در این تایپک سعی می کنم شعرهایی که توی سایت شخصی شاعر درج شده رو برای بقیه بازگویی کنم- حتما به نظرم جای نقد و بررسی داره- نکته ای که کلا به نظر من رسیده استفاه از واژه های سره به صورت شگفت آور هست!
یک نمونه از اشعار که مورد پسند من و احتمالا خود شاعر بوده را در این جا بازگویی می کنیم. آریا و آریاووش تخلص وی در این کتاب است.
نمونه شعر محسنی
ای غرقهیِ در غوغا، جان را به چه میبازی
عُمرت همه بَرباد است، بر هیچ چه مینازی
ای گشته روانات تار، از خواسته گَردی خوار
بیمارِ رَهِ رَشکی، در بند غم آزی
بَدخواه و سیاه و گَس، در واپَسِ پنداری
لیکن لبِ خندان را، بر چهره بپردازی
در وَهم نمیگنجد، آن چیز که من خواهم
خرسند نگردم از، آن چیز که میسازی
با این نگهِ کوته، سیمرغ نخواهی شد
ای زاغ به این بالات، بیچارهی شَهبازی
راهات به نَشیب است و در دَره به پروازی
در اوجِ بُلندایم، با من نه تو انبازی
گردیدنِ گیتی را، بر صحنهی هَستی بین
غمنامهی آن را ما، کردیم کنون بازی
این جمله پلیدیها، بگرفت ز من یارم
افسرده و بیمارم، دیوانهیِ غمازی
با این همه چون صخره، از موج نمیلرزم
خَم گشتنام آسان نیست، بر کوه چه میتازی
در این پست یک غزل شامل 9 بیت به نام لحظه ریبای رسیدن از مجموعه اشعار محمد رضا محسنی بازگویی می گردد که سیزدهمین شعر از این دفتر است.
سوگند به آن لحظهي زيباي رسيدن
در عشق نه نيکوست رهِ عقل گُزيدن
همراه چو شد با تو يکي يارِ رَهِ عشق
آنگاه تويي و پَرِ پرواز و پريدن
گنجيست به سَرکوه، برآن قله نگه کن
بس نيست تَهِ دَره چنين خوار خزيدن؟
داني که بهاي دَرِ آن گنج چه چيز است؟
دل از همه دنيا و هياهوش بريدن
هُشدار، جدايي نشود پير که زهر است
بُرنا نتوان ماند، در اين تلخ چشيدن
پيوسته به يادآر، روا نيست در اين راه
پيمانشکني، پردهي آزَرم دَريدن
ما در دلِ هستي چو حباب لبِ روديم
اين راستِ بيکاستي و ما و نديدن!
برگیم بر این شاخهی لرزندهی گیتی
یکباره بریزیم به یک باد وزيدن
امروز نماندهست جز اين آريهوُش را
نقش رُخ دلدار به پندار کشيدن
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
- - - Updated - - -
شعر ددبوم شوم یا تسلیم هیاهو
این شعر از محمد رضا محسنی حقیقی به نام « ددبوم شوم » یا « تسلیم هیاهو » نامگذاری شده است. شعر پنجم، از کتاب ویرایش یکم از دفتر یکم اشعار منتشر شده در سال ۱۳۹۲، شیراز. این شعر شامل ۶ بیت است.
تو در دَدبومِ شومی لانه کردی
که از گَنداب و زهرش رویزردی
نه این سوز زمستان است و سرما
چو لغزیدی، گراییدی به سردی
زمستان میشود از آتش مهر
بهاران، گر ز پیمانات نگردی
گذشت آن روزگارانی که بودی
چو درمانام، کنون خود عینِ دردی
شدی بَندی و تسلیم هیاهو
نکردی تا به پایان پایمردی
ز دشمن آریاوُش چشم میپوش
که زخم کاری از آن یار خَوردی
شعر ددبوم شوم برگرفته شده از کتاب مجموعه اشعار محمد رضا محسنی حقیقی > بخش غزل، قصیده و مثنوی ها > بخش یکم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
، صفحه ۱۰
معنی چند واژه بهکار گرفته شده در این شعر
دد = دَد برابر با وحش. وحشی، ضد دام، درنده، دده . جانور درنده. / دَد بوم = سرزمین وحشی
بوم = سرزمین، شهر، بخش جغرافیایی.
گنداب = آب بد بو و گندیده، فاضلاب.
مهر = خورشید، ایزد مهر
بندی = اسیر، تسیلم، زندانی، محبوس، دربند
- - - Updated - - -
شعر عشق تو مه بانگ ما بود ای پری
این شعر از محمدرضا محسنی به نام شعر « مه بانگ » نام گذاری شده است. مه بانگ برابر پارسی واژهی بیگ بنگ است.
عشقِ تو مِهبانگِ من بود ای پری
نیست این شوریدگیها سَرسَری
گرچه پُردرد است بُگسَستَن ولی
چون فروپاشی، اَبَرنواختری
من ز هم پاشیدم و ویران شدم
تا بَنا گَردَم بهسانِ دیگری
کهکشانی میکشانی گِردِ خود
این دلِ ما را کجاها میبری
چشمهایت! رنگِ کیهانی در آن
میکنی با آن نِگَه افسونگری
دانم آخر ای سیَهچاله ز غم
پیکرم را تکه-تکه میدَری
گر رسیدن بر تو ما را این بهاست
جان دهم، ای آنکه از جان خوشتری
زنده گردد آریا با خندهات
بیگمان از نوشدارو برتری
برگرفته شده از کتاب مجموعه اشعار محمد رضا محسنی حقیقی > بخش
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
، قصیده و مثنوی ها > بخش یکم
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
، صفحه ۵
معنی برخی از واژههای بهکار رفته در شعر
مه بانگ = نظریه مِهبانگ یا بیگ بنگ مدل کیهانشناسی پذیرفتهشده جهان، از کهنترین دوران شناختهشده و ….. این هویل بود که واژه Big Bang را برای اشاره به نظریه لومتر به کار برد.
سیه چاله =
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
ناحیهای از فضا-زمان است که آثار گرانشی آن، چنان نیرومند است که هیچ چیز – حتی ذرات و تابشهای الکترومغناطیسی مثل نور – نمی توانند از میدان گرانش آن بگریزد
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
= پرجرمترین ستارههای عالم، زندگی خود را با انفجاری عظیم به نام ابرنواختر (به انگلیسی: Supernova) به پایان میبرند. یک ابرنواختر زمانی رخ میدهد که یک ستارهٔ در حال مرگ شروع به خاموش شدن میکند. آن گاه بهطور ناگهانی منفجر شده و مقدار بسیار زیادی نور تولید میکند و در پس خود یک هستهٔ کوچک نوترونی به جای میگذارد.
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
= کهکشانها سامانه هایی بزرگ و با اندازه و مرزی مشخّص هستند که از ستارهها، بقایای ستارهای، ماده تاریک، گازها و گرد و غبارهای میان ستارهای تشکیل یافتهاند و با نیروهای گرانشی به گردِ هم آمدهاند.
شعر عشق تو مه بانگ من بود این پری محسنی
[ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]