پس اون پول چی بود
پس چرا توی خیابون اونها رو یک لحظه دید
اما اگه واقعی بود چرا خواهرش جوون بود
اصلا نمیشه گفت ته داستان چطور تموم شده
پس اون پول چی بود
پس چرا توی خیابون اونها رو یک لحظه دید
اما اگه واقعی بود چرا خواهرش جوون بود
اصلا نمیشه گفت ته داستان چطور تموم شده
این آقا محسن یه نویسنده بود که اینقدر با داستانش همذات پنداری و اصولا زندگی کرده بود جوگیر شده بود و فکر کرد که اونها هم توی خیابون هستن. البته بعضی از تیکه ها مثل اون پول قدیمی رو به نظرم گذاشته بود تا پایان داستان باز باشه؛ یعنی هر کی هر طوری که دلش میخواد برداشت کنه...
پست 953 تایید میشه
ییااااا خدا...چه خبرتونه؟
ببینید این گودرزی از اول تو سال 88 بوده...و شروع میکنه به نوشتن داستان و نیمه ی رمانش رو از زندگیه خودش بر میداره..مثلا خواهرش و خودش و مادرش رو...
دیگه همایون و بقیه وجود خارجی نداشتند...فقط توی داستان بودند...اون همایی رو هم که تو خیابون دید توهم بود...چونکه نویسنده ها وقتی یه رمان مینویسن خیلی بد میرن توی داستان...برای همین بود که آخر داستان گودرزی گریه کرد چون تحت تاثیر قرار گرفته بود
...خب تا اینجاش که نکته ی نامفهموی نداره.
برای اون پول امضا شده هم من که میگم اون پولی نبوده که همایون امضا کرده...چونکه اگه اینطوری میشد رمانش باید واقعیت میشد و مریمم باید پیر میشد...پس اون پول هم زیر سر خود نویسندس(محسن جدیده)واسه اینکه بتونه توی داستان بیشتر غرق بشه
حالا قصد نویسنده از گذاشتن این تیکه این بود که بیننده ها رو ببره تو فکر و پایان باز بسازه که به نظرم تا حدودی موفق شده...چونکه کللی پایان میشه ازش برداشت....پس به نظر من اصن اون تیکه ی پول رو از ذهنتون پاک کنین تا وقتی که عوامل رو میارن برای توضیح...100% اون موقع ازشون پرسیده میشه که داستان این پوله چیه
ولی من همچنان دلم برای همایون میسوزه...درسته داستان بوده ولی خب چه فرقی به حال بیننده میکنه...داستان هم نبود مهم این بود که فبلم بود...پس سعی نکنید با این استدلال که همه ی چی داستان بوده رفتید سر کار...چونکه داستانم نبود بازم سر کار بودیم چون فیل بود(نمیدونم خوب منظرومو فهموندم یا نه
)
سلامواسه اینکه بتونه توی داستان بیشتر غرق بشه
تایید میشه
این پول هم احتمالان برای این کار بود
ولی به قول شما باید منتطزر بود تا تا عوامل سریال رو بیارن تا خودشون توضیح بدن
در کل پایان جالبی داشت ..
فیلمش برای من خاطره ای شد.........
من آدمیم که شبی 1.6 gb فیلم دانلود می کنم و روزی 5 تا فیلم میبینم.
جدیدا منم دیدم که توی فیلم ها صحنه های ناجوری هست.
منظور من از پیشرفت از نوع خوبش بود نه این که...
جومونگ که اصلا حرفشم نزن. 1 دقیقه از وقتمم برای دیدنش تلف نمی کنم
ولی من از صدا سیما متنفرم. توی زمان بعد از انتخابات یه مشت دروغ تحویل ملت داد که نمی خوام تاپیک رو با این بحث منحرف کنم.
واقعیت درباره ی این صداوسیما اینه که ما یه اخبار تحریف نشده توی کشور نداریم.![]()
ولی خودمونیما هیشکی تو این تاپیک همچین پایانی رو پیش بینی نمی کرد.
البته به نظر من پایانش رو تغییر دادن چون اون دو روزی که پخش نشد داشتن قسمت آخر رو فیلمبرداری می کردن.
اخرش مثل فیلم سینمایی شارلاتان کرده بودند که طرف داشته داستان می نوشته و ...
این همه هم با این سریالاشون میذارنمون سرکار واسمون درس عبرت نمیشه که !!
باز از چند روز دیگه میشینیم چهارچشمی دلنوازان رو نگاه می کنیم تا دوباره آخرش اسکلمون کنن![]()
سلام دوست من
دوست عزیز و محترم اگر صدا و سیما واقعان عزیت می کنه نگاه نکن
بشین 1.6 گیگ اضافه فیلم بگیر ولی فیلم صدا و سیما رو نبین
در ضمن دوست من وقتی نوشته تاپیک پنجمین خورشید یعنی چی ؟
یعنی برنامه صدا و سیما
شما که از صدا و سیما خوشت نمی یاد برای چی میایی تویه تاپیک
شما بحث رو هم سیاسی می کنی میایی پارازیت سیاسی می اندازی بعد می گی نمی خوای بحث رو منحرف کنی خودت متوجه می شی اخرش می خوای چه کار کنی ؟؟
حالا خوبه من جوابت رو بدم !!!!!!!!!!!
************
دوستان
اگر نقد ندارید لطفان تخریب نفرمایید!!!!!!!!!!!!!!
حالا خوبه ما از تاپیک مثلان جومونگ یا همین پنجمین خورشید بیام تویه تاپیک ها سریال های .....( خارجی)
اونجا رو بهم بریزیم .........
حتمان باید بالا سرمون یه مدیر باشه خودتون احترام بزارید ........
من که هر چی فکر میکنم پایان بازی نمی بینم، می خواستن ادای پایان باز رو دربیارن که در سالهای اخیر مد شده که نتونستن و با مخ به زمین خوردن؛ تازه خودشونم بیان بعید می دونم جز لوس بازی و حرکات بی مزه حرفی برای گفتن داشته باشن، فقط می خواستن تمومش کنن خودشونم نفهمیدن چی شد.
هیشکی همچین چیزی رو پیش بینی نمیکرد، چون همچین چیزی رو کسی پایان نمیدونه، این فقط رها سازی داستان بود.همین که از فضای اون داستان در اومد و همه اتفاقات پیش اومده رو توی یه فضای دیگه محاط کرد، یعنی اینکه نتونستن برای اون داستان پایانی جمع و جور کنن که دست به دامن همچین ترفندی شدن تا سر مخاطبو شیره بمالن.
واقعا اینا مخاطبو از یه سیب زمینی هم ساده تر انگاشته بودن![]()
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)