زندگي خوش و کوتاه فرانسيس مکومبر
ارنست همینگوی
" فرانسيس مکومبر را پيروزمندانه، نيم ساعت پيشتر روي دستها و شانة آشپز، پادوها، پوست شکارکنها و باربرها از حاشية اردوگاه توي چادرش آورده بودند. تفنگبرها در اين نمايش شرکتي نداشتند. وقتي بوميها او را دم در چادرش زمين گذاشته بودند، با همة آنها دست داده بود، شادباشهايشان را شنيده بود، آن وقت توي چادر رفته بود و روي تخت نشسته بود تا زنش از راه برسد... "
کد:برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید