تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 4 از 4 اولاول 1234
نمايش نتايج 31 به 36 از 36

نام تاپيک: نقـاشـی [ تاپیک اختصاصی ]

  1. #31
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض


    میناکاری

    یکی از بزرگترین مآثر هنری در این عهد، میناکاری و نقش آفرینی روی میناست که در عصر فتحعلیشاه قاجار (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) به سرحد کمال ترقی رسیده و برای صورت‌ سازیهای ظریف و استادانه آن، تاکنون نظیری در میناسازی‌های معتبر دنیا پیدا نشده است. در این رشته که تلفیقی از هنر و صنعت به وسیله آتش و خاک است، چیره دستانی همچون استاد جعفر، استاد احمد، عبدالله، لطفعلی شیرازی، استاد باقر و ابراهیم ظهور کردند که ظرافت کاری و زبردستی خود را با نقاشی در کناره سرقلیان‌های طلایی و بر روی دسته و قسمتی از غلاف کاردها و خنجرهای مرصع و غیره نشان دادند و نمونه‌های عالی از صورت نگاری و گل و بوته‌سازی را در مینا پدید آوردند. این صنعت در دوره ناصرالدین شاه نیز رونق داشت؛ ولی از حیث کیفیت به پایه عصر فتحعلیشاه نمی‌رسد و از آن پس به انحطاط گرایید. مینا بر روی اشیای مسین و زرین به کار می‌رفت؛ ولی بر روی طلا بهتر و ظریف‌تر از کار بیرون می‌آمد و اهمیتی بیشتر داشت.


    قلمدان‌سازی
    دیگر از جمله آثار هنری فاخر و بی‌رقیب در دوره قاجار، قلمدان‌سازی است که مشتمل بر ساختن قلمدان ساده و قلمدان آرایی با نقش و نگار است و نیز کارهای لاکی (روغنی) دیگر از این دست، چون قاب آینه و جعبه‌های جواهر و چسبدان و جلد کتاب و آس و سیگاردان که همه در شمار ساخته‌های ارجمند و جذاب این زمان محسوب می‌شود.
    در این هنر نمایی که از روزگار صفویه آغاز و در دوره قاجار با برتر گرایی‌های بیشتر دنباله‌گیری شده، استادان بزرگی چون آقانجف اصفهانی، آقازمان، میرزابابا، عباس شیرازی، مـحـمد اسـماعـیـل، احمد بن نجفعلی، آقا جعفر، آقاکاظم، نصرالله امامی، محمدرضا امامی، سیدمحمدحسین گل و بته‌ساز، لطفعلی، زین‌العابدین، محمدمهدی امامی، محمدباقر سیمرمی و دیگران به عرصه هنر خرامیدند و از لحاظ تنوع و ظریف کاری و جاذبه انگیزی که در هنر قلمدان به وسیله استادان یاد شده و همانندانشان ساخته و پرداخته گردید، این رشته هنری را از مفاخر و ماثر فرهنگی این دیار و مایه گرامیداشت بسیار گردانید. در میان این گونه آثار، گاه دیده شده است که نقش آرای قویدستی چون محمد اسماعیل نقاشباشی در سطح قلمدانی به اندازه معمولی ترسیم منظره یک جنگ، هزار چهره پرداز خورده را در حالات گوناگون پیکار و زد و خورد با چند صد اسب در میدان جنگ به نمایش درآورده و کاری اعجازگونه به نظر رسانیده است.
    مورد استفاده قلمدان اساساً برای حمل نوشت‌افزار بوده است؛ ولی قلمدان‌های بسیار نفیس و گرانبها جنبه نمادین (سمبولیک) داشته و نشانه اهلیت صدارت و استیفا و کمال پرستی و هنردوستی به شمار می‌رفته است.


    قاب آینه، اشیای لاکی

    قاب آینه لاکی که از جمله اشیای زینتی و اشرافی بود، برای پیشکش کردن به پادشاهان و بزرگان کشوری و لشکری ساخته می‌شد و نیز به عنوان یکی از ارقام جهیزیه شاهزاده خانم‌ها مورد استفاده قرار می‌گرفت. این شیء عبارت از دو لخت مقوای ممتاز است که در داخل یک لخت آن، آینه نصب می‌گردید و در داخل و خارج لخت دیگر نقش و نگاری دلپذیر به نظر می‌رسید. نقاشی درون آن یا شمایل پیغمبر(ص) و امام یا تصاویر دیگر بود و یا با گل و بُته و چهره اشخاص، زیور می‌یافت. شکل قاب آینه گاه مکعب شش ضلعی و گاهی مربّع یا مستطیل بود و هر یک در جای خود جلوه‌ای خوشایند داشت.
    جعبه لاکی نیز بیشتر به شکل مکعب مستطیل در اندازه‌های مختلف بود و سطح رویین آن که با بریدگیهایی از جوانبش مجزّا می‌شد، درِ آن را تشکیل می‌داد و هر قسمت اعم از در یا بدنه جعبه، با نقوش دلاویز زینت می‌یافت که اکثر موضوع نقاشی آن، مجالس بزم و شکارگاه و یا صحنه‌های جنگی بود. این گونه جعبه‌ها که بیشتر از مقوای عالی و گاه از چوب ساخته می‌شد، جای جواهر و چیزهای بهادار بود که در صندوق نگهداری می‌شد.
    استادانی چون آقا صادق، میرزا بابا، آقا زمان و محمدباقر در کار جعبه آرایی آثار بسیار خوب و ارزنده پدید آورده‌اند. از میان استادان اخیر، مرحوم میرزا آقا امامی این جعبه‌ها را به سبک صفوی می‌ساخت.
    دیگر از انواع اشیای لاکی، «چسبدان» است که محفظه‌ای به عرض ۲ و طول ۶ سانتیمتر از مقوای ظریف بود و برای چسب‌ زدن به پاکتها و امثال آن مورد استعمال داشت و با کلاهک کوچک مقوایی باز و بسته می‌شد. این شیء هنری نیز به مانند قلمدان با نقش و نگار و گل و بته و گاهی چهره‌ها زینت می‌گرفت و ظرافت بسیار داشت.
    ساختن «سیگاردان لاکی» نیز که جای توتون و کاغذ سیگار پیچ است، در اواخر عهد قاجار معمول شد و آن عبارت است از: یک جعبه کوچک مستطیل شکل به طول ۶ و عرض ۳ سانتیمتر که زیر و رو و داخل آن را با نقوش دلارا مزین می‌کردند. این سیگاردان‌ها را بیشتر ابراهیم نقاشباشی نعمه اللهی می‌ساخت و به نام او رقم می‌شد.
    «جلدهای لاکی» منقوش و مذهّب نیز از جمله ساخته‌های نفیس و پر ارج این روزگار است که هرچند دنباله جلدسازی‌های روغنی عصر صفوی است، اما در عهد قاجار به ترقیات بیشتری نایل آمد و نقوش گوناگون و طرحهای مختلف آن از لحاظ پردازکاری و زرنشان سازی حاشیه نسبت به قدیم گرانبارتر گردید.
    افزون بر آنچه یاد شد، برگه‌های آس را هم که برای قمار به کار می‌رفت، باید در شمار کارهای لاکی دوره قاجار به شمار آورد. برخی از این برگه‌ها به دست استادان طراز اول نقشبندی می‌شد که همچون تابلوهای کوچک نقاشی به طور تکی یا دستگی مورد استفاده قرار می‌گرفت؛ ولی بیشترین آنها در سطح نازل و متوسط بود که در دست علاقه‌مندانش می‌چرخید.
    بعضی از صفحات لاکی شطرنج و پاره‌ای از سینی‌ها و سطح رویین میزها نیز با گل و بوته و صورت‌سازی استادان چیره دست تزیین یافته و جزو اشیای زیوری دوره قاجاریه است.


    دیوار نگاری

    در عصر قاجار نقاشی روی دیوار (دیوارنگاری) هم که در عهد صفویه به حد اعلای ترقی رسیده بود، دنباله‌گیری شد و نمونه‌های ممتازی به ظهور رسید که در سبک ویژه خود از زیبایی و اصالت و تلألوی رنگ برخوردار بود. در این رشته، موضوع نقاشی، منظره عمارات سلطنتی و شکارگاه و تصویر انواع میوه‌ها و نیز شکل شاهان و شاهزادگان بود و از جمله آثار معتبر این گونه نقاشی، تصاویر دولتمردان قاجار در عهد ناصری است که بر دیوارهای «لقانطه» سابق به قلم «ابوالحسن غفاری ملقب به صنیع الملک» ترسیم شده و اکنون به موزه ایران باستان نقل مکان یافته است.


    تابلوهای رنگ روغن
    دیگر از آثار زیبنده‌ای که از نقاشی عصر قاجاریه درخور ذکر است، نقاشی رنگ روغن بر روی بوم مشمع است که سخت مورد تشویق دربارها بود و تابلوهای گرانبهایی از این نوع به دست استادان چیره‌دستی چون مهرعلی، میرزابابا، سیدمیرزا، آقا صادق و دیگران، از چهره فتحعلیشاه و پسران او و رجال درباری و دیگر شاهان قاجار تهیه شده که هم‌اکنون در موزه‌ها و مجموعه‌های خصوصی مضبوط است. افزون بر این، چهره شاعران و عارفان بزرگ از قبیل سعدی، عطار، مولوی، حافظ، شاه‌ نعمه الله ولی، میرفندرسکی و غیره به دست نقاشانی چون رجبعلی اصفهانی و نیز سرگذشت‌هایی مانند قصه حضرت موسی(ع) و فرعون، یوسف (ع) و زلیخا، ذبح اسماعیل(ع)، بهرام و گلندام، خسرو و شیرین با قلم استادانی چون محمدحسن، آقا بزرگ، لطفعلی، آقا صادق و اسماعیل جلایر بر روی بوم مشمع کشیده شده و زینت بخش خانه‌های هنردوستان گردیده است.
    شیوه کار استادان در این گونه تابلوسازی‌ها هرچند اساساً از نظر اسلوب الهام گرفته از مکتب فرنگی است، ولی جنبه ایرانی‌سازی دارد و ویژگیهای ذوق و سلیقه ایرانی از نظر نگارگری کاملاً در آنها نمایان است و وجه تمایز و تشخص آنهاست؛ گرچه قسمتی از این تمایز به «غلط‌سازی» تعبیر شده، ولی باید دانست که این یک کار عمدی بوده و نقاش ایرانی نخواسته است تصرفات ذوقی و بومی خود را که معرف استقلال هنری اوست، در عین اقتباس قسمتی از خصوصیات سبک اروپایی از یاد ببرد.


    گل و بته‌سازی

    در دوره قاجار گل و بته‌سازی که شامل گل صدبرگ و گلهای دیگر با برگ و ساقه و شکوفه و غنچه فندق و پرنده می‌باشد، به والاترین پایه شکوفایی و تکامل رسید و نسبت به دوران صفوی از حیث نقطه‌پرداز و مشابهت بیشتر با طبیعت و درهم آمیختگی اجزا و تنوع طرحها، ترقی کرد. این هنر جذّاب و دل‌انگیز که بهترین جلوه‌های زیبایی طبیعت را در نظر نمایان می‌سازد، مورد علاقه و توجه بیشتر استادان نگار آفرین بود و کمتر هنرمندی را در رده‌های بالای نقاشی می‌توان سراغ کرد که در این رشته تمرین نکرده باشد.
    اساتید این فن اکثر اصفهانی و شیرازی بودند و دو مکتب عالی و ممتاز در گل و بته‌سازی بنیاد نهادند که در هریک قطعات معتبر به وجود آمده است. در میان استادان نامی این فن می‌توان از آقا زمان، محمدباقر، میرزابابا، محمدعلی شیرازی، محمد حسین شیرازی، لطفعلی، فتح‌الله، لطف‌الله حمزوی، مصطفی امامی، محمد تقی امامی و کاظم‌بن نجفعلی نام برد. این هنر بیشتر بر روی قلمدان و قاب آینه و جعبه تجلی کرده؛ ولی گاهی هم به شکل تابلو و قطعات مرقع ترتیب یافته است. اساتید یاد شده و همپایگان‌شان در مکتب اصفهان و شیراز کرامت کرده و آثاری به ظهور رسانده‌اند که مایه شگفتی هنرشناسان است.


    نقاشی آبرنگ

    نقاشی آبرنگ (درمکتب ایرانی) که از اواخر عهد صفوی آغاز گردید،‌ در دوره قاجاریه به شیوه‌های گوناگون پیگیری شد و اسلوبهای مختلف پیدا کرد. این آبرنگ‌ها اعم از آنچه در مجلس آرایی کتابها یا قطعات مستقل دیده شده، نقشهای جالب و گوناگونی است از صورتها و منظره‌ها، که هر یک در جای خود اثری ارزنده به شمار می‌روند و از آن جمله مجلس‌های کتاب «هزار و یک شب» است که به قلم ابوالحسن غفاری نگارش یافته و نیز تصاویر شاهنامه‌ها و کتب شاعران دیگر چون «پنج گنج» نظامی و غیره است که خامه استادان هنرمند در آنها صحنه‌های زیبا و مجلس‌های فریبا به معرض شهود آورده است.
    از انواع آبرنگ دیگر، شبیه‌سازی‌هایی است از شاهان و شاهزادگان و رجال کشور که اکثر با نقطه‌پردازی دقیق، مایه‌ور و گرانبار گردیده و در اندازه قطع وزیری، گاه تمام قد و گاه نیم تنه با جامه‌سازی عالی به اتمام رسیده است.
    این‌گونه آبرنگ‌ها، گاهی سیاه قلم‌پردازی و بیشتر رنگینه‌سازی است و گزیده‌ترین استادان آن ابوالحسن غفاری، علیقلی، محمدحسن افشار، ابوتراب غفاری و ابوالحسن اصفهانی می‌باشند. قسمتی دیگر کارهایی است که استادان مبرز در موضوعهای مربوط به نحوه زندگی ایرانیان با نوع پوشاک و قیافه و محل زندگی و پیشه و محل جغرافیایی و بناهای سلطنتی، به فراخور شیوه برگزیده خود با آبرنگ، تمام کرده‌اند و از این گروه استادان، می‌توان به نام محمودخان ملک‌الشعرا، بهرام کرمانشاهی،‌هادی تجویدی، ابوطالب، ابراهیم نعمت‌اللهی و محمد غفاری (کمال‌الملک) انگشت نهاد.


    شمایل‌سازی
    شمایل‌سازی عبارت از تصویر خیالی حضرت رسول اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و حسنین(ع) می‌باشد که از دوران زندیه رایج شد و در عهد قاجاریه به تکامل پیوست و مکتب مهمی در آفریدن آثار هنری گردید.در این مکتب، هر نقاش هنرمندی با طرز تفکر و اندیشه خود و به شیوه خاص خویش شمایل پیغمبر و امامان را آن گونه که در حیطه تصورش می‌گنجید، ترسیم کرده و از ‌آن جهت که این کارکردی ابتکاری و بدون مأخذ مشخص بوده، اهمیت ویژه‌ای داشته است. نقاشان شمایل ساز آزادانه میدانی برای هنرنمایی در اختیارشان بوده تا همان طور که درباره پیغمبر و امام می‌اندیشیده‌اند، شمایل او را بسازند؛ از این رو کارشان متنوع شده و اثرشان نماینده احساسات مذهبی و برداشتهای اعتقادی آنان گردیده است. بسیاری از نقاشان این زمان به کار شمایل‌سازی دست یازیده‌اند؛ ولی از آن میان رجبعلی اصفهانی، محمد اسماعیل نقاشباشی، ابوالحسن غفاری، اسماعیل جلایر و محمدحسن افشار از نامورترین استادان این رشته‌اند.
    محمد اسماعیل بیشتر شمایل‌ها را در داخل قاب آینه نقشبندی کرده و اسماعیل جلایر با سیاه‌قلم نقطه‌پرداز، و رجبعلی و محمدحسن افشار با رنگ بر روی بوم مشمع هنرنمایی نموده‌اند. شمایل‌های کار ابوالحسن غفاری صنیع‌الملک بیشتر تک‌صورت است که گرداگرد آن را تذهیب عالی با خطوط ممتاز فراگرفته است.

  2. #32
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض


    کتاب‌آرایی

    هنر کتاب‌آرایی که شامل کاغذسازی، جدول‌کشی، زرافشان‌کاری، زرنشان‌سازی و تذهیب و تشعیر و تجلید می‌باشد و در عصر تیموری و صفوی در ستیغ شکوهمندی قرار داشت، در دوره قاجاریه نیز با سبک مستقل زمانی، همچنان در تعالی و ترقی بود و نمونه‌های بارز و گرانقدری از این صنعت ظریف و شریف در کارگاه هنر این دوران به ظهور پیوست. این کتابها که با خط خوشنویسان نامدار عصر نوشته می‌شد، به وسیله چند استاد دیگر، جدول‌کشی و زرنشان‌کاری و تذهیب می‌گردید و هنرمندان گرانمایه نقاشی به منظور تجلیدشان جلدهای لاکی مزین و نگارین می‌ساختند.
    بیشتر کتابهایی که در این دوره برای تزیین منظور نظر بود، در درجه اول قرآن مجید و بعد از آن شاهنامه فردوسی، آثار نظامی گنجه‌ای، کلیات سعدی، کلیله و دمنه، دیوان خواجه حافظ و مثنوی مولوی را باید به شمار آورد؛ ولی از این میان درباره قرآن کریم سنگ تمام گذاشته شده و کار به سرحد اعجاز نزدیک گردیده است. قرآنهایی که با خط وصال شیرازی، وقار، اشرف‌الکتّاب اصفهانی، آقا غلامعلی اصفهانی، زین‌العابدین قزوینی، علی عسکر ارسنجانی، پرتو اصفهانی و دیگران نوشته شده و با کلک زرنگار استادان کم‌نظیری چون میرزا عبدالوهاب مُذهب‌باشی و میرزا یوسف مذهّب شیرازی تذهیب گردیده و با جلدهای کار آقازمان، میرزا بزرگ و لطفعلی مجلد شده، جزو گرانبهاترین مآثر هنری و نشان دهنده پیشرفت هنر کتاب‌آرایی در این عصر می‌باشد. به طور کلی علاقه به آرایشهای هنری در قرآنهای این زمان بیشتر از دورانهای پیش است و این موضوع تعدد هنرمندان نقش‌آفرین و مذهبان چیره‌دست و جلدسازان ماهر و خوشنویسان بی‌قرینه را نمایان می‌سازد.


    تذهیب

    هرچند پیشرفت تذهیب (زرینه‌کاری) در عصر تیموری و صفوی، پایه این هنر را به حدی بالا برد که در آن سیاق و روش، درجه‌ای والاتر و برتر در ظرف گمان نمی‌گنجد، اما از حق نباید گذشت که در دوره قاجار نیز فن تذهیب و زرنشان با کمال زیبایی و فخامت و در سبک مستقل و ویژه خود به سرحد اعلای تکامل رسید و اگر در اصالت و تابناکی رنگ به پایه اوایل صفوی نمی‌رسد، ولی در پرکاری و ریزه‌کاری، تنوع و گونه‌گونی طرحها، ابتکار و درهم پیچیدگی چنگهای اسلیمی و نیز در صنعت طلااندازی (معروف به دندان موشی) برای زیر سطور، شاید بر آن پیشی گرفته باشد. در این عهد استادان گرانمایه تذهیب، کارهای شگفت‌انگیز از خود به یادگار گذاشتند و از آن گروه‌اند: محمدعلی بهار، عبدالوهاب مذهّب‌باشی، احمد و محمود پسران عبدالوهاب، میرزا رضی طالقانی، ابوطالب مدرس، میرزا یوسف مذهب شیرازی و آقامحمدعلی مذهب اصفهانی.


    نقاشی پشت شیشه

    یکی از دشوارترین و جالب‌ترین شعبه‌های نگارگری، نقاشی پشت شیشه است که از زمان زندیه و اوایل قاجاریه رونق پیدا کرد و مخصوصاً برای تزیین برخی از طاقهای خانه‌های اشرافی مورد استفاده قرار می‌گرفت. موضوع نقاشی پشت شیشه بیشتر مناظر طبیعی و کومه‌های روستایی، چهره اشخاص سرشناس و زنان زیبا، و تصویر مرغ و ماهی بود و در دیوارها، سقف کاخها و اتاقهای آینه‌کاری تعبیه می‌گردید. در نتیجه استقبالی که اعیان و اشراف عصر از این گونه نقاشی می‌کردند، ترقی شایان توجهی نصیب این رشته گردید که در جای خود درخور مطالعه و تحقیق است.


    نقاشی قهوه‌خانه‌ای

    نقاشی قهوه‌خانه‌ای به یک رشته نگارگری رنگ و روغن بر روی مشمع (مشما) اطلاق می‌شود که موضوع آنها قصه‌های مذهبی و داستانهای شاهنامه و صحنه‌های جنگی روز عاشورا می‌باشد و در اندازه‌ بزرگ برای تزیین قهوه‌خانه‌ها ساخته می‌شده است. نقاشان این رشته کسانی بوده‌اند که در سطح متوسط هنر کار می‌کردند و آثارشان متناسب با فرهنگ عامه و عوام‌پسند بوده است. نقاشیهایی که در این سبک دیده شده، از دوره قاجاریه است و تابلوهایی که مربوط به زمان پیش از آن باشد، به نظر این بنده نرسیده است. از نقاشان مشهور این فن، مدبر و قوللر آغاسی را می‌توان نام برد.
    باری، بحث و تعریف درباره هنر نقاشی دوران قاجار در این مقاله مختصر نمی‌گنجد، بلکه باید با تحقیق جامع کتابها نوشت و در شناساندن آثار هنری این عصر اهتمام ورزید.





    Last edited by Mahdi/s; 19-07-2010 at 19:27.

  3. #33
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض



    تاریخ نقاشی ایران


    ایران به دنیا یک هنر مخصوص را عرضه کرده است که در نوع خودش بی مانند است. (Basil Gray )
    تاریخ هنر نقاشی در ایران به زمان غارنشینی برمیگردد. در غارهای استان لرستان تصاویر نقاشی شده از حیوانات و تصاویر کشف شده است. نقاشیها بوسیله (W.Semner) بر روی دیواره های ساختمانها در ملایر و فارس که به 5000 سال پیش تعلق دارند کشف شده است.
    نقاشی های کشف شده در مناطق تپه سیالک و لرستان بر روی ظروف سفالی، ثابت می کند که هنرمندان این مناطق با هنر نقاشی آشنایی داشته اند.



    همچنین نقاشیهایی از دوران اشکانیان، نقاشی های معدودی بر روی دیوار، که بیشتر آنها از قسمتهای شمالی رودخانه فرات بدست آمده، کشف شده است. یکی از این نقاشیها منظره یک شکار را نشان میدهد. وضعیت سوارها و حیوانات و سبک بکار رفته در این نقاشی ما را بیاد منیاتورهای ایرانی می اندازد.
    در نقاشیهای دوران هخامنشی، نقاشی از روی چهره بر سایر نقاشی های دیگر تقدم داشت. تناسب و زیبایی رنگها از این دوران، بسیار جالب توجه است. نقاشی ها بدون سایه و با همدیگر هماهنگی دارند. در بعضی از موارد، سطوح سیاه پر رنگ را محدود کرده اند.
    مانی، (پیامبر و نقاش ایرانی)، که در قرن سوم زندگی میکرد، یک نقاش با تجربه و ماهر بود. نقاشی های او یکی از معجزاتش بود.
    نقاشی (Torfan) که در صحرای گال استان ترکستان در چین بدست آمد، مربوط است
    بسال 840 تا 860 بعد از میلاد.
    این نقاشی های دیوارنما مناظر و تصاویر ایرانی را نمایش میدهند. همچنین تصاویر شاخه های درختی در این نقاشی ها وجود دارند. باستانی ترین نقاشی های دوران اسلامی، که بسیار کمیاب است، در نیمه نخست قرن سیزدهم به وجود آمده بودند. مینیاتورهای ایرانی (طرح های خوب و کوچک) بعد از سقوط بغداد در سال 1285 میلادی بوجود آمدند. از آغاز قرن چهاردهم کتابهای خطی بوسیله نقاشی از صحنه های جنگ و شکار تزئین شدند.
    چین از قرن هفتم به بعد به عنوان یک مرکز هنری، مهمترین انگیزه برای هنر نقاشی در ایران بود. از آن به بعد یک رابطه بین نقاشان بودائی چینی و نقاشان ایرانی بوجودامده است.



    از لحاظ تاریخی، مهمترین تکامل در هنر ایرانی، تقبل طرحهای چینی بوده است که با رنگ آمیزی که ادراک ویژه هنرمندان ایرانی است مخلوط شده بود. زیبایی و مهارت خارق العاده نقاشان ایرانی واقعاً خارج از توصیف است. در قرن اول اسلامی، هنرمندان ایرانی زینت دادن به کتابها را شروع کردند.
    کتابها با سرآغاز و حاشیه های زیبا رنگ آمیزی و تزئین شده بود. این طرحها و روشها از یک نسل به نسل دیگر با همان روش و اصلوب منتقل می شد، که معروف است به "هنر روشن سازی". هنر روشن سازی و زیبا کردن کتابها در زمان سلجوقیان و مغول و تیموریان پیشرفت زیادی کرد. شهرت نقاشی های دوران اسلامی شهرت خود را از مدرسه بغداد داشت.

    مینیاتورهای مدرسه بغداد، کلاً سبک و روشهای نقاشی های معمولی پیش از دوره اسلامی را گم کرده است. این نقاشی های اولیه و بدعت کارانه فشار هنری لازم را ندارند. مینیاتورهای مدرسه بغداد اصلاً متناسب نیستند. تصاویر نژاد سامی را نشان میدهد؛ و رنگ روشن استفاده شده در آن نقاشی را. هنرمندان مدرسه بغداد پس از سالها رکود مشتاق بودند که آیین تازه ای را بوجود آورده و ابتکار کنند. نگاه های مخصوص این مدرسه، در طرح حیوانات و با تصاویر شرح دادن داستانها است.
    اگر چه مدرسه بغداد، هنر پیش از دوره اسلامی را تا حدی در نظر گرفته بود، که بسیار سطحی و بدوی بود، در همان دوره هنر مینیاتور ایرانی در تمام قلمرو اسلامی از آسیای دور تا آفریقا و اروپا پخش شده بود.

  4. #34
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض



    از میان کتابهای مصور به سبک بغداد میتوان به کتاب "کلیله و دمنه" اشاره کرد. تصاویر نامتناسب و بزرگتر از حد معمول رنگ شده است؛ و فقط رنگهای معدودی در این نقاشیها بکار رفته است.
    بیشتر کتابهای خطی قرن سیزدهم، افسانه ها و داستانها، با تصاویری از حیوانات و سبزیجات تزئین شده است. یکی از قدیمی ترین کتابهای کوچک طراحی شده ایرانی بنام "مناف الحیوان" در سال 1299 میلادی بوجود آمده است. این کتاب مشخصات حیوانات را شرح میدهد. در این کتاب تاریخ طبیعی با افسانه در هم آمیخته شده است.
    موضوعات این کتاب که تصاویر بسیاری دارد، برای آشنایی با هنر نقاشی ایرانی بسیار مهم است. رنگها روشن تر و از روش مدرسه بغداد که روشی قدیمی بود جلوتر است.
    پس از هجوم مغولان، یک مدرسه جدید در ایران به نظر میرسید. این مدرسه تحت تأثیر از هنر چینی و سبک مغول بود. این نقاشی ها همه خشک و بی حرکت و خالص و یکسان، مانند سبک چینی است.
    بعد از حمله مغول به ایران، آنها تحت تأثیر از هنر ایرانی، نقاشان و هنرمندان را تشویق کردند. در میان نقاشی های هنرمندان ایرانی میتوان سبک مغول هم مشاهده کرد، لطافت ها، ترکیبات آرایشی، و خطوط کوتاه خوب که میتوان آنها را بشمار آورد. نقاشی های ایرانی بصورت خطی و نه ابعادی می باشد. هنرمندان در این زمینه از خود یک خلاقیت و اصالت نشان داده اند.
    هنرمندان مغول دادگاه سلطنتی نه فقط به تکنیک بلکه به موضوعات ایرانی هم احترام گذاشتند. یک بخش از کارشان شرح دادن به آثار ادبی ایران مانند شاهنامه فردوسی بود. میان موضوعات مختلف بیشترین علاقه آنها به تصویریسم (کتابهای با تصاویر زیاد) بود.
    بر خلاف مدارس مغول و بغداد بیشترین کارها از مدرسه هرات بجا مانده است. مؤسس این سبک نقاشی مدرسه هرات بود؛ که از نیاکان تیموریان بودند و این مدرسه را بخاطر محل تأسیس آن مدرسه هراتی نامیدند.
    متخصاص هنر نقاشی بر این باورند، که نقاشی در ایران در دوران تیموری به اوج خود رسیده بود. در طول این دوره استادان برجسته ای، همچون کمال الدین بهزاد، یک متد جدید را به نقاشی ایران عرضه کرد. در این دوره (تیموریان) که از سال 1370 تا 1405 میلادی به طول انجامید؛ هنر نقاشی و کوچک سازی به بالاترین درجه کمال رسیده و بسیاری از نقاشان مشهور عمرشان را بر سر اینکار گذاشته اند.
    دو کتاب با ارزش از زمان بایسغر باقی مانده است؛ یکی کتاب "کلیله و دمنه" و دیگری کتاب "شاهنامه". هنر کوچک ایرانی در کتاب شاهنامه که در سال 1444 میلادی در شیراز رنگ آمیزی شده است، بخوبی مشخص است.
    یکی از این طرح ها نشان دادن یک منظره زیبا از یک دادگاه ایرانی است که به سبک چینی رنگ آمیزی شده است. کاشی های سفید و آبی ایرانی همراه با فرشهای زیبای ایرانی بصورت هندسی نقش شده است. در یکی از کتابهای دستنویس "خمسه نظامی گنجوی"، سیزده مینیاتور زیبا بوسیله "میرک" کشیده شده است.

  5. #35
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض



    ساختگی بودن، حساسیت، و هنر نقاشی های بغداد از طرحهای کشیده شده در کتاب "خمسه نظامی" کاملا مشهود است. این قطعه با ارزش و فوق العاده هم اکنون در موزه بریتانیا قرار دارد. در این قسمت از معماران و مهندسان مشغول ساختمان سازی هستند. این نقاشی در سال 1494 میلادی در هرات نقاشی شده است.
    بهزاد، بهترین استاد سبک مدرسه هراتی، این هنر را بسیار بسط داد. او سبک را اختراع کرد که قبل از او هرگز استفاده نشده بود.
    یکی از برجسته ترین کارها کتاب شاهنامه فردوسی است که در کتابخانه گلستان ایران قرار دارد. این شاهنامه در زمان سلطان بایسغر که یکی از شاهزادگان تیموری بود؛ به سبک مدرسه هراتی نقاشی شده است.
    نقاشی های این کتاب از نگاه رنگ آمیزی و تناسب ترکیب دهنده تصاویر، در بالاترین حد زیبایی و استحکام قرار دارد.



    در دوران صفویه مرکزیت هنر به شهر تبریز آمد. و برخی از هنرمندان هم در شهر قزوین ماندگار شدند. اما اصل سبک نقاشی صفویه در شهر اصفهان بوجود آمد.
    مینیاتورهای ایرانی، در دوره صفویه در شهر اصفهان، از سبک چینی جدا شده و قدم در راهی جدید نهاد. این نقاشان بعدها به سبک طبیعی متمایل شدند. رضا عباسی مؤسس سبک "مدرسه نقاشی صفوی" بود. در نقاشی های دوران صفوی دگرگونی بسیار عالی در نقاشی ایرانی رخ داد.
    طرحهای این دوره یکی از بهترین و زیبا ترین و با سلیقه ترین طرحهای نقاشان ایرانی است که نشان دهنده ذوق نقاشان ایرانی است. مینیاتورهای خلق شده در این دوره(مدرسه صفوی)، هیچکدام منحصراً با هدف مزین کردن کتابها کشیده نشده اند. سبک صفوی بسیار بهتر و ملایم تر از سبک مدرسه تیموریان (هراتی) و مخصوصاً سبک مغولی است.



    در نقاشی نقاشان دوران صفوی آشکار شدن تخصص آنها در این رشته بوضوح مشخص است. بهترین معرف از این دوره نقاشی های هستند که در عمارت چهل ستون و عالی قاپو کشیده شده است.
    در نقاشی های صفوی، موضوع اصلی شکوه و زیبایی این دوره است. موضوعات نقاشی ها بیشتر حول محور بارگاه سلاطین، اشراف زادگان، کاخ های زیبا، مناظر زیبا و صحنه هایی از جنگ ها است.
    در این نقاشی ها انسانها با لباسهای پرخرج نخ کشی، صورتهایی زیبا و مجسمه های ظریف رنگین به طور پر هیجان روشن به تصویر کشیده شده است. هنر نقاشی در طول دوران صفوی هم زیاد و هم دارای کیفیت بهتر شد. در این نقاشی ها آزادی بیشتر و مهارت و دقت بیشتر مشهود است.
    هنرمندان بیشتر به اصول کلی پرداخته و از جزئیات غیر ضروری اجتناب، که در شیوه هراتی و تبریزی بکار رفته بود، خودداری کردند. صافی خطوط، بیان زود احساسات و متراکم شدن موضوعات از مشخصات سبک نقاشی صفوی است. از آنجاییکه در اواخر دوران صفوی، از لحاظ جنبه فکری اختلافات جزئی در رنگ آمیزی بوجود آورد، میتوان به ظهور سبک اروپایی در این نقاشی ها پی برد.
    نقاشی های دوران قاجاریه (قرن شانزدهم میلادی) یک ترکیبی از سبک هنرهای اروپایی کلاسیک و سبک و تکنیک مینیاتورهای دوران صوفی است. در این دوران "محمد غفاری (کمال الملک)" سبک کلاسیک اروپایی را در ایران رواج داد. در این دوران سبکی از نقاشی بوجود آمد که بنام "قهوه خانه" شناخته شد. این نوع نقاشی یک پدیده جدید در تاریخ هنر ایرانی است. سبک "قهوه خانه" عامه پسند و مذهبی است. موضوعات این سبک بیشتر تصاویر پیامبران و امامان، شعائر مذهبی، جنگها و نام آوران ملی بودند. "قهوه خانه ها" رفته رفته جای خود را در بین مردم معمولی باز نمودند. در این مکان داستان سرایان و نقالان داستانهای حماسی و مذهبی را برای مردم بازگو میکردند. هنرمندان همان داستانها را بر روی دیوارهای این "قهوه خانه ها" نقاشی کرده بودند. قبلا در گذشته که پادشاهان و اشراف زادگان نقاشان را پشتیبانی میکردند؛ اما اینبار هنرمندان به درخواست مردم عادی آن مناظر را بر روی دیوارها میکشیدند و به این کار علاقه مند بودند.
    در بیشتر این قهوه خانه ها این مناظر که بیشتر به درخواست عمومی بود رنگ آمیزی شده بود. زیباترین مثالها در موزه اصلی تهران و همینطور در بعضی از موزه های خصوصی داخل و خارج از کشور نگهداری میشود. نقاشی های ایرانی، یک نوع ملاحت را که بی شباهت به هر چیز دیگر است به تماشاگر عرضه میکند. آنها یک ارتباط بیکران با داستانهای حماسی نگه داشته اند. نقاشی ایرانی، بعنوان یکی از بزرگترین سبکهای نقاشی در آسیا مطرح است. آسمان های روشن (آبی)، زیبایی شگفت انگیز شکوفه ها و در میان آنها انسانهایی که دوست میدارند و انسانهایی که تنفر دارند، خوشگذران و افسرده، به موضوعات مختلف نقاشان ایرانی شکل میدهند.


    Last edited by Mahdi/s; 19-07-2010 at 20:12.

  6. #36
    Banned
    تاريخ عضويت
    Nov 2008
    محل سكونت
    تــــهــرانـــــ /
    پست ها
    3,329

    پيش فرض

    درباره هنر نقاشي قاجار
    ==============
    شاهرخ مسکوب


    سابقه نقاشي قاجار به دوره هاي پيشتر يعني به آخرهاي صفويه و مخصوصاً دوران زنديه مي رسد. در دوره سلسله صفوي و در زمان شاه عباس اول (قرن 17-16 ميلادي) رابطه ايران با اروپا توسعه زيادي مي يابد. در داخل، ايران از يک دوره ثبات طولاني، حکومت مرکزي با قدرت و رونق اقتصادي برخوردار است. شاه عباس در شمال شرقي دشمني اُزبک ها را از بين برده و آنها را سرکوب کرده بود. در مغرب ايران هم با ترکان عثماني به نوعي صلح مسلّح رسيده بود که خيال او را از مرزهاي غربي کشور آسوده مي داشت.
    مجموعه اين عوامل به دستگاه دولت وقت اجازه مي داد که تمام کوشش خود را صرف آباداني، ساختن کشور و رونق اقتصادي کند. امپراطوري عثماني در مشرق با ايران و در مغرب با جمهوري ونيز و کشورهاي اروپائي برخورد و کشمکش هاي طولاني داشت.
    درنتيجه هم به علت هاي اقتصادي و هم به علت هاي نظامي (درمقابله با امپراطوري عثماني) ايران و کشورهاي اروپائي علاقمند به توسعه روابط با يکديگر بودند. مخصوصاً بايد يادآوري کرد که درآن موقع کشورهائي مثل هلند، پرتقال، انگلستان و . . . به دلايل اقتصادي و فرهنگي شروع به خروج از اروپا، توجه به مشرق و دست اندازي به کشورهاي آسيائي کرده بودند.

    درقرن 17 روابط ايران با اروپا به حدي رسيد که تا آن زمان به کلي براي دوطرف بي سابقه بود. اين روابط متنوع، همه جانبه و از جمله هنري و فرهنگي هم بود.
    درکنار نقاشي سنتي ايران يعني مينياتور که در حال شکفتگي و کمال بود، نقاشي ديواري (ديوارنگاره) هم به دربار راه يافت. زندگي پُرشکوه و با تجمل درباري خواستار تزيين قصرهاي گوناگوني بود که در اصفهان و قزوين و شهرهاي ديگر ساخته مي شد. مينياتور بيشتر در خدمت تزيين کتاب بود و با خصوصياتي که داشت به کار آراستن کاخ ها نمي آمد. براي اين منطور نقاشي اروپائي سرمشق و نمونه خوبي بود. کاخ چهل ستون تحت تأثير نقاشي اروپا (رنسانس متأخر) و اکثراً بدست نقاشان همان سرزمين نقاشي شد. صحنه ها، مجالسِ پذيرائي و بزم شاهانه، ورود سفيران، جنگ، رقص و باده گساري و جز اينها بود.

    گذشته از کاخ هاي شاهي مثل عالي قاپو، هشت بهشت و غيره و خانه هاي بزرگان و اشراف که ديوار ها و سقف آنها با تصوير يا نقش پرندگان و گل و بته تزيين مي شد، درهمين دوره کليساهاي جلفا، شهر کوچک ارمني نشين در کنار پايتخت (اصفهان) هم بوسيله نقاشان مسيحي تصوير مي شد. طبعاً در اينجا نقش ها معمولاً نمودار صحنه هاي زندگي مسيح و داستان ها و وقايع کتاب مقدس بود.
    در اين دوره نقاشان هلندي در اصفهان مدرسه نقاشي دائر کرده بودند و هنر خود و شگردهاي آنرا به شاگردان ايراني مي آموختند. از طرف ديگر مي دانيم که محمد زمان نامي در دوران پادشاهي شاه عباس دوم با تقليد از نقاشان ايتاليائي آثار بديع و ارزشمندي به وجود آورد.
    نقاشي اين دوره به نوعي تعادل در پيوند ميان نقاشي سنتي ايران و نقاشي اروپائي مي رسد. استنباط نقاش ايراني از "فرم" و ديد او از عالم خارج با شيوه هاي تجسمي اروپائي جور مي شود. ولي در هرحال ورود شيوه اروپائي و تأثير آن به اندازه اي است که علي قلي بيک از اهالي اروميه و معروف ترين نقاش دوره بعد (دوره نادرشاه)، معروف به "فرنگي" است. ظاهراً از آثار او چيزي باقي نمانده، شايد براي اينکه در زماني بسيار پرآشوب زندگي مي کرد، ولي خودِ شهرت او با معني و نشان دهنده تصوّري است که از هنر او داشتند.

    پس از يک دوره نسبتاً طولانيِ پريشاني سياسي، نظامي و اجتماعي (اواخرصفويه، دوره افغان ها و افشاّريه) در نيمه دوم قرن 18 دستکم براي سي سال در قسمت هاي بزرگي از ايران ثبات، امنيت و آسايشي پديد مي آيد: منظور حکومت کريم خان(1164/1189ه) زند وتشويق او از هنرمندان و صنعتکاران و ارباب حرفه هاست.

    در زمان او ادبيات، معماري و نقاشي تحول و رونق زيادي پيدا کرد، مخصوصاً در شهر شيراز پايتخت زنديه. در اين زمان هنر تصويري به غير از کشيدن تابلو، عبارت بود از نقاشي روي شيشه، قابِ آيينه، گل و بته روي قلمدان، کاشي و ميناکاري و تذهيب.
    از ميان بزرگ ترين نقاشان اين عصر مي توان ميرزا بابا و محمد صادق را نام برد که آثار آنها بيشتر مربوط به اواخر زنديه و اوائل قاجاريه است. درميان آثار بازمانده از ميرزا بابا بايد از تابلو «هرمزدچهارم» تصوير خيالي پادشاه ساساني (پيش از اسلام) نام برد. شاه برخلاف شاهان و شاهزادگان زمان نه برزمين بلکه بر صندلي بزرگ و تخت مانندي نشسته با چکمه و تاجي بکلي متفاوت از تاج پادشاهان زمانِ نقاش ولي با لباس عصر نقاش، با کمربند و ترکش و شمشير مرصّع و گردن بند و حمايل جواهر نشان. دو تن از نديمان درباري پشت سر شاه ايستاده اند و گل بدست دارند. کلاه يکي به شکل تاج و شبيه مال پادشاه است و ديگري دستار به سر دارد. از همين ميرزا بابا يک تابلو "طبيعت بي جان" درموزه نگارستان تهران وجودداردکه ازنظرقرنيه سازي، ديدِ قراردادي (formel) ازطبيعت، رنگ ها وکار بُردگل وبته هاي تزييني از نمونه هاي مُعرّف نقاشي آن زمان و آغاز قاجاريه است که بعداً درباره آن صحبت خواهيم کرد. تصويرِ شاهزاده زند -نقاش ناشناخته- از نظر چهره پردازي، رنگ هاي چشم نواز و تزييني (طيف هاي مختلف قرمز به اضافه سبزِ زنگاري) لباس، قبا و شال و دشنه نمونه جالب و تمام عيار نقاشي آخر زنديه و داراي تاريخ 1208 هجري (1793-4) است.

    درپايان قرن 18 و آغاز قرن 19 بارديگر ايران دوره اي پرآشوب را مي گذراند. سلسله زند سقوط مي کند و سلسله قاجار جاي آنرا مي گيرد. سال هاي اول سلسله جديد و پادشاهي مؤسس آن، آغامحمدخان تمام به جنگ و لشکرکشي، سرکوبي مخالفان و ايجاد وحدت کشور مي گذرد. از اين گذشته ظاهراً مؤسس سلسله براي امور هنري اشتياق و ذوقي درخور نمي داشت.
    نقاشي و زندگي هنري دربار قاجار درحقيقت از دومين پادشاه اين خاندان شروع مي شود: فتحعلي شاه بيش از سي و پنج سال سلطنت کرد (1249-1213) به جز زمان جنگ هاي ايران و روس، کشور نسبتاً آرام و بي تلاطم بود. فتحعلي شاه شخصاً بسيار دوستدار تجمل و شکوه بود. خود را، به تقليد از پادشاهان ايران باستان، شاهنشاه مي ناميد و به عظمت و طمطراق آنها تظاهر مي کرد. ظاهراً به تقليد از طاق بستان کرمانشاه و صحنه شکار خسرو پرويز، گفته بود تا نقش شکار او را در چشمه علي (نزديک تهران)، استان فارس و جاهاي ديگر بر سنگ بنگارند. هم چنين سنگ نگاره (bas- relief) ديگري او را با تاج و برتخت و درباريان را با لباس و در حالت رسمي درکنار، ايستاده نشان مي دهد. او به ساختن مسجد، کاشيکاري، حجاري و امور ساختماني ديگر علاقمند بود و مسجدهاي بزرگ و ازنظر معماري با ارزشي درزمان او ساخته شد که مسجد شاه تهران يکي از آنهاست.
    درميان مهم ترين کارهاي فتحعلي شاه بايد از باغ، نقاّشي هاي ديواري و بناي قصر قاجار، که بر سر راه تهران به قلهک قرار داشت، نام برد. اين مجموعه که در زمان خود تحسين همه بازديد کنندگان را برمي انگيخت متأسفانه بر اثر بي اعتنايي ناصرالدّين شاه متروک و سپس ويران شد.

    درزمان فتحعلي شاه، مثل دوران صفوي، نقاشي ديواري درقصرها وخانه هاي اعيان شهرهاي بزرگ مجدداً رواجي گرفت، قصر گلستان، تخت مرمر، باغ نگارستان تهران يا مقر وليعهد در تبريز از اين نمونه ها بود. فتحعلي شاه پسران متعدد داشت و آنها را به حکومت بيشتر ايالات و شهرهاي مهم گماشته بود. اين شاهزاده ها هم به تقليد از پادشاه و دربار به امور هنري علاقه و دلبستگي نشان مي دادند و بر سر جلب هنرمندان و از جمله نقاشان به مقر دولتي و اشرافي خود، با يکديگر رقابت مي کردند. درنتيجه در اين عهد نسبت به گذشته، کار و بار اهل اين حرفه رونقي پيدا کرده بود.

صفحه 4 از 4 اولاول 1234

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •