آقا قبول نیست
اینا خیلی زیبان
خودت میگی یا از جایی بر میداری
آدم یه جوری میشه وقتی اینا رو میخونه
آقا قبول نیست
اینا خیلی زیبان
خودت میگی یا از جایی بر میداری
آدم یه جوری میشه وقتی اینا رو میخونه
توی این نامه آخر واسه من نوشته بودی ، واسه این قلب عاشق تو مثله فرشته بودی، تو نوشتی اگه دوریم تو دل هم خونه داریم ، هر جای دنیا که باشیم عشقو یاده هم میاریم.
کار از این حرفا گذشته تو دیگه برنمیگردی، از همون لحظه بریدی که خداحافظی کردی ، تو بگو با چه امیدی چشم به راه تو بمونم، وقتی که از توی چشمات ته قصه رو می خونم.
با آن که خوش آید از تو، ای یار، جفا
لیکن هرگز جفا نباشد چو وفا
با این همه راضیم به دشنام از تو
از دوست چه دشنام؟ چه نفرین؟ چه دعا؟
[2375253;quote=Ar@m]فكر كنم درمورد شعرام دارين اغراق مي كنين!
اصلا به اون خوبي كه شما فكر مي كني نيستن!
شعراتو بازم بذار بخونيم!
موفق باشي![/quote]
بدون اغراق زیبا مینویسی حداقل با سلیقه من جور در میاد
در ضمن دوست خوبم اون شعر مال من نبود ولی چشم بازم شعر میذارم تو این پست
آن گاه که نیستی
وسعت خلوت خویش را
به یاد سرخ ترین لحظه با تو بودن خواهم بخشید
عمریست از پی تو هستم در این صحرا
می دانم که گردباد مرا برده است به ناکجا آباد!!
Last edited by san.nazz; 07-05-2008 at 01:20.
روزگاری خواب عشق و خواب رنج عشق می دیدم
خواب گیسوان اشفته و گل های معطر
خواب گفتگوهای تلخ
خواب نغمه های غم انگیز و اهنگ های افسرده...
اما دیریست که دیگر همه ی این رویاها از میان رفته است
و همراهِ ان ها
عزیزترین رویای زندگی من،
مرا ترک گفته است.
اکنون دیگر به جز این اشعار عاشقانه
که یادگار هیجان های اتشین منند،
چیزی نمانده است!
راستی شما ای ترانه های عشق،
چرا بی جهت پیش من مانده اید؟
چرا از من نمی گریزید؟
تا به نزد ان رویایی که شما را پدید اورد و خود مرا ترک گفت بروید؛
وقتی او را یافتید از جانب من سلامش گویید و بگویید:
"که این ترانه های عشق را تنها به یاد او سروده ام"
کسی درونم
مرا به رفتن می خواند
زنجیر هایم را
نمی بیند
فريبا عرب نيا
وجودم دو نیم شد ؛
روزی که از سکه افتادم!
بعدها پی بردم
سکه دو رو دارد
اما هیچگاه نشد بدانم
کدام روی سکه بودم
شیر یا خط؟
وحيد طلعت
سکوت را عاقلانه بشکن
حوصله احساس ام به حرافی نیست !
سکوت را عاقلانه بشکن!
سپیدی مویم جای بازی نیست !
سکوت را عاقلانه بشکن
برای شناخت دیگر بهانه ای نیست !
سکوت را عاقلانه بشکن
با تو همیشه بودن ؟ دلهره ای نیست !
Last edited by دل تنگم; 07-05-2008 at 19:12.
آمدنت را خوب به خاطر ندارم
بی صدا آمدی بی آنکه بدانم
و بی اجازه ماندی بی آنکه بخواهم
اما اکنون که با ذره ذره ی وجودم ماندنت را
تمنا میکنم قصد سفر کرده ای
مهمان ناخوانده ی قلبم!
بمان.
بمان، که ماندنت را سخت دوست دارم
قلم ام بوی باروت می دهد
دلتنگی کاغذ های مچاله ام
کی تو را خواهد کشت !؟
Last edited by دل تنگم; 07-05-2008 at 19:10.
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)