هزار بار نوشتی بیا بیا دیر است
هزار بار نوشتم که پای دل گیر است
هزار بار برایت سروده ام اما
غزل برای تو تنگ است دست و پا گیر است
غروب فرصت خوبی برای دیدن بود
دریغ چشم تو از این کرانه ها سیر است
تو با دعای توسل گذشتی از پاییز
به استخاره نشستیم ما دگر دیر است
نه من نه تو نه غزل هیچ کس مقصر نیست
گناه زردی ما روی دوش تقدیر است.