دكتر اسماعيل كهرم:
شكارچياني كه در گذشته جانوراني را شكار ميكردند كه اكنون مورد حمايت قرار گرفتهاند، اصلاً ميل ندارند كه كسي آنان را به ياد اشتباههاي گذشتهشان بيندازد.
تصور كنيد كه كسي كه در گذشته اردك صوري را در هندوستان، تا مرز 300 بال در روز شكار ميكرد، اكنون كه اين پرنده به كل منقرض شده، چگونه رفتار خود را توجيه مينمايد؟ يكي از اين شكارچيان قديمي، شوهر ملكه انگلستان دوك آف ادينبروگ ميباشد. او در زمان جواني همه جاي جهان (منجمله ايران) را زير پاي گذاشت و در جستوجوي شكارهاي ركورد، شكارگاههاي مهم دنيا را درنورديد.
از شكارهاي مهمي كه او در زمان شكارچيگري خود انجام داد، قوچ تار و قوچ ماركوپولو بودند كه اين دو جانور به راستي در زيبايي و شكوه مانند جواهري در عالم خلقت ميدرخشند. سربزرگ، جثه عظيم و شاخهايي كه پايه آنها بسيار ضخيم است و پيچيده ميشود و از دو طرف به طرف خارج با تقارن خيرهكننده منتشر ميگردد، از خصوصيات اين قوچهاست.
قوچ ماركوپولو در مغولستان و قوچ تار در صفحات شمالي پاكستان است و ارزش جواز شكار اين قوچها بالغ بر 50هزار دلار است و هر ساله پاكستان به 3 نفر جواز ميدهد و نيمي از اين درآمد را صرف منطقه شكار مينمايد.
همين جا تاكيد كنم اگر بخواهيم از راه فروش جواز درآمد ملي كسب كنيم، بهتر است قيمتهاي جهاني آن را بررسي كنيم. شوراي اقتصاد سال 1383، قيمت جواز شكار گرگ را 500 دلار تعيين كرد! آيا ما به راستي ارزش گرگها را نميدانيم يا اين قدر به پول نيازمنديم؟ به هر حال از مهمترين شكارهاي دوك شكار ببر هندوستان است.
در هندوستان ببرهايي كه آدمخوار ميشدند با فروش جواز حدود 50هزار دلار از غربيها به خصوص آفريقاييها ميخواستند كه آنها را شكار كنند. اين جناب دوك يك يا چند بار تعداد دقيق آن را نميدانم به نجات مردم ستم كشيده هندوستان رفت و قهرمانوار ببر آدمخوار را معدوم كرد.
البته براي اين گونه شكار، به دستور مقامات دولتي، منطقه را قرق ميكردند سپس حيوان درشت و قدر و يا تروفه را در نظر ميگرفتند و آن را به مهمان عاليقدر خود پيشكش ميكردند. البته اين عاليجنابان با بذل و بخشش، كشور ميزبان را راضي كردند.
ورق برگشت، دوك تفنگها را آويخت و شد طرفدار دوآتشه حيات وحش به حدي كه در راس صندوق جهاني حفظ طبيعت قرار گرفت. مطبوعات شروع به شيطنت كردند و عكسهاي دوك را در حالي كه كنار لاشه ببرها عكس گرفته بود- چنانچه رسم شكارچيان است– از آرشيو خود بيرون آوردند و چاپ كردند كه ببينيد چه كسي مديريت يك سازمان جهاني حفظ محيط زيست را به دست گرفته. عكسالعمل دوك اين بود كه در آن زمان مسائل به گونه ديگر بود و اينكه در ضمن من از آنچه انجام دادهام زياد هم راضي نيستم و معذرت ميخواهم.باز هم گلي به گوشه جمال دوك ادينبروگ كه خود را از رفتار اشتباهآميز گذشته مبري كرد.
قبل از عيد نوروز امسال، يك مجله كه در مورد شكار و صيد منتشر ميشود، به دستم رسيد با كاغذ عالي و مقالات خوب... در ميان اين مجله عكس يكي از اساتيد فعلي و شناخته شده محيط زيست را ديدم كه در كنار يك لاشه پلنگ بسيار زيبا نشسته بود و در حالي كه تفنگ را به دست راست نگه داشته و به كمر پلنگ تكيه داده بود، فاتحانه عكس گرفته بود. زير چانه پلنگ زيبا و برجسته كه از منطقه شاهرود شكار شده بود (1352) چوبي گذارده بودند تا سربالا بايستد. پلنگ حتي در اين حالت سربلند نشان داده ميشد!
زيبايي و درشتي جثه اين پلنگ به راستي چشمنواز و خيلي غمانگيز بود! البته اين عمل 34 سال پيش صورت گرفته بود و صرف عمل را نميتوان با ديد و عينك فعلي خطا دانست ولي چاپ چنين عكسي كه بايد به فراموشي سپرده شود در اين روزها چه معني دارد؟ آيا هنوز هم كساني هستند كه در آرزوي تكرار اين اشتباهات هستند؟ اگر اشتهاي آنان تحريك شد چه؟
آيا طرز فكر، نگرش و بينش ما از زمان مسعود ميرزا، ظلالسلطان كه در خاطرات خود مرتب ياد ميكند «امروز روز خوبي بود 9 قلاده پلنگ را در ... زديم» و يا در آن سفر يك ببر زدم كه ريش سفيدان هم آن را نديده بودند و يا ... در آن سفر... يعني بيش از 150 سال پيش تا هم اكنون تغييري نكرده است؟ آيا هنوز هم ما جانوران باشكوهي مانند پلنگ كه بزرگترين گربهسان ايران است (بعد از انقراض شير و ببر) به عنوان شكار و يا حيوان قابل شكار ميدانستيم؟ اين شكاربان قديمي شرم دارد اقرار كند كه ظاهراًدر بسياري از موارد چنين است.
نگاهي به عكسهاي روي جلد مجلات مربوط به شكار و ... بيندازيد، با من همدرد و همعقيده خواهيد شد؛ اوريال، تروفه، قوچ كرمان، آهوها، كلها و ...
چطور ميتوان يك پستاندار با عظمت و شكوه يك قوچ كوهي، يك كل و يا يك آهو را صرفاً به صورت يك تروفه ديد؟
تروفه يعني ميليونها سال تكامل، آن همه زيبايي، رفتار اجتماعي، هوش بالا، فراست، سازگاري زندگي در ارتفاعات و كوهستانها، توانايي زاد و ولد، همه و همه را فقط به صورت يك حيوان خشك شده آويخته بر ديوار ببينيم؟ حيف نيست كه نگرش ما نسبت به حيات وحش ايران اين چنين سودجويانه و خودخواهانه باشد؟ من فكر ميكنم زمان انقراض تروفهها رسيده است.شما اين طور فكر نميكنيد؟