار شاه سنجان مي‌خوانند. آن‌چه از ساختمان مزار باقي مانده است، دو گنبد خشتي 88 ترك است كه با نماكاري‌هاي آجري وزين، به صورت چپ و راست با زيگ زاك، تزيين يافته است . سقف هر دو گنبد كاملاً فروريخته است . چهار ديواري محلي كه صورت قبر در آن قرار دارد ، هنوز سالم است ؛ اما از بناي خاوري كه ظاهراً قرينه مزار اصلي بوده، جز زاويه‌اي از يك غرفه چيزي باقي نمانده است. صورت قبر اخيراً با پوششي از سيمان حفظ شده است. با دقت در معماري آثار باقي مانده، چنين بر مي‌آيد كه اين بقعه بي‌شك با معماري مسجد جامع رشتخوار شباهت‌هاي فراواني دارد و ظاهراً بايد چند سالي پس از مرگ شاه سنجان و در سال‌هاي نخست قرن هشتم هـ .ق‌ساخته شده باشد.
    آرامگاه قطب الدين حيدر تربت حيدريه
    اين آرامگاه مجموعه‌اي است وسيع شامل سر در ورودي و هشتي ، صحن بزرگ و صحن كوچك ، گنبدخانه آرامگاه با ايوان مقابل آن ، مسجد و بناي خاور تربت خانه و سردابه كه در ضلع جنوبي خيابان قائم مقام تربيت حيدريه واقع شده است. مجموعه مزبور كه به اعتبار تربت قطب الدين حيدر ـ سرسلسله فرقه حيدريه (531-618 هـ.ق) و از قطب‌هاي بزرگ عرفان ـ به وجود آمده است ،‌در طول زمان دستخوش تغييراتي چند شده و بناهايي بدان افزوده شده كه برخي نيز ويران شده است . با انجام برخي كاوش‌ها در سال‌هاي اخير، بخشي از ناشناخته‌هاي اين مجموعه روشن شده است ؛ ولي هنوز كار كاوش و بررسي بايد ادامه يابد. براساس پژوهش‌هاي انجام شده ، چنين به نظر مي‌رسد كه بناي اصلي ، چهار ضعلي گنبد خانه كنوني با چهار ايوان در چهار سوي آن بوده است كه در دوره‌هاي بعد ، به ويژه در عهد صفويه، ‌با ايجادبنايي كوچك در خاور آرامگاه و ايجاد مسجدي در باختر آن، ‌ايوان‌هاي اصلي در تنه بناهاي جديد جاي گرفته‌اند . در جريان كاوش‌هاي اخير ،‌ بدنه ايوان خاوري پديدار شده است. ايوان شمالي كه هم اكنون در برابر مزار قرار دارد، نيز از كارهاي دوران صفويه است كه بر روي ايوان قديمي برپا شده است. ايوان مزبور، از بلندي چشم‌گيري برخوردار است. از اره ايوان، از سنگ مرمر پوشيده شده و فراز آن پوشيده از گچ است. در زير پوشش نيم گنبدي ايوان، رسمي‌بندي‌هاي متناسبي اجرا شده كه از زيبايي خاصي بهره‌مندند. ايوان جنوبي پشت بقعه، تنها ايوان بازمانده اصلي آرامگاه به شمار مي‌رود. پوشش گبندي شكل بنا از خارج ، به دليل فرو ريختن پوشش اصلي، از تناسب لازم بي‌بهره است . در وسط آرامگاه ، ضريحي چوبين قرار دارد كه قديمي‌ترين تاريخ بنا، يعني سال 987 هـ.ق. بر روي آن خوانده مي‌شود. در جانب باختري گنبد خانه آرامگاه، مسجدي با يك ايوان آجري بلند به عرض 18 متر و يك قوس تيزه‌دار در وسط قرار دارد. بر روي جرزهاي پهن ايوان ـ روي هم ـ در پنج طبقه ، پنج طاق نما ايجاد شده است. در امتداد جايگاه مستطيل شكل كتيبه بالاي سردر، دو قاب مربع نيزبربالاي آخرين طاق نما جاسازي شده است . در ايوان ، كتيبه‌اي سنگي به خط « محمد يوسف الحسيني » وجود دارد. براساس اين كتيبه، مسجد مزبور در سال 1045 هـ.ق. و در زمان شاه عباس اول نيز مرمت شده است. در اين مجموعه ، حوض‌خانه زيبايي قرار دارد كه به شدت لطمه ديده است. صحن كوچك مجموعه داراي چند حجره دو طبقه است. تاريخ بناي مجموعه به ويژه گنبدخانه آن را دست كم بايد به قرن نهم هجري عقب برد. مجموعه بناي آرامگاه قطب الدين حيدر به شماره 175 ، در فهرست آثار تاريخي ايران به ثبت رسيده است.
    آرامگاه شيخ ابوالقاسم تربت حيدريه
    در سه كيلومتري جنوب خاوري شهر تربت حيدريه،‌ در مسير راه اصلي شهرهاي جنوب خراسان رضوي، روي تپه‌اي مشرف بر جاده و ارتفاعات اطراف، مزاري قديمي و معروف وجود دارد كه منسوب به شيخ ابوالقاسم گوركاني (گرگاني) متوفاي 450 هـ. .ق ـ از مشاهير عرفان خراسان ـ است . مزار در آبادي شيخ ابوالقاسم واقع است كه تا قبل از تعمير آن به سال 1340 هـ .ش. به كلانه درويشي معروف بوده است . نام صاحب مزار ، مطابق سنگ نوشته آن، شيخ ابوالقاسم علي الكورگاني، از سران عرفان صوفيه معروفيه در اواخر قرن چهارم و نيمه اول قرن پنجم هـ.ق. است. اين مزار ، روي تپه‌اي بزرگ ، در محوطه‌اي به وسعت 1250 متر مربع (50×25 متر) واقع شده است، و به سليقه خاصي محوطه سازي و درخت كاري شده و داراي دو در ورودي فلزي مشابه در شمال و جنوب محوطه است كه مقابل هم قرار دارند . اطراف محوطه تا ارتفاع 80 سانتي‌متر ، ديوار آجري و دور تا دور آن نيز به ارتفاع يك متر نرده فلزي دارد . آرامگاه كه در زيبايي بناي آن دقت شده ، در وسط محوطه قرار دارد و مصالح اصلي آن، آجر و آهك و سنگ است . مزار ، اولين بار در سال 1340 هـ.ش. تعمير شد ؛ ولي بازسازي اساسي آن در سال 1352 هـ .ش. به هزينه و دستور آقاي حاج سلطان حسين تابنده گنابادي انجام شد.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •