هر دم از آيينه مي پرسم ملول
چيستم ديگر بچشمت چيستم ؟
ليك در آينه مي بينم كه واي
سايه اي هم زانچه بودم ، نيست
هر دم از آيينه مي پرسم ملول
چيستم ديگر بچشمت چيستم ؟
ليك در آينه مي بينم كه واي
سايه اي هم زانچه بودم ، نيست
تمام نا تمام من با تو تمام میشود
شاعر بی نام و نشان صاحب نام میشود
داني كه چنگ و عود چه تقرير ميكنند
پنهان خوريد باده كه تعزير ميكنند
دیگه بارون نمیباره
توی جاده پر برفه
به خدای آسمونا
عشقت از یادم نرفته
میخوام اینجا با تو باشم
زیر برف وبادو بارون
نیایی با خاطراتت
سر میزارم به بیابون...
ناز ! دنيا انباشت ِ معانی درست ، و نتيجه گيری های غلط است .
راستی چه غم که عشق در هر دو وجه ، غلط است ؟! .
چه باک که نفهمی که تو را آن قدَر دوست دارم ، که تو را ؟ .
و عزيزم !
چه باک ؟
کنون مهمان ناخوانده
ز هر درگاه رانده، سخت وامانده
بر آنها می فشارد دیدگان گرم خوابش را
آه، من باید بخود هموار سازم تلخی زهر عتابش را
اگر دیدی جوانی غم گرفته
جوان عاشق شده یا زن گرفته!!
اینم یه شعر عمیق عقشی
همراه شو عزیز تنها نمان به درد
کین درد مشترک هرگز جدا جدا
درمان نمی شود
دردم از یارست و درمان نیز هم
دل فدای او شد و جان نیز هم
دوستان در پرده میگویم سخن
گفته خواهد شد به دستان نیز هم
هر دو عالم را فروغ روی اوست
گفتمت پیدا و پنهان نیز هم
سلام دوست عزیز.
عضویتتان را تبریک میگم
شعر قشنگی نوشتید خصوصا با صدای استاد شجریان که شنیدنی تر هم میشه
تنکس . آره منم دوسش دارم
ما اگر ز خاطر خدا نرفته ايم
پس چرا به داد ما نمي رسد؟!
ما صداي گريه مان به آسمان رسيد
از خدا چرا صدا نمي رسد؟!
هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)