تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 2734 اولاول 1234567814541045041004 ... آخرآخر
نمايش نتايج 31 به 40 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #31
    داره خودمونی میشه john_mcdollar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    underneath the bridge
    پست ها
    68

    پيش فرض

    در ره منزل ليلي كه خطرهاست در آن
    شرط اول آن است كه مجنون باشي
    حافظ
    Last edited by john_mcdollar; 10-11-2005 at 13:50.

  2. #32
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,675

    پيش فرض

    به نام خداي من
    ...
    يك روز بي ترديد خواهم مرد
    يك روز مي فهميد خواهم مرد
    امروز يا فردا نمي دانم
    يك روز بي ترديد خواهم مرد
    در خشكسال عاطفه چون رود
    دلخسته و نوميد خواهم مرد
    از ذهن جنگل پاك خواهم شد
    تنهاتر از يك بيد خواهم مرد
    بستم مبينيد اينچنين - فردا
    در اوج مي بينيد خواهم مرد
    در انتظار ارجعي هستم
    بي خوف و بي تهديد خواهم مرد
    تا بعد مرگم شادمان باشيد
    يك روز قبل از عيد خواهم مرد
    دور از تويي كه دوستت دارم
    در غربت و تبعيد خواهم مرد
    القصه دور از چشم تو يكشب
    آرام چون خورشيد خواهم مرد

    ...

  3. #33
    داره خودمونی میشه john_mcdollar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    underneath the bridge
    پست ها
    68

    پيش فرض

    دهانت را مي بويند
    مبادا كه گفته باشي دوستت مي دارم.
    دل ات را مي بويند
    روزگار غريبي ست، نازنين...

    ... و تبسم را بر لب ها جراحي مي كنند
    و ترانه را بر دهان
    شوق را در پستوي خانه نهان بايد كرد

    كباب قناري بر آتش سوسن و ياس
    روزگار غريبي ست، نازنين

    ابليس پيروزمست
    سور عزاي ما را بر سفره نشسته است
    خدا را در پستوي خانه نهان بايد كرد
    احمد شاملو

  4. #34
    حـــــرفـه ای M E H D I's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,606

    پيش فرض

    سلام
    ======
    در خانه خود نشسته ام ناگاه
    مرگ آيد و گويدم ز جا برخيز
    اين جامه عاريت به دور افكن
    وين باده جانگزا به كامت ريز

    خواهم كه مگر ز مرگ بگريزم
    مي خندد و مي كشد در آغوشم
    پيمانه ز دست مرگ مي گيريم
    مي لرزم و با هراس مي نوشم....

  5. #35
    داره خودمونی میشه john_mcdollar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    underneath the bridge
    پست ها
    68

    پيش فرض

    ميان ماندن و رفتن حكايتي كرديم
    كه آشكارا در پرده ي كنايت رفت.
    مجال ما همه اين تنگمايه بود و دريغ
    كه مايه خود در وجه اين حكايت رفت.

  6. #36
    داره خودمونی میشه SNZ's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    Tehran
    پست ها
    173

    پيش فرض

    گفتی بنويس!
    باشد!
    کاسه ای به من ده
    تا کمی از آسمان را در آن ريزم
    و به غار تنهايی خويش برم
    هرزگاهی که تشنه بودم
    جرعه ای بنوشم
    يا دستهای آلوده ام را بشويم.
    دستهايم آسمانی که شوند
    از آب و آبی وآيينه می نويسند
    نمی خواهم برايت
    از سنگ و سياه و ستم بنويسم.
    تنها کاسه ای از آسمان به من ده.
    چشمهايم پر آسمان که شوند
    آدمها را هم آسمانی می بينم
    نمی خواهم آدمها کثيف و کدر و کور باشند.
    اگر خواستی کاسه ای بياوری
    شب هنگام بگذار کنار غار
    سپيده دم بيا
    شعرت را ببر!

  7. #37
    حـــــرفـه ای M E H D I's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    خونمون
    پست ها
    2,606

    پيش فرض

    سلام
    ======
    با گ شروع كردي؟ حالا عيبي نداره
    ======
    روز وصل دوستداران ياد باد
    ياد باد آن روزگاران ياد باد

  8. #38
    داره خودمونی میشه farhad60sg's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    پست ها
    105

    پيش فرض

    رو بر رهش نهادم و بر من گذر نکرد صد لطف چشم داشتم و یک نظر نکرد

    سیل سرشک ما زدلش کین بدر نبرد در سنگ خاره قطره باران اثر نکرد

  9. #39
    اگه نباشه جاش خالی می مونه HR's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    Bandar.Abbas
    پست ها
    365

    پيش فرض

    دو خط موازی ، هرچه قدر به یکدیگر نزدیک باشند ....به هم نمیرسند
    من و تو ، حکایت این دو خطیم !!!

  10. #40
    داره خودمونی میشه john_mcdollar's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    underneath the bridge
    پست ها
    68

    پيش فرض

    روزها فكر من اين است و همه شب سخنم
    كه چرا غافل از احوال دل خويشتنم...

    ... مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك
    چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم...

    ... تو مپندار كه من شعر به خود مي گويم
    تا كه هشيارم و بيدار يكي دم نزنم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •