تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 2 از 4 اولاول 1234 آخرآخر
نمايش نتايج 11 به 20 از 36

نام تاپيک: نقـاشـی [ تاپیک اختصاصی ]

  1. #11
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    مفهوم کادر در طراحي

    مفهوم کادر در طراحي چيست؟همه ما در ابتداي کار دنيا را از دريچه چشمان خود بررسي مي کنيم،اشياء را مي بينيم و ترسيم مي کنيم.ترسيم اشياء بر سطح کاغذ ابتدا شکلي ساده دارد و با کمي تمرين،به راحتي صورت مي گيرد.به دنبال آن در اشياء و در محيط اطراف خود به دقت مي نگريم.در اين مرحله است که نياز به داشتن انسجام در کار ،احساس مي شود و بحث کادر نيز در همين زمان آغاز مي گردد.با توجه به حالت عمودي يا افقي شئ يا اشيا کادر خود را به صورت عمودي يا افقي انتخاب مي کنيم بنابر اين،مي توان گفت که بين فرم و کادر رابطه مستقيمي وجود دارد.معمولي ترين حالت کادر ،يک مستطيل عمودي يا افقي است يا حتي يک مربع.البته فرمهاي دايره و بيضي نيز مي توانند به عنوان کادر مطرح شوند ،ليکن از پايداري لازم برخوردار نيستند و جز براي موارد تزييني و بسيار نادر ،به کار گرفته نمي شوند .کادر مثلث نيز مطلقاً در طراحي و نقاشي کاربرد ندارد.علت اين است که شخصيت و ويژگي مثلث،فضاي اطراف کادر را اصطلاحاً کور مي کند و برش مورب آن مي تواند به تصوير و به طرح ما آسيب برساند.پس مبحث اصلي را به کادر مستطيل (به صورت عمودي يا افقي )اختصاص خواهيم داد.ابتدا کاغذي در اندازهA4را بر داشته آن را دقيقاً نصف کنيد.از هر سمت 3تا 4 سانتيمتر به طرف مرکز آمده و مستطيلي ترسيم کنيد و آن را ببريد.منظره يابي که به اين طريق به دست مي آيد وسيله مناسبي براي سنجش و تصميم گيري درباره کادر است و بهتر است که هنگام انجام طراحي ،همواره آن را همراه داشته باشيد.منظره ياب شما کاملاً متناسب با اندازه هاي مستطيلي است که به عنوان مستطيل طلايي شناخته مي شود

  2. #12
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    حرکت و آهنگ خط

    براي كساني كه به فراگيري هنر طراحي مي پردازند شناخت آهنگ خط كه از حركات گوناگون مچ آرنج و بازوي طراح پديد مي آيد ، و همچنين آشنايي با امكانات ابزار هاي اثر گذار كه پيشتر بررسي شد ضروري است.حركت و آهنگ خط را مي توان ارزيابي و اندازه گيري كرد و زمان آن را مشخص نمود.اندازه و ابعاد حركت :اندازه حركت ممكن است كوتاه ،دراز ،گسترده يا فشرده باشد.اندازه يك حركت مي تواند رفته رفته رشد كند ،كاسته شود،به طور يكنواخت تكرار شود مثل حركت پاندول ساعت و يا اينكه فشرده شود .شكل حركت:شكل حركت مي تواند مستقيم،مورب قوسي شكل ،دندانه دار،مارپيچ ،به دور خود چرخيده گردش دور يك محور و يا در هم بافته حركاتي كه از چند جهت از روي يكديگر مي گذرند باشد.مبدأ حركت:از بالا،از پايين ،از گوشه ها ،از خارج ،از درون و يا تركيبات آنها .جهت حركت :ازراست ، از چپ ،رو به جلو ، به عقب ،رفت و بر گشت ،بالا و پايين ،چرخش به دور يك مركز ،دور شدن از مركز ،گردش در اطراف يك محور و تركيبات آنها .تعداد حركات :يك ، چند ،بسيار و يا يك حركت كه با چند حركت تر كيب شود .فاصله :فاصله فضايي بين حركات ممكن است وسيع ،كوچك ،به تعداد زياد و يا چند فاصله با اندازه هاي مختلف با شد .فشردگي :'حركات مي توانند به هم نزديك ،جدا از هم و يا متغير با شند.مقدار نيرويي كه براي انجام هر يك از اين حركات لازم است نسبت به نوع حركت فرق مي كند .بعضي از خطوط فقط با حركت مفصل انگشتان ،برخي با حركت مچ دست و پاره اي با حركت دست و بازو پديد مي آيند.

  3. #13
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض


    وسايل طراحی:با توجه به تكنولوژي زمان حاضر ،ابزارهاي طراحي ،بسيار متنوع اند .ليكن،در اينجا صرفاً از وسايلي نام مي بريم كه به عنوان ابزارهاي اصلي اوليه براي طراحي شناخته شده اند؛به سهولت در دسترس مي باشند و مهم تر از همه ،نتيجه مورد نظر را براحتي ارائه مي دهند.براي طراحي ،به طور معمول ،از سطوحي با جنسها و كيفيتهاي متفاوت و متنوع استفاده مي گردد،كه اغلب از آن به عنوان سطوح اثر پذير نيز ياد مي شود.انواع كاغذ ها و مقواهاي بي شمار و گوناگوني كه در اطراف خود مي بينيم و گاه چوبها و فيبر ها ،ورقهاي پلاستيكي ،فلزي ،ديواره ها و... قابليت دارند كه خطوط و طرحهاي ترسيم شده را به عنوان اثري كامل به نمايش بگذارند .ليكن سطوح مورد نظر در اينجا،كاغذ و مقواهاي متداول و در دسترس است.ترسيم خط بر روي همه كاغذ ها امكان پذير است،ولي با تجربه عملي مي توان دريافت كه كدام نوع كاغذ براي چه وسيله اي مناسبتر است. انواع كاغذ هاي در دسترس عبارت اند از كاغذ كاهي ،كاغذ نازك سفيد،كاغذ سفيد طراحي ،كاغذ هاي زبر براي مداد،مقواهاي نازك و ضخيم با بافتهاي درشت و ريز براي طراحي با زغال ،مقواي آبرنگ يا مكنده براي كار با آب مركب )،كاغذ و مقواي براق گلاسه با وزنهاي مختلف براي كار با قلم فلزي و مركب ،كاغذ ومقواي پاستل سفيد و رنگي و... علاوه بر كاغذ و مقوا ،وسايل ديگري نيز وجود دارد كه خطوط را با آنها ترسيم مي كنند و به عنوان ابزار اثر گذار شناخته مي گردند .ساده ترين و معمولي ترين وسيله طراحي مداد است.مدادهاانواع مختلفي دارند و به همين نسبت توانايي هاي متنوعي را براي طراح فراهم مي سازند.ماده اوليه مداد ،گرافيت است كه در گذشته به صورت طبيعي و بدون حفاظ بود،ليكن امروزه با حذف نا خالصيهاي گرافيت و افزودن موادي همچون گل رس،موم يا پارافين و استفاده از حفاظ چوبي و گاه فلزي يا پلاستيكي در دسترس عموم قرار مي گيرد.علامتهاي ويژه اي براي شناسايي مداد ها وجود دارد همچونB , F , Hو نمايانگر مداد ها از لحاظ نرمي ،سختي ،خشكي و چربي مي باشند.علاوه بر آن در كنار اين علامتها شماره هايي نيز وجود دارد و بيانگر درجات مختلف تيرگيها و تنوع در ارائه اثر بجا مانده است.به عنوان مثال در مداد هايي با علامتHمداد شمارهH1سخت تر و كم رنگتر ازHاست و هر قدر شماره ها بالاتر برود بر ميزان سختي و كم رنگي مغز آن افزوده ميشود تا شمارهH9كه اصطلاحاً كربن فشرده به سختي الماس در آن به كار مي رود ،مداد هايي باعلامتFاز انواع خشك اما پر رنگ تر از گروهHهستند و مداد هاي گروهBمناسب ترين گروه مدادها براي طراحي به شمارميروندوبر خلاف مدادهايHهر قدر بر شماره آن افزوده مي شود،ميزان نرمي و تيرگي آن نيز بيشتر مي گردد تا بدانجا كه شمارهB14با مغزي بسيار نرم و ضخيم،طيف وسيع و متنوعي از درجات تيرگي و روشني را ارائه مي دهد.استفاده از مدادهاي گروهBنيز براي بدست آوردن انواع تيرگي و روشني ها مناسب است و در طراحي اهميت ويژه اي دارد ،بسياري از طراحان ،از چند نوع مداد به طور همزمان استفاده مي كنند ،ليكن در اينجا تنها يك مداد بسته به نوع موضوع ،اندازه كار و شيوه طراحي يا يا كافي است و به تنهايي مي تواند در ترسيم نازك ترين و كم رنگ ترين خط تا پر رنگ ترين خط مورد نياز شما را ياري كند

  4. #14
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض پاپیه‌ماشه (نقاشی روغنی لاکی)

    پاپيه لغت فرانسوى و به معنى کاغذ است و شه به معنى جويدن و مچاله کردن است. در فرهنگ لغت يعنى کاغذ فشرده شده. معمولاً اشيايى مقوايى هستند که سطح آنها با تزئين و لاک مخصوص پوشش يافته است. سابقهٔ اين هنر چندان معلوم نيست. اما از آثار موجود چنين برمى‌‌‌‌‌‌‌‌‌آيد که تا بعد از دورهٔ سلجوقى کليه کتاب‌‌هاى خطى جلدها ساده يا ضربى و فاقد تزئين بوده‌اند.
    پاپيه‌ماشه هنرهاى مختلفى از قبيل قلمدان‌سازي، جلدسازي، کاغذسازى و مهرسازى و ... با اين عنوان مطرح مى‌شوند.
    پیشینهٔ پاپیه‌ماشه در ایران
    انواع بکارگیری پاپیه‌ماشه
    شیوهٔ اجرای پاپیه‌ماشه



    پيشينهٔ پاپيه‌ماشه در ايران

    گمان مى‌رود که پاپيه‌ماشه ابتدا در هند رواج داشته و سپس به اروپا رفته و بعد به ايران آمده است.
    در دورهٔ ايلخانى، جلد تاب بسيار معتبر از نوع جلد ساده يا ضرب بوده و تا آن زمان پاپيه‌ماشه در ايران رايج نبوده است. اما مدارک نشان مى‌دهد که اين هنر از دورهٔ صفويه به ايران راه يافته است و به تکامل رسيده است. در آن دوران جلد کتاب و اشياى ديگر از جمله قلمدان را با اين روش مى‌ساخته‌اند که در تزئين آنها اغلب مناظرى از شکار شاهان را نقاشى مى‌کردند. در اين دوره قزوين و اصفهان مرکز عمدهٔ توليد اين محصول بوده‌اند.
    در اواخر اين دوره، نقش گل سرخ و گل و برگ‌هاى سايه‌دار طبيعى در پاپيه‌ماشهٔ اصفهان جاى خاصى داشتن، اين هنر در دورهٔ زنديه به اوج کمال رسيده و در دورهٔ قاجار و تا امروز نيز ادامه يافته است.






    انواع بکارگيرى پاپيه‌ماشه


    از شيوهٔ پاپيه‌ماشه بيشتر در جلدسازى، قلمدان‌سازى و مصنوعاتى مثل قاب آينه و سطوح رحل قرآن و ... استفاده مى‌شود.
    جلدهاى لاکى
    جلدهاى لاکى از زيباترين جلدهاى کتب خطى است که از قرن نهم هجرى در ايران متداول شد و پيوسته به ظرافت و زيبايى آن افزوده شد. در قرون ۱۲ و ۱۳ هجرى به بالاترين درجهٔ شکوه و ظرافت دست يافت. جلدهاى روغنى با توجه به نوع بوم و شيوه‌هاى تزئين بسيار متنوع هستند. از جمله مى‌توان به جلد روغنى بوم سفيد، بوم موجي، بوم سياه، و بوم ته طلايى سبز و قرمز و ... اشاره کرد.
    قلمدان‌سازى
    قلمدان‌سازى يکى از دست‌ساخته‌هاى نفيس هنرى ايران در گذشته است. موضوع نقاشى‌هاى روى قلمدان‌ها اغلب افسانه‌هاى قديمى و شاعرانه مثل شيرين و فرهاد، خسرو و شيرين، ليلى و مجنون، يوسف و زليخا و همچنين صحنه‌هاى شکار و رزم و بزم بوده است.
    نقاشى لاکى روى ساير دست‌ساخته‌ها
    از نقاشى لاکى براى تهيه مصنوعات مسطح چون جلد آلبوم، جلد کتا، قاب آينه، سطوح رحل قرآن و ... نيز استفاده مى‌شود.




    شيوهٔ اجراى پاپيه‌ماشه

    در اين روش نياز به يک لوح سنگى صيقلى است که ضخامتى بين ۱۲ تا ۱۵ سانتى‌متر داشته باشد و طول و عرض آن حدود ۵۰ و ۶۰ باشد. براى ساخت جلد يک کتاب، يک صفحه کاغذ سفيد مرغوب که از هر طرف ۲ سانتى‌متر بزرگ‌تر از جلد نهايى است، در آب خيس مى‌کنند. سپس آن‌را روى لوح سنگى صاف مى‌کنند تا حباب هوا در زير آن نماند. سپس ورقه‌هاى کاغذ چاپ با همان اندازه را در يک تشت بزرگ خيس کرده و با دقت روى کاغذ اصلى قرار مى‌دهند، تا حدى که ضخامت دلخواه بدست آيد. سپس کاغذ نازک ديگرى روى آن مى‌گذارند. و تخته‌اى روى آن قرار داده و ۲۴ ساعت زير فشار مى‌گذارند تا خشک شوند. بعد دور ورقه‌ها را مى‌بُرند و آمادهٔ کار مى‌شود. در قلمدان‌سازى از دو قالب استفاده مى‌شود، يکى براى غلاف، يکى براى کشو. براى ساخت غلاف دور قالب توپرى را با صابون آغشته مى‌کنند و ورقه‌هاى کاغذ روى آن مى‌چسبانند و مى‌کوبند و پرداخت مى‌کنند. پس از پايان کار، يک انتهاى آن را به شيوه‌اى که شکل نهايى غلاف خواهد بود، مى‌برند و قالب را در مى‌آورند. کشو را در درون قالبى با همان ابعاد قالب غلاف مى‌سازند. پس از خشک شدن کشو، قالب را در مى‌آورند و انتهاى بريده شده غلاف را بر يک انتهاى آن سوار مى‌کنند و سپس هر دو را سوهان مى‌کنند تا هم اندازه شوند. آنگاه رويه قلمدان آمادهٔ نقاشى است. زمينهٔ نقاشى تنها يک پوسته است؛ در قلمدان‌هاى مرغوب از کتيرا و در انواع ارزان‌تر، از سريشم يا صمغ عربى استفاده مى‌شود. کار نقاشى مستقيماً روى پوسته واحد انجام مى‌شود. در گذشته رنگ‌ها را با سفيده تخم‌مرغ مى‌آميختند ولى اکنون از سريشم يا صمغ عربى يا شيره انگور استفاده مى‌کنند.
    پس از پايان نقاشي، روى قلمدان روغن مى‌زنند، که ترکيبى است از روغن بَزرک، روغن جلا و سندروسي. در روش قديمى فقط روغن جلا مى‌زدند. در حال حاضر از مقوا به‌جاى لايه‌هاى کاغذ استفاده مى‌شود.

  5. #15
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض تکنیکها وسبکهای نقاشی



    نقاشی عمل بکار بردن رنگ دانه محلول در یک رقیق کننده و یک عامل چسپاننده (یک چسب ) بر روی یک سطح (نگهدارنده) مانند کاغذ ، بوم یا دیوار است. این کار توسط یک نقاش انجام می شود. این واژه بخصوص زمانی به کار می رود که این کار حرفه شخص مورد نظر باشد. قدمت نقاشی در بین انسانها ، شش برابر قدمت استفاده از زبان نوشتاری است.
    در قیاس با نقاشی ، طراحی ، سلسله عملیات ایجاد یک سری اثر و نشانه با استفاده از فشار آوردن یا حرکت ابزاری بر روی یک سطح است.
    یک روش قابل اجرا برای تزئین دیوارهای یک اتاق با استفاده از نقاشی در ساختار جزئیات کار موجود است.
    این مقاله بیشتر درباره نقاشی وری سطوح به دلایل و اهداف هنری است . نقاشی از نظر بسیاری افراد، در زمره مهمترین شکلهای هنر قرار دارد.
    ● تاریخ نقاشی
    قدیمی ترین نقاشی ها در دنیا که متعلق به حدود ۳۲۰۰۰ هزار سال قبل می باشد، در گروته شاوه فرانسه قرار دارد. این نقاشی ها که با استفاده از افرای قرمز و رنگ دانه سیاه حکاکی و رنگ شده اند، تصاویری از اسب ها ، کرگدن ها، شیرها، بوفالوها و ماموت ها را نشان می دهند. اینها نمونه هایی از نقاشی در غار هستند که در تمام دنیا وجود دارند.
    امروزه ،بسیاری از آثار شناخته شده و مشهور هنری مانند مونالیزا نقاشی هستند. در حال حاضر اختلاف نظرهای جزئی در مورد کاملا هنری بودن آثاری که به روشهای غیر سنتی و با روش های غیر از شیوه های کلاسیک خلق می شوند وجود دارد.از لحاظ مفهومی هنرمندانی که از صدا ، نور ، آتش بازی ، چاپگرجوهرافشان ، پیکسل های صفحه مانیتور و حتی پاستل یا مواد دیگر استفاده می کنند، یا رنگهای آمیخته با زرده تخم مرغ را بکار می برند، یکسان هستند. در نتیجه به اغلب کارهای هنری ، نقاشی گفته می شود.
    ● درباره رنگ
    رنگ ترکیبی از رنگدانه ، حلال ، چسپاننده و در برخی موارد تسریع یا کند کننده ای برای خشک شدن ، بهبود دهنده بافت ، تثبت کننده و یا هر ماده اصلاح کننده دیگری است. قبل از آنکه رنگ بر روی بوم قرار گیرد، معمولا ابتدا آن را آغشته به نوعی زمینه (یک لایه پوششی که معمولا از جنس جسو می باشد) می کنند تا چسپندگی با رنگ را افزایش داده و حالت بافت سبدی بوم را برای جلوگیری از تراوش کاهش می دهد. با اینکه انتظار می رود رنگدانه هایی که برای نقاشی بکار می روند ثابت باشند، اما برخی از نقاشان از رنگهایی استفاده می کنند که دارای رنگدانه های فرار هستند.
    ● ابزار مورد استفاده نقاش شامل انواع مختلفی است . از جمله :
    ـ قلم موی نقاشی
    ـ کاردک
    ـ دپالت (از جنس چوب یا پلاستیک که در هنگام نقاشی رنگ را روی آن قرار داده و استفاده می کنند)
    ـ اسفنج
    ـ گیره
    ـ سه پایه
    ـ دقوطی اسپری رنگ
    ـ داسپری رنگی دارای هوای فشرده
    به این موارد می توان گچ ، مداد گرافیت ، پارچه کهنه یا دستمال کاغذ ی ، آینه ( که گاهی برای تغییر زاویه دید و پرسپکتیو و گاهی نیز برای نقاشی شخص از خودش بکار می رود) تربانتین یا هر رقیق کننده بی بوی دیگر (که معمولاً به همراه روغن استفاه می شود) ،مدل یا موضوع و شاید نور پردازی آتلیه را نیز اضافه نمود.
    ● تکنیکهای نقاشی
    ▪ تکنیکهای نقاشی عبارتند از :
    ـ رنگ زنی غلیظ
    ـ آبرنگ
    ـ لعاب دادن
    ـ نقاشی یا رنگ مومی ( نقاشی یا رنگی که با موم آب کرده بسازند)
    ـ نقاشی دیواری که معروفترین نوع آن فرسکو می باشد.
    ـ سایش و نقاشی نقطه ای
    ـ فوماتو
    ـ سامی – ای
    ـ کلاژ
    ـ نقاشی بر روی تخته
    ـ نقاشی یا اسپری « گرافیتی )
    ـ (نقاشی) با مواد جدید
    ـ نقاشی یا کامپیوتر
    ● حلال های رنگ
    حلال ماده ای است که رنگدانه در آن حل یا قرار داده می شود. تقریباً تمامی حلالهای طراحی در نقاشی نیز قابل استفاده هستند.
    ▪ برخی از آنها عبارتند از :
    ـ رنگ روغن ، شامل رنگهای جدید قابل اختلاط با آب
    ـ رنگ اکریلیک
    ـ سایه روشن
    ـ درنگ انگشتی
    ـ دمرکب
    ـ دپاستل ، شامل پاستل خشک ، پاستل روغنی و موادهای پاستل
    ـ تمپرا (رنگهای آمیخته تا زرده تخم مرغ)
    ـ رنگ مومی
    ـ آبرنگ
    ● سبک های معروف نقاشی
    سبک های نقاشی می توانند با روشهای بکارگیری و یا با توجه به جنبش هنری که بیشترین تطبیق را با مشخصات غالب و حاکمی که نقاشی نشان می دهد دارند، مشخص شوند.
    ▪ سبک های معروف عبارتند از:
    ـ رئالیسم (واقع گرایی)
    ـ امپرسیونیسم (برداشت گرایی)
    ـ پوینتولیسم
    ـ هنر ابتدایی
    ـ کوبیسم (حجم گری)
    ـ مدرنیسم (نوگرایی)
    ـ آبستره (انتزاعی)
    ـ دپست مدرنیسم (فرا نوین)
    ـ آوانگارد (پیشگام ، وابسته به مکتب های هنری نوین و غیر سنتی)
    ـ ساختار گرایی
    ـ کتاره سخت
    ـ گرافیتی
    ـ نقاشی اصیل ایرانی
    ● اصطلاحات معمول نقاشی
    ▪ این اصطلاحات عبارتند از :
    ـ تمثیل
    ـ بادگن
    ـ پوینیلیسم (گذاشتن نقطه های رنگین روی سطح سفید)
    ـ فانتزی
    ـ نقاشی فیگور (پیکر)
    ـ تصویر سازی
    ـ صنعتی
    ـ منظره
    ـ طبیعت گرا
    ـ چهره
    ـ علمی تخیلی
    ـ طبیعت بی جان
    ـ سورئالیسم (فرا واقع گرایی)
    ـ جنگ

    سازمان آموزش و پرورش استان خراسان

  6. #16
    آخر فروم باز Boye_Gan2m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2006
    محل سكونت
    Road 2 Hell
    پست ها
    1,216

    پيش فرض

    تاریخ نقاشی
    قدیمی ترین نقاشی ها در دنیا که متعلق به حدود 32000 هزار سال قبل می باشد، در گروته شاوه فرانسه قرار دارد. این نقاشی ها که با استفاده از افرای قرمز و رنگ دانه سیاه حکاکی و رنگ شده اند، تصاویری از اسب ها ، کرگدن ها، شیرها، بوفالوها و ماموت ها را نشان می دهند. اینها نمونه هایی از نقاشی در غار هستند که در تمام دنیا وجود دارند.
    امروزه ،بسیاری از آثار شناخته شده و مشهور هنری مانند مونالیزا نقاشی هستند. در حال حاضر اختلاف نظرهای جزئی در مورد کاملا هنری بودن آثاری که به روشهای غیر سنتی و با روش های غیر از شیوه های کلاسیک خلق می شوند وجود دارد.از لحاظ مفهومی هنرمندانی که از صدا ، نور ، آتش بازی ، چاپگرجوهرافشان ، پیکسل های صفحه مانیتور و حتی پاستل یا مواد دیگر استفاده می کنند، یا رنگهای آمیخته با زرده تخم مرغ را بکار می برند، یکسان هستند. در نتیجه به اغلب کارهای هنری ، نقاشی گفته می شود.
    درباره رنگ
    رنگ ترکیبی از رنگدانه ، حلال ، چسپاننده و در برخی موارد تسریع یا کند کننده ای برای خشک شدن ، بهبود دهنده بافت ، تثبت کننده و یا هر ماده اصلاح کننده دیگری است. قبل از آنکه رنگ بر روی بوم قرار گیرد، معمولا ابتدا آن را آغشته به نوعی زمینه (یک لایه پوششی که معمولا از جنس جسو می باشد) می کنند تا چسپندگی با رنگ را افزایش داده و حالت بافت سبدی بوم را برای جلوگیری از تراوش کاهش می دهد. با اینکه انتظار می رود رنگدانه هایی که برای نقاشی بکار می روند ثابت باشند، اما برخی از نقاشان از رنگهایی استفاده می کنند که دارای رنگدانه های فرار هستند.
    ابزار مورد استفاده نقاش شامل انواع مختلفی است . از جمله :
    قلم موی نقاشی
    کاردک
    پالت (از جنس چوب یا پلاستیک که در هنگام نقاشی رنگ را روی آن قرار داده و استفاده می کنند)
    اسفنج
    گیره
    سه پایه
    قوطی اسپری رنگ
    اسپری رنگی دارای هوای فشرده

  7. #17
    پروفشنال vahide's Avatar
    تاريخ عضويت
    May 2006
    پست ها
    628

    10 مينياتور

    واژه ي مينياتور که مخفف شده ي کلمه ي فرانسوي ميني موم ناتورال و به معني طبيعت کوچک و ظريف است و در نيمه ي اوال قرن اخير و حدودا از دوره ي قاجاريه وارد زبان فارسي شده , اصولا به هر نوع پديده هنري ظريف (به هر شيوه يي که ساخته شده باشد) اطلاق مي شود و در ايران براي شناسايي نوعي نقشهايي که داراي سابقه و قدمتي بسيار طولاني است به کار مي رود.

    اين هنر که به اعتقاد اکثر محققان در ايران تولد يافته , بعد به چين راه برده و از دوره ي مغولها به صورتي تقريبا تکميل تربه ايران برگشته و هنرمندان ايراني تلاش بي شائبه يي را صرف تکميل و توسعه ي آن کرده اند از جمله هنرهائي است که قابليت به تصوير در آوردن تمامي طبيعت را در قالبي کوچک دارد. اما نبايد چنين پنداشت چون مقياس تصاوير در مينياتور سازي بسيار کوچک است , بنابراين تنها بخش کوچکي از طبيعت را ميتوان در اين تابلوها تصوير نمود , يا چون الهام بخش مينياتوريست طبيعت است , وي ناچار ميباشد فقط مناظري از طبيعت را ترسيم کند. بلکه کوشش در ايجاد و القاي هر چه بيشتر زيبايي و تفهيم آن صفت ويژه يي ست که مينياتور سازي را از ساير انواع نگارگري ايران جدا مي کند و مينياتوريست هنرمندي است که آنچه را خود مي انديشد يا مي پندارد که بيننده علاقمند به ديدن آن است تجسم مي بخشد و به هيچوجه تابع مقررات و قوانين حاکم بر فضاي نقاشي نيست.

    مينياتورهاي امروز ايران , همان نقاشي کلاسيک اروپا (سبک اميرسيونيسم و به دنبال آن شيوه هاي مدرن نقاشي اروپائي) است و هرچند گروهي نوشته اند که به هنگام ظهور اسلام , ايرانيان در هنر نقاشي داراي سنتي کهن بوده اند. اما هيچ سند معتبري که اين ادعا را ثابت کند در دست نيست و اصولا اين گونه اظهارنظر کردن بيشتر منطبق بر واقعيت است که مکاتب مينياتورهاي ايراني , از قرون بعد از اسلام آغاز شده و در قرون اوليه ي بعد از ظهور اسلام , هنر ايران با ابتکاراتي در خطوط عربي تداوم يافته و بهترين نسخه هاي قرآن کريم را هنرمندان مبتکر ايراني نوشته اند و به تزئين و تذهيب مصحف شريف پرداخته و طلاکاري حواشي و سرلوحه ي قرآن و طرحهاي اسليمي و ختايي و گردش هاي ترکيب بندي آنها را به شيوه ي مخصوصي که امروزه آنرا استيليزه مي ناميم ابداع کردند و در ادامه ي اين ابداع و ابتکار , نقاشي براساس متن کتب و نوشته ها نيز رواج يافت که مينياتورهاي مکتب بغداد سر آغاز آن است. مکتب بغداد , از آن جهت که نوعي نقاشي بدوي است تا حدودي نشان از فقدان مهارت و قدرت هنري سازندگانش دارد و بيشتر در بردارنده ي قصه ها و روايات مذهبي است. هنرمندان مکتب بغداد , اکثر ايراني بوده اند و معمولا نيز به سفارش و دستور روساي قبايل عرب کتب خطي را با ذوق خود تزئين ميکردند و روش کار آنها به اکثر نقاط دور و نزديک ايران راه يافته بود و تا دوران سلجوقيان که نقاشي ايران ترقي محسوسي کرد ادامه يافت.

    بعد از حمله ي چنگيز به ايران و از رونق افتادن بغداد کهمرکز تجمع هنرمندان بود و از آنجا که نخستين فرمانروايان مغول در شمال غربي ايران و در تبريز و مراغه مستقر شدند, خواه ناخواه هنرمندان در آن منطقه گرد آمدند و به دليل علاقه و تمايل مغولان به هنر چيني , جذب ذوق آزمايي در اين زمينه شدند. ناگفته نبايد گذاشت که نقاشي به شيه ي چينيها , با هجوم مغولان به ايران نيامد , بلکه نقاشي ايران سالها قبل از تهاجم چنگير با اسلوب و روش هاي هنر چين در شراسر خاورميانه شهرت و اعتبار داشت و در شاهنامه ي فردوسي نيز به اين مطلب اشاره شده و احتمال ميرود که ترکان سلجوقي مروج اين شيوه در ايران بوده باشند. منتهي ايرانيان شيوه ي نقاشي چيني را با ديد خاص هنري خود تلفيق کردند و کاشي هايي که امروزه نمونه هايي از آن در دست است نشان مي دهد که سالها پيش از حمله ي مغول به ايران , همان سبک و شيوه و رنگ آميزي و طراحي که بعدها به صورت نقاشي کتب مورد استفاده قرار گرفت , در ايران اعمال شده و اگر دست حوادث کتاب خانه هاي بزرگ ايران را معدوم نکرده بود امروز به راحتي مي توانستيم نسخي را که متعلق به دوران پيش از مغول بوده و همان وي÷گي مينياتورهاي مکتب هرات يا مراغه و مکاتب ديگر بعد از مغول را داشته ببينيم.

    در ابتداي حمله مغولان به ايران , هنر نقاشي به واسطه ي قتل عام هنرمندان رونق خود را از دست داد. ولي بعد از چند سال سران مغول به فکر ترويج هنر افتادند و براي عملي ساختن اين منظور عده يي نقاشي چيني را از راه مغولستان به ايران آوردند و کوشيدند تا نقاشي چيني را در ايران رايج سازند و هنرمندان ايراني , اگرچه تحت تاثير اين مساله قرار گرفتند , اما برخلاف نقاشان چيني هرگز طبيعت را به عنوان نهايتي از احساسات و عواطف و به گونه يي مجرد و انتزاعي مورد توجه قرار ندادند و بيشتر به اسنان و تفکراتي در حالات انساني پرداختند و به همين جهت است که کمتر مينياتور ايراني را بي صورت و هيات انساني ميتوان يافت. هرگز پيوندهاي خود را با شعر , فرهنگ و شيوه هاي تفکر بومي نبريده و افسانه ها , اساطير , قهرمانان ملي , سنن وشيوه هاي زندگي ايراني همواره نمودي آشکار در آثار آنان داشته و اين وابستگي به زندگي و اعتقادات ملي تا جايي قوي است که به مينياتور ايراني , عليرغم پيوندها و نقاط مشترک فراوانش با ساير مکاتب آسيايي (ازجمله شيوه هاي نقاشي هندي , چيني و ژاپني) وجه ي خاصي مي دهد و باعث تمايزش از هنر ساير ملتها و ممالک مي شود و اين وضعيت تا دوران ايلخانيان و تيموريان ادامه داشت و به قدري مورد توجه بود که يکي از شاهزادگان تيموري به نام بايسنغر ميرزا که خطاطط هنرمند بود , سرپرستي امور هنري را در شهرت هرات به عهده گرفت.

    در آن زمان , شهر هرات مرکز تجمع هنرمندان شده بود و معروف است که فقط در يک آموزشکده ي نقاشي , شصت استاد به تعليم هنر جويان و انحام سفارشات محوله اشتغال داشتند. معروفترين استادکاران مکتب هرات کمال الدين بهزاد است که کتاب مصور و معروفي به نام ظفر نامهي تيموري دارد و به جرات مي توان آثار وي را از لحاظ حالت چهره ها , حرکت قلم , انتخاب موضوع و نمايش دادن وقايع سرآمد تمام مينياتورهايي دانست که قبل يا بعد از او در ايران ساخته شده است.

    رويهمرفته آثار مينياتور ايران در مکتب هرات , به علت سابقه ي ممتد و آزادي عمل قابل توجهي که بعد از مکتب بغداد براي هنرمندان به وجود آمد , تا حدي پيشرفت نمود که آثار دوره هنر نقاشي و مينياتور سازي ايران , بعد از دوره ي هرات , با همان شرايط تکميل يافته ي خود به عصر صفويان منتقل شد و بعد از آنکه تبريز به عنوان پايتخت انتخاب گرديد , استاد کمال الدين بهزاد به آنجا دعوت و عهده دار سمت رياست کتابخانه ي سلطنتي شد و همراه با استاد کاران بزرگ اين دوره نظير , آقا ميرک , سلطان محمد , حسين ياکوب وعده يي ديگر کوشيد تا اين هنر را تعالي و تکامل بخشد.

    سبک و مکتب نقاشي دوره صفويه را در يک تقسيم بندي کلي مي توان در دو بخش کاملا جدا از هم مورد بررسي قرار دارد.

    اول مکتب تبريز که تا وقتي پايتخت به قزوين منتقل شد به همان شيوه يي که ذکر آن گذشت تداوم داشت. مينياتورهاي اين دوره , همه در يک نوع و از لحاظ ظرافت کاري و حرکت قلم و طرح و رنگ دنباله ي مکتب هرات است و فقط مختصري با آن تفاوت دارد.

    دوم مکتب اصفهان که بعد از انتقال پايتخت به اصفهان شکل گرفت و طي آن سبک و شيوه ي کار دچار دگرگوني هايي کاملا چشمگير شد که نمونه ي بارز و مشخص آن نقوش تزئيني مساجد اصفهان , کاخ چهل ستون و عمارت عالي قاپو است

    معروفترين نقاش اين دوره , رضا عباسي است که در زمان شاه عباس دوم صفوي در اصفها ميزيست. شاه عباس چون نقش بود وهم اينک نيز نمونه هايي از آثار هنري او در موزه ي گلستان موجود است توجه خاصي به گسترش هنر نقاشي داشت و به دليل و تشويقي که از هنرمندان به عمل مي آورد مينياتورسازي در دوره ي او از جهت توسعه و قدرت , مهارت و سرعت کار نقاشان ترقي فوق العاده يي کرد و هنرمندان توانستند در حدي وسيعتر از مکتبهاي هرات , تبريز و قزوين , باهنر چيني و تاثير پذيري از آن فاصله بگيرند و اصالت ايراني به آثارشان بدهند و با ساده کردن نقوش و سرعت عمل بيشتر , نقاشي را از روي صفحه ي کاغذ به صورتي ديواري در آورند. اما ذکر اين نکته نيز ضروري است که آثار اين دوره به هيچ وجه قابل مقايسه با مکتب هرات نيست و از نظر ظرافت ضعيفتر از مکتب هرات است و فقط در آن نقوش تزئيني و گردش هاي اسليمي و ختايي و انواع ساقه ها و گلبرگهاي بسيار متنوع شده و اشکال آن که قبلا از چند نوع گل و برگ و اسليمي ريز تجاوز نميکرد, به بيش از پنجاه نوع اسليمي و گل ابتکاري بالغ گرديده است.

    موضوعي که از اواخر دوره ي صفويه و بعد از آن در سبک نقاشي ايران خودنمايي کرد نفوذ سايه روشن است که البته از روش نقاشي اروپائي اقتباس شده و در دوره ي زنديه ادامه يافته و باعث به وجود آمدن سبک شيراز شده است. سبک و شيوه ي آثار هنري دوره ي زنديه به استثناي نقوش شاخه ها و گل و برگ که اختصاص به آن دوره دارد , در قسمت صورت سازي و سايه روشن ها و طراحي تصاوير و مناظر تفاوت چنداني با شيوههاي ديگر رايج در ايران ندارد. البته از اواخر دوره ي صفويه نقاشي هايي در دست است که نشان مي دهد شيوه ي نقاشي به طريق ي سايه روشن دارد در اواخر اين دوره شروع به خودنمايي کرده است.

    مکتب نقاشي قاجار که از زمان فتحعلي شاه قاجار رونق و رواج يافته تا حدودي متاثر از سبک شيراز و داراي يرسيکتيو است و به طور مساوي از نقاشي هاي ايراني و اروپايي مايه گرفته است و در اواخر دوره , به تدريج نفوذ سبک اروپايي در نقاشي ايران به قدري زياد شده که هنرمندان با استفاده از گراورهاي رنگي و کييه ي آثار نقاشي اساتيد دوره ي , رنسانس به کلي اصالت ايراني خود را ازدست داده و تابع سبک و سياق نقاشي کلاسيک اروپا شده اند و اين نفوذ هنر غرب در هنر ايران تا جايي بود که صنيع الملک نيز نتوانست از آن بر حذر بماند. به طور مثال تصاويري که اين استاد از رجال و بزرگان زمان خود با آبرنگ ترسيم کرده , با وجودي که اصالت ايراني خود را حفظ نموده , اما بسيار نزديک به شيوه هاي نقاشي کلاسيک ميباشد.

    آثار معروف , محمودخان ملک الشعراي صبا نيز مربوط به همين زمان است اين استاد پيشرفت هنر اروپا را در نظر داشته و تابلوي معروف کاتب او نشان ميدهد که بيشتر آثارش سفارشي بوده است در حاليکه تابلوي مطالعه ي او برخلاف شرايط محيط به ميل خودش ترسيم شده و احتمالا مورد استقبال مردم نيز قرار نگرفته. کمال الملک نيز هنگامي که جهت مطالعه به ايتاليا و فرانسه سفر کرده بود , به دليل اينکه نميخواست پذيراي سبک نقاشي اميرسيونيسم باشد به کييه برداري از آثار استاد کاران عصر رنسانس پرداخت و به همين جهت در بازگشت به ايران و عصر رنسانس پرداخت و به اين ترتيب , بعد از گذشت چند سال , شيوه هاي نقاشان عصر قاجاريه از بين رفت و بقاياي هنرمندان آزاد به کييه برداري , گراور و استفاده از باسمه هاي چاپ شده اروپا پرداختند و با تهيه ي آثاري از شاهنامه ي فردوسي و شمايل هاي مذهبي به کار خود ادامه دادند.

  8. #18
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض تاريخ نقاشى ايران

    تحقيق و پژوهش در زمينهٔ نقاشى ايران از اوايل سدهٔ بيستم شروع شد و در دهه‌هاى اخير وسعت قابل‌توجهى پيدا کرد است. در ابتدا پژوهندگان بيشتر سعى در گردآورى و رده‌بندى آثار سده‌هاى هفتم تا يازدهم هجرى و معرفى هنرمندان اين دوره‌ها داشتند. اما دامنهٔ بررسى نقاشى ايران امروزه از يک‌سو تا دوره‌هاى پيش از اسلام و از سويى تا دوران معاصر را در بر مى‌گيرد. هنرشناسان امروزى با نگرشى تازه و عميق به تحليل مسائل تاريخى و زيبايى‌شناسى اين هنر مى‌پردازند.
    ---------------

    دوران کهن
    دوران میانی
    دوران جدید
    دوران معاصر

    آفتاب
    Last edited by Asalbanoo; 04-05-2007 at 09:17.

  9. #19
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض تاریخ نقاشی ایران/دوران کهن

    دوران پیش از تاریخ
    دورهٔ هخامنشی
    برخورد شرق با غرب
    ساسانیان، نقاشی سغدی و نقاشی مانوی
    دوران اسلامی
    نگاره‌های سلجوقی

    نقاشى و هنر تصويرى در سرزمين ايران از دوران ماقبل تاريخ آغاز شد و بعد با آغاز دوران تاريخى و در دوران هخامنشى شکل مخصوص به‌خود را يافت. در دورهٔ ساسانى طبق الگوهاى خاص اين دوران، داراى مختصات ويژه‌اى شد و بعد در دوران پارتى ماهيتى تلفيقى يافت و با آغاز دوران اسلامى اين جريان هنري، عرصهٔ تازه‌اى پيمود.
    آثار برجاى مانده از اين دوران پيشاتاريخى و تاريخى به‌دليل اندک بودن، شرايط لازم را براى شناخت دقيق‌تر فراهم نمى‌سازد. با همهٔ اين اوصاف مى‌توان اين آثار را با نمونه‌هاى بعد از اسلام به‌گونه‌اى پيوند زد و به مطالعهٔ نقاشى‌هاى اين دوران‌ها پرداخت.

    -------------------
    دوران پيش از تاريخ

    پيشينهٔ هنر تصويرى در ايران به روزگار پيش از تاريخ باز مى‌گردد. نخستين قومى که در ايران هويت تاريخى يافتند، عيلامى‌ها بودند که تعدادى آثار تصويرى از خود برجاى نهاده‌اند، که در واقع پيش از آغاز فرهنگ و تمدن آريايى در سرزمين ايران پديد آمده‌اند. پژوهشگران مبدأ هنر ايرانى را به دوران نوسنگى نسبت مى‌دهند، اما بر طبق اطلاعات دقيق‌تر شايد بتوان سرآغاز قديم‌ترى براى اين هنر در نظر گرفت.
    از جمله قديم‌ترين آثار تصويرى به‌دست‌ آمده در ايران، صخره‌نگاره‌هاى منطقهٔ کوه‌دشت لرستان است که صحنه‌هاى رزم و شکار را نشان مى‌دهند. بيشتر اين تصاوير به شيوه‌اى ساده و ابتدايى نقش شده‌اند و صراحتى اغراق‌آميز در حرکات و پيکره‌هاى اين نقوش به‌چشم مى‌خورد. قدمت اين صخره‌نگاره‌ها هنوز به‌طور دقيق معلوم نشده است و همگى به يک دوران تعلق ندارند. به احتمال قوى ترسيم اين نقوش در ارتباط با اعتقادات جادويى است.
    جلوه‌هاى آشکارتر هنر تصويرى قديم ايران بر روى سفالينه‌ها نقش بسته است. سفالينه‌هايى که از تپه سيلک، تپه حصار و يا مناطق ديگر به‌دست آمده‌اند. به‌گفتهٔ آرثرپوپ سفالينهٔ منقوش را بايد نخستين کتاب بشر تقلى نمود.

    مفرغ‌هاى لرستان (سده‌هاى دوازدهم تا هشتم ق.م.) نيز از مهم‌ترين جلوه‌هاى کهن هنر ايرانى به‌شمار مى‌آيند.
    تصويرگر پيش از تاريخ اساساً طبيعت نگار نبوده و گرايش به تقليد از ظواهر عينى اشياء و موجودات نداشته است. او براى رساندن مفهوم مورد نظر خود تنها چند ويژگى اساسى را در نظر مى‌گرفته و به نمايش مى‌گذاشته است.نمايش حيوان و انسان، اشکال هندسى دايره و مربع و نقش‌هايى از کوه، آب، خورشيد و ماه از رايج‌ترين مواد تصويرى کهن در هنر ايران بوده است. در آثار بعدى نقش‌مايه‌هايى با خصلت فوق طبيعى به‌چشم مى‌خورد. مانند تلفيقى از انسان و حيوان و جز اينها. بيشتر اين نقش‌مايه‌هاى نمادين را با اختلاف در آثار هنرى بين‌النهرين و ساير نواحى آسياى غربى مى‌توان يافت.

    آفتاب
    Last edited by Asalbanoo; 04-05-2007 at 09:18.

  10. #20
    حـــــرفـه ای Asalbanoo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    10,370

    پيش فرض دورهٔ هخامنشى

    با تأسيس امپراتورى هخامنشى توسط کورُش، همزمان با تسلط بر سرزمين‌ها و اقوام مختلف مجموعه‌اى از سنت‌هاى هنرى زمان نيز به ارث برده شد. هخامنشيان با اين‌که از دست‌آوردهاى هنرمندان و صنعتگران بابل، آشور، اورارتو، مصر و يونان بهره بردند، از هنر عيلامى و ساير سنت‌هاى بومى نيز تأثير گرفتند. هنر آنها براساس رسوم سلطنتى رايج در خاور نزديک و به‌خصوص هنر آشورى شکل گرفت و به‌تدريج عناصر برگرفته از ساير نواحى امپراتورى خود را نيز در خود حل نمود. سبک هنر هخامنشى به طرزى آشکار در معمارى و مجسمه‌سازى تخت‌جمشيد بروز کرد.
    هنر تصويرى هخامنشى در زمينه‌هاى مختلف امکان بروز يافت. ديوارنگاري، نقش روى اشياى فلزي، مُهرها و بسيارى ديگر از آثار هنر فرعى هخامنشي. اما هنر تصويرى هخامنشى را در نقش‌برجسته‌هاى ديوارى بهتر مى‌توان شناخت. نقش‌مايه‌ها عمدتاً شامل نگهبان نيزه‌دار، شير و حيوانات مختلط بودند.
    هنر هخامنشى روش‌هاى نمادپردازى را طبق سنت‌هاى پيشين ادامه داد و هيچ‌گاه به طبيعت‌گرايى روى نياورد.

    آفتاب

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •