تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 992 از 2734 اولاول ... 49289294298298898999099199299399499599610021042109214921992 ... آخرآخر
نمايش نتايج 9,911 به 9,920 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #9911
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    توان از تو رفتن نیست
    باز هم می گویم
    سزاوار تر از تو گریه من است
    که غرقاب خونم می کند
    و راحت و زلال به زاویه درد می رسد
    نه
    گریه فقط سزاوار من است


    نه بابا یک کم خوش شانس تر

  2. #9912
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    تو را سماع نباشد که سوز عشق نبود
    گمان مبر که برآید ز خام هرگز دود

    چو هر چه می​رسد از دست اوست فرقی نیست
    میان شربت نوشین و تیغ زهرآلود


    میزاریش که؟

  3. #9913
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    In My Dreams
    پست ها
    1,036

    پيش فرض

    دست سفید صبح می شست
    لک های شب را
    از چهره ی هر چیز
    آواز آب و باد
    تا دورها می رفت
    صیاد برخاست
    ساحل خطوط پیکرش را شکل می داد

  4. #9914
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    در اين غروب سرد ز احوالش
    او شعله رميده خورشيد است
    بيهوده مي دويد به دنبالش
    او غنچه شكفته مهتابست
    بايد كه موج نور بيفشاند
    بر سبزه زار شب زده چشمي
    كاو را بخوابگاه گنه خواند
    بايد كه عطر بوسه خاموشش
    با ناله هاي شوق بيآميزد
    در گيسوان آن زن افسونگر
    ديوانه وار عشق و هوس ريزد

  5. #9915
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دم غروب، ميان حضور خسته اشيا
    نگاه منتظري حجم وقت را مي¬ديد.
    و روي ميز، هياهوي چند ميوه نوبر
    به سمت مبهم ادراك مرگ جاري بود.
    و بوي باغچه را، باد، روي فرش فراغت
    نثار حاشيه صاف زندگي مي¬كرد.
    و مثل بادبزن، ذهن، سطح روشن گل را
    گرفته بود به دست
    و باد مي¬زد خود را.



    به نظرتون بذارم یک کم زیاده
    الان لینکشو براتون می فرستم

  6. #9916
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    از دل من خون چکید بر جگرم نم نماند
    تا ز غمت دیده‌ام در گهر افشانی است

    آه! که در طالعم باز پراکندگی است
    بخت بد آخر بگو کین چه پریشانی است

    رفت که بودی مرا کار به سامان، دریغ!
    نوبت کارم کنون بی سر و سامانی است

    صبح وصالم بماند در پس کوه فراق
    روز امیدم چو شب تیره و ظلمانی است


    تشکر

  7. #9917
    داره خودمونی میشه linchan's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    تابوت
    پست ها
    20

    پيش فرض

    تنم را به اتش زده می روم
    مثل گلوله مثل مسلسل
    مثل کوه منفجر میشوم
    و میروم
    Last edited by linchan; 19-06-2007 at 02:50.

  8. #9918
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    منم دایم تو را خواهان، تو و خواهان خود دایم
    مرا آن بخت کی باشد که تو خواهان من باشی؟

    همه زان خودی، جانا، از آن با کس نپردازی
    چه باشد، ای ز جان خوشتر ، که یک دم آن من باشی؟

    اگر تو آن من باشی، ازین و آن نیندیشم
    ز کفر آخر چرا ترسم، چو تو ایمان من باشی؟

  9. #9919
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض


    یک تبر که زیر سایه ی بلوط تر لمیده بود
    هی برای آن درخت پیر شاخ و شانه می کشید
    دود می وزید سمت هر کجا که باد پشت بام
    دود سرد آتشی که در دلش زبانه می کشید



    خواهش می کنم

  10. #9920
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    در دشت چشم هاي تو - اين دشت هاي سبز -
    هر باغ شعر من
    پيغام بخش جلوه ي روزان بهتريست .
    هر غنچه ،
    هر شكوفه ،
    هر ساقه ي جوان ،
    دنياي ديگريست .

    اي سرزمين پاك
    من با پرندگان خوش آواي باغ شعر
    در دشت چشم هاي تو ، سرشار هستي ام .
    من با اميد روشن اين باغ پر سرود
    در خويش زنده ام .
    دشت جوان چشم تو ، سبز و شكفته باد ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •