تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 944 از 2734 اولاول ... 444844894934940941942943944945946947948954994104414441944 ... آخرآخر
نمايش نتايج 9,431 به 9,440 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #9431
    آخر فروم باز sise's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2006
    محل سكونت
    Anywhere but here
    پست ها
    5,772

    پيش فرض

    هيچ وقت
    هيچ وقت نقاش خوبي نخواهم شد
    امشب دلي كشيدم
    شبيه نيمه سيبي
    كه به خاطر لرزش دستانم
    در زير آواري از رنگ ها
    ناپديد ماند


    نه؛ من که چیزی یادم نمیاد!!

  2. #9432
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    درخت دوستی بنشان که کام دل ببار آرد
    نهال دشمنی برکن که رنج بی شمار آرد

    چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان
    که درد سرکشی جانا گرت مستی خمار آرد



    تمرین که کنی کشیدن سیب را درست یاد بگیری
    اونا را هم یادت می یاد

  3. #9433
    آخر فروم باز persian365's Avatar
    تاريخ عضويت
    Feb 2007
    محل سكونت
    اینترنت
    پست ها
    1,267

    پيش فرض

    در اين هياهوی شب های بی حوصله
    گذشت زمان از پس پنجره
    نديدم تو را جز در خيال
    تو پرواز کردی از لحظه ها
    تو را باد برد با خود از ذهن من
    تو تعبير رويای من �

  4. #9434
    داره خودمونی میشه Spartan III's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    پست ها
    45

    پيش فرض

    از احمد شاملو
    -------------------

    نه در رفتن حرکت بود
    نه درماندن سکونی.

    شاخه ها را از ریشه جدایی نبود
    و باد سخن چین
    با برگ ها رازی چنان نگفت
    که بشاید.

    دوشیزه عشق من
    مادری بیگانه است
    و ستاره پر شتاب
    در گذرگاهی مایوس
    بر مداری جاودانه می گردد.

  5. #9435
    حـــــرفـه ای magmagf's Avatar
    تاريخ عضويت
    Mar 2006
    محل سكونت
    esfahan
    پست ها
    14,650

    پيش فرض

    دیگر نمی خوانی؟
    خسته شده ای؟

    جواب داد:
    آری خسته شدم،
    بس که داد زدم و گفتم لحظه ها را دریاب،
    زمان را از مرگ نجات بده.

  6. #9436
    حـــــرفـه ای boy iran's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2006
    محل سكونت
    طحرآن
    پست ها
    24,878

    پيش فرض

    هنگام سپيده‌دم خروس سحری / دانی که چرا همی‌کند نوحه‌گری

  7. #9437
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    یکی نبود و یکی بود و او نبود ... و من

    هنوز در تب یک نقطه از لبت بی تاب

    ...

  8. #9438
    Banned sooshiyanet's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    491

    پيش فرض

    بهره ها بردند و زر اندوختند

    مال مردم خورده و جمله جهان را سوختند

    ===

    سايه عزيز ، كجايي شما ؟؟

  9. #9439
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    والا مدتیه سرم خیلی شلوغه
    اگه فرصتی بکنم حتما سعی میکنم که سری به اینجا بزنم
    شما خوب هستید ؟
    ..............
    دیروز در کنار تو احساس عشق بود

    دستان کوچکت که پر از یاس عشق بود

    دستان کوچکت که جنون مرا نوشت

    این واژه های غرق به خون مرا نوشت

    هرجا که رد پای شما هست می روم

    فکری بکن به حال من از دست می روم

    قلبم شکسته است و هی سرد می شوم

    بگذار بشکند عوضش مرد می شوم

    دستان خسته ام به شقایق نمی رسد

    فریاد من به گوش خلایق نمی رسد

    این دست ها همیشه پر از بوی یاس نیست

    یا مثل چشم های شما با کلاس نیست

    این رسم زندگی ست بزرگ و بزرگ تر

    هر چه بزرگ تر و سپس هرچه گرگ تر

    بین خودم و آینه دیوار می کشم

    هرشب که پشت پنجره سیگار می کشم

    شاید هنوز فرصت عصیان و مرگ هست

    در ذهن ابرهای درونم تگرگ هست

    بانوی دشت های قشنگی که سوختی

    عشق مرا به رهگذران می فروختی

    چشمانتان پر از هیجان نیست نازنین

    این دست ها همیشه جوان نیست نازنین

    شاید کسی که بین غزل های من گم است

    در فصل های زندگی ام فصل پنجم است

    یا نه درست مثل خودم لاابالی است

    از مردمان غمزدهء این حوالی است

    حالا ببین علیه خودم غرق می شوم

    در منتها الیه خودم غرق می شوم

    دلشوره های سرخ دلم ناتمام ماند

    احساس می کنم غزلم ناتمام ماند

    ...

  10. #9440
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    نخواه اینکه مرا غرق ِ اضطراب کنی

    اسیر غصه و شب گریه و عذاب کنی

    هنوز ضرب ِ قدمهات ، مثل لالایی ست

    بیا که اهل محل را دوباره خواب کنی-

    کنار پنجره ی ما بیایی و من را

    به نام کوچک ِ من بازهم خطاب کنی

    همیشه گرمی و روح تو آتش ِ محض است

    عجیب نیست من ِ سنگ را مذاب کنی

    درون جام لبانت شراب ریخت خدا

    که حال زارِ مرا بیشتر خراب کنی!

    چقدر برف نشسته ست روی موهایم!


    بخند این همه یخ را مگر تو آب کنی

    هر آنچه میل تو بر من بتاب یا اصلا

    همیشه خواست دل من ، تو انتخاب کنی

    و قیس هم به تناسخ رسیده در یک زن!

    که تو حکایت عشق مرا کتاب کنی

    فقط نخواه که پایان ِ داستان ِ مرا

    شبیه بازی خورشید با حباب کنی .

    ...

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 4 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 4 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •