تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 18 از 21 اولاول ... 81415161718192021 آخرآخر
نمايش نتايج 171 به 180 از 207

نام تاپيک: »» گرافیک و شاخه های طراحی گرافیک

  1. #171
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض از چاوخانه تا چاپخانه





    تاریخ‌نویسان متعددی در تاریخ‌ اختراعات، نام افرادی را به‌درست یا غلط ثبت کرده‌اند که می‌بایست نام آن افراد را دوباره‌نویسی کرد که گاه این تاریخ‌نویسان نام این افراد را از خد یک نام تا تغییر یک جریان درست، به‌غلط ثبت کرده‌اند، این جریانات تا حدی است که‌درست را از غلط نمی‌توان تشخیص داد. به‌همین سبب باید، تاریخ اختراعات و روز صنعت چاپ را دوباره تعیین کرد. زمانی‌که ایرانیان برای اولین بار خط میخی را اختراع کردند باید آغاز اختراع صنعت چاپ نامید و هم‌زمان با آن اولین قالب‌های حروف میخی که از جنس چوب تراشیده‌ شد یعنی از جنس همان قالب‌هائی بودند که در قرن ۱۶ میلادی در آلمان دوباره اختراع شد. ولی ایرانیان برای گسترش علم، با قلم‌های چوبی خود که به شکل مثلث‌های نوک تیز ساخته می‌شد خطوط خود را بر روی گل‌های رس چاپ می‌کردند و چون از دست، به‌جای دستگاه استفاده می‌کردند. آن تاریخ‌نویس که از این مطلب اطلاع زیادی نداشت، نتوانست تا این اختراع را به‌نام ایرانیان ثبت کند.
    از آن دوران تا دوران باستان که فنیقیه‌ای‌ها در آسیای صغیر و بعدها در آسیای خاوری، توسط مصری‌ها و مدت‌ها قبل در قرن ششم قبل از میلاد مسیح، خط و چاپ را برای دنیا به ارمغان آوردند، باز هم آن تاریخ‌نویس حضور نداشت تا، این اختراع را هم به‌نام آنان به‌ثبت برساند. تا دوران قرن هفتم میلادی که چینی‌ها موفق شدند، تا دستگاه چاپ را اختراع کنند و ظاهراً تاریخ‌نویس ما که تازه قدری راه افتاده بود و از سر اتفاق از آن‌جا می‌گذشت، یادداشت کوچکی از این واقعه مهم برداشت. ولی بعدها یادش رفت تا آن را به‌ دیگران نشان دهد، تا آن‌که از آن تاریخ، سال‌ها گذشت؛ دوران صنایع دستی در اروپا به همراه ظهور ابداعات و اختراعات از راه رسید.این زمان مصادف بود با خانواده تنگ‌دستی که فرزند خود را برای کسب درآمد، کشان‌کشان به طرف صومعهٔ نزدیک خانه خود می‌بردند. مادر گوتنبرگ برای کسب درآمد و امرارمعاش، پسر خود را به پدران روحانی که مشغول کپی‌برداری از روی کتاب‌های مقدس مسیحی بودند سپرد؛ و پدران مقدس به گوتنبرگ جوان آموختند که، چگونه می‌تواند از روی کتاب‌های خطی کپی‌برداری نماید.
    ولی این کار که باید با دقت و حوصله و صرف وقت زیاد صورت می‌گرفت؛ کاری نبود که در حوصلهٔ گوتنبرگ جوان باشد و این کار برای گوتنبرگ جوان عملی سخت و طاقت‌فرسا بود؛ و گوتنبرگ جوان به بهانه‌های فراوان از زیر این کار فرار می‌کرد؛ تا آن‌که پدران روحانی به پدر غیرروحانی گوتنبرگ شکایت کردند که، بچه شما از زیر کار در می‌رود و این مطلب نقطه عطفی در دروحیه گوتنبرگ جوان شد. و وقتی پدر غیر روحانی گوتنبرگ از او علت را جویا شد. گوتنبرگ جوان گفت: این کار عملی بیهوده و اتلاف وقتی بی‌دلیل است. این حرف در آن زمان توهینی علنی و اعلان جنگی با مقدسات تلقی می‌شد؛ و برای این‌که گوتنبرگ جوان خدای‌ ناکرده از طرف کلیسای قرون وسطی به مرگ تهدید نشود، به یاد این جمله معروف افتاد که: ”احتیاج، مادر اختراعات است“ بنابراین گوتنبرگ به این فکر افتاد که چگونه می‌تواند حروفی را بسازد که؛ از کنار هم قرار دادن آنها بتواند به یک جمله واحد دست پیداکند و با تلاش فراوان شروع به کندن حروف لاتین از روی چوب نمود و موفق شد تا اولین و آخرین اختراع خود را توسط آن تاریخ‌نویس به ثبت برساند. و این شد که کلی تلاش برای اختراع و نشر به کناری رفت و ناگهان تاریخ دوباره متولد شد و با نام گوتنبرگ شکل دوباره‌ای پیدا کرد. اما آن تاریخ‌نویس به نفع‌گیر، یادش رفت تا بگوید، که از آن تاریخ و سال‌ها قبل‌تر از آن، با ورود کاغذ و چاپ ‌چینی به ایران؛ و قبل از اختراع گوتنبرگ تنبل که دوست نداشت، با قلم و مرکب کار کند، چاپ در چین اختراع شده بود.
    و همه از آن اطلاع داشتند و حتی چینی‌ها در کار صادرات آن بودند و آن تکنولوژی به همراه نام چینی چاپ به ایران فروخته شد؛ و در آن زمان دستگاه چاپ و با نام اصلی آن یعنی ”کااو CaoA“ خوانده می‌شد. این کلمه در حدود قرن هفتم هجری با نام ”چاو“ در ایران مطرح گردید که تلفظ فارسی این لغت چینی بود و چون چاو بر روی کاغذ چاپ می‌شد، مبنای پول کاغذی قرار گرفت که به‌همین نام ”چاو“ خوانده شد،این امر در زمان امیر طغاجا و آق‌بوق و صدر جهان ثبت گردیده است؛ و در این زمان بود که اولین اسکناس و پول کاغذی چاپ شد، و تاریخ‌نویس، این زمان را آغاز اولین پول‌های کاغذی ثبت کرد. ولی آن تاریخ‌نویس نیز هنوز از آن بی‌خبر بود که چه اتفاقی د رحال افتادن است و در همین زمان مبلغ هر پول کاغذی معادل نیم درهم تا ده دینار ارائه می‌گردید که با نام ”چاو“ منتشر شد. در آن زمان تبریز پایتخت ایران بود. اما مردم از قبول این پول امتناع ورزیدند و سر به شورش برداشتند و این هم اولین مخالفت مردم بر علیه پول چاپی بود که در تاریخ ثبت شده است. بالاخره گیخاتو مجبور شد فرمان دیگری دایر بر فسخ چاو صادر کند و ”چاو“ را ”چاو نامبارک“ خواند و مردم، صدر جهان ”وزیر سلطان“ را به لقب ”چاویان“ نامیدند، و این هم اولین شکست پول کاغذی، و به‌تبع آن ورشکستگی بانک مرکزی وقت بود که هنوز راه نیفتاده، شکست خورد. البته این موارد را تاریخ‌نویس ما نوشت.
    ”نه آن تاریخ‌نویس اولیه!“ و شاید به‌همین علت و عدم قبول مردم در آن زمان بود که مردم احساس می‌کردند دولت وقت می‌خواهد، طلا و نقرهٔ با ارزش آنها را بگیرد و در مقابل مشتی کاغذ بی‌ارزش به آنها بدهد به‌همین خاطر این طرح با شکست روبه‌رو شد و مردم طلا و نقره خود را با مشتی کاغذ عوض نکردند و این امر تبدیل به سابقه‌ای فریب‌کارانه برای چاو گردید که تا امروز در زبان فارسی تبدیل به اصطلاحات و لغاتی از قبیل (کتاب صنعت چاپ ـ هوشنگ دانشور ـ انتشارات سازمان جغرافیائی) ”چاو زدن“ یا ”چاپ زدن“ به معنی دروغ گفتن و ”چاپچی“ به معنی ”دروغ گفتن“ به کار می‌‌رود و نیز لغت بسیار متداول ”چاپیدن“ (فرهنگ عمید) به معنی غرت کردن و به یغما بردن و سرکیسه کردن برده شده است و این خاطرهٔ بد سبب شد تا صنعت چاپ تا سال‌ها به تأخیر بنفتد ولی روند چاپ دوباره در جای دیگر آغاز شد. نخستین کتابی که به خط فارسی منتشر شد کتاب ”سیرت مسیح“ بود، که در سال ۱۰۹۴ قمری در شهر لیدن هلند منتشر شد و این اولین کتاب فارسی بود که، در خارج از کشور منتشر می‌شد و با این اقدامات سبب شد تا، سال‌ها تلاش در مسیر رشد و شکوفائی چاپ در ایران شکل بگیرد.
    تا امروز که ایران هم‌پای یکی از مصرف‌‌کننده‌ترین تکنولوژی‌های جهانی در زمینه چاپ قرار گیرد و به صنعت عظیمی تبدیل شود که هزاران نفر را در قسمت‌های مختلف خود جای داده است و از اولین کلمه چینی خود فاصله زیادی گرفته است تا حدی‌که، کمتر چاپخانه‌داری می‌داند که عنوان حرفه‌ای خود را وامدار چه‌ کشوری است. امروز ایران دیگر نگران آن نیست که پول کاغذی ”چاو“ را مردم استفاده نکنند بلکه، امروز نگران آن است تا بر مشکلات تکنولوژیک و فناوری‌های دیجیتالی و سخت‌افزاری روز پیروز شوند. امروز نگران سرعت تکنولوژیک دستگاه‌های مدرن روز و عدم آشنائی نیروهای کارآمد و متخصص هستیم، امروز نگران عقب‌ماندگی‌های دانش روز با قشر کارگران دیروز هستیم، و امروز نگران اخراج، تعطیلی و یا ورشکستگی‌های زودرس و در گیرودار همان ”چاو“ می‌باشیم که امروز ما را ره دامن بانک‌ها می‌کشاند؛ و امروز نگران مشکلات مدیریت‌های قدیمی دیروز می‌باشیم، که چگونه، خود را با شرایط و امکانات روز هماهنگ کند.
    این شرایط بسیار سخت‌تر شده است به‌نحوی‌که، نسبت به وظایف انجام‌شده در مورد انجام کار و نحوهٔ بهره‌وری در تولید و خدمات بیشتر، همراه با سرعت فراتر از سرعت‌های قبلی در جهت رشد و تعالی بر او تحمیل می‌شود. بدون شک دنیای امروز بدون صنعت چاپ معنا ندارد؛ تا حدی که هنر آمیخته با چاپ، همراه با هنر گرافیک، هر فردی را در هر لحظه با تکنولوژی چاپ مواجه می‌کند به‌نحوی‌که، هر انسانی را متوجه این نکته می‌کند که دنیای امروز بدون چاپ معنائی ندارد. ابزاری که به واسطه آن هنر گرافیک و علوم ارتباطات و علوم رسانه‌ای را با مقوله‌ چاپ‌، پیوند می‌خورد و همه را به یکدیگر پیوند داده است.


    نویسنده/نجم‌الدین فرخ‌یار
    مجله گرافیک

  2. #172
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض ۶۰ نکته برای گرافیست شدن




    انسان مجموعه ای از توانائیها و ناتوانائیهاست. تنها راه کسب موفقیت آن است که روی توانائیهای خود متمرکز شود.
    ● مقدمه :
    این مجموعه، در بردانده نکاتی است که شاید به هنگام مطالعه در نظرتان بدیهی جلوه کند. اما اغلب بدون توجه به آن ، اقدام به برنامه ریزی تبلغاتی و طراحی گرافیک م یکنیم. این عدم توجه به ویژه در میان دانشجویان گرافیک که قصد ورود به عالم حرفه ای گرافیک و تبلیغات را دارند بیشتر به چشم می آید. مواردی که در صورت توجه آنها، مسلماً منتج به خلق آثاری مناسبتر خواهد شد .
    از این رو سعی شده است با مدرن کردن مهمترین نکات کاربردی که دارای پیشینه اندکی در این زمینه هستند کم رنگ کنیم. بدیهی است در تدوین این مجموعه فرض برآن بوده است که مخاطبین و مراجعین این مجموعه از سواد بصری و مبانی هنرهای تجسمی بهره داشته و الفبای گرافیک را نیز از پیش آموخته اند.
    با آرزوی مفید واقع شدن این مجموعه برای شما خواننده محترم :
    ۱) پیش از آغاز هر پروژه تبلیغاتی تمام مواردی را که تصور می کنید با پروژه شما مرتبط و ضروری است و باید آنها را انجام دهید ، یادداشت و فهرست کنید.
    ۲) در مورد موضوع سفارش اطلاعات لازم و ضروری کسب کنید. تا زمانیکه تمامی اطلاعات ضروری یا حداقل مذکور ، اشتباه محض است.
    ۳) اگر برای تبلیغ کالای مورد نظر ، اقدام به طراحی تصاویر الزامی است بهتر است تمامی الگوهایی را که به ذهنتان میرسد ، بر روی کاغذ منتقل کنید.
    ۴) سقف بودجه که سفارش دهنده امکان پرداخت آنرا دارد برای شما بسیار اهمیت دارد ، چرا که به شما امکان می دهد موارد دیگر پروژه را براساس آن مدون و محاسبه کنید.
    ۵) شناخت ویژگیهای کالا یا خدماتی که قرار است برای آن تبلیغ کنید شما را در قرار گرفتن در مسیر درست تبلیغ ، بسیار یاری می کند.
    ۶) تا حد امکان از بکار گیری تصاویری که در سایر آثار چاپی استفاده شده اند پرهیز کنید ولی اگر به دلایلی لازم باشد چنین کاری انجام دهید – از جمله اصرار سفارش دهنده آنهم در صورتی تصویر مورد نظر متعلق به آرشیو خود او باشد – حتما تصویر اصلی را از او تحویل بگیرید و از اسکن کردن تصاویر چاپی خودداری نید، زیر این امر در چاپ (افست) مجدد تصویر سبب می شود تا تصویر از نظر جهت قرار گرفتن ترام ها دچار افت کیفیت شود. (به این ایراد اصطلاحاً پیچازی می گویند).
    ۷) زمانیکه برای انجام پروژه در اختیار دارید باید کاملا مشخص باشد در حقیقت جدول زمانی تبلیغاتی شما جهت ارائه محصول تبلیغی در جامعه بسیار حائز اهمیت است.
    ۸) انتخاب تکنیک و شیوه متناسب با موضوع از موارد دیگری است که در امکان موفقیت شما مؤثر است.
    ۹) اگر مایلید ایده تبلیغاتی شما منحصر به فرد و به اصطلاح (یونیک) باشد، بهتر است ایده های اولیه را با احتیاط کنار گذاشته و به موارد دیگر فکر کنید.
    ۱۰) راهنمایی سفارش دهنده در تعیین آنچه می خواد به عهده شماست بنابراین مطمئن شوید که سفارش دهنده می داند چگونه تبلیغی را برای خدمات یا محصولش می خواهد.
    ۱۱) سفارش دهنده را در جریان پیشرفت مراحل کار قار ردهید.
    ۱۲) سرعت عمل در تمامی کارها مورد تأیید است اما بازنگری چند بار هر طراحی می تواند در کاهش نقاط ضعف و افزایش نقاط قوت آن مؤثر باشد.
    ۱۳) به تفاوت بین زیبایی و موفقیت توجه کنید. اثر موفق اثری است که تأثیر لازم را در زمان پیش بینی شده در مخاطبین مورد نظر داشته باشد.
    ۱۴) توجه به نظرات سفارش دهنده لازم و ضروری است ولی در ادامه این توجه نباید به اعمال سلیقه مشتری تسلیم شوید.
    ۱۵) اتودهایی که برای ارائه به سفارش دهنده کار می شوند باید تا حد امکان کامل بوده و با نمونه نهایی مورد نظر شما همخوانی داشته باشد.
    ۱۶) ترجیحاً از ارائه یک اتود طرح به سفارش دهنده خودداری کنید.
    ۱۷) در صورتی که معتقدید نمونه ای از کارهای ارائه شده به صاحب کار، نسبت به دیگر اتودها برتری دارد ، بطور غیر مستقیم و از طریق برشمردن مزایای آن، سفارش دهنده را نسبت به دیگر اتودها برتری دارد به طور غیر مستقیم و از طریق برشمردن مزایای آن،سفارش دهنده را نسبت به انتخاب آن راغب کنید .
    ۱۸) به یاد داشته باشید صاحب اصلی اثر خلق شده توسط شما سفارش دهنده آن اثر است بنابراین سلیقه شخصی خود را در اجرای کار به عنوان امضای کار اعمال نکنید.
    ۱۹) هرگز در برشمردن معایب احتمالی کاری که انجام داده اید پیش قدم نشوید.
    ۲۰) گاهی اوقات ایده های تبلیغانی خوبی به سرعت در ذهن شکل می گیرند و به همان سرعت نیز از یاد می رورند مناسبترین راه برای حفظ این ایده ها، انتقال بلافاصله آنها روی کاغذ به صورتکاملاً ابتدایی و همراه کردن این اتود خام باتوضیحات نوشتاری است.
    ۲۱) غالباً حساسیت بیش از حد در رعایت کیفیت، به وجود آورنده وسواسی مخرب است و زمانی در اثر وجود دارد که باید از ایجاد تغییر در آن خودداری کرد. تشخیص دادن ای زمان اهمیت ویژه ای دارد.
    ۲۲) اگر سفارش دهنده ویژگی مشخصی از تبلیغ کالا یا خدماتش را مورد توجه دارد ، شما موظفید جهت موفقیت کارتان ( و کار او) و برای نیل به هدف، مورد تأکیدی را در اثرتان جلوه گر کنید.
    ۲۳) پس از تأیید اتود کار توسط سفارش دهنده اجرای چند نمونه وار یاسیون رنگ و طرح ، هم شما و هم سفارش دهنده را در رسیدن به محصولی قوی یاری می کند.
    ۲۴) نوآوری در غالب موارد سبب جلب توجه مخاطبین می شود. ولی به کار گیری آن در صورتی که حساب شده و هوشمندانه انجام نشود منجر به شکست عملیات تبلیغی شما خواهد شد.
    ۲۵) ایجاد تغییرات غیر معمول و غیر منتظره در کار، می تواند به جذابیت آن کمک کند. البته این ابتکار نباید عوارض اقتصادی، بصری و ... داشته باشد.
    ۲۶) ایجاد و حفظ یک هارمونی کلی در اثر ، گام دیگری در موفقیت آن است چگوگی خطوط مورد استفاده در آن ، نوع قلم نوشتار ، رنگ، کادر و ... همگی باید متأثر از موضوع تبلیغ و هماهنگ با یکدیگر باشند.
    ۲۷) برای انتخاب فونت مناسب، باید مواردی همچون موضوع کار، مفهوم نوشته، حجم اشغالی توسط نوشتار ، محل قرار گیری رنگ مورد نظر برا ی آن و غیره مورد توجه قوار گیرد.
    ۲۸) رنگهای مورد نظر خود را حتماً با توجه به اطلسهای رنگ قابل اطمینان انتخاب کنید. این نکته به ویژه در هنگام اجرای طرح بوسیله نرم افزارهای گرافیکی و دیدن آن از طریق مانیتورهای غیر حرفه ای حائز اهمیت است.
    ۲۹) هنگام تایپ فارسی در نرم افزارهای گرافیکی، به دلیل تنظیم اولیه این نرم افزارها برای تایپ انگلیسی یا اصطلاحاً لاتین ، فواصل بین بعضی حروف بیشتر از حروف دیگر می شود توصیه می کنیم پس از اتمام تایپ مطالب و تبدیل آنها به تصویر یا مسیر ، ایرادات موجود در رابطه با فواصل حروف را از بین ببرید.
    ۳۰) در هنگام طراحی با نرم افزارع از تبدیل و تغییر مکرر و ساختار فایل خود مگر درموارد کاملا ً ضروری خودداری کنید. تبدیل و تغییر مد رنگی، ابعاد، کیفیت فایل و .... سبب کاهش کیفیت طرح نرم افزارهای شما می شود.
    ۳۱) در اجرای سفارشات، کنترل متن نوشتار از جهت رفع غلطهای املایی. به ویژه در سفارشات چاپ ضروری و برعهده شماست. حتی اگر این موارد نادرست از جانب سفارش دهنده صورت گرفته باشد.
    ۳۲) توجه به فرهنگ بصری و کلامی مخاطبین تبلیغات، سبک کاستن از بسیاری دوباره کاریها می شود.
    ۳۳) توصیه می کنیم بیش از شروع اتودهای اولیه برای انجام سفارش تبلیغاتی قراردادی مشخص با سفارش دهنده عقد کنید.
    ۳۴) در صورت امکان روی دو یا چند پروژه تبلیغاتی بطور همزمان و در یک آیتم زمانی فکر نکنید . این کار سبب میشود تا ضریب موفقیت کامل هر یک ازپروژه ها بطور قابل توجهی کاهش یابد.
    ۳۵) اصول و قواعد گرافیک به منظور خلق آثار جذاب ، زیبا و موفق ایجاد شده و مورد استفاده قرار می گیرد اما گاهی امکان دارد رعایت این اصول و بکارگیری آنها از میزان جذابیت یا توفیق کار بکاهد در این صورت بهتر است از رعایت جزء به جزء این اصول پرهیز کنیم
    ۳۶) همواره موارد تبلیغاتی که انجام داده اید را (و حتماً از آنها آرشیوی در اختیار دارید) مورد بازبینی قرار دهید. این کار باعث می شود متوجه پیشرفت یا احتمالاً سیر نزولی در آثارتان شوید.
    ۳۷) در آثاری که مخاطب عام دارند میانگین سطح سواد بصری و فرهنگی جامعه را به عنوان معیار درک پیامتان در نظر داشته باشید.
    ۳۸) معکوس کردن بعضی از قسمتهای نوشتار، کوچک بزرگ کردن بخش هایی از آن واژگون کردن تصاویر ، تغییر غیر متعارف ابعاد طرح و نسبت آن، قرار دادن همه عوامل طراح در بخش کوچکی از کادر و تضاد با بخش بزرگتر آن و ... از جمله موارد ایجاد جذابیت در اثر اجرایی است. البته مسلماً این موارد را در جای خود بکار خواهیم برد.
    ۳۹) ارائه ماکت، اتود و به طور کلی طرح آنجه قرار است بعداً به اجرای نهایی برسد با کیفیتی بیشتر از اجرای اصلی سبب ایجاد نوعی پرتوقعی در سفارش دهنده میشود.
    ۴۰) در آثاری که به دلیل محدویت ابعاد امکان استفاده از تصایر کاهش می یابد بهتر است با بکار گیری فونتهای جذاب و مناسب این نقیصه را کم رنگ کنیم.
    ۴۱) توصیه می کنیم آرشیوی از فونتهای فارسی و انگلیسی که با هم هماهنگ هستند، تهیه کنید اینکار در طرحایی که نیاز به استفاده هم زمان از دو زبان در آن است بسیار مفید است.
    ۴۲) ترجیحاً و در صورت امکان هنگام اجرای سفارش، به واریاسیون جمعی آن نیز فکر کنید.
    ۴۳) اثر ارجینال را به مشتری تحویل ندهید. حال این اثر اجرای دست باشد یا وسیله نرم افزار اجرا شده باشد. دلیل اینکار جلوگیری از تغییرات احتمالی در طرح بدون اطلاع شماست.
    ۴۴) آگاهی نسبت به زیر شاخه های گوناگون گرافیک زیر شاخه های آنها (گرافیک محیطی گرافیک خبری ، گرافیک ژورنالیستی و ... مواردی چون بروشور، کاتالوگ ، پوستر، نشانه بسته بندی و ...) و اصطلاحات (گرید، پونیت، لی آوت، فونت و ...) و نیز نقاط قوت و ضعف هریک از این شاخه ها و زیر شاخه ها الزامی است.
    ۴۵) هرگز در اجرای آثارتان وابسته به یک تکنیک و شیوه اجرایی نشوید. اینکار ضمن تکراری کردن آثارتان شما را در انجام پروژه های تبلیغاتی گوناگون کاملاً محدود خواهد کرد.
    ۴۶) تا آنجایی که برایتان مقدور است از پذیرفتن طرحهای نیمه تمام خودداری کنید. چنین موردی هم برای شما و هم برای طراح قبلی و هم برای سفارش دهنده تبعات منفی دارد.
    ۴۷) به هنگام ارائه فاکتور هزینه ها به سفارش دهنده، از تخفیفهای غیر معقول خودداری کنید. تخفیفهایی که شامل مبالغ قابل توجه می شوند، ذهنیت مشتری را سنت به صحت مبلغی که پرداخت می کند، درچار تردی میسازد.
    ۴۸) اجرای یک طراحی می تواند با مشخص کردن این موارد آغاز شود. مورد سفارش مخاطب (گروه سنی و فرهنگی) زمان در اختیار، عوامل بصری لازم، تکنیک اجرای متناسب با هزینه ها و موارد جانبی.
    ۴۹) در طراحی و ارائه آثار به مکان ارائه آنها توجه داشته باشید. این نکته از جهت در نظر گرفتن عوامل بصری اطراف آنها که می توانند نقش تکمیلی یا تخریبی داشته باشند. حائز اهمیت است.
    ۵۰) به هنگام اجرای پروژه جدید، طرح های انجام شده قبلی را پیش رو داشته باشید و تا حد امکان از عناصر تصویری و اجرایی که در طرح قبل موجود است، استفاده نکنید.
    ۵۱) ضمن اجرای سفارش، مشتری از آموزش تبلیغاتی داده بکوشید میزان آگاهی های او را رد ارتباط با تبلیغات و سواد بصری افزایش دهید.
    ۵۲) در صورتیکه تکنیک اجرای طرحتان یکی از شیوه های چاپ است – بویژه چاپ افست- پس از تکثیر طرح، نمونه چاپ شده را با نمونه ارجینال تطبیق دهید. از این طریق در هنگام اجرای آثار بعد ه با همان تکنیک اجرا می شوند، جزئیات کار را با اطمینان و دقت بیشتری مشخص خواهید کرد.
    ۵۳) برای بدست آوردن سفارش، قیمت بازار را خراب نکنید این کار ضمن لطمه زدن به همکاران دیگر نهایتاً باعث متضرر شدن شما نیز خواهد شد.
    ۵۴) پی گیری نتیجه فعالیت های تبلیغاتی که برای سفارش دهنده انجام داده اید و ارسال آنها برای مشتری سبب آگاهی طرفین نسبت به میزان موفقیت پروسه تبلیغاتی می شود. ضمن آنکه اعتماد سفارش دهنده را نسبت به وجدان کاری شما و موسسه شما افزایش می دهد.
    ۵۵) برای ساختار شکنی و زیر پا گذاشتن اصول و قواعد تبلیغات و گرافیک لازم است . ابتدا آ‹ها را فرا گرفته باشیم نو آوری با آگاهی به آنچه در گذشته انجام پذیرفته، ارتباط مستقیم دارد. در حقیقت شما باید بدانید قبلاً چه بوده تا بتوانید بگویید بعداً چه باید بشود.
    ۵۶) بعضی از سفارشات به دلیل ویژگیهای خاص خود، امکان حرکات تازه در اجرای طرح را به شما نمی دهد برای نمونه در طراحی اوراق اداری نهادها و ارگانهای اداری (در ایران) باید توجه داشته باشد که بسیاری از حرکتهای شما از پیش توسط سفارش دهنده، مشخص یا محدود شده اند. لزوم قید شدن نشانه های دوستی قرار گرفتن آنها در بالای کادر، نوع مشخص قلم نوشتار، محدودیت رنگ در چاپ،ثابت بودن قطع (a۴- A۵) ضرورت قید شدن مواردی چون تاریخ، شماره ، پیوست و .... از این جمله اند.
    ۵۷) با هر مشتری به زبان خودش گفتگو کنید. مسلماً این زبان، چرب زبانی نخواهد بود، در نظر بگیرید به دلیل عدم برقراری ارتباط فکری لازم با سفارش دهنده (به جهت نیاموختن زبان وی) نتوانید مجموعه فعالیتهای خود و گروهتان را به او بقبولانید و این یعنی دوباره کاری و از دست دادن فرصت.
    ۵۸) سفارش دهندگان خوب خود را به مشتریان همیشگی تبدیل کنید . بهتر است تعداد انگشت شماری مشتری دائمی داشته باشید تا آنکه تعداد پرشماری مشتری فصلی. ویژگی مهم حالت اول شناخت کافی و لازم بین شما و سفارش دهنده است که سبب می شود تا با اطمینان از آنچه می خواهید و آنچه باید انجام شود، در زمان و هزینه صرفه جویی کنید. چنین امری نهایتاً به همکاریهای موفق تری می انجامد.
    ۵۹) بین مشتریان خود به لحاظ اهمیت سفارشات از نظر زمان تحویل و کیفیت اجرا، تفاوت نگذارید. سفارش دهنده ای که با سفارش طراحی مجموعه اوراق اداری خود، کار با شما را آغاز می کند، ممکن است در دراز مدت به یکی از اصلی ترین مشتریان شما تبدیل گردد.
    ۶۰) تا دیروز تصور می شد وظیفه گرافیست (تبلیغاتچی) اجرای پروژه تبلیغاتی در جهت رضایت مشتری است اما امروز اعتقاد درست بر این است که وظیفه گرافیست اجرای پروژه تبلیغاتی در جهت رضایت مشتریهای دائمی است. بنابراین شناخت و آگاهی نسبت به خواسته های این مشتریان از وظایف شماست.

  3. این کاربر از magmagf بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #173
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض راهنمای شما برای سفارش و طراحی کارت ویزیت




    اولین نمونه‌های کارت ویزیت را بازرگانان چینی در قرن ۱۵ به کار بردند. اما تاریخچه نمونه‌های امروزی‌تر کارت ویزیت را باید در قرن ۱۷ میلادی در اروپا جستجو کرد. جایی که اشراف‌زادگان برای ملاقات با یکدیگر نام و خلاصه‌ای از سوابق خود را در کاغذی درج می کردند و پیش از ملاقات با اشراف‌زاده‌ای دیگر آن را توسط پیشخدمت خود به منزل او می‌فرستادند.
    تبادل دو طرفه کارت‌ها نشانه‌ پذیرش میزبان برای ملاقات با میزبان بود. رواج کارت ویزیت در امریکا در قرن ۱۸ میلادی بود. در این زان مندرجات روی کارت ویزیت در یک طراحی یا نقاشی ساده و نام خلاصه شده بود.
    ● کاربرد کارت ویزیت
    اصلی‌ترین سوالی که معمولا حین تصمیم برای سفارش کارت ویزیت از خود نمی‌پرسیم این است که کاربرد کارت ویزیت چیست؟ امروزه اصلی‌ترین کاربرد کارت ویزیت اطلاع‌رسانی آرشیوی (و نه تبلیغاتی) است. یعنی قرار نیست کارت ویزیت برای شما مانند یک آگهی تلویزیونی، یک محصول (اعم از تجاری یا فرهنگی) یا خدمات را معرفی کند؛ بلکه اطلاعات یک شخص حقیقی یا حقوقی را به ساده‌ترین و قابل‌دسترس‌ترین شکل در اختیار مخاطب قرار می‌دهد.
    فراموش نکنید که کارت ویزیت معمولا توسط خود شما یا نزدیکانتان به دست مخاطبمی‌رسد، بنابراین می‌توان روی شناخت اولیه‌ای که نتیجه برخورد شما و مخاطب است حساب کرد.
    اطلاعاتی که معمولا روی کارت ویزیت دیده می‌شود شامل نام و نشانی و راه‌های تماس است و گاه خدماتی که صاحب کارت ارایه می‌کند. اگرچه شما می‌توانید کارت ویزیت‌هایی را مثال بزنید که صاحب آن، صفحه کارت را با یک بروشور اطلاع‌رسانی «اشتباه» گرفته است و سیر تا پیاز جزییات کار خود را روی آن درج کرده. نکته دقیقا در همین عبارت است: «اشتباه» گرفته است. اگر کاربری اطلاع‌رسانی آرشیوی را برای یک کارت ویزیت قایل باشیم باید به درج خلاصه‌ترین و در عین حال کلیدی‌ترین اطلاعات روی کارت ویزیت بسنده کنیم و خودمان را توجیه کنیم در نباید هزینه‌ای که برای سفارش کارت ویزیت می‌پردازیم را با استفاده بهینه از تمام مساحت کارت و درج تمامی اطلاعات ممکن، حلال کنیم!
    بنابراین هر زمان که به صرافت داشتن کارت ویزیت افتادید، قلم و کاغذ بردارید و اطلاعات شخصی خود را به خلاصه‌ترین شکل ممکن درآورید.
    ● به چه کسی سفارش دهیم؟
    اما طراحی کارت ویزیت را باید به چه کسی سفارش دهیم؟ البته پیش از پاسخ به این سوال باید به پرسش دیگری جواب بدهید: آیا شما سهمی برای کیفیت طراحی کارت ویزیت خودتان قایل هستید؟
    بسیاری از افراد پورسه سفارش یک کارت ویزیت را شامل دو مرحله می‌دانند: سفارش حضوری یا تلفنی کارت به چاپ‌خانه یا یک واسطه و تحویل آن، و اصولا سهمی برای کیفیت طراحی کارت خود در نظر نمی‌گیرند. غفلتی که تنها در زمان مقایسه جلوه بصری کارت خود با کارت ویزیت همکارشان که بسیار زیبا تر و چشم نواز تر ‌‌جلوه‌ می کند، از آن آگاه می‌شوند.
    دوباره باز گردیم به پرسش ابتدای این پاراگراف: طراحی کارت ویزیت را باید به چه کسی سفارش دهیم؟ دایره کسانی که می‌توانند وظیفه طراحی کارت ویزیت شما را بر عهده بگیرند بسیار گسترده است؛ مخصوصا در آستانه سال ۲۰۰۷ میلادی که سادگی امکان کار با یک نرم‌افزارهای طراحی و گرافیکی، بسیاری از افراد، از پسر خاله عزیزتان بگیرید تا مسئول تکثیر یک فروشگاه، را به این توهم انداخته است که می‌توانند از عهده هر کار تصویری و گرافیکی برآیند.
    اما اگر برای کیفیت بصری آنچه به عنوان کارت ویزیت کاری یا شخصی به دست مخاطبان خود می دهید ارزش قایل هستید، کارت ویزیت خود را به یک «طراح گرافیک» سفارش دهید. این دسته از افراد معمولا در «شرکت‌های تبلیغاتی» یا «آتلیه‌های شخصی طراحی» مشغول به کارند.
    با مراجعه به یک طراح گرافیک می توانید نمونه کار‌ها یا البوم‌هایی از کارت‌های ویزیت را ورق بزنید و مورد مشابه به سلیقه خود را انتخاب کنید. پس از آن خواسته‌ها و انتظارات خود از کارت ویزیت را با او در میان بگذارید. حتی به قطع، رنگ‌بندی و نوع کاغذ مورد نظرتان نیز اشاره کنید.
    اما در نهایت وظیفه طراحی کارت را به شخص وی بسپارید. فراموش نکنید همچنان که شما در رشته خود یک متخصص و خبره هستید و از بیمارانتان انتظار دارید که به گفته و عمل شما احترام بگذارند و آن را بپذیرند، یک طراح گرافیک نیز در حوزه کاری خود یک متخصص است که بدون شک بهتر از شمامی‌تواند در مورد جزییات یک کارت ویزیت اظهار عقیده کند. شما این اختیار را برای خود قایل باشید که هنگام مرور نمونه‌ کارهای قبلی او، سبک و جزییات کاری او را بپذیرید یا به شخص دیگری مراجعه کنید. اما در صورت پذیرش، به طراح اعتماد کنید و او را در کار خود آزاد بگذارید.
    بدون شک برای هر پزشک یا دندان‌پزشکی مطبوع تر است که طرح کارت ویزیت او، خاص و متعلق به شخص وی باشد. اما به این نکته نیز توجه کنید که برای داشتن یک کارت با طراحی زیبا و احتمالا منحصر به فرد باید هزینه بیشتری نسبت به حالت عادی بپردازید. قبل از سفارش کارت این مساله را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهید و در صورتی که کیفیت کار چندان برای شما اهمیت ندارد، قید یک طراح گرافیک را بزنید و به مستقیما به یک چاپ‌خانه یا مرکز تایپ و تکثیر مراجعه کنید.
    ● روش‌ها چاپ
    صحبت کردن از روش‌های مختلف چاپ در شرایط حاضر که هر روزه فن‌آوری‌های تازه‌تری در این حوزه ظهور می کنند خیلی دقیق و فنی نخواهد بود. اما می‌توان تکنیک‌های چاپ فعلی را در دو دسسه کلی تقسیم‌بندی کرد:
    ● چاپ افست و چاپ دیجیتال
    الف) چاپ افست
    افست معمول ترین روش چاپ در ایران است که به دلیل سابقه نسبتا طولانی و تجربه‌های فراوانی که در سیستم‌های آن انجام شده است به یکی از بهترین و ارزان ترین روش‌های چاپ تبدیل شده است. بنای چاپ افست بر ترکیب رنگ‌ها بر اساس چهار رنگ آبی(C)، ماژنتا (M)، زرد (غ) و سیاه (K) است. شاخص عمومی افست تیراژ معمولا بالای سفارشات است که به طور معمول هزار نسخه است.
    ب) چاپ دیجیتال
    روشی است شبیه اتفاقی که در پرینترهای رومیزی می‌افتد؛ با این تفاوت که ماده اثرگذار روی کاغذ پودر رنگی است که در اثر حرارت به صورت لایه‌های رنگ روی کاغذ می نشیند. حسن بزرگ چاپ دیجیتال سرعت فوق‌العاده (در حد ساعت) و تیراژ دلخواه (و عموما پایین) سفارشات است. هزینه این چاپ در تیراژ برابر بسیار بیشتر از چاپ افست است.
    کارت‌های ویزیت عموما به روش افست چاپ می‌شوند، مگر اینکه سفارش دهنده مشمول محدودیت زمان باشد تا تیراژ محدودی از کارت را سفارش دهد. در این صورت چاپ دیجیتال به طرفه‌تر است.
    ● انتخاب نوع مقوا
    کارت‌های ویزیت بسته به نوع کاربرد در روی کاغذهای مختلفی چاپ می‌شوند. معمول ترین این کاغذها عبارتند از:
    ▪ مقوای کارتی:
    عموما مقوا برای کارت ویزیت مناسب نیست، مگر به منظور صرفه‌جویی در هزینه
    ▪ مقوای گلاسه:
    ضخامت ان متفاوت است. قیمت آن نسبت به انواع دیگر پایین‌تر است.
    ● مقوا با روکش ورنی داغ یا مات:
    روکش ورنی جدا از افزایش جلوه و زیبایی، موجب اتسحکام و ماندگاری کارت شما می‌شود. اما وجه منفی آن، این است که امکان نوشتن روی این کارت وجود ندارد. در نتیجه برای کارت ویزیت مطب کاربرد ندارد، چراکه امکان درج وقت بیمار در پشت ان وجود ندارد.
    ▪ مقوای بافت‌دار (کتان):
    این نوع مقوا سبکی، استحکام و زیبایی را به صورت توام دارد. قابلیت انعطاف دارد، پس حین خم شدن نمی شکند و امکان نوشتن روی ان وجود دارد. قیمت این نوع مقوا نسبت به موارد دیگر اندکی بیشتر است.
    ● ویژگی‌های یک کارت ویزیت خوب
    مهم ترین ویژگی کارت ویزیت آن است که پیش از هر چیز بتواند اطلاعات مورد نیاز مخاطب شما را، ساده و بی‌درد سر، در اختیار او قرار دهد و نباید او را گمراه کند. نمی توان توقع داشت که کارت ویزیت نقش یک بروشور اطلاع‌رسانی را بازی کند. بر خلاف آنچه بسیاری از افراد می‌پندارند، شما می‌توانید به قید کردن نام و نشانی و راه‌های ارتباطی بسنده کنید و از آوردن شکل یا تصویر بر روی کارت خود پرهیز کنید. مثلا هیچ لزومی ندارد کارت شما به عنوان یک دندان‌پزشک الزاما با تصویر یک دندان یا عنبر یا یونیت دندان‌پزشکی همراه باشد تا مخاطبانتان پی به حرفه و تخصص شما ببرند. از خاطر نبرید که بر خلاف آنچه بسیاری از افراد می پندارند، سادگی و وجود فضای خالی در یک کارت ویزیت می تواند آن را در نظر دیگران چشم نواز تر کند.
    در نهایت و در یک جمله می‌توان گفت کارت ویزیت خوب نماینده تام‌الاختیار شما در بایگانی کارت‌های رنگارنگ کسانی است که کارت شما را نگه داشته‌اند.

  5. #174
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض من منم ، تو کی هستی ؟!





    از ابتدای ماجرا شروع می کنیم که همانا درب ورودی موزه ی هنرهای معاصر تهران است...
    به محض ورود یک عدد نگهبان با خارج کردن صدایی شبیه به هان یا هون یا آوایی که احتمالا مربوط به جایی می شود و همین طور حرکت های نامشخصی در سر و گردن این جمله را شدیدا به یاد من آورد : من نگهبانم پس هستم! او تحقیقا سعی در جلوگیری از ورود غیر خودیهایی داشت که احیانا می توانستند محفل خودمانی و دوستانه ی آقایان را مکدر کنند و در ادامه بیشتر راجع به آنها سخن خواهیم گفت.
    خلاصه... ما بدون این که قصد داشته باشیم این حرکت نگهبان را تفسیر کنیم یا او را اصلاح ، به راهمان ادامه دادیم البته سعی کردیم در کسی ایجاد عقده نکنیم ! بعد از عبور از چاردیواری معروف به جیمز باند و گذشتن از حلزونی پایین رونده کاملا در حال و هوای دوران جنگ سرد قرار گرفتیم... مراسم طبق عرف رایج در بازار جشنواره ها با یک ساعت تاخیر آغاز شد بعد از لوپ های متوالی ترانه ها و تصنیف های اساتید موسیقی ایران آقایان شرف حضور پیدا فرمودند (بخوانید تشریف آوردند): حبیب اله صادقی و مصطفی اسد اللهی را ما دیدیم بقیه را خبر ندارم... البته این را هم بگویم که در مدت زمانی که ما مشغول نظاره بر دیوار روبروی در سالن سینما تک بودیم و دو میخ تنهای روی آن را وارسی می نمودیم شخصی که بعد فهمیدیم مسئول دوربین و اینهاست با ماسکی بر صورت بر ما حمله ور شد و با چشمانی نافذ به ما گفت که : هر وقت من با این فرهنگسرای پایداری کار می کنم اگه برنامه شون از ۴ باشه تا ۶ ، من تا ۱۱ شب اینجا معطلم... این را گفت و در افق ناپدید شد تو گویی که از آغاز نبود...
    مجموعه ی شرایط تا این لحظه ما را بر این داشت تا شماره ی ۱۱۰ را مد نظر داشته باشیم تا اگر لازم شد مقداری ما را هنر و امنیت کنند تا انسان شویم... تا این زمان ما بیرون درب سینما تک بودیم و در همین لحظه وارد شدیم و نشستیم و مجری مراسم شروع به خوشامدگویی کرد و بیان کرد که کلیپی از مراسم آماده شده است که به آن نگاه کنیم... نگاه کردیم... احتمالا این کلیپ با ورژن ۴ ای سی دی سی پرو تهیه شده بود به هر حال همان عکس های موجود در سایت ها و خبرگزاری ها بود که پشت سر هم دیزالو و فید این فید آوت می شدند... این مرحله هم به خیر گذشت ترتیب قضایا زیاد درست یادم نیست ولی احتمالا بعد از این بود که مجری راجع به پایداری و این که فرهنگسرای پایداری چقدر خوب است و... بیاناتی را ایراد کرد و سپس هیجان انگیزترین بخش مراسم آغاز شد: دونوازی نی و دف. البته من بچه ی کوچک در بین حاضرین ندیدم ولی اگر می دیدم سریعا به همان آقای ماسک دار که هم اکنون ماسک خود را برداشته بود می گفتم که: مردم بچه ی کوچیک دارن... تو رو خدا رحم کنین... شب بد خواب می شن...حرکات غریب و در مواردی مشکوک و نادر از دف نواز و رعشه ها و تکانه های شگفت وی و همین طور صداهای بدیع و نا هنجار از نی نواز ، ما را بر این داشت که سریعا این مرحله از اختتامیه را ایگنور کنیم چنان که نگهبان را ایگنور کرده بودیم ...
    پس از این مرحله قرار بود آقای حبیب اله صادقی ایراد سخن بفرمایند که معلوم گردید ایشان اصلا حضور ندارند و در بین مراسم رفته اند... با موبایل ایشان را پیدا کردند و آقای حبیب اله صادقی هم آمدند و آنچه که می خواستند گفتند... در اینجا مجری مراسم به پشت تریبون سفید رنگ ِ به قول آقا ماسکی گفتنی رفله دار رفتند و خبر از هیجان انگیز ترین بخش اختتامیه که کم کم داشت فراموش می شد و در واقع همان مراسم اهدای جوایز بود ، دادند کسی چه می داند شاید اگر کسی چیزی نمی گفت مراسم را همان جا تمام می کردند چون آن طور که ما بعدها فهمیدیم ما و عده ای دیگر در آنجا اضاف تشریف داشتیم و همه ی حاضرین یکدیگر را با نام کوچک صدا می کردند تا جایی که مجری مراسم رو به آقایان حاضر در ردیف جلو گفت: آقا لازمه دیگه برنده ها رو اعلام کنیم...؟! یعنی بیاین بالا... ؟! جدا...؟! و البته در همین جا بود که ایشان آماری از نمایشگاه و جشنواره ارائه کردند و بعد تر نوید داده شد که کتاب نمایشگاه تا یک ماه دیگر آماده می شود... با این شرایط خدا به خیر کند...
    راجع به اعداد و ارقام این جشنواره همین بس که سری به خبرگزاری های مختلف و خبرهای جشنواره خود به خوبی گواه بی برنامگی و دست پاچگی آقایان می باشد: تعداد شرکت کنندگان از ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر، تعداد آثار ارسالی از ۱۶۰۰ تا ۸۰۰ اثر، تعداد پذیرفته شدگان ۵۰، ۵۱، ۶۰، ۶۱، ۷۰، ۷۷ و ۸۰ نفر، تعداد آثار پذیرفته شده ۶۱، ۶۶، ۷۷، ۸۰ و ۹۰ اثر، مهلت ارسال آثار ۱۵ شهریور اما با تمدید ۲۲ شهریور، تاریخ داوری ۲۴ شهریور بعدا ۳۰ شهریور، روز افتتاحیه ۳۱ شهریور بعدا و در عمل ۱ مهر، روز اختتامیه ۳ آبان ماه بعدا و سرانجام ۲۰ آبان ماه!
    نکته ی جالبی که در این لحظه رخ داد تغییر جوایز بود احتمالا این قضیه در راستای کلام مجری مراسم بود که گفت: البته هیچ جایزه ای ارزش یک کار هنری را مشخص نمی کند! در عین حالی که "هیچ جایزه ای ارزش یک کار هنری را مشخص نمی کند" و مادیات هیچ ارزشی ندارد هیات برگزاری تصمیم گرفت که جایزه های ۱۵، ۱۲، ۹، ۵ و ۳ سکه ای را به دو جایزه ی ۹ و پنچ جایزه ی ۴ سکه ای تبدیل کند همان طور که می دانید با وجود گران شدن سکه به هر حال ۶ سکه می تواند این ما به التفاوت را جبران کند پس یادتان باشد "هیچ جایزه ای ارزش یک کار هنری را مشخص نمی کند"...
    یعنی شما فکر می کنید ۱۰ عدد نهاد و سازمان و موزه از پس تامین بودجه ی ۴۴ سکه بر نمی آیند پس چرا با آبرو و حیثیت خودشان بازی می کنند و من را مجبور می کنند که این سطور را بنویسم و شما را ناچار که این سطور را بخوانید؟! بخش جالب و نخ نما شده ی قضیه هم این توجیه بود که هیات داوری (چقدر این هیات داوری مظلومه هر کاری بخوان بکنن به اسم این هیات انجام می دن) هیچ کاری را شایسته ی جایزه ی کامل و ممتاز ندانست نکته ی ظریف این بود که در این لحظه یکی از حضار به نشانه ی اعتراض و شوخی آقایان را مورد تشویق قرار داد که بسیار خنده شد! و نکته ی لطیف تر این که به غیر از این دوست عزیز تقریبا هیچ کس از شنیدن این جمله تعجب نکرد چون اساسا فراخوان دادن و بعد این ادا و اطوارها را در آوردن دیگر عادی شده چنان که در فراخوان شماره ی ۱۰۰ تندیس و بهار ایرانی و... هم این قبیل سخنان شنیده می شود و خواهد شد و من هم تا جایی که شد نوشتم و بعد از این هم تا جایی که بشود می نویسم تا شاید...
    (به احتمال نزدیک به یقین یعنی چیزی در حدود ۹۹.۹۸ درصد در جشنواره ی هنر و امنیت هم این سخن را خواهید شنید، با جایزه هایی که من به خاطر دارم آن هم در چهار بخش و با این همه مخارج به دلیل سفارش کار به حدود ۴۰ ، ۵۰ طراح ، دیگر بودجه ای باقی نمی ماند... البته به شرط این که برندگان از محفلی ها و خودی ها نباشند که اگر باشند ممکن است جوایز چند برابر هم بشود)
    بله از بحث دور نشویم جوایز اول و دوم به سعید بهداد و محمد صابر شیخ رضایی داده شد و پنج جایزه ی دیگر هم به مریم کهوند، سارا قاسمی، سعیده سروش فر، بهمن علی ایروانی و بهزاد آقا محمدی. می بینید که چقدر نکته ی جالب در یک اختتامیه وجود دارد : من در روز ۱۱ یا ۱۲ ام با دبیرخانه ی پوستر پایداری تماس گرفتم که مبادا این جشنواره هم به سرنوشت بهار ایرانی مبتلا شود ابتدا شماره ی ۳۳۳۱۱۵۰۰ را گرفتم که حاج آقایی چنان که گویا تا به حال اسم پوستر را هم نشنیده بود گفت: "اشتباه گرفتی!" در دومین بار تازه متوجه شد که پوستر چی هست... (احتمالا اصلا قرار بوده که با نمایشگاه و اینها سر و ته قضیه را هم بیاورند و اختتام بی اختتام که بعد لابد دیدند که خیلی ناجور می شود بنایراین آن کار را با جایزه ها کردند و همین طور که گفتم همه همدیگر را می شناختند چنان که عباراتی نظیر سعید جان... بیا سکه هاتو بگیر یا آقای فلانی از دوستان و فعالان هستند... ما ایشان را خوب می شناسیم... یا " بهزاد... کجا می ری... سکه ها رو کجا بردی ؟ جایزه ها فرمالیته س... جون من نبریشون ..." یا "خانم فلانی خیلی زحمت کشیدن و... نمی دانم این صمیمیت در ذات مجری و برگزارکنندگان بود یا این که در طول همین ۱۷ روز از ۳ آبان تا ۲۰ آبان یه جورایی ایجاد شد...! به هر حال... شاید هم همین تماس های ما نتیجه داد و حداقل مراسمی برگزار شد...)
    بله عرض می کردم ایشان گفت که این شماره را بگیر و ۲۲۸۸۸۶۸۰ را داد این شماره را هم خانمی جواب داد که او هم نمی دانست که پوستر پایداری چیست و بعد وصل شد به آقایی که فکر کنم در همان اتاق بود و بعد شماره ی دیگری داده شد که۲۲۸۸۸۷۸۰ یا ۲۲۸۸۸۷۸۸ بود و باز آقایی که صدایی بسیار شبیه به آقای قبلی داشت پاسخ داد که در جریان نیست و باز وصل شد به خانمی دیگر که از قضا او هم صدایی بسیار شبیه به آقای قبلی... ببخشید... خانم قبلی داشت و اگر باور نمی کنید زیاد توفیری نمی کند چون دوباره به آقای دیگری وصل شد...! فکر کنم در این مدت داشتند فکر می کردند که جواب این یارو را چی بدهیم و از بالا احتمالا گفتند: اختتامیه ؟ کدوم اختتامیه ؟ خب ... یه کاری بکنید... بگید ۲۰ ام اختتامیه س...کی به کیه...! و آقای گوشی به دست ، چنان که گویی سوالی راجع به ترور نافرجام بوش از وی پرسیده باشند و برای دریافت اطلاعات و ورود به بخش امنیتی لازم باشد که بارکد پشت سر من توسط ریدر خوانده شود پرسید : شما؟ من با تعجب از این که چه ربطی دارد و این که نکند لو برود که من کد نِیم ۱۷ نیستم، گفتم : سیاوش هستم! و گویا نرم افزار تشخیص صدا به طور خودکار منحنی صدا را تشخیص داده و بخش جواب دهی به طرز معجزه آسایی فعال شد و صدای ضبط شده ای گفت : بله...پوستر پایداری... بله... بیستم... ۲۰ آبان..." و بعد هم با پرسش دیگر من تاکید شد که نتایج و برندگان مشخص است اما هیچ کس اطلاع ندارد و ما بعدا به همه ی شرکت کنندگان در نمایشگاه ، تلفنی اطلاع می دهیم که اختتامیه چه موقع و در کجاست (که حدودا ۱۷ ام شد و این را راست و درست گفت... حداقل با من که تماس گرفته شد بقیه را نمی دانم!) اما نام برندگان را تا پس از اختتامیه اعلام نخواهیم نکرد و تاکید کرد که اسامی در یک گاو صندوق از همان جنسی که فرمول مخفی نوشابه ی کوکا کولا در آن نگهداری می شود، محفوظ است و دست هیچ احد الناسی به آن نخواهد رسید. در رابطه با راستای راستگویی این آقا و این که برندگان هیچ رابطه ای با کسی نداشتند و همه چیز از روی ضابطه بود همان روز بعد از ظهر یعنی ۱۷ ام آبان فکر می کنم در حیات دات آی آر بود که نام سعید بهداد و محمد صابر شیخ رضایی را دیدم !! و اگر این را هم نپذیریم و اتفاقی بدانیم که البته نبوده جماعت حاضر در سینما تک را چه می گویید که با گل و شیرینی و شیپور و درخت و نهال برای تبریک و تهنیت آمده بودند و برنده ی آخر که فکر کنم از عوامل خود موزه یا از بستگان دبیر جشنواره یا چیزی در همین حدود بود این را از فرط صمیمیت وی و همراهان با گروه برگزاری عرض کردیم... غرضی در کار نبود...
    در اینجا احتمالا دوستان می گویند که عزیز من تو که اینها را می دانی پس چرا شرکت می کنی؟ سوال خوبی ست اما باید عرض کنم که از آنجایی که ما هنوز در اوان جوانی به سر می بریم و اگر بخواهیم (که می خواهیم) گرافیک را ادامه دهیم نیاز داریم که فعالان، فراخوان دهندگان، داوران و برگزار کنندگان جشنواره ها و نوع برخورد و برگزاری و داوری آن ها را از نزدیک بررسی کنیم و بدانیم که با چه چیزی سر و کار داریم و در آینده ی حرفه ای تر خود کدام را باید جدی بگیریم و از کدام یک باید صرف نظر کنیم، این اقدامات را در حکم نوعی آزمون و خطا می دانیم و گذشته از این تفریح خوبی هم هست چون لطایفی مانند اتفاقات گفته شده در هر کدام رخ می دهد و موجبات انبساط خاطر ما را فراهم می کند...!
    در ضمن به محض این که تحقیقات بنده در این زمینه کامل شد آنها را منتشر خواهم کرد! اما فعلا می توانید این را داشته باشید که فراخوان هایی که مثلا از سوی انجمن صنفی یا با همکاری انجمن برگزار می شود تحقیقا برندگانی از خود انجمن دارد، فراخوان هایی که از سوی نهاد ها و سازمان ها و وزارتخانه ها داده می شود اساسا بدون سرانجام و اختتام رها می شود، فراخوان هایی که از سوی گروه ها و مجلات داده می شود هم بسته به دایره ی آشنایی با دوستان و همکاران گسترش و تنوع پیدا می کند نه بیشتر...بنابراین توصیه می شود که طراحان جوان تر در فراخوان هایی شرکت کنند که نه عظیم و گسترده باشد مانند بی ینال و جشن تصویر سال که همه چیز از پیش در آنها معلوم است و نه در فراخوان هایی مثل لوگو برای تکنو مارت یا کارت ملی که بسیار سطح پایین هستند و معمولا نتیجه ای ندارند! اگر بتوانید فراخوان های حد وسطی را بیابید و در آنها شرکت کنید بهتر است و همچنین هر فراخوان بدون برگزیده و برنده که آن هم مناسب به نظر می رسد...در این حالت نه سیخ می سوزد نه اسپشیال کِباب...

  6. #175
    آخر فروم باز 4MaRyAm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    1,273

    پيش فرض

    سلام
    اگه مطالبی در باب طراحی interface برنامه های کامپیوتری دارید بذارید
    اینکه چطور میشه کاربران را جذب محیط کرد و کاربران از کار با این interface خسته نشوند و واقعا کاربردی و مفید باشد.
    به نظر شما این موضوع می تواند شاخه ای از گرافیک باشد یا خیر؟
    ممنون میشم کمکم کنید

  7. #176
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    سلام
    اگه مطالبی در باب طراحی interface برنامه های کامپیوتری دارید بذارید
    اینکه چطور میشه کاربران را جذب محیط کرد و کاربران از کار با این interface خسته نشوند و واقعا کاربردی و مفید باشد.
    به نظر شما این موضوع می تواند شاخه ای از گرافیک باشد یا خیر؟
    ممنون میشم کمکم کنید
    من خیلی دنبالش گشتم چیزی پیدا نکردم امیدوارم بقیه دوستان موفق تر از من باشن

  8. #177
    آخر فروم باز 4MaRyAm's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2006
    پست ها
    1,273

    پيش فرض

    من خیلی دنبالش گشتم چیزی پیدا نکردم امیدوارم بقیه دوستان موفق تر از من باشن
    ممنون که جواب دادی magmagf جان
    .
    کس دیگه ای نمی تونه درباره ی User Interface به من کمک کنه؟؟!!

  9. #178
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض سلیقه کودکانمان را خراب کرده ایم!






    امروز تصویرگری کتاب کودک از شاخه های پویا و پرکاربرد هنر محسوب می شود و شمار فراوان هنرمندانی که در این زمینه به خلق اثر می پردازند و درخشش هنرمندان ایرانی در جشنواره های معتبر بین المللی، نشان از پویایی این هنر دارد.
    با این همه، نباید از نظر دور داشت که تصویرگری کتاب کودک در میان ناشران کتابهای کودک و نوجوان آن گونه که باید و شاید مورد توجه واقع نشده و دلیل این سخن، چاپ آثاری است که تصویرگری در آنها در پایین ترین سطح ممکن قرار دارد که شاید پرداختن رسانه ها به مباحثی از این دست باعث توجه بیشتر جامعه ما به تصویرگری کتاب کودک و رسیدن این هنر به سطح قابل قبول تری شود.
    در گفتگوی امروزمان با ندا عظیمی، یکی از تصویرگران کتاب کودک به صحبت نشسته ایم.
    عظیمی که از هنرمندان خوش ذوق این هنر است، متولد ۱۳۵۹ تهران و دارای تحصیلات در رشته ادبیات نمایشی در سطح کارشناسی ارشد است. او که بیشتر کارهایش را با تکنیک «کولاژ» به انجام می رساند، تاکنون کتابهای فراوانی را تصویرگری کرده و در سطح داخلی و بین المللی هم دارای جوایز متعدد و ارزشمندی است.
    ▪ موافقید با این پرسش شروع کنیم که چرا تصویرگری کتاب کودک و نوجوان؟
    ـ من فعالیت هنری ام را از سال ۷۹ شروع کردم و با نشریاتی مثل «کیهان بچه ها»، سروش کودکان و سروش نوجوان. یعنی کارم را با نشریات آغاز کردم، اما در ادامه به کار تصویرگری برای کتاب رسیدم.
    ▪ ادبیات نمایشی خواندید و سراغ تصویرگری رفتید! چه اتفاقی باعث این کار شد؟
    ـ من قبل از دانشگاه کار گرافیک را شروع کرده بودم و زمانی که خانه روزنامه نگاران جوان شروع به کار کرد من هم مثل خیلی های دیگر با خانه روزنامه نگاران جوان و نشریه آنها با نام «خانه» آشنا شدم. در آن مقطع من با آنها همکاری می کردم، هر چند خیلی اطلاع دقیقی از مباحثی چون گرافیک یا تصویرسازی نداشتم، اما هرچه بیشتر پیش رفتم، شناختم از این رشته ها بیشتر شد و با شاخه های مختلفی که باید یک روزنامه نگار آشنا باشد، آشنا شدم. در این بین متوجه شدم از کارهای روزنامه نگاری و کار مطبوعاتی، به کار گرافیک و تصویرسازی علاقه مندم و همین باعث شد کار را جدی تر دنبال کنم.
    می دانید که کار گرافیک و تصویرسازی را تصویرگر بر اساس متنی که به او می دهند، آماده می کند و این درباره کارهای من هم صادق بود. باید موضوعی را در کاری که به من سپرده می شد، پیدا می کردم. مثلاً داستانی در اختیارم قرار داده می شد و من باید آن داستان را تصویرسازی می کردم و در این بین باید آن موضوع و آن چیزی را که داستان نویس دنبال آن بوده به مخاطب ارایه می دادم. برای همین احساس کردم باید ادبیات بدانم و با نوشتن آشنا شدم و دنبال رشته ادبیات رفتم.
    ▪ چرا ادبیات نمایشی را انتخاب کردید؟
    ـ چون ادبیات نمایشی بیشتر با موضوعات بصری درگیر است. در دانشگاه ما طی دو سال با تمام رشته های هنری آشنایی مختصری پیدا می کنیم.
    مثلاً هنرهای تجسمی، طراحی دکور، کارگردانی، بازیگری و.... اما دو سال بعد را تخصصی به ادبیات نمایشی و ادبیات داستانی می پردازیم که شامل نمایشنامه نویسی برای رادیو و تلویزیون و... است و این به من کمک کرد تا پیام اصلی هر متن را پیدا کنم و آن را به یک جمله یا یک کلمه تبدیل کنم که همان موضوع در نمایش می شود.
    ▪ یعنی ادبیات نمایشی هم نوعی تصویرگری است؟!
    ـ بله، چون تصویری ذهنی به آدم می دهد. وقتی من نمایشنامه ای را می نویسم، تصویری در ذهن من شکل می گیرد.
    ▪ و این تصویرگری ذهنی چه تفاوتی با تصویرگری تجسمی دارد؟
    ـ خب این جا برای خودم و در ذهنم تصویری شکل می گیرد، اما وقتی یک متن را تصویرگری می کنم به مخاطب کودک و نوجوان هم فکر می کنم و آنها هم باید با این تصویر ارتباط برقرار کنند.
    ▪ بیشتر به چه نوع تصویرسازی علاقه مندید؟
    ـ دوست دارم در ژانرهای مختلف وارد بشوم و آنها را امتحان کنم و این طور نبوده که فقط در یک نوع بخصوص مثلاً کارهای فانتزی کار کنم. تقریباً سعی کرده ام در ژانرهای مختلف و برای گروههای مختلف کار انجام بدهم.
    ▪ وقتی یک متن به شما سپرده می شود تا آن را تصویرسازی کنید، اولین و مهمترین موضوعی که به آن فکر می کنید، چیست؟
    ـ برای من مهمترین موضوع این است که ببینم آیا با آن اثر ارتباط برقرار می کنم یا خیر! اگر با کاری ارتباط برقرار نکنم، سعی می کنم آن را تصویرسازی نکنم.
    ▪ تفاوت تصویرگری یک متن آموزشی و علمی با یک کار ادبی مثل شعر و یا داستان در چیست؟
    ـ تصویرگری علمی بیشتر معطوف به آموزش است، اما در بخش داستانی که شامل کتابهای داستان و شعر می شود کلی نگری وجود دارد و کار به نقاشی نزدیک می شود، اما تصویرگری علمی را بیشتر در کتابهای آموزشی می بینیم.
    با این همه، تصویرگری در ایران هنوز آن گونه که باید و شاید جایگاه خود را پیدا نکرده است و فقط به تصویرگری کتابهای آموزشی و علمی خلاصه می شود و البته خیلی از کتابهای آموزشی هم ترجمه است که به تصویرسازی احتیاجی ندارد، چون ناشران از همان تصاویر چاپ شده در کتاب اصلی استفاده می کنند.
    وقتی که فضای ذهنی نویسنده و تصویرگر با همدیگر ادغام شود! این اتفاق باعث می شود تصویر مکمل متن باشد و کودک به چیزی بیشتر از آن که نویسنده نوشته، برسد. یعنی تصویرگر باید به گونه ای کار کند که هم تعهدش را به نویسنده که صاحب اثر هست، انجام بدهد و هم آن چیزی را آماده کند که مخاطب دنبال آن بوده تا حاصل آن شود که مخاطب از کتاب، هم حرف تصویر را بخواند و هم حرف نویسنده را. کتاب پروژه ای است که تصویرگر یک بخش آن است و او باید در تکمیل پروژه به بهترین شکل عمل کند. هر چند خیلی وقتها دخالت ناشر، از صاحب اثر و نویسنده در کتابی که تصویرگر آن را آماده می کند، بیشتر است ! و سخن آخر آنکه باید کودک از کار خوشش بیاید... .
    ▪ من با این موافق نیستم، چون بچه های ما در این زمینه آموزش ندیده اند و تربیت نشده اند. شما دیده اید که وقتی کودکی وارد کتابفروشی می شود بیشتر کتابهایی را انتخاب می کند که اکثراً کتابهایی بازاری است!
    ـ این را من هم قبول دارم، البته این یک مشکل فرهنگی است، چون مثلاً باید ببینیم نقاشی در آموزش و پرورش ما چه جایگاهی دارد و تا چه اندازه در تربیت سلیقه و نگاه بچه ها مؤثر است؟ یا چرا کتابفروشی به جای یک کتاب بی ارزش، یک کتاب خوب را به خریدار معرفی نمی کند؟ و... .
    ما در خیلی از این موارد مشکل داریم. مثلاً در آموزش و پرورش، آموزش نقاشی، اصولی انجام نمی شود، حتی درباره خیلی از معلمهای نقاشی هم این سخن مصداق دارد و حذف کلاسهای نقاشی به نفع بعضی از درسهای دیگر هم مشکل دیگری است. بحث فروش کتابهای ارزشمند به کودکان هم موضوعی است که از آن غافل مانده ایم، در صورتی که باید ما در این باره به کتابفروشان آموزش بدهیم که وقتی خانواده قصد خرید برای کودکشان را دارند، کتابفروش اگر شناخت داشته باشد می تواند کتابهای بهتری را به خریدار معرفی کند. مشکل انتخاب کتاب، یک مشکل فرهنگی است. خیلی از کتابهای ما که صاحب جوایز بسیار معتبر شده اند در ایران خریدار ندارند، چون ما آن دید بصری لازم را نداریم. نه بچه و نه خانواده بچه!
    متأسفانه پدر و مادرها خیلی وقتها با اتکا به این جمله که «بچه این کتاب را نمی فهمد» از خریدن آن منصرف می شوند، اما اگر کمی حوصله به خرج بدهیم و بعضی از موارد برای کودکان توضیح بدهیم، متوجه می شویم که این فکر ما اشتباه بوده و بچه ها را دست کم گرفته و سلیقه بچه ها را خراب کرده ایم.
    ▪ در خراب کردن سلیقه بچه ها، سهم ناشر را هم نباید نادیده گرفت، چون ما «ناشر محور» هستیم و خیلی از اوقات ناشر است که حرف آخر را می زند نه نویسنده و تصویرگر!
    ـ بله، چون ما معمولاً قراردادهای درستی با ناشران نمی بندیم. اگر با قرار داد و ذکر موارد، کار را شروع کنیم و کار بر طبق قرارداد پیش برود، شاید این مشکلات پیش نیاید.
    ▪ معمولاً در ایران اول کار را تحویل می دهیم و بعد قرارداد می بندیم!
    ـ بله این روشی است که اصلاً نباید به این صورت باشد که حالا ما درباره اشتباه بودن آن بحث کنیم. این موضوع در فرایند تولید یک اثر ایجاد مشکل می کند. خود من برای جلوگیری از این معضل سعی می کنم با ناشرانی کار کنم که قبلاً با آنها کار کرده ام و مشکلی پیش نیامده است، در غیر این صورت ترجیح می دهم، اول قرارداد ببندم و بعد کار را شروع کنم.
    ▪ شما خلاقیت در تصویرگری را در چه می بینید؟
    ـ به نظر من، خلاق بودن یک انسان تنها در تصویرگر بودنش نمود پیدا نمی کند، در تمام امور زندگی اش خلاقه عمل می کند و قضیه ای است درونی. اگر خلاقیت کودکی کشف نشود خواهد مرد، اما اگر کشف شود در بزرگسالی هم خودش را نشان می دهد. البته او به پله های بالاتر هم خواهد رسید و در همه کارها هم خودش را نشان خواهد داد، اما به طور خلاصه کار آدم خلاق همراه با فکر و برخوردی متفاوت و نو با پدیده هنری است و در عین حال دارای عمق است.
    ▪ کتاب «جوجه من کو»؟ سروده آقای مصطفی رحماندوست را شما تصویرگری کرده اید. در صفحه ای از این کتاب شاعر از بند رخت صحبت می کند و شما به جای کشیدن بند رخت، دم گربه را بند رخت قرار داده اید که باعث به کار انداختن تخیل کودک می شود. در این زمینه توضیحی می دهید؟
    ـ بله این یک نمونه بود که شما به آن اشاره کردید. البته در این مورد خاص، هم از این جهت می شود به موضوع نگاه کرد و هم از جهت مصالح به کار گرفته شده در تصویرگری یک کتاب. کارهای من بیشتر کولاژ است و در کارهایم گاهی چیزهایی را به کار می برم که می شود از آنها با عنوان «دور ریختنیها» نام برد. مثلاً تکه های پارچه، کاغذ شکلات و ... .
    وقتی کودک در کار تصویرگری کتاب خودش، کاغذ شکلاتی را ببیند که روزی بی تفاوت آن را خورده است، برایش جذاب خواهد بود و این می تواند تلنگر خلاقیتی برای کودک باشد که بعد از این برخوردی متفاوت با اشیای اطرافش داشته باشد. خیلی از دورریختنی ها را دور نریزد و بداند روزی در موقعیتی از آنها استفاده خواهد کرد.
    ▪ با تشکر از شما، به عنوان آخرین سؤال با توجه به اینکه بعضی ازکارهایتان برگزیده جشنواره های خارجی شده است، سفارش هایی را از دیگر کشورها داشته اید؟!
    ـ حقیقت این است که بعضی وقتها گرفتن این سفارشها به تلاش خود آدم بستگی دارد و من در این باره تنبل هستم. علاوه بر این، فرایند چاپ کتاب آنها هم با فرم کتاب چاپ کردن ما متفاوت است، یعنی ناشر خارجی یک ماکت کامل شده از کتاب را می خواهد، یعنی باید آماده چاپ باشد و این نوع کار کردن نیاز به این دارد که با ناشر و نویسنده اش ارتباطی نزدیک داشته باشی.
    در سفرهایی که داشتم وقتی با ناشران خارجی برخورد می کردم، متوجه می شدم که خیلی ها به کار با تصویرگران ایرانی علاقه مندند، چه از لحاظ مالی چه از لحاظ کار تصویرگران ایرانی که در جشنواره های معتبر بین المللی جزو بهترینها هستند؛ با این همه، من هنوز با ناشر خارجی کار نکرده ام.


    عباسعلی سپاهی یونسی
    روزنامه قدس

  10. #179
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض پوستر های اجتماعی می تواند رابط بین دولت و مردم باشد

    شاید از مهمترین نکات جشنواره ی هنر و امنیت، یتوان به دبیران جوان در بخشهای مختلف اشاره کرد.
    کاری که به جرات می توان گفت، نهاد های فرهنگی ما نیز جسارت آن را نداشته اند.
    در اولین دوره ی جشنواره ی هنر و امنیت، آریا کسایی به عنوان دبیر بخش پوستر این جشنواره انتخاب شد که گفتگوی کوتاه ما را در این زمینه با وی می خوانید:
    ▪ آقای کسایی، از دیدگاه شما کارکرد نمایشگاه ها و جشنواره هایی مانند جشنواره "هنر و امنیت" چیست ؟
    ــ پوسترهای اجتماعی به عنوان یک رسانه مهم و تاثیرگذار می تواند رابط خوبی بین دولت و مردم باشد. در بسیاری از جوامع سازمان ها و نهادهایی مثل پلیس، شهرداری، سازمان های مرتبط با امور زیست محیطی و ... پیام ها، آموزش ها، هشدارها، خواسته ها، قوانین، عملکرد و خدمات خود را از طریق رسانه پوستر به مردم منتقل می کنند.
    این سازمان ها در انجام فعالیت های خود با طراحان حرفه ای مشاوره و از تخصص و توانایی آنها بهره می برند. در نتیجه، آثاری که تولید می شود با توده مردم ارتباط برقرار می کند و در سطح جامعه تاثیر می گذارد و باعث بهتر شدن روند زندگی شهروندی می شود.
    آنچه که ما از نمایشگاهی مانند "هنر و امنیت" انتظار داریم این نیست که با آثاری روبرو شویم که بتوان لزوما از آنها در سطح شهر استفاده کرد.امیدواریم که چنین نمایشگاهی باعث ارتباط بیشتر معاونت اجتماعی نیروی انتظامی یا روابط عمومی این سازمان با هنرمندان و طراحان گرافیک حرفه ای کشور شود. تداوم برگزاری این جشنواره و ایجاد فضای اعتماد متقابل میان هنرمندان و نیروی انتظامی می تواند زمینه ساز خلق آثاری خوب و زیبا در سطح خیابان هایمان باشد.
    ▪ لطفا کمی بیشتر درباره موضوع این نمایشگاه توضیح دهید.
    ـ مفهوم "امنیت" در بسیاری ار ابعاد زندگی شهر نشینی قابل تعریف است و امیدواریم که در این نمایشگاه با دیدگاه های خاص و متفاوت طراحان گرافیک با این موضوع روبرو شویم. مفهوم امنیت در زندگی شهری محدود به امور پلیسی نیست. امنیت قلم، امنیت هنر، امنیت شغلی، امنیت فرهنگی و ... در کنار مسائلی چون امنیت جامعه در برابر جرم و بزه، اعتیاد و ایجاد فضای امن در خیابان ها می تواند مورد نظر قرار بگیرد.
    ▪ و اسامی طراحانی که حضورشان در نمایشگاه قطعی شده است ؟
    ـ اسامی برخی از طراحان که دعوت نمایشگاه را پذیرفته اند و کارهایشان را در روزهای آتی به دبیرخانه خواهد رسید را به شما اعلام خواهم کرد. همچنین تا امروز (دوشنبه ۲ مهرماه) حدود ۳۰۰ طراح در پی انتشار فراخوان، آثارشان را برای حضور در نمایشگاه فرستاده اند.
    طراحانی چون: فرزاد ادیبی، تهمتن امینیان، مرتضی آکوچکیان، زینب ایزد یار، پویا احمدی، ادیک بغوسیان، رضا باباجانی، کوروش پارسانژاد، پیمان پورحسین، پریسا تشکری، شهاب تندر، مازیار تصاعدیان، بهراد جوانبخت، شهرزاد چنگلوایی، پدرام حربی، شاپور حاتمی، علی خورشید پور، دامون خانجانزاده، هما دلورای، آسیه دهقان، ایمان متقی راد، مهران زمانی، مهدی سعیدی، زینب شهیدی، سها شیروانی، ریحانه شیخ بهایی، ایمان صفایی، بیژن صیفوری، رضا عابدینی، مجید عباسی، مریم عنایتی، وحید عرفانیان، کسری عابدینی، محمد رضا عبدالعلی، فرهاد فزونی، مهدی فاتحی، علیرضا فانی، امیر فرهاد، امیر حسین قوچی بیک، سام کشمیری، آریا کسایی، ساعد مشکی، مرتضی محلاتی، لیلا میری، آرمین مهدوی، سعید ملک، هادی نصیری، حمید نیکخواه، علیرضا وکیلی، مهدی هاشمی و فرید یا حقی از هنرمندانی هستند که تا کنون حضورشان در نمایشگاه قطعی شده است.
    ▪ درباره انتخاب آثار و روند داوری می توانید توضیحی کوتاه به ما بدهید؟
    ـ انتخاب آثار و داوری نمایشگاه در یک مرحله انجام خواهد گرفت که روز دهم مهرماه برای آن در نظر گرفته شده است. انتخاب و داوری نمایشگاه توسط رضا عابدینی، بیژن صیفوری، کوروش پارسانژاد، فرهاد قزونی و خود من انجام خواهد گرفت.
    ▪ با تشکر از فرصتی که دادید.


    مانی نیلچیانی
    مجله رنگ

  11. #180
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض یازده قدم به سوی جهنم




    میلتون گلیزر (متولد۱۹۲۹) یکی از نامدارترین طراحان گرافیک در آمریکاست.
    حضور و تأثیر وی بر روی این پیشینه از نظر بین‌المللی اعجاب‌آور است. همچنین وی یک سخنگوی فهیم و بلیغ برای روش‌های اخلاقی نیز به شمار می‌رود.
    گلیزر در کنفرانسی در لاس و گاس مکالمه‌ای پرسشی ارائه می‌دهد تحت عنوان «راهی به جهنم Road to Hell» که جدالی است بین طراحی و تبلیغات و یا شاید پرسشی است از مردم در مورد فضیلت‌های اخلاقی؟ترجمه متن این کنفرانس از نظرتان می‌گذرد.
    آگهی‌ها اغلب در پی آن هستند که مردم را به خریدن چیزی ترغیب کنند. طراح گرافیکی گاهی اوقات از اینکه خبررسانی در مورد یک رویداد و یا فرصت خرید را کرده باشد، دوری می‌کند.
    «راهی به جهنم» آزمونی است با این پرسش که شما چه مقدار با مشارکت در آسیب اجتماعی فاصله دارید؟شما چه قدر با انگیزاندن مردم در عمل به چیزهایی که برای آنها مفید نیست فاصله دارید؟در «راهی به جهنم» من با فعالیت‌های سودمندی آغاز کردم که هرکس در طراحی با آن موافق است.
    مانند طراحی یک بسته که در قفسه بزرگ به نظر آید و به سمت فعالیت‌هایی نکوهیده حرکت کردم که در مرگ یک مصرف‌کننده مشارکت دارد. در این بین تناقضات بسیاری وجود دارد. پرسش‌هایی در رابطه با معیارهای اخلاقی یک شغل در زندگی من که اغلب در رابطه با تبلیغات برمی‌خیزند. شما باید از خود بپرسید، آیا فروختن پیراهن‌هایی که به وسیله کودکان کارگر ساخته می‌شوند را دوست دارند؟اغلب مردم هم در تبلیغات و هم در طراحی جدا از ویژگی‌های انسان و عینیت دادن به مخاطبین مدیریت می‌کنند.
    مسئله آنها در خانوادهایشان، دوستانشان و همسایگان شان کاملا روشن است. هنگامی که من از دوستانم می‌خواهم که فرزندانم یا خانواده‌تان را به سیگار کشیدن تشویق کنید، آنها با اطمینان رد می‌کنند، اما در فاصله دورتر رفتارهای غیرانسانی با مخاطبان آسانتر است. چه تفاوتی است بین دروغ گفتن به همسرتان و یا کودکانتان و دروغ گفتن به غریبه؟ ما به خوبی می‌دانیم که دروغ گفتن به غریبه‌ها آسانتر است.
    اگر بیگانگان از طبقه یا کشور شما نباشند، دروغ گفتن به آنها بسیار راحت است. اما رعایت معیارهای اخلاقی بسیار آسان است و پیامدی است از وظیفه فردی و مطرح کردن این پرسش که چه احساسی دارید هنگامی که به دیگران آسیب می‌زنید؟!
    وقتی که خصلت چیزی از نظر جامعه خوب باشد یا طبق نظر کاربران نامناسب باشد و اسباب آسیب رساندن را فراهم کند همه چیز فرق می‌کند. خصلت چگونه نمایان می‌شود؟ یا چگونه می‌توانید جامعه ای خوب خلق کنید؟ چگونه می‌توانید فضایی را ایجاد کنید که در آن این مسئله مطرح گردد که آسیب رساندن نامطلوب است؟
    شاید این موضوع نتواند شما را بر آن دارد که تبلیغات سیگار را انجام دهید یا انجام ندهید. نتیجه آن بسیار دشوار است اما اگر شما خواستار آن باشید که کسی سیگار نکشد، باید نتیجه وظیفه‌ای را که به شما محول شده مدنظر قرار دهید. در یک جامعه کامل، تبلیغات می‌بایست اهداف اجتماعی دیگری در کنار سودآوری داشته باشند.
    به نظر می‌رسد در ارتباط به وسیله طراحی، مکالمات بیشتری درباره محیط‌زیست و جامعه وجود دارد. اصلاح طلبی‌های اجتماعی و پیشرفت‌های بصری همیشه به یکدیگر مربوط بوده‌اند.
    اگر شما به نهضت‌های جدایی‌گرا یا جنبش‌های هنری و صنعتی و هر کدام از جنبش‌های اصلی مدرنیستی اواخر قرن ۱۹و۲۰ نگاه کنید درخواهید یافت که به موضوعات اجتماعی یا نظریه خلق جامعه‌ای بهتر متصل هستند. جنبش مدرنیسم طرفدار جامعه است. درست، به خوبی اصلاحات زیباشناسانه.
    من فکر نمی‌کنم که تبلیغات در تاریخ سهمی هم اندازه ارتباط گرافیکی داشته باشند. طرح‌های گرافیکی جریانی است آرام نه لزوما قدرتمند و پرسر و صدا و همین جریان آرام می‌تواند برای مردم بیشتر از ترغیب به مصرف گرایی بی‌معنی، مفید باشد.
    ● راهی به جهنم
    طبق لیست میلتون گلیزر ۱۱ گام به سوی جهنم وجود دارد. آغاز آن با طراحی‌های سودمند و انتهای آن با آثاری آسیب رسان همراه است .
    ۱) آیا شما یک بسته را طوری طراحی می‌کنید تا روی قفسه بزرگتر به نظر برسد؟
    ۲) آیا شما تبلیغی را برای یک فیلم کند و خسته‌کننده می‌سازید به طوری که یک کمدی نشاط انگیز به نظر برسد؟
    ۳) آیا شما تاجی را برای یک فرد بی‌تجربه می‌سازید تا القا کنید که مدت زیادی کار کرده است؟
    ۴) آیا جلدی را برای کتابی که خودتان محتوای آن را تنفرآمیز یافته‌اید طراحی می‌کنید؟
    ۵) آیا یک تبلیغ مبارزاتی را برای شرکتی با گذشته‌ای معروف به تبعیض در استخدام نیرو طراحی می‌کنید؟
    ۶) آیا بسته‌ای را برای صبحانه بچه‌ای طراحی می‌کنید که دارای ارزش غذایی کم و شکر بالاست؟
    ۷) آیا یک سری‌تی‌شرت را برای شرکتی که نیروی کار خردسال دارد طراحی می‌کنید؟
    ۸) آیا یک آگهی تبلیغاتی را برای محصول رژیمی که شما می‌دانید موثر نیست طراحی می‌کنید؟
    ۹) آیا تبلیغی را برای یک کاندیدای سیاسی که سیاست‌هایش را می‌دانید برای عموم مردم مضر است طراحی می‌کنید؟
    ۱۰) آیا برای یک SUV که بیش از مقدار متوسط در شرایط اورژانسی واژگونی داشته و باعث مرگ ۱۵۰نفر شده است، بروشوری طراحی می‌کنید؟
    ۱۱) آیا تبلیغی را برای محصولی که مصرف مداوم آن باعث مرگ می‌شود،‌طراحی می‌کنید؟


    guardian.co.uk
    ترجمه سمانه سنگسری
    روزنامه همشهری

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •