تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 98 از 130 اولاول ... 4888949596979899100101102108 ... آخرآخر
نمايش نتايج 971 به 980 از 1298

نام تاپيک: سریال ساختمان پزشکان

  1. #971
    حـــــرفـه ای M3HRD@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    محل سكونت
    دالان ســـبز WEb►ByNvAyAn.BlOgFa.CoM
    پست ها
    3,446

    پيش فرض

    داستان و اعمال اشخاص این قسمت مثال کوچکی از جامعه ایران بود که اگر بخوایم یکمم باهاشون شوخی کنیم میشه:

    دکتر سهرابی=راس حکومت
    کسری=لباس شخصی
    فیروز=یگان ویژه
    پزشگان ساختمان= مثل مردم جامعه که یکی نیستند و فقط بلدند حرف بزنند و در عمل هیچ اعتراضی ندارند و پشت هم رو خالی می کنند...

    و دکتر سهرابی هم مثل راس حکومت وقتی میبینه اعتراضی وجود نداره فشارها و هزینه ها رو بیشتر میکنه و جواب میگیره
    هی....

    خدا عاقبت و آخرتمون رو با این پست بخیر کنه.دی


  2. #972
    کاربر فعال انجمن عکاسی Aless's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    محل سكونت
    Isfahan
    پست ها
    1,078

    پيش فرض

    چرا تیکه آخر روی فیروز تصویر زوم بود همش !؟
    صخنه اخر که فیروز افتاد زمین چماغ دستش بود
    احتمالا به خاطر اتفاقات اخیر و اشاعه فرهنگ چاقو و قداره کشی و...

  3. این کاربر از Aless بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  4. #973
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض رامبد در پشت صحنه سریال ساختمان پزشکان








    به نظرم اینکه چرا ناصر نیست احتمال داره مال قسمتای قبلی باشه که هنوز باشگاه نزده! از نوع لباس پوشیدن هم میشه متوجه شد
    +
    چرا زوم شد توی قیافه فیروز چون دکتر ملکی بهش گفت آخه این چه ابروهایی که تو داری! زوم شد بیننده بهتر ببینه

  5. 4 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  6. #974
    آخر فروم باز
    تاريخ عضويت
    Sep 2008
    پست ها
    2,718

    پيش فرض

    مگه فیروز معلوم نشده بود که پسر دکتر سهرابیه؟

    پس چرا دکتر ملکی که دیشب ازش پرسید پدرت هم مثل خودت کم بود یا نه اونم جواب داد تا ابروهاشم مو داشت.
    جوری سوال جواب می کردن که انگار نمی دونن پدرش دکتر سهرابیه.
    یعنی قسمت دیشب قبل از اون داستان فیلمبرداری شده؟

  7. 2 کاربر از Golbarg01 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  8. #975
    کاربر فعال انجمن ادبیات Lady parisa's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2006
    پست ها
    2,598

    پيش فرض بیوگرافی بهنام تشکر

    بهنام تشکر متولد بهمن ماه ۱۳۵۵ در بندر انزلی است ،لیسانس اقتصاد بازرگانی از دانشگاه فیروزکوه است ، متاهل است ، حرفه اصلی اش در تئاتر است ، از سال ۷۵ کار در تئاتر را آغاز کرده و چند سال در مازندران فعالیت کرده و پس از آن به تئاتر شهر تهران آمده و فعالیت خود را در آنجا ادامه داده است وی همچنین کار دوبله را به مدت ۲ سال در سال ۸۳ انجام داده و از سال ۸۷ نیز گویندگی در رادیو را آغاز کرده است.
    آثار و فعالیتها
    تئاتر
    – بازی در نمایش “میرزافرفره” نوشته داوود فتحعلی بیگی به کارگردانی محمد جونیان – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۷۷
    – بازی در نمایش “معرکه عشق” نوشته و کارگردانی محمد اکبری – ساری، فیروزکوه، بوشهر؛ ۱۳۷۸
    – بازی در نمایش”بانوی قهرمان” نوشته علی ولی زاده به کارگردانی علی دنیوی – ساری، تالارسلمان هراتی، تهران، تالار چهارسو؛ ۱۳۷۷
    – بازی در نمایش “سهمی پیش از مردار” نوشته و کارگردانی علی دنیوی ساروی – ساری، تالارسلمان هراتی؛ ۱۳۷۷
    – بازی در نمایش “ماه زدگان” نوشته علی دنیوی ساروی به کارگردانی افشین رشیدی – ساری، تالار سلمان هراتی، سمنان، تالار آفتاب؛ ۱۳۷۹
    – بازی و کارگردانی در نمایش “خرس” نوشته آنتوان چخوف – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۸۱
    – کارگردانی نمایش “خواستگاری” نوشته آنتوان چخوف – ساری، تالار سلمان هراتی؛ ۱۳۸۱
    – بازی در نمایش “فالگوش” به کارگردانی منیژه محامدی – تهران، تالار سنگلج؛ ۱۳۸۲
    – بازی در نمایش “چند کاپریس برای ویلون” به کارگردانی محمودرضا رحیمی – تهران، تئاتر شهر، تالار خورشید؛ ۱۳۸۲
    – بازی در نمایش “اسکوریال شاه” به کارگردانی “رامین سیار دشتی” (اجرای پایان نامه) – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۳
    – بازی در نمایش “روزهای زرد” به کارگردانی ایوب آقاخانی – تهران، تئاتر شهر، تالار سایه؛ ۱۳۸۳
    – بازی در نمایش “مردی که گلی به دهان داشت” به کارگردانی مریم بلالی مقدم (اجرای پایان نامه) – تهران، دانشگاه سوره؛ ۱۳۸۳
    – بازی در نمایش “رویای بسته شده به اسبی که از پا نمی افتد” به کارگردانی آروند دشت آرای – تهران، تئاتر شهر، کارگاه نمایش؛ ۱۳۸۴
    – بازی در نمایش “ژولیوس سزار به روایت کابوس” به کارگردانی کیومرث مرادی؛ تهران، تئاتر شهر، تالار چهار سو؛ ۱۳۸۴، هند، دهلی نو و کلکته ۱۳۸۵
    – بازی در نمایش “سه خواهر” به کارگردانی “محمودرضا رحیمی” – تهران، تئاترشهر، تالار نو؛ ۱۳۸۴
    – بازی در نمایش “مکبث” به کارگردانی آرش دادگر – تهران، تئاتر شهر، تالار نو؛ ۱۳۸۴
    – بازی در نمایش “لبخند با شکوه آقای گیل” نوشته اکبر رادی به کارگردانی هادی مرزبان – تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۶
    – بازی در نمایشنامه خوانی “هذا حبیب الله” نوشته عباس نعلبندیان به کارگردانی محمد میرعلی اکبری؛ تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۱
    – بازی در نمایشنامه خوانی “اثر پرتوهای گاما بر روی گل های همیشه بهار” نوشته پل زیندل به کارگردانی سمیه تاجیک؛ تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۲
    – بازی در نمایشنامه خوانی “مونسرا” نوشته امانوئل روبلس به کارگردانی زاهدپور – تهران، خانه هنرمندان؛ ۱۳۸۳
    – بازی در نمایشنامه خوانی “سانتاکروز” به کارگردانی هما روستا – تهران، تئاترشهر، کافه تریا؛ ۱۳۸۳
    – بازی در نمایشنامه خوانی “خرس” به کارگردانی جواد روشن – تئاتر شهر،کافه تریا، ۱۳۸۳
    – بازی در نمایشنامه خوانی “دعوت” به کارگردانی زهرا صبری – تهران، ادره تئاتر؛ ۱۳۸۳
    – بازی در نمایشنامه خوانی “کابوس” به کارگردانی طوفان مهردادیان – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
    – بازی در نمایشنامه خوانی “مگس ها” نوشته ژان پل سارتر به کارگردانی محمد پویا – تهران، خانه هنرمندان؛ ۱۳۸۴
    – کارگردانی و بازی در نمایشنامه خوانی “دختر یانکی” نوشته نیل سایمون – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
    – بازی در نمایشنامه خوانی “عاقبت عشاق سینه چاک” نوشته نیل سایمون به کارگردانی فرید قبادی – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
    – بازی در نمایشنامه خوانی “خیره مانده به سقف” نوشته رولد دال به کارگردانی اشکان صادقی – تهران، اداره تئاتر؛ ۱۳۸۴
    – بازی در نمایشنامه خوانی “خون” نوشته لارس نورن به کارگردانی افسانه ماهیان – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۴
    – بازی در نمایشنامه خوانی “ماه زدگان” نوشته علی دنیوی ساروی به کارگردانی بهرام تشکر – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۵
    – بازی در نمایشنامه خوانی “۳۱/۶/۷۷″ نوشته علیرضا نادری به کارگردانی محمودرضا رحیمی – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۵
    – بازی در نمایش “رستگاری در شب دور” نوشته طلا معتضدی به کارگردانی نسیم ادبی – (جشنواره رضوی) تهران، تالار سایه؛ ۱۳۸۵
    – بازی در نمایش “دنیای دیوانه دیوانه دیوانه” نوشته و کارگردانی بهزاد فراهانی – تهران، تئاترشهر، تالار اصلی؛ ۱۳۸۵
    – بازی در نمایش “ژولیوس سزار به روایت کابوس” نوشته شکسپیر، اقتباس نغمه ثمینی به کارگردانی کیومرث رادی – هندوستان، دهلی نو-کلکته؛ ۱۳۸۵
    – بازی در نمایش “طناب می زنی عزیزم” (جشنواره بانوان)؛ نوشته فارس باقری به کارگردانی بهرام تشکر – تهران، تالار مولوی؛ ۱۳۸۶
    – بازی در تله تئاتر “مهمانی درندگان” به کارگردانی رشید بهنام – شبکه۴؛ ۱۳۸۶
    فیلم و مجموعه تلویزیونی
    – بازی در مجموعه تلویزیونی “مروارید سرخ” به کارگردانی مسعود رسام – شبکه پنجم؛ ۱۳۸۴
    – بازی در مجموعه تلویزیونی “عصای پیری” به کارگردانی شاپور قریب – شبکه سوم؛ ۱۳۸۴
    – بازی در سریال “مختارنامه” به کارگردانی داود میرباقری – ۱۳۸۴
    – بازی در سریال “مثل همیشه” به کارگردانی وحید حسینی – شبکه یک، ۱۳۸۴
    – بازی در فیلم کوتاه “اتو استاپ” به کاگردانی ناصر صفاریان – ۱۳۸۲
    – بازی در سریال “تا صبح” به کارگردانی مجید جوانمرد – ۱۳۸۵
    – بازی در مجموعه تلویزیونی ساختمان پزشکان به کارگردانی سروش صحت-۱۳۹۰
    گویندگی و دوبله
    – ۲ سال گویندگی (دوبله) قرن بیست و یک ۱۳۸۵-۱۳۸۳ به مدیریت نصرالله مدقالچی
    – گویندگی در بیش از ۷۰ فیلم سینمایی ۱۵/۳/۱۳۸۴ تا تابستان ۱۳۸۶ قرن بیست ویک مشغول گویندگی زیر نظر نصرالله مدقالچی
    – گویندگی رادیو از سال ۱۳۸۷
    – گویندگی در شبکه رادیویی تهران، استدیو صداری شهر
    – گویندگی در شبکه جهانی صدای آشنا (برنامه های قند پارسی، رنگ خدا، ویژه برنامه دهه اول محرم)
    – گویندگی در شبکه جوان (برنامه ویژه جشنواره تئاتر فجر، مثلث، بین خودمون باشه)
    جوایز و افتخارات
    داوری جشنواره تئاتر فجر، استان مازندزان؛ ۱۳۸۸
    تقدیر در هفته تئاتر، استان مازندران؛ ۱۳۸۸
    دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره تئاتر ماه، نمایش “ماه زدگان”؛ ۱۳۸۸
    دریافت جایزه بازیگر اول، جشنواره نمایش نامه خوانی، نمایش “مسافرینی از شیکاگو”؛ ۱۳۸۷
    دریافت جایزه بهترین بازیگر، جشنواره استانی مازندران، نمایش “ماه زدگان”؛ ۱۳۸۷
    کاندید بازیگری جشنواره بانوان، نمایش “طناب می زنی عزیزم”؛ ۱۳۸۶
    دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره نمایش نامه خوانی مولوی، نمایش “دختر یانکی”؛ ۱۳۸۴
    دریافت جایزه کارگردانی دوم، جشنواره نمایش نامه خوانی، نمایش “دختر یانکی”؛ ۱۳۸۴
    کاندید بازیگری جشنواره فجر، نمایش “مکبث”؛ ۱۳۸۴
    دریافت جایزه بهترین بازیگر و کارگردان، جشنواره نمایشنامه خوانی مولوی دوره دوم؛ ۱۳۸۴
    کاندید بازیگری جشن بازیگر، نمایش “چند کاپریس برای ویالون”؛ ۱۳۸۳
    دریافت جایزه بازیگر دوم، جشنواره استانی مازندران، نمایش “ماه زدگان”؛ ۱۳۷۹


    مصاحبه
    -
    خیلی از مخاطبان سریال «ساختمان پزشکان» و حتی عوامل سینما و تلویزیون، فکر میکنند بهنام تشکر بازیگر شخصیت نیما افشار در این مجموعه یک شبه ره صد ساله را پیموده و به نقش یک سریالی هرشبی دست پیدا کرده است. در حالی که اینگونه نیست. او پس از مدتها کار تئاتر، تجربه نمایشهای صحنهای مختلف، چند فیلم سینمایی («زیرآب» و …) تلهفیلم «حبیب»، سریال «مختارنامه» و تله تئاتر («خدای کشتار»، «دیوانگان متفکر» و …. ) حالا در «ساختمان پزشکان» مزد سالها تلاش خود را گرفته است.اگر موافق باشی با فعالیتهای گذشتهات بیشتر آشنا شویم.
    من متولد بندرانزلی هستم و از سال ۱۳۷۵ کار تئاتر میکنم. دو تا سه سال در مازندران کار کردم، از سال ۱۳۷۸ به تهران آمدم و مستقیم رفتم به تئاتر شهر و آنجا تئاتر حرفهای را به شکل جدی دنبال کردم.

    با کدام گروهها در طول این سالها تجربه نمایش داشتی؟

    اولین کارم با خانم منیژه محامدی و نمایش «فالگوش» بود. با آقای محمود رحیمخانی، آقای ایوب آقاخانی («روزهای زرد») و با آرش دادگر «مکبث» را کار کردم. «جولیوس سزار» را با کیومرث مرادی کار کردیم، «لبخند با شکوه آقای گیل» تا اینکه رسیدیم به «خدای کشتار» و «مهر هفتم»…

    در این مدت به هیچ وجه تجربه کار تصویری نداشتی؟
    چرا، با آقای بهزاد فراهانی سریال «حماسه آرد» را کار کردیم که قرار بود در ۱۰ قسمت ایام دهه فجر روی آنتن برود، اما نیمه تمام ماند و به نتیجه نرسید. بعد از آن در سریال مختارنامه نقش کوتاهی را ایفا کردم؛ نقش یک مترسک گردان. در سریال «گمشده» راما قویدل یک اپیزود بازی کردم. در تلهفیلم «حبیب» با حمید فرخنژاد همبازی بودم.

    بعد از آن چند تلهتئاتر کار کردم، از جمله همان نمایش خدای کشتار که تلویزیونی هم شد و تلهتئاتر «دیوانگان متفکر» که عیدنوروز امسال پخش شد. با خانم سپیده فارسی یک فیلم سینمایی کار کردم که متأسفانه اجازه اکران ندارد و یک فیلم سینمایی تاریخی هم با یک کارگردان درجه یک سینمای مملکتمان کار کردم، اما چون خاطره خوشی از آن کار و عوامل تولیدش (بجز کارگردان محترم این فیلم که من بسیار از او یاد گرفتم) ندارم دوست ندارم به آن اشاره کنم. حتی گفتهام نامم را هم از تیتراژ آن کار حذف کنند.

    قبل از پرداختن به سریال «ساختمان پزشکان» گویا خیلی زود به صحنه تئاتر برگشتی و این روزها مشغول تمرین تئاتر هستی؟
    بله، حدود یکسال و نیم الی دو سال از آخرین اجرای من میگذرد و این روزها درگیر نمایش برادرم، بهرام تشکر هستم به نام «ماه زدگان» نوشته علی دنیوی ساروی. این کار دو سال پیش در جشنواره ماه به عنوان نمایش اول انتخاب شد، جایزه کارگردانی اول را گرفت، من جایزه بازیگری را گرفتم و در رشته طراحی صحنه هم برنده جایزه شد. به همین دلیل ما از اجرای عموم این کار عقبنشینی کردیم تا اجرای این کار به تئاتر شهر برسد. پس از یک سال و نیم که گروههای حرفهایتر اجرا کردند، بالاخره نوبت به ما رسید تا بهرام هم اگر چه استاد دانشگاه است، اما اولین اثرش را در تالار سایه از هفته آینده روی صحنه ببرد.

    فکر میکنم به خاطر بازی در نمایش «خدای کشتار» برای بازی در سریال «ساختمان پزشکان» انتخاب شدی؟
    بله، پیمان قاسمخانی و سروش صحت یکی دو بار سر تمرین و اجرای آن نمایش آمدند. من سر همان فیلم سینمایی بودم که هفت یا هشت ماه در شهرستان طول کشید. سروش تماس گرفت و گفت جایی قول نده! پس از یک قرار گفتوگو، بلافاصله به یک تعامل بسیار خوب رسیدیم و قرار این همکاری را گذاشتیم.

    فکر میکنم برای ورود به تلویزیون پس از سالها کار تئاتر، آن هم یک طنز هرشبی، خیلی با خودت کلنجار رفتی؟ اگر چه اتفاق خوبی برای کارنامه حرفهای تو با این سریال امروز رقم خورده است.

    دقیقاً همین طور است که میگویی! خیلی فکر کردم، اما از آنجا که همه ما با نوشتههای پیمان قاسمخانی آشنا هستیم و سروش صحت و کارش را میشناسیم، ضمن اینکه باید بگویم من ۱۱۵ روز با سروش سر یک فیلم سینمایی بودم و نجابت و رفتار حرفهای این آدم را از نزدیک دیدم. او به هیچ وجه اهل کارگردان بازی نیست. این مسائل خیلی تأثیر داشت که من این پروژه را بپذیرم و درخدمت این گروه باشم.

    اینکه در اولین حضور تلویزیونی جدیات با یک گروه طنز (که پیش از این سابقه همکاری داشتهاند) همکار شدی استرس نداشتی؟

    چرا خیلی زیاد استرس داشتم. جالب است که پس از همین کار که با استرس قبول کردم، خیلیها سئوال میکنند آیا تصمیم داری بازی در آثار طنز را ادامه بدهی! گویا همه دوست دارند تو را پس از یک کار تنها در یک قالب ببینند!

    شاید علت این است که بازیهای متفاوت تو را روی صحنه نمایش ندیدند؟
    شاید! تو میدانی که بیشتر نمایشهایی که بازی کردم، جدی بودند! من در نمایش جولیوس سزار، خود جولیوس سزار را بازی کردم یا در نمایشی نقش یک کشیش را بازی میکردم و اصلاً شوخی نداشتم!! شاید یکی – دو کار طنز داشتم که یکی از آنها دیده شد و کار من به اینجا کشید. از این به بعد نمیدانم چه اتفاقی میافتد، چون اصلاً قیافه من قیافه طنزی نیست! خودم هم آدم طنازی نیستم!

    اتفاقاً فیزیک صورت و اندام تو بسیار به کار آثار کمدی موقعیت میآید. البته اگر درست مورد استفاده قرار گیرد.
    بله، در سریال «ساختمان پزشکان» هم قرار نبود چیزی جز این باشد، البته قرار بود طنز باشد، اما نه در تمام لحظات؛ اگر چه تعاریف طنز بخصوص طنز موقعیت در طول این سالها سلیقهای بود و هرکس نظری داشته، ولی ما برعکس برخی کارهای طنز که به هر قیمتی تماشاگرانشان را قلقلک میدهند و میخندانند اصلاً تصمیم نداشتیم این اتفاق بیفتد. من در خیلی از صحنهها کاری نکردم که تماشاگر بخندد، در واقع در بیشتر لحظات این کار درگیر موقعیت بودم و به هیچ وجه درگیر خودم نبودم.
    Last edited by Lady parisa; 24-07-2011 at 12:01.

  9. 6 کاربر از Lady parisa بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  10. #976
    کـاربـر بـاسـابـقـه befermatooo's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    4,188

    پيش فرض

    مگه فیروز معلوم نشده بود که پسر دکتر سهرابیه؟

    پس چرا دکتر ملکی که دیشب ازش پرسید پدرت هم مثل خودت کم بود یا نه اونم جواب داد تا ابروهاشم مو داشت.
    جوری سوال جواب می کردن که انگار نمی دونن پدرش دکتر سهرابیه.
    یعنی قسمت دیشب قبل از اون داستان فیلمبرداری شده؟
    احتمالا یکی از گاف های سریال همین بوده /

    فکر نکنم این قسمت از قبل فیلمبرداری شده بود .

  11. 4 کاربر از befermatooo بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  12. #977
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم nar nia's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2010
    پست ها
    1,444

    پيش فرض

    نازنین "ساختمان پزشکان" پیش نامحرم ، همان لباسی را می پوشد که در خلوت با شوهرش می پوشد/نامحرم ها به او کادو هم می دهند


    سایت مشرق نوشت:

    تصور غالب ما این است که برای مذهبی نمودن و امتزاج اسلام و اصول دین با رسانه تنها باید میزگردی تشکیل دهیم و از چند کارشناس مذهبی دعوت نموده و به مردم توصیه‎هایی ارائه نماییم. هر چند که گاهی در همین مسیر نیز اشتباهات و بدسلیقگی‎هایی به چشم می‎آید که پرداختن به آنها و آسیب‎شناسی این مسئله مجال دیگری می‎طلبد.

    حال زمانی که پای مجموعه‎های طنز به میان می‏آید ظاهراً بیش از سایر مواقع نوعی اباحه‎گری یا تساهل و تسامح گریبان برنامه‎سازان و مدیران را می‎گیرد و شاید با این منطق ماکیاولی که هدف وسیله را توجیه می‎کند، برای سرگرم کردن و خنداندن مردم متوسل به وسیله‎هایی می‎شوند که با سبک زندگی اسلامی و دستورات صریح خداوند متعال در قرآن کریم در تضاد است و بعضاً همان توصیه‎هایی که کارشناسان مذهبی در سایر برنامه‎های صدا و سیما به مردم داشته‎اند هم نادیده گرفته می‎شود!

    در این زمینه و در این یادداشت تنها به دو نمونه که مشتی است نشانه خروار اشاره می‎کنم.
    در یکی از قسمت‎های پخش شده اخیر مجموعه ساختمان پزشکان که به جشن تولد نازنین ـ همسر دکتر افشار ـ اختصاص داشت دو نکته به چشم آمد که کاملاً در تضاد با سبک زندگی اسلامی بود.
    از عشوه‎های منشی مطب ساختمان پزشکان ـ خانم شیرزاد ـ و حرکات وی که در مواردی به نازکی یک تار مو با رقص فاصله دارد و به خصوص ناز و غمزه‎هایی که در تضاد با دستور خداوند متعال بوده و در نقطه مقابل آیه 32 سوره مبارکه احزاب است که بگذریم، ابتدا مناسب است ترسیمی از جلسه جشن تولد نازنین در قسمت مورد نظرمان که از این مجموعه پخش شده داشته باشیم:

    دکتر افشار و همسرش کنار هم نشسته‎اند. برادر دکتر افشار و دکتر ملکی ـ همکار دکتر افشار ـ و تنی چند از پزشکان شاغل در ساختمان پزشکان دعوت شده‎اند و در منزل دکتر افشار حضور دارند. خانم شیرزاد و پدر و مادر دکتر افشار هم از دیگر حاضران هستند.



    حالا وقت این است که نکته اول نمایان شود. با نگاهی به این ترکیب می‎توان به راحتی متوجه شد که تعدادی از حاضرین در این جلسه با نازنین نامحرم هستند. طبق معمول برخلاف سبک زندگی اسلامی، لباس شخصیت زن ـ نازنین ـ که میزبان این جلسه است در زمانی که با همسرش در منزل تنها است با زمانی که در این جلسه و همراه با چند نامحرم حضور یافته تفاوتی ندارد!

    این دقیقاً همان نکته‎ای است که با توسل به منطق ماکیاولی هدف وسیله را توجیه می‎کند مسئولان و برنامه‎سازان به راحتی از کنار آن می‎گذرند، غافل از آنکه نتیجه نهادینه شدن این نوع رفتار که پوشش یک زن در حریم خصوصی و عمومی تفاوتی ندارد در طولانی مدت همانی می‎شود که امروز جامعه ما تنها در یک مورد از تبعات آن با معضل بدحجابی دست و پنجه نرم می‎کند و به آن مبتلا است.
    البته این مسئله منحصر به این مجموعه تلویزیونی هم نیست و چنین غفلتی در سایر مجموعه‎ها هم غالباً به چشم می‏آید، امری که در سینما و به نحو تأمل برانگیزی در عرصه تئاتر رنگ و بوی سکولار هم به خود گرفته است.
    در بسیاری از مجموعه‎های تلویزیونی می‎بینیم که لباس زن در منزل با زمانی که به کوچه می‎رود و از در منزل برای بدرقه فرزند یا همسرش بیرون می‎رود تفاوتی نمی‎کند .

    و اما نکته دوم درباره رد و بدل شدن هدایا بین حاضرین در جلسه به نازنین است. اگر بپذیریم که بر اساس اصول مسلم روانشناسی و به نحو اولی بر طبق توصیه ائمه معصومین علیهم السلام به ویژه حضرت علی علیه السلام، هدیه دادن سبب ایجاد محبت است آن وقت چگونه باید این نکته را توجیه نماییم که رسانه دین‎مدارمان جلسه‎ای را به تصویر بکشد که مردان نامحرم برای همسر یک فرد هدایایی می‎آورند و در حالی که مردی با همسرش در این جلسه حاضر شده، هدیه را مرد به همسر دکتر افشار تقدیم می‏کند؟!

    آیا عرف جامعه ما می‎پذیرد که مردی نامحرم برای همسر فردی، یک شال یا روسری هدیه ببرد و بگوید من این شال را برای شما به عنوان هدیه گرفته‏ام و آن زن هم این شال یا روسری را به راحتی استفاده کند؟ چند درصد مردان در جامعه اسلامی چنین رفتاری را در قبال همسرشان می‏پسندند؟

    نکته عجیب‎تر آنکه به بهانه طنز ـ و البته نه طنز بلکه تنها خنداندن! ـ به راحتی مردان نامحرم در این جلسه همسر یک فرد را دیوانه خطاب می‎کنند و مرد ـ دکتر افشار ـ این توهین‏ها را که با خریدن کتاب به عنوان هدیه با عنوان «یادداشت‎های یک دیوانه» تکمیل می‎شود تنها می‎نگرد و انگار نه انگار که به همسرش توهین شده است! آیا عرف جامعه ما چنین است؟!

    ممکن است برخی با مطالعه چند سطر فوق با خود بگویند این مسائل در برابر مشکلات عدیده جامعه ما از حیث اقتصادی، اجتماعی و غیره ارزش پرداختن ندارد یا پرداختن به این گونه مسائل در دنیای امروز که زوایای مدرنیته در اسرع وقت رنگ می‎بازد و پست‎مدرنیسم جای آن را می‎گیرد و بلافاصله خود نیز کهنه می‎شود تا جای خود را به شیوه مدرن دیگری دهد نشانه پس‎رفت و با پیشرفت در تضاد است.

    این فکر همانی است که مبنای اباحه‏گری و تسامح و تساهل می‏شود و خروجی آن ساخت مجموعه‏ای است که در آن مجازیم به نام طنز و به کام خنده هر کاری بکنیم و بعد در همان رسانه ساعتی بعد در شبکه یک، یک کارشناس مذهبی نظیر حجت الاسلام شهاب مرادی یا سرکار خانم دکتر فرهمندپور بیاوریم و دور یک میز بنشانیم و در برنامه‏ای با عنوان «پارک ملت» از تغییر سبک زندگی در ایران به سوی سبک زندگی غربی و سکولار ابراز نگرانی کنیم، غافل از آنکه ساعتی قبل از شبکه دیگری ـ شبکه سه ـ با دست خودمان راه ترویج سبک زندگی غربی و غیردینی را ترویج کرده‎ایم!
    امید که از ابزارهایمان برای ساخت مجموعه فاخر طنز یا حداقل در سطح استاندارد که صدالبته نیل به آن بسیار سخت است به درستی استفاده کنیم.

  13. #978
    آخر فروم باز mr_khodaei2008's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    1,995

    پيش فرض

    اين ديالوگهاي خانوم شيرزاد ديگه بيمزه و بي معني شدن قبلا بهتر بودن

  14. این کاربر از mr_khodaei2008 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #979
    کاربر فعال انجمن هنر هفتم aluminum's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2006
    محل سكونت
    آسمان
    پست ها
    6,679

    پيش فرض

    احتمالا یکی از گاف های سریال همین بوده /

    فکر نکنم این قسمت از قبل فیلمبرداری شده بود .

    شاید هم به خاطر اینه که این سریال و چند تا نویسنده داره و نویسنده این دو قسمت با هم تقاوت داشته.!!!!

  16. #980
    پروفشنال neon_91's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2010
    محل سكونت
    کهکشان راه شیری
    پست ها
    983

    پيش فرض

    نازنین "ساختمان پزشکان" پیش نامحرم ، همان لباسی را می پوشد که در خلوت با شوهرش می پوشد/نامحرم ها به او کادو هم می دهند


    سایت مشرق نوشت:

    تصور غالب ما این است که برای مذهبی نمودن و امتزاج اسلام و اصول دین با رسانه تنها باید میزگردی تشکیل دهیم و از چند کارشناس مذهبی دعوت نموده و به مردم توصیه‎هایی ارائه نماییم. هر چند که گاهی در همین مسیر نیز اشتباهات و بدسلیقگی‎هایی به چشم می‎آید که پرداختن به آنها و آسیب‎شناسی این مسئله مجال دیگری می‎طلبد.

    حال زمانی که پای مجموعه‎های طنز به میان می‏آید ظاهراً بیش از سایر مواقع نوعی اباحه‎گری یا تساهل و تسامح گریبان برنامه‎سازان و مدیران را می‎گیرد و شاید با این منطق ماکیاولی که هدف وسیله را توجیه می‎کند، برای سرگرم کردن و خنداندن مردم متوسل به وسیله‎هایی می‎شوند که با سبک زندگی اسلامی و دستورات صریح خداوند متعال در قرآن کریم در تضاد است و بعضاً همان توصیه‎هایی که کارشناسان مذهبی در سایر برنامه‎های صدا و سیما به مردم داشته‎اند هم نادیده گرفته می‎شود!

    در این زمینه و در این یادداشت تنها به دو نمونه که مشتی است نشانه خروار اشاره می‎کنم.
    در یکی از قسمت‎های پخش شده اخیر مجموعه ساختمان پزشکان که به جشن تولد نازنین ـ همسر دکتر افشار ـ اختصاص داشت دو نکته به چشم آمد که کاملاً در تضاد با سبک زندگی اسلامی بود.
    از عشوه‎های منشی مطب ساختمان پزشکان ـ خانم شیرزاد ـ و حرکات وی که در مواردی به نازکی یک تار مو با رقص فاصله دارد و به خصوص ناز و غمزه‎هایی که در تضاد با دستور خداوند متعال بوده و در نقطه مقابل آیه 32 سوره مبارکه احزاب است که بگذریم، ابتدا مناسب است ترسیمی از جلسه جشن تولد نازنین در قسمت مورد نظرمان که از این مجموعه پخش شده داشته باشیم:

    دکتر افشار و همسرش کنار هم نشسته‎اند. برادر دکتر افشار و دکتر ملکی ـ همکار دکتر افشار ـ و تنی چند از پزشکان شاغل در ساختمان پزشکان دعوت شده‎اند و در منزل دکتر افشار حضور دارند. خانم شیرزاد و پدر و مادر دکتر افشار هم از دیگر حاضران هستند.



    حالا وقت این است که نکته اول نمایان شود. با نگاهی به این ترکیب می‎توان به راحتی متوجه شد که تعدادی از حاضرین در این جلسه با نازنین نامحرم هستند. طبق معمول برخلاف سبک زندگی اسلامی، لباس شخصیت زن ـ نازنین ـ که میزبان این جلسه است در زمانی که با همسرش در منزل تنها است با زمانی که در این جلسه و همراه با چند نامحرم حضور یافته تفاوتی ندارد!

    این دقیقاً همان نکته‎ای است که با توسل به منطق ماکیاولی هدف وسیله را توجیه می‎کند مسئولان و برنامه‎سازان به راحتی از کنار آن می‎گذرند، غافل از آنکه نتیجه نهادینه شدن این نوع رفتار که پوشش یک زن در حریم خصوصی و عمومی تفاوتی ندارد در طولانی مدت همانی می‎شود که امروز جامعه ما تنها در یک مورد از تبعات آن با معضل بدحجابی دست و پنجه نرم می‎کند و به آن مبتلا است.
    البته این مسئله منحصر به این مجموعه تلویزیونی هم نیست و چنین غفلتی در سایر مجموعه‎ها هم غالباً به چشم می‏آید، امری که در سینما و به نحو تأمل برانگیزی در عرصه تئاتر رنگ و بوی سکولار هم به خود گرفته است.
    در بسیاری از مجموعه‎های تلویزیونی می‎بینیم که لباس زن در منزل با زمانی که به کوچه می‎رود و از در منزل برای بدرقه فرزند یا همسرش بیرون می‎رود تفاوتی نمی‎کند .

    و اما نکته دوم درباره رد و بدل شدن هدایا بین حاضرین در جلسه به نازنین است. اگر بپذیریم که بر اساس اصول مسلم روانشناسی و به نحو اولی بر طبق توصیه ائمه معصومین علیهم السلام به ویژه حضرت علی علیه السلام، هدیه دادن سبب ایجاد محبت است آن وقت چگونه باید این نکته را توجیه نماییم که رسانه دین‎مدارمان جلسه‎ای را به تصویر بکشد که مردان نامحرم برای همسر یک فرد هدایایی می‎آورند و در حالی که مردی با همسرش در این جلسه حاضر شده، هدیه را مرد به همسر دکتر افشار تقدیم می‏کند؟!

    آیا عرف جامعه ما می‎پذیرد که مردی نامحرم برای همسر فردی، یک شال یا روسری هدیه ببرد و بگوید من این شال را برای شما به عنوان هدیه گرفته‏ام و آن زن هم این شال یا روسری را به راحتی استفاده کند؟ چند درصد مردان در جامعه اسلامی چنین رفتاری را در قبال همسرشان می‏پسندند؟

    نکته عجیب‎تر آنکه به بهانه طنز ـ و البته نه طنز بلکه تنها خنداندن! ـ به راحتی مردان نامحرم در این جلسه همسر یک فرد را دیوانه خطاب می‎کنند و مرد ـ دکتر افشار ـ این توهین‏ها را که با خریدن کتاب به عنوان هدیه با عنوان «یادداشت‎های یک دیوانه» تکمیل می‎شود تنها می‎نگرد و انگار نه انگار که به همسرش توهین شده است! آیا عرف جامعه ما چنین است؟!

    ممکن است برخی با مطالعه چند سطر فوق با خود بگویند این مسائل در برابر مشکلات عدیده جامعه ما از حیث اقتصادی، اجتماعی و غیره ارزش پرداختن ندارد یا پرداختن به این گونه مسائل در دنیای امروز که زوایای مدرنیته در اسرع وقت رنگ می‎بازد و پست‎مدرنیسم جای آن را می‎گیرد و بلافاصله خود نیز کهنه می‎شود تا جای خود را به شیوه مدرن دیگری دهد نشانه پس‎رفت و با پیشرفت در تضاد است.

    این فکر همانی است که مبنای اباحه‏گری و تسامح و تساهل می‏شود و خروجی آن ساخت مجموعه‏ای است که در آن مجازیم به نام طنز و به کام خنده هر کاری بکنیم و بعد در همان رسانه ساعتی بعد در شبکه یک، یک کارشناس مذهبی نظیر حجت الاسلام شهاب مرادی یا سرکار خانم دکتر فرهمندپور بیاوریم و دور یک میز بنشانیم و در برنامه‏ای با عنوان «پارک ملت» از تغییر سبک زندگی در ایران به سوی سبک زندگی غربی و سکولار ابراز نگرانی کنیم، غافل از آنکه ساعتی قبل از شبکه دیگری ـ شبکه سه ـ با دست خودمان راه ترویج سبک زندگی غربی و غیردینی را ترویج کرده‎ایم!
    امید که از ابزارهایمان برای ساخت مجموعه فاخر طنز یا حداقل در سطح استاندارد که صدالبته نیل به آن بسیار سخت است به درستی استفاده کنیم.

    سلام نارنیا جان تو هم به چیزایی گیر میدی ها خب اون لباسی که پیش نامحرم می پوشه مگه چشه؟ تازه معمولا سکانس های نازنین تو خونه اتفاق می افته حالا چه فقط شوهرش باشه یا مهمونم داشته باشن چرا باید فرق کنه نحوه لباس پوشیدنش انتظار داری پیش شوهرش یه جور دیگه لباس بپوشه
    من نمی دونم چرا همه به نازنین گیر میدن تو سریال چون قیافش خوبه واسه همین
    خب مگه دست خودشه

  17. این کاربر از neon_91 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •