خب من به این ربات سلام میکنم. اون هم بنا بر سازوکاری (مثل اون چه که مثال زدم) سلام میکنه. سلام من آغازگر جریانی از تغییرهاست که یک به یک علت رخداد هم دیگه هستن یا به تعبیری بر هم تقدم زمانی دارن.
ولی این تنها علت نیست. نظم خاص حاکم بر اجزای این ربات، شرایط لازم برای رخداد و توالی این حوادث رو فراهم میکنه. اگر اشتباه نکنم، ارسطو به این علت، علت مادی میگفت. اگر بخواهیم باز هم مثل ارسطو عمل کنیم، میبینیم که علت دیگهای هم در کار هست و اون علت غایی رخداده که همانا دادن جواب سلام من هست. در واقع هدفی است که براساس اش این ربات ساخته شده. میشه پی این قضیه رو گرفت و نگاه کرد که این علت غایی معلول ارادهی کس دیگری است. مثلن مصطفی محمدی نامی که علت غایی اش از ساخت این ربات گرفتن ایراد بر علیت هست!!
این جریان علتها در کنار هم رویداد سلام کردن ربات رو سبب میشن. تا اینجا مشکلی هست؟
حالا ممکنه من بخوام به قصد سوزوندن ربات تا فردا پشت سرهم به اش سلام کنم! تا جایی که علتها و علت علتها و ... فراهم باشن، اون هم سلام میکنه. میفرمایید این علت این مجموعه از علت و معلولها، به عناون یک کل، چیست؟! خب تا من آغازش نکرده بودم، این کل هم وجود نداشت.
تا جابعالی این ربات رو نساخته بودین، این کل وجود نداشت! تا شما اجزای ربات رو برسر جاهای خودشون نمیگذاشتید، این کل وجود نداشت. حال که وجود دارد، پس هرکدام از اینها، علت این مجموعه هستند.
نمیدونم این توضیحم راه به حل شبههی شما برد یا نه! ولی امیدوارم کمکی کنه!