تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 23 اولاول 12345678915 ... آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 224

نام تاپيک: خیام نیشابوری

  1. #41
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Kurdistan
    پست ها
    855

    پيش فرض هــفت ربــاعی

    در هـر دشــتی کـه لـاله زاری بـوده است --- از سـرخی خـون شـهریاری بـوده اسـت
    هـر شــاخ بـنـفشـــه کـز زمـین مـیروید --- خـالی اسـت کـه بـر رخ نـگاری بـوده اسـت

    ♦♦♦

    خــیــام اگـرچــه خـرگه چـرخ کــبود --- زد خــیمه و دربــست در گـفت و شــنود
    چـون شـکل حــباب بـاده در جـام و خـو --- سـاقـی ازل هـزار خــیام نــمـــــود

    ♦♦♦

    بــرگــیــر پــیــاله و ســبو ای دلــجوی --- فــارغ بــنـشین بــکشـتزار و لــب جـوی
    بــس شــخـص عــزیز را که چــرخ بـد خــوی --- صــد بــار پـیاله کرد و صـدبار سـبوی

    ♦♦♦

    بــر مــن قـلم قـضا چــو بی مـن رانـند --- پــس نـیک و بــدش ز مـن چـرا مـیدانند
    دی بــی مــن و امـروز چـو دی بـی مـن و تـو --- فـردا به چه حـجتم بــه داور خوانند

    ♦♦♦

    در خـواب بـدم مـرا خـردمـنـدی گـفت --- کـز خواب کـسی را گـل شـادی نـشکفت
    کــاری چــکــنـی کــه بـا اجــل جـفت --- مــی خــور کــه بــزیــر خـاک مـیباید خـفت

    ♦♦♦

    آنــانــکه مـحـیـط فـضل و آداب شـدند --- در جـمع کـمال شـمع اصـحاب شـدند
    ره زیـن شـب تـاریــک نـبردند بـرون --- گــفتند فـسـانه ای و در خــواب شــدند

    ♦♦♦

    یـــاران چـو به اتــفــاق دیـــدار کـنــید --- بـاید کـه ز دوسـت یـاد بـسیار کـنید
    چــون بـاده ی خـوشگوار نــوشید بـهم --- نـوبت چـو بـما رسـد نـگونسار کنید
    Last edited by M i L @ D; 15-11-2010 at 14:03. دليل: ویرایش چهارم

  2. این کاربر از M i L @ D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  3. #42
    داره خودمونی میشه violi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    between color
    پست ها
    28

    پيش فرض خیام : جواد برخوردار

    عمر بن ابراهيم خيّامی دانشمند کم نظيری است که بدرستی شناخته نشده است. علاوه بر فقدان پاره ای اطلاعات تاريخی در شناخت خيّام، شخصيت اين دانشمند برجسته تحت تأثير اشعار وی مغفول مانده است. از اينرو نگارنده در مقاله حاضر به زوايای علم و فلسفه در اين مرد چند دانشی پرداخته است؛ کتب و رسالات وی را معرّفی خواهد کرد و به مطالعه نوآوريها و پيشتازيهای اين فيلسوف، رياضيدان و منجّم کم نظير خواهد پرداخت.

    زندگانی خيّام
    غياث الدّين ابوالفتح (ابوحفص) عمر بن ابراهيم خيّامی در نيشابور زاده شد و بنا به پيشه پدر و يا جدّش که خيمه دوزی می بود به خيّامی شهره گشت؛ خيّام در لغت عرب بمعنای دوزنده خيمه و سراپرده می باشد.
    از زندگانی خيّام اطلاع چندانی در دست نيست از اينرو تاريخهای محتمل زاد و مرگ وی تفاوت بسياری دارد. خلاصه زندگينامه علمی دانشمندان، ولادت خياّم را بين سالهای 427 و 440 قمری و مرگ او را بين سالهای 510 و 536 قمری می داند (خلاصه زندگينامة ...، 406)؛ استاد جلال الدّين همايي نيز خيّام را زاده سالهای بين 430 تا 440 قمری و مرگ وی را بين سالهای 508 و 530 قمری می داند. (خيّامی نامه، 1/3) البته سوامی گويندا تيرتهه، پژوهشگر هندی در کتابش بنام The Nectar of Grace: Omar khayyams Life and works زادروز خيّام را سی ام ماه ذيقعده سال 439 قمری می داند. تيرتهه اين تاريخ را از روی زايچه و يا طالع خيّام که در تتمّه صوان الحکمة نوشته ابوالحسن علی بن زيد بيهقی آمده است و با استفاده از احتمالات ديگری بدست آورده است. مرگ خيّام نيز بنا به گفته جمعی از پژوهندگان احتمالاً بسال 517 قمری رخ داده است.
    خيّام نيشابوری سفرهای چندی نیز به شهرهای سمرقند، هرات، بلخ، بخارا، ری، اصفهان، مکّه و بغداد داشته است. ابن قفطی، تاريخ نگار مصری، سفر خيّام به مکّه و زيارت کعبه را از ترس جان می داند و می نويسد:
    " بعد از آنکه اهل عصر، قدح در دين وی کردندی، و مکنون سرّ او آشکارا گردانيدندی، بر نفس خويشتن بترسيد و عنان خامه و زبان از امثال آن سخنان بازکشيد. و عازم حج بيت اله شد... و بعد از گزاردن حج، به بلد خود معاودت
    نموده، و در کتمان اسرار به اظهار عبادت و شعار مردم ديندار، مبالغت فرمود. " ( تاريخ الحکماء، 337)
    برخلاف گفته قفطی، معاصران خيام در اعزاز و اکرام وی می کوشيدند و او را با القاب حجّت الحق، امام، دستور و حجّت الاسلام می ستودند.
    خيّام همچنين با تنی چند از ادبا، فلاسفه و دانشمندان ديدار داشته است. جار اله زمخشری مفسّر و لغت دان عرب، نگارنده تفسير کشّاف؛ ابوالحسن علی بن زيد بيهقی عالم دينی، رياضيدان و تاريخ نگار؛ و نظامی عروضی نويسنده کتاب چهار مقاله کسانی هستند که با خيّام ديدار و گفتگو داشته اند و به شرحی از اين ديدار پرداخته اند و البتّه ابونصر محمد بن عبدالرّحيم نسوی از شاگردان بوعلی سينا و از قضات فارس ديگر کسی است که با خيّام ملاقات داشته است. گفتنی است که هيچيک از افراد ياد شده در شرح ديدارشان، خيّام را به الحاد، پوچ انگاری و باده گساری _ القابی که بعدها بدو داده شد _ نخوانده اند.

    رياضيّات خيّام
    عمر بن ابراهيم خيّامی در هر چهار شعبه علم رياضی به پژوهش پرداخته است. بنا به تقسيم برخی قدما مانند بطلميوس چهار شعبه علم رياضی عبارتست از حساب، هندسه، هيأت و موسيقی که خيّام در هر يک پژوهشهايي چشمگير و مثال زدنی داشته است.

    حساب و هندسه: بمنظور مطالعه جبر خيّام، دو شعبه حساب و هندسه را يکجا بررسی خواهم کرد چرا که برخی قدما، جبر را از فروع حساب و برخی ديگر بمانند خيّام، جبر را از فروع هندسه می دانند. اکنون به فهرست آثار خيّام در اين دو شعبه می پردازم.
    1. <LI dir=rtl> رسالة فی براهين علی مسائل الجبر و المقابلة: خيّام نيشابوری اين کتاب را بنا به درخواست ابوطاهر عبدالرّحمان ابن علک فقيه (430- 484ق) شافعی و قاضی القضات سمرقند نگاشته است. روانشاد دکتر غلامحسين مصاحب رياضيدان و پژوهشگر، اين رساله را در کتاب حکيم عمر خيام بعنوان عالم جبر با حواشی و مقدّمات بچاپ رسانده است. <LI dir=rtl>رسالة فی قسمة ربع دايرة: خيّامی در اين رساله به حلّ معادله درجه سوم با رسم قطوع مخروطی پرداخته است. اين رساله نيز بکوشش و اهتمام دکتر مصاحب و البّته با نام رساله در تحليل يک مسئله بچاپ رسيده است.<LI dir=rtl>: عمر ابن ابراهيم خيّامی در ضمن شرح پنج اصل اقليدس به انتقاد از اصل توازی در هندسه اقليدسی پرداخته است. خواجه نصير طوسی آراء خيّام در اين باره را در کتاب خود الرسالة الشّافية عن الشّک فی الخطوط المتوازيه دنبال کرده است که با مطالعه ساکری هندسه دان ايتاليايي با منطق بهتری دنبال شد تا سرانجام لباچفسکی، ريمان ، گاوس و بوليای هندسه نااقليدسی را بنيان گذاردند. <LI dir=rtl>رسالة ميزان الحکم فی الاحتيال لمعرفة مقداری الذّهب و الفضّة فی جسم مرکّب منهما: در شناخت نسبت ترکيب آميزه های طلا و نقره با وزن مخصوص. همچنين در اين باره خيّام به ساخت ترازوی آبی مطلق پرداخته است که درباره کارکرد آن می توان به جلد ششم از دانشنامه جهان اسلام، مدخل ترازو مراجعه کرد. <LI dir=rtl>قسطاس المستقيم:خيّام ترازويي به همين نام ساخته بود که می توانست از يک حبّه تا يک هزار دينار يا يک هزار درهم را وزن کند ( دانشنامه جهان اسلام،6 / ترازو) و اين رساله در شرح ساخت و شيوه استفاده آن ترازو می باشد. گفتنی است که ابوحاتم مظفّر اسفزاری و ابوالفتح عبدالرّحمان خازنی از دانشمندان معاصر خيّام نيز به ساخت ترازوهايي پرداخته اند.
    2. دو رساله ديگر بنامهای مشکلات الحساب و رساله در صحّت طرق هندی برای استخراج جذر و کعب که تنها نامی از ايندو بدست آمده است.
    اگر چه حکيم خيّام نيشابوری در ديگر تقسيمات علم رياضی و حتّی در فلسفه و ادب آثار ارزنده ايي را به انجام رساند امّا فضيلت خيّام در جبر وی می باشد چرا که در اين حوزه خيّام به نخستينهای چشمگيری دست يازيده است. خيّام اگرچه در هندسه نيز پيشتازهايي داشته است چنانچه او را پيشگام هندسه نااقليدسی و هندسه تحليلی می خوانند اما بنا به داده هايي که در دست داريم، فضيلت خيّام در اهميّت آثار جبری وی می باشد.
    در حوزه علم جبر، خيّام نخستين کسی است که دريافت معادلات درجه سوّم دارای دو ريشه می باشد و بدين ترتيب يکی از نخستين اصول جبر را دريافت و همچنين نخستين کسی است که با رسم اشکال هندسی به حلّ معادلات درجه دوم و سوم پرداخت؛ علاوه بر اين وی برای نخستين بار معادلات درجه اول، دوّم و سوم را طبقه بندی کرد. همچنين خيّام در کشف قانون بسط ضريب دو جمله ای پيشگام پاسکال و نيوتن می باشد. و خلاصه بنا به گفته پژوهشگران از جمله پژوهنده کم نظير تاريخ علم، جورج سارتن در کتاب مقدّمه بر تاريخ علم ، رساله خيّام در علم جبر از برجسته ترين و چه بسا برجسته ترين آثار رياضی در قرون وسطا می باشد.
    موسيقی: موسيقی نيز چنانچه گفته شد از تقسيمات رياضيات می باشد که در اين باره هم خيّام به نگارش پرداخته است. از آنجا که در ساخت يک قطعه موسيقی نيازمند نسبت و اندازه اصوات می باشيم، قدما اين دانش را از شعبه های علم رياضی انگاشته اند؛ بعبارت ديگر، قدما موسيقی را بمانند هندسه دارای < نسبت تأليفيّه > می دانستند از اينرو آنرا از تقسيمات علم رياضی خوانده اند.
    در اين باره غياث الدين خيّام نيشابوری به شرح کتاب موسيقی نگاشته اقليدس پرداخته است. از اين شرح که به نام شرح المشکل من کتاب الموسيقی خوانده می شود تنها بخشی بنام القول علی الاجناس الّتی بالاربعاء بازمانده است و گويا نخستين بار توسط استاد همايي در ذيل مصنّفات خيام شناخته شد.
    هيأت: علم هيأت را نيز برخی از قدما از علوم رياضی شمرده اند؛ تنجيم (نجوم) و علم زيجات از فروع علم هيأت می باشد که در اين باره هم خيّام تأليف و فعاليت داشته است؛ همچنين است در هواشناسی که از تقسيمات علم تنجيم می باشد.
    پيرامون علم زيجات، خيّام به تهيّه زيج ملکشاهی و نگارش رساله ايي بهمين نام در اين باره پرداخت. همچنين در نجوم، غياث الدين عمر خيّام علاوه بر سرپرستی رصدخانه اصفهان به مدّت هجده سال و نگارش کتاب پيرامون هواشناسی، به اصلاح تقويم ايرانی پرداخت که تا به امروز بنام تقويم جلالی کاربرد داشته است. سيّد حسن تقی زاده که در تاريخ علم دوره اسلامی نيز به پژوهش پرداخته بر اين باور است که درباره نقش خيّام در تقويم جلالی، دقّت اين تقويم و ابتکار آن مبالغاتی شده است؛ وی حتّی تقويم جلالی را از تقويم مسيحيان، موسوم به گرگوری دقيقتر نمی داند؛ تقويم گرگوری در اواخر قرن شانزدهم ميلادی توسّط پاپ گرگوری سيزدهم تهيه شد که تاکنون هم نزد مسيحيان رايج است؛ پيش از اين تقويم ژوليوسی معمول بود که در سال 46 پيش از ميلاد و با همکاری ژوليوس سزار و منجم يونانی سوس جونز سامان يافته بود.
    تا زمان جلال الدوله ملکشاه سلجوقی، تقويم رايج ايرانيان همان تقويم يزگردی بود. اساس اين گاهشماری بر دوازده ماه سی روزه بعلاوه پنج روز ديگر بود که < خمسه مسترقه > و يا < اندرگاه > گفته می شد ولی از آنجا که در اين گاهشماری کسر سال که عبارت است از 51/45:48: 5 ساعت، بحساب نيامده بود؛ هر چهار سال، يک روز نوروز به عقب می افتاد و يا بعبارت ديگر هر چهار سال، يک روز تقويم از حرکت زمين به پيش می افتاد؛ بدين ترتيب در زمان ملکشاه سلجوقی، نوروز سال 467 هجری به 18 فروردين عقب افتاده بود پس به کوشش وزير کاردان، خواجه نظام الملک طوسی جمعی که در اسامی ايشان اختلاف است گردآمدند تا به سرپرستی حکيم ابوالفتح خيّامی به اصلاح تقويم ايرانی و مطابقت آن با < تقويم طبيعی > بپردازند که پس از گذشت چهار سال پايان گرفت و بدين ترتيب سال 471 هجری مبدأ تقويم جلالی شد.
    در اين گاهشماری، شش ماه نخست سال هر يک 31 روزه می باشد و پنج ماه ديگر هر يک 30 روزه و ماه آخر، اسفند نيز 29 روز می باشد که هر چهار سال، يک سال کبيسه و اسفند 30 روزه می شود تا کسر سال نيز بحساب آمده باشد. البتّه طول سال بدرستی محاسبات امروزه بدست نيامده است از اينروز با گذشت 3770 سال از مبدأ تقويم جلالی يکروز در اين تقويم اشتباه رخ خواهد داد.
    در تقويم گرگوری در فاصله 3330 سال يکروز اشتباه حساب رخ خواهد داد زيرا طول سال در اين تقويم به اندازه 0003/0 روز از سال شمسی بلندتر است امّا در تقويم جلالی به ازای 3770 سال يکروز اشتباه پديد می آيد چرا که در اين تقويم، طول سال241935/ 365روز بدست آمده است در حاليکه بنا به محاسبات دقيق 2422/ 365روز می باشد؛ و البتّه اين اختلاف حساب هيچ از ارزش تقويم جلالی نمی کاهد.
    درباره هواشناسی نيز که از تقسيمات علم نجوم می باشد، خيّام به تأليف رساله پرداخته است. در اين باره خيّام بمانند ابوحاتم مظفّر اسفزاری که گويا از همکارانش در اصلاح حساب سال بوده است به نگارش کتاب پرداخته است. تأليف مظفر اسفزاری در اين باره آثار علوی' نام دارد و از عمر خيّام لوازم الامکنة. خيّام در اين اثر به چگونگی پديد آمدن فصول و اختلاف هوای اقاليم پرداخته است.
    همچنين خيّام به درخواست سلطان محمّد بن ملکشاه سلجوقی به پيش بينی وضع هوا پرداخته است. گفتنی است پس از مرگ جلال الدوله ملکشاه قلمرو سلجوقيان درگير جنگهای جانشینی شد پس بناچار خيّام سلجوقيان را ترک کرد تا آنکه محمّد بن ملکشاه پس از برادرش برکيارق به سلطنت رسيد. با روی کار آمدن سلطان محمّد چنانچه در مقاله سوم از چهار مقاله نظامی آمده است دوباره خيّام به دربار احضار شد تا پيش از عزيمت سلطان به نخجيرگاه به پيش بينی وضع هوا بپردازد.

    فلسفه خيّام
    در اين بخش به جايگاه فلسفی خيّام و فهرست آثار فلسفی وی خواهم پرداخت؛ و پرداختن به موضوعاتی نظير الحاد، لذّت گرايي،شکّاکيت و پوچ انگاری را که به وی نسبت می دهند به ادبيات خيّام واگذار می شود چرا که اين نسبتها بنابه شعرش به او اسناد شده است و در هيچيک از آثار فلسفی وی گرايشی به اين مفاهيم حتی به طعن و کنايه ديده نمی شود.
    درباره جايگاه حکمی و فلسفی خيام عدّه ای که در کسوت علمای دين می باشند به تحسين و تمجيد پرداخته اند. علّامه محمود بن محمّد زمخشری در کتاب الزّاجر للصّغار عن معارضة الکبار ضمن شرح ديدارش با خيّام نيشابوری وی را < حکيم جهانی و فيلسوف گيتی > می خواند؛ و ابوالحسن علی بن زيد بيهقی در تتمّه صوان الحکمه، خيّام را < مسلّط بر تمام اجزای حکمت و رياضيات و معقولات> می داند. از ديگر ايشان که به تمجيد خيّام پرداخته است، ابوعبدالله کاتب اصفهانی، فقيه شافعی و معروف به عماد کاتب می باشد. وی در کتاب خريدة القصر و جريدة اهل العصر به شرح حال و آثار برخی شعرا و ادبای معاصرش(قرن شش هجری) می پردازد و خيّام را < در جميع فنون حکمت، خاصه رياضيات> بی مانند می داند.
    در مقابل، عدّه ای نيز به مشی عقلانی خيّام خرده گرفته اند. در منظومه الهی نامه، عطّار نيشابوری خيّام را در شناخت حقيقت، فريفته اندک دانش خود می داند و چنين می سرايد:
    يکی بينندة معروف بودی
    که ارواحش همه مکشوف بودی
    دمی چون بر سر گوری رسيدی
    در آن گور آنچه می رفتی بديدی
    بزرگی امتحانی کرد خردش
    به خاک عمّر خيّام بردش
    بدو گفتا <چه می بينی درين خاک
    مرا آگه کن ای بينندة پاک>
    جوابش داد آن مرد گرامی
    که <اين مردی ست اندر ناتمامی
    بدان درگه که روی آورده بوده ست
    مگر دعویّ دانش کرده بوده ست
    کنون چون گشت جهل خود عيانش
    عرق می ريزد از تشوير جانش
    ميان خجلت و تشوير مانده ست
    وزان تحصيل در تقصير مانده ست.>
    ( الهی نامه، 326)
    همچنين امام فخر رازی و نجم الدّين رازی به انتقاد از خيّام پرداخته اند. فخر رازی در التّنبيه علی بعض الاسرار المودعة فی بعض سور القرآن العظيم و نجم الدين داية رازی در کتاب مرصاد العباد من المبدأ الی المعاد هر يک با ذکر چند رباعی خيّام به معانی فلسفی آنها خرده گرفته اند.
    پيرامون جايگاه فلسفی خيّام، وی خود را شاگرد بوعلی سينا معرفی کرده است و در تتمّه صوان الحکمه نيزاز قول امام محمّد بغدادی داماد خيّام می خوانيم که خيّام حتّی در دقايق پايان عمر به خواندن کتاب شفا پرداخته بود؛ همچنين خيّام يکی از آثار ابن سينا را به فارسی ترجمه کرده است و اينها همه نشان از گرايش خيّام به فلسفه سينوی می باشد.
    نظر قريب به اتفاق پژوهندگان اينست که منظور خيّامی از شاگردی، پيروی می باشد بنابراين عمر بن ابراهيم خيّامی را می بايست پيرو ابن سينا دانست نه درس آموز وی، چرا که فاصله زمانی ايندو بسيار است (ابن سينا درگذشته بسال 428 قمری). در اين ميان استاد عباس اقبال آشتيانی، شاگردی خيّام بوعلی را خالی از احتمال نمی داند. وی در اين باره به ذکر شواهد و قراينی پرداخته است از آن جمله اينکه خيّام می بايست دانشمند بنامی بوده باشد تا در قرن پنجم هجری که می دانيم دوران طلايي تمدّن ايرانی _اسلامی می باشد؛ برای اصلاح تقويم دعوت شود مضافاً که وی سرپرست اعضای اين طرح بوده است پس چنين دانشمندی که سرآمد ديگران هم باشد انسان مسنّی خواهد بود. همچنين خيّام در سال 473 هجری با ابونصر محمد بن عبدالرّحيم نسوی از شاگردان ابوعلی سينا ديدار داشته است و اين بدين معناست که شايد خيّام هم ديرزمانی زيسته باشد و زمانه بوعلی را دريافته باشد.

    غياث الدّين ابوالفتح خيّامی در حوزه فلسفه نيز آثاری را نگاشته است. خيّامی چه در < فلسفه مطلق > که به کليّات وجود می پردازد و چه در < فلسفه مضاف > که به احکام کلّی علوم می پردازد، آثاری را نگاشته است که فهرست گزيده آن بدين شرح است:
    1. <LI dir=rtl>رسالة فی الکون و التّکليف: موضوع اين رساله چگونگی پيدايش هستی و تکليفی است که آدمی در قبال خداوند بر عهده دارد. اين اثر بسال 473 هجری در پاسخ ابونصر محمد بن عبدالرحيم نسوی از شاگردان بوعلی سينا نگاشته شده است. خيّامی در اين رساله، شيخ الرئيس را معلّم خويش گفته است. همچنين خيّام ضمن اينکه عقلا را در ادراک معنای زندگی متحيّر خوانده است، ابراز می دارد که در انديشه معنای زندگی، او و بوعلی به پاسخی قانع کننده دست يافته اند. <LI dir=rtl>ترجمه خطبة الغرّا: اين رساله، نيايش شيخ الرئيس بوعلی سينا است که توسط خيّام به فارسی ترجمه شده است. <LI dir=rtl>مختصر فی الطّبيعيات: اين کتاب درباره فلسفه علوم طبيعی نگاشته شده است و به پيدايش طبيعت، معادن، سنگهای قيمتی و بعضی اجزای ديگر طبيعت می پردازد. <LI dir=rtl>رساله در کليّات وجود: خيّامی در اين رساله < طالبان شناخت خداوند > را چهار گروه متکلّمان، فلاسفه، اسماعيليان و متصوّفه خوانده است و با روش شناسی اين چهار، روش متصوّفه را منتهی به معرفت حقيقی می داند. اين کتاب به زبان فارسی نگاشته و به فخر الملک بن مؤيد الملک يکی از پسران نظام الملک اهدا شده است و بعضی در انتساب آن به خيّامی ترديد می کنند.
    2. رسالة الوجود: اين اثر بنام الاوصاف للموصوفات نيز خوانده می شود و نبايد آنرا با رساله پيشين اشتباه گرفت.
    و چند کتاب ديگر که در تعليقات علّامه قزوينی بر چهار مقاله، فهرست شده است؛ همچنين به کوشش دکتر رحيم رضازاده ملک سيزده اثر منسوب به خيّام در دانشنامه خيّامیگردآمده است

    منبع : ایرانیکا

  4. 2 کاربر از violi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #43
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Kurdistan
    پست ها
    855

    پيش فرض هــشت ربــاعی

    آن قــــــصـر کــه بـر چـرخ هـمـی زد پـهـلو --- بــر درگـه او شـهـــــان نـهادنــدی رو
    دیــدیم کـه بـر کــنگره اش فــاخته ای --- بـنشسـته هـمی گـفت کـه کـوکـوکـوکـو

    ♦♦♦

    گــر بــر فــلکم دسـت بـدی چـون یـزدان --- بــرداشـتـمی مـن ایـن فـلک را از مـیان
    وز نــو فــلک دگـر چـنان سـاخـتـمـــی --- کــازاده بــکام خــود رســیدی آســــان

    ♦♦♦

    افـسـوس کــه نـامه جـوانی طـی شـد --- وان تـازه بـهار زنـدگانی دی شــد
    آن مـرغ طـرب کــه نـام او بـود شــبـاب --- فـریاد نـدانم کـه کـی آمـد کـی شـد

    ♦♦♦

    بــا آنــکــه شـراب پــرده مـا بـدریـــد --- بــهتر ز مـی نـاب کسـی هـیـچ نـدید
    مـن در عـجبم ز مـی فـروشان کایـشان --- بــه زانـکه فـروشند چـه خـواهند خـرید

    ♦♦♦

    هــر روز بـر آنـم کـه کـنـم شـب تـوبه --- از جــام و پــیـالـه لـبـاب تـوبه
    اکـنون کـه رسـید وقـت گـل تـرکــم ده --- در موسـم گل ز توبه یـارب توبه

    ♦♦♦

    بـا سـر و قـدی تـازه تـر از خــرمــن گـل --- از دسـت مـده جــام مـی و دامـن گــل
    زان پــیـش کـه نــاگـه شـود از بـاد اجـل --- پــیـراهـن عـمـر تــو چـو پــیراهن گــل

    ♦♦♦

    چنـدان بــخورم شـراب کایـن بـوی شـراب --- آیـد ز تـراب چـون شـوم زیـر تـراب
    تـا بـر ســر خــاک مـن رسـد مـخموری --- از بـوی شـراب مـن شـود مـست و خـراب

    ♦♦♦

    چـون فـوت شـوم بــباده شــویـید مـرا --- تـلـقـین ز شـراب نـاب گـویید مـرا
    خـواهـیـد بــروز حــشـر یــابـیــد مــرا --- از خــاک در مــیــکده بویــیــد مـرا

  6. 3 کاربر از M i L @ D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #44

  8. 2 کاربر از ***Spring*** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #45
    داره خودمونی میشه violi's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2010
    محل سكونت
    between color
    پست ها
    28

    پيش فرض آواز خوان


    (عبدالوهاب البیاتی)
    او را بر دروازه‌های تهران دیدم.
    دیدم‌اش
    که آواز می‌خواند.
    خواهر!
    به گمان‌ام عمر خیام بود.
    بر پیشانی‌اش زخمی عمیق دهان گشوده بود.
    می‌خواند با دو چشم سرخ
    چونان سپیده‌دمان
    و دردستان‌اش نان و کتاب و نارنجک بود
    خواهر!
    عمر خیام می‌خواند مزارع زیتون را و خدا را.
    کودک‌اش را می‌خواند
    که درکشت‌زاران شاه، به صلیب کشیدند
    و در نزدیکی‌اش در کرانه‌های جهان
    مرگ هم‌واره ناله سرمی‌داد
    و او ما را و او را صدا می‌زد.
    خواهر! بانگ خروس بود
    که ما او را در میدان، پشت سر گذاشتیم
    و دیگر پلک‌های‌اش جنبشی نداشت.
    او گفت "خداحافظ!" و آه، درگلوگاه‌اش شکست..
    "خداحافظ خانه‌ی من خداحافظ مادر!"
    صدای شلیکی پیچید
    آه، درگلوی‌اش شکست.
    او را بر دروازه‌های تهران دید
    آواز می‌خواند
    مرگ را و خدا را
    مرگ را و خدا را
    بر پیشانی‌اش زخمی عمیق دهان گشوده بود.

  10. 2 کاربر از violi بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #46
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Kurdistan
    پست ها
    855

    پيش فرض هــشت ربــاعی


    سلام ...



    درباره ی حکیم عمر خیام
    سلام دوست عزیز ...

    بنظرم همینجا ادامه بدیم بهتره ... !

    حالا هرچی مدیر عزیز صلاح دیدند !

    ---------------

    گویند مرا که دوزخی باشد مست --- قولیست خلاف دل در آن نتوان بست
    گر عاشق و میخواره بدوزخ باشند --- فردا بینی بهشت همچون کف دست

    ♦♦♦

    چو لاله به نوروز قدح گیر بدست --- با لاله رخی اگر ترا فرصت هست
    می نوش بخر می که این چرخ کهن --- ناگاه ترا چو خاک گرداند پست

    ♦♦♦

    ماه رمضان گذشت و شوال آمد --- هنگام نشاط و عیش و قوال آمد
    آمد گه آنکه خیکها اندر دوش --- گویند که پشت پشت حمال آمد

    ♦♦♦

    آنگه که نهال عمر من کنده شود --- و اجزای مرکبم پراکنده شود
    گر آنکه صراحی کنمند از گل من --- حالی که پر از باده کنی زنده شود

    ♦♦♦

    گویند بحشر گفتگو خواهد بود --- وان یار عزیزتر تند خواهد بود
    از حشر مگو ، بجز نکوئی ناید --- خوش باش که عاقبت نکو خواهد بود

    ♦♦♦

    دارنده چو ترکیب طبایع آراست --- از بهر چه افکندش اندر کم و کاست
    گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود --- ورنیک نیاید این صور عیب کراست

    ♦♦♦

    ترکیب پیاله ای که در هم پیوست --- بشکستن آن روا نمیدارد مست
    چندین سر و پای نازنین از سر و دست --- بر مهر که پیوست و بگین که شکست

    ♦♦♦

    صبح است و می بر می گلرنگ زنیم --- وین شیشه ی نام و ننگ بر سنگ زنیم
    دست از امل دراز خود باز کشیم --- در زلف نگار و دامن چنگ زنیم
    Last edited by M i L @ D; 22-11-2010 at 13:33. دليل: ویرایش دوم

  12. 3 کاربر از M i L @ D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #47
    حـــــرفـه ای ***Spring***'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    ♠♠♠♠♠♠♠
    پست ها
    6,296

    11

    سلام دوست عزیز ...

    بنظرم همینجا ادامه بدیم بهتره ... !

    حالا هرچی مدیر عزیز صلاح دیدند !

    ---------------

    گویند مرا که دوزخی باشد مست --- قولیست خلاف دل در آن نتوان بست
    گر عاشق و میخواره بدوزخ باشند --- فردا بینی بهشت همچون کف دست

    ♦♦♦

    چو لاله به نوروز قدح گیر بدست --- با لاله رخی اگر ترا فرصت هست
    می نوش بخر می که این چرخ کهن --- ناگاه ترا چو خاک گرداند پست

    ♦♦♦

    ماه رمضان گذشت و شوال آمد --- هنگام نشاط و عیش و قوال آمد
    آمد گه آنکه خیکها اندر دوش --- گویند که پشت پشت حمال آمد

    ♦♦♦

    آنگه که نهال عمر من کنده شود --- و اجزای مرکبم پراکنده شود
    گر آنکه صراحی کنمند از گل من --- حالی که پر از باده کنی زنده شود

    ♦♦♦

    گویند بحشر گفتگو خواهد بود --- وان یار عزیزتر تند خواهد بود
    از حشر مگو ، بجز نکوئی ناید --- خوش باش که عاقبت نکو خواهد بود

    ♦♦♦

    دارنده چو ترکیب طبایع آراست --- از بهر چه افکندش اندر کم و کاست
    گر نیک آمد شکستن از بهر چه بود --- ورنیک نیاید این صور عیب کراست

    ♦♦♦

    ترکیب پیاله ای که در هم پیوست --- بشکستن آن روا نمیدارد دوست
    چندین سر و پای نازنین از سر و دست --- بر مهر که پیوست و بگین که شکست

    ♦♦♦

    صبح است و می بر می گلرنگ زنیم --- وین شیشه ی نام و ننگ بر سنگ زنیم
    دست از امل دراز خود باز کشیم --- در زلف نگار و دامن چنگ زنیم

    سلام ...

    ممنون ...

    برای اطلاع و دسترسی به مطالب گوناگون ( درباره خیام ) تاپیک رو معرفی کردم ... یعنی علاوه بر این تاپیک شما و بقیه دوستان از مطالب قبلی هم میتونید استفاده بفرمایید ...

    اینجا هم ادامه داشته باشه ، خوبه ... ممنون از زحمتی که میکشید ... باتشکر و موفق باشید ...

    ----------------------


    قومی مــتــفــکرند اندر ره دین******* جمعی بگمان فتاده در راه یــقــین


    میترسم از آنکه بانگ آید روزی******* کای بیخبران راه نه آنست و نه این



    ----------------------



    از منزل کفر تا بدین یک نفس است ******* وز عــالــم شک تا به یقین یک نفس است


    این یک نفس عزیز را خوش مــیــدار ******* چون حاصل عمر ما همین یک نفس است



    .

  14. 5 کاربر از ***Spring*** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #48

  16. 3 کاربر از ***Spring*** بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #49
    پروفشنال
    تاريخ عضويت
    May 2008
    محل سكونت
    Kurdistan
    پست ها
    855

    پيش فرض هــشت ربــاعی

    در کارگه کوزه گری رفتم دوش --- دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
    ناگاه یکی کوزه بر آورد خروش --- کو کوزه گر و کوزه خر و کوزه فروش

    ♦♦♦

    من می خورم و هر که چو من اهل بود --- می خوردن من بنزد او سهل بود
    می خوردن من حق زازل میدانست --- گر می نخورم علم خدا جهل بود

    ♦♦♦

    یا رب تو جمال آن مه مهر انگیز --- آراسته ای سنبل و عنبر نیز
    پس حکم چنان کنی که در وی منگر --- این حکم چنان بود که کج دارد مریزا

    ♦♦♦

    چون عمر بسر رسد چه بغداد و چه بلخ --- پیمانه که پر شود چه شیرین و چه تلخ
    خوش باش که بعد از من و تو ماه بسی --- از سلخ به غره آید از غره به سلخ

    ♦♦♦

    با تو بخرابات اگر گویم راز --- به زانکه بمحراب کنم بی تو نماز
    ای اول و ای آخر خلقان همه تو --- خواهی تو مرا بسوز خواهی بنواز

    ♦♦♦

    چون جود ازل بود مرا انشا کرد --- بر من ز نخست درس عشق املا کرد
    آنگاه قراضه ریزه ی قلب مرا --- مفتاح در خزائن معنی کرد

    ♦♦♦

    نیکی و بدی که در نهاد بشر است --- شادی و غمی که در قضا و قدر است
    با چرخ مکن حواله کاندر ره عقل --- چرخ از تو هزار بار بیچاره تر است

    ♦♦♦

    ای دل چو حقیقت جهان هست مجاز --- چندین چه بری خوری از این رنج دراز
    تن را بقضا سپار و با درد بساز --- کین رفته قلم ز بهر تو ناید باز

  18. 4 کاربر از M i L @ D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #50
    پروفشنال hasibi01's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    کرمان - رفسنجان
    پست ها
    503

    پيش فرض

    ماییم و می و مطرب و این کنج خراب
    جان و دل و جام و جامه پر درد شراب
    فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب
    ازاد ز خاک و باد و از اتش و اب

  20. 6 کاربر از hasibi01 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •