bb عزيز سلام
چون شبی ز هجر ناله سر داده و ساغر بدست بگرفتم ندا بیامد بی بی تو را چه گشته چنین نا خوش احوالی و غمت بر جهانی سنگینی کند و حال پریان و حوریان پریشان
برخیز و به فروم رو که اسپم زنی است مهدی نام که خدمت خلایق کرده غم درو یشان بیرون کند از ایشان
ايول حال ميكنم با اين شم ادبيت
1- تفسیر شعر زیر را چه باشد ؟
سگی را لقمه ای هرگز فراموش
نگردد ور زنی صد نوبتش سنگ
و گر عمری نوازی سفله را
بکمتر تندی آید با تو در جنگ
نميدونم ولي ميدونم سگ باوفاست
2- تفسیر شعر زیر چه باشد ؟
دوش وقت سحر از قصه نجاتم دادن
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادند
چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این کهنه براتم دادند
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادندبیخود از شعشعه پرتو ذاتم کردندچه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبیبعد از این روی من و آینه وصف جمالمن اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجبهاتف آن روز به من مژده این دولت داداین همه شهد و شکر کز سخنم میریزدهمت حافظ و انفاس سحرخیزان بودواندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادندباده از جام تجلی صفاتم دادندآن شب قدر که این تازه براتم دادندکه در آن جا خبر از جلوه ذاتم دادندمستحق بودم و اینها به زکاتم دادندکه بدان جور و جفا صبر و ثباتم دادنداجر صبریست کز آن شاخ نباتم دادندکه ز بند غم ایام نجاتم دادند
در توصيف شب قدره ديگه . فكر كنم منظور صبري هست كه در ماه مبارك متحمل شده و در روز يا شب قدر به حاجت رسيده
ماه رمضان مبارك
3- بی بی شبی زین کوهه بر فرغون خویش بسته و افسار بر دست بگرفت و خرامان راهی مسجد شد و در اوصاف مردمی بدید که با هم جدل کنند و به ناموس هم دشنام
بی بی را سخت مسئله پیش بیامد که چون است که زور زبان بیش ز نیروی بازوست و زبان توان دارد بر این که ز درون ، خانه دل خراب کرده و انسان به حیوان بدل کند ؟
به قول يك بنده خدايي تو اينور جوب من اونور جوب من فحش ميدم تو فحش بدعه ولي دست بهم نزنيم . اونها زنهاي مرد نما بودن
4- این چه رسمی است ؟ بی بی چون شبی ز مسجد سوی میخانه روان شد مردمی بدید که پاره لباسی به تن دارند و به عجز نالد
بی بی بینوا درمی بهر خدا به ایشان بداد و به میخانه شد
به بازگشت یکی ز ایشان به اتولی بدید بس نیکو و به دستش گوشی همراه و به کنارش زیبا رویی بس زیبا
احتمالا دستت خيلي سبكه با همون درهم بينوا رو به نوا رساندي
5- چون است که بر این ملک هر که بالاتر رود القاب بیشتر یابد ؟
خوب چون برعكسش هم هست هرچه القاب بيشتر شود بالاتر رود
6- چون حاجی را شاعر مسلک یافتیم تمنا داریم که حاجی ز خود شعری در کند
من سراپرده ي جانــــــــم همه اشعار فروغ است
زين همه ناز ســــــخن كه شنوي فكر شلوغ است
خواهـــي به تو گويـــــــم راز اين دل شــــــكني ها
كه ندارم بر زبانم همه حكم كشـــــــك و دوغ است
بر زبـــــــــان آرم كه هرچــــــه در بســــــاط است
اين زبان را خردي نيست همه حرفام به دروغ است
7- چگونه باشد که ما گورستانی بدیدیم و نامش پرسیدیم بگفتند قبرستان فلانی است ایشان وقف بکردند
ما بداخل شده قبری انتخاب نموده و گفتم ما را به اینجا چال کنید یکی بگفت شیتیل ده ؟
گفتیم مگر وقف نیست ؟ بگفتند که وقف است و قبر وقف نیست !! و به آن نبش یک کیسه طلا و به آن نبش 2 کیسه است .
احتمالا اون يكي دوشيله توش كولر گازي و سرويس بهداشتي مجزا داشتهخوب اين بنده خدا گورستونو وقف كرده بود كولر گازي و.... كرايه دارن ديگه
8- ما طلب ز بیگانه نکردیم و هرچه خواستیم ایزد بر ما ارزانی داد
شکر گفتیم و نان خویش به بازو خوردیم و طمع دنیا نبردیم .
چون است که برخی نان خویش ز بازوی دگران خورند و شراب ز بازوی دگری ؟
مثل اين بمونه كه بگيم ***** ما خوريم
مستيش مال فلانيه
9- گویند که خدای را عدلی است و در آن شک نیست و ما هم ایمان داریم و چه کنیم که کافری بند تنبانمان بگرفت که ای شیخ گر خدا را عدالتی باشد چه شد که مادر مان کچل است و پدرمان فلج و پسرمان به بیماری صرع گرفتار ؟
خوب شايد تو زبوني شيرين داري كه من سالم ندارم . يا عقلي داري كه اون مو فر فريه نداره و..........
اسرار عزل را نه تو داني ونه من
اين حرف ومعما نه تو داني ونه من
پس از پس پرده گفتگوي من وتو
چون پرده در افتد نه تو ماني و نه من
10 - چون است که گویند راز خویش به دگران مگو و راز دگران به خویش بسپار که بی بی هر دو بکرد و راز بر روی راز انباشته شد و فشار ز هر سو گذاشته ؟
خوب همين فشاره بايد تورو از بقيه مستثنا كنه .اگه قرار باشه همين فشار هم روت نباشه كه خوب پس كار بزرگي نميكني
تو اوج قدرت مرد باش.
راستي من يكبار ايل گلي اومدم
تا بعد
ممنون بي بي عزيز![]()