:نوشته شده توسط MR.Punisher
اخر سوتي بود![]()
مرسي
ولي نام..... مي گفتي كار تو بوده. بيچاره دختره
--
--
:نوشته شده توسط MR.Punisher
اخر سوتي بود![]()
مرسي
ولي نام..... مي گفتي كار تو بوده. بيچاره دختره
دلم واسه دختره سوخت!!!چه مظلومانه رفتار كرده.
با سلامنوشته شده توسط shaparake_sahra
بابا مردم از خنده این کارا چیه سر کلاس میکنی دمت گرم
mooi جون و شهاب جون سلام عرض شد.اقا تمام حالش به حال گیری و نامردیش بود.
ولی خودمونیما بد حالشو گرفتم.هر وقت می بینمش کنترل یه دستگاهی رو بهش نشون میدم قاطی می کنه.
تصورشو بکنید داری با دستگاه کار می کنی یکی میاد میزنه تو گوشت.
مخلص بروبچ باحال.
با سلامنوشته شده توسط MR.Punisher
حالا بزرگتر از شماست یا کوچیک تر؟؟؟؟
ميگم ازشون نپرسيديدنوشته شده توسط سینا2006
از كدوم دانشگاه فارغ التحصيل شدن
تا ما هم انتقالي بگيريم بريم اونجا![]()
با سلامنوشته شده توسط Ladan
اگه دیدمش حتما می پرسم![]()
خيلي باحال بود.بازم از اين سوتي ها بدهنوشته شده توسط MR.Punisher
الان مي خوام سووتي يهكيو براتون تعريف كنم . اين چند روزه حالا ميفهميد كجا بودم دوبره بايد برم همونجا
اقايون ماداشتيم مي رفتيم خونه كه كفه ي مرگمونو بذاريمو بخابيم. دير وقت . ساعت 11 اينا بود فكركنم . داشتم تو پياده رو قدم ميزدم تابرسم خونه . بعد يه دفعه ديدم كه يه دفعه يه باد خنكي اوومد عشق كردم . هوا ابري بوود . خلوت . هيچ كس نبود ... اقا ما ششها رو گشاد كرده تا هواي خنك و لطيف وارد بدنم شود و ما به دنياي ديگرين رويم (هبوط و هپلووت ×) . اقا يه دفعه وسط ين دما و دم و گير و دار يك بوي ناااااااااااااااااااااااا ااااااااااموزوني خفه مان نمود![]()
![]()
از ما تلاش براي رهايي از اين رايحه ي نفس گير و جهنمي بسيار و از منبع نشر اين رايحه چه بسيار تلاش و تداوم براي معطر نمودن محيط اطراف
![]()
. ما هي در جستجوي راهي گذري براي فرار از اين مرگ و شكنجهي نا جوان مردانه به طرفين رفته همانند مجانين در تكا پو . د رحين تلاشي ناكام براي بقا .. نفس را حبس كرده بر سرعت قدمها افزوده . به جلو رفته زك زاد . ناگهان ديدم كه در حال خفه شدن مي باشيم كه گفتيم لعنت بر اين شانس بي پدر ما كه هي بز اوورد . اين رايحه ي نه دل انگيز خانمان شووز بسيار ميگشت اثرش . ما نيز هر دم به مرگي وحشتناك نزديك تر ... ناگهان خواستم رد شوم . ديدم ديواري جلوست . گفتم . اينجا ديوار نبود كه ديفت كدم ديدم كه زنيست بس كبار و كبيرو وسيع از جهتين بگونه اي كل عرض پياده رو را گرفته . متصور شويد منبع ان رايحه معروضه همين باشد . مرا بگوييد در دم بخوسبيده . جان به جان افرين تسليم كرده . . و ناگهان چشم فروبستيم باز كه نموديم بر ما هويدا گشت كه بعله ... خانوووم از خودشون بادي داده بودند بيرون كه از غدا منه بدبخت پشت ايشون بودم تو هواي خودم . به خدا باور نمي كنيد . هوا چقدر خوب بود . تا من اومدم يه نفس عميق بكشم ... ايشون دست بكار شده و...
![]()
![]()
كل ريه هام پر شد از بوي مزخرف ....
![]()
![]()
حالم بهم خورد .اگه بگم كه چقدر غليظ بود باورتون نميشه . من اومدم در برم هي مي رفتم اينو ر بوش بوود اونور مي رفتم مگه تموم ميشد ... نم واقعا نمي تونستم نفس بكشم . حبس كردم تا رسيدم بهش تا رد بشم . نفس بند اومد داشتم مي موردم . ... مجبوري يه نفس
![]()
![]()
خدا كشيدم ... مردم در دم .... دوييدم . تا خونه . داشتم با لا مي اووردم .... خدا گم انقدر ناسزا بار يارو كردم . بي فرهنگ انتر ... زهر مارم كرد هوارو هيچي اون شب شامم نخوردم ....
اينم از سووتي يكي ديگه ...
منم سوووتي دارم ميگم حال كنين ...
ببخشيد اين كجاش سوتي بود؟ بدبخت بهش فشار اومده خاليش كرده ديگه
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)