توفان ها
در رقص عظیم تو
به شکوهمندی
نی لبکی می نوازند،
و ترانه رگ هایت
آفتاب همیشه را طالع می کند
توفان ها
در رقص عظیم تو
به شکوهمندی
نی لبکی می نوازند،
و ترانه رگ هایت
آفتاب همیشه را طالع می کند
دنیا را چه دیدی
شاید اگر این بار در خوابم آید
باز با همین چشمان مغرور
غرق چشمان صمیمیش شدم
شاید در وسوسه هایش غرق شدم ...
شاید ... دیگر بیدار نشدم !
دنیا را چه دیدی !؟ ...
يا چشم نمي بيند يا راه نمي داند
هر کو به وجود خود دارد ز تو پروايي
یکی را دوست میدارم ،
همان کسی که هر شب برایم قصه لیلی و مجنون در گوشم
زمزمه میکرد و مرا به خواب عاشقی می برد …
دگر شو شد که مو جانم بسوزد / گریبان تا بدامانم بسوزد
برای کفر زلفت ای پریرخ / همی ترسم که ایمانم بسوزد
به همه عالم دنیا می گی بیاین مشاعره الا من
واقعا که فنفنک خانوم
داد زدم که زلزله آمده
مواظب باش ای عزیزم![]()
مناسبتی بود
دردا و حسرتا که عنانم ز دست رفت
دستم نمیرسد که بگیرد عنان دوست
بی حسرت از جهان نرود هیچ کس بدر
الا شهید عشق به تیر از کمان دوست
تمام زندگی تکرار يک کوچ است يک پرواز
تمام زندگی تکرار يک گل يک گل پرپر
تو وچون گل شکفتن ها تو وتا اوج رفتن ها
من وخارجنون دردل من وتيرخطر درپر
اا مژگان جون شما که می یومدی تازگی ها نیستی
بقیه هم خودشون می یان من چی کارم اخه![]()
رفتیم اگر ملول شدی از نشست ما
فرمای خدمتی که برآید ز دست ما
برخاستیم و نقش تو در نفس ما چنانک
هر جا که هست بی تو نباشد نشست ما
با چون خودی درافکن اگر پنجه میکنی
ما خود شکستهایم چه باشد شکست ما
رو سر بنه به بالين تنها مرا رها كن
ترك منِ خراب شبگرد مبتلا كن
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)