تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 5 از 8 اولاول 12345678 آخرآخر
نمايش نتايج 41 به 50 از 75

نام تاپيک: صنایع دستی [ تاپیک اختصاصی ]

  1. #41

    پيش فرض

    شیشه گری:

    در روزگاران باستان بین النهرین در توسعه لعاب سفالسازی سر آمد دیگر کشورها بوده است با در نظر گرفتن اینکه ترکیبات لعاب و شیشه یکی است عجیب نیست که صنعت شیشه سازی در بابل، سومر و آشور پیشرفت کرده است. باستانشناسان ثابت کرده اند که شیشه واقعی در هزاره سوم پیش از مسیح در سومرگیریشمن بطریهای شیشه ای زیادی را از حفاری معبد چغازنبیل بدست آورده است و همچنین تعداد زیادی لوله‌های شیشه ای که قطر خارجی آنها 25/1 سانتیمتر و قطر سوراخ داخلی آنها 6/0 سانتیمتر و درازای آنها 75 سانتیمتر بوده مکشوف شده. این شیشه‌ها از حلقه‌های شیشه‌ای مات سیاه و سفید ساخته شده و به نظر می‌رسد که در شبکه پنجره از آنها استفاده می‌شده است. با این همه از زمان هخامنشیان شواهد کمی‌ دال بر استفاده کلی از شیشه در دست است. در میان گنجینه‌های تخت جمشید فقط چند ظرف شیشه ای هست که با شیوه دمش در قالب تهیه شده و بعضی از آنها دارای آرایه‌های شفافی است که با چرخ رنگ شده است. اما یکی از سفرای در بارگاه هخامنشی در آن زمان می‌نویسد که ایرانیان شراب را در پیاله‌های شیشه ای می‌نوشیده‌اند.
    وجود داشته است. این شیشه با شیشه ای که مصریها از گداز دُر کوهی و قلیا بدست می‌آوردند فرق داشته است و شیشه ای که در بین النهرین وجود داشته پس از هزار سال به مصر وارد شده است. وجود لوحه‌های پزشکی بابلی و به ویژه لوحه‌های فنی و دارویی آشوری درباره صنعت شیشه سازی در سال 625 پیش از مسیح دلیل محکمی‌است بر اینکه صنعت شیشه سازی پیشرفته ای در همسایگی ایران وجود داشته است. از خوزستان، یعنی ناحیه عیلام، مدارکی از شیشه سازی در دست است که نشان می‌دهد این صنعت در سده سیزدهم پیش از مسیح در آنجا وجود داشته است.


    در زمان سلوکیان، صنعت شیشه سازی را فینیقی‌ها در کرانه دریای مدیترانه در شهر صیدا بنیان کردند. فینیقی‌ها این صنعت را از بابلیها آموختند. این با افسانه تلموذی که می‌گوید یهودیان در زمان اسارت دوم خود شیشه سازی را آموختند تطبیق می‌کند. شیشه فینیقی‌ها و یهودیان پیش از آغاز امپراتوری روم بسیار با ارزش بود. با کشف اشیا زیاد شیشه ای در زمان پارتها و ساسانیان می‌توان چنین پنداشت که صنعت شیشه سازی در همان زمان در ایران شایع بوده است.

    چنین به نظر میرسد که شیشه سازان، مانند دیگر پیشه وران سبک شیشه سازی خود را تا دوره اولیه اسلام حفظ کردند. اشیاء شیشه ای زیادی در ساوه وری پیدا شده است. ظرف‌های شیشه ای معمولی که ظاهرا با دمیدن درست می‌شده و روشن و بی نقش و نگار بوده است. شیشه‌های با ارزش تر را نخست دمیده و به شکل قالب ساده در آورده و سپس با نی‌های بلند و راست قالب می‌گرفته‌اند و اغلب در حالی که شیشه مذاب و نرم روی نی بود شیشه ساز آن را به سرعت چرخانده و بدین ترتیب خطوط مارپیچ بر روی آن درست می‌کرد.


    از همان اوایل دوره اسلامی‌ شیوه آشوری تزیین در ایران مشاهده می‌شود. این شیوه عبارت است از تزیین اشیا با نخ، حلقه، یا گلوله‌های شیشه ای به رنگهای مختلف. پس از استیلای مغول، پیشه و صنعت شیشه در ایران رو به افول گذاشت. بین سال 1664و 1681 میلادی که شاردن به ایران مسافرت کرد چندان تحت تاثیر مهارت شیشه سازان و استادان ایرانی قرار نگرفته است. وی پس از تعریف و تحسین از سایر هنرها و پیشه‌ها در مورد شیشه چنین می‌نویسد: «شیشه صنعتی است که ایرانیان از آن اطلاعی ندارند. در سراسر ایران کارگاههای شیشه سازی هست ولی بیشتر شیشه‌ها پر از لکه است و رنگشان خاکستری است. شیشه سازی شیراز از همه زیباتر است و شیشه سازی اصفهان از همه بدتر، زیرا خورده شیشه‌ها را دوباره آب می‌کنند، در صورتی که شیشه گر شیرازی شیشه نو می‌سازد.» با اینکه شاه عباس بزرگ کوشش کرد که صنعت شیشه سازی را به وسیله هنرمندان ونیزی بار دیگر احیا کند، ولی شیشه گران در سده‌های بعد فقط شیشه معمولی مورد نیاز خود را تهییه می‌کردند.

  2. 4 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #42

    پيش فرض



    شیشه‌گرى در ایران سابقه‌اى بسیار طولانى دارد. وجود یک گردنبند شیشه‌اى متعلق به ۲۲۵ ق.م که داراى دانه‌هاى آبى رنگ است که در ناحیه شمال غربى ایران کشف شده است، قدمت این صنعت را در ایران تأیید مى‌کند. قطعات شیشه‌اى مایل به سبزى نیز در لرستان، شوش و حسنلو به‌دست آمده که متعلق به دوران پیش از تاریخ است.
    از زمان هخامنشیان آثار شیشه‌اى زیادى در دست نیست. اما در این دوره و دوران ساسانی، هنرمندان آثار شیشه‌اى نفیس خلق کرده‌اند که نمونه‌هایى از آنها در موزه آبگینه تهران مى‌باشد. شیشه ساسانى در چین ارج بسیار داشت و به ویژه شیشه لاجورى را گرانبها مى‌شمردند. پس از اسلام، شیشه‌سازى رونق یافت، ظروف شیشه‌اى دورهٔ اسلامى تحت، تأثیر طرح‌هاى قبل از اسلام است. ایرانیان با تکیه بر تجارب کیمیاگرانى مانند ذکریاى رازی، و جابر ابن حیّان، در کانى‌شناسى و پزشکى و شیمى صنعتى و دیگر علوم زمان خود صاحب تجارب زیادى گشتند و حتى توانستند شیشه‌هاى رنگى و مرغوب بسازند. این شیشه‌ها حتى بعنوان جواهر بکار مى‌رفته است. در دورهٔ مغول ظروف شیشه‌اى به نازکى کاغذ کار مى‌شد.

    در دورهٔ تیمورى در سمرقند و شیراز کار مى‌شد. پس از آن این هنر رو به انحطاط رفت و بعد در دورهٔ صفوى دوباره احیا شد و بعد مجدداً رو به انحطاط گذارد.



    شیشه‌گرى قبل از اسلام
    قدیمى‌ترین شیشه در ایران متعلق به هزاره دوم پیش از میلاد است. نمونه‌هایى از هزاره دوم تا مقارن میلاد مسیح (ع) شامل عطردان‌ها، النگوها، تندیس‌ها و کاسه‌ها و تنگ‌هاى متعدد به‌دست آمده است.
    در حفارى‌هاى چغازنبیل (بزرگ‌ترین پرستش‌گاه ایلام قدیم) مربوط به دوره پیش از تاریخ، بطرى‌هایى شیشه‌اى یافت شده است، که نشان از وفور شیشه در ایلام کهن دارد.
    از تمدن مارلیک مهره‌هاى شیشه‌اى که عمر آنها به ۳۴۰۰ سال پیش مى‌رسد، پیدا شده است. همچنین ظروف شیشه‌اى مایل به شیرى در کاوش‌هاى لرستان به‌دست آمده است.
    از زمان هخامنشیان آثار شیشه‌اى چندانى در دست نیست. در آن دوره مهره‌هاى شیشه‌اى ایران در سراسر جهان قدیم معروف بوده که ظاهراً به رنگ سیاه و سفید بوده است.
    هنرمندان ساسانى در تراش دادن شیشه مهارت مخصوصى داشته‌اند. شیشهٔ ساسانى در چین ارج بسیار داشته و به‌ویژه شیشه لاجوردى را گرانبها مى‌شمردند. جام‌هاى پایه‌دار با نقش حلقه‌هاى برجسته از دوره اشکانیان و ساسانیان به‌جاى مانده است.

    شیشه‌گرى بعد از اسلام
    بعد از سالام هنر و صنعت شیشه‌گرى به‌تدریج سیر تکاملى داشته است و صاحبان این صنعت با استفاده از تجارب کیمیاگران توانستند انواع شیشه‌هاى رنگین را عرضه نمایند.
    ظروف شیشه‌اى دورهٔ اسلامى تحت تأثیر طرح‌هاى قبل از اسلام است. در دورهٔ سلجوقى و تا زمان هجوم مغول، افزارها و ظروف‌هاى بسیار زیباى شیشه‌اى از کوره‌هاى شیشه‌گرى گرگان بیرون مى‌آمد که به نازکى کاغذ و گاه مینایى و گاه تراشیده و کنده‌کارى شده است. روزگار سلجوقى اوج صنعت شیشه‌گرى در ایران محسوب مى‌شود. فرآورده‌هاى شیشه‌اى این دوران بیشتر شامل ظروف کوچک و بزرگ، عطردان‌هاى بسیار ظریف، جام‌ها و گلدان‌هایى با فرم‌ها و اندازه‌هاى متنوع و اشیاء تزئینى کوچک به‌شکل حیوانات و ... است.
    در دورهٔ مغول رونق شیشه‌سازى از میان رفت و در عوض در این عهد سفالگرى و کاشى‌کارى رونق یافت.
    در دورهٔ تیمور رواج شیشه‌گرى قابل توجه است. تعدادى از شیشه‌گران از مصر، سوریه به ایران آمدند و مشابه شیشه‌هاى ایرانى به مصر و سوریه رفت. در این دوره دو شهر سمرقند و شیراز از مراکز عمده شیشه‌سازى در ایران بودند. از این زمان به بعد این هنر روى به انحطاط نهاد تا زمان شاه‌عباس که با ساختن چراغ‌هاى مساجد و بطرى‌ها این هنر دوباره زنده شد. شاه‌عباس شیشه‌گران ونیزى را براى احیاى این نصعت به ایران آورد. در نتیجه شیشه‌گرى در دوره صفوى رونق دوباره یافت. گاه شیشه‌ را با دمیدن به درون قالب مى‌ساختند و گاه شیشه را مى‌تراشیدند تا به‌شکل جواهر در آید و یا نقوشى روى آن مى‌کندند. و گاهى نیز شیشه را با نقوش درخشان، مینایى و طلایى مى‌کردند. در این دوره کارگاه‌هاى شیشه‌سازى در شهرهاى مختلف ایران از جمله اصفهان، شیراز و کاشان دایر شد.
    در فاصلهٔ بین سلطنت سلسله صفویه و قاجاریه به‌تدریج هنر و صنعت شیشه‌گرى در ایران از لحاظ سیر تکاملى پیشرفتى نداشته است و به‌تدریج تا اواخر سلسله قاجاریه و بعد از آن به‌تدریج ضعیف‌تر شده است. در واقع با ورود شیشه به قیمت ارزان‌تر و مرغوب‌تر به بازار ایران، کم‌کم این صنعت رو به انحطاط نهاد.
    منبع:آفتاب

  4. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #43

    پيش فرض

    آشنايي با صنعت شيشه گري:

    شيشه شكستني است... و اين تنها تصور محدود ذهني ما از اين ماده پر ارزش، زيبا و كاربردي است، ذهن همان بشري كه آغازگر، تحول گر و عرضه گر اين هنر صنعت به جهانيان بوده است.
    دكترحسين ياوري در كتاب شيشه گري دستي ايران آورده است: شيشه، عجيب ترين ماده اي است كه بشر با آن آشنا شده است و به همين دليل برخي از صاحبنظران معتقدند كه شيشه بايد به عنوان (مايع فوق تبريد شده)* چهارمين حالت ماده در كنار سه حالت ديگر، جامد، مايع و گاز ياد شود. چرا كه هيچ ماده ديگري نيست كه به اين اندازه قوي يا به اين اندازه ضعيف، تا اين حد زيبا و در عين حال اين قدر كاربرد داشته باشد. شيشه گري دستي در ايران از هزاره اول قبل از ميلاد تاكنون به رغم فراز و فرودهاي فراوان، عرضه كننده آثاري تازه و زيبا در عرصه هنرهاي دستي ايران بوده، ضمن آنكه هنرهاي تكميلي روي شيشه هم طي قرن هاي مختلف و نيز در حال حاضر پديدآورنده محصولات جالب و باارزش هنري براي هنردوستان بوده است.
    به اعتقاد باستان شناسان، شيشه هايي كه روزگاري پيش از تولد آينه ها در قالب اجسام دست ساز اوليه شفاف و شكننده، روايتگر چهره آدمي بوده اند، نخستين بار در خاورميانه كشف شده اند و كاوش هاي باستان شناسي در شهرهاي لرستان، شوش و حسنلو، نمايشگر سابقه كهن اين هنر صنعت در ايران است. شيشه در ابتدا به صورت توده اي و فشرده بدون شباهت به ظروف مصرفي استفاده مي شده است و در دوره هاي بعد به مرور تكامل يافته تا دوران سلجوقيان و مغول ها كه ظرف هاي شيشه اي با تزئينات و تراش و نقش به آن افزوده مي شود و طي تحولات تاريخي دوران هاي مختلف پادشاهي در ايران پيش مي رود تا امروز كه به سند كارشناسان اداره صنايع دستي، تهران و ري، اصلي ترين مكان فعاليت شيشه گري است و از گذشته كارگاه هاي بسياري در آن فعاليت داشته اند كه دليلش معادن سيليس نزديك به اين دو شهر است، هرچند كه همچنان مردم گوشه و كنار كشور ازجمله ميمند، قمصر، شيراز و جهرم نيز فعاليت هاي پراكنده كارگاهي شيشه گري خود را حفظ كرده اند.
    به سند تاريخ نگاري هاي دانشگاه آكسفورد، در دوران حكومت ساسانيان ايران و مقارن آن حكومت بيزانس روم، هنر شيشه گري و تكنيك هاي ايراني آن به اروپا مي رود و سير پيشرفت و تحولش با ارتباط و برخورد با مسلمانان تا قرن هاي نوزده و بيست دنبال مي شود. تراش شيشه چند جداره از سبك هاي شيشه گري اصيل ايراني است كه به اروپا راه يافته و امروزه يكي از سبك هاي رايج شيشه گري آ نها نيز به شمار مي رود.
    اما پس از قرن بيستم كه صنعت و ماشين، خود را به تمام عرصه هاي دستي و سنتي تحميل مي كند و جايگزين انسان كارگر مي شود، علاوه بر مزيت هاي ايجاد سرعت و توليد انبوه و صرفه هاي اقتصادي، زيان هاي جبران ناپذيري را نيز بر بدنه توليد كارگاهي و به ويژه هنرهاي دستي كه جزئي از فرهنگ هر جامعه اي است، وارد آورده كه شيشه گري نيز از آن جمله است و نشانه هاي آن هم به روشني ديده مي شود.
    تنها يك موزه شيشه (آبگينه) براي سرزميني كه خود يكي از پديدآورندگان اين ماده اعجاب انگيز بوده است، پيشي گرفتن فلز، پلاستيك، چوب، ملامين و مواد ديگر از شيشه در ظروف كاربردي و مصرفي، عدم حمايت دولتي حتي با وجود سازمان صنايع دستي ايران، گم شدن اهداف اوليه و در بدو تاسيس سازمان صنايع دستي جهت سامان به هنرهاي ازيادرفته، تعطيلي نمايشگاه هاي ايراني در كشورهاي ديگر، جايگزيني روش هاي مدرن تراش (ليزر و سندبلاست) به جاي تراش با سنگ و اسيد، جشنواره هاي فصلي كمرنگ داخلي و خارجي، عدم حضور فعال در عرصه هاي دانشگاهي به ويژه در ميان رشته هاي صنايع دستي و... صنعت و ماشين، شهرها را روزبه روز آلوده تر مي كند و امروز كه حفاظت از محيط زيست، وظيفه قانوني و وجداني انسان ها و دولت ها و نيازمند عزمي ملي و جهاني است، نيز با وجود توان بالاي صنعت دست و هنر سنتي براي توليد انبوه، اما دولت ها در عدم حمايت خود از اين گونه كارگاه ها پافشاري مي كنند و هنري چون شيشه كه بدون پشتيباني نهادهاي دولتي و خصوصي پاي لنگان خود را به خارج از مرزهاي كشور رسانده است مورد استقبال بي نظير اروپاييان و آمريكايي ها قرار گرفته و هنرمندان ايراني هم به خاطر عدم استقبال داخلي علاقه مند به حضور در بازارهاي بين المللي شده اند. نباشد روزي كه استفاده از شيشه هم چون بسياري از هنرها و ابزار و توانايي ها با وجود خاستگاه ملي اش به فرهنگي غيرملي تبديل و پس از سال ها مصرف خارجي، روزي دوباره با شكل و طرح و سبك و روش و ماده اي نو از سرزمين هاي ديگر به خودمان تحميل شود. اين آينده تاريك دور نيست. يك دست ليوان ماشيني، بهايي كمتر از يك چهارم نوع مشابه دستي اش دارد! تصورات ذهني خود را گسترش دهيم، شيشه شكستني است.
    * مايعي كه حرارت و دماي آن بسيار پايين آمده است

  6. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #44

    پيش فرض

    سير تاريخي هنر شيشه گري را بيان کنيد؟

    قديمي ترين نمونه ها از شيشه هاي دست ساز در خاورميانه پيدا شده است. باستان شناسان معتقدند که سومريها در هزاره سوم قبل از ميلاد با شيشه، آشنايي داشته اند. گيرشمن بطريهاي شيشه اي زيادي از حفاريهاي معبد چغازنبيل به دست آورده است. از زمان هخامنشيان، شواهد اندکي براي استفاده کلي از شيشه در دست است. آثار شيشه اي کهن نشان مي دهد که تا قبل از سده اول پيش از ميلاد، از شيشه فقط يه حالت توده اي استفاده مي کرده اند. با کشف اشياي شيشه اي زمان پارتها و ساسانيان مي توان گفت صنعت شيشه سازي در ايران رواج کامل داشته و از دو روش ساخت «دميدن در قالب» و «دميدن آزاد» استفاده مي شده است. از دوره سلجوقيان تا دوره مغول ظرفهاي شيشه اي بسيار زيبا با تزئينات مختلف به صورت مينايي، تراشيده يا با نقوش افزوده از کوره شيشه گران شهرهاي مختلف ايران بيرون مي آمد.

    خاصه شيشه گري كه يكي از كهن ترين هنرها و صنايع چشم نواز و بي بديل است. نشانه هايي از شيشه گري طي دوران هاي نخستين حيات بشر اوليه در كاوش هاي باستان شناسي در منطقه <شوش> خوزستان و سپس آبادي <حسنلو> در نواحي جنوب شهرستان اروميه به دست آمده است. اين اثري كهن و شكيل ولي شفاف كه توسط استادكاران و صنعتگران ايران باستان آفريده شده است، همچون اجسام ديگر مانند سكه، كتيبه، سفال و كوزه از فرهنگ درخشان اين سرزمين كهن داستان ها در نهان دارد. اريستو فانس يوناني كه در سال 425 قبل از ميلاد به سرزمين فارس آن روزگار سفر كرده بود، در سفرنامه خود از قطعه هاي هوش ربا و خيره كننده جام هاي بلورين در نزد مردم فارس به هيجان آمده بود. چرا كه او تا پيش از آن چنين وسايلي نديده بود.

    چند قرن بعد از سفر اريستوفانس به سرزمين فارس، مردم يونان مجسمه اي از <زئوس> تراشيدند كه انگشتان <زئوس> بلوري بود. اين مدرك قابل اعتمادي است كه مردم جهان صنعت بلورسازي و شيشه گري را از ايرانيان آموختند. مواد اوليه ساخت جام هاي بلور در آن زمان به تحقيق تاريخ نگاران يوناني به صورت شمش از ايران به يونان حمل مي شده است. پس از آن با همت اساتيد شيشه گري ايراني كارخانه عظيم بلورسازي در شهر <المپيا> به كار افتاد. در سال 1937 ميلادي محقق برجسته اروپايي <پل فوسينگ> اظهار داشت كه پژوهش دامنه دار صنعتگران مؤيد آن است كه بين قطعات بلور موجود در موزه كهن بريتانيا و بلور ايران باستان كه اريستوفانس به آن اشاره كرده است ارتباط تنگاتنگي وجود دارد.

    <آستن.اچ. لاپارد> در سال 1840 ميلادي هنگام حفاري هاي باستان شناسي در اراضي <نيمرود>، شهر كهن مملكت باستاني آشور واقع در جنوب شهر موصل عراق، چندين ظرف شفاف بلورين كشف كرده است كه مسلماً به شناخت بازار گسترده صادراتي جام هاي بلور ايراني در زمان باستان كمك فراوان مي كند. به علاوه از حفاري هايي كه بعدها در نيمرود و تخت جمشيد و همچنين اراضي مجاور اين دو محل به عمل آمده، مقاديري ظروف بلورين سالم و بدون عيب و ايراد، ساخت ايران كشف شده است. در موزه قديمي متروپوليتن جام بلوريني از دوران باستان ايران به معرض تماشاي عموم گذاشته شده است كه صنعتگران قديمي اين جام بسيار ارزشمند و گرانبها را با نبوغ ويژه نخست طراحي كردند و آنگاه با قريحه مثال زدني آن را پديد آوردند.

    اين جام شفاف به ارتفاع 7/5 و با قطر 4/15سانتيمتر و عاري از حباب هوا، بدون رنگ اما درخشنده و جذاب ساخته شده است. تماشاگران مشتاق و كنجكاو اگر از زاويه مشخصي به جام دست ساز ايران باستان نظاره كنند، رنگ آن با شگفتي متمايل به سبز كمرنگ به نظر مي آيد. براساس نوشته كنار غرفه اي كه جام در آن نگهداري مي شود، اين جام بلورين در حفاري ها به صورت چهار قطعه بزرگ و چندين قطعه كوچك به دست آمده است، اما بعد آنها را به صورت اوليه مرمت كرده اند. متاسفانه يك قطعه كوچك همراه جام در موزه مزبور مفقود شده است؛ اما كارشناسان شيشه گري اين موزه، از پلاستيك بدون رنگ ولي شفاف، قطعه گمشده را با دقت مرمت كرده اند. به علاوه با استفاده از وسايل مكانيكي، تمامي فساد تدريجي و گردوغبار طول قرون و اعصار متمادي كه بر اين جام نشسته بود، زدوده شد.

    به نظر كارشناسان خبره موزه، احتمالاً جام مزبور از يك قطعه بلور به شكل ديسك كه توسط حرارت آن را به صورت خميري درآورده و بعد با مهارت و استادي ويژه فرم دلخواه به آن داده اند، ساخته شده و هر نوع آذيني در شكل ظاهري آن مانند تراش در بخش هاي داخلي و خارجي بعداً انجام گرفته است. نماي خارجي آن با تعداد بيست گلبرگ زيبا كه سپس در بخش انتهايي به يك دايره كوچك متصل شده اند تزيين يافته است. اين دايره با هشت گلبرگ كوچك و زيبا آراسته شده و در قسمت بالايي جام، دو نوار متصل به گلبرگ ها به صورت شيار تراشيده شده است
    اين جام بلورين عهد باستان را مي توان با چهار ظرف همراه مكشوفه در موزه مشاهده كرد و لذت برد.

    تراش روي شيشه هنري است براي تكميل شيشه هاي دست ساز،البته بنا بر سليقه صنعتگر و در صورت لزوم كه با ايجاد نقوش ، باعث زيبايي خاصي در ظروف مي شود .
    اين هنر در همدان از سال 1374 با ايجاد مركز آموزش تراش شيشه صندوق حمايت از فرصتهاي شغلي تعدادي از علاقمندان جذب اين رشته شده آموزشي كارگاههاي كوچك خانگي داير كرده اند.
    مراكزي همچون مراكز فني وحرفه اي در شهرستانهاي ديگر استان به برگزاري اين كارگاهها پرداخته اند.

    تراش روي شيشه ، چون به فضاي بزرگ و ابزار پيچيده اي نياز ندارد ، به راحتي آموزش داده مي شود. طبق آخرين گزارش 72 نفردراستان به اين رشته هنر-صنعت مشغولند دستگاههاي مورد نياز تراش شيشه به يكديگر شبيه هستند،اما هر كدام كار ويژه اي را انجام می دهند.

    دستگاهها از اين قرارند:
    دستگاه تراش
    دستگاه كنگره زني
    دستگاه پرداخت
    دستگاه فرز
    آسياب

    سرعتهاي اين دستگاهها متفاوت است و نوع سنگ و دانه بندي آنها با هم فرق دارد. در ضمن رشته هايي كه هم اكنون بعضي نيمه فعال ، و بعضي بسيار محدود در استان همدان ، انجام مي شود . رشته هاي هنر-صنعت زير است :
    معرق ، مشبك ، ساخت ساز سنتي ، قاب سازي ، مرواربافي ، خراطي ، حكاكي روي چوب ، چرم وسفال ، نقاشي روي سفال ، كاشي سازي ، معرق كاشي ، مجسمه سازي سفال وگچ ، كتيبه نگاري (كاشي هفت رنگ) ، دباغي ، معرق چرم ، صنايع تكميلي و تلفيقي ، توپ دوزي ، نقاشي روي چرم ، نگارگري ، نقاشي روي چوب ، نقاشي زير لعابي ، انواع گلهاي تزئيني ، شمع سازي ، مصنوعات فلزي(فرفورژه) ، قلمزني كاري ، ورشوسازي ، مسگري ، زنجيرسازي ، طلاسازي ، ساخت مليله طلا و نقره ، رفوگري فرش ، نقاشي روي شيشه ، نقشه كشي فرش، خطاطي ، تذهيب ، آينه كاري ، شيشه گري ، مات كاري روي شيشه ، جاجيم بافي ، گيوه بافي ، گيپوربافي ، مكرومه بافي ، قلاب بافي ، مرواريد بافي ، مرواريد دوزي ، سوزن دوزي ، پولك دوزي ، سرمه دوزي ، چهل تكه دوزي ،مليله دوزي ، يراق دوزي ، عروسك سازي ، چاقو سازي ، منجوق دوزي و قفل سازي. در ضمن رشته هاي منسوخ شده پوستين دوزي ، نقاشي روي سنگ هستند.

  8. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #45

    پيش فرض


    مواد و مصالح شيشه گري

    1. عناصر پايه :

    سيليس يا اکسيد سليسيم ماده اصلي تمام توليدات شيشه است که به صورت شن، سنگ چخماق يا سنگ چيني وجود دارد. اکسيد بوريک به عنوان عنصر اصلي در ساخت شيشه استفاده مي شود.

    2. عناصر ذوب کننده :

    اين عناصر مانند سود به صورت کربنات سديم، سولفات سديم، استات سديم نقطه ذوب سيليس را پايين آورده، به ضمير شيشه حالت قليايي مي دهند.


    3. عناصر تثبيت کننده :

    براي مخلوط شدن بهتر مواد اصلي و ذوب کننده و همچنين جلوگيري از حل شدن شيشه در مواد مختلف از اين مواد استفاده مي کنند. کربنات کلسيم از رايج ترين مواد تثبيت کننده است.

    4. عناصر سفيد کننده :

    براي خنثي کردن يک رنگ در خمير شيشه از رنگ ديگر استفاده مي کنند؛ مثلاً براي خنثي کردن قرمز از سبز استفاده مي کنند.

    وسايلي که در کارگاه شيشه گري مورد استفاده قرار مي گيرد

    1. بوري (ميله دم) :

    لوله توخالي و فولادي به طول 120 تا 150 سانتي متر و قطر 5/1 تا 2 سانتي متر است که براي برداشتن شيشه مذاب از داخل کوره به کار مي رود.


    2. سنگ کار :

    از جنس سنگ يا فلز بري گرم کردن مواد روي ميله دم استفاده مي شود.


    3. قاشق چوبي :

    به صورت ملاته گير که هميشه خيس است و نقش قالب را دارد.


    4. دستگاه آب :

    حوضچه فلزي مکعب مستطيل که داراي آب است.

    روشهاي ساخت شيشه

    1. روش فوتي

    2. روش فوتي قالبي

    3. روش پرسي

    روش فوتي

    برداشت ماده مذاب را کوره به وسيله بوري يا ميله دم که قبلاً گرم شده، ثابت کردن ماده مذاب روي نوک ميله، مرمري کردن يا ورز دادن و چرخاندن آن روي ميز کار و گرد کردن آن، دوباره گرم کردن خمير شيشه روي سر ميله، دميدن در ميله و ايجاد حباب کوچک در وسط خمير سر ميله، سرد کردن خمير تا جايي که سرخي خود را از دست دهد، برداشت مجدد خمير از کوره و ثابت کردن آن روي ميله دم، قاشقي کردن خمير سر ميله يا يکنواخت کردن آن، کارهايي است که بايد انجام شود تا استاد کار ساخت شيشه را آغاز نمايد. از اين مرحله به بعد استاد کار ميله دم را گرفته، به چرخش درمي آورد تا شکل اوليه ظرف را بسازد. سپس آن را به دستِ پا قالبي ساز مي دهد تا شياري در محل اتصال شيشه و ميله فلزي واگيره ايجاد کند. سپس از آن واگيره گير ميله واگيره را به ته ظرف مي چسباند و استاد کار ميله دم را از محل شيار ظرف جدا مي کند. بعد از اين مرحله، کار شکل دادن و ساخت و پرداخت دهانه و لگوي ظرف شروع مي شود. در مرحله بعد دسته و تزئينات را روي آن قرار مي دهد. در پايان ظرف را با ميله واگيره به پشت بر مي دهد تا به گرمخانه ببرد سپس کوره را خاموش مي کنند تا اشياء هم زمان با سرد شدن هواي داخل کوره خنک شوند.

    روش فوتي قالبي

    در اين روش، ابتدا مقداري از مواد مذاب را با ميله دم از کوره برداشته، پس از آماده کردن و يک بار دميدن در آن مقداري مواد به آن اضافه نموده گرم مي کنند. سپس آن را در قالب قرار داده در ميله دم مي دمند تا خمير شيشه شکل قالب را به خود بگيرد. سپس از ميله دم جدا نموده، لبه کار را صاف مي کنند و آن را به گرمخانه مي برند، مانند انواع بطري، آبليمو ، گلاب و غيره.

    روش پرسي

    ساخت در قالبهاي پرس بادي نيز بيشتر براي انواع بطري به کار مي رود، به اين صورت که مقدار مناسب مواد مذاب با ميله دم از کوره بر مي دارند و آن را بسيار سريع از ميله دم جدا کرده در قالب پرس قرار مي دهند و با بستن قالب و فشار هواي وارد شده در قالب، خمير شکل مورد نظر را مي گيرد. سپس قالب را باز کرده، به سرعت شيء ساخته شده را خارج نموده، در گرمخانه قرار مي دهند.

    روش توليد شيشه رنگي

    براي رنگي کردن شيشه، در خمير آن از اکسيدهاي فلزي به ترتيب زير استفاده مي کنند:

    1. اکسيد آهن :

    رنگ سبز روشن و تيره به دست مي آيد. همچنين با افزودن اکسيد کبالت به آن، آبي خيلي کمرنگ به وجود مي آيد.


    2. اکسيد کرم :

    رنگ سبز، زرد يا آبي سبز خواهد داد.


    3.اکسيد مس :

    معمولاً رنگ سبز يا آبي سبز خواهد داد. در بعضي حالات نيز رنگ قرمز ايجاد مي کند.

    روش آب گز کردن

    شيء شيشه اي ساخته شده را بعد از انبري کردن، در مقابل حرارت کوره قرار مي دهند تا کاملاً گداخته شود. سپس آن را وارد آب کرده، به سرعت خارج مي کنند. به اين ترتيب ترکهاي ريزي در بدنه پديد مي آيد سپس آن را در کوره حرارت مي دهند تا ترکها به هم جوش بخورد. بعد از آن به تمام کردن ساخت ظرف ادامه مي دهند.

    قديمي ترين کار تکميلي و تزئين بر روي شيشه

    تراش شيشه است. در حال حاضر نيز تراش شيشه در کارگاههاي شيشه گري معمول است. براي تراش، شيشه را با ضخامت زياد و گاه دو پوست و سه پوست مي سازند و از چرخهاي سيليسي 20 تا 30 سانتيمتري تراشهاي مختلف استفاده مي کنند.

    نقاشي روي شيشه

    اين کار به دو صورت سرد و گرم اجرا مي شود. براي نقاشي سرد از رنگهاي روغني بر روي شيشه هاي مات، شفاف يا رنگي استفاده مي کنند. در نقاشي گرم از لعابهاي رنگي شيشه اي با نقطه ذوب پائين استفاده مي کنند. پودر اين رنگها به طور عام وارداتي هستند. آنها را با تربانتين مخلوط کرده، با قلم مو روي شيشه نقاشي مي کنند. سپس کار نقاشي شده را به گرمخانه برده، حرارت مي دهند تا رنگ روي شيشه تثبيت شود.

  10. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #46

    پيش فرض

    صنعت شيشه گري:

    از قديم براي نگهداري گلاب و عرقيات از ظروف شيشه‌اي استفاده مي‌شده است. بدين منظور در ميمند كارخانه‌هاييي وجود داشته كه ظرف‌هايي به شكل بطري توليد مي‌كرده‌اند. در اين كارخانه‌ها كه به نام شيشه گري معروفند، علاوه بر ظرفهاي كوچك و بزرگ نگهداري عرقيات، وسايل و لوازم بسيار جالب ديگري نيز براي تزيين خانه‌ها درست مي‌كرده‌اند.
    مواد اوليه اين كارخانه ها سنگ شيشه (سيليس) يوده كه از كوههاي اطراف تامين مي شده، همچنين سوخت مصرفي آنها نيز هيزم يوده كه باز از جنگل كوههاي اطراف تهيه مي‌گرديده .
    ظروف توليد شده جهت نگهداري گلاب ، سركه ، شراب، رب انار و ساير مايعات و تحت نامهايي چون بغلي، كپ، قرابه، كلوك، عبدالحميدخاني و غيره به بازار عرضه شده كه از بغلي و قرابه براي صادرات گلاب به نقاط دوردست استفاده مي‌شده است. برخي از توليدات جالب ديگر جهت تزيين يا سرگرمي به شكلهاي انسان، پرنده، ماهي،وساير حيوانات بطور استادانه اي توسط شيشه گران ساخته مي‌شده (از جمله آنها آب‌دزدك يا تپس است). در كنار شيشه گري حصيربافي (پزيربافي) نيز جهت توليد حصير جانبي براي ظروف و استحكام‌بخشي به قرابه ها و جلوگيري از شكستن آنها د رحين حمل و نقل رونق داشته است.
    قدمت شيشه‌گري در ميمند به زمانهاي پيش از اسلام مي رسد. تا دهه‌هاي اخير چند كارخانه شيشه گري كه هر كدام داراي چندين استاد متبحر اين كار بوده اند، در ميمند فعاليت داشتند اما با غيراقتصادي شدن توليد سنتي شيشه، صنعت شيشه گري بعنوان تهيه لوازم عرقيات از رونق افتاده است اما هنر تاريخي شيشه گري و حصيربافي بعنوان صنايع دستي جذابي مطرح و مورد توجه هستند.


    بازار كار شيشه گري در ايران:

    نكته قابل توجه اين كه صنايع دستي ايران از لحاظ تنوع در جهان مقام نخست را دارد. به گونه اي كه از 285 نوع محصول مختلف مصنوعات دستي رايج، بيش از 200 پديده در استان هاي ايران توليد مي شود. چنين تنوع محصول در عرصه بين المللي از گذشته هاي دور تاكنون موجب شده است كه فرهنگ و مذهب پاك ايراني به گونه اي اصيل به ساير كشورها انتقال يابد و ساكنان آن نقاط آداب و رسوم ايرانيان را از روي هنرهاي ظريفه بومي و سنتي بشناسند.
    در حال حاضر نزديك به 2 ميليون ايراني در روستاها و آبادي هاي دورافتاده كشور ما به ساخت صنايع دستي گوناگون مانند معرق چوب، قلمزني، سوخت نگاري، تذهيب و مينياتور، مجسمه و ظروف سنگي، سفالگري، گل سازي، حصيربافي، تراش روي سنگ، گليم، جاجيم، گبه، شيشه گري، خطاطي روي چرم و دهها رشته ديگر فعاليت مي كنند.
    شگفتا، صنايع دستي ايراني با چنين وسعت و مزيت هنوز غريب مانده و در نتيجه به جايگاه ارزشمند واقعي نرسيده است. در اين ميان تعداد زيادي از هنرمندان و استادكاران روستايي صنايع دستي، زنان سرپرست خانوار هستند كه به تنهايي كارگاه توليد هنرهاي ظريفه بومي را مي گردانند تا چرخ هاي معيشت روزمره خانوار از حركت باز نماند.

    با اين حال به علت وسعت تورم، وضع اقتصادي زندگي آنان هنوز به مطلوبيت نسبي نرسيده است.
    بيش از 80 درصد خريداران مصنوعات دلفريب دستي كشور ما گردشگران هستند. برخورداري صنايع دستي ايران زمين از نظر ساخت ابتكاري و امتيازهاي منحصر به فرد در توليد موجب شده است تا گردشگران خارجي هنگام سفر به ايران از خريد هنرهاي ظريفه بومي و سنتي شادمان گردند. به جرات مي توان ادعا كرد كه تنوع شگفت مصنوعات دستي و فرآورده هاي بومي و سنتي، دومين عامل مهم بعد از آثار كهن باستاني در جذب گردشگران اروپايي و خاور دور است.
    با اين وجود، عدم توجه به ارزش واقعي اين صنعت كه به علت گذشت زمان، پراكندگي استادكاران با نبوغ و خوش قريحه و تأثير تورم شتابنده بر روي بهاي مواد اوليه صنايع دستي موجب شده است تا اين پديده هاي به يادگار مانده از دوران كهن، امروزه در چرخه رخوت و ركود فرساينده گرفتار آيد.

    در اين ميان صنعت بافت و طراحي قالي هاي نفيس ابريشمي بر اثر زياده خواهي ها و بي توجهي به مصائب كارگران بافنده در يك سير قهقرايي افتاده و ديگر آن خلاقيت و نوآوري هميشه را ندارد. به هرحال، صنايع دستي هنري است كه از دل تجلي دارد و ذوق آفرين است. في المثل تمامي گردشگراني كه در ايام تعطيلات نوروزي 86 به شهر زنجان سفر كردند با شگفت انگيزترين صنعت دستي در اين شهر مواجه گرديدند.

    مي دانيم كه زنجان مهد آفرينش انواع صنايع ماندگار دستي است. چند ماه قبل از تعطيلات نوروزي 86 جمعي از استادكاران هنرمند زنجاني، طرح ساخت بزرگترين چاروق جهان را كنار موزه اين شهر به اجرا گذاشتند كه ديدار اين هنر بومي ظريفه مايه مسرت خاطر گردشگران را فراهم ساخت. براي دوخت چاروق 11 كيلوگرمي به طول يك متر و 60 سانتيمتر، ارتفاع 70 سانتيمتر و عرض نيم متر، حدود 10 متر چرم ورني را به كار گرفتند.
    20متر نوار شكيل تزئيني، نيم كيلو ابريشم، پنج متر قدك، چهار كيلوگرم چسب، 250 گرم مفتول نقره اي، پنج متر پارچه متقال و مقداري فنر آهني نيز در ساخت اين چاروق منحصر به فرد استفاده شده است.
    بر روي چاروق مزبور نقوشي از گنبد سلطانيه، مزار شهريار، ميدان آزادي، مقبره هاي كورش، باباطاهر، عمرخيام و قابوس وشمگير برجسته سازي شده و اين حركت نشانه آن است كه ساخت ابتكاري هنرهاي دستي با خون ايراني عجين گرديده است

  12. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #47

    پيش فرض

    معرق:

    انواع معرق چوب ( از لحاظ شیوهء اجرا ) :
    1. معرق روی چوب
    2. معرق داخل چوب
    1. انواع معرق روی چوب :
    الف)
    معرق رویه کوبی : این شیوه قدیمی ترین نوع معرق شناخته شده در ایران است . برای اجرای این شیوه قطعات نازک چوب بر اساس الگو دوربری میشود و سپس انها را بر اساس طرح مورد نظر بر روی سطحی چوبی مانند در با میخ نصب میکنند . اشکال مورد نظر در این شیوه اکثرا" هندسی هستند .


    ب)
    معرق زمینه چوب ( که به چوب در چوب نیز معروف است ) : در این شیوه قطعات تشکیل دهنده متن و زمینه هر دو از چوب میباشد و از جمله دقیق ترین شیوه های معرق بشمار میرود .در متن این شیوه ازمعرق, متن هم میتواند از جنس چوب باشد هم مصالح دیگر معرق ( صدف طبیعی و مصنوعی , استخوان شتر, عاج طبیعی ومصنوعی که به نامهای شبه عاج و فیبر مصنوعی نیز شناخته میشود , فلزات و خاتم ) در این شیوه زمینه به شکلهای مختلفی اجرا میشود . چنانچه میتوان تمام زمینه را از چوب یک تکه یا چند تکه اجرا کرد .

    ج)
    معرق روکشی : به معرقی گفته میشود که که با روکش ساخته میشود ( از نظر ظاهری این شیوهء معرق تا حد زیادی شبیه به شیوهء زمینه چوب است ) ولی در اینجا فقط از روکش استفاده میشود .از انجا که روکش ها ضخامت کمی دارند می توان برای برش انها از قیچی یا کاتر استفاده کرد . البته برخی استاد کاران برای تولید انبوه تعدادی روکش را روی هم گذاشته و انها را با کمان اره میبرند . به دو دلیل این شیوه از کیفیت خوبی برخوردار است زیرا قطعات بریده شده از روکش بدون فاصله کنار هم و در جای خود قرار میگیرند و همچنین از دوام زیادی برخوردار است . از نظر هنری گر چه هر گونه طرحی بوسیلهء این شیوه قابل اجراست ولی از انجا که روکش ها از رنگ و نقش های طبیعی محدودی برخوردارند بهتر است با این شیوه طرح های ساده تر اجرا شود .

    د)
    معرق رزین دار: منظور از معرق رزین دار این است که به جای برخی قطعات از رزین ( پلی استر ) استفاده میشود . از انجا که رزین معمولا" در زمینهء معرق بکار میرود و متن از چوبهای مختلف و مصالح دیگر می باشد به این شیوه معرق زمینه پلی استر نیز میگویند .

    2. انواع معرق داخل چوب:

    الف)
    معرق جای گزینی : این شیوه به معرق سنتی معروف است . در این شیوه معرق زمینه همیشه از جنس چوب است ولی در متن علاوه بر انواع چوب از استخوان شتر, خاتم , فلزات , صدف و عاج نیز استفاده میشود . برای ساخت این نوع معرق ابتدا بر اساس طرح قسمتهایی از چوب زمینه با بازارهای منبت کاری به عمق حدود 3 mm کنده کاری میشود سپس چوب و مصالح دیگر که ضخامتی حدود 3mm دارند در محلهای خود نشانده میشوند .


    ب)
    معرق نازک کاری : این نوع معرق را میتوان ترکیبی از شیوه های زمینه چوب , روکشی و خاتم مربع دانست . در این شیوه طرح ها به صورت سنتی و بخصوص شطرنجی اجرا میشود . ضخامت قطعات معرق بکار رفته در این شیوه کمتر از معرق معمولی یا به عبارتی کمتر از 3 mm و حدود 2mm است . به همین دلیل به ان معرق نازک کاری گفته میشود . در این شیوه از رنگهای محدود تری استفاده میشود تا ریزه کاریها بخوبی خود را نشان دهند .

  14. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #48

    پيش فرض

    معرق:

    سابقه معرق کاری:

    معرق كاري كاشي در دوره سلجويان يعني از قرن 6 هجري به سمت كمال رفت و متداول گرديد. در قرن هشتم هجري هنرمندان معرق كار به مراتب از هنرمندان عهد سلجوقي جلو افتادند، در اين قرن موفق شدند بر ظرافت آثار کاشی معرق بیفزایند و لطيف ترين و زيبا ترين اشكال بنايي و هندسي را در مجموعه اي از رنگ هاي زيبا و براق كه بیشتر در فنون و صنايع شرقي خصوصاً ايراني ديده مي شود، نمايش دهند. دوره تیموری اوج اعتلای این هنر در ایران می باشد در اين دوره مراكز مهم ساخت کاشی معرق شهرهاي تبريز، يزد، كاشان ،هرات، سمرقند و اصفهان بودند. وجه تشابه معرق کاشی و معرق چوب در شیوه کار آنهاست که در هر دو مورد نقشها از ترکیب قطعات رنگی جنس مورد نظر شکل می گیرد. با ورود كمان اره به ايران معرق چوب توسعه يافته و با گذشت زمان رو به تكامل رفته به گونه ای كه امروزه انواع و اقسام معرق ها با زمينه هاي مختلف و با رنگ آميزي هاي متفاوت توليد شده و حتي به خارج از ايران نيز صادر مي شود.

    معرق كاري چوب:
    معرق كاري چوب عبارت است از ايجاد نقوش و طرح هاي مختلف كه از كنار هم قرار دادن چوب در كنار يكديگر به وجود مي آيد كه بر دو نوع است معرق برجسته و معرق تخت يا صاف
    در معرق برجسته نقش و طرح مورد نظر را بالاتر از سطح چوب قرار مي دهند و سپس اطراف آن را تزئين مي كنند ولي در معرق تخت يا صاف ابتدا نقش و طرح مورد نظر را بر روي سطح قرار مي دهند و داخل طرح را خالي مي كنند و سپس نقش ايجاد شده را با چوب هاي رنگي و يا صدف مي پو شانند. در معرق چوب از چوب هاي مختلف ، استخوان عاج ، صدف، خاتم و ... استفاده مي شود و در غايت تصويري كه داراي رنگ طبيعي مي باشد به دست مي آيد و در بعضي موارد نقشهايي طبيعي از رگه هاي طبيعي چوب به وجود مي آيد. .
    معرق كاري چوب از جمله صنایعی است که با تلفیق هنر و تكنيك ( فن برشكاري، انتخاب چوب و رنگ كاري)ایجاد می شود. منابع مختلف، معرق چوب را در ايران، هنری جوان و جديد دانسته و قدمتي 90 ساله برای آن تعیین می نمایند. از کاوشهای باستان شناسی از منطقه «شهر سوخته» شانه ای چوبی به دست آمده، که با استفاده از دو نوع چوب مختلف به اشکال گوناگون بریده شده و بوسیله نوعی صمغ درخت به هم متصل شده اند. بنا بر این می توان قدمتی 4000 ساله برای آن در نظر گرفت. این هنر در كشورهايي چون چين ، هند و ...، به صورت هاي مختلف وجود داشته است .
    دو نكته اساسي در معرق چوب وجود دارد؛ اول انتخاب چوب مي باشد كه بايد خصوصیاتی نظير رنگ، نقوش پيچ خوردگي ها، گره ها و غدد(لوپ و بروسن ) را در نظر داشت. چوبها داراي رنگ هاي متفاوت مي باشند مثل: گردو كه قهوه اي روشن و تيره مي باشد يا توت كه زرد و عناب كه قرمز مي باشد. بعضي چوب ها مانند عناب دو رنگ مي باشند و چوبهایی كه بيرون آنها رنگ روشن تر و درون آنها رنگ تيره تري دارد، مقاومت بيشتري داشته و سخت تر از چوب هاي روشن برش مي خورد. دوم برش چوب ها مي باشد كه بايد به تناسب تابلو از تيغ اره هاي مناسب استفاد شود و درزها به هم چفت شوند.
    معرق چوب بر اساس زمینه نیز بر دو نوع تقسیم می شود :
    1- معرق زمينه چوب. 2- معرق زمينه رنگ.
    معرق زمينه چوب خود بر 4 نوع مي باشد:
    الف- زمينه پازلي ب- زمينه پاركتي ج- زمينه آجري د-معرق روكشي.
    معرق زمينه رنگي كه زمينه آن به رنگ هاي مختلف مي تواند باشد و لي معمولا زمينه مشكي مي باشد اگر معرق آميخته به خاتم شود به آن معرق خاتم مي گويند و در صورتي كه منبت به كار رود به آن منبت معرق مي گويند.

  16. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #49

    پيش فرض

    هنرمنبت كاري:

    كلمه ي منبت به معني كنده كاري روي چوب مي باشد و منبت كار كسي است كه روي چوب عمل كنده كاري را انجام مي دهد. اين فن ، سابقه اي بسيار طولاني دارد؛ تا حدي كه آغاز تاريخ منبت را مي توان به زماني نسبت داد كه انسان براي اولين بار با ابزارهاي تيز و برّنده آشنا و چوب را تراش داده است .
    منبت كاري در ايران پيشينه اي بسيار طولاني دارد و يادگاري از دوران گذشته مي باشد كه براي رسيدن به مراحل فعلي راهـي بس طولاني را پيموده است و شـايد بتوان گفت كه تاريخ منبت كـاري در ايران به زماني مي رسد كه ايرانيان با مصارف گوناگون چوب آشنا شدند ؛ و با اين توضيح در واقع نمي توان تاريخ منبت كاري را جدا از تاريخ استفاده چوب دانست.
    باستان شناسان و مورخان تاريخ ، استفاده از چوب براي ساخت خانه ها را در ايران مربوط به 4200 سال پيش از ميلاد مسيح دانسته اند كه مقارن با عصر حجر و دوراني كه بومي ها قبل از مهاجرت آريايي ها در ايرن زندگي مي كردند، مي دانند.

    قطعات چوبي در يكي از مقبره هاي شهرستان فسا، در استان فارس، به دست آمده كه مربوط به 5000 سال قبل بوده و نشان دهنده ي اين است كه ايرانيان باستان از چوب براي ساخت ابزارهاي مختلف استفاده مي كرده اند.
    استفاده از چوب در زمانهاي مختلف در ايران مرسوم بوده و در كشاورزي ، خانه سازي و همچنين ساخت آلات و ابراز استفاده مي شده است. از ظهور سلجوقيان تدريجاً استفاده از چوب شكل عوض كرده و كنده كاري روي چوب مرسوم شده كه متأسفانه نمونه هاي چنداني از هنر صنعت چوب ِ در اين دوره در دست نيست؛ ولي با توجه به دو قطعه از يك منبر ساخته ي قرن 12 ميلادي كه مربوط به اواخر دوره ي سلجوقيان است و هم اينك در موزه نگهداري مي شود ، درمي يابيم كه تزئين چوب با گل و بوته هاي برجسته و فرو رفته (شبيه به منبت امروزي) رواج داشته است. آثار صنعت منبت كاري در دوره ي چنگيز و تيمور نسبتاً بيشتر است و نقوش ايراني و طرح هاي چيني فراواني به چشم مي خورد، از آثار اين دوره مي توان منبر مسجد نائين به تاريخ سال 711 هجري قمري و مرقد حضرت عبدالعظيم در شهرري را نام برد كه با اشكال هندسي و برگ هاي مدور تزئين شده است .

    در عصر تيموريان شيوه ي منبت كاران دوره ي مغول ها ادامه يافت و از نمونه هاي خوب اين دوره " دو لنگه ي در " متعلق به نيمه هاي دوم قرن پانزدهم ميلادي (قرن 9 هجري قمري) است كه در موزه متروپوليتن نگاهداري مي شود. رُويه ي اين دولنگه در، به قطعات مربع تقسيم و داخل هر كدام نيز تقسيمات ديگري شده و تزئينات آن عبارت است از اشكال هندسي و برگهاي ظريفي كه معمولاً تذهيب كاران دوره تيموري از آنها استفاده مي كردند. در دوره ي زنديه و قاجار، منبت كاري رو به انحطاط رفت و ساختن درهاي منبت و قطعات بزرگ ، جاي خود را به قطعات كوچكتر مانند رحل قرآن و قاب آئينه داد.
    به طور كلي آثار معتبري از گذشتگان در دست نيست و علت آن امر را مي توان عمر كوتاه چوب كه به مرور از بين مي رود و همچنين عدم نگهداري درست وسايل چوبي به دليل نبود مواد و وسايل حفاظتي (مانند لاكها و رنگهايي كه امروزه استفاده مي شود) دانست. ولي با اين حال ، آثار نسبتاً قديمي از منبت كاري در كشور ما به جاي مانده كه بيشتر بر روي در مقبره ها، منابر و در مساجد انجام شده و دليل سالم ماندن آن نيز به خاطر احترام مذهبي مردم به اين اماكن مي باشد كه قدمت بعضي از آنها به 1000 سال هم مي رسد.
    در حال حاضر منبت كاري در گوشه و كنار ايران رواج دارد و مي توان گفت كه در شهرهاي تهران، اصفهان، شيراز، آباده، شاهرود و ... نسبتاً منبت كاري بيشتر انجام مي شود. طرح هاي اصيل ايراني شامل اسليمي ها، ختايي، گل و بوته، گل و مرغ و ... مي باشد كه تدريجاً انواع طرح هاي خارجي مانند گوشواره اي، فرشته اي و ... جاي آن ها را مي گيرند.
    باستان شناسان و مورخان ، تاريخ استفاده از چوب براي ساخت خانه ها در ايران را مربوط به 4200 سال پيش از ميلاد مسيح دانسته اند كه مقارن با عصر حجر است يعني زماني كه بومي ها قبل از مهاجرت آريايي ها در ايران زندگي مي كردند .

  18. 4 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #50

    پيش فرض

    تاریخچه معرق:

    معرق در معنای کلام " اصولا" هر چیز رگه دار را گویند " . ولی مفهوم ان در این نوع بخصوص هنر ایجاد نقشها و طرحهای زیبایی است که از دوربری و تلفیق چوبهای رنگی روی زمینه ای از چوب یا پلی استر سیاه یا رنگی شکل می گیرد .

    پیدایش تاریخی این هنر به درستی مشخص نیست ولی از تطبیق ان با هنر کاشی کاری بدون شک رابطه این دو هنر را درمیابیم .برای اشنایی با ریشه این هنرصحبت از تاریخ تکوین کاشی معرق به میان می اید و به عنوان مقدمه از گنبد سرخ مراغه که در زمان ایلخانان ساخته شده می توان یاد کرد . این گنبد نوع بسیار سادهء کاشی کاری بدین سبک است . کاشی کاری در دوران مغولان نیز به همین منوال بود و تداوم ان در عصر صفوی به اوج شکوفایی خود رسید اثاری ارزنده در هنر کاشی کاری پدید امد . این پیشرفت در زمان افاغنه و زندیه رو به افول نهاد . در دوران قاجاریه نیز کاشی کاری معرق تقلیدی ناقص از اثار گذشتگان بود . تا این دوران نقشهایی که در کاشی کاری معرق به کار برده می سد نقشهای اسلیمی بود . اما با سفر عده ای از هنر مندان به اروپا و گرایش به هنر و فرهنگ اروپایی تغیراتی و دگرگونی های بسیاری در نقشهای کاشی کاری به عمل امد و از ان پس طرح انسان و دیگر اشکال مانند اسلحه جنگی در هنر کاشی کاری دوران قاجاریه نمایان شد .
    از ان دوران تا به امروز این هنر چونان گذشته رونق نداشته است و تنها عدهء قلیلی از هنرمندان درزنده نگه داشتن این هنر کوشا بوده اند .وجه تشابه کاشی کاری معرق با معرق کاری روی چوب در شیوهء عمل است که در هر دو مورد نقشها از ترکیب قطعات رنگی جنس مورد نظر شکل میگیرد .
    یکی از نمونه های قدیمی موجود امیزهء این دو هنر در قدیمی و بزرگی است که متعلق به عصر قاجاریه است و در ضلع شمال غربی محوطهء وزارت اموزش و پرورش فعلی قرار دارد .ارتفاع این درحدود چهارونیم متروعرض ان سه متر است وسردری نیم دایره دربالای ان قرار گرفته است. هرطرف این در به سه قسمت مربع شکل تقسیم شده است:مربع بالایی ان شیشه و دو مربع پایینی چوب برجسته و مسطحی است که نقشهای اسلیمی معرق کاری شده در این قسمت جای گرفته است. سابقه ی معرق کاری و اموزش ان در اداره ی کل هنرهای سنتی به سال 1309 ه.ش. بر میگردد. در ان سال به پایمردی استاد حسین طاهرزاده بهزاد گروهی از هنرمندان نام اور هنرهای سنتی از سراسر کشور در تهران گرد هم امده و مدرسه ی صنایع مستظرفه را بنیاد گذاشتند. این موسسه از دیرباز تا به امروز با عنوانهای گوناگونی مانند :مدرسه ی صنایع قدیمه و هنرستان هنرهای ملی
    , اداره ی هنرهای ملی و مدتی نیز به عنوان یکی از واحدهای اداره ی کل افرینش ادبی در وزارت فرهنگ و هنر سابق در تعالی و تکامل هنرهای سنتی سهم بسزایی داشته است. این اداره ی کل در 1346 به اداره ی کارگاههای هنری تغییر نام داد و سرانجام درسال 1357 به عنوان یکی از واحدهای دفتر پژوهش و افرینش به حیات خود ادامه داده است. پس از پیروزی انقلاب , اداره ی مذکور به اداره ی کارگاههای هنری تغییر نام داد و فعالیتهای خود را در اداره ی کل هنرهای سنتی دنبال کرد.تا این زمان هنرجویان ان را منحصرا افراد علاقمندی تشکیل میدادند که در طی فراگیری به استخدام رسمی در می امدند . از سال 1360 به استناد موافقتنامه ی معاونت فرهنگی وقت , واحد اموزش مستقلی برای تعلیم هنریهای سنتی اغاز به کار کرد و سرانجام در سال 1362 تاسیس رسمی اداره ی اموزش این اداره ی کل , برای عموم مشتاقان به فراگیری هنرهای سنتی , سراغاز نوینی برتداوم این هنرها شد و در کنار ان کارگاه منبت و معرق به سرپرستی استاد سید کمال میرطیبی همچنان به فعالیتهای هنری خود ادامه می دهد . در طی سالیان , معرق همپای حرکت زمان پیشرفت کرد و تحولات و نواوریهای مختلفی در ان پدیدار شد. برای اشنایی با مسیر حرکت این هنر به اولین کارگاه منبت و معرق که در سال 1310 تحت سرپرستی استاد احمد امامی تاسیس شد باید اشاره کرد و همچنین از اساتید متقدمی چون پرویز زابلی , عباس شهمیرزادی علی و خلیل امامی و احمد رعنا یاد کرد.ابتدا اهم فعالیت ان کارگاه , منبت کاری بود و به تدریج در کنار ان هنر معرق پای گرفت. این هنر در اغاز برای تزیین سطح میز , بوفه, در, تکیه گاه صندلی به کار برده می شد و تنها نقشهای اسلیمی یا گره با پنج رنگ محدود چوبهای ابنوس , فوفل , گلابی , سنجد و توت مورد استفاده قرار می گرفت و گاه برای تنوع , از برشهای خاتم برای اشباع نقشها استفاده می کردند.رنگ خاتمها به همان پنج رنگ فوق الذکر محدود بود و به خاتم چوبی شهرت داشت.

    دران ایام شیوه ی معرق کاری در مقایسه با روش امروزی بسیار متفاوت بود و بیشتر به روش معرق هندی اجرا می شد. بدین طریق که هنرمندان ابتدا به وسیله ی کارد مخصوص منبت
    , محل قرار گرفتن نقشها را روی شیء مورد نظر مطابق طرح , می کندند و سپس نقشها را از چوبهای رنگی به وسیله ی مته ای اختصاص به تعمیر چینی داشت و سوهانهای مخصوص قدیمی و اره ای به نام چکی , دوربری می کردند و در محل مقرر قرار می دادند. نخستین تاریخی که در رابطه با اشباع نقشها ی کنده شده به وسیله ی چوبهای رنگی موجود است تابلویی مربوط به سال 1313 با نقش دو سوارکار است که به وسیله ی احمد رعنا ساخته شده است و متعاقب ان تابلوی دیگری مربوط به سال 1314 با نقش یک زن است که توسط عباس شهمیرزادی اجرا شده است. هم اکنون دو تابلوی مذکور در نمایشگاه اداره ی کل هنرهای سنتی نگهداری می شوند. عباس شهمیرزادی هنگام اجرای تابلوی بعدی خود به جای کندن سطح چوب به فکر ایجاد زمینه ای در اطراف نقشها افتاد و از کنار هم قرار دادن قطعات چوب فوفل زمینه ای در اطراف نقشها به وجود اورد.این تابلو , با مقطع بیضی , نشانگر نقش دو زن بوده است. نخستین نمونه های موجود این روش , دو تابلوی مربوط به سالهای 1317 و 1319 است که نقش پیکار دو سوار با یک شیر را نشان می هد.این تابلوها در ارتباط با امتحان کلاس معرق علی وخلیل امامی است و هم اکنون در موزه ی هنرها ی ملی نگهداری می شوند. به دنبال این دگرگونیها , در سال 1316 احمد رعنا با اثر ابدعی خود به نام شکارگاه , معرق را از حالت مسطح خارج کرد و به صورت نیم برجسته مطرح گردانید که همین شیوه تا امروز با نام منبت معرق متداول است.زمینه ی فکری این نو اوری از نقشها ی منبت کاری شده ی درها ی کاخ مرمر شکل گرفت. تا سال 1334 اجرای معرق با همان پنج رنگ محدود , متداول بود و محمد طاهر امامی که در پی تنوع رنگ بیشتری در معرق بود در اندیشه ی بکارگیری مواد شیمیایی رنگی شد و جهت ازمون ,نقشهایی روی یک راکت تنیس روی میز با استفاده از مواد یاد شده به وجود اورد.
    بدین منوال در پی شناسایی گوناگونی رنگ
    , انواع چوبها ی صنعتی شناخته شد. این پی گیری همچنان ادامه دارد.

    در سال 1335 تعدادی پاراوان و بوفه ی معرق کاری شده از طرف دولت چین به دولت ایران اهداء شد که به هنگام حمل
    , تعدادی از انها خسارت دید!
    مرمت بعضی از انها با زمینه ی سیاه به محمد غفوری محول شد.وی با تهیه ماده ی سیاهی ترکیب یافته از جوهر نیکروزین
    , پارافین و لاک الکل قسمتهای اسیب دیده را ترمیم کرد. لازم به توضیح است که تا قبل از شناخته شدن جوهر نیکروزین برای سیاه کردن زمینه ی اشیای چوبی , صفحات موسیقی را می کوبیدند و سپس در الکل حل کرده و مقداری پارافین به ان اضافه می کردند و ماده ی سیاه به دست امده را به وسیله ی پنبه بر روی شیء مورد نظر منتقل می کردند.
    در ادامه ی این تحولات در سال 1344 محمد طاهر امامی تابلویی با عنوان مرغ و اشیانه به وجود اورد که مرغ تماما از جنس صدف تهیه شده و کاملا برجسته است و تنها به وسیله ی یکی از بالهایش به زمینه ی تابلو متصل شده است. وی با اجرای این تابلو به معرق تمام برجسته دست یافت.در میان اثار معرق روی چوب که تا کنون به وجود امده معرق خاتم
    , چنانکه از نامش بر می اید , ترکیبی از دو هنربیان شده است که مقام ویژه ی خود را از دیرباز حفظ کرده است. از بدو پیدایش کارگاه منبت و معرق , نوع ساده ی معرق خاتم در میان شمسه ی نقشها ی گره با همان پنج رنگ طبیعی محدود اولیه به کار گرفته می شد.
    در سال 1337 در کارگاه خاتم سازی میز تحریری با نقش سیمرغ و اژدها به سرپرستی شادروان علی نعمت تهیه شد و برای اشباع نقشهای مذکور از برشهای خاتم با رنگهای متنوع استفاده کردند که همه به شیوه ی معرق
    , دوربری و جا سازی شده بود.این تجربه انگیزه ی خلق تابلویی با طرح یک طوطی از خاتمهای رنگی شد که درسال 1342 توسط عزیزالله ویزایی , خارج از محیط کارگاهها به مرحله ی اجرا در امد و در سال 1349 اکبر سریری نخستین هنرمندی بود که از این شیوه جهت ایجاد نقش یک پرنده بر روی تابلویی استفاده کرد و بدین ترتیب این سبک معرق با نام معرق خاتم متداول شد.
    در ادامه ی این دگرگونیها در سال 1349 تابلویی به سبک امپرسیونیسم از طبیعت یک روستا که توسط رضا شهابی "یکی از شاگردان کمال الملک" نقاشی شده بود به وسیله ی محمد طاهر امامی با رعایت اصول سبک یاد شده به صورت معرق ساخته شد از ان پس تا به امروز
    , شاهد تحولاتی چند در هنر معرق بودیم.
    این تحولات عبارتند از :
    - نمایش بعد از طریق فضا سازی که تحولی در ترکیب بندی های سطح گذاشته است.(تابلو بزم درویشان).
    -استفاده از فلزات و سنگ ( تابلوگلدان گل و زنان عشایر )
    -نمایش نقش در دو سطح . ( دو پلانه )
    -نشان دادن عمق با استفاده از پولیستر. ( تابلو عقاب )

    منبع : کتاب معرق روی چوب ( مینو کریم نیا )

  20. 4 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •