تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




مشاهده نتيجه نظر خواهي: کدامیک از دلایل زیر را عامل اصلی کاهش ازدواج میدانید ؟

راي دهنده
725. شما نمي توانيد در اين راي گيري راي بدهيد
  • مسائل مالی و آینده ی مبهم

    578 79.72%
  • مهریه

    112 15.45%
  • عدم اعتماد به جنس مخالف

    195 26.90%
  • از بین رفتن اعتقادات

    86 11.86%
  • سایر دلایل

    151 20.83%
Multiple Choice Poll.
صفحه 2 از 328 اولاول 1234561252102 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 3272

نام تاپيک: چرا ازدواج میکنم / نمیکنم ؟

  1. #11
    آخر فروم باز logos's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    1,881

    پيش فرض

    جسارت نباشه ولی اینقدر بدم میاد میگن فلان سن وقت زن گرفتنه....

    ازدواج سن و سال نداره.

    کی گفته 28 سالگی وقت زن گرفتنه؟
    ایشون برای خودش داره میگه
    برای ایشون به نظر خودشون الان وقت زن گرفتنشونه برای شما ممکنه یه زمان دیگه

  2. 10 کاربر از logos بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #12
    اگه نباشه جاش خالی می مونه negar13's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    محل سكونت
    هرمزگان
    پست ها
    270

    پيش فرض

    دوستان دیگه هم لطف کنن نظرشون رو بگن ممنون میشم

  4. #13
    داره خودمونی میشه chaneh1's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    saveh
    پست ها
    24

    پيش فرض

    به نظر من هر کسی به یه مقطعی میرسه که نیاز داره یکی همراهش باشه برای یه خانم مردی باشه که بهش تکیه کنه و برای یه آقا زنی باشه که سنگ صبور باشه. به قول دوستمون ازدواج سن وسال نداره.
    برای یه ازدواج؛بدست آوردن آرامش بهترین دلیله ولی چون اطمینان کافی به طرف مقابل وجود نداره مادیات رو دیکته میکنن.من بارها تا نزدیکی ازدواج ‍پیش رفتم اما حتی با فراهم بودن مادیات طرف مقابلم باعث آرامش وانگیزه در من نشده و نتونستم قبول کنم

  5. 7 کاربر از chaneh1 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #14
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2009
    پست ها
    729

    پيش فرض

    سلام

    به نظر من بهتر بود سوال اینطور مطرح می شد که چرا باید ازدواج کنم

    اینکه من بگم چرا ازدواج می کنم یا نمیکنم یه مسئله ی شخصیه ولی اینکه چرا باید کرد عمومی

    خودم خیلی وقت ها فکر می کنم دیگه اون طرز تفکری که قبلا وجود داشت (نه فقط تو ایران) کمرنگ شده

    الآن اولین سوالی که افراد درباره ازدواج از خودشون می کنن اینه که "ازدواج کنم که چی بشه؟"

    مسائل فرعی ( مثل مسائل مالی ) به نظر من در اصل ازدواج شبهه ایجاد کرده

    اینکه خیلی از ازدواج ها (حتی در گذشته ) شکست می خوره به نظر من ریشه در عدم فهم خود ازدواج داره نه مسائل دیگه

    وقتی یه مدت از ازدواج گذشت و اون ذوق و شوق های اوائل فروکش کرد تازه این مسئله خودنمایی می کنه (حتی اگه مشکل دیگه ای در کار نباشه ) و اگه جواب قانع کننده براش نداشته باشیم ازدواجمون محکوم به شکسته

  7. 7 کاربر از cool11 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #15
    آخر فروم باز Royce's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2006
    محل سكونت
    چطور مگه؟
    پست ها
    1,561

    پيش فرض

    1 : کار

    هنوز اون کاری و که عاشقش باشم و بتونم باهاش زندگیمو تامین کنم پیدا نکردم

    2 : ریسک برای انتخاب شریک زندگی

    اینو میخوام بدون تعارف بگم.ما که روهرکی قسم میخوردیم یارو تو زرد از آب در اومد.شما خودتون دارید توی این اجتماع زندگی میکنید پس حتما میدونید که متاسفنه دختر و حتی زنهای زیادی هستند که به اصول و اعتقادات بنیانی خانواده پایبند نیستند حالا زیاد نمیخوام وارد جزئیات بشم ولی آدم کی رو به عنوان شریک زندگیش انتخاب کنه که تا ابد بهش وفادار بمونه ؟

    پ.ن اینا نظرات شخصی من بود

  9. 8 کاربر از Royce بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #16
    آخر فروم باز moz's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2007
    محل سكونت
    پشت کامپیوتر
    پست ها
    1,167

    پيش فرض

    من هم کارمو دارم
    هم ماشین دارم
    هم خونه و هم شرایط ازدواج
    اما هر چیزی وقتی داره ، دوران جوونی و مجردی ، دوران لذت بردن از زندگی هست . تا میتونم از زندگیم لذت میبرم . وقتی هم سنم به حدی رسید که این خوش گذرونی ها برام خسته کننده شد ، میرم زن میگیرم

  11. 3 کاربر از moz بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #17
    آخر فروم باز meshkiposh2200's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    محل سكونت
    Nesfe Jahan
    پست ها
    1,465

    پيش فرض مسئولیت

    من هم کارمو دارم
    هم ماشین دارم
    هم خونه و هم شرایط ازدواج
    اما هر چیزی وقتی داره ، دوران جوونی و مجردی ، دوران لذت بردن از زندگی هست . تا میتونم از زندگیم لذت میبرم . وقتی هم سنم به حدی رسید که این خوش گذرونی ها برام خسته کننده شد ، میرم زن میگیرم
    خوبه شما اینا را داری من که اینها را ندارم ولی داشتم هم باز هم هنوز امادگیه زن گرفتن را ندارم چون فکر اینکه بخام لااقل مسولیت یک نفر را دیگه به عهده بگیرم نه نه اصلا من مسولیت خودم را هم با 25 سال سن هنوز به طور کامل قبول نکردم

  13. 5 کاربر از meshkiposh2200 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #18
    آخر فروم باز GHOST RECON's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2008
    پست ها
    1,063

    پيش فرض

    اگه این رسم و رسوم مزخرف نبود شاید زن گرفتن آسونتر میشد
    چند سالی هست مد شده داماد باید خونه داشته باشه ماشین داشته باشه عروسی آنچنانی بگیره مهریه بالا بده
    از اون طرفم همینه یعنی توقع دارن عروس جهیزیه توپ داشته باشه و ...
    چه اشکالی داره جونا جای هزینه عروسی که یه مشت فامیل میان مفت خوری این پولو صرف خرید خونه یا پس انداز کنن؟

    چه اشکالی داره مهریه یه دختر ۱۴ سکه باشه ؟ خرید و فروش خونه نیست که هم وزن عروس سکه میخوان

    چی میشه اگه بعد عروسی مادر عروس و مادر داماد تو زندگی بچه هاشون دخالت نکنن ؟

    چی میشه اگه دست رد به سینه یه پسر که کارش قراردادیه نزنیم ؟
    عشق نیروییه که اون پسر رو وادار میکنه اگه اخراج هم شد با جمع کردن نون خشک واسه زنش زندگی راحت فراهم کنه

    و خیلی چیزای دیگه که دولت باید به فکرش باشه
    مثل کار - خونه - اصلاح قیمت ها

    Sent from my HTC Desire using Tapatalk 2


  15. #19
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    پست ها
    716

    پيش فرض

    به موضوع خیلی خوبی اشاره کردین که این روزا به نظرم بزرگترین مشکل جامعمونه
    همونطور که میدونین جامعه ما در حال گزر از سنت به مدرنیته هست و با مشکلات خاص خودش هم درگیره
    از یه طرف سنت هایی که در زمان خودشون خوب بودن و جوابگو نیاز جوامع سنتی ولی همون سنت ها الان کاملا دست و پا گیر و غیر ضروری به نظر میرسن
    مثلا چه عیبی داره که یه زوج یه ازدواج ساده بدون خرج وهزینه های اضافه داشته باشن؟
    چه عیبی داره خوده خانواده ها بیان شرایط اشنایی دختر و پسر های فامیل و اشنا رو بوجود بیارن و زیر نظر بگیرن؟
    بگزریم که جوونهامون الان دیگه کلا زدن زیره ازدواج کردن و حاضر نیستن زیره باره همچین مسئولیتی برن که حتی نسل قبل از ما هم زیرش زاییده
    و این سوال براشون پیش اومده که اصلا چرا ازدواج؟ که چی بشه مثلا؟
    این سوال فقط سوال ما نیست در اصل این سوال از جوامع مدرن به ما ارث رسیده
    حالا جوابی که اونا به این سوال دارن اینه که ازدواج جشنی هست که دونفر ادم عشق و علاقشون رو به هم در جمع دوستان و اشنایانشون ابراز میکنن و اصل دوست داشتن مهم تر هست نه نوع مراس و نوع غذا
    در حالی که اینجا ما جشن میگیریم که چشم بقیه در بیاد و این مراسم رو یه جور پوز دادن و فخر فروختن به بقیه میدونیم برای همین تا جایی که میتونیم خودمونو میبریم زیره قرض تا بعدا کسی برنگرده بگه دیدی فلانی یه عروسی نتونست بگیره
    توی همچین وضعیتی یا باید همرنگ جماعت بشی و اختیارتو بسپری دست خانواده و چشمتو ببندی و یه ازدواج سنتی بکنی حداقل 300 تا سکه هم مهر بکنی و یه خرج توپول برا عروسی و تحمل حرف خانواده خودت و زنت هم داشته باشی بعدشم صبح تا شب بدویی اجاره خونه و خرج خونه بدی صداتم در نیاد
    یا اینکه وایسی بگی اصلا یعنی چی ازدواج؟ یعنی چی که من تو یه شب بابته یه مهمونی انقدر خرج کنم؟ یعنی چی که یه چک سفید امضا به مبلغ حد اقل 110 میلیون بدم به خانوم ؟
    حالا مرد میخواد بیاد خلاف جهت اب شنا کنه یه نفر که مثل خودش فکر میکنه پیدا کنه بدون توجه به حرف بقیه یه مراسم ساده بگیره و بره سره خونه زندگیش
    همه که نمیتونن همچین شجاعتی به خرج بدن تازه کو دختری که ارزوش گرفتن یه شب عروسیه پر زرق و برق نباشه؟ تا یه عمر به رخ بقیه دخترا بکشه؟ یا کو دختری که بدش بیاد اقا دوماده بد بخت حد اقل 200 تا سکه مهرش نکنه؟ خیلیا هم اگه بخوان خانوادشون طردشون میکنن و نمونشو خودم به شخصه دیدم
    نتیجه هم همینی میشه که میبینین مشکله ازدواج جوونا
    حالا کی باید این مشکلو حل کنه؟ کی باید فرهنگسازی بکنه؟ کی؟
    اونی که باید این کارارو بکنه سرش گرمه جایه دیگه وقت نداره به ما فکر بکنه فقط میتونه به رنگ لباسمون گیر بده در اصل ما به عنوان نسل جوان ارزش خاصی نداریم خیالتون راحت
    ما احتمالا اخرین نسلی هستیم که ازدواج برامون مسئله هست نسل بعد از ما نیازهای خودش رو با روشهای دیگه ای برطرف میکنه


  16. #20
    کاربر فعال انجمن شعر و داستان نویسی Mr_100_dolari's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2012
    محل سكونت
    ----Balance(3%)Spot----
    پست ها
    1,410

    پيش فرض

    من سعی میکنم درمورد ازدواج واقع بین باشم بهتره یه نگاه واقع بینانه به جامعه خودمون بندازیم و الکی خودمون رو سر کار نزاریم (نمیخوام توی دل کسی رو خالی کنم) من توی نزدیک ترین دوستام دیدم کسی رو که صبح تا شب با چه بدبختی داره جون میکنه تا ماهی یه سکه به زنش بده که ازش جدا شده کسی رو میشناسم که زنش بهش میگفتش عاشقتم و برای هم میمردن اما چی شد بعد از یک سال طلاق گرفتش و مهرش رو اجر گذاشتش و الان طرف پنج ساله که داره مهر میده و حتی کسی که انقدر از لحاظ روحی به هم ریختش که میخواست خود کشی کنه و ... و برای خیلی ها توی جامعه ما متاسفانه شده یه جورایی منبع درآمد پس چه کسی میتونه به من تضمین بده (با فرض اینکه مشکل مالی و ... هم برای ازدواج نباشه) که فردا روز حالا به هر دلیلی طرف (حتی بدون اینکه طلاق بگیره) مهرش رو اجرا نذاره (حالا بعد از هر چند سال که از ازدواجشون بگذره) حالا از این قضیه که بگذریم

    اصلا امضا کردن یه برگ کاغذ میتونه تعهد قلبی بیاره ؟ میتونه تعهد عاطفی بیاره ؟ میتونه تضمینی باشه که دونفر تا همیشه همدیگرو دوست داشته باشند و به هم مخفیانه یا آشکار خیانت نکنند ؟

    به نظرمن اکثر ازدواج ها این طوریه که هر دو طرف اولش میگن ما برای هم میمیریم و یا (بی تو هرگز ) که اینها جو اولیه ازدواجه بعد که وارد زندگی بشند (با فرض اینکه مشکلات مالی و ... هم نداشته باشند) کم کم برای هم دیگه عادی میشن و بعد از اون هم تکراری (که از اینجا به بعد باید دعا کردش که دل هم رو نزنند و چه مخفیانه و چه تابلو پای کسی دیگه وسط نیادش ) بعدش برای اینکه زندگی از حالت یک نواختی در بیاد به فکر بچه و ادامه نسل می افتند و بعد از اون هم که دل خوشی شون میشه بچه و زحمت میکشند و امیدوارند که بچشون بتونه واسه خودش درآینده کسی بشه (ایشا الله که بتونه ) و به قولی عصای زمان پیری و کوری بشه و سایر انتظارات از فرزند (هر چی پدر و مادرا نشدند حداقل بچه هاشون بشن اینکه انتظار کمی نیستش اصلا ) اینا نظر شخصی من بود .

    پ . ن = به نظر من اصلا نیازی به ازدواج نیستش و آدم میتونه با طرف مورد علاقش بمونه و بهم تعهد قلبی بدند (این خیلی مهمه برام ) و بهم خیانت نکنند و هر وقت هم احساس کردند که از هم خسته شدند دیگه به خاطر همون امضاهه که گفتند (و یا برای بعضی ها آبروی چندین و چند سالشون نریزه) مجبور نمیشند همدیگرو تحمل کنند و پای یه طفل معصوم بی گناهی هم این وسط نیستش که از این جا رونده از اونجا مونده باشه (بزرگترین ظلم و گناه در حق یه بچه)

    و زن گرفتند مسولیت هم داره ولی این جوری مسولیتت کمتره اون نبودن زیر یه سقفم باعث میشه که برای هم تکراری نشیم و حتی اگر شده یه کوچولو اون دوست داشتنه بینمون باقی بمونه

    و در نهایت هم اگر بر فرض محال خواستم در آینده ادواج کنم آره هر دو مون هم هم دیگرو دوست داریم (قبول) واسه هم میمیریم (بازم قبول) من که قرار نیستش معامله کنم و کالا بخرم چرا باید مهر کنم ؟
    (آقا حالا مهر رو کی داده و کی گرفته خیلی هم سخت نگیر ) ----> (من دیدم هم دادن هم گرفتن یه سر حتما به دادسرا خانواده بزنید ) در نهایت 14 اونم چون شرعه و از قدیم بوده مشکلی نیستش (تازه اینم زیاده)
    بعد از اینکه چند سالی باهاش بودم و دیدم هم خودم و هم اون میتونیم یه زندگی مشترک رو شروع کنیم

    نتیجه پایانی = زن گرفتن برای من کاملا بی معناست (سری رو که درد نمیکنه بیخود دستمال نبند دوست عزیز)

  17. 18 کاربر از Mr_100_dolari بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •