نشنو از ني ، ني حصيري بيش نيست
بشنو از دل ، دل حريم كبرياست
ني چو سوزد دود و خاكستر شود
دل چو سوزد خانه ي داور شود.
نشنو از ني ، ني حصيري بيش نيست
بشنو از دل ، دل حريم كبرياست
ني چو سوزد دود و خاكستر شود
دل چو سوزد خانه ي داور شود.
Last edited by Payan; 17-06-2007 at 20:40. دليل: عزيزي زودتر از من پست دادن شعر بايد عوض مي شد.
دلبرا بنده نوازيت كه آموخت بگو
كه من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبرم
من به خال لبت اي دوست گرفتار شدم
چشم بيمار تو را ديدم و بيمار شدم.
من در خم این کوچه
یک بنفشه می کارم
بگذار که این گل را
در دست تو بگذارم
بگذار شبم با تو
با نور بیامیزد
بگذار که دست من
بر گردنت آویزد
دل شکسته هین چرایی برشکن
قلبها و قلبها و قلبها
آخر ای جان اول هر چیز را
منتهایی منتهایی منتها
یوسفا در چاه شاهی تو ولیک
بی لوایی بیلوایی بیلوا
چاه را چون قصر قیصر کردهای
کیمیایی کیمیایی کیمیا
از من به سرزمین درد گام می نهی
به قلمرو رنج جاودانه
ای که پا به درون میگذاری
دست از هر امیدی شسته دار
روستاها
به شهرها فکر می کنند
شهرها
به پایتخت
من کلمه ام
تو شعر
من
به کشورم فکر می کنم
و شهرها
و روستاهایش
شاخه در شاخه هم آغوش نسیم
چون شباویز شب آوازی داشت
غصه با جام جهان بین می گفت
قصه با مست سراندازی داشت
مرغک من شده خاموش ای کاش
این سرانجام سرآغازی داشت
امضای خودمه هااز من به سرزمین درد گام می نهی
به قلمرو رنج جاودانه
ای که پا به درون میگذاری
دست از هر امیدی شسته دار![]()
Last edited by sise; 17-06-2007 at 21:32.
تو که از این غم دل آگه و گه بی خبری
به در خانه سبزت تو مرا می نگری
تو در این مستی رمز نگهت خوابم کن
چه بسا می کشم از هجر رخت دربدری
یک لیوان آب
نه
یک لیوان قندآب - اهدایی مادرم –
که لبهای مرا هم شیرین نمی کند
چه رسد به لبخندهایم .
شاید فردا که تنور آفتاب را روشن می کنند
رفتن تو
مرا کمی پخته تر کند
تا تمام دارم را برای هیچ کس ندار نکنم ...
بایستی یه قانون بزاریم که شعرهایی که با "ی" شروع میشن را میشه دوبار نوشت!!
هم اکنون 3 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 3 مهمان)