تبلیغات :
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی، صداگیر ماینر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 1 از 7 12345 ... آخرآخر
نمايش نتايج 1 به 10 از 65

نام تاپيک: حميد مصدق

  1. #1

    پيش فرض




    بـرای استفاده راحت تـر از فهرسـت بـه روش زیر عمل کنید :

    1. Ctrl + f یا F3 را فشار دهید
    2. کلمه ی کلیدی مورد نظر را وارد کنید
    3. کلمات هایلایت شده را بررسی کنید





    »
    سال های صبوری :

    اتش عشق : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    از اینجا تا مصیبت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    افسانه مردم : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    این هم روایتی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تمنا : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    چند گويم من از جدايي ها : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    حسادت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خون و جنون : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    خواب خوب : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    سنگ صبور : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    زير خاكستر : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    شاه بیت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    شبي بر ساحل زنده رود : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    شکست غرور : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    صدر جهان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    غزل : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    غزلواره : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    مرمر بلند اندام : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    وصیت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    هرگز : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    »
    اشارات :

    آخرين تير : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    او را رها كنيد : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ارمغان شب : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ارزش انسان : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    بی تو با تو : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    تشویش : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    رخصت اواز : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    رهگذر با من گفت : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    زندانی : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    غروری ست در من : [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    ایمان به بازگشت: [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

    »
    گیرم که آب رفته به جوی اید با آبروی رفته چه باید کرد :
    » آیا
    چه کس تو را از مهربان شدن با من مایوس میکند :
    »
    آبی ، خاکستری ، سیاه :
    »
    ای کاش شوکران شهامت من کو ؟ :
    »
    از جدایی ها / دفتر اول :» از جدایی ها / دفتر دوم :

    » در رهگذار باد :
    بروز رسانی تا پست: 61#
    Last edited by Ahmad; 05-08-2013 at 13:07.

  2. 3 کاربر از F l o w e r بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #2
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض حميد مصدق

    حميد مصدق متولد دي ماه 1318 از چهره*هاي جواني بود كه در دهه چهل وارد عرصه شعر نيمايي شد. مصدق شاعري غير مقلد و صاحب سبك بود، شعرش ساده و صميمي است و به ذهن و زبان مردم نزديك است.


    سنگ صبور

    چشمك زند به بخت سياهم ستاره اي
    داده ست روشني به شبم ماهپاره اي
    اي ماه شبفروز ز من درگذر كه من
    از خلق روزگار گرفتم كناره اي
    دشتم فريب خورده ز هر ابر تيره اي
    يا چوب خشك سوخته از هر شراره اي
    بگذار مست باشم كاين درد كهنه را
    جز با مي كهن نه علاجي نه چاره اي
    از من تو درگذر
    ه دگر در خور تو نيست
    مردي دلش ز تيغ جفا پاره پاره اي
    هيچم خطا نبود و دلم را شكست و رفت
    دامن كشيد از چو من هيچكاره اي
    سنگ صبور طاقت اندوه من نداشت
    درهم شكست از غم دل سنگ خارهاي
    Last edited by saye; 25-10-2006 at 20:41.

  4. 5 کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #3
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    افسانه مردم
    ديدم او را آه بعد از بيست سال
    گفتم اين خود اوست ؟ يا نه ديگري ست
    چيزكي از او در او بود و نبود
    گفتم اين زن اوست ؟ يعني آن پري ست ؟
    هر دو تن دزديده و حيران نگاه
    سوي هم كرديم وحيرانتر شديم
    هر دو شايد با گذشت روزگار
    در كف باد خزان پر پر شديم
    از فروشنده كتابي را خيرد
    بعد از آن آهنگ رفتن ساز كرد
    خواست تا بيرون رود بي اعتنا
    دست من در را برايش باز كرد
    عمر من بود او كه از پيشم گذشت
    رفت و در انبوه مردم گم شد او
    بازهم مضمون شعري تازه گشت
    باز هم افسانه مردم شد او

  6. این کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #4
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    آخرين تير
    ديو ديو ؟
    آري ديو
    اين تن افراخته چون كوه بلند
    به چه فن آورم او را در بند ؟
    من و اين تركش و اين تير و كمان ؟
    من و اين بازي خرد
    من و اين ديو گران؟
    اگر اين تير رها گشت ز كف
    اگر اين تير نيايد به هدف ؟
    من و نابوديم آسان آسان
    آخرين تير من از چله گذشت
    تركش من دگر از تير تهي ست
    دوي مي آيد ديو
    ديگر اي بخت سياهم
    به تو اميدي نيست

  8. #5
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض او را رها كنيد

    اي عاشقان عهد كهن
    نفرينتان به جان من
    او را رها كنيد
    نفرين اگر به دامن او گيرد
    نرسم خدا نكرده بميرد
    از ما دوتن به يكي اكتفا كنيد
    او را رها كنيد
    ــــــــــــــــــــ
    خيلي قشنگه

  9. #6
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    شبي بر ساحل زنده رود

    ماه روي خويش را در آب مي بيند
    شهر در خواب است
    گويي خواب مي بيند
    رود
    اما هيچ تابش نيست
    رود همچون شهر خفته قصد خوابش نيست
    رود پيچان است
    رود مي پيچد بروي بستري از ريگ
    شهر بي جان است
    سايه اي لرزان
    مست آن جامي كه نوشيده است
    ياد آن لبها كه در روياي مستي بخش بوسيده است
    در كنار رود
    مي سپارد گام
    مي رود آرام

  10. #7
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    اتش عشق
    سوز جان بگذار و بگذر
    اسير وناتوان بگذار و بگذر
    چو شمعي سوختم از آتش عشق
    مرا آتش بگذار و بگذر
    دلي چون لاله بي داغ غمت نيست
    بر اين دل هم نشان بگذار و بگذر
    مرابا يك جهان اندوه جانسوز
    تو اي نامهربان بگذار و بگذر
    دوچشمي را كه مفتون رخت بود
    كنون گوهرفشان بگذار و بگذر
    درافتادم به گرداب غم عشق
    مرا در اين ميان بگذارو بگذر
    به او گفتم حميد از هجر فرسود
    به من گفتا : جهان بگذار و بگذر

  11. این کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  12. #8
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    چند گويم من از جدايي ها
    هان چه حاصل از آشنايي ها
    گر پس از آن بود جدايي ها
    من با تو چه مهرباني ها
    تو و بامن چه بيوفايي ها
    من و از عشق راز پوشيدن
    تو و با عشوه خودنمايي ها
    در دل سرد سنگ تو نگرفت
    آتش اين سخنسرايي ها
    چشم شوخ تو طرفه تفسري ست
    آِكارا به بي حيايي ها
    مهر روي تو جلوه كرد و دميد
    در شب تيره روشنايي ها
    گفته بودم كه دل به كس ندهم
    تو ربودي به دلربايي ها
    چون در آيينه روي خود نگري
    مي شوي گرم خودستايي ها
    موي ما هر دو شد سپيد وهنوز
    تويي و عاشق آزمايي ها
    شور عشقت شراب شيرين بود
    اي خوشا شور آشنايي ها
    ...

  13. این کاربر از saye بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #9
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    سفر نخستين
    با خود شبي به سير و سفر رفتم
    با سايه ام به گشت وگذر رفتم
    با سايه گفتگوي من آن شب ادامه داشت
    شب
    با پياله هاي پياپي
    پايان نمي گرفت
    هر جام
    جام خاطره اي بود
    در دل هزار پرسش و بر لب سكوت تلخ
    رفتيم رود را به تماشا كه او تشست
    با اولين تساره شب آغاز گشته بود
    با اولين پياله شب ما
    شب ما را به سوي صبح
    سوي سپيده سحري مي برد
    شب شهر خفته را
    خاموش زير چتر سياهش گرفته بود
    زاينده رود
    در دل مرداب مي نشست كه او برخاست
    و دستهاي نحيفش را
    بر نرده هاي آهني ساحل آويخت
    و سايه سياهش
    بر روي آبهاي روان ريخت
    بانگي ؟
    نه ناله اي
    از سينه بركشيد
    و آن سكوت كامل ساحل را آشفت
    چونان نسيم
    كه برگ درختان را
    پنداشتي كه زمزمه سايه
    در هيچ مي نشست
    گفتي كه واژه ها
    در حجم بي نهايت
    نابود مي شدند
    و باز هم سكوت
    گفتم
    سكوت چيست ؟،
    آري سكوت تو هرگز دليل پايان نيست
    خنديد
    خنده ؟
    نه
    كه زهر خند خفته به لب بود
    اين بار
    گويي طنين صوت مي آمد
    از ژرفناي چاه شگرفي مغموم
    با واژههاي درهم نامفهوم
    گفتي نه گفتگوست
    كه نجوايي
    مي گفت
    گفتي سكوت ؟
    هرگز
    گاهي سكوت واژه گويايي ست
    يك اسب شيهه مي كشد و سرنوشت ما
    تغيير مي كند
    حاصل چه بوود آنهمه فرياد را كه من ؟
    گر شيهه بود شيوم من شايد
    اما شيون به هيچ كار نيامد
    و سوگواري
    درماتم گلي كه به گرداب برگذشت
    بيهوده
    آن شب كه دست من
    از دشت چيد آن شقايق وحشي را
    آنگاه
    برگ درخت توت دم دستش را چيد
    با مت دشتي پر از شقايق
    دشتي پر از شقايق وحشي بود
    آنگاه برگ درخت توت رها بر آب مي رفت
    ما نيز بر ساحلي كه خلوت و خاموشي
    و پاسي از شبانه گذشته رفتيم
    نه رفتني مصمم
    كه گامهاي تفرج بود
    بي آنكه قصد گردش و تفريحي
    با مرد كشت سوخته اي گرم گشت مي رفتم
    و انحناي گرده او
    پنداشتي كه بار مصيبت را
    بر خويش مي كشيد
    پرسيدمش كه
    رود آن خشمناك رود
    گفتي چه شد ؟
    به دامن مردابها نشست ؟
    ناگاه ايستاد
    چشمش به چشم خسته من افتاد
    بر ديدگان خسته خواب آلود
    مي گفت
    گفتي چه رود ؟ رود ؟ آن خشمناك رود ؟
    لختي سكوت كرد
    سپس افزود
    هيهات
    الحق كه ما چه پست و پليديم
    و من علي الخصوص
    من رود پاك را
    در لحظه هاي خشم
    در ذهن خود به دامن مرداب برده ام
    بيچاره من كه خرمن عمرم را
    با دست خويشتن
    در شعله هاي آتش خشمم نشانده ام
    بر كام ما نگشت و نكرديم
    كاري كه چرخ نگردد
    اين گرد گرد چرخ كهن گشت و كشت و گشت
    ما روزهاي معركه در خواب بوده ايم
    آنگاه مي گريست
    كه من گفتم
    اين جاي گريه نيست
    آرام گريه كن
    كه هق هق گريستن تو سكوت را
    دديم صداي هق هق او اوج مي گرفت
    گفتم
    بگذر ز گريه مرد
    آنجا نگاه كن
    آن پرخروش رود خروشنده
    اينك اين خاموش
    در پاسخم سرود
    آري شگفت رود
    اما شگفت نيست ؟
    آن پرخروش رود خروشنده اي
    كه در من بود ؟
    اينك اين در بطالت در ياس در كدورت خود تنها
    تابنده آفتاب
    از ما دريغ داشت طلوعش را
    آيا
    اين خيل خواب در خور خرگوشان
    از چشم خلق خيمه نخواهد كند ؟
    آنگاه مي فروش
    ما را به يك پياله محبت كرد
    در امتداد رود ما گفتگوكنان رفتيم
    گفتم
    هنوز هم ؟
    شايد كه آب رفته به جوي آيد
    خنديد يعني
    گيرم كه آب رفته به جوي آيد
    با آبروي رفته چه بايد كرد ؟
    مي گفت
    در سرزمين هرز
    سرشاخه هاي سبز
    نمي رويد
    ديدم
    ايمان به نااميدي بسيار خويش داشت كه ترسيدم
    از دور عابري
    با سوزناك زمزمهاي گرم ناله بود
    هر كاو نكاشت مهر و ز خوبي گلي نچيد
    در رهگذر باد نگهبان لاله بود
    گفتم
    شب ديرگاه شد
    دستان سايه جانب من آمد
    يعني برو كه رخصت رفتن داد
    رفتم
    درانتهاي جاده نگاهم بر او فتاد
    او بود از روي نرده خم شده
    روي رود
    ديدم سيماب صبحگاهي
    از سر بلندترين كوهها فرو ميريخت
    گفتم
    برخيز و خواب را
    برخيز و باز روشني آفتاب را
    ...

  15. #10
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    سلام
    1- لطفا اشعاري از هر شاعري رو كه انتخاب مي كنيد ابتدا يه بيوگرافي از ايشون قرار بديد تا كاملا معرفي بشه شخص.
    2- براي تاپيك خودتون عنواني مناسب انتخاب كنيد.

    موفق باشيد

صفحه 1 از 7 12345 ... آخرآخر

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •