Nils : قهرمان نادم ماجرا با كلاهي قرمز رنگ كه يك سوت هم بهش وصله و در قسمت اول خيلي بي تربيته و حيوانات مزرعه رو بسيار آزار ميدهد كه خب به خاطر اينكه ما درس عبرت بگيريم توسط يه آدم كوچولو به مقياس يك صدم كوچيك ميشه . اصولا يه پسربچه غلط ميكنه شيطوني كنه ، بعله ! حالا نيلز زبون حيوانات رو هم متوجه ميشه و خب بايستي در رفت وگرنه دخلش اومده و در همين قسمت اول ماجرا ختم شده لذا استوديوي ژاپني سازنده ي انيميشن بدبخت خواهد شد !
Carrot : همستر هويج رنگ نيلز هستن ايشون كه سيب هم انگار دوست دارن . در سفر نيلز و غازي اينا همراهي شون ميكنه .
tomte : اسم خاصي نداشت يه آدم كوچولو بود كه در ادبيات فولكلوريك tomte ناميده ميشه . يه آدم كوچولوي پير بدعنق كه شوخي و جدي سرش نميشه . احتمالا براي ادب كردن نيلز خودشو سر راه نيلز ظاهر ميكنه تا نيلز رو امتحان كنه ولي نيلز بدبخت به توصيه پيره و نصيحت كتاب مقدس گوش نميده تا اون روي سگش بالا بياد . كلا اگر قرار باشه مضخرفترين شخصيت كارتوني رو معرفي كنيم يكي از گزينه هاست . جايي كه نيلز پسر خوبي شده و پشيمون ازش معذرت ميخواد ولي با اون اخماش قبول نميكنه واقعا روي اعصاب ميزنه و خب يه جور بايد 52 قسمت رو ناز بياد . اَخ بسه ديگه شناختيمش
Morton : اگه اشتباه نكرده باشم نيلز توي نسخه دوبله غازي صداش ميكرد . غازي يه غاز سفيد خونگي است كه پرواز بلد نيست . او هم از اذيت هاي نيلز در امان نيست و طنابي كه دور گردنش تا آخر مي بينيم به همين دليله . وقتي دسته ي غازهاي وحشي رو مي بينه دلش هوايي ميشه و به كمك نيلز ، كه داره از دست حيوانات عصباني در ميره ، پرواز ميكنه و به گروه غازها مي پيونده البته نيلز و كارت رو هم با خودش ميبره .
Captain Akka : آكا رئيس و جلودار غازهاي وحشي است و خيلي مهربون و مسئوليت پذيره ، همون خاكستري رنگ با موهاي سفيد . در برابر مخالفت و اعتراض غازهاي گروه قبول ميكنه تا نيلز و غازي و كارت همراهشون باشن . اين حسن اعتماد بعدا جواب ميده و نيلز بهمراه غازي در مشكلات خيلي كمكشون ميكنن .
اسامي بقيه گروه غازها هم
Gusta و
Ingrid و
Gunnar و
Dunfuin و ... اينا بود . دو تاشونم كه زن و شوهر يا هرچي بالاخره عاشق هم بودن من يادمه و ...
Smirre : گرگي به نام اسمير يا ركس يا هر چي اسمش بود ولي خيلي هوس غاز سفيد با دسر مخلوط نيلز-كارت كرده بود كه از وسطاي سفر گروه غازا دنبالشون ميكرد . انگار روي زمين قحطي بود ، خب براي هيجان و پيشبرد حوادث به درد ميخورد و اغلب يه بلايي سرش ميومد تا دلمون خونوك بشه .
خب كاراكتراي اصلي اينا بودن كه بد نيست يادي كنيم از لك لك گردن زيكزاكي كه بالاي دودكش خونه نيلز اينا سكونت داشت و هر از چند گاهي خبري از آدم كوچولوهه مياورد .