میناکاری
یکی از بزرگترین مآثر هنری در این عهد، میناکاری و نقش آفرینی روی میناست که در عصر فتحعلیشاه قاجار (۱۲۱۲ـ۱۲۵۰) به سرحد کمال ترقی رسیده و برای صورت سازیهای ظریف و استادانه آن، تاکنون نظیری در میناسازیهای معتبر دنیا پیدا نشده است. در این رشته که تلفیقی از هنر و صنعت به وسیله آتش و خاک است، چیره دستانی همچون استاد جعفر، استاد احمد، عبدالله، لطفعلی شیرازی، استاد باقر و ابراهیم ظهور کردند که ظرافت کاری و زبردستی خود را با نقاشی در کناره سرقلیانهای طلایی و بر روی دسته و قسمتی از غلاف کاردها و خنجرهای مرصع و غیره نشان دادند و نمونههای عالی از صورت نگاری و گل و بوتهسازی را در مینا پدید آوردند. این صنعت در دوره ناصرالدین شاه نیز رونق داشت؛ ولی از حیث کیفیت به پایه عصر فتحعلیشاه نمیرسد و از آن پس به انحطاط گرایید. مینا بر روی اشیای مسین و زرین به کار میرفت؛ ولی بر روی طلا بهتر و ظریفتر از کار بیرون میآمد و اهمیتی بیشتر داشت.
قلمدانسازی
دیگر از جمله آثار هنری فاخر و بیرقیب در دوره قاجار، قلمدانسازی است که مشتمل بر ساختن قلمدان ساده و قلمدان آرایی با نقش و نگار است و نیز کارهای لاکی (روغنی) دیگر از این دست، چون قاب آینه و جعبههای جواهر و چسبدان و جلد کتاب و آس و سیگاردان که همه در شمار ساختههای ارجمند و جذاب این زمان محسوب میشود.
در این هنر نمایی که از روزگار صفویه آغاز و در دوره قاجار با برتر گراییهای بیشتر دنبالهگیری شده، استادان بزرگی چون آقانجف اصفهانی، آقازمان، میرزابابا، عباس شیرازی، مـحـمد اسـماعـیـل، احمد بن نجفعلی، آقا جعفر، آقاکاظم، نصرالله امامی، محمدرضا امامی، سیدمحمدحسین گل و بتهساز، لطفعلی، زینالعابدین، محمدمهدی امامی، محمدباقر سیمرمی و دیگران به عرصه هنر خرامیدند و از لحاظ تنوع و ظریف کاری و جاذبه انگیزی که در هنر قلمدان به وسیله استادان یاد شده و همانندانشان ساخته و پرداخته گردید، این رشته هنری را از مفاخر و ماثر فرهنگی این دیار و مایه گرامیداشت بسیار گردانید. در میان این گونه آثار، گاه دیده شده است که نقش آرای قویدستی چون محمد اسماعیل نقاشباشی در سطح قلمدانی به اندازه معمولی ترسیم منظره یک جنگ، هزار چهره پرداز خورده را در حالات گوناگون پیکار و زد و خورد با چند صد اسب در میدان جنگ به نمایش درآورده و کاری اعجازگونه به نظر رسانیده است.
مورد استفاده قلمدان اساساً برای حمل نوشتافزار بوده است؛ ولی قلمدانهای بسیار نفیس و گرانبها جنبه نمادین (سمبولیک) داشته و نشانه اهلیت صدارت و استیفا و کمال پرستی و هنردوستی به شمار میرفته است.
قاب آینه، اشیای لاکی
قاب آینه لاکی که از جمله اشیای زینتی و اشرافی بود، برای پیشکش کردن به پادشاهان و بزرگان کشوری و لشکری ساخته میشد و نیز به عنوان یکی از ارقام جهیزیه شاهزاده خانمها مورد استفاده قرار میگرفت. این شیء عبارت از دو لخت مقوای ممتاز است که در داخل یک لخت آن، آینه نصب میگردید و در داخل و خارج لخت دیگر نقش و نگاری دلپذیر به نظر میرسید. نقاشی درون آن یا شمایل پیغمبر(ص) و امام یا تصاویر دیگر بود و یا با گل و بُته و چهره اشخاص، زیور مییافت. شکل قاب آینه گاه مکعب شش ضلعی و گاهی مربّع یا مستطیل بود و هر یک در جای خود جلوهای خوشایند داشت.
جعبه لاکی نیز بیشتر به شکل مکعب مستطیل در اندازههای مختلف بود و سطح رویین آن که با بریدگیهایی از جوانبش مجزّا میشد، درِ آن را تشکیل میداد و هر قسمت اعم از در یا بدنه جعبه، با نقوش دلاویز زینت مییافت که اکثر موضوع نقاشی آن، مجالس بزم و شکارگاه و یا صحنههای جنگی بود. این گونه جعبهها که بیشتر از مقوای عالی و گاه از چوب ساخته میشد، جای جواهر و چیزهای بهادار بود که در صندوق نگهداری میشد.
استادانی چون آقا صادق، میرزا بابا، آقا زمان و محمدباقر در کار جعبه آرایی آثار بسیار خوب و ارزنده پدید آوردهاند. از میان استادان اخیر، مرحوم میرزا آقا امامی این جعبهها را به سبک صفوی میساخت.
دیگر از انواع اشیای لاکی، «چسبدان» است که محفظهای به عرض ۲ و طول ۶ سانتیمتر از مقوای ظریف بود و برای چسب زدن به پاکتها و امثال آن مورد استعمال داشت و با کلاهک کوچک مقوایی باز و بسته میشد. این شیء هنری نیز به مانند قلمدان با نقش و نگار و گل و بته و گاهی چهرهها زینت میگرفت و ظرافت بسیار داشت.
ساختن «سیگاردان لاکی» نیز که جای توتون و کاغذ سیگار پیچ است، در اواخر عهد قاجار معمول شد و آن عبارت است از: یک جعبه کوچک مستطیل شکل به طول ۶ و عرض ۳ سانتیمتر که زیر و رو و داخل آن را با نقوش دلارا مزین میکردند. این سیگاردانها را بیشتر ابراهیم نقاشباشی نعمه اللهی میساخت و به نام او رقم میشد.
«جلدهای لاکی» منقوش و مذهّب نیز از جمله ساختههای نفیس و پر ارج این روزگار است که هرچند دنباله جلدسازیهای روغنی عصر صفوی است، اما در عهد قاجار به ترقیات بیشتری نایل آمد و نقوش گوناگون و طرحهای مختلف آن از لحاظ پردازکاری و زرنشان سازی حاشیه نسبت به قدیم گرانبارتر گردید.
افزون بر آنچه یاد شد، برگههای آس را هم که برای قمار به کار میرفت، باید در شمار کارهای لاکی دوره قاجار به شمار آورد. برخی از این برگهها به دست استادان طراز اول نقشبندی میشد که همچون تابلوهای کوچک نقاشی به طور تکی یا دستگی مورد استفاده قرار میگرفت؛ ولی بیشترین آنها در سطح نازل و متوسط بود که در دست علاقهمندانش میچرخید.
بعضی از صفحات لاکی شطرنج و پارهای از سینیها و سطح رویین میزها نیز با گل و بوته و صورتسازی استادان چیره دست تزیین یافته و جزو اشیای زیوری دوره قاجاریه است.
دیوار نگاری
در عصر قاجار نقاشی روی دیوار (دیوارنگاری) هم که در عهد صفویه به حد اعلای ترقی رسیده بود، دنبالهگیری شد و نمونههای ممتازی به ظهور رسید که در سبک ویژه خود از زیبایی و اصالت و تلألوی رنگ برخوردار بود. در این رشته، موضوع نقاشی، منظره عمارات سلطنتی و شکارگاه و تصویر انواع میوهها و نیز شکل شاهان و شاهزادگان بود و از جمله آثار معتبر این گونه نقاشی، تصاویر دولتمردان قاجار در عهد ناصری است که بر دیوارهای «لقانطه» سابق به قلم «ابوالحسن غفاری ملقب به صنیع الملک» ترسیم شده و اکنون به موزه ایران باستان نقل مکان یافته است.
تابلوهای رنگ روغن
دیگر از آثار زیبندهای که از نقاشی عصر قاجاریه درخور ذکر است، نقاشی رنگ روغن بر روی بوم مشمع است که سخت مورد تشویق دربارها بود و تابلوهای گرانبهایی از این نوع به دست استادان چیرهدستی چون مهرعلی، میرزابابا، سیدمیرزا، آقا صادق و دیگران، از چهره فتحعلیشاه و پسران او و رجال درباری و دیگر شاهان قاجار تهیه شده که هماکنون در موزهها و مجموعههای خصوصی مضبوط است. افزون بر این، چهره شاعران و عارفان بزرگ از قبیل سعدی، عطار، مولوی، حافظ، شاه نعمه الله ولی، میرفندرسکی و غیره به دست نقاشانی چون رجبعلی اصفهانی و نیز سرگذشتهایی مانند قصه حضرت موسی(ع) و فرعون، یوسف (ع) و زلیخا، ذبح اسماعیل(ع)، بهرام و گلندام، خسرو و شیرین با قلم استادانی چون محمدحسن، آقا بزرگ، لطفعلی، آقا صادق و اسماعیل جلایر بر روی بوم مشمع کشیده شده و زینت بخش خانههای هنردوستان گردیده است.
شیوه کار استادان در این گونه تابلوسازیها هرچند اساساً از نظر اسلوب الهام گرفته از مکتب فرنگی است، ولی جنبه ایرانیسازی دارد و ویژگیهای ذوق و سلیقه ایرانی از نظر نگارگری کاملاً در آنها نمایان است و وجه تمایز و تشخص آنهاست؛ گرچه قسمتی از این تمایز به «غلطسازی» تعبیر شده، ولی باید دانست که این یک کار عمدی بوده و نقاش ایرانی نخواسته است تصرفات ذوقی و بومی خود را که معرف استقلال هنری اوست، در عین اقتباس قسمتی از خصوصیات سبک اروپایی از یاد ببرد.
گل و بتهسازی
در دوره قاجار گل و بتهسازی که شامل گل صدبرگ و گلهای دیگر با برگ و ساقه و شکوفه و غنچه فندق و پرنده میباشد، به والاترین پایه شکوفایی و تکامل رسید و نسبت به دوران صفوی از حیث نقطهپرداز و مشابهت بیشتر با طبیعت و درهم آمیختگی اجزا و تنوع طرحها، ترقی کرد. این هنر جذّاب و دلانگیز که بهترین جلوههای زیبایی طبیعت را در نظر نمایان میسازد، مورد علاقه و توجه بیشتر استادان نگار آفرین بود و کمتر هنرمندی را در ردههای بالای نقاشی میتوان سراغ کرد که در این رشته تمرین نکرده باشد.
اساتید این فن اکثر اصفهانی و شیرازی بودند و دو مکتب عالی و ممتاز در گل و بتهسازی بنیاد نهادند که در هریک قطعات معتبر به وجود آمده است. در میان استادان نامی این فن میتوان از آقا زمان، محمدباقر، میرزابابا، محمدعلی شیرازی، محمد حسین شیرازی، لطفعلی، فتحالله، لطفالله حمزوی، مصطفی امامی، محمد تقی امامی و کاظمبن نجفعلی نام برد. این هنر بیشتر بر روی قلمدان و قاب آینه و جعبه تجلی کرده؛ ولی گاهی هم به شکل تابلو و قطعات مرقع ترتیب یافته است. اساتید یاد شده و همپایگانشان در مکتب اصفهان و شیراز کرامت کرده و آثاری به ظهور رساندهاند که مایه شگفتی هنرشناسان است.
نقاشی آبرنگ
نقاشی آبرنگ (درمکتب ایرانی) که از اواخر عهد صفوی آغاز گردید، در دوره قاجاریه به شیوههای گوناگون پیگیری شد و اسلوبهای مختلف پیدا کرد. این آبرنگها اعم از آنچه در مجلس آرایی کتابها یا قطعات مستقل دیده شده، نقشهای جالب و گوناگونی است از صورتها و منظرهها، که هر یک در جای خود اثری ارزنده به شمار میروند و از آن جمله مجلسهای کتاب «هزار و یک شب» است که به قلم ابوالحسن غفاری نگارش یافته و نیز تصاویر شاهنامهها و کتب شاعران دیگر چون «پنج گنج» نظامی و غیره است که خامه استادان هنرمند در آنها صحنههای زیبا و مجلسهای فریبا به معرض شهود آورده است.
از انواع آبرنگ دیگر، شبیهسازیهایی است از شاهان و شاهزادگان و رجال کشور که اکثر با نقطهپردازی دقیق، مایهور و گرانبار گردیده و در اندازه قطع وزیری، گاه تمام قد و گاه نیم تنه با جامهسازی عالی به اتمام رسیده است.
اینگونه آبرنگها، گاهی سیاه قلمپردازی و بیشتر رنگینهسازی است و گزیدهترین استادان آن ابوالحسن غفاری، علیقلی، محمدحسن افشار، ابوتراب غفاری و ابوالحسن اصفهانی میباشند. قسمتی دیگر کارهایی است که استادان مبرز در موضوعهای مربوط به نحوه زندگی ایرانیان با نوع پوشاک و قیافه و محل زندگی و پیشه و محل جغرافیایی و بناهای سلطنتی، به فراخور شیوه برگزیده خود با آبرنگ، تمام کردهاند و از این گروه استادان، میتوان به نام محمودخان ملکالشعرا، بهرام کرمانشاهی،هادی تجویدی، ابوطالب، ابراهیم نعمتاللهی و محمد غفاری (کمالالملک) انگشت نهاد.
شمایلسازی
شمایلسازی عبارت از تصویر خیالی حضرت رسول اکرم(ص)، حضرت علی(ع) و حسنین(ع) میباشد که از دوران زندیه رایج شد و در عهد قاجاریه به تکامل پیوست و مکتب مهمی در آفریدن آثار هنری گردید.در این مکتب، هر نقاش هنرمندی با طرز تفکر و اندیشه خود و به شیوه خاص خویش شمایل پیغمبر و امامان را آن گونه که در حیطه تصورش میگنجید، ترسیم کرده و از آن جهت که این کارکردی ابتکاری و بدون مأخذ مشخص بوده، اهمیت ویژهای داشته است. نقاشان شمایل ساز آزادانه میدانی برای هنرنمایی در اختیارشان بوده تا همان طور که درباره پیغمبر و امام میاندیشیدهاند، شمایل او را بسازند؛ از این رو کارشان متنوع شده و اثرشان نماینده احساسات مذهبی و برداشتهای اعتقادی آنان گردیده است. بسیاری از نقاشان این زمان به کار شمایلسازی دست یازیدهاند؛ ولی از آن میان رجبعلی اصفهانی، محمد اسماعیل نقاشباشی، ابوالحسن غفاری، اسماعیل جلایر و محمدحسن افشار از نامورترین استادان این رشتهاند.
محمد اسماعیل بیشتر شمایلها را در داخل قاب آینه نقشبندی کرده و اسماعیل جلایر با سیاهقلم نقطهپرداز، و رجبعلی و محمدحسن افشار با رنگ بر روی بوم مشمع هنرنمایی نمودهاند. شمایلهای کار ابوالحسن غفاری صنیعالملک بیشتر تکصورت است که گرداگرد آن را تذهیب عالی با خطوط ممتاز فراگرفته است.