یکی از شعار های فریبنده که در افق فکری اومانیسم خودنمایی می کند ، (( حقوق زنان و حمایت از آن))است . حمایت از زن اگر به دور از فریبکاری باشد ،ارجمند است زیرا در مکتب اسلام زن جایگاه
ویژه ای دارد .ولی متاسفانه آنچه در جوامع غیر دینی و غیر اسلامی مطرح می شود شکستن کرامت و حرمت و جایگاه زنان است با نام (( فمنیسم ))
هر چند در ادوار مختلف جز در میان ادیان راستین ، به زن ستم شده ولی تفکرات فمنیسمی -- که به نظر بنده به شخصیت و شان زنان صدمه می زتد – ریشه در(( اومانیسم یا انسان محوری )) دارد .
_ فمنیسم در غرب :
در قرن هجدهم بنیانگذاران حقوق بشر نیز به زنان به دیده تحقیر می نگریستند .چنانچه (( مونتسکیو ))
نویسنده فرانسوی و یکی از بنیانگذاران انقلاب کبیر فرانسه زنان را موجوداتی با روح های کوچک و دارای ضعف عقلی و خود خواه و متکبر معرفی می کند .
در اعلامیه حقوق بشر در که در سال( 1789 ) در فرانسه به تصویب رسید ، از برابری حقوق زن و مرد هیچ سخنی به میان نیامده است .
و ریشه نام فمنیسم نیز پس از نهضت زنان در قرن نوزدهم که در فرانسه رخ داد ، نشات گرفته و نیز زنان پیرو این مکتب را (( فمنیست )) می نامیدند .
این نهضت به واقع نوعی اعتراض به مرد سالاری آشکار و حاکم بر جوامع غربی بود و نمود پیروزی آن را نیز میتوان در دستیابی به حق رای در سال( 1918 ) توسط زنان انگلیسی دید .
سر انجام در سال ( 1945 ) و پس از جنگ ویرانگر جهانی دوم ، نظریه برابری زن و مرد طرفداران زیادی یافت و برای اولین بار درسال ( 1948 ) به طور رسمی و در اعلامیه جهانی حقوق بشربه برابری حقوق زن و مرد اشاره شد .
در جوامع غربی یک زن فمنیست را می شد از وضع ظاهریش که شامل مو های کوتاه و مردانه ، کفش بدون پاشنه وکت و شلوار های زمخت شناخت که اکثریت آنها با رد کلیت ازدواج و تاکید بر تجرد ، بر نیل به آرمان های خود با این روش اصرار می ورزیدند .
مبانی اساسی فمنیسم یا زن گرایی غربی به شرح زیر است :
- نفی کلیسا و نفوذ مسیحیت
- مذهب زدایی و دور ساختن دین از خانواده
- شکستن حریم خانواده و تعهدات خانوادگی بین زن و مرد
...
_ فمنیسم از نگاه جامعه شناسان :
انگلس و مارکس نیز بر اساس دیدگاه زنان فمنیست و در تایید دیدگاه آنان ،ازدواج و تشکیل خانواده را نوعی از روابط استثماری مرد بر زن و فرزندان می دانند ، بطوری که انگاس اولین شرط رهایی زن خانه دار را در آن می بیند که جنس مونث به فعالیت های عمومی وارد گردد .
_ فمنیسم در ایران :
در ایران و با تهاجم جدید فرهنگ غرب ، گروهی از غرب گرایان داخلی که تحولات فرهنگی مغرب زمین را مشتاقانه و با خوشبینی دنبال می کردند و تنها راه پیشرفت کشور را در الگو برداری از جهان به اصطلاح متمدن و متجدد غرب میدیدند پایه گذار فمنیسم در ایران بودند .
از این رو در اواخر سلطنت قاجاریه ، جنبش هایی پدیدی آمد که توسط زنهای ایرانی اداره می شد که اکثر آنها از همسران یا دختران تحصیل کردگان دنیای غرب بودند .
در دوران پهلوی فصل جدیدی در تاریخ زنان گشوده شد و غرب زدگی و بی هویتی نیمه پنهان چهره پلید خود را روشن ساخت و نقطه عطف آن را نیز می توان در سال ( 1317 ) و در کشف حجاب توسط رضا شاه دید .
_ فمنیسم در اسلام :
در دیدگاه اسلام زن و مرد هر دو در حقیقت انسان هستند – هر چند به نظر بنده انسانیت با آدمیت تفاوت فراوانی دارد – و از لحاظ سیر تکاملی هیچ تفاوتی با هم ندارند و در تمام عرصه های زندگی دوش به دوش هم پیش میروند و تفاوت آنها فقط در عرصه های فرعی زندگی است – که این تفاوت نیز بر اساس عدالت بوده – و نیز می توان گفت که ظلم هایی که در طول تاریخ بر زنان شده هیچ یک منشا دینی نداشته اند .
جمع بندی :
با وجود اختلاف های فراوان در دیدگاه های مختلف فمنیستی ، به نظر بنده می توان وجه اشتراک در بین کلیه آنها را این طور در نظر گرفت که یافته های بشر را منبع قانون گذاری قرار می دهند و نیز تفکرات اومانیسمی و انسان مدارانه دارند .
منابع :
- جان اسوارت میل (( کنیزک کردن زن ))
- مارتین سگالن (( جامعه شناسی تاریخی خانواده ))