تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 12 از 20 اولاول ... 28910111213141516 ... آخرآخر
نمايش نتايج 111 به 120 از 196

نام تاپيک: اشعار کودکانه

  1. #111
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5

    پيش فرض

    من بقيه اين شعر رو بلد نيستم اما منو ياد يه شعر ديگه انداخت كه تو همين مايه هاست:

    آب اومد و آب اومد
    كدوم آب؟
    همون آب كه چوبه رو برد
    كدوم چوب؟
    همون چوب كه پشت در بود
    كدوم در؟
    همون در كه شب نبستيم
    كدوم شب؟
    همون شب كه خرسه اومد
    كدوم خرس؟
    همون خرس كه مرغه رو خورد
    كدوم مرغ ؟
    همون مرغ زرد پا كوتا
    كردن درازو نوك حنا
    به صد تومن ميخريدنش
    نميداديمش
    خرسه اومدو بردش
    سرپا نشست و خوردش

  2. #112
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    شاپرک

    شاپرک خانه نداشت
    روی گل می خوابید
    گربه ای آنجا بود
    ناگهان اورا دید

    گربه با شادی رفت
    تا بگیرد اورا
    شاپرک شد بیدار
    بال زد توی هوا

    گربه دنبالش کرد
    چنگ زد بر بالش
    شاپرک زخمی شد
    آه! بد شد حالش

    گربه شد خسته و رفت
    شاپرک آنجا ماند
    روی یک بوته نشست
    خسته و تنها ماند

    باز هم خوابش برد
    روی گلها خوابید
    ولی از گوشه چشم
    همه جا را می دید

  3. #113
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    بنفشه شد برنده

    باد بهاری وزید
    به باغ مژده آورد
    تمام بوته ها را
    یکی یکی خبر کرد

    زود جوانه کردند
    بوته به بوته گلها
    از دل خاک آمدند
    به باغ زیبای ما

    جلوتر از دیگران
    بنفشه بالا دوید
    به آفتاب زیبا
    سلم کرد و خندید

    بقیه بوته ها
    از پی او رسیدند
    بنفشه را شاد شاد
    میان باغ دیدند

    بنفشه شد برنده
    میان گلهای ما
    برای او کف زدند
    تمام پروانه ها

    بنفشه اسم گلی است
    یگ گل خوشرنگ وبو
    جلوتر از هر گلی
    به باغ می رسد او
    Last edited by vahide; 18-11-2007 at 20:02.

  4. #114
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    یک آسمان گل

    از سینه خاک
    یک بوته رویید
    بالا که آمد
    خورشید را دید

    خورشید تابان
    تابید بر او
    بارانی از نور
    بارید بر او

    از نور خورشید
    نوشی ونوشید
    صدها جوانه
    از بوته رویید

    شد هر جوانه
    یک غنچه ناز
    تا اینکه کم کم
    شد غنچه ها باز

    یک آسمان گل
    از بوته وا شد
    سرتا سر خاک
    باغ خدا شد.

  5. #115
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    از قطره تا دریا

    یک قطره کوچک
    در فکر دریا بود
    آن قطره کوچک
    تنهای تنها بود

    یک روز با خورشید
    کم کم به بالا رفت
    از چشمه ای کوچک
    تا آسمانها رفت

    آن قطره باران شد
    از ابرها بارید
    آن قطره شبنم شد
    بر برگ گل غلتید

    گاه از دل کوهی
    با چشمه ها جوشید
    گاهی گلی زیبا
    ان قطره را نوشید

    با رود جاری شد
    تا دورتر ها رفت
    آن قطره کوچک
    آخر به دریا رفت

  6. #116
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    خوش به حال ماهیها

    صبح بودو روی گل
    باز هم کمی نم داشت
    گل به روی گلبرگش
    قطره های شبنم داشت

    دست وصورتش را گل
    شسته بود وخوشبو بود
    چونکه قطره شبنم
    روی صورت او بود

    گربه ای سر دیوار
    شاد بود ومی خندید
    دست وصورت خود را
    خوب خوب می لیسید

    توی آب ماهیها
    گرم گفتگو بودند
    صبح بود وآنها هم
    فکر شستشو بودند

    زیر لب به خود گفتم:
    "خوش به حال ماهیها
    چون همیشه می شویند
    توی آبها خودرا"

  7. #117
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Nov 2007
    پست ها
    5

    1

    سلام
    ميخوام يه شعر كه بچگي هام با ازيك نواركاست گوش مي كردم و اونقدر قشنگ بود كه بهترين داستان خاطرات كودكي منه رو براتون بنويسم.راستش خيلي جاههاش رو يادم رفته (45 دقيقيه بود و تمامش شعر)

    بزك زنگوله پا

    راوي:
    يكي بود يكي نبود
    غير از خدا هيچكس نبود
    زیر گنبد کبود
    پشت یک کوه بلند
    کنار یک رود سپید
    جنگلی بود و دشتی
    هر روزش داستانی
    هرفصلش سرگذشتی
    توي جنگل بزرگ ما
    جنگل سبز قصه ها
    بزي بود زنگوله پا
    ورمي جست دوپا دوپا
    چارتا سمش رو زمين
    دوتا شاخش تو هوا
    خاله بزی سم نقره ای
    دم قرمزی شاخاش طلا
    پوستینکش رنگ حنا
    سه تا بچه داشت تپل مپل
    هرکدوم یه دسته گل
    شنگولو منگولو حبه انگور
    شنگولکه طلایی بود
    منگولکه حنایی بود
    حبه انگور سیاه بود
    وای که همون چه ماه بود...............وصفيات خونه بزك زنگوله پا و اينكه از كه بيدار ميشد چه كارايي انجام مي داد(جارو . آبپاشي و ....)
    در ادامه داستان تو خونه بزك زنگوله پا كه بزي به بچه هاش مي گفت منكه غروب برمي گردم اين شعر رو مي خونم و در صورتيكه اين شعر رو شنيدين در رو باز كنين وگرنه مطمئن باشين اون كسي كه پشت دره من نيستم.و براي مثال داستان يك روز زندگي اين خانواده خونده ميشه:
    وقتي بزي صبح زود مي خواد بره به چرا ،بچه هاش مي گن مارو هم ببر كه بزي ميگه :
    نه نه نه شما كوچيكين ....... جا مي مونين ............ از خستگي وا مي مونين
    و مادر ميره
    حدود 5 دقيقه شعر و بازي هاي شنگول و منگول حبه انگور :
    عمو زنجير باف بله زنجير منو بافتي بله پشت كوه انداختي بله ..................................
    عصر كه مادر با شعر معروفش به خونه ميرسه :
    منم منم بزك زنگوله پا
    ور مي جم دو پا دوپا
    چارتا سمم رو زمين
    دوتا شاخم رو هوا
    و بچه ها در رو براش باز مي كنن وتمام اتفاقهايي از صبح تا حالا پيش اومده رو برا مادر تعريف مي كنن:
    مامان مامان:
    گل باقالي قدقد قدا
    هي مي كنه شكر خدا
    تخم دو زرده مي زاده
    مي خواد جوجه دراره......
    يكي از دوستاي خانوادگيشون براسون عسل آورده ....و .........
    راوي :
    بچه ها نزديك خونه بزي ، يه گرگ سياه بد ادا بود.
    به آقا روباهه گفته بود
    مي خوام بزك زنگوله پا رو بخورم
    روباهه بهش گفته بود :( آقاي سيروس ابراهيم زاده گوينده نقش روباه بود)
    اشتباه نكن
    بزك شاخاي خونريز داره
    نمي توني اونو بخوري
    در عوض بزك زنگوله پا
    سه تا بچه داره توپول موپول
    هركدوم يه دسته گل
    برو اونا رو خام كن
    فكر نهار و شام كن
    و فردا كه بزي ميره به چرا
    گرگ سياه بد ادا
    ميره در خونه بزي
    با اون صداي زشتش داد ميزنه ميگه
    منم منم گرگ سيا
    دشمن زنگوله پا........................
    ................................................
    من گرگم
    بزرگم
    تو جنگل از همه سرم
    قوي ترم
    پرزور ترم
    يه لقمه خامت ميكنم
    غذاي شامت ميكنم
    مي برمت
    مي درمت
    مي خورمت
    (وصداي جيغ و داد بچه ها به گوش ميرسه)

    راوي:
    بچه ها گرگه سياه
    رفت عقب اومد جلو
    سرش محكم به زد
    وآخ آقا گرگه به آسمون ميره
    بعد كه گريون و نالون ميره پيش روباهه،تا بگه چي شده ،روباه بهش ميگه تو بايد اونا روگول بزني و بگي :
    منم منم بزك زنگوله پا
    ور مي جم دو پا دوپا
    چارتا سمم رو زمين
    دوتا شاخم رو هوا
    ......................
    برو اونا رو خام كن فكر نهارو شام كن
    گرگه حواس پرت ميره در خونه بزي و با اون صداي نكره شعر بزي رو مي خونه
    بچه ها همگي مي فهمن اون آقا گرگه است و با بچگي بهش مي گن صداي مامان ما خيلي ظريفه(اين قسمتا هم همه به شعره)
    گرگه بر مي گرده يه ريگ مي زاره زير زبون و اداي بزي رو در مياره و ميگه :
    منم منم بزك زنگوله پا
    ور مي جم دو پا دوپا
    چارتا سمم رو زمين
    دوتا شاخم رو هوا
    بچه ها منم مادرتون درو باز كنين
    تفلكي مادرتون افتاده تو آب خيس شده
    پستونكش خيس شده
    شنگول و منگول گول مي خورن اما حبه انگور ميگه نه صداي تو شبيه مامان ما نيست
    گرگره ميگه من سرما خوردم كه صدام اينطوري شده
    شنگول و منگول ، اصرار دارن درو باز كنن اما
    حبه انگور نميزاره و ميگه :
    حالا دستا تو از زيره در به ما نشون بده
    و بعد دستاشو نشون ميده
    حبه انگور:
    برو گرگه سياهه بد ادا
    دستاي مادر ما تميزو حنايي رنگه
    گرگه :من تو چاله آب افتادم
    سرما خوردم كه اينقدر كبود شدم
    حبه انگور:
    اينهمه پشم و پيله صبح تا حالا در اومده؟
    و بعد يه سوزن مي زنه به دستش و آه آقا گرگه دوباره ميره به آسمون
    گرگه سياهه بد ادا غر غر كنان نعره زنان رفت پيش روباهه
    روباه:شيري يا روباه آگرگه
    گرگ:چي ميگي دم بريده
    روباه ور پريده
    اينا بس كه زرنگن
    دست ما رو از پشت بستن
    به اين زودي راه نميدن
    به دشمنا جا نميدن
    روباه:خوب چي مي گن چي نمي گن
    گرگ:دستحنايي رنگ ميخوان
    سم اي نقره رنگ مي خوان
    روباه:اينكه كاري نداره
    زود برو حموم
    دستتو تو حنا كن
    گرگ:رفتم
    ناخوناتم كوتا كن
    گرگ: شنفتم
    راوي:گرگه ناخن هاش رو كوتاه كرد
    دستشو هم حنا كرد و
    دوباره رفت دره خونه بزي
    تق تق تق
    كيه كيه در ميزنه
    (درحاليكه ايندفه صداي گرگه نسبت به دفعه هاي قبل خيلي نازك تر شده )ميگه :
    منم منم بزك زنگوله پا
    ور مي جم دو پا دوپا
    چارتا سمم رو زمين
    دوتا شاخم رو هوا
    نعنا و ترخون ميخورم
    شبدر و ريحون كي خورم
    شير دارم شيرت ميدم
    خامه و سرشيرت ميدم
    منم منم بزبزكم
    بزبزك بانمكم
    شنگولو منگول كجايين؟
    حبه انگور كجايي؟
    بياين بريم به گلدشت
    به گلدشت و تماشا
    بازي كنيم تو بيشه
    همش كه كار نميشه
    (صداي خوشحالي و كيف كردن بچه مياد)
    ايندفعه (كه خودم هم با شنيدن اولين بار اين نوار كاست ،گول صداي گرگه رو خوردم و فكر كردم بزك زنگوله پاست)بچه ها اصراردارن درو باز كنن كه حبه انگور ميگه نه اون مادرمون نيست.شنگول و منگول به حبه انگور پرخاش ميكنن و مي خوان درو باز كنن كه حبه انگور ميگه اگه تو مادره مايي شاخ هاتو به ما نشون بده.گرگه كه از دست حبه انگور خيلي عصياني شده ميره اونور تر و يه شاخ شكسته كه تو بيشه افتاده بود رو بر ميداره و به بچه ها نشون ميده .
    خلاصه همه شواهد مبني بر بز بودنش رو ارائه ميكنه و ..............................
    ايندفه هرچي حبه انگور اصرار ميكنه نميتونه جلو برادراشو بگيره و اونا درو باز مي كنن و ...............بقيه داستان رو كه ميدونين:حبه انگور تو پستو قايم ميشه .گرگره شنگول و منگول و ميخوره و دنبال حبه انگور ميگرده كه
    ناگهان از راه دور صدا اومد
    صداي آشنا اومد:
    بع بع
    منم منم بزك زنگوله پا
    ور مي جم دو پا دوپا
    چارتا سمم رو زمين
    دوتا شاخم رو هوا
    و گرگه سياه فرار ميكنه
    بزي كه ميرسه گريه زاري ميكنه و ناگهان حبه انگور از توي پستو مياد بيرون و ميگه چه اتفاقي افتاد.
    بزي كه عصباني شده ميره سراغ شغال و رو سقف خونش محكم لگد ميكوبه:
    گام گام گام
    راوي:شغالك آشغال خور
    داشت آش غوره ميپخت
    آش تو كوره مي پخت
    شغال:كيه كيه تاپ تاپ ميكنه
    آش منو پر خاك ميكنه
    بزي:
    منم منم بزك زنگوله پا
    ور مي جم دو پا دوپا
    چارتا سمم رو زمين
    دوتا شاخم رو هوا
    كي خورده شنگولمو
    كي برده منگولمو
    كي مياد به جنگه من
    كه نفله شه تو چنگه من
    شغال كه خيلي ترسيده با ترس و تواضع زياد ميگه
    من شغال انگور خورم
    خوشه انگور ميخورم.
    من نخوردم شنگولتو
    من نبردم منگولتو و ...........
    بزي اينبار ميره سراغ روباه و رو سقف خونش محكم لگد ميكوبه:
    منم منم بزك زنگوله پا
    ور مي جم دو پا دوپا
    چارتا سمم رو زمين
    دوتا شاخم رو هوا
    كي خورده شنگولمو
    كي برده منگولمو
    كي مياد به جنگه من
    كه نفله شه تو چنگه من
    جوابه روباه هم خيلي شنيدني بود و اصلا يادم نيست.
    ولي روباهه ميگه كه كار كار آقا گرگست.
    بزي كه خيلي عصبانيه ميره سراغ گرگه و رو سقف خونش محكم لگد ميكوبه:
    تاپ تاپ تاپ
    گرگ:
    كيه تاپ تاپ ميكنه
    آش منو پر خاك ميكنه؟
    منم منم بزك زنگوله پا
    ور مي جم دو پا دوپا
    چارتا سمم رو زمين
    دوتا شاخم رو هوا
    كي خورده شنگولمو
    كي برده منگولمو
    كي مياد به جنگه من
    كه نفله شه تو چنگه من
    گرگ:
    من خوردم شنگولتو
    من بردم منگولتو
    من ميام به جنگ تو
    بزي:ميدون جنگ كجا باشه
    گرگ:توچمنزار بزرگ
    بزي:كي باشه
    گرگ:فردا باشه
    بزي با يه خيك پرشير و ماست و سرشير ميره پيش چاقو تيز كن و ميگه شاخهام رو تيز كن
    گرگه هم يه خيك پر هوا ميبره پيش دلاكه و ميگه دندوناشو تيز كنه .
    دلاكه كه ميبينه گرگه حاضر نيست هيچ هزينه اي رو برا كارش بپردازه همه دندوناي گرگه رو ميكشه و بجاش دندان چوبي ميذاره.
    فردا صبح
    كلاغه ميخونه):صداي آقاي منوچهر آذري)
    قار قار قار قار
    كي خوابه و كي بيدار
    گرگه كه تيز چنگه
    ميخواد با بز بجنگه
    خروس هم كه طرفدار بزك زنگوله پاست برا اون تبليغ ميكنه (شعراي اين قسمت رو هم يادم رفته)
    بعد هم كه صحنه رويارويي بزي و آقا گرگه كه توسط راوي و دوبلرهاي نقش گرگ و بز اجرا ميشه و خيلي قشنگه و در آخر هم پاره شدن شكم گرگه و نجات شنگول و منگول.

    پايان

    اميدوارم خوشتون اومده باشه .مطمئن هستم اگه شما هم اين نوار رو ميشنيدين از اينهمه تعريف پر آب وتاب من تعجب نمي كردين.
    مدتها بود که دنبال این داشتان میگشتم تا هم برا بچه خودم بگیرمش و هم برا خودم تجدید خاطرات کودکی بشه. تا اینکه بالاخره تونستم پیداش کنم.داستان بز بز قندی ، شعر از آقای فریبرز لاچینی با صدای خانم پری زنگنه است.امیدوارم شما هم بتونید برا فرزندتون تهیه کنید و ازش لذت ببرید
    Last edited by gh_aazam; 09-07-2009 at 15:31.

  8. این کاربر از gh_aazam بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  9. #118
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    باغ پرگل لبخند

    شاخه ایست یک لبخند
    شاخ وبرگ خوشبویی
    بوی دوستیها را
    می برد به هر سویی
    شاخه گل لبخند
    شاخه گلی زیباست
    شاخه نیست یک باغ است
    بلغ مهربانی هاست
    رو ی چهره ات بنشان
    باغ مهربانی را
    هدیه کن گل از این باغ
    بر تمام انسانها

  10. #119
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    رویش فصل بهار

    برف می بارد و باز
    سرد سرد است هوا
    باز پوشیده شده
    با سپیدی همه جا
    بر تن لخت درخت
    گل .گلبرگی نیست
    میوه ها چیده شده
    شاخه ای برگی نیست
    نا ندارد گنجشک
    ناتوان است کلاغ
    مثل گل, سبزه قبا
    رفته از خانه باغ
    سبزه پوشان بهار
    همه عریان شده اند
    زرد پوشان خزان
    چون عروسان شده اند
    گرچه سرد است هوا
    گرچه باغ است غمین
    زیر این برف سفید
    پرامید است زمین
    چونکه در سردی برف
    هست گرمای بهار
    روید از خشکی دی
    فصل زیبای بهار

  11. #120
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    پيش فرض

    گلهای زمستانی

    گلها به سفر رفتند
    همراه پرستوها
    بادآمد و با خود برد
    برگ وگل خوشبورا
    یک قاصدک خسته
    آمد خبری آورد
    گفت او که بود در راه
    برف ویخ وفصلی سرد
    هرچند که پاییز است
    برگ وگل وباغی نیست
    بلبل به سفر رفته
    جزساری و کلاغی نیست
    هر گوشه به پا گشته
    یک باغ به آسانی
    در مدرسه روئیده
    گلهای زمستانی

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •