مجموعه تلويزيوني«آخرین دعوت» به تهيهكنندگي مهران رسام و كارگرداني حسين سهيليزاده براي شبكه 2 سيما تهيه و توليد ميشود. زخمهاي رويا داستان زندگي سياستمداراني است كه پيش از رسيدن به قدرت دم از خدمت به مردم ميزنند و شعار عشق به وطن و مردم اين مرز و بوم و دفاع از محرومان سر ميدهند، اما پس از رسيدن به قدرت همه چيز را فراموش ميكنند و ارتقاي قدرت تنها هدفشان در زندگي ميشود. زخمهاي رويا استعاره روياهايي است كه به واقعيت نميرسد.
خيابان ناطق نوري. بالاخره پيدا كردم. وارد خيابان ميشوم. هوا بسيار سرد است. باران ميبارد. بوي باران به مشامم ميرسد. به راهم ادامه ميدهم. از سمت راست خيابان حركت ميكنم. كلانتري باغ فيض به چشمم ميخورد. سربازي با يونيفورم نيروي انتظامي جلوي در ايستاده است. تعجب ميكنم، چرا كه اين كلانتري سالهاست تخليه شده و صاحب ملك كه مدتي محل را به كلانتري اجاره داده، قرار است پس از به پايان رسيدن تصويربرداري سريال آن را خراب كرده و به واحدهاي مسكوني تبديل كند. از سربازي كه به صورت نمادين جلوي در ايستاده تا كسي مزاحم گروه فيلمبرداري نشود، از محل مقرر گروه ميپرسم؛ وي من را به داخل راهنمايي ميكند. وارد حياط كلانتري ميشوم. گروه به صورت پراكنده در هر گوشهاي از حياط اتراق كردهاند. چند نفري هم از مردم عادي براي تماشاي عملكرد گروه داخل حياط بودند. كمي بيشتر كه دقت ميكنم، شهرام عبدلي يكي از بازيگران سريال را ميبينم كه مشغول صحبت با بختياري، برنامهريز مجموعه است. سلام و احوالپرسي كرده و خود را معرفي ميكنم. حسابي تحويلم ميگيرند و حتي تا چند دقيقه بعد برايم يك ليوان چاي قندپهلو ميآورند. الحق والانصاف كه چاي در اين هواي سرد چقدر ميچسبد. سراغ حسين سهيليزاده كارگردان مجموعه را از بختياري ميگيرم و او ميگويد مشغول كار هستند. بختياري گوشزد ميكند كه شهرام عبدلي كارش تمام شده و مشغول آماده شدن است تا لوكيشن را ترك كند. فرصت را غنيمت ميشمارم. جلويش را ميگيرم و باوجود آن كه ماشين منتظرش است، اما به احترام يك خبرنگار منتظر ميماند. شهرام عبدلي در مجموعه تلويزيوني زخمهاي رويا ايفاگر نقش شهرام خجسته، مشاور تبليغاتي يكي از نامزدهايي است كه قصد ورود به مجلس را دارد. اين بازيگر كه با ايفاي نقش منفي وارد كار بازيگري شد، در چند بازي اخيرچون «حضور»، «گيلعاد» و «خونمردگي» ايفاگر نقشهاي مثبت است. عبدلي درباره دوره بازيگريش در تلويزيون گفت: متأسفانه بسياري از كارگردانها در انتخاب بازيگر ريسك نميكنند و آسانترين راه بازيگري را براي نقش موردنظر انتخاب ميكنند كه در كار قبلي تجربه نقش مشابه را داشته است. شهرام عبدلي نقش مثبت و منفي را قبول ندارد و با اشاره به چند بازيگر مشهور دنيا همچون رابرت دنيرو و آل پاچينو گفت: بسياري از بازيگران مشهور دنيا براي ايفاي نقش منفي خود جايزه گرفتهاند، چرا كه نقش منفي جاي كار بيشتري دارد. اين بازيگر عنوان كرد قرار نيست با بازي خود شعار تبليغاتي بدهد؛ بلكه قصد دارد بهترين نوع بازي را جلوي دوربين ببرد.
تركيب بازيگران در مجموعه تلويزيوني زخمهاي رويا به نحو احسن چيده شده است كه عبدلي با اشاره به حضور فرامرز قريبيان به عنوان بازيگر نقش مقابل خود گفت: بازيگر نقش مقابل همچون حريفي است كه اگر اين حريف خوب باشد، به طور حتم شما را بيشتر به هيجان خواهد آورد و در آن زمان است كه سعي ميشود بهترين بازي را ايفا كرد. سعي كردهام به بهترين نحو، جلوي دوربين ظاهر شوم.
الهام حميدی در كسوت يك وكيل
در اتاق گوشه سمت راست طبقه دوم، گروه مشغول آماده كردن لوكيشن مربوط به سكانس هستند. در كنار آن اتاقهاي ديگر قرار دارد كه هريك مربوط به گريم، لباس و... است. يكي از اتاقهاي ميانه طبقه دوم مربوط به اتاق گريم است. وقتي وارد اين اتاق ميشوم، دو آينه با تجهيزات گريم به فاصله كمتر از چند متر در كنار هم قرار گرفتهاند. دو صندلي سفيد پلاستيكي در مقابل آينه قرار گرفته شده است. الهام حميدي و حامد بهداد براي روتوش گريم روي دو صندلي نشستهاند. در گوشه اتاق ميايستم تا مزاحم كار گريمور نشوم. دقايقي منتظر ميمانم. روتوش گريم الهام حميدي به پايان ميرسد. چهره آرام، مظلوم و مهربانش مرا به ياد مجموعه تلويزيوني «زيرتيغ» مياندازد. حميدي در اكثر نقشها در قالب دختري مهربان، صبور، محكم و آرام ظاهر ميشود و شايد اين نوع چهره و نگاه مهربان و آرامشش كارگردانها را به اين فكر وامي دارد كه او ميتواند در چنين نقشي ظاهر شود. الهام حميدي كه معتقد است بازيگر بايد هر دو نقش مثبت و منفي را تجربه كند، تصريح كرد: به دليل چهره آرامي كه دارم، فكر ميكنم شايد اگر روزي نقش منفي ايفا كنم براي مخاطب قابل قبول نباشد و مخاطب نتواند نقش من را بپذيرد. البته گاهي اوقات با نوع گريم ميتوان چهره را تغيير داد و تا به امروز پيشنهاد نقش منفي نداشتم. اگر روزي چنين پيشنهادي داشته باشم، حتما قبول خواهم كرد. حميدي در اين مجموعه تلويزيوني ايفاگر نقش كيميا، دختري است كه در خانوادهاي سياستمدار زندگي ميكند. پدرش سياستمدار است و خودش در رشته وكالت تحصيل ميكند. به گفته وي در اين مجموعه هم نقش دختري صبور، مهربان و آرام را ايفا ميكند و تنها تلاش خود را ميكند تا حتي در نقش مثبت هم تفاوت ايجاد كند. اين بازيگر با اشاره به فن بداههگويي هنگام ايفاي نقش گفت: گاهي اوقات بداهه گويي با نظارت كارگردان اين امكان را به بازيگر ميدهد تا بهتر با نقش و ديالوگ خود ارتباط برقرار كند و اين ارتباط منجر به باورپذيري مخاطب به شخصيت ميشود. «تا پنج دقيقه ديگر تمرين آغاز ميشود»، جملهاي است كه يكي از عوامل به الهام حميدي گوشزد ميكند. همراه حميدي سر تمرين ميروم. يك ميز 6 نفره در وسط اتاق قرار گرفته است. محمد اعلامي در نقش سروان پشت ميز نشسته است و ديالوگها را براي بار آخر مطالعه ميكند. الهام حميدي با چادري بر سر كه چهرهاش را بيش از گذشته زيباتر كرده است، آرام در كنار حامد بهداد نشسته است. فيلمنامه و آن صفحه مربوط به سكانس تاخورده روي ميز قرار گرفته تا اگر هر كدام به اشتباه برخوردند، نگاهي به آن بيندازند. حسين سهيليزاده تأييد آمادگي را از تك تك بازيگران ميگيرد و شروع تمرين را اعلام ميكند. همه چيز بر اساس برنامهريزي پيش ميرود. سهيليزاده اظهار رضايت كرده و ضبط را آغاز ميكند.
سكانس- 114- داخل - روز كلانتري - اتاق سروان
سروان: اگر كار شما نبود، پس كي اين جماعت رو جمع كرده اينجا؟ من از شما ميپرسم جناب خليلي، آيا درسته در شرايطي كه چيزي به شروع انتخابات نمونده، شهر دچار ناآرامي بشه و مردم دچار تشويش بشن؟
سهيليزاده كات ميدهد. اشتباهي صورت گرفته است. وي به محمد اعلامي توضيح ميدهد كه ديالوگها را با آرامش بيشتر و شمردهتر ادا كند. از اول شروع ميكنيم.
عماد: ولي باور كنيد من هيچ اطلاعي از اين موضوع ندارم، من هميشه خواهان آرامش هستم، نه تشويش.
سروان: ولي اين مردم سنگ پدرخانم شما را به سينه ميزنن.
و باز هم كات. چندين بار سكانس از ابتدا تكرار ميشود و سهيليزاده وسواس بيشتري به خرج ميدهد.
كيميا: بذارين به عهده من، با همشون حرف ميزنم، بهتون قول ميدم متفرق بشن.
سروان با نارضايتي سكوت ميكند.
عالي بود... استراحت.
گروه خوشحال از اينكه كارگردان بلاخره رضايت خود را از اين سكانس اعلام كرد.
در اين دقايق استراحت سراغ حامد بهداد ميروم. وي اين دقايق را غنيمت شمرده و در يكي از اتاقها به استراحت ميپردازد. به نظر ميرسد سرماخورده است و از طرفي خستگي كار بيمارياش را دوچندان كرده است. جلو ميروم، با وجود خستگياش از صحبت كردن استقبال ميكند. حامد بهداد كه با مجموعه تلويزيوني «سايه آفتاب» توانست در عرصه تلويزيون خوش بدرخشد، مديون زحمات مهران رسام و معرفي وي به محمدرضا آهنج بود. بهداد تنها دليل پذيرفتن كار را رفاقت با مهران رسام و اعتماد به وي ميداند چرا كه معتقد است كارهاي رسام، جذاب و مخاطبپسند است. بهداد در رابطه با نقش خود گفت: نقش عماد، نماينده مجلسي را ايفا ميكنم كه خود را براي ورود به مجلس با شعار خدمت به مردم كانديدا كرده است و مشخص نيست زماني كه به قدرت برسد، اين شعارها را عملي كند يا خير. بهداد ويژگي خاصي در سناريوي داستان به لحاظ گونه سياسي نديد و معتقد است داستان همچون داستانهاي ديگر عادي است و هيچ تفاوتي با ديگر مجموعههاي تلويزيوني ندارد.
اين بازيگر ادامه داد: كاراكترها بسيار اصولي در داستان چيده شدهاند و ما اميدواريم بتوانيم كار جذاب و پرمخاطبي را جلوي دوربين ببريم. خسته به نظر ميرسيد و سعي كردم بيش از اين ديگر مزاحم وقت استراحت وي نشوم. در اين فكر بودم كه بتوانم با يكي از نويسندگان مجموعه همصحبت شوم كه يك آن متوجه حضور سعيد جلالي شدم.
وي همراه علي رضا كاظميپور و محمد بيرانوند نگارش كار را ادامه ميدهد. فرصت را غنيمت شمردم و با او به گفتگو نشستم. اين نويسنده جوان و اهل ذوق با اشاره به طرح داستان عنوان كرد: يوسف زماني يكي از نمايندگان مجلس، اسناد و مداركي را از ديگر نمايندگان مجلس پيدا ميكند كه اين مدارك باعث ميشود وي به زادگاهش بازگردد. در اين بازگشت، به صورت اتفاقي به زمان عاشورا پيوند ميخورد. درواقع 35 درصد داستان به زمان گذشته و مابقي داستان به زمان حال مربوط ميشود. وي افزود: البته طرح داستان ماحصل زحمات عليرضا كاظميپور بوده كه بيش از 7 بار بازنويسي شده است. جلالي با اشاره به سختي كار نويسندگان گفت: شباهت بسياري از فيلمنامهها به اين دليل است كه نويسندگان كشورمان از سوژههاي محدودي برخوردار هستند؛ چرا كه نميتوانند روي بسياري از سوژهها كار كنند و علت ديگر اين كه اصرار عوامل تلويزيون و تهيهكنندهها روي سوژههاي خاص است و اين مورد خلاقيت نويسنده را از بين برده يا كاهش ميدهد و كارها تبديل به اثر سفارشي ميشود. جلالي سوژه مجموعه زخمهاي رويا را خاص شمرد و ادامه داد: به جرا‡ت ميتوانم بگويم اين سوژه و نگاه به مقوله سياست در تلويزيون انجام شده باشد و حتي رفت و آمد به زمان گذشته و بازگشت به حال كمتر اتفاق افتاده است. اين نويسنده جوان صراحت را از ويژگيهاي بارز اين مجموعه تلويزيوني دانست.
مجموعه تلويزيوني زخمهاي رويا قرار است در 90 لوكيشن تصويربرداري شود و اين تعداد لوكيشن هزينههاي فيلم را دوچندان ميكند. مهران رسام تهيهكننده مجموعه با اشاره به هماهنگي و حمايت سازمانها گفت: بخشهايي از مجموعه به نيروي انتظامي مربوط ميشود و ما نياز به كمك نيروي انتظامي داريم. اما متأسفانه اين سازمان هيچ حمايت و كمكي در ارتباط با دراختيارگذاشتن امكانات نكرده است. اين تهيهكننده در ادامه عنوان كرد:
60 درصد كار انجام شده و در حال حاضر مشخص نيست تا چه زماني بتوانيم كار را به اتمام برسانيم؛ اما در اين مجموعه تجربههايي به دست آوردم كه سعي خواهم كرد در مجموعههاي بعدي از آن استفاده كنم. رسام در پايان اظهار كرد: متأسفانه هيچ يك از سازمانها كمكي به ما نكردهاند. حتي سكانسي بود كه بايد در شركت نفت فيلمبرداري ميشد كه اجازه تصويربرداري را در آن شركت ندادند. نگاهي به ساعت مياندازم كمتر از سه ساعت در لوكيشن حضور داشتم.
با آرزوي بهترينها گروه را ترك ميكنم و در مسير رفت به اين فكر ميكنم كه به هرحال انجام هر كار فرهنگي، نيازمند حمايت همه سازمانها و نهادهاي دولتي و غيردولتي است. اگر قرار است مجموعهاي براي ارتقاي فرهنگ مردم تهيه شود، وظيفه تكتك نهادهاست كه بتوانند امكاناتي را در اختيار برنامهساز قرار دهد كه متأسفانه در مجموعه تلويزيوني زخمهاي رويا اين قضيه اعمال نشد.
تلويزيون به عنوان رسانهاي تأثيرگذار نقش مهمي در فرهنگسازي بسياري از مسائل دارد و هر اندازه كه مسائل را شفافتر و صريحتر به مخاطب انتقال دهد، تأثيرگذاري آن بيشتر ميشود. حسين سهيليزاده، كارگردان مجموعه، مشغول صحبت با محمد افسري تصويربردار و مهدي آزادي صدابردار است و به آنها مسائلي را توضيح ميدهد و پيشنهادهايي هم در كنار توضيحاتش ارائه ميكند. سهيليزاده كارگردان با تجربه عرصه تلويزيون است كه در كارش وسواس خوبي دارد تا ماحصل كارش مثبت باشد. از ويژگيهاي بارز اين كار اجازه استفاده از بداههگويي به بازيگران براساس چارت بندي و البته با نظارت خود اوست. وي در اين رابطه گفت: قبل از ضبط سكانس تمريني با بازيگر دارم و حس ميكنم چارچوبي در اين ميان وجود دارد و اگر بازيگري براساس آن چارچوب نظريهاي بدهد و آن نظريه مناسب باشد، حتما ميپذيرم و دست بازيگر را باز ميگذارم.
سهيليزاده در اين سريال از حضور بازيگران حرفهاي استفاده كرده است. وي در اين باره گفت: هر فيلمنامهاي بازيگران خاص خود را دارد و در فيلمنامه حرفهاي در ژانر سياسي، درام و اجتماعي، براي آن كه اسم بازيگربه مخاطب منتقل شود بايد از بازيگران حرفهاي استفاده كرد و اصولا در كارهايي كه كارگرداني كردهام اغلب از بازيگران حرفهاي استفاده كردهام. شايد روزي سراغ بازيگران غيرحرفهاي بروم اما به فراخور قصه خودش. اين كارگردان در ادامه عنوان كرد: اولين چيزي كه براي مخاطب اهميت دارد نوع قصه است و اگر بهترين بازيگر در قصهاي گنجانده شود، اما مخاطب آن قصه را نپذيرد، سريال را پس خواهد زد.
سهيليزاده معتقد است: چارت بندي ميان بازيگران سينما و تلويزيون را قبول ندارم و ما تنها بازيگر داريم. بازيگر تلويزيون و سينما هيچ تفاوتي با يكديگر ندارد و بايد بازي اش را به بهترين نحو ممكن انجام دهد. فرصت گروه بسيار محدود است و وقت سهيليزاده را بيش از اين نميگيرم
موفق باشید...
فــــــــــــــرزاد