تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
راهنمای خرید پاور بانک
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 17 از 17 اولاول ... 71314151617
نمايش نتايج 161 به 164 از 164

نام تاپيک: معرفی و نقد انیمیشن‌های جديد و قدیمی دنیا

  1. #161
    داره خودمونی میشه Hamdamo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2022
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    133

    پيش فرض

    مسلماً اگر از افرادی باشید که به دنیای انیمه‌ها علاقه‌مند هستند، برای یک‌بار هم که شده‌ است، انیمه‌هایی با سبک فانتزی تاریک دیده‌اید. از اسم این سبک هم پیداست که فضای حاکم بر این نوع از انیمه‌ها، یک تم تاریک و در برخی‌ موارد ترسناک و رعب آور می‌باشد. حال ما در این مقاله می‌خواهیم به نقد و بررسی یک انیمه‌ی سبک ماجراجویی آمیخته با ژانر دارک فانتزی بپردازیم و این انیمه، چیزی نیست جز، Kimetsu no Yaiba یا اسم انگلیسی آن، Demon Slayer. پس اگر علاقه‌مند به کسب اطلاعات بیشتر در مورد این اثر هستید، حتما تا انتهای مقاله، با من و وبسایت سینما گیمفا همراه باشید.
    هیجانات، احساسات، روابط و حتی سخنانی که بین کاراکترها نیز رد و بدل می‌شود، متناسب با فضا و سبک انیمه چیده شده‌اند و همین امر هم باعث می‌شود که هم طراحی و هم داستان انیمه، در مسیری موازی حرکت کنند و تداخلی در هیچکدام صورت نگیرد که لطمه‌ای به شاهکار بودن اثر بزند. روایت و نحوه‌ی بیان داستان آنچنان پیچیده و درهم نیست که کمتر کسانی بتوانند آن را دریابند.
    شروعی خونین
    انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba شروعی بسیار زیبا و متوازن با سبک خود دارد و در همان ابتدا، افکار مخاطب را مجذوب خود می‌کند. شخصیت اصلی که تانجیرو نام دارد، هنگام برگشت به سوی خانه، با جسد بی‌جان تمامی اعضای خانواده‌ی خود مواجه می‌شود و در این بین فقط یکی از آنها جان سالم به در برده است و آن هم خواهرش است. او تصمیم می‌گیرد که برای مداوای خواهرش راهی شهر شود و در این میان اتفاقاتی برای آنها رخ می‌دهد که در اینجا، برای اسپویل نشدن، به ذکر بیشتر داستان نمی‌پردازیم و این مسئولیت را به خود شما واگذار می‌کنیم.
    داستان انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba یک داستان به تمام معنا، شاهکار و بی‌بدیل است. هیجانات، احساسات، روابط و حتی سخنانی که بین کاراکترها نیز رد و بدل می‌شود، متناسب با فضا و سبک انیمه چیده شده‌اند و همین امر هم باعث می‌شود که هم طراحی و هم داستان انیمه، در مسیری موازی حرکت کنند و تداخلی در هیچکدام صورت نگیرد که لطمه‌ای به شاهکار بودن اثر بزند. روایت و نحوه‌ی بیان داستان آنچنان پیچیده و درهم نیست که کمتر کسانی بتوانند آن را دریابند. بلکه در کنار اینکه تا حدود زیادی با ویژگی‌های رازآلود تلفیق شده‌ است، اما روایت آن به گونه‌ای روان است که هر مخاطبی را می‌تواند در جای خود میخکوب کند و تا پایان، به تماشا بنشاند.
    شخصیت اصلی که تانجیرو نام دارد، هنگام برگشت به سوی خانه، با جسد بی‌جان تمامی اعضای خانواده‌ی خود مواجه می‌شود و در این بین فقط یکی از آنها جان سالم به در برده است و آن هم خواهرش است. او تصمیم می‌گیرد که برای مداوای خواهرش راهی شهر شود. این هم خواهرش
    نحوه‌ی معرفی شخصیت‌ اصلی و سایر شخصیت‌های مکمل و فرعی، مثل سایر انیمه‌های ژانر دارک، بسیار جذاب و زیبا کار شده است و اگر با روال این نوع از معرفی شدن‌ها آشنا باشید، می‌دانید که اکثر آنها در یکی از چالش‌های موجود در انیمه معرفی می‌شوند و تا زمان می‌گذرد، بیشتر و بیشتر با آنها آشنا می‌شویم و بهتر و واضح‌تر شخصیت‌شان را نشان می‌دهند. حال شما این نوع مهیج از معرفی را در کنار داستان معماگونه و روایت عالی انیمه قرار دهید؛ چه چیزی به دست می‌آید؟ جواب را همه می‌دانیم، یک اثر خارق‌العاده!
    به طور کلی، داستان انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba یکی از بهترین داستان‌های ژانر دارک فانتزی و ماجراجویی به شمار می‌رود و آنقدر جذاب و گیرا است که هر نوع مخاطبی را ساعت‌ها در فکر فرو می‌برد و او را به تماشای این اثر زیبا فرا می‌خواند. همچنین در کنار این مشخصات عالی‌ای که از انیمه بیان کردیم، می‌توانیم موردی دیگر را نیز به نکات مثبت این اثر بیافزاییم و آنهم این است که انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba یکی از معدود انیمه‌هایی است که در میانه و یا آخر فصل، دچار هیچگونه افتی در بخش داستان‌ پردازی نمی‌شود و این ویژگی‌های مثبت را تا آخر، با خود حمل ‌می‌کند.
    در انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba آنقدر جزئیات با کیفیت کار شده‌اند و شخصیت کاراکترها فصیح تعریف شده‌اند، که می‌توان اسم اغلب آنها را به یاد سپرد و هنگامی که اسمشان را می‌شنویم، بفهمیم که کدام کاراکتر، کاراکتر مورد نظرمان است. البته وجود این امر مثبت در بخش شخصیت پردازی انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba، بی تأثیر از طراحی چشم نواز و متنوع آن نیست.
    شخصیت پردازی انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba را با جرئت می‌توان گفت که یکی از عالی‌ترین و دلچسب‌ترین شخصیت پردازی‌های دنیای انیمه‌هاست. غالباً به دلیل اینکه اسم شخصیت‌ انیمه‌ها ژاپنی است، ممکن است به یاد سپردن آنها برایمان کمی دشوار باشد و فقط با دیدن فلان شخصیت بتوانیم اسم‌اش را به یاد بیاوریم، اما در انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba آنقدر جزئیات با کیفیت کار شده‌اند و شخصیت کاراکترها فصیح تعریف شده‌اند، که می‌توان اسم اغلب آنها را به یاد سپرد و هنگامی که اسمشان را می‌شنویم، بفهمیم که کدام کاراکتر، کاراکتر مورد نظرمان است. البته وجود این امر مثبت در بخش شخصیت پردازی انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba، بی تأثیر از طراحی چشم نواز و متنوع آن نیست. اغلب مواقع زمانی که یک شخصیت جدید در مسیر داستان قرار می‌گیرد داستانی کوتاهی از سرنوشت او هم پخش می‌شود که همین بازگویی، منجر می‌شود که موجودیت این شخصیت، بهتر در ذهن مخاطب حک شود و بهتر او را بشناسد.
    نکته‌ی جالب توجه‌ی دیگر در مورد کاراکترها این است که همه‌ی آنها شخصیتی مستقل و همچنین یک توانایی به خصوصی را دارا هستند که بیشتر و بیشتر موجب تفاوت و تمایز آنها با یکدیگر می‌شود. البته نباید از این موضوع نیز غافل شد که در انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba نیز همانند سایر انیمه‌های سبک دارک فانتزی، کاراکترها به چند گروه تقسیم می‌شوند که همیشه دو گروه برجسته‌ی آنها، گروه دوستان و گروه دشمنان وجود دارند. می‌توان تا حدودی این گروه‌بندی خیالی را نیز در تمایز شخصیت‌ها دخیل ساخت.
    کارگردان کاردان انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba در بعضی از سکانس‌ها، برای تعویض حس و حال تاریک و معماگونه‌ی انیمه، بعضی از صحنات فان و کمدی را نیز دخیل ساخته است و با اینکه این صحنه‌ها تأثیری بر روند پیشبرد داستان ندارند، اما برای چند لحضه‌ هم که شده، لبخند را به مخاطب هدیه می‌دهند و او را از همان حالت خشکی و شاید طاقت‌فرسا خارج می‌کنند.
    در حواشی این دارک تم بودن انیمه، لازم است اشاره کنیم که کارگردان کاردان انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba در بعضی از سکانس‌ها، برای تعویض حس و حال تاریک و معماگونه‌ی انیمه، بعضی از صحنات فان و کمدی را نیز دخیل ساخته است و با اینکه این صحنه‌ها تأثیری بر روند پیشبرد داستان ندارند، اما برای چند لحضه‌ هم که شده، لبخند را به مخاطب هدیه می‌دهند و او را از همان حالت خشکی و شاید طاقت‌فرسا خارج می‌کنند. احساسی که کاراکترها به همدیگر دارند و شیوه‌ی ابراز این احساسات بسیار چشمگیر و دوست داشتی است. مثلا همان حسی که تانجیرو به خواهرش (نزوکو) دارد، آنقدر عمیق است که تانجیرو حاضر است برای او، خود را به آب و آتش بزند و چرخه‌ی اصلی داستان نیز حول همین احساسات می‌گردد. خلاصه هر چقدر از پر محتوا بودن داستان Kimetsu no Yaiba بگوییم، کم گفته‌ایم و حال باید ببینیم که در بخش‌های دیگر نیز، همینگونه موفق عمل کرده است؟ در ادامه به بخش‌های دیگر نیز می‌پردازیم، پس همچنان با من همراه باشید.
    در برخی از سکانس‌ها آنقدر فضای انیمه جدی و واقعگرایانه می‌شود که مخاطب را مجذوب خود می‌کند و در بعضی از سکانس‌ها، طراحی محیط به نقاشی محیط تغییر پیدا می‌کند و با طراحی انیمه‌های قدیمی تلفیق پیدا می‌کند و شاید همین تفاوت و ترکیبی بودن طراحی برای بعضی از افراد خوشایند باشد و برای برخی دیگر معذّب
    بله همانطور که انتظار داشتید، رسیدیم به نقد و بررسی طراحی محیط انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba. تا به اینجای مقاله فقط در مدح این اثر سخن گفتیم و چنان نکته‌ی منفی‌ای در آن نیافتیم که به ذکرش بپردازیم. حال باید ببینیم که در طراحی نیز سنگ تمام را گذاشته است یا خیر. طراحی انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba یک زیبایی خاصی دارد و یا شاید بهتر باشد بگویم که یک سبک خاصی دارد. در برخی از سکانس‌ها آنقدر فضای انیمه جدی و واقعگرایانه می‌شود که مخاطب را مجذوب خود می‌کند و در بعضی از سکانس‌ها، طراحی محیط به نقاشی محیط ( ) تغییر پیدا می‌کند و با طراحی انیمه‌های قدیمی تلفیق پیدا می‌کند و شاید همین تفاوت و ترکیبی بودن طراحی برای بعضی از افراد خوشایند باشد و برای برخی دیگر معذّب. اما این تغییر سبک طراحی بیشتر در مواقعی رخ می‌دهد که یک سکانس فان نشان داده شود و یا یکی از کاراکترها از قدرت خاص خود استفاده کند و به گونه‌ای نیست که بیشتر موجب معذب شدن مخاطب شود.
    طراحی چهره‌‌ی شخصیت‌ها، آنقدر زیبا و پر جزئیات است که حرفی برای گفتن باقی نمی‌گذارد و اگر به همین تصاویر موجود در مقاله توجه کنید، مصداق این سخن را می‌بینید. به طور خلاصه، طراحی انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba دارای سبک و گونه‌ای خاص است و شاید برای بعضی از مخاطبین خوشایند و برای بعضی دیگر اینگونه نباشد و آن را یک نکته‌ی منفی ببینند. به همین دلیل ما در این مقاله، به دلیل اینکه این سبک از طراحی، گونه‌ای جدید است و تا به حال آثار قلیلی با این نوع طراحی منتشر شده‌اند، این مورد را یک نکته‌ی مثبت درنظر می‌گیریم و باز هم تأکید می‌کنم که پسندیدن یا نپسندیدن این سبک از طراحی، شخصی است و ممکن است هر کسی نظری متفاوت داشته باشد.
    طراحی چهره‌‌ی شخصیت‌ها، آنقدر زیبا و پر جزئیات است که حرفی برای گفتن باقی نمی‌گذارد و اگر به همین تصاویر موجود در مقاله توجه کنید، مصداق این سخن را می‌بینید
    بخش صداگذاری انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba همانند بخش داستانی آن، آنقدر خوب و عالی کار شده است که هر خوره‌ی انیمه‌ای را مجذوب خود می‌کند. موسیقی متن هماهنگ با فضای انیمه و گرم بودن صدای کاراکترها، بر واقعگرایانه بودن انیمه افزوده است. اوپنینگ (آهنگ آغازین) و اندینگ (آهنگ پایانی) های دلنشین، وجود نواهای سنتی ژاپن و صداگذاری هر شخص به اقتضای شخصیت و سن او، یکی از نکات مثبت صداگذاری Kimetsu no Yaiba می‌باشد. رعایت فراز و شیب صدا در جاهای شلوغ و مکان‌های پر تردد و همچنین رعایت این امر در هنگام حرف زدن کاراکترها، بیننده را از حالت سردرگمی و گیجی در می‌آورد و باعث می‌شود که مخاطب بهتر و واضح‌تر از داستان انیمه متوجه شود. هر چند این امر پایانی در بسیاری و شاید همگی آثار امروزی رعایت می‌شود، اما در انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba همین امر موجب شده‌ است که انیمه، درخششی زیباتر داشته باشد و همچنان بتواند مخاطب را غرق خود کند.
    انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba یکی از بهترین انیمه‌های ژانر دارک فانتزی و ماجراجویی می‌باشد که به جرئت می‌توان گفت، سرآمد بسیاری از انیمه‌های امروزی هم ژانر خودش است. حال چه از نظر طراحی چشم نواز شخصیت‌ها و چه از نظر داستان روان و غرق کننده‌اش.
    انیمه‌ی Kimetsu no Yaiba یکی از بهترین انیمه‌های ژانر دارک فانتزی و ماجراجویی می‌باشد که به جرئت می‌توان گفت، سرآمد بسیاری از انیمه‌های امروزی هم ژانر خودش است. این انیمه به تمامی دوستداران انیمه‌های ژانر دارک و ماجراجویی پیشنهاد می‌شود و اگر شما هم یکی از دوستداران این سبک هستید، حتماً یک‌بار این انیمه را تماشا کنید

  2. #162
    داره خودمونی میشه Hamdamo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2022
    محل سكونت
    کرج
    پست ها
    133

    پيش فرض

    انیمیشن Sing 2 با گسترش دنیای قسمت اول و اجراهای جذاب و شادی که دارد، به بهترین دنباله ساخته شده توسط ایلومینیشن تبدیل می‌شود. در ادامه با زومجی و نقد این انیمیشن همراه باشید.
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




    ساخت دنباله برای یک انیمیشن محبوب همیشه کار موفقی نبوده است و در بیشتر مواقع شاهد اثری ضعیف‌تر در مقایسه با قسمت اول هستیم. این موضوع در مورد کارهای استودیو انیمیشن‌سازی ایلومینیشن نیز صدق می‌کند و با اینکه دنباله‌های انیمیشن Despicable Me اثری موفق در گیشه تبدیل شده‌اند، اما هرگز نتوانسته‌اند کیفیت قسمت اول را تکرار کنند.حالا انیمیشن Sing 2 جدیدترین دنباله ساخته شده توسط ایلومینیشن است که مدتی می‌شود روی پرده رفته است. حالا این انیمیشن موزیکال و کمدی توانسته موفقیت قسمت اول را تکرار کند یا مسیر دیگر دنباله‌های استودیو ایلومینیشن را دنبال کرده است؟انیمیشن Sing 2 از همان ابتدا هدف‌گذاری خود را کرده است و انتظاری را که بینندگانش باید از آن داشته باشند، مشخص می‌کند
    انیمیشن آواز یا Sing که در سال ۲۰۱۶ اکران شد، هرگز اثر اورجینال و خیلی تازه‌ای نبود و درواقع سازندگان از فرمول قابل انتظار و موفق دیگر انیمیشن‌های مشابه استفاده کردند. اما این انیمیشن کمدی موزیکال به اثری موفق، سرگرم کننده و جذابی تبدیل شد. حالا انیمیشن Sing 2 داستان باستر مون و استعدادهایی را که تحت نظر او در حال فعالیت هستند، دنبال می‌کند که در تلاش هستند تا استعدادهای خود را فراتر از اجرای محلی نمایش دهند و آن‌ها امیدوار هستند تا در پایتخت سرگرمی جهان یعنی The Crystal Tower Theater بتوانند یک اجرا داشته باشند. از همان خلاصه داستان نیز می‌توان متوجه شد که انیمیشن قرار است همان مسیر قسمت اول را اینبار در دنیایی بزرگ‌تر دنبال کند.انیمیشن Sing 2 از همان ابتدا هدف‌گذاری خود را کرده است و انتظاری را که بینندگانش باید از آن داشته باشند، مشخص می‌کند. همان‌طور که جلوتر گفتم،‌ این انیمیشن قرار است دنیای بزرگ‌تری در مقایسه با قسمت اول داشته باشد و ما به‌جای اجراهای محلی قرار است شاهد یک اجرای بزرگ در بزرگ‌ترین شهر سرگرمی باشیم. همین هدف‌گذاری درست باعث می‌شود تا سازندگان انیمیشن به‌خوبی مسیری را که قرار است به تصویر بکشند، ترسیم و آن را پیاده کنند. اولین هدف انیمیشن Sing 2 ارائه یک انیمیشن کاملا شاد و سر زنده با محیط‌های جذاب و پر زرق و برق است. البته زمانی‌که از ایلومینیشن صحبت می‌کنیم مشخصا تمامی این اهداف بخشی از یک انیمیشن این استودیو است.در انیمیشن Sing 2 صرفا شاهد بزرگ‌تر شدن دنیای اتفاقات انیمیشن نیستیم و در آن شاهد اجراهای بزرگ‌تر و جذاب‌تری هستیم
    اما نکته مهم نحوه پیاده‌سازی آن است. به‌طور مثال ما در انیمیشن The Secret Life of Pets 2 هم شاهد بزرگ‌تر شدن دنیای اتفاقات انیمیشن بودیم، اما خود انیمیشن نتوانست پیشرفت خاصی نسبت به قسمت اول کند. بااین‌حال، انیمیشن دارای محیط‌های جذاب و رنگارنگی بود که باعث می‌شد بیننده تا پایان حتی برای تماشا طراحی‌های آن بنشیند. اما در انیمیشن Sing 2 چیزهای بیشتری وجود دارد که باعث شود ما تا پایان انیمیشن را دنبال کنیم. انیمیشن داستان خاصی ندارد و سازندگان هم به‌خوبی می‌دانند که داستان و فیلمنامه صرفا همان نسخه پیشرفته‌تر و بزرگ‌تر قسمت اول است.همچنین گارث جنینگز در مقام کارگردان و نویسنده فیلمنامه به خوبی از این موضوع آگاهی دارد که آن‌ها واقعا قرار نیست انیمیشنی را تولید کنند که با کارهای پیکسار و دیزنی رقابت کند و قرار هم نیست دل منتقدان را به‌دست بیاورند. درواقع هدف اصلی انیمیشن‌های ایلومینیشن بیشتر فتح گیشه‌ها و جذب افراد کم سن و سال تا افراد با سن بالاتر است و انیمیشن آواز ۲ نیز در این موضوع موفق عمل کرده است. پس راه حلی که جنینگز و تیمش به آن دست پیدا کردند، خلق اجراهای به مراتب بزرگ‌تر و جذاب‌تر از انیمیشن Sing است. نکته جالب توجه در مورد اجرایی نهایی انیمیشن تنوع جالب و بسیار بالای آن است که باعث می‌شود ما صرفا یک ریتم یا مسیر خاصی را شاهد نباشیم.برخی از آهنگ‌های گروه U2 در انیمیشن Sing 2 استفاده شده است
    در طول این اجراها ترکیبی از اجراهای عاشقانه، اجراهایی با تم مبارزه و درنهایت بازگشت یک خواننده قدیمی راک که هر یک به‌خوبی در این نمایش قرار گرفته و شاهد یک اجرای جذاب و بسیار بزرگ هستیم. انیمیشن Sing 2 برای رسیدن به این مهم نیاز به معرفی شخصیت‌های جدیدی نیز داشت که بدون شک مهم‌ترین و بهترین آن شخصیت کلی کالووی است. اکثر شخصیت‌ها بیشتر نقش جلو بردن داستان یا تکمیل بخشی از داستان را دارند و به‌صورت کلی شخصیت‌های فراموش شدنی هستند. اما دراین‌میان شخصیت‌هایی مثل پورشا هم در انیمیشن حضور دارند که ممکن است یادآور شخصیت مینا در قسمت اول باشد و نقش نسبتا مهم‌تری را داشته باشند.اما در مورد کلی کالووی که بونو، خواننده گروه U2 صداپیشگی وظیفه صداپیشگی این شخصیت را بر عهده داشت، کمی متفاوت است و خط داستانی این شخصیت نسبت به دیگر موارد انیمیشن جذابیت بیشتری دارد. به‌خصوص اینکه روابط و شیمی این شخصیت با اش جوجه تیغی به نکته مثبت و قوت انیمیشن Sing 2 تبدیل شده است و جنینگز توانسته به‌خوبی از این پتانسیل استفاده کند. همچنین استفاده از برخی از آهنگ‌های گروه U2 نیز نکته جالب و مثبت دیگری است که در انیمیشن شاهد استفاده از آن هستیم که به‌خوبی با فضا انیمیشن هماهنگ شده و فضای متفاوتی را ایجاد کرده است.انیمیشن Sing 2 قرار نیست کار جدیدی را ارائه کند، اما درعوض یکی از سرگرم کننده‌ترین و جذاب‌ترین انیمیشن‌های چند سال اخیر است
    به‌طور کلی برخی از شخصیت‌های جدید به داستان انیمیشن کرده‌اند و گروهی دیگر نیز به بهتر شدن اجراها و همینطور بخشی دیگر از شخصیت‌ها باعث بهبود کمدی انیمیشن‌ شده‌اند. کمدی انیمیشن در مقایسه با قسمت اول تغییر خاصی نداشته و سازندگان تقریبا از همان الگوهای قسمت اول در دنباله آن استفاده‌ کرده‌اند. اما در هر حال زمانی‌که در مورد انیمیشنی صحبت می‌کنیم که هدف اصلیش جلب نظر افراد کم سن و سال است، کمدی و در ادامه فضای شاد و جذاب اهمیت زیادی دارد و در انیمیشن Sing 2 هم این موضوع به خوبی پیاده‌سازی شده است. البته ستاره بخش کمدی انیمیشن بدون شک خانم کراولی است که خود گارث جنینگز صداپیشگی این شخصیت بامزه را بر عهده داشته است.انیمیشن Sing 2 درمجموع قرار نیست کار جدیدی را ارائه کند و دنبال این موضوع هم نیست، اما درعوض یکی از سرگرم کننده‌ترین و جذاب‌ترین انیمیشن‌های چند سال اخیر را به نمایش می‌گذارد. برخلاف بسیاری از انیمیشن‌ها، انیمیشن آواز 2 تنها هدفش جلب توجه افراد کم سن و سال نیست و به‌خوبی توانسته به اثر جذابی برای تمامی گروه‌های سنی تبدیل شود و تمامی اعضای خانواده یا حتی یک گروه از دوستان بتوانند از تماشا این انیمیشن لذت ببرند. انیمیشن Sing 2 صرفا یک دنیای بزرگ‌تر نسبت به انیمیشن Sing را به نمایش نگذاشته است و ما شاهد پیشرفت‌های زیادی در روایت و اجراهای انیمیشن نیز هستیم و همین موضوع باعث شده تا انیمیشن بتواند کیفیت بهتری در مقایسه با قسمت اول ارائه کند.انیمیشن Sing 2 درنهایت بهترین دنباله‌ای است که استودیو انیمیشن‌سازی ایلومینیشن از انیمیشن‌های خود ساخته و منتشر کرده است. دنباله‌هایی که این استودیو پیش از این تولید کرده بود، مشکلات قسمت قبلی را نه‌تنها رفع نکردند،‌ بلکه مشکلات جدیدی را به هم آن اضافه کردند.اگرچه در دنباله انیمیشن Sing شاید همه مشکلات قسمت اول رفع نشده است، اما خبر خوب این است که انیمیشن حداقل توانسته به اثری به مراتب سرگرم کننده‌تر و بهتری تبدیل شود و حتی انتظار داشته باشیم که انیمیشن Sing 3 نیز ساخته شود و این مسیر ادامه پیدا کند.

  3. #163
    در آغاز فعالیت
    تاريخ عضويت
    Nov 2023
    پست ها
    15

    پيش فرض

    انیمیشن لئو LEO که امسال یعنی 2023 و به تازگی منتشر شده برای دیدن عالیه. حتما پیشنهاد میدم.

  4. #164
    كاربر فعال انجمن نرم افزار shabnam1986's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2011
    پست ها
    6,325

    پيش فرض

    چگونه انیمه Attack On Titan رویکرد متفاوتی را نسبت به مانگا در پیش گرفت؟


    استودیو ماپا برای پایان بندی انیمه Attack On Titan تغییراتی معدود ولی چشمگیر را نسبت به مانگا اعمال کرده است.
    مجموعه حماسی و آخرالزمانی Attack On Titan (حمله به تایتان) را می‌توان اساساً به عنوان یکی از انیمه‌های مهم عصر مدرن به حساب آورد که طی ۱۰ سال گذشته در مرکز توجه مخاطبین این مدیوم و رسانه‌ها قرار داشته است. اثری که نه تنها یکی از مهمترین عوامل آشنایی و جذب بینندگان جدید به دنیای انیمه بوده، بلکه شیوه روایت داستان و حال و هوای آن نیز به صورت کلی نسبت به باقی مجموعه‌های هم دوره خود جلوه متفاوتی داشته که می‌تواند منبع الهام ساخت انیمه‌های ارزشمندی در طی سال آینده‌های باشد.
    قاعدتاً پایان بندی چنین حماسه بزرگ و پرطرفداری کاری بس دشوار و چه بسا غیرممکن به نظر می‌رسد. کاری که هاجیمه ایسایاما به عنوان خالق مانگای این مجموعه در انجام آن بحث برانگیز ظاهر شد تا حدی که هنوز هم شیوه پایان ماجراجویی‌های ارن یگر مد نظر وی با حواشی و جنجال‌های بسیاری همراه می‌باشد. این مسئله در قبال انیمه نیز صدق کرده و می‌بینیم که علی‌رغم گذشت چند ماه هنوز هم در بین مخاطبین دنیای انیمه شاهد بحث‌های تند و داغی هستیم که هر بیننده‌ای واکنش متفاوتی نسبت به قسمت پایانی از خود نشان داده است.
    علی‌رغم این که انیمه Attack on Titan به صورت کلی مسیر وفادارانه‌ای را نسبت به مانگا در پیش گرفت، در قسمت پایانی تغییرات جزئی ولی جالب توجهی را شاهد هستیم که زیر نظر خود شخص هاجیمه ایسایاما صورت گرفته است. تغییراتی که شاید پس از دریافت واکنش‌ها نسبت به مانگا، امری ضروری به نظر می‌رسید تا بتواند جمع بندی داستان را برای مخاطب قابل هضم‌ جلوه نماید.
    حال در مقاله امروز به سراغ برخی از این تغییرات اعمال شده رفته تا ببینیم که استودیو ماپا در مقایسه با مانگا چه یادگاری را از خود بر جای گذاشته است.
    تغییرات کلی

    در نخستین مورد از این مقاله به سراغ رویکردی می‌رویم که استودیو ماپا به صورت کلی در اقتباس از مانگا در پیش گرفته است.
    ماجرا از این قرار است که انیمه Attack on Titan شاید که اقتباس وفادارانه‌ای از مانگای هاجیمه ایسایاما به شمار برود اما استودیو ماپا برای آن که بتواند مخاطب را بیش از پیش تحت تاثیر قرار داده و سکانس‌های احساسی ارزشمندی را خلق نماید، ترتیب برخی از وقایع و رویدادها را دستخوش تغییر قرار داده که خوشبختانه نتیجه مثبتی نیز در پی داشته است. به عنوان مثال زمانی که سربازان مارلیانی متوجه نبرد پارادایسی‌ها بر علیه تایتان بنیانگذار می‌شوند، در انیمه بسیار دیرتر نسبت به مانگا به وقوع پیوسته که بر حال و هوای کلی قسمت نهایی تاثیر بسزا و مثبتی داشته است.
    خرابی‌های به بار آورده شده توسط تایتان‌های غول پیکر

    یکی از مهم‌ترین المان‌های داستانی انیمه Attack on Titan به رویدادی تحت عنوان “Rumbling” مربوط می‌شود که عملاً چیزی به عنوان یک آخرالزمان از آن یاد شده و منجر به سلسله وقایع مرگباری گشته که “نبرد آسمان و زمین” نام گرفته است.
    رویدادی که در آن ارن یگر با فرم نهایی خود به عنوان تایتان بنیانگذار غرشی کرده که موجب بیداری تمامی تایتان‌های مخفی زیر دیوارها شده است. تایتان‌های غول پیکر و بی‌شماری که پشت سر ارن یگر به راه افتاده و هر چیزی که بر سر راهشان باشد را تمام و کمال نابود می‌کنند. مسئله‌ای که به عنوان نخستین تغییر چشمگیر میان مانگا و انیمه خود را نشان می‌دهد: خرابی به بار آورده شده در طی رویداد Rumbling در مانگا بیشتر به شکل مفهومی و تلویحی به نمایش گذاشته می‌شود اما در سمت مقابل انیمه آن را صریح و واضح در طی سکانس‌های محدود به نمایش گذاشته که نتیجه به مراتب وحشتناک و شوکه‌کننده‌تری در پی داشته است. تنها کافیست تا سکانس له شدن مردم زیر پای تایتان‌ها و مادری که در این گیر و دار سعی دارد تا نوزاد خود را دست به دست از طریق باقی مردم نجات دهد را تماشا کرده و حسابی تحت تاثیر قرار بگیرید.
    رویارویی آرمین با حقیقت ماجرا

    آرمین، شخصیتی که زنده نگه داشتنش نسبت به اروین اسمیت تصمیمی بس جنجالی و پرسر و صدا از سوی هاجیمه ایسایاما به شمار می‌رود، رویارویی نهایی قابل توجهی را با دوست دیرینه خود در قسمت پایانی رقم زده است.
    پیش از آن که ارن به دست معشوقه‌اش کشته شود، در دنیایی دیگر ملاقاتی را با آرمین رقم می‌زند. ملاقاتی که به گفت و گوی جالب توجهی میان آن‌ها منتهی شده تا بلکه ارن بتواند دلیل تمام کارهایش را توضیح داده و سپس حرف‌های دل خود را در کنار تنها دوست باقی مانده‌اش بر زبان بیاورد. مهمترین بخش این گفت و گو به زمانی مربوط می‌شود که آرمین از بابت آینده ابراز نگرانی کرده که نوبت تلافی بر علیه پارادایس سر خواهد رسید و ارین اعلام می‌کند که Rumbling چیزی بالغ بر ۸۰ درصد از ساکین زمین را نابود کرده و پارادایس تا نسل‌ها از بروز جنگی تلافی جویانه در امان خواهد بود. تفاوت مانگا و انیمه اینجا خود را نشان می‌دهد: در مانگا آرمین نسبت به تصمیات ارن رفتار ملایمی نشان داده و چندان متعجب نمی‌شود اما در انیمه پس از برملایی واقعیت، شوکه شده و رفتاری تند مملو از خشم و ناراحتی بروز داده که برگرفته از سردرگمی وی نسبت به درستی یا نادرستی ماجرا بوده است.
    قابل درک بودن شخصیت ارن

    به صورت کلی با قاطعیت می‌توان گفت که ارن یگر یکی از دوست داشتنی‌ترین و در عین حال پیچیده‌ترین شخصیت‌های تاریخ دنیای مانگا و انیمه به شمار می‌رود که تا ابد در یاد هر مخاطبی باقی خواهد ماند.
    پسری که از تمام آرزوها و رویاهایش دست کشید تا به چرخه نسل کشی و جنگ میان دنیا با سرزمین پارادایس پایان داده و لااقل کاری کند که دوستان و عزیزانش برای چند سال هم که شده از هر خطری در امان باشند. فداکاری‌ای که به Rumbling و نابودی ۸۰ درصد از جمعیت بر روی سیاره زمین ختم شد. در حالی که شخصیت او در مانگا سفت و سخت به تصویر کشیده شده که حقیقت درونش چندان به معرض نمایش گذاشته نمی‌شود اما انیمه رویکرد کاملاً متفاوتی را در پیش گرفته و او را به مانند کودکی به تصویر کشیده که پس از تحمل بدترین شرایط ممکن، بالاخره در نزد دوستش در هم شکسته و ذات واقعی و ضعیف خود را به معرض نمایش می‌گذارد. رویکردی تحسین برانگیز از سوی استودیو ماپا تا مخاطب بتواند با ارن یگر همزاد پنداری کرده و وقایع مرگبار رقم خورده به دست وی را باور نماید.
    گردهمایی شخصیت‌های باقی مانده

    پس از مرگ ارن یگر و پایان تهدید Rumbling شاهد هستیم که شخصیت‌های باقی مانده نظیر آرمین، آنی و دیگران گرد یکدیگر جمع شده و به صحبت درباره برقراری صلح می‌پردازند.
    آن‌ها درباره مسائل مختلفی صحبت می‌کنند؛ از خطر بروز جنگی تلافی جواییانه توسط باقی کشورهای دنیا گرفته تا این که پارادایس میزبان تغییر و تحولات عجیبی بوده تا حدی که شاید حتی جایگاهی در بین مردمان خود نیز نداشته باشند. تغییر جزئی ولی جالب توجه انیمه و مانگا اینجاست که خود را نشان می‌دهد: در انیمه می‌بینیم که گروه باقی مانده نگران جایگاه خود در پارادایس بوده و سرنوشتشان را نامعلوم تصور می‌کنند اما در سمت مقابل مانگا ویژگی جالبی را به این قضیه اضافه کرده که در کمال تعجب انیمه از آن بهره نبرده است. در مانگا آن‌ها همچنان از بابت جایگاهشان در پاردایس نگران هستند اما حمایت هیستوریا را به عنوان یک رویکرد ۲ گانه می‌بینند که از یک سو می‌تواند از بروز درگیری با مخالفشان جلوگیری کرده و در سوی دیگر می‌تواند موجب مسائل و مشکلات گوناگونی برایشان بشود.
    افزایش دوز سکانس‌های اکشن

    قاعدتاً به لطف ماهیت انیمه، نه فقط در Attack on Titan بلکه در تمامی اقتباس‌ها شاهد به کارگیری جزئیات بیشتر و قابل توجه سکانس‌ها نسبت به مانگا هستیم که در صحنه‌های اکشن بیش از پیش جذابیت خود را به معرض نمایش می‌گذارد.
    استودیو ماپا در قسمت پایانی Attack on Titan نیز حجت را بر همگان تمام کرده و برخی از دیوانه‌وارترین سکانس‌های اکشن تاریخ مدیوم انیمه را به تصویر کشیده که حتی فراتر از منبع اقتباسی نیز ظاهر شده است. نمونه بارز این رویکرد را می‌توان در نبرد پارادایسی‌ها با ارن یگر و تایتان‌های وی مشاهده کرد که ثانیه به ثانیه می‌تواند هیجان‌انگیز و شگفت‌انگیز ظاهر شده و مخاطب را در بهت و حیرت فرو ببرد. از سکانس‌ها اکشن رینر براون و لیوای آکرمن بر علیه تایتان‌های عظیم الجثه گرفته تا نبرد نهایی بین تایتان‌های ارن و آرمین که هر یک به مانند قاب نقاشی زیبا و چشم‌نواز عمل کرده است.
    زندگی پس از جنگ

    هر جنگی هرچقدر هم که ویرانگر و نابود کننده ظاهر شود، بالاخره پایان یافته و زندگی جریان خواهد داشت. مفهومی تلخ ولی نمادین که قسمت پایانی انیمه Attack on Titan به زیبایی هر چه تمام آن را به معرض نمایش گذاشته است.
    با این حال حتی نمایش چنین آرامش پس از طوفان سهمگینی نیز تفاوت‌های جالبی بین انیمه و مانگا داشته که البته به صورت کلی هر جفت آن‌ها زیبا و به یاد ماندنی جلوه کرده است. در مانگا می‌بینیم که فالکو و گابی در حالی که لیوای را با خود به همراه دارند، در مکانی نامشخص مشغول قدم زدن بوده و با یکدیگر صحبت می‌کنند؛ مکانی که گویی نسخه آینده پارادایس بوده است. در سمت دیگر ماجرا انیمه وجهه متفاوتی از پایان جنگ قهرمانان داستان را به معرض نمایش می‌گذارد که دوز احساسی بیشتری را شامل شده است؛ زمانی که فالکو مشغول غذارسانی و کار در مزرعه بوده و لیوای مرگباری که زمانی به سرعت نور از بین تایتان‌ها عبور می‌کرد، بر روی ویلچر مشغول توزیع غذا و اسباب بازی میان کودکان می‌باشد.
    سخنرانی هیستوریا

    هیستوریا یکی از شخصیت‌های مهم و کلیدی حماسه Attack on Titan به شمار می‌رود که اگرچه از یک جایی به بعد در مقابل دیدگان مخاطب ظاهر نمی‌شود اما در پشت صحنه شاهد تاثیرات مرتبط با وی هستیم.
    یکی از جالب‌ترین تفاوت‌های بین انیمه و مانگا به همین شخصیت هیستوریا مربوط می‌شود که استودیو ماپا مسیر دیگری را نسبت به منبع در پیش گرفته که می‌تواند جلوه بهتری از پایان جنگ و خونریزی داشته باشد. در پایان ماجرا شاهد بر زبان آوردن سخنانی از سمت هیستورا هستیم که انیمه و مانگا هر یک رویه متفاوتی را در پیش گرفته‌اند: در مانگا او با لحنی تند و تخریب‌ گرایانه به حمایت از راه و روش در پیش گرفته شده توسط ارن یگر پرداخته و اعلام می‌کند که نبرد تا زمانی که هر یک از الدیایی‌ها و یا باقی ساکنین زمین زندگی می‌کنند، ادامه خواهد داشت. در سمت مقابل اما انیمه وجهه احساسی و آرامش بخشی از هیستوریا را نمایش می‌دهد؛ زمانی که اعلام می‌کند: “این زندگی‌ای نیست که ارن یگر برای ما تصور داشته است.” تغیری شاید جزئی ولی مهم و اساسی که نشان می‌دهد پایان Rumbling می‌تواند به معنی پایان رفتارهای خصمانه‌ای باشد که حتی فردی همچون هیستوریا نیز حقیقت ماجرا برای مردمانش برملا می‌کند.
    سرنوشت پارادایس

    در نهایت می‌رسیم به مهمترین تغییر مابین مانگا و انیمه که اگرچه تفاوت فاحشی و قابل توجهی نداشته اما از جزئیات ارزشمندی بهره برده است.
    اساساً در پایان داستان Attack on Titan شاهد هستیم که بالاخره پس از گذشت چندین و چند نسل، باقی دنیا خود را بازیابی کرده و حمله‌ای تلافی جویانه و همه جانبه به پارادایس را ترتیب می‌دهد که منجر به نابودی تمام و کمال این سرزمین شده است. در مانگا اشاره‌ای مختصر به آینده‌ای ویران شده، وجود دارد که این مسئله در انیمه شاخ و برگ پیدا کرده و به صورت سکانس‌های پشت سر هم شاهد پیشرفت چشمگیر پارادایس و سپس نابودی آن به دست باقی کشورهای جهان هستیم. نکته مشترک انیمه و مانگا به نمایش درختی تنومند و بسیار بزرگ مربوط می‌شود که نشان می‌دهد قدرت تایتان‌ها همچنان وجود داشته و حال این چرخه به سمتی گرایش پیدا کرده که نوبت مردم پارادایس رسیده تا باری دیگر از این قدرت بهره گرفته و دنیا را به نابودی بکشانند. حقیقتی تلخ و ترسناک که نشان می‌دهد چرخه نابودی، نفرت و جنگ هیچگاه پایان نیافته و ارن یگر تمام و کمال از این ماجرا مطلع بوده است.

    گیمفا

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •