Sequence 1
.
Priest Preaching: This World Is a Veil,And the Face You Wear Is Not Your Own
کشیش در حال موعظه: این دنیا همانند یک نقاب میمونه،و صورت هایی که شما دارین متعلق به شما نیست
!
People: Amen!,hallelujah
مردم: آمین،خدایاشکر!
?
Rust: What Do You Think the Average IQ of This Group,Huh
راست: در مورد میانگین بهره هوشی این جمعیت چی فکر میکنی؟
?
Marty: What Do You Know About These People
مارتی: در مورد این مردم چی میدونی تو؟
.
Rust: Just Observation And Deduction.I See A Propensity For Obesity,Poverty,A Yen Fairy Tales.Folks Putting What Few Bucks The Do Have Into Little,Wicker Basket Being Passed Around
راست: فقط مشاهده و نتیجه گیری.من تمایل به چاقی،فقر و علاقه به داستان های خیالی میبینم. این مردم همون چندرغاز پولی رو که دارن تو یه سبد میندازن و دست به دست میکنن.
.
Marty: Some Folks Enjoy Community,the Common Good
مارتی: بعضی مردم از تو جامعه بودن و کار های خوب لذت میبرن.
.
Rust: Yeah?Well,If the Common Good Has Got to Make up Fairy Tales,Then It's Not Good For Anybody
راست: جدی؟اگه کار خوب اینکه دور هم جمع بشن و داستان های خیالی سرهم کنن،اینجوری برای هیچکس خوب نیست
... Priest Still Preaching
کشیش همچنان در حال موعظه...
?
Marty: I mean,Can You Imagine If People Didn't Believe,What Thing They'd Get Up to
مارتی: میگم،میتونی تصور کنی اگه مردم این اعتقادات رو نداشتند،به چه مسائلی کشیده میشدند؟
Rust: Exact Thing they Do Now,Just Out in the Open
راست: همین کاری که الان میکنند.
.
Marty: Bullshit,It'd Be a Fucking Freak Show of Murder and Debauchery and You Know It
مارتی: چرنده،اینجوری ممکن بود قتل های عجیب و غریب و فساد اخلاقی اتفاق بیفته.
.
Rust: If The Only Thing Keeping a Person Decent Is the Expectation of Divine Reward,Then Brother,That Person Is A Piece Of Shit
راست: اگه تنها چیزی که یک آدم رو پاک نگه میداره،انتظار و امید برای پاداش الهی هست،پس برادر،اون آدم یه تیکه آشغاله.
... Priest Still Preaching
Rust: Transference of Fear and Self-loathing to An Authoritarian Vessel.It's catharsis.He Absorbs Their Dread With His Narrative.Because of This,He's Effective In Proportion To the Amount of Certainty He Can Project.
Certain Linguistic Anthropologists Think That Religion Is a Language Virus that Rewrites Pathways in the Brain,Dulls Critical Thinking
راست: انتقال ترس و از خود متنفر بودن به یک سطح استبدادانه.این تزکیه نفس هست.اون ترس مردم رو بوسیله داستان و روایت هایی که میگه جذب میکنه،بخاطر همین تاجایی که جا داره میتونه(بر روی این مردم) تاثیر گذار باشه.
بعضی از انسان شناس های زبانی عقیده دارن که مذهب،یک ویروس زبانیه و میتونه مسیر های ذهنی رو دوباره بازنویسی کنه،که باعث کاهش سطح فکری میشه.
Sequence 2
(سکانس و قضیه بالا از زبان "Rust" برای مامور بازگو میشد)
?
Detective: You Figure It's All a Scam, Huh,All them Folks
کاراگاه: یعنی تو میگی همه این قضیه یه شیادیه؟همه مردم؟
Rust: Yeah
راست: آره
?
Detective: They Just Wrong
کاراگاه: یعنی اونا به همین سادگی اشتباه میکنند؟
".
Rust: Oh,Yeah.Been That Way Since One Monkey Looked at the Sun And Told the Other Monkey "He Said For You to Give Me Your Fucking Share
.People So Goddamn Frail They'd Rather Put a Coin In a Wishing Well Than Buy Dinner
راست: معلومه،از وقتی همینجوری بوده که یک روزی یه میمون به خورشید نگاه کرد و به اون یکی میمون گفت"اون(خدا) میگه تو باید سهم لعنتتیو با من تقسیم کنی.مردم اونقدر خیال پردازن که اگه سکه ای داشته باشن اونو میندازن تو "چاه آرزوها" بجای اینکه برن با همون برای خودشون یه چیزی بخرن.