تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 97 از 137 اولاول ... 478793949596979899100101107 ... آخرآخر
نمايش نتايج 961 به 970 از 1366

نام تاپيک: نثرهای عاشقانه

  1. #961
    اگه نباشه جاش خالی می مونه
    تاريخ عضويت
    Dec 2008
    محل سكونت
    دنیـــای تاریک...
    پست ها
    226

    پيش فرض

    روزي به تو خواهم گفت

    روزي به تو خواهم گفت ازغربتم روزي که با ريزش برگها خزان زندگي من آغاز شد،آن روز که آفتاب گردان وجودم به سوي خورشيد دلت را آرزو مي کرد .
    آن روز که ابرهاي سياه وسفيد سراسرآسمان چشمانم را فرا گرفته بود وباران غم ازگوشه ي آن به کوير سرد گونه هاي استخوانيم فرو ريخت .
    آن روزهمه چيزرا در يک نگاه به تو خواهم گفت، آن گاه که سيلاب اشک هايمان يکي گردد

  2. 3 کاربر از Nassim999 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  3. #962
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    برای تو می نویسم
    میروم و پشت خواهم کرد به تمامی تپشهای این دقایق
    دل خواهم کند
    بی تو خواهم زیست
    گوش خواهم سپرد
    فریاد خواهم شد
    مهربان نخواهم بود
    دل نخواهم سپرد
    آرام تر که شدم
    بی تو خواهم مرد ای عزیز

  4. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  5. #963
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    آموزگار نیستم
    تا تو را بیاموزم چگونه دوست بداری
    ماهیان به آموزنده ای نیاز مند نمی شوند
    تا بیاموزند چگونه شنا کنند
    و گنجشکان به آموزنده ای نیازمند نمی شوند
    تا بیاموزند چگونه پرواز کنند .
    به تنهایی شنا و به تنهایی پرواز کن
    که عشق را کتابی نیست
    و بزرگترین عشاق تاریخ ، خواندن نمی دانستند


  6. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  7. #964
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    هنوز هم

    چشمانم، نگاهت را؛

    نگاهم، لبانت را؛

    و لبانم، لبانت را نشانه ميرود

    در طلب يک بوسه ...

    هنوز هم زيباست انتظار آغوشت را کشيدن

    حتّی زيباتر از گذشته

  8. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  9. #965
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    گوشی را بردار
    دارد دلم زنگ می‌زند
    از آهن نیست اما
    در هوای تو
    خیس از بارانی که می‌دانی از آسمان ِ کجا باریده ‌است
    دارد زنگ می‌زند
    گوش کن
    چگونه از همیشه بلندتر
    مانند طنینِ یک فریاد
    صدای زنگ پیچیده در اتاقت
    دلم دارد زنگ می‌زند
    گوشی را بردار...

  10. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #966
    اگه نباشه جاش خالی می مونه sepideh_bisetare's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    زیر سقف کبود آسمون...
    پست ها
    342

    پيش فرض

    از عذاب رفتن تو مي سوزم تو اوج غربت
    واسه بودن با تو ندارم يه لحظه فرصت
    اينجا اشك تو چشام رو به كسي نشون ندادم
    اگه بشكنه غرورم خم به ابروم نمي يارم
    وقتي نيستي هر چي غصه است تو صدامه
    وقتي نيستي هر چي اشكه تو صدامه
    از وقتي رفتي دارم هر ثانيه از غصه رفتنت مي سوزم
    كاشكي بودي و مي ديدي كه چي آوردي به روزم
    حالا عكست تنها يادرگاره از تو
    خاطاتت تنها باقي مونده از تو
    وقتتي نيستي ياد تو هر نفسات آتيش مي زنه به اين وجودم
    كاشكي از اول نمي دونستي كه من عاشق تو بودم

  12. #967
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    رفتی...

    بدون خداحافظی...
    اما دلم نشکست!..
    رفتی...
    و حسرت آن نیم نگاه آخر بر دلم ماند...
    اما دلم نشکست...
    رفتی...
    و سراغم را هم نگرفتی! ...
    اما دلم نشکست! ...
    میدانی از چه دلم شکست؟...
    از اینکه وقتی میرفتی باران میبارید!...
    با خودم گفته بودم که بعد از رفتنت...
    بدون آنکه ببینی...
    بدون آنکه کسی ببیند...
    خاک راهت را یادگاری خود کنم...
    اما اشک آسمان رد پایت راشست و رفت!...
    با خود گفته بودم که بعد از رفتنت...
    خاطره ی بودنت را در آغوش میگیرم...
    باران آن را هم شست و رفت...
    حالا من مانده ام و ...
    کاسه آبی که آورده بودم پشت پایت بریزم!...

  13. 3 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  14. #968
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    ایستاده ام
    تنها
    پشت میله های خاطرات دیروز
    این جا
    انگشت هایم را می شمارم
    یک
    دو
    سه...
    ودست های تو در هم فرو رفته اند
    تو
    غزل را مشت مشت به حراج گذاشتی
    که مهربا نی ات را ثابت کنی
    ولی...
    ولی نفهمیدی که من
    آن سوی خیابان
    انتظارت را می کشم
    تو بی وقفه فریاد کشیدی...
    ومن
    دیگر آزارت نمی دهم
    زین پس
    قصه هایم را برای هیچ کس تعریف نمی کنم
    مطمئن باش...
    هنوز هم قافیه را به چشمان تو
    می بازم
    مطمئن باش!

  15. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  16. #969
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    شب که می رسد به خودم وعده می دهم
    که فردا صبح حتما به تو خواهم گفت.
    صبح که فرا می رسد و نمی توانم بگویم،
    رسیدن شب را بهانه می کنم.
    وباز شب می رسد و صبحی دیگر....
    ومن هیچ وقت نمی توانم حقیقت را بگویم.
    بگذار میان شب و روز باقی بماند؛
    که چقدر

    دوستت دارم...

  17. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  18. #970
    حـــــرفـه ای
    تاريخ عضويت
    Jul 2008
    پست ها
    2,073

    پيش فرض

    دست نیافتنی شده ای
    هیچ بالشی جای شانه های ترا برایم نمی گیرد
    من بغضم را بی تو در فضایی معلق می ریزم
    چون جاذبه ای مبهم مرا می کشی و نمی یابمت
    چون صدایی از چارسوی حیات
    مرا می خوانی و نمی بینمت
    چون یادگاریهای نوجوانی
    همه جا هستی و اینهمه تنهایم !

  19. 2 کاربر از Ghorbat22 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •