بازی ---- - بايرن و صحبت هايی که بعد از آن در مورد فوتبال آلمان و به ميان کشيدن بحث در مورد جو ضد آلمانی در تلويزيون ايران شد بهانه خوبی است تا بيشتر اين موضوع را باز کنيم. قبل از هر چيز بايد از دکتر صدر کارشناس تلويزيون تشکر کنیم که به نکات مثبت فوتبال آلمان اشاره کرد) خيلی از اين نکات قبلاً در سايت ما مورد بررسی قرار گرفته (و به قول مجری برنامه توانست دل طرفداران فوتبال آلمان را تا حدی به دست بياورد. اما بپردازيم به بحث جو ضد آلمانی... اگر همه کارشناسان و گزارشگران صدا و سيما مثل آقای دکتر صدر به معنای کلمه کارشناس و عادل باشند هيچ کس صدا و سيما را متهم به جو ضد آلمانی نخواهد کرد اما متاسفانه برخی از معروف ترين و بهترين گزارشگران ما علاقه اي به فوتبال آلمان ندارند ! تا اين جای مسئله مشکلی نيست اما مشکل از اينجا شروع ميشود که گزارش و بحث در مورد بازی های تيم های آلمانی به اين دوستان واگزار ميشود و قضيه وقتی بدتر ميشود که پيروزی تيم آلمانی در تضاد با منافع تيمی که گزارشگر يا کارشناس مربوطه به آن تمايل دارد قرار می گيرد...
ما اين حق را هم به کارشناسان و گزارشگران می دهيم که طرفدار تيم ها باشند چون امری ناگزير است حتی اگر من و شما هم در اين جايگاه قرار بگيريم به سختی بتوانيم بی طرف باشيم اما همانطور که دکتر صدر به درستی اشاره کرد اينجا " رسانه " است و شما نمی توانيد هر حرفی را بزنيد چون اثرات گسترده اي می تواند داشته باشد. حرف من اين است شما طرفدار هر تيمی که دوست داريد می توانيد باشيد و اين قابل احترام است اما دست آورد ها و ارزش های تيم حريف را " تحقير " نکنيد... به چند نمونه اشاره ميکنم تا قضيه بهتر باز شود...
-راه دوری نمی رويم در همين بازی گزارشگر وقتی کلوزه به بازی آمده بود و بايرن با اقتدار بازی را برده بود اشاره کرد که کلوزه "بازيکن لهستانی الاصل" بايرن نتوانست گل بزند ! در مورد اين موضوع زياد می شود بحث کرد...احساسی که به من و شايد خيلی از شما پس از شنيدن اين جمله دست داد اين بود که اولاً کلوزه آلمانی نيست دوماً کنايه اي بود که اگر بايرن امروز برد به خاطر آلمانی ها نبود...اصلاً قبول که کلوزه لهستانی الاصل است ولی....شما بايد به انتخاب انسان ها احترام بگزاريد وقتی او مليت آلمانی را انتخاب کرده ديگر نبايد او را لهستانی خطاب کنيد. او و مردم آلمان او را آلمانی می دانند.
اجازه بدهيد مثال ملموس تر بزنم! همين فريدون زندی خودمان! چند بار شنيده ايد که گزارشگر بگويد بازيکن آلمانی الاصل تيم ايران! ما و خودش او را ايرانی می دانيم و همين کافی است از اينها گذشته کلوزه بيشتر از ده سال است در سطح اول فوتبال جهان بازی می کند و به اندازه کافی اصليت او به ما ياداوری شده! ديگر چه لزومی دارد تا هر دفعه اين را به طرفداران فوتبال آلمان طعنه بزنيم؟ و نکته بسيار مهم تر که ما به اين دليل می توانيم تلويزيون را به جو ضد آلمانی متهم کنيم اين است که چنين نکاتی در مورد بازيکنان کشور های ديگر به اين شدت ياداوری نميشود...مثلاً همين زيدان! من فکر نميکنم بيشتر از دو يا سه بار در تلويزيون اعلام شده باشد که زيدان که شايد بتوان او را بهترين بازيکن دهه اخير ناميد اصليت الجزايری دارد! نه انصافاً چند بار شنيده ايد که بگويند بازيکن الجزايری الاصل تيم ملی فرانسه! ولی چند بار به شما ياداوری شده که کلوزه فلان است و پودولسکی بيثار! اگر به اين نکات اشاره می کنيد تبعيض قايل نشويد! در آستانه يورو 2008 مطلبی نوشته بودم که به جز هلند بقيه تيم های حاضر حداقل يک بازيکن دارند که اصليتی به غير از کشور اصلی دارد....اين قضيه در اروپا جا افتاده و خيلی از مردم چند مليتی شده اند...پس يا بايد از کنار اين مسئله گذشت يا فقط به آلمان زخم زبان نزد تا از اين راه موفقيت های آلمان را کوچک کنيم و بگوييم کار خودشان نبوده!
- صدا و سيما ضد آلمانی است چون بازی های بوندس ليگا را پخش نمی کند! عزيزان صدا و سيما بوندس ليگا در 170 کشور دنيا پخش مستقيم دارد اگر باور نداريد به آرشيو خبر های سايت رسمی بوندس ليگا مراجعه کنيد! چرا بايد سليقه عده اي محدود به کل جامعه تحميل شود؟ ما که نميتوانيم مثل بقيه کشور ها از طريق تلويزيون پولی به طور قانونی برای خودمان حق پخش بوندس ليگا را بخريم و تمام اميدمان تلويزيون خودمان است پس کمی به طرفداران پر شمار فوتبال آلمان در ايران که حتماً می دانيد زياد هستند رحم کنيد! اخر ما چقدر بازی منچستر و چلسی و آرسنال را ببينيم؟ آيا حتماً بايد دو بازی پشت سر هم از ليگ انگليس پخش شود )ساعت 4 و 6 در بعضی روز ها( ولی زمين به آسمان می آيد اگر يک بازی از بوندس ليگا را پخش کنيم؟ آيا ما بايد حتماً بازی دو تيم ته جدولی ليگ انگليس يا ايتاليا را هم در بعضی مواقع ببينيم ولی بازی های حساس آلمان را نبينيم؟ در بازی های اروپايی هم اگر بازی ها از نظر حساسيت مساوی باشند طرفی معمولا انتخاب می شود که تيم آلمانی ندارد! اينها باعث دلخوری هواداران فوتبال آلمان ميشود... ما هم که رسانه و تريبونی برای بيان حرف ها و درد دل هایمان نداريم! اگر هر در جايی مطلب مان را چاپ کنند ذکر منبع نمی شود! که مبادا تبليغی برای آلمان شده باشد!
- بوندس ليگا بيشترين ميانگين تماشاگر در اروپا، بيشترين ميانگين گل زده در بين چهار ليگ برتر اروپا، برخی از زيباترين استاديوم ها و حساس ترين مسابقات آخر فصل را دارد و بسياری نکات مثبت ديگر...اما فقط می شنويم که فوتبال آلمان خشک و ماشينی است و برای تماشاگر جذابيت ندارد و زمين کج است و...! آيا اصلاً ما در جايگاهی هستيم که يکی از مکاتب فوتبال دنيا را اين چنين به حقارت بکشيم؟ بگوييم تيمش ضعيف است يا باشگاه هايش فلان است و ستاره ندارد و... فراموش نکنيد که در يک رسانه بزرگ صحبت می کنيم و اين حرف ها روی ميليون ها بيننده تلويزيونی که شايد به طور حرفه اي اخبار فوتبال دنيا را دنبال نمی کنند ميتواند تأثير زيادی داشته باشد و به طور ناخوداگاه ذهنيت آنها را نسبت به فوتبال آلمان منفی کند...من الان در بين مجريان و کارشناسان تلويزيون کسی که طرفدار فوتبال آلمان باشد و بتواند در بحث ها از آلمان دفاع کند را نمی بينم فقط به ياد دارم يکی از کارشناسان داوری به نام دکتر پرویز سیار که در آلمان دوره ديده بود زمانی که صحبت از آقای مرک داور معروف آلمانی بود با صراحت اعلام کرد طرفدار آلمان است و از آلمان دفاع ميکند و البته ما ديگر ايشان را در تلويزيون نديديم! فکر ميکنم جام جهانی 2002 بود و تلويزيون بين دو نيمه حرف ها و ايميل های طرفداران تيم ها را می خواند که کار بسيار پسنديده اي بود و موقع فينال آلمان - برزيل تازه فهميدند آلمان چقدر طرفدار در ايران دارد! چه ميشود دوباره اين سنت پسنديده! را احيا کنيد تا هم هيجان بيشتر شود هم دلخوری ها کمتر و حرف مردم به گوش مردم برسد!
در پايان برای اينکه اين موضوع در تلويزيون مطرح شد بايد به مسئولان تبريک و از آنها تشکر کرد که به اين درد دل فوتبال دوست ها توجه کرده و اين موضوع را شنيده و مهم تلقی کردند. در اين مقاله بخشی از گلايه های طرفداران فوتبال آلمان مطرح شد اميدوارم به نوعی به گوش تصميم سازان صدا و سيما برسد و با عنايت به اين مسائل جمع کثيری را دعا گوی خود کنند...
وبسایت کانون هواداران بایرن مونیخ در ایران - کوروش فرودیان
کد:
برای مشاهده محتوا ، لطفا وارد شوید یا ثبت نام کنید