تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 11 اولاول 123456 ... آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 103

نام تاپيک: بيوگرافي بازيکنان سرشناس فوتبال

  1. #11
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    جی جی بوفون

    جان لوئيجي بوفون بهترين دروازه بان حال حاضر جهان سرانجام براي ماندن در يوونتوس قراردادي تا پايان ماه ژوئن سال 2008 امضا كرد و به اين ترتيب سنگربان شماره يك تيم ملي فوتبال ايتاليا مدت طولاني در موطن خود باقي مي ماند. به طور حتم اين بخش از معرفي بوفون هم خواندني است و هم هيجان انگيز! اين مطلب به قلم جان لوئيجي بوفون مي باشد... يك خانواده كاملاً ورزشي! بايد همه چيز را از روز اول شرح دهم. من متولد بيست و هشتم ژانويه سال 1978 در كارارا هستم. بايد بگويم كه در خانواده كاملاً علاقمند به ورزش و ورزشكار به دنيا آمدم. مادرم يعني ماريا استلا كه همانند من در كارارا به دنيا آمده يكي از قهرمانان پرتاب وزنه و پرتاب ديسك در رشته دووميداني است. او براي پرتاب وزنه ركوردي با 15 متر و 43 سانتي متر در اختيار دارد و 17 مقام قهرماني را در ليگ ايتاليا به خود اختصاص داده است و در رشته پرتاب ديسك نيز او در تيم ملي ايتاليا با 57 متر و 54 سانتي متر به عنوان يك ركوردگذار معرفي شد. در واقع مادر من در ايتاليا از اين نظر صاحب عنوان بود، او در 14 مي 1972 با ورزش حرفه اي خداحافظي كرد. اما پدرم يعني آدريانو متولد لاتيزانا از شهر اودينزه است. او نيز يك ورزشكار حرفه اي بود و همانند مادرم در رشته پرتاب وزنه و هم تيمي او در تيم ملي ايتاليا البته در دسته مردان! او داراي يك مقام دومي در رقابت هاي قهرماني در اروپاست و 15 بار نيز به تيم ملي ايتاليا دعوت شده است و در نهايت با عنوان سرگروهي آتزوريها از ورزش حرفه اي كناره گيري كرد و در حالي كه پروفسور فيزيك بود در دبيرستان مشغول به ادامه تدريس شد. اما من دو خواهر هم دارم كه البته هر دوي آنها بزرگتر از من هستند. جوئندالينا و رونيكا هر دو متولد شده در كارارا مثل من و مادرم. آنها عاشق بسكتبال هستند جوئندالينا عضو تيم ماته را در سري A1 و تيم ملي بسكتبال ايتاليا بوده كه با ماته را به يك مقام اولي در ليگ ايتاليا دست يافته است. ولي در مجموع من از همه آنها مقام هايم بيشتر است، زيرا ورزش را به صورت كاملاً حرفه اي دنبال مي كنم. هافبكي كه دروازه بان شد! به خاطر شرايط خاص خانوادگي و علاقه فراوانم به فوتبال پدرم تصميم گرفت در 6 سالگي مرا به يك مدرسه فوتبال بفرستد و به اين ترتيب من در يكي از بهترين مدارس فوتبال به نام " كانالتو" زيرنظر ليبروسالوتي كه خاطرات زيبايي از اين مربي دارم به آموزش فوتبال پرداختم آن هم با جديت مثال زدني و تشويق بسيار زياد خانواده ام. در هر حال با اشتياق فراواني كه داشتم خيلي زود به تيم پرتيكتا در كارارا پيوستم و زيرنظر مربياني همچون بوني، روزيني و آوالونه كه خيلي به من كمك كردند تمرين كردم. آنها مي گفتند من بيشتر به درد دفاع مي خورم و عده اي ديگر دروازه باني را برايم مفيد مي دانستند، اما بنا به خواسته يكي از مربيان و اغلب دوستانم در خط مياني مشغول به بازي شدم و اين موضوع براي بازيكن نوجواني مثل من اصلاً خوشايند نبود. اسطوره آن زمان من در خط مياني لوتار ماتئوس هافبك تيم ملي آلمان و به عقيده من او در دوره خود يكي از بهترين بازيكنان ميانه ميدان بود. بعد از مدتي از تيم پرتيكاتا جدا شدم و به پسكارا در شهر جنوا رفتم. در اولين مسابقه به عنوان هافبك در سن 10 سالگي در پيكار منتخب نوجوانان توسكاني با ونه تو به ميدان رفتم و سپس براي تشويق به استاديوم سن سيرو فرستاده شديم. يك اضطراب و هيجان باورنكردني بازي اينتر با ورونا در ليگ ايتاليا فصل 89-1988 كه با پيروزي يك بر صفر اينتر به پايان رسيد. گل اين مسابقه رابرتي به ثمر رساند و اين يك خاطره نه چندان بد برايم بود. سرانجام دروازه بان شدم! براي رسيدن به پست مورد نظرم خيلي زحمت كشيدم. به هيچ وجه نتوانستم خودم را قانع كنم كه در خط مياني بازي كنم و به همين خاطر به دنبال دروازه باني رفتم. افسانه آن روزهاي من كسي جز توماس انكونو دروازه بان بزرگ تيم ملي كامرون نبود. بازيهاي او مرا هيجان زده مي كرد انكونو به عنوان يك ستاره بزرگ در جام جهاني 1982 شناخته شد كه البته آن زمان من خيلي كوچك بودم. اما اوج هنر او در جام جهاني 1990 در ايتاليا بود. اولين مسابقه مقابل آرژانتين كه هرگز آن را از خاطرم نمي برد و سپس رسيدن به مرحله يك چهارم پاياني، بهترين بازي او در برابر انگلستان بود و مهار 2 ضربه پنالتي انگليس هاي بزرگ و مغرور! انكونو انگيزه هايم را براي دروازه بان شدن بيشتر كرد و در سن 12 سالگي به آنچه مي خواستم رسيدم. من براي اين كارم چند دليل داشتم. اول انتخاب خودم، دوم عشق به توماس انكونو و سوم به خاطر هم شباهت بودن نام فاميلي ام با لورنزو بوفون سنگربان بزرگ اينتر و ميلان! اما موضوع به همين جا ختم پيدا نكرد و من در عرض مدت 5 الي 6 ماه زيرنظر پيزه ريني مربي دروازه بانان بوناسكولو و آويرو مائكوني تحت تعليم قرار گرفتم. بايد اعتراف كنم، پدرم در اين راه خيلي كمكم كرد، او برنامه هايم را مرتب مي كرد و با مربيان در موردم صحبت مي كرد و اكثراً به خاطر احترام به پدرم كمك حال من مي شدند. حضور بازيها در 12 سالگي تبديل به يك دروازه بان خوب شدم و 3 تيم مطرح پارما، ميلان و بولونيا خواهان استخدامم شدند و اين يك لحظه رؤيايي براي من و اعضاي خانواده ام بود. به خاطر علاقه ام به ميلان تصميم گرفتم راهي اين تيم شوم زيرا در آن 2 بازيكن بزرگ هلندي همچون فان باستنف رودگوليت و... حضور داشتند، اما خانواده ام به پارما راي دادند زيرا اين تيم به منزل ما نزديك بود و در نهايت در سال 1991 و در سن 13 سلگي به اين تيم ملحق شدم در آنزمان پارما در سري B حضور داشت. در پارما 2 مربي هميشه در قلب من جاي دارند. اولي ارمزپولي مربي تيم با 300 بازي با پيراهن پارما و دومي ارمزفولوني مربي دروازه بان پارماكه از بزرگترين و تاثيرگذارترين مربيان در زندگي ام بودند. بعد از گذشت 6 ماه با پارما به سري A صعود كرديم. روزگار پركاري را با فوليوني سپري مي كردم و هر روز با پشتكار زياد و جديت فراوان تمرين كردم. بعد از صعود پارما به ليگ دسته اول ارمز پولي جاي خود را به راييتو داد. من در سن جواني دوستان خوبي پيدا كردم مثل مورلو، فالزيني، بارونه، فرانچسكيني و بره تي روز به روز به تيم بزرگسالان پارما نزديك تر شدم تا اين كه در سال 1995 و در سن 17 سالگي به تيم نويواسكالا پيوستم با بازيكناني نظير بوچي، گالي ويسنتا. اسكالا اوائل اصلاً اهميتي به من نمي داد، اما پس از حضور چند دقيقه اي در يك بازي دوستانه به او ثابت كردم مي توانم بيشتر در تركيب اصلي قرار بگيرم و البته اسكالا نيز از به خدمت گرفتن من ابراز رضايت كرد. او روزي به من گفت: ايمان دارم تو در آينده دروازه بان بزرگي مي شوي، پس بيشتر تمرين كن و كمتر وقت خود را بيهود بگذران! روزهاي طلايي آغاز شد به سفارش پدرم به دنبال شخصي مطمئن و با درايت براي سپردن برنامه هايم به او گشتم و به سراغ سيلوانو مارتينا رفتم. در 14 سالگي هم اين درخواست را از او كرده بودم ول يوي نپذيرفت و اذعان كرد كه هنوز خيلي جوانم ولي بعد از 3 سال كه دوباره اين پيشنهاد را به وي دادم خيلي سريع و با اشتياق پذيرفت. بعد از آن به دنبال جذب يك اسپانسر مالي گشتم. اول Uhisport كه كمپاني لوازم و پوشاك ورزشي بود را انتخاب كردم آنها 10 ميليون به من پيشنهاد دادند، ولي پس از مدتي با " Poma" به توافق رسيدم كه از همه نظر براي من عالي بود و هر دو طرف از اين همكاري راضي و خوشحال بودند و فكر مي كنم آنها تا پايان دوران حرفه اي فوتبالم در كنارم باشند. در فصل 96-1995 در جام يوفا مقابل هالم استادس پوچي درون دروازه قرار گرفت. گالي به تيم لوكه زه ملحث شده بود اما براي يكشنبه بعد و بازي مقابل ميلان در 19 نوامبر 1995 دي پالما مربي دروازه بانان تيم به اسكالا مرا پيشنهاد داد. او اذعان كرد من در حال حاضر بهترين كانديدا براي اين پست هستم و سرانجام اسكالا مرا به جاي پوچي روانه زمين كرد. آن لحظه زيبا و هيجان انگيزه را هرگز فراموش نمي كنم. اولين حضور در سري A بالاخره روزي كه مي خواستم فرا رسيد و به سفارش دي پالما در يك ديدار بزرگ به ميدان رفتم. 19 نوابر 95 را براي هميشه در خاطرم حك كردم، در اين بازي بازيكنان بزرگ حضور داشتند و در پايان دو تيم به تساوي بدون گل رسيدند، خوشحال بودم كه در اولين بازي گلي دريافت نكردم، آن هم مقابل مهاجمان بزرگ ميلان! آرام آرام تغييراتي در پارما صورت گرفت، اسكالا رفت و به جاي او كارلو آنچلوتي آمد. جان فرانكوزولا نيز در نوامبر به چلسي رفت و به اين ترتيب پارما به نوعي خانه تكاني كرد. خاطرات زيبايي از آن فصل دارم. دوستان خوبي براي خودم پيدا كرده بودم، آپولوني، بناريوو، كاناوارو، تورام، دينوباجو، كريپا، استانيچ، كيه زا و كرسپو. در سال بعد مورد تاييد آنچلوتي قرار گرفتم و جانشين مناسبي براي لوكابوچي شدم. تيم قدرتمندي شده بوديم. همه چيز به خوبي پيش مي رفت. آدريانو(پدرم) مي گفت: هرگز تصور نمي كرد كه مرا در اين سطح از فوتبال ببيند، او هنوز هم اين حرف را در مهماني هاي خانوادگي و خودماني بر زبان مي آورد

  2. #12
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    ماركو ماتراتزی
    ماتراتزي در سال 1973 و در شهر لچه در جنوب ايتاليا به دنيا آمد. پدرش جوزپه در آن زمان يك فوتباليست حرفهاي بود و بعدها به عنوان مربي جوانان مشغول به كار شد. ماركو نيز فوتبال خود در سطح جوانان را با بازي در تيم توردي كينتو واقع در حومه رم آغاز كرد و اين در شرايطي بود كه پدرش نيز در تيم لاتزيو مربيگري ميكرد.
    در فصل 1993-1994 ماتراتزي كوچك سرانجام از سايه پدر خارج شد تا در ليگ منطقهاي بازي براي تيمهاي سيسيلي مارسالاو تراپاني را تجربه كند. پروجا كه در آن زمان در دسته دوم حضور داشت ماركو را در سال 1995 به خدمت گرفت و وي سه فصل بعد را در اين تيم اومبريايي سپري كرد.
    ماتهراتزي در فصل 1995-1996 كه طي آن پروجا توانست به سري A صعود كند تنها يك بازي براي اين تيم انجام داد و فصل بعد نيز عليرغم نمايش فوقالعادهاش مقابل اينتر، براي مدت كوتاهي به تيم كارپي در سري C قرض داده شد به همين دليل وي نتوانست مانع از سقوط پروجا شود و اين تيم خيلي سريع به رقابتهاي سري B بازگشت. ماتهراتزي در فصل بعد به يكي از بازيكنان ثابت پروجا تبديل شد و بازيهاي درخشاني براي اين تيم انجام داد. در شرايطي كه فصل 1997-1998 رو به پايان بود باشگاه درخواست ماتهراتزي در مورد امضاي يك قرارداد جديد را نپذيرفت و وي مجبور شد با پيوستن به تيم اورتون در ليگ برتر ريسك بزرگي را قبول كند.
    بازيكنان تازهوارد مشكلات زيادي در جهت خو گرفتن با زبان، آب و هواو نوع فوتبال انگليسي دارند و ماتراتزي نيز تفاوتي با سايرين نداشت. وي ميگويد: هنگامي كه براي اولينبار شهر ليورپول را ديدم واقعاً شوكه شده بودم و بغض گلويم را گرفته بود. ليورپول با آن هواي ابري و آسمان خاكسترياش هيچ شباهتي به شهر زنده رم نداشت ولي با خودم گفتم براي گردش و تفريح به انگليس نيامدهام پس از آن وقتي قرارداد پنج سالهام را با اورتون امضا كردم تازه فهميدم كه پذيرفتن مسوِوليت بهعنوان يك فوتباليست حرفهاي چه معنايي دارد.
    با اين حال، حس مسوِوليت چندان خود را در رفتار ماتهراتزي در داخل زمين نشان نداد و وي در 28 مسابقه با پيراهن اورتون 3 كارت قرمز و 12 كارت زرد دريافت كرد. ماتهراتزي در آن زمان در بدترين شرايط ممكن به سر ميبرد و به همين جهت در پايان فصل از پروجا تقاضا كرد كه وي را پس از تنها يك سال دوباره به ايتاليا بازگرداند. پروجا هم با درخواست وي موافقت كرد، مبلغ قرارداد او را افزايش داد و حتي وي را به كاپيتاني تيم منصوب نمود. هواداران تيمهاي رقيب ماتهراتزي را يك مدافع پراشتباه و بدقواره ميدانستند ولي وي خيلي زود به قهرمان هواداران پروجا تبديل شد و با سختكوشي توانست پيراهن تيمملي ايتاليا را هم بر تن كند. وي در جريان پيروزي يك بر صفر مقابل آفريقايجنوبي در آوريل 2001 نخستين بازي ملي خود را براي آتزوريها انجام داد؛ با اين حال با حضور الساندرو نستا و فابيو كاناوارو در مركز خط دفاعي، حتي تصور راهيابي به تركيب اصلي براي ماتراتزي دشوار بود. وي ميگويد: ميدانستم كه دو مدافع بزرگ جلوتر از من قرار دارند و تا مدتها جايگاه خود در تيمملي را حفظ خواهند كرد ولي در فوتبال همه چيز ممكن است و دقيقاً همين مساله است كه شما را به آينده اميدوار ميسازد.
    در تابستان سال 2001 ماتهراتزي به اينتر فروخته شد، رويدادي كه براي وي دو جامحذفي، دو سوپرجام و البته عنوان قهرماني سري A در فصل گذشته را به ارمغان آورد و ماتراتزي نيز طي اين مدت جايگاه خود به عنوان يكي از خشنترين مدافعان فوتبال ايتاليا را تثبيت كرده است. وي در جامجهاني فوتبال در مسابقه مقابل استراليا از زمين اخراج شد و در جريان ديدار دوستانه مقابل اسپورتينگ ليسبون يك بار ديگر با كارت قرمز داور جريمه گرديد تا پنجمين كارت قرمز خود طي پنج سال عضويت در اينتر را دريافت كند.
    با اين وجود ماتراتزي ميگويد سبك بازي خود را تغيير نخواهد داد و اهميتي به انتقادهاي بازيكنان و هواداران تيمهاي رقيب نميدهد: هرجا كه ميروم به يك شكل از من استقبال ميكنند و ديگر توهينهاي آنها به خانوادهام براي من عادي شده، همه دايماً در مورد نژادپرستي در فوتبال ايتاليا صحبت ميكنند ولي به جرات ميتوانم بگويم كه من بيش از هر بازيكن ديگري مورد توهين واقع شدهام و در هر مسابقه هميشه يك دوربين حركات من را زيرنظر دارد. بله، فوتباليست خشني هستم و فوتبال را محكم بازي ميكنم ولي هيچگاه ناجوانمردانه رفتار نكردهام. مشكل اين است كه شهرت شما روي كساني كه بازيهاي شما را تعقيب ميكنند، تاثير ميگذارد و اين فشاري است كه من ميتوانم برابر آن مقاومت كنم

  3. #13
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    الساندرو دل پيرو


    متولد 9 نوامبر 1974 در شهر Conegliano ايتاليا مي باشد . پست تخصصي او حمله است و از سال 1993 عضو باشگاه يونتوس است. بزرگترين مهارت او ديريبل كردن مدافعان حريف با سرعت بالا مي باشد و اينطور به نظر ميرسد كه او از هر جايي در زمين به راحتي به سمت هدفش نشانه مي گيرد.

    اولين باشگاهي كه او عضو بود تيم دسته دومي پادوا بود كه فقط به مدت 2 سال در آن باشگاه بازي كرد و در سال 1993 به باشگاه يونتوس منتقل شد و تا كنون هم در اين باشگاه مانده است . او با باشگاه محبوب شهر تورين عناوين قهرماني زيادي از جمله : شش بار قهرماني در ليگ سري A ايتاليا - كالچو - در سالهاي 95/97/98/2002/2003 و 2005 و يكبار قهرمان جام باشگاهاي اروپا در سال 1996 و همچنين در اين سال قهرمان جام تويوتا هم شده است . او در دوران اوج بازيگري خود در سالهاي 8-1997 ركورد 21 گل در سري مسابقات سري A ايتاليا و به پايان رساندن جام UEFA همان سال با 10 گل - كه گل به ياد ماندني او در بازي يك چهارم نهايي در مقابل موناكو از روي يك ضربه ايستگاهي هنوز هم در اذهان است - را بر جاي گذاشته است .

    شايعاتي در خصوص دوپينگ او در ابتداي فصل 9 -1998 بر سر زبانها افتاد و در اواسط همان فصل او به شدت از ناحيه زانو در مسابقه ايي كه با نتيجه 2 - 2 در مقابل اودينزه پايان يافت مصدوم شد و تا پاپان فصل از جوامع ورزشي به دور بود و اين باعث شد كه يونتوس بدون دل پيرو در آن سال به رتبه ششم جدول اكتفا كند . خيلي از هواداران يونتوس از او انتقاد كردند كه او قبل از اينكه بطور كامل از مصدوميت رهايي پيدا كند به بازي برگشته و اين حالت باعث افت چشمگير بازي هاي او نسبت به سالهاي قبل شده است . Nickname او Pinturicchio است و اين اسم را جياني آنجلي هنگامي كه در يك نمايشگاه نقاشي او در ميان تابلوي نقاشي از دو نقاش معروف پينتوريچيو و رافائل در كنار روبرتو باجيو قرار داشت به او داد .

    يكي از استعداد هاي او در نقش يك مهاجم فوتبال اين است كه مي تواند از نقاط مختلفي به دروازه حريف حمله كند و بعنوان يك مهجام از سرعت بالايي جهت نفوذ به عمق دفاع حريف برخوردار است.خلاقيت و توانايي بالاي او عمده ترين دليل انتخاب او از طرف مارچلو ليپي مربي دهمه 90 يونتوس بوده است . دل پيرو با سرعت با زيدان اينزاگي به يكي از بهترين خطوط حمله ايتاليا تبديل شدند. بعد ها با ديويد ترزگه و پاول ندود تركيب موفقيت آميزي را براي يونتوس به ارمغان آوردند.
    بر خلاف درخشش او در تيم و مسابقات باشگاهي او اميد چنداني براي دعوت شدن به تيم ملي ايتاليا را ندارد . او در جام جهاني 1998 به علت اينكه به تازگي از آسيب ديگي رها شده بود نتوانست مكمل خوبي براي روبرتو باجيو باشد و اشتباهات جبران ناپذيري را در مقاب نروژ انجام داد كه باعث از دست رفتن دو مقعيت مسلم گل براي ايتاليا شد. و همچنين دو سال بعد كه او مهاجم اصلي تيم ملي ايتاليا بود در جام باشگاه هاي اروپا در دقايق پاياني دو مقعيت گل ديگر را از دست داد و بخت را به تيم فرانسه تقديم كرد.

    در جام جهاني 2002 با وجودي كه دل پيرو اولين گل تيمش را در درون دروازه مكزيك قرار داد و شايستگي هاي بسياري داشت ولي نتوانست در دور دوم مقابل كره جنوبي كار مثبتي براي تمي كشورش انجام دهد. و توسط مربي علاقمند به بازي دفاعي ايتاليا جيواني تراپاتوني تعويض شد.

    او همچنين در مسابقات جام ملتهاي اروپا در سال 2004 هم براي تيم ملي ايتاليا به ميدان رفت . بعد از بازيهاي جام ملتهاي اروپا در سال 2004 مربي يونتوس از مارچلو ليپي به فابيو كاپلو تغير يافت . كاپلو كسي بود كه به دل پيرو و توانايي او اعتقادي نداشت و بر همين اساس قرار دادي با زلاتان ابراهيمويچ بستنند و در اكثر مواقع او را روي نيمكت مي نشاند. مختصاصان اعتقاد دارند كه دل پيرو به دوران طلايي خودش بازگشته و بازي هاي قابل توجهي از خودش در سري مسابقات ليگ كالچو نمايش داده است . او تا فوريه 2006 براي يونتوس 16 گل زده بود.

    او تا كنون 199 گل باشگاهي را در كارنامه اش ثبت كرده است كه ركورد قبلي از آن ِ جيامپيرو بونيپرتي با 183 گل باشگاهي بوده است.
    طبق آماری که در سال 2002 منتشر شد الساندرو دل پیرو بیش از یک میلیارد طرفدار در دنیا دارد که به عنوان محبوبترین فوتبالیست در این سال در دنیا انتخاب شد . لازم به ذکر است که در ایران نیز دل پیرو یکی از محبوبترین بازیکنان فوتبال میباشد
    اخلاق خوب ، سر به زیر بودن و همچنین بازی خوب وی دلیل محبوبیت چشمگیر این فوتبالیست میباشد .

    برخلاف شایعاتی که گاهأ در روزنامه ها و حتی تلویزیون ایران گفته میشود . دل پیرو دارای یک همسر به نام سونیا میباشد که از یکی از خانواده های بسیار با اصالت و شناخته شده ایتالیایی است .
    -------------------------------------------------

    متولد 9 نوامبر 1974 در شهر کونگلیانوی ایتالیاست . در دیریبل کردن و حرکات خارق العاده مهارتی شگرفت دارد و در هر پستی که نیاز باشه استعداد بازی کردن داره حتی دروازه !فوتبال رو از درون دروازه شروع کرد چون ماردش معتقد بود که اگر در پستی به غیر از دروازه بازی کند زخمی می شود!!! اما برادرش مادرش رو متقاعد ساخت که الکس
    متعلق به حمله است و او ذاتا یک گلزن هست و همین شد که او از دروازه به حمله رسید .فوتبال حرفه ای خودش رو از پادووا شروع کرد و 2 سال در این تیم بازی کرد و در 14 بای که انجام داد توانست 1 گل بزند و البته مزدیک 4 پاس گل بدهد اما چیزی که مدیران یوونتوس رو وسوسه به خرید الکس میکرد تکنیک و حرکات بی نظیر این بازیکن
    بود و او در سال 1994/1993 به یوونتوس اومد و دوران جدیدی رو آغاز کرد .

    مبارزه برای پیروزی

    در همان فصل اول بازیکنی گلزن نشون داد و در 11 بازی که در لیگ انجام داد گل به ثمر رسوند و این زنگ خطری برای دیگر مهاجمین یوونتوس بود .مهاجمینی نظیر راوانلی.باجو و ویالی که هریک قادر بودند خط حمله یووه رو
    تضمین کنند برای همین برای الکس جایی نبود از همین رو تصمیم گرفت که جدی تر تمرین کند به طوری که روزی از 4تا 6 ساعت تمرین می کرد .در فصل های آینده کم کم جا برای بازی او باز شد اما کم و بیش گل میزد اما
    عملکرد مثبتی داشت به طوری که روبرتو باجو را مجبور به ترک یوونتوس کرد در همین باره باجو میگه : من دیگه به یک نیمکت نشین داشتم تبدیل می شدم و می ترسیدم که دیگر کسی اسمی از من نیاره که البته با حضور دل پیرو
    هیچ بعید نبود برای همین از یوونتوس جدا شدم .

    اوج عظمت

    سال 1996 مسلما در ذهن الکس برای همیشه به ماندگار خواهد ماند یوونتوس در آن سال در اروپا با شکست حریفان خود به مصاف رئال رفت هیچ کس شانسی برای یوونتوس قائل نبود اما ... الکس همه پیش بینی ها رو به هم زد
    و 2 گل وارد دروازه رئال کرد تا یوونتوس تا قهرمانی این مسابقات پیش رفت و بارانی از تمجید و تعریف بر سر الکس و یوونتوس خالی شد .

    توهین

    بعد از این سال مردی به نام زمن پیدا شد و ارزش الکس رو زیر سوال برد و او را یک دوپینگی خطاب کرد اما معلوم شد که الکس دوپینگ نکرده اما باز الکس سکوت کرد و جواب زمن رو نداد اما گفت : هیچ وقت این حرف زمن
    رو فراموش نمیکنم . و همگان بر این باورند که کینه بزرگی از زمن در دل الکس است .

    اولین محک جدی
    سال 1998 در کشور فرانسه مسابقات جام جانی برگزار شد و باز یک رقابت نه چندان جالب بین باجو و الکس اما این دفعه الکس پیروز بود و بیشتر بازی می کرد
    خیلی نمایش جالبی نداشت اما روی روند بازی و تعدادی از گلها تاثیر مستقیم داشت .


    شروع افتخاراتی دیگر

    الکس در سال بعد با شکستن رکورد آقای گل اروپا شد و باز نام خودش رو بر سر زبانها انداخت . و یک رکورد دیگر درباره الکس اینکه او در هر ثانیه 9 دلارحقوق میگیرید !!!!!!!!!!!!!!!!!او چندین بار بالاتر از مالدینی قرار گرفت و اسکار خوش قیافه ترین بازیکن ایتالیا رو به خود اختصاص داد و همچنین که اصلاح ریش او نیز داستانی جالب دارد .
    بد شانسی بزرگ در سال 1999/1998 در ورزشگاه فریولی که ورزشگاه خانگی تیم اودینزه هست در برخورد با یکی از مدافعین اودینزه به شدت آسیب دید و یک سال رو از دست دادخبر های اولیه نشون میداد که میخواد از فوتبال خداحافظی کنه اما مردان بزرگی همچون لیپی و تراپاتونی و البته خواننده و آهنگساز اپرای ایتالیا پاواروتی که یک
    یوونتوسی نیز به شمار میاد او را دلداری دادن و تصمیم او رو عوض کردن یوونتوس در همان فصل به رتبه ششم اکتفا کرد .


    بازگشت ؟؟؟

    در اولین بازی که الکس بعد از مصدومیت برگشت جز معدود دفعاتی بود که ورزشگاه پر میشد و همه یکصدا الکس رو فریاد میزدند و جالب اینجاست که علاوه بر طرفداران یووه . طرفداران تیمهای جون : میلان . اینتر . فیورنتینا و حتی لاتزیو در ورزشگاه دیده میشدند و این نشان از محبوبیت بی حد و اندازه الکس در بین مردم ایتالیا هست .آله که زود تز از زمان معود به میادین بازگشت بسیار نا آماده نشون داد و همین امرباعث افت ناگهانی و شدید او شد .



    روتردام


    شاید الکس هیچ وقت شهر روتردام و کشور هلند رو فراموش نکند جایی که ایتالیابا شکست میزبان رقابتها یعنی هلند پا به بازی پایانی گذاشت جایی که الکس بارها و بارها فرصت از دست داد و در آخر نیز ایتالیا در گل طلایی بازی رو
    واگذار کرد .



    آزار روح الکس


    بعد از این مسابقات انتقادات بسیار شدیدی از الکس صورت گرفت و در همین موقع ظهور بازیکن بی ادبی مثل توتی مضع او رو وخیمتر کرد اما الکس میخواست جواب توتی رو در میدان بدهد نه در کنفرانس مطبوعاتی !فیلیپو اینزاگی دیگر بازیکنی بود که حرف های غیر ورزشی دیگری درباره الکس زد اما باز الکس و این سکوت لعنتی!!!
    در همین سال یوونتوس قهرمان شد و الکس در حالی که جام را در بغل گرفته بود و گریه میکرد خطاب به تراپاتونی گفت که بازیکنان رو از روی آمادگی انتخاب کن نه از روی علاقه !
    نیکمت جای الکس نیست در جام جهانی 2002 کره و ژاپن الکس بسیار اندوهگین بود زیرا یکی از عزیزانش رو از دست
    داده بود یعتی پدربزرگش . در 2 بازی اول به میدان نرفت اما در بازی با مکزیک که تراپ وضع رو دشوار میدید تصمیم به آوردن الکس گرفت . هیچ کسی شانسی برای الکس قائل نبود اما الکس مثل همیشه شکست ناپذیر نشون داد و یک گل خاره انگیز و بسیار تماشایی رو به ثمر رسوند سانتر مونتلا و ضربه سر شیرجه ای الکس باعث شد که ایتالیا به مرحله بعد صعود کنه . بعد از گل الکس چشمان و دستانش رو به سوی آسمان گرفت و این گل رو به پدربزرگش تقدیم کرد . اما باز در بازی بعدی توتی بازی کرد و با اخراج خود و کمک بی وقفه داور به تیم کره جنوبی ایتالیا شکست رو قبول کرد و از گردونه رقابت ها کنار رفت .


    ازدواج در خفا و سکوت

    در حالی که همه آماده جشن عروسی با شکوه توتی بودند خبر رسید که الکس دل پیروبا نامزد خود یعنی سونیا آموروزو و فقط با حضور خانواده های دو طرف در یک کلیسا ازدواج کرده است . این خبر حتی خود بازیکنان یوونتوس و دوستان او را نیزشوکه کرد و در مصاحبه های خود ابراز تعجب می کردند . دنیای الکس و سونیا یک دنیای متفاوتی است به طوری که به گفته خود الکس هم روحیه اش بهتر شده و هم صبرش زیاد تر . در یکی از شبهای که نزدیک کریسمس بود و الکس در فروشگاه دنبال جنسهای خودش می گشت خبرنگاران او را گیر اوردن و از او درباره فوتبال سوال کردنداما او فقط یک جمله رو گفت : از فوتبال صحبت نکنید .
    به عقیده او زنان کریسمس رو به خریدن هاش دوست دارن و دیگر به فکر هیچی نیستند

  4. #14
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    Position: Midfielder
    Birthdate: 1/9/1978
    Birthplace: Corigliano Calabro , Italy
    Height: 177 cm
    Weight: 77 kg


    جنارو گتوزو
    متولد 9 ژانويه 1978 - کوزنزا ايتاليا (کوريليانو کالابرو)
    ملقب به کرگدن، رينو
    جنارو گتوزو فوتبال حرفه اي خود را از باشگاه ايتاليايي پروجا و در سن 16 سالگي آغاز کرد. وي پس از 3 سال حضور در باشگاه ايتاليايي به گلاسکو رنجرز اسکاتلند رفت تا يکي از بهترين دوران فوتبال خود را سپري کند. گتوزو با 40 حضور و 7 گل زده طي يک فصل به يکي از بازيکنان محبوب گلاسکو تبديل شده بود. او رئيس لاشگاه والتر اسميت را به عنوان يکي از اصلي ترين مشوقانش مي شناسد و از او به عنوان پدر دوم خود ياد مي کند. اما دوران بازي گتوزو در رنجرز بسيار کوتاه بود زبيرا ديک ادوکات جانشين والتر اسميت علاقه اي به وي نداشت و او را در ليست فروش باشگاه قرار داد. عاقبت در اکتبر 1998 گتوزو با مبلغ 3 ميليون پوند به سالرنيتانا منتقل شد.
    تنها 10 ماه بعد باشگاه ميلان با مبلغ 8 ميليون پوند خواستار حضور گتوزو در ميلان شد. وي با حضور در رقابت هاي سري آ و نشان دادن مهارت هاي فردي اش نظر مربيان تيم ملي را نيز به خود جلب کرد و در المپيک تابستاني 2000، جام ملت هاي اروپا 2004 و جام هاي جهاني 2002 و 2006 براي ايتاليا به ميدان رفت.
    اما در اين بين گتوزو از گلاسکو به عنوان يکي از به يادماندني ترين شهرهاي محل اقامتش ياد مي کند زيرا آشنايي وي با همسرش پائولو رومانو نيز به همان مدت زندگي در گلاسکو مربوط مي شد.

    سال باشگاه حضور گل 97-1994
    پروجا 10 0
    98-1997 گلاسکورنجرز 40 7
    99-1998 سالرينتانا 25 0
    ...-1999 ميلان 168 2

    حضور در تيم ملي: از سال 2000
    تعداد گل: 4

  5. #15
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    گابریل باتیستوتا


    باتی گل ؛ افسانه ای که دیگر گل نمیزند

    حیاط پهناور ویلا بلند شده است و باتیستوتا برهنه سراغ جکوزی بزرگ محاصره در گل ها و درختچه ها می رود. از میان بخار انبوه سه کله کوچولو با پنجه های باز و حالتی شبیه دراکولا ظاهر می شوند و باتی را زیر آب می برند.
    بچه ها و باتی گل ناگهان ساکت می شوند و سپس همه بلند فریاد میزنند

    « تی آمو ایرنا »
    یعنی دوستت دارم ایرنا
    این جمله جنجالی را باتی گل در سال ۱۹۹۶ پس از زدن سومین گل برابر میلان و در شادی قهرمانی رو به دوربین های تلویزیونی فریاد زد و اکنون رمز مشترک خانواده است
    گابريل دراول فوريه سال 1969 در منطقه اي به نام رکونکوسيستاي سانتافه به دنيا آمد. او بچه اي کم حرف ، اما پرتحرک بود و هيچگاه از حمايت هاي پدرش محروم نماند.او در کتابي که به نام "يو باتي گل " به چاپ رسيد، اين چنين از روزهاي کودکي اش مي گويد: مثل بيشتر کودکان آرژانتيني نبودم آن طور که از امريکاي لاتين برداشت مي شود، در فقر به سر نمي بردم
    پدرم "بابا عمر" هميشه در کنارمان بود و همواره با وجود او، احساس خوشبختي مي کرديم.
    او هنوز مرا از راهنمايي خودش بي نصيب نميگذارد.مادرم هم موجودي دوست داشتني بود و هست.
    گلوريا (مادرم ) خوش برخورد، صبور و باحوصله بود و همين خصلت ها، او را در فاميل ما منحصر به فرد کرده بود. مادرم در اداره زندگي خانوادگي اش توانايي بالايي داشت و بخوبي زندگي خود و بچه هايش را جمع مي کرد. با وجود اين پدر و مادر طبيعي است که احساس خوشبختي کنم.گابريل از دوران قبل از فوتبال چيز زيادي ننوشته و تنها به ذکر خصوصياتي از پدر و مادر و همين طور چند خط از سرگرمي هايش اکتفا کرده است : هر وقت خسته مي شدم ، بابا عمر مرا با خود به گردش مي برد و چند دقيقه اي در فضاي آرام کنار خانه بازي مي کردم.
    گلوريا مي گويد که در آن سنين ، به تاب بازي خيلي علاقه داشتم.از بازي بر روي تاب و سرسره تا رسيدن به قله شهرت و افتخار، فقط چند گام بود. گابريل احساس عجيبي در مورد آن روزها دارد و هنوز هم با گذشت چندين سال ، وقتي خاطره اش را به ياد مي آورد، به طرز عجيبي احساساتي مي شود و اشک در چشمانش حلقه مي زند. مي گويد: نوزده ساله بودم که براي اولين بار در زندگي ام طعم يک ليگ گرم و پرهيجان را چشيدم.بعد از سه سال کار در باشگاه هاي ريز و درشت ، به تيمي راه پيدا کرده بودم که خوب مي دانستم مي تواند سکوي پرتاب من باشد.در فصل 1989 - در نيوالد بويز به بازي گرفته شدم ، ولي در همان سال باشگاهم را تغيير دادم.گابريل در فصل 89 - ليگ دسته اول آرژانتين ، در دومين بازي نيوالدبويز به ميدان آمد و از همان بازي ، جاي خود را در ترکيب اين تيم محکم کرد. او در آن سال در مجموع 16 بازي براي نيوالد بويز انجام داد که 4 گل ثمره حضور اين بازيکن در اين تيم بود.در همان فصل سرمربي ريورپلاته - يکي از باشگاه هاي مطرح آرژانتين - استعداد عجيب گابريل جوان را کشف کرد و او را به تيم خود آورد.اين بازيکن جوان در فصلهاي 89 - و90 - فقط17 بازي براي ريوپلاته انجام داد که حاصل آن 6 گل براي اين تيم مطرح بود.باتيستوتا پس از حضور موفق در نيوالد بويز و ريورپلاته به دنبال عرصه ديگري براي درخشش بود؛ جايي که زير ذره بين باشگاه هاي پولدار دنيا باشد؛ جايي براي مطرح شدن.
    او به دنبال يک نردبان ترقي بود. به طور قطع ، بوکاجونيورز مي توانست نقش سکوي پرتاب را براي او بازي کند. بازي در اين تيم ، روياي کودکي گابريل بود: "زماني که به من پيشنهاد بازي در بوکا داده شد، اول باور نمي کردم ، اما بعد به خودم گفتم تو خودت را نشان داده اي و حضور در بوکاجونيورز حق توست.من مي دانستم در اين تيم چه بازيکناني توپ زده بودند و به خصوص مي دانستم که ديگوي بزرگ (مارادونا)، روزي پيراهن همين باشگاه را ميپوشيد."حضور باتيستوتا در تيم رويايي اش زياد هم دوام نداشت.
    حدس او درست از آب درآمده بود. فقط يک فصل حضور او در بوكادر فصل 1990-91 -( کافي بود تا باشگاه هاي بزرگ ، روي اين چهره جديد آرژانتين دست بگذارند.گابريل براي پيوستن به باشگاه هاي داخلي آرژانتين با مشکل چنداني رو به رو نبود، چون تمام تيمهاي حاضر در ليگ دسته اول کشورش را مي شناخت ؛ اما براي حضور در ليگ هاي خارجي بايد وسواس بيشتري به خرج ميداد."من بايد از باشگاه هاي فرانسه و ايتاليا يکي را انتخاب مي کردم.
    بيشتر بازيکنان برزيلي در گام اول براي مطرح شدن ، فرانسه را انتخاب مي کنند؛ اما من ايتاليا را انتخاب کردم.
    با تمام داستان هايي که در مورد ايتاليا و ليگ اين كشور برايم نقل کرده بودند، نمي دانم چرا من باز هم اين ليگ را انتخاب کردم.
    شايد به خاطر جذابيت و گرماي عجيب آن وشايد به اين خاطر که در ايتاليا کمتر از فرانسه احساس غربت ميکردم."باتيستوتا شايد خودش انتقال به اروپا را مديون بوکاجونيورز بداند، اما همه کارشناسان بر اين عقيده اند که کوپا امريکا مايه شهرت او شد.سال 91 يعني همان سالي که گابريل به فيورنتينا انتقال يافت ، تيم ملي آرژانتين قهرمان جام ملتهاي امريکاي جنوبي شد و گابريل نقش عمده اي در قهرماني آرژانتين ايفا کرد تا همه نگاه ها به او دوخته شود. او حتي در فينال هم به گلزني ادامه داد و تيم خود را قهرمان کرد.گابريل در ميان تيمهايي که به او پيشنهاد بازي داده بودند، فيورنتينا را برگزيد. پس از يک فصل بازي در بوکا، او خوب مي دانست که چه حسابي روي او باز شده است.
    او در فصل 1990_91 -،19 بازي براي بوکا انجام داد و11 گل زد. اين آمار بدي نبود، اما گابريل بعدها نشان داد که بهتر از اين هم ميتواند باشد.شهر فلورانس ؛ شهري که بعدها با نام گابريل گره خورد، سالهاي سال پذيراي باتيستوتا بود و حتي چند ماهي نيز شايعه نامزد شدن او براي احراز مقام شهردار شهر فلورانس بر سر زبانها افتاد.تيم اول شهر فلورانس "فيورنتينا"بود و حضور باتيستوتا در اين تيم بنفش مي توانست مردم خونگرم اين شهر زيبا را به روزهاي آينده خوشبين کند.باتيستوتا در نخستين سال حضورش در فيورنتينا (فصل 92 -91) 27 بازي انجام داد و13 گل زد.فصل بعد در32 بازي 16 گل زد و در فصل سوم حضورش در فيورنتينا (فصل 94 -93 )، در26 بازي 16 گل به ثمر رساند.گابريل در فصل 95 -94 در32 بازي 26 گل زد تا همه چشمها را خيره کند.باتيستوتا در فصل پنجم حضورش در فيورنتينا در31 بازي 21 گل زد. در فصل بعد، در32 بازي 14 گل به ثمر رساند و در فصل هفتم در31 بازي باز هم به 21 گل رضايت داد.گابريل در فصل هشتم حضورش در فيورنتينا(فصل 99 -98 ) در28 بازي 21 گل زد و سرانجام در آخرين سال حضورش در فلورانس (در فصل 2000 -1999 ) در30 بازي 23 گل زد تا در مجموع 9 فصل حضور در فيورنتينا، شمار گلهاي خود را به 171 برساند.او با اين تعداد گل ، رکورد گلزني در تاريخ باشگاه فيورنتينا را شکست.
    رکورد گلزني در اين باشگاه متعلق به يک گلزن سوئدي اين باشگاه در دهه هاي 50 و60 ميلادي بود که 158 گل به ثمر رسانده بود.سالها حضور در شهر فلورانس و تلاش براي سرافرازي اين تيم ، از گابريل چهره اي محبوب و دوست داشتني ساخته بود. در تمام فلورانس صحبت از او بود و کمتر کسي گمان مي کرد که اين چهره محبوب و وفادار هم روزي قصد ترک فلورانس را داشته باشد، اما سرانجام او هم رفت.
    خودش احساسي عجيب در روزهاي پاياني حضور در فلورانس داشت.
    سالها حضور در فلورانس نتوانسته بود او را از نظر قهرماني ورزشي ارضاء کند. هر چند که او در اين شهر کمبودي نداشت و همه به او محبت مي کردند، اما بايد طعم قهرماني را مي چشيد: "من بايد در تيمي بازي مي کردم که قهرمان مي شد؛ قهرمان ايتاليا و حتي قهرمان اروپا، اما تمام افتخاري که با فيورنتينا به آن رسيدم ، يک بار قهرماني جام حذفي و يک بار قهرماني در سوپر جام ايتاليا بود؛ همين ! مي دانستم که تصميم من براي ترک فلورانس تبعات بسياري خواهد داشت ، ولي بايد مي رفتم.
    در اين شرايط انتظار داشتم تماشاگران هم مرا درک کنند و بخوبي هم اين کار را انجام دادند".آ.اس.
    رم براي به خدمت گرفتن باتيستوتا رقم بالايي به فيورنتينا پيشنهاد کرد و اين تيم که در شرايط بحراني و عجيب و غريبي به سر مي برد، به رغم ميل باطني ، به اين انتقال راضي شد.34 ميليون دلار براي انتقال باتيستوتا به رم پرداخت شد تا به اين ترتيب جوان گمنام رکونکوئيستا به جمع 20 بازيکن گران قيمت تاريخ فوتبال دنيا بپيوندد.حضور باتيستوتا در رم و گل او به فيورنتينا و گريه مشهورش پس از گل که همه دنيا را تحت تاثير قرار داد، گوشه اي از خبرسازي اين بازيکن بزرگ بود.او در فصل 2001 -2000 در تمام بازيهاي رم حاضر نبود و از مجموع 38 بازي رم ، در28 بازي به ميدان رفت و20 گل زد تا يکي از علل بي چون و چراي قهرماني رميها باشد.رم به واسطه حضور بازيکناني چون باتيستوتا و توتي پس از18 سال با مربي سرشناس خود کاپلو، سرود قهرماني سر داد.گابريل از آن دسته بازيکناني است که در خارج از کشور فوق العاده محبوبند و در داخل کشور مغضوب.
    او شايد همچون کانتونا نباشد، اما مانند او اسير يک اختلاف سليقه شده است.مارچلو بيلسا سرمربي تيم ملي آرژانتين اگر چه بهانه اي چون مصدوميت را براي دعوت نکردن باتيستوتا به اردوي تيم ملي فوتبال آرژانتين در اختيار داشت ، اما به دليلي خاص او را دعوت نمي کرد و گابريل از اين موضوع آگاه بود: "من مي دانم که بيلسا علاقه چنداني به من ندارد و من هم از اين موضوع گله اي ندارم ؛ چون در اين مورد حق ندارم به او اعتراض کنم."بيلسا اعتقاد چنداني به گابريل ندارد و اين امر بخوبي از نوع تصميم هايي که او در تيم ملي آرژانتين گرفته ، مشخص است.بيلسا بيشتر ترجيح مي دهد که هرنان کرسپو مهاجم اول او باشد و اين را در هر شرايط نشان داده است.
    به اين ترتيب او بايد به دنبال زوج مکمل براي کرسپو باشد؛ چرا که از نظر گابريل نمي تواند نقش مکمل را بخوبي بازي کند، چون گابريل در تيم خود همواره مهاجم اول بوده است و براي او مکمل تعيين کرده اند.با آن که باتيستوتا رکورد گلهاي ملي را در کشور آرژانتين شکسته است ، اما اينها هيچکدام دليل قانع کننده اي براي بيلسا نيست.
    رکورد گلهاي ملي در اختيار ديگو آرماندو مارادونا بود که او36 گل زده را در بازيهاي رسمي ملي در پرونده خود ثبت کرده بود، اما باتيستوتا در حدود78 بازي ملي ،57 گل به ثمر رساند که اين نشان از توانايي بالاي اين بازيکن دارد؛ چرا که آرژانتين در بازيهاي رسمي ملي معمولا با تيمهاي پرتوان و قدرتمند روبه رو ميشود
    .بيلسا پس از اطمينان از صعود آرژانتين به جام جهاني ، باتيستوتا را به تيم ملي دعوت کرد تا او را براي پيکارهاي مرحله نهايي جام جهاني امتحان و از سويي فشار مطبوعات را کم.باتيستوتا نامي است که همواره در ياد و دل علاقه مندان واقعي فوتبال باقي خواهد ماند؛ بازيکني که شايد اخلاقش را از مادرش به ارث برده باشد. گابريل ، با اخلاق و تعصبي مثال زدني و همين طور گلهايي که هيچ گاه از يادها نخواهد رفت ، بخشي از تاريخ فوتبال آرژانتين و ايتالياست ؛ چرا که او در مدت 12 سال حضورش در اروپا، پا را از ايتاليا فراتر نگذاشته است
    جزئیات فوتبال حرفه ای
    اولین مسابقه حرفه‌ای :۲۵ سپتامبر ۱۹۸۸، سن مارتین یک – نیوولز اولدبویز صفر
    بیشترین گل زده در یک فصل: ۲۶ گل برای فیورنتینا در فصل ۱۹۹۴-۱۹۹۵ که رکورد ۳۰ ساله اتزیو پاسکوتی را شکست.
    اولین گل حرفه‌ای: ۱۶ مه ۱۹۸۲، نیوولزاولدبویز۳- پلاتنسه صفر
    اولین بازی ملی: ۲۷ مارس ۱۹۹۱، برزیل صفر – آرژانتین یک
    اولین گل ملی: 8 ژوئیه ۱۹۹۱، آرژانتین – ۳ ونزوئلا صفر
    آخرین بازی ملی: ۲۰۰۲، آرژانتین یک – نیجریه صفر
    آخرین گل ملی: ۱۲ ژوئن ۲۰۰۲، آرژانتین یک – سوئد یک
    افتخارات
    قهرمانی سری B: فیورنتینا در فصل۱۹۹۳-۱۹۹۴
    جام حذفی ایتالیا: فیورنتینا در فصل ۱۹۹۵-۱۹۹۶
    قهرمانی سری A: آ اس رم در فصل ۲۰۰۰-2001۲۰۰۱
    آقای گل سری A: فیورنتینا در فصل ۱۹۹۴ – ۱۹۹۵ با ۲۶ گل زده
    قهرمانی کوپا آمریکا: دو بار با آرژانتین در سال‌های ۱۹۹۱ و ۱۹۹۳
    آقای گل کوپاآمریکا: دو بار با آرژانتین در سال ۱۹۹۱ با ۶ گل زده
    تیم‌های باشگاهی
    ۱۹۸۹-۱۹۸۸ نیوولزاولدبویز، ۱۶ مسابقه و ۴ گل
    ۱۹۹۰-۱۹۸۹: ریورپلاته، ۷ مسابقه و ۴ گل
    ۱۹۹۱-۱۹۹۰: بوکاجونیورز، ۲۹ مسابقه و ۱۳ گل
    ۲۰۰-۱۹۹۱:فیورنتینا،۲۶۹مسابقه و177 گل
    ۲۰۰۲-۲۰۰۰: آاس‌رم، ۵۱ مسابقه و ۲۶ گل
    ۲۰۰۳-۲۰۰۲: اینترمیلان، ۲۴ مسابقه و ۶ گل
    ۲۰۰۴-۲۰۰۳: العربی قطر، ۱۸ مسابقه و ۲۵ گل
    كارنامه گابريل باتيستوتا
    ۱۹۶۹: در يك فوريه اين سال باتيستوتا در شهر ريكونكوئيستا كشور آرژانتين به دنيا آمد.
    ۸۹-۱۹۸۸: اولين حضور رسمى اش را براى تيم آرژانتينى نيوولز اولدبويز داشت. وى قبل از رفتن به ريورپلاته توانست تا در فصلى كه منجر به پيروزى تيمش شد، افتخار زدن چهار گل را پيدا كند.
    ۱۹۸۹: با ترك ريورپلاته به تيم بوكاجونيورز پيوست.
    ۱۹۹۱: وى در اين سال قرارداد ۳/۲ ميليون دلارى را با تيم فيورنتينا بست.
    ۹۳-۱۹۹۲: با وجود ۱۶ گلى كه براى فيورنتينا در ۳۲ خود به ثمر رساند، نتوانست عنوانى را در رقابت هاى سرى –آ به دست بياورد. با وجود پيشنهاداتى كه از طرف باشگاه هاى صدر جدول به وى مى‌شد، او فيورنتينا را ترك نكرد.
    ۹۴-۱۹۹۳: ۱۶ گلى كه وى در ۲۶ بازى خود براى فيورنتينا به ثمر رساند، باعث شد تا بار ديگر اين تيم به اوج دست يابد.
    ژوئن ۱۹۹۴: اولين بازى ملى خود را در جام جهانى و برابر تيم ملى يونان انجام داد.
    ۹۵-۱۹۹۴: با زدن ۱۱ گل نخست براى تيم فيورنتينا توانست تا ركورد جديدى را در فوتبال ايتاليا رقم بزند. وى با ركورد ۲۶ گل در ۳۲ بازى عنوان مهاجم برگزيده اين تيم را از آن خود كرد.
    آپريل ۱۹۹۶: با زدن ۳۴ گل براى تيم ملى كشورش در برابر تيم ملى بولوى ركورد گلزنى خود را به مارادونا رساند.
    مى ۱۹۹۶: اين ستاره آرژانتينى توانست تا با زدن گل در هر دو ديدار فيورنتينا برابر آتالانتا برگامو و با مجموع ۳ بر صفر نتيجه ديدار فينال جام كوپا ايتاليا را براى خود رقم بزند تا تيمش پس از ۲۱ سال به عنوان قهرمانى در فوتبال ايتاليا دست پيدا كند.
    گفتنى است اين تنها عنوان قهرمانى بود كه وى طى نه سال بازى در فلورانس بة دست آورد.
    آپريل ۱۹۹۷: در ديدار نيمه نهايى جام يوفا زننده گل تساوى تيمش به بارسلونا بود وى در حالى كه سعى داشت با گذاشتن انگشت خود بر روى لبش صدهزار تماشاگر مشتاق نيوكمپ را آرام كند به بخش ماندگارى از تاريخ فوتبال ايتاليا تبديل شد.
    نوامبر ۱۹۹۷: پس از سه سال دورى از تيم ملى كشورش دوباره به تركيب تيم ملى فراخوانده شد.
    ژوئن ۱۹۹۸: سه گل از پنج گل تيمش را در برابر جامائيكا به ثمر رساند تا آرژانتين اين تيم را با نتيجه پنج بر صفر شكست دهد. وى دقيقا يك روز پيش از ديدار آرژانتين برابر انگلستان در مرحله يك چهارم نهايي، براى سومين بار صاحب پسر شد. وى گل اول اين ديدار را براى آرژانتينى ها به ثمر رساند.
    ۹۹-۱۹۹۸: با زدن ۱۳ گل در ۱۳ بازى نخست فيورنتينا اين تيم را به صدر جدول رده بندى سرى A رساند. در اين فصل و پس از مصدوميت تيم فيورنتينا افت قابل محسوسى داشت و نهايتاً مقام سوم ليگ را به دست آورد.
    ژانويه ۲۰۰۰: پس از ريوالدو و ديويد بكهام توانست تا عنوان برترين بازيكن سال ۱۹۹۹ فيفا را از آن خود كند.
    مى ۲۰۰۰: با زدن سه گل در ديدار فينال فصل توانست تا ركورد جديدى را در ليگ دسته اول ايتاليا بنا نهد.
    وى پس از زدن سومين گل در آخرين روز حضورش در فيورنتينا، از شادى اشك مى ريخت. آخرين آمار گلزنى هاى او ۱۶۸ گل در طى ۲۹۶ حضور براى فيورنتينا بود. وى در اين سال قراردادى ۳۴ ميليون دلارى را با آ.اس رم منعقد ساخت.
    ۲۰۰۱-۲۰۰۰: طى ۲۸ بازى ۲۰ گل را براى تيم جديد به ثمر رساند تا بار ديگر اين تيم را به عنوان قهرمانى سرى A ايتاليا برساند.
    ۲۰۰۲-۲۰۰۱: مصدوميت و افت توانايى هاى او باعث شد تا اين ستاره آرژانتينى فصل دوم را در تيم رم با نااميدى پشت سر گذاشته و تنها شش گل را براى روسونرى‌ها به ثمر برساند.
    آخرين حضور او در جام جهانى براى آرژانتين بسيار ناگوار تمام شد، چرا كه اين تيم در همان مرحله اول از ادامه رقابت هاى جام باز ماند.
    ۲۰۰۳-۲۰۰۲: قبل از پيوستن به اينترميلان بارها نيمكت‌نشينى را در رم تجربه كرد.
    ۲۰۰۳: به تيم العربى قطر پيوست.
    ۲۰۰۴: ۲۵ گل را در سال اول بازى در ليگ قطر به ثمر رساند.
    ۲۰۰۵: پس از مصدوميت شديد به قراردادش با تيم العربى قطر پايان داد تا براى هميشه با فوتبال خداحافظى كند
    مختصري از ثروت و زندگي باتيستوتا
    گابريل عمر باتيستوتا متولد 1969 ميلادي ___ به روايتي مسلمان ___ اولين باشگاه حرفه اي : نيو ولز آرژانتين___بهترين بازيكن تاريخ آرژانتين بعد از مارادونا___مبلغ قرار داد با فيورنتينا 22 ميليون ليره استرلينگ___قرارداد 2 ساله با باشگاه رم ايتاليا هر سال مبلغ 5/ 5 ميليون دلار __ جزء 50 بازيكن برتر قرن 20 ___ 26 گل در فصل 95-94 ___ مبلغ قرار داد با العربي: 8 ميليون دلار براي 2 سال ___ جالب است بدانيد كه باتيستوتا با وجود قرار داد با باشگاه قطري ، زندگي در دبي را ترجيح داده و در منزلي واقع در جزيره نخلها كه ساخته دست بشر و اماراتيهاست سكونت دارد منزلي كه به قيمت اعجاب انگيز 5/ 5 ميليون دلار خريداري كرده است.___ نكته جالب ديگر در مورد اين بازيكن فوتبال اينكه در منزل خود زير نظر مربي خصوصي به تمرين مي پرداخت__ و فقط جهت بازيهاي رسمي باشگاهش هفته اي 2 بار به قطر پرواز ميكرد.___و جالبتر اينكه بعد از هر باخت براي ايجاد روحيه دوباره بين همبازيانش آنها را به گردش دريايي با كشتي تفريحي در خليج فارس و صرف نان ايراني دعوت مي كرد { ظاهرآ علاقهُ شديدي به نانهاي ايراني دارد } ___ باتيستوتا با دارايي 101 ميليون دلاري رتبه سوم ثروتمند ترين فوتباليستهاي جهان را دارا بود. ___ غم انگيز ترين خاطره ورزشي باتيستوتا مسابقه بين تيم رم و فيورنتينا بود { پس از 9 سال بازي براي فيورنتينا } كه پس از گلزني به اين تيم با پيراهن رم بجاي شادي اشك ريخت.
    خواندنیهایی در مورد باتیستوتا :
    باتيستوتا در سه جام جهان ۱۹۹۴، ۱۹۹۸ و ۲۰۰۲ براي آرژانتين به ميدان رفت. مهاجم گروه قدرتمند كشورش در رقابت‌هاي كوپا آمريكاي ۱۹۹۱ و 1993 بود و جام قهرماني را نيز در اين رقابت‌ها بالاي سر برد
    عاشق سرگرمی های تبلیغاتی و چت با هواداران
    باتی گل به سوی باشگاه گلف می رود. می گوید تنیس را بیشتر از بقیه دوست دارم اما نمی توانم ان طور که دلم می خواهد با قدرت و تسلط عالی بازی کنم و از طرف دیگر گلف محل قرارهاست و برای دیدن مشاور - طرف قرارداد - اسپانسرها - اشنایان مهم و روابط اجتماعی و تجاری مجبوری به زمین گلف بروی که به اصطلاح پاتوق مشترک کله گنده هاست!
    اما وقتی آزاد باشد در دل طبیعت با وینچستر ۹۷ و لانسر میشل قدیمی اش که ابزار دیرینه شکار و ماهیگیری است ساعتها و شاید روزها مشغول میشود.
    پاسخ دادن به هواداران و ارسال پیامهای مناسبتی برای باتی مثل یک وظیفه ضروری است و این یعنی در کار ایمیل و چت و وبلاگنویسی هم تبحر دارد و با لپ تاپ خود سر میز غذا - در رختخواب و گاه در مهمانی سرگرم است. اوجداً هواداران را تحویل می گیرد و هنوز مطابق وعده اش سالی چند بار به ایتالیا سفر و در فلورانس - رم و به خصوص با هواداران فیورنتینا دیداری تازه می کند.
    لقب او در زمان اوج شهرتش ((باتی گل)) به معنای باتیستوتای گل زن بود.
    باتی که یک فوتبالیست متدین و مذهبی است، در زمان کودکی عاشق بسکتبال بود، اما بعد ازقهرمانی آرژانتین در جام جهانی ۱۹۷۸ به فوتبال گرایش پیدا کرد و تحت تاثیراستیل «ماریو کمپس»، آقای گل مسابقات قرار گرفت.
    در فلورانس او را در حد یک قدیس ستایش می‌کردند و مجسمه تمام قد وی دیگر یکی از آثار باستانی جدید(!) شهر محسوب می‌شد.
    باتیستوتا با به ثمر رساندن 56 گل در 78 بازی ملی برای آرژانتین در این زمینه رکورددار بود. او بیشتر عمر فوتبالش را در فیورنتینا سپری کرد حتی به همراه این تیم در سری B نیز حضور یافت
    او جزء 6 بازیکنی است که در فوتبال ایتالیا بیشتر از 200 گل زده اند
    نام همسر وی ایرنا و دارای 4 پسر به نامهای Thiago, Lucas, Joaquin, Shamel میباشد
    ایمیل :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    وب سایت رسمی : www. Batistuta .com
    وب سایت خانوادگی :
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] batistuta.net

  6. #16
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    وینچنزو مونتلا

    در خیابانهای شهر همیشه جاوید رم ،کم نیستند صحنه هایی که طرفداران تیم آ اس رم دستهایشان را به طور افقی از هم باز کرده و شکل بالهای هواپیما را تداعی می کنند . آنها حرکت خاص وینچنزو مونتلای "هواپیما" که لقب دیگرش هشتمین پادشاه رم است را تقلید می کنند. او با این حرکت از به ثمر رسیدن گلهایش اظهار شادمانی می کند .

    زمانی که او در جنوا بازی می کرد بعد از یک گل (به گفته خودش) احساس کرد در حال پرواز است وبعد شروع به چرخ زدن دور زمین کرد . از آن به بعد این حرکت نشانه خاص او شد.این مرد ناپلی که در پومیگلیانو دارک ،محیط نا مساعدی در دامنه های بایر وسو، به دنیا آمده،کارنامه اش شامل یک لیست پایان ناپذیر از گل های به یاد ماندنی است.

    این بازیکن فرصت طلب جرقه پنهان تیمش است و هنوز شیطنت بچه هایی را دارد که با صورت کثیف در کوچه های شهر ناپل می دوند. جی جی رادیچ ، مربی سابق او در جنوا می گوید: سرعتی که او در ۱۰-۱۵ متری دروازه دارد واقعا بی همتاست . سرعت او تنها به مستطیل زمین محدود نمی شود :

    او در سن جوانی با سرعت کاپشن چرم مشکی اش را از تن در آورده بود تا با کمک آن رهگذری را در برابر توفان محافظت کرده و جانش را نجات دهد. این عابر که ریتا نام داشت حالا دیگر همسر مونتلا است. او با استفاده از این اسم از تلویزیون در خواست کرده بود که همیشه در ماموریت های مربوط به فوتبال به عنوان فرستاده ویژه همراه وینچنزو باشد.

    مونتلا پسر یک کارگر زحمت کش و یک مادر خانه دار به نام جوزپینا است. در سن ۱۰ سالگی زمانی که به همراه دو برادرش روی پله های استادیوم سن پائولوی ناپل نشسته بود و با دهان باز به دیه گو مارادونا نگاه میکرد ،خودش را به شکل یک فوتبالیست تصور کرد . او کارش را از دروازه بانی آغاز کرد !! وبالاخره یک روز شروع به دریبل زدن کرد و زمانی که به تیم مقابل گل زد ، اعتماد مربی اش را جلب کرد.

    تازه ۱۶ سالش شده بود که سینیور دوناتی که دنبال افراد مستعد می گشت به باشگاه او یعنی سان نیکولا رفت و خواست که مونتلا را ببیند .وبعد هم اورا استخدام کرده و به امپولی برد .آن موقع دوناتی نمی توانست پیش بینی کند که یک عفونت ویروسی که به ناهماهنگی ضربان قلب تشدید هم شده بود ، بیش از یک سال مونتلا را از زمین فوتبال دور می کند .

    بعد مونتلا به تیم جنوا رفت .در آن موقع اریکسون که سر مربی فعلی تیم انگلیس است، سر مربی تیم بود. در مورد او گفته : تا به حال مهاجمی را ندیده ام که به اندازه او شم گلزنی داشته باشد .مونتلا در سه فصل ۵۴ گل زدو سپس به تیم آ اس رم رفت. گلهای او راه را برای کسب مقام قهرمانی در سال ۲۰۰۱ هموار کرد.

    مدتی پیش به خاطر مشکلاتی که با همسرش در زمینه طلاق داشت( عشقی که اونجوووری شروع بشه ، آخرش اینجوووری میشه دیگه!!! ) ، اختلالاتی در بازیش پیش آمد . اما دوباره به روزهای اوج خود نزدیک شده و گلهای زیادی در این فصل برای رم به ثمر رسانده.....

  7. #17
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    کارلو انجلوتی

    متولد 10 ژوئن 1959 - رجیولو ایتالیا

    ملقب به کارلتو
    بازیکن اسبق پارما، رم و میلان و سرمربی کنونی میلان از سال 76 و در سن 17 سالگی مشغول بازی فوتبال شد. اولین حضور رسمی وی در تیم پارما و این حضور سه سال به طول انجامید. وی در سال 79 به پایتخت رفت و برای رم بازی کرد. وی در این باشگاه موفق به فتح یک جام قهرمانی ایتالیا و 4 جام حذفی شد. کارلتو در سال 87 به میلان پیوست و با 5 سال حضور به افتخارات زیادی دست یافت. کارلتو یکی از بازیکنان دوران طلایی میلان بود، دورانی که میلان بر بام اروپا و جهان ایستاده بود، دوران حضور فرانکو باره سی، فان باستن، رود گولیت، رایکارد، نیل لیدهولم، گونارنوردال، جیانی ریورا و ژورژ وه آ. فتح جام قهرمانان سال های 89 و 90 تنها نمونه هایی از موفقیت های بسیاری است که وی به همراه میلان کسب کرده است.
    کارلتو پس از خداحافظی به مربیگری روی آورد و هم اکنون یکی از مربیان جوان و موفق جهان به حساب می آید. اولین تجربه مربیگری وی در تیم رجینا بود، پس از آن نیز بر روی نیمکت پارما نشست. در سال 99 جانشین مارچلو لیپی در یوونتوس شد اما کارلتو در یووه یک همیشه ناکام بود. یووه طی دو فصل حضور وی زیبا و خوب بازی می کرد فقط در کسب عنوان ناکام می ماند. اما همه چیز پس از پیوستن وی به میلان و جانشینی فاتح تریم تغییر کرد. میلانی که پس از دوران طلایی از سال 99 سیر نزولی اش را طی کرده بود و چه در ایتالیا و چه خارج از ایتالیا ناکامی های بسیاری را تجربه کرده بود به کارلتو، بازیکن اسبقش سپرده شد. در اولین سال حضور کارلتو، میلان به نیمه نهایی جام یوفا راه یافت و با مقام چهارمی از این رقابت ها خداحافظی کرد. امتیاز میلان در چدول کالچو نیز به طرز چشمگیری رو به افزایش بود. در نیم فصل بعد آنجلوتی که به خاطر بازی تدافعی تیمش مورد انتقاد برلوسکنی قرار گرفته بود، پیرلو را به عنوان هافبک بازیساز به تیم اضافه کرد تا با همکاری روی کاستا به حملات تیم کمک کنند. در همان زمان زوج خط حمله میلان، متشکل از پیپو اینزاگی و شوفچنکو نیز شکل گرفت. در فصل 2003 کارلتو پنجمین مربی جهان و تاریخ فوتبال بود که هم به عنوان بازیکن و هم به عنوان مربی جام قهرمانان اروپا را بالای سر برد. میگوئل مونز، جیووانی تراپاتونی، یوهان کرایف و فرانک رایکارد دیگر مربیانی بودند که پیش از وی موفق به این کار شده بودند. فصل 2003 یکی از بهترین فصل های حضور کارلتو در میلان بود زیرا در آن فصل میلان موفق به فتح سه جام شد (لیگ قهرمانان، جام حذفی ایتالیا و سوپر کاپ اروپا). فصل بعد در سایه حضور بازیکن تازه میلان، کاکا، باشگاه موفق به فتح جام قهرمانی ایتالیا، اسکودتو شد. فصل 2006 - 2005 با وجود بازی های زیبای میلان و کسب نتیجه، به دلیل پیروزی های مداوم ابتدای فصل یووه و ناکامی در برابر بارسلونا با دریافت تنها یک گل نتیجه ای برای میلان نداشت.

    آنجلوتی تنها تورنمنت بزرگ ملی خود را در جام جهانی 1990 تجربه کرد.
    کارلو آنجلوتی در طول زمان حضورش در میلان، توانسته است بازیکنان بزرگی همچون آندری پیرلو، مانوئل روی کاستا، فیلیپو اینزاگی، آندری شوچنکو، کاکا را در فوتبال ایتالیا مطرح کند.
    کارلو آنجلوتی در سال 2003 به عنوان پانزدهمین مربی برتر فوتبال جهان که هم کارنامه بازیگری و هم کارنامه مربیگری درخشانی داشتند، قرار گرفت.
    چهار مربی نخست، میگوئل مونوز (بازی در رئال 57-1956، مربیگری در رئال 66-1966)، جیووانی تراپاتونی (بازی در میلان 69-1963، مربیگری در یوونتوس 1985)، یوهان کرایف (بازی در آژاکس 73-1971، مربیگری در بارسا 1992) و فرانک رایکارد (بازی در میلان 90-1989، آژاکس 1995، مربیگری در بارسا 2006) بودند.کارنامه مربیگری۱۹۹۵تا۱۹۹۶رجینا۱۹۹ ۶تا۱۹۹۹پارما۱۹۹۹تا۲۰۰۱یون توس۲۰۰۱تابه حال میلان

    کارنامه بازیگری۱۹۷۶تا۱۹۷۹هافبک پارمابود.از سال ۱۹۷۹تا۱۹۸۷به رم پیوست واز سال ۱۹۸۷تا۱۹۹۲درمیلان بازی کرد.درتیم ملی هماز سال ۱۹۸۱ تا۱۹۹۱فقط۲۵بازی ملی کردو۱گل زد

  8. #18
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    پاول ندود!
    تولد : 30/8/1972 جمهوری چک
    قد : 177 سانتیمتر
    وزن : 71 کیلوگرم
    پست تخصصی : هافبک تهاجمی

    باشگاهها :
    1991-1992 دولکاپراگ جمهوری چک
    1992-1996 اسپارتاپراگ جمهوری چک
    1996-2001 لاتزیو ایتالیا
    2001-2008 یوونتوس ایتالیا

    افتخارات:
    قهرمانی با اسپارتاپراک در سالهای ۱۹۹۵و ۱۹۹۴
    نایب قهرمانی با جمهوری چک در جام ملتهای اروپا 1996
    قهرمانی در جام حذفی با لاتزیو درسالهای ۱۹۹۸و ۲۰۰۰
    قهرمانی با یوونتوس در سالهای ۲۰۰۱و ۲۰۰۲ و ۲۰۰۴ و ۲۰۰۵
    عنوان بهترین بازیکن اروپا در سال۲۰۰۳
    مرد سال فوتبال جمهورى چك در سالهای ۱۹۹۸ و ۲۰۰۰ و ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴
    پاول ندود از بچگی به فوتبال علاقه بسیاری داشت و با وجود خانواده اي مرفه در مدرسه فوتبال اسپارتاپراک بزرگ شد و در سن 19 سالگی دعوت تیم ته جدولی دولکا در لیگ چک را پذیرفت و با درخشش در این تیم پس از یک سال به تیم اسپارتاپراگ پیوست در سال 1996 به لاتزیو رفت وی در همان سال نقش موثری در نایب قهرمانی جمهوری چک در جام ملتهای اروپا داشت . پاول ندود در تیم لاتزیو به یک ستاره بدل شد به طوری که تیم های زیادی خواهان به خدمت گرفتن او شدند بالاخره یوونتوس او را به خدمت گرفت او در یووه به عناوین مختلفی دست یافت از جمله بهترین بازیکن اروپادر سال۲۰۰۳ . بازیهاي او در يورو 2004 مخصوصا در مقابل تيم ملي هلند فراموش نشدنی است. پاول به مدت ۶سال است که همچنان در کنار بازیکنانی نظیر دل پیرو , بوفون , کامورانزی می درخشد ندود با تیم یونتوس تا تابستان 2008 قرارداد دارد

    صحبتهای گاتوزو و کاناوارو در مورد ندود قبل از بازی ایتالیا و چک در جام جهانی 2006
    گاتوزو: ندود شوت هاى پر قدرتى دارد و ضربات او همچون بمب است. من با او خيلى برخورد كرده ام و گاهى خيلى عصبى، اما اين را خوب مى دانم كه او يك قهرمان است.
    فابيو كاناوارو: پاول بازيكن آزاردهنده اى براى مدافعان است . او روحيه خيلى بالايى دارد و سمبل تعصب تيمى است با جان و دل بازى مى كند و از آن دست بازيكنانى است كه حريف را مى ترساند


  9. #19
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    نام: فرانك جيمز لمپارد(Frank James Lampard)

    متولد:20ژوئن1978( 20th June 1978)


    مكان تولد:رامفورد منطقه اي در انگلستان(Romford)

    قد:6فوت(180سانتي متر)

    باشگاه فعلي:چلسي انگلستان

    زمان پيوستن به چلسي:signed 14th June 2001

    پست:هافبك هجوميوزن : 78کيلو گرم

    اولين بازي ملي : 10 اکتبر 1999

    خصوصیات: خوش خنده.اما كمي خشن

    وضعیت تاهل:متاهل.داراي يك فرزند دختربه نام لونا

    دوست صميمي:جو كول

    وضعیت:
    لمپارد را مي توان نه فقط يك هافبك برتر انگلستان بلكه هافبكي برتر در جهان ناميد وي توانست دومينهافبك برتر فوتبال جهان در سال 2005ميلادي شود و اين نشانگر بازي حرفه اي و بدو ن نقص فرانك است.او هنوز هم با چلسي قرارداردو به نظرش مورينيو سرمربي چلسي بهترين مربي جهان است.او چيزهاي زيادي را از مورينيو يادگرفته و محبوبيت فعلي خود را تا حدي مديون اوست.فرانك لمپارد،هافبك چلسي معتقد است خوزه مورينيو، بابت موفقيت هايي كه براي باشگاه كسب كرده، شايسته اعتبار بيشتري است.لمپارد در گفت و گويي با روزنامه سان اظهار داشت: مي بايست اعتبار بيشتري به مورينيو داده شود. او مردي احساساتي است كه شخصيت فوق العاده محترمي دارد.مشكل ما اين است كه در انگليس با هر كسي كه روش نويني ابداع مي كند، سرجنگ داريم. همه در نگاه اول شيفته روش ها و شخصيت او مي شوند و حالا همه ضد او شده اند. مربي كه تا به حالا موفق بوده و افتخارات زيادي را براي چلسي به ارمغان آورده، حالا مورد بي مهري قرار مي گيرد و تيمش مورد بي توجهي هواداران و مقامات واقع شده است. هدف او پيشرفت چلسي است و اهميتي به انتقادات نمي دهد. همه ما بايد خوشحال باشيم كه مورينيو چنين شخصيت حساسي دارداو مي تواند در جام جهاني 2006 يكي از مهره هاي برتر باشد.وضعيت باشگاهي:او فوتبال خود را با باشگاه وستهام يونايتد همراه با دوست صميمي خود جو كول آغاز كرد.(در سال 1996)او به طور قرضي يكسال بعد به تيم سوانسي سيتي(Swansea City ) فرستاده شد.(1997/98 )او توانست در دوفصل(1998/1999)در 64مسابقه اي كه انجام داد 23گل بزند كه براي يك هافبك آمار خيلي خوبي است.او پس از بازيهاي تماشايي در وستهام توانست نظر باشگاههاي بزرگي را نظير چلسي به خود جذب كند كه رقم ميليوني چلسي به هيچ وجه قابل رد كردن نبود .او در ازاي 6ميليون يورو به آبي پوشان پايتخت پيوست.دوران طلايي لمپارد در چلسي در حال رقم خوردن بود.او توانست در 37بازي اول خود با شنهاي آبي 5گل بزند.او در دومين سال حضور خود در چلسي توانست براي بار چهارم به جام يوفا برود.لمپارد توانست در سال 2003بهترين بازيكن ماههاي سپتامبر و اكتبر اروپا شود.در سال 2004برترين بازيكن انگلستان شناخته شدوي در سال 2005يازدهمين هافبك برتر تاريخ انگلستان انتخاب شد.او در فصل 2004.2005توانست در 38بازي 19گل بزند كه حكايت از گلزني اومي كند.فرانك توانست در آن سال از طرف سايتهاي خبري و سايت يوفا برترين بازيكن اروپا انتخاب شداو توانست در سال2005 بهترين بازيكن انگلستان شود.او در سال2005يك ركورد هم گذاشت ركورد بيشترين تعداد انتخاب شدن بهترين بازيكن انگلستان و ليگ برتر:164بار.و بالاخره او در پايان سال 2005 به عنوان دومين هافبك برتر جهان انتخاب گرديد.بارسلونا در اخرین اقدام خود برای تطمیع چلسی نسبت به فروش لمپارد دکو را به این تیم پیشنهاد کرد.طبق گزارش های رسانه های انگلیسی و اسپانیایی بارسلونا خواهان لمپارد است اما می داند تنها راه راضی کردن چلسی نسبت به فروش لمپارد این است که به جای او جانشینی را به چلسی پیشنهاد کنند.دکو یکی از بازیکنان مورد علاقه مورینهو است و در موفقیت این مربی با پورتو نقش به سزایی داشت و این می تواند بهترین راه تطمیع مورینهو باشد. طبق گزارش رسانه های اسپانیایی بارسلونا در صدد پیدا کردن جانشینی برای هافبک بازیساز خود است و ترجیح می دهد که این جانشین توانایی گلزنی زیادی داشته باشد. اما با وجود تمام شایعات هم دکو و هم لمپارد علاقه خود برای رفتن به تیم مقابل را تکذیب می کنند. ستاره چلسی می گوید: " من یک بازیکن وفادار به تیمم هستم و در حال حاظر تمام تمرکز خود را بر روی بازیهای این تیم گذاشتم و وظیفه ای جز این نیز ندارم . من یک مربی فوق العاده و هم تیمی هایی بی نظیر دارم و انها مرا تا این مرحله یاری کرده اند. من به فکر کسب موفقیت های بیشتر در این فصل با چلسی هستموضعيت ملي:وي درسال1999به تيم ملي دعوت شد و در همان سال اولين بازي ملي خود را انجام داد.اما در بازيهاي يورو 2000وجام جهاني2002حتي1دقيقه هم بازي نكرد ولي در بازيهاي يورو2004توانست خودرا به همه ثابت كنداو توانست در دقايق پاياني وقت اضافه ي بازي مقابل پرتغال در بازيهاي يورو2004گل پيروزي را بزند.او به عنوان بهترين بازيكن انگلستان در اين تورنمنت انتخاب شود.او بدون شك يك هافبك هجومي عالي براي تيم انگلستان در اين جام جهاني خواهد بود.
    سرويس ورزشي:
    فوتبال‌ نويسان‌ انگليسي‌ «فرانك‌ لمپارد» هافبك‌ باشگاه‌ چلسي‌ را به‌ دليل‌ كمك‌ به‌ كسب‌ اولين‌ قهرماني‌ اين‌ تيم‌ در ليگ‌ برتر طي‌ نيم‌ قرن‌ اخير، به‌ عنوان‌ بهترين‌ بازيكن‌ سال‌ انگليس‌ معرفي‌ كردند.لمپارد در رقابت‌ با «جان‌تري» هم‌ تيمي‌ خود كه‌ دو هفته‌ قبل‌ از سوي‌ اتحاديه‌ بازيكنان‌ به‌ عنوان‌ بهترين‌ بازيكن‌ سال‌ انتخاب‌ شده‌ و «جامي‌ كاراگر»(caragher) مدافع‌ باشگاه‌ ليورپول، به‌ اين‌ جايزه‌ دست‌ يافت.لمپارد پاداش‌ تلاش‌ خود براي‌ تيم‌ ملي‌ فوتبال‌ انگليس‌ و باشگاه‌ چلسي‌ را دريافت‌ كرد كه‌ امسال‌ به‌ قهرماني‌ در جام‌ اتحاديه‌ و ليگ‌ برتر اين‌ كشور دست‌ يافته‌ است.وي‌ عليرغم‌ اينكه‌ در پست‌ هافبك‌ بازي‌ مي‌كند، با به‌ ثمررساندن‌ 18 گل‌ بهترين‌ گلزن‌ چلسي‌ در فصل‌ جاري‌ است.جايزه‌ فوتبال‌ نويسان‌ انگليس‌ در طول‌ سه‌ سال‌ گذشته‌ به‌ بازيكنان‌ آرسنال‌ شامل‌ تيه‌ ري‌ هانري‌ (دوبار) و روبرت‌ پيرس‌ اهدا شده‌ است

  10. #20
    آخر فروم باز MoJtaBa.R's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    rasht
    پست ها
    5,982

    پيش فرض

    نام : رايان جوزف گيگز

    مليت : ولزي


    متولد : 29 نوامبر 1973 در كارديف ولز

    1.80 cm :قد

    68 kg :وزن

    پست : هافبك

    تعداد بازي ملي : حدود 85 بازي و 26 گل زده

    بازي در منچستر يونايتد :600 بازي و 92 گل زده

    سوابق باشگاهي : از سال 1991 تا 1993 در تيم جوانان دسته اولي ولز

    از سال 1993 تا كنون در منچستر يونايتد

    افتخارات : - قهرماني ليگ برتر انگلستان به سالهاي 93 و 94 و 95 و 96 و 97 و 99و 2000 و 2001 و 2003

    قهرماني در جام خيريه انگلستان به سالهاي 93 و 94 و 97 -

    قهرماني در جام حذفي انگلستان به سالهاي 94 و 96 و 97 -

    98 قهرماني در جام اتحاديه انگلستان به سالهاي 95 و -

    قهرمان ليگ قهرمانان اروپا در سال 1999 -

    قهرمان جام بين قاره اي در سال 1999 -

    قهرمان جام برندگان جام در سال 1999 -


    - بهترين بازيكن جوان ليگ برتر در سالهاي 1992 و 1993

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •