تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 37

نام تاپيک: » عماد خراساني

  1. #1
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض » عماد خراساني

    اگر به موسيقي اصيل ايراني علاقه داشته باشيد حتما برنامه "آواي ايراني" را ديده‌ايد

    اجراهاي ماندگار در قالب اسامي مثل : برگ سبز يا گلهاي رنگارنگ و با حضور نام‌آوران موسيقي ايران.

    يكي از كساني كه اشعارش را گويندگاني همچون روشنك ، آذر پژوهش و ... دكلمه ميكنند كسي نيست جز :

    عماد خراساني

    بد نيست اشعار زيباي اين شاعر بزرگ را با كمك يكدگر در اينجا به اشتراك گذاريم.





    عمادالدين حسنی برقعی ، معروف به عماد خراسانی شاعر مشهور خراسان در سال ۱۳۰۰ و در مشهد به دنيا آمد و از دوازده سالگی سرودن شعر را آغاز کرد, در جوانی "شاهين" تخلص می کرد. سپس تخلص " عماد" را برگزيد. او زندگی سراسر عاسقانه‌ای داشت و همين عشق و شوريدگی غزلهای او را بر سر زبانها انداخت. عماد يک بار در زندگیاش ازدواج کرد اما همسرش هشت ماه بعد درگذشت. او از سال ۱۳۳۱ در تهران ساکن شد و تا آخر عمرش تنها زندگی کرد. «مهدی اخوان ثالث» که يکی از دوستان صميمی عماد بود در مقدمه‌ای بر کتاب «ورقی چند از ديوان عماد» شرح حال و زندگی کاملی از عماد را نوشته است که اين کتاب تاکنون بارها با همان مقدمه تجديد چاپ شده است.

    پرويز خائفی يکی از غزلسرايان معاصر، عماد خراسانی را يکی از معتبرترين چهرههای غزل معاصر دانسته و گفت: در دوره‌اي که غزل در ادبيات ما شرايط خاصی داشت و به سکون و سرگردانی رسيده بود، «محمد حسين شهريار» ، «حسن رهی معيری» و «عماد خراسانی» هر کدام با زبان و بيان خاص خودشان در پی غزل اصيل و سنتی رفتند. در ضمن اينکه عماد با حفظ ساختار و استحکام شعر کهن، حالاتی را ارايه میدهد که قابل توجه است و درد جامعه امروز را میشناسد.

    خائفی درباره زندگی و شعر عماد گفت: نکته مهم در غزل عماد، تجلی دردها، ناراحتیها و سرخوردگیهايی است که او در زندگي‌اش با آنها روبرو بوده است. او اصالت غزل را حفظ میکرد و هيچ وقت از روی تفنن غزل نگفته است ، بلکه مفهوم غزل يعنی عشق و دوست داشتن را شناخته وبه کار میبرد. خائفی کار عماد را بالاتر از شهريار دانست و گفت: شهريار تراش خاص زبان فارسی را گاهی اوقات رعايت نمیکرد، ولی زبان عماد شفاف و تراش داده شده است.

    حسين منزوی نيز غزل عماد را غزلی بينابين دانسته و گفت: غزل عماد ضمن اينکه به ارزشهای کلاسيک پايبند است، از برخی فضاها و اصولهای تازه هم خالی نيست. غزل عماد عاشقانه است و کمتر از مضامين فلسفی و اجتماعی استفاده کرده است. منزوی گفت: غزل عماد، غزل و تغزل و حديث نفس است. البته طبيعی است که در سن و سال پيری مانند همه به شکايت از دنيا و مسائل آن بپردازد، اما غزل او مانند غزل سايه و يا نيستانی نيست که علاوه بر طرح مضامين شخصی و عاطفی، به مشکلات اجتماعی و مسائل زمانه نيز بپردازد.

    عماد شاعر عاشقانه هاست؛ عشق در شعر او كيفيتي خاص و عمري پايدار دارد، از اين روست كه وقتي از عشق سخن مي گويد از ژرفاي روح و جان خويش بانگ برمي آورد. عماد در اكثر قالبهاي كلاسيك شعر فارسي اشعار زيبا و ارزشمندي آفريده است. غزلهاي ناب و قطعات و مسمطهاي تركيبي و مثنويهاي زيبا، مجموعه اشعار او را كامل مي كنند. عماد به شعر ايرج ميرزا و ساده گويي و صداقت وي علاقه و توجهي بارز نشان داده است. خود عماد نيز زباني روان، گويا و گيرا و زنده و پر احساس دارد كه در عين حال فصيح و شيواست.


    مهدي اخوان ثالث در مقدمه ورقي چند از ديوان عماد مي گويد: «سخن عماد اغلب فصيح و بليغ و بلند است و اگر فتوري در كلامش ديده مي شود از آن جهت است كه او بعد از سرودن و فرود آمدن از حال سرايش و تغني در مواليد طبع خود كمتر تجديد نظر و آرايش روا مي دارد.» درمجموع اشعار عماد اشعاري است كه از درون جان وي مي تراود و زبان دل اوست و نافذ در دل و جان همگان.



    عماد خراساني در روز دوشنبه 28 بهمن ماه سال 1382 شمسي دار فاني را وداع گفت و پيكر وي در مشهد تشييع و با انتقال به توس، در جوار آرامگاه فردوسي و مهدي اخوان ثالث، يار ديرينش، به خاك سپرده شد.


    منابع :
    http://www.mashaheer.net/archives/000085.html
    http://old.tebyan.net/Teb.aspx?nId=6081

  2. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2

    پيش فرض




    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید




    هنوز : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    یکیست : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    غمی میخواهم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    دشمن جان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    مینای دگر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    بیا ساقی ببر ما را : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    کاش : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    غم جانانه اگر بگذارد : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    مادر از بهر غم و رنج جهان زاد مرا: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    دریای غم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    چه می پرسی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] گناه محبت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سه چین : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    نشانه عشق : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    رشته امید : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    شمع آرزو : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    انتظار : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ترک دلبر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]




    آپدیت تا پست: 37#
    Last edited by Ahmad; 17-07-2013 at 14:32.

  4. 2 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض هنوز

    دلم آشفته آن مايه ناز است هنوز
    مرغ پرسوخته در پنجه باز است هنوز

    جان به لب آمد و لب برلب جانان نرسيد
    دل به جان آمد و او برسر ناز است هنوز

    گرچه بيگانه زخود گشتم و ديوانه زعشق
    يار عاشق كش و بيگان نواز است هنوز

    خاك گرديدم و بر آتش من آب نزد
    غافل از حسرت ارباب نياز است هنوز

    گرچه هر لحظه مدد مي دهدم چشم پرآب
    دل سودا زده در سوز و گداز است هنوز

    گر چه رفتي، زدلم حسرت روي تو نرفت
    قصه ما دو سه ديوانه دراز است هنوز

    گر چه رفتي، زدلم حسرت روي تو نرفت
    در ِ اين خانه به اميد تو باز است هنوز

    اين چه سوداست عماداكه تو در سر داري؟
    وين چه سوزي است كه در پرده ساز است هنوز

  6. 4 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #4
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    پيش ما سوختگان، مسجد و ميخانه يكيست
    حرم و دير يكي، سبحه و پيمانه يكي است

    اينهمه جنگ و جدل حاصل كوته‌نظريست
    گر نظر پاك كني، كعبه و بتخانه يكيست

    هر كسي قصه شوقش به زباني گويد
    چون نكو مي‌نگرم، حاصل افسانه يكيست

    اينهمه قصه ز سوداي گرفتارانست
    ورنه از روز ازل، دام يكي، دانه يكيست

    ره هركس به فسوني زده آن شوخ ار نه
    گريه نيمه شب و خنده مستانه يكيست

    گر زمن پرسي از آن لطف كه من مي‌دانم
    آشنا بر در اين خانه و بيگانه يكيست

    هيچ غم نيست كه نسبت به جنونم دادند
    بهر اين يك دو نفس، عاقل و فرزانه يكيست

    عشق آتش بود و خانه خرابي دارد
    پيش آتش، دل شمع و پر پروانه يكيست

    گر به سرحد جنونت ببر عشق عماد
    بي‌وفايي و وفاداري جانانه يكيس

  8. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #5
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض غمي خواهم

    زشاديها به جان آمد دلم يا رب غمي خواهم
    بشد سالي كه بي غم مي گذارم ماتمي خواهم

    نيم من اهل عيش و نوش و مستي با پريرويان
    به ويران كلبه اي با اهل دردي عالمي خواهم

    مرا بيگانه كردي با جهانت آشنايي كو؟
    به غمها محرمي خواهم، پريشان همدمي خواهم

    به زيبايان بي غم خاطرم الفت نمي گيرد
    بتي كو را بود يا بوده الفت با غمي خواهم

    لب خندان گلها گر چه روح افزاست اما من
    گلي كو را به نرگس گاه باشد شبنمي خواهم

  10. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #6
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض دشمن جان

    دوستت دارم و دانم كه تويي دشمن جانم
    از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم

    غمم اين است كه چون ماه نو انگشت نمايي
    ورنه غم نيست كه در عشق تو رسواي جهانم

    دم به دم حلقه اين دام شود تنگتر و من
    دست و پايي نزنم خود ز كمندت نرهانم

    سرپر شور مرا نه شبي اي دوست به دامان
    تو شوي فتنه ساز دلم و سوز نهانم

    ساز بشكسته ام و طائر پر بسته نگارا
    عجبي نيست كه اين گونه غم افزاست فغانم

    نكته عشق ز من پرس به يك بوسه كه داني
    پير اين دير جهان مست كنم گر چه جوانم

    سرو بودم سر زلف تو بپيچيد سرم را
    ياد باد آن همه آزادگي و تاب و توانم

    آن لئيم است كه چيزي دهد و باز ستاند
    جان اگر نيز ستاني ز تو من دل نستانم

    گر ببيني تو هم آن چهره به روزم بنشيني
    نيم شب مست چو بر تخت خيالت بنشانم

    كه تو را ديد كه در حسرت ديدار دگر نيست
    "آري آنجا كه عيان است چه حاجت به بيانم؟

  12. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  13. #7
    اگه نباشه جاش خالی می مونه amir_infernal's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    Tehrun ... En nuestra casa
    پست ها
    269

    پيش فرض

    دكلمه ي يكي از بزمهاي ستار و خدابيامرز مهستي



    گر چه مستيم و خرابيم چو شبهاي دگر



    باز كن ساقي مجلس سر ميناي دگر




    امشبي را كه در آنيم غنيمت شمريم



    شايد اي جان نرسيديم به فرداي دگر




    مست مستم مشكن قدر خود اي پنجه غم



    من به ميخانهام امشب تو برو جاي دگر




    چه به ميخانه چه محراب حرامم باشد



    گر به جز عشق توام هست تمناي دگر




    تا روم از پي يار دگري ميبايد



    جز دل من دلي و جز تو دلاراي دگر




    نشنيده است گلي بوي تو اي غنچه ناز



    بودهام ورنه بسي همدم گلهاي دگر




    تو سيه چشم چو آيي به تماشاي چمن



    نگذاري به كسي چشم تماشاي دگر




    باده پيش آر كه رفتند از اين مكتب راز



    اوستادان و فزودند، معماي دگر




    اين قفس را نبود روزني اي مرغ پريش



    آرزو ساخته بستان طرب زاي دگر




    گر بهشتي است رخ تست نگارا كه در آن



    ميتوان كرد به هر لحظه تماشاي دگر




    از تو زيبا صنم اين قدر جفا زيبا نيست



    گيرم اين دل نتوان داد به زيباي دگر




    مي فروشان همه دانند عمادا كه بود



    عاشقان را حرم و دير و كليساي دگر



    عماد خراسانی

  14. 3 کاربر از amir_infernal بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  15. #8
    l i T e R a t U r E Ahmad's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    The Green Mile
    پست ها
    5,126

    پيش فرض

    چیست این آتش جانســــوز که در جان من است
    چیست این درد جگرســــــوز که درمان من است

    آمد و رفت و دلم بــــــــــــرد و کنون حاصل وصل
    اشک گرمیست که بنشسته به دامان من است

  16. 3 کاربر از Ahmad بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  17. #9
    Banned
    تاريخ عضويت
    Jan 2009
    پست ها
    2,264

    پيش فرض

    به کوی بی نشانی عزم سیر است و سفر ما را
    ببر ای کشتی می تا بدانجا بی خبر ما را

    چراغ راه ما کن چشم جادو،روی آتشگون
    بیا ساقی ببر ما را،بیا ساقی ببر ما را

    به هشیاری در این وادی رهی پیدا نشد ای دل
    مگر مستی نماید راه اقلیمی دگر ما را

    زدم بر کوچهء مستی چو هرجا روی بنهادم
    به سنگی خورد پا هر لحظه در این رهگذر ما را

    به صحرای جنون باید زدن ای عشق ،امدادی
    بس است ای عقل،بی جا هر چه دادی دردسر ما را

    گهی شمعم گهی پروانه،این شبها نمی دانی
    چه بازی هاست با جان تا شبی گردد سحر ما را

    نمی دانم چرا خلق من شوریده سر کردی
    چرا یک مشت آب و گل،عبث کردی هدر ما را

    قیامت پیش چشم ما دگر وزنی نخواهد داشت
    مگر ای عشق آشوبی روی از سر بدر ما را

    نگار آمد ز فرط رنج و غم نشناختیم او را
    بهار آمد،نیامد سر برون از زیر پر ما را

    عمادا طبع تسکین بخش و جام می غنیمت دان
    وگرنه کشت خواهد هجر آن بیدادگر ما را

  18. 2 کاربر از part gah بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  19. #10
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Aug 2008
    پست ها
    796

    پيش فرض

    کاش
    آن که رخسار تو را این همه زیبا می کرد
    کاش فکر دل سو دا زدۀ ما می کرد
    آن که می داد تو را حسن و نمی داد وفا
    کاشکی فکر من عاشق و شیدا می کرد
    یا نمی داد تو را اینهمه بیداد گری
    یا مرا در غم عشق تو شکیبا می کرد
    کاشکی گم شده بود این دل دیوانۀ من
    پیش از آن روز که گیسوی تو پیدا می کرد
    ای که با سوختنم با دل من ساخته ای
    کاش یک شب دلت اندیشۀ فردا می کرد
    کاش می بود به فکر دل دیوانۀ من
    آنکه خلق پری از آدم و حوا می کرد
    کاش در خواب شبی روی تو می دید عماد
    بو سه ای از لب لعل تو تمنا می کرد

  20. 2 کاربر از sara_girl بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


صفحه 1 از 4 1234 آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •