تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 93 از 2734 اولاول ... 43838990919293949596971031431935931093 ... آخرآخر
نمايش نتايج 921 به 930 از 27334

نام تاپيک: مشاعره

  1. #921
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    ديدم به خواب دوش كه ماهي بر امدي
    كز عكس روي او شب هجران سرامدي

    ............
    برام خیلی اشناست
    منظورم شعری بود که گفتید
    سعی میکنم براتون پیداش کنم

  2. #922
    حـــــرفـه ای Marichka's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2005
    محل سكونت
    تهران
    پست ها
    5,662

    پيش فرض

    سلام
    مرسي سايه جان. لطف مي كنيد
    بيت مال يكي از غزل هاي حافظ هست. جالب اينجاست كه مصرع دوم يه بيت ديگه از اين غزل هم يادمه كه براي اينكه شايد به يادآوري كمك بشه اونم ميذارم چون مصرع اول اون رو هم يادم نمياد

    ------------------------------------
    زهي سجاده ي تقوي كه يك ساغر نمي ارزد

    اينم دنباله مشاعره:
    يا رب اين نوگل خندان كه سپردي به منش
    مي سپارم به تو از چشم حسود چمنش

    (اگه تكراري بود ببخشيد)

  3. #923
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    سلام
    این برای مشاعره
    شبان گاهان لب درياچه مي رفتم
    و مي گفتم به خود
    او يك شب آنجا ديده خواهد شد/
    من او را پيش از اين هرگز نديده و نام او را نيز نشنيده
    ولي انگار با هم روزگاري اشنا بوديم/
    نمي دانم كجا بوديم
    كه من در نيلي چشمان او
    او در كبود رود شعر من
    زمانها در شنا بوديم/
    شبي امد ؛ وليكن دير وقت امد
    نه فانوسي ؛ نه مهتابي
    هوا بس تيره بود و دامن درياچه پر توفان
    سوار قايقي گشتيم و بر خيزابها رفتيم تا ديري
    ولي دردا!!!
    چه تقديري
    من او را باز هم نشناختم ؛ زيرا
    كه شب تاريك بود و موج نيرومند
    از ان سو قصه تلخي است؛
    اي افسوس
    او را موجها بردند...
    ...............
    اینم برای شما دوست خوبم
    فکر کنم این باشه
    دمي با غم بسربردن جهان يكسر نمي‌ارزد

    به مي بفروش دلق ما كزين بهتر نمي‌ارزد

    چه آسان مي‌نمود اوّل غم دريا به بوي سود

    غلط كردم كه اين طوفان به صد گوهر نمي‌ارزد
    Last edited by saye; 19-04-2006 at 02:44.

  4. #924
    کـاربـر بـاسـابـقـه Wisdom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    テヘラン
    پست ها
    2,738

    پيش فرض

    در پای اجل چو من سرافکنده شوم ، وز بيخ امید عمر برکنده شوم
    زينهار، گلم به جز صراحی نکنيد ، باشد که ز بوی می دمی زنده شوم

    ------
    خوب شد خودت با "ش" شروع كردي

  5. #925
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    خوب شد خودت با "ش" شروع كردي
    بلد نبودین
    نـــــــــــــــــــــه

    معشوق چون نقاب ز رخ بر نمی کشد
    هر کس حکایتی به تصور چرا کنند

  6. #926
    کـاربـر بـاسـابـقـه Wisdom's Avatar
    تاريخ عضويت
    Oct 2005
    محل سكونت
    テヘラン
    پست ها
    2,738

    پيش فرض

    چرا دروغ بگم
    نه بلد نبودم

    زيباترين غزلي كه از حافظ خوندم

    در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع / شب نشين كوي سربازان و رندانم چو شمع
    زور و شب خوابم نمي آيد به چشم غم پرست / بس كه در بيماري هجر تو گريانم چو شمع
    رشته صبرم به مقراض غمت ببريده شد / همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع
    گر كميت اشك گلگونم نبودي گرم رو / كي شدي روشن به گيتي راز پنهانم چو شمع
    در ميان آب و آتش همچنان سرگرم توست / اين دل زار نزار اشك بارانم چو شمع
    در شب هجران مرا پروانه وصلي فرست / ورنه از دردت جهاني را بسوزانم چو شمع
    بي جمال عالم آراي تو روزم چون شب است / با كمال عشق تو در عين نقصانم چو شمع
    كوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت / تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع
    همچو صبحم يك نفس باقيست با ديدار تو / چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع
    سرفرازم كن شبي از وصل خود اي نازنين / تا منور گردد از ديدارت ايوانم چو شمع


  7. #927
    حـــــرفـه ای saye's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    mirror
    پست ها
    2,677

    پيش فرض

    عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او بودم!

    همان یک لحظه اول

    که اول ظلم را می دیدم از مخلوق بی وجدان

    جهان را با همه زیبایی و زشتی

    به روی یکدگر ویرانه میکردم!



    عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او بودم!

    که در همسایه صدها گرسنه

    چند بزمی، گرم عیش و نوش می دیدم

    نخستین نعره مستانه را خاموش

    آن دم بر لب پیمانه میکردم!



    عجب صبری خدا دارد،اگر من جای او بودم!

    که می دیدم یکی عریان و لرزان

    دیگری پوشیده از صد جامه رنگین

    زمین و آسمان را واژگون مستانه میکردم!



    عجب صبری خدا دارد...

  8. #928
    همکار بازنشسته Farid007's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2005
    محل سكونت
    زندان
    پست ها
    1,250

    پيش فرض

    درسته كولي و بيكس و بيكارم
    ولي واسه خودم خدايي دارم

    براي ديدن روز عذابت
    دارم ثانيه ها رو مي شمارم
    ...

  9. #929
    کـاربـر بـاسـابـقـه k@vir's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2006
    محل سكونت
    پشت هیچستان
    پست ها
    413

    پيش فرض

    من اين جا بس دلم تنگ است
    و هر سازي كه مي بينم بد آهنگ است
    بيا ره توشه بر داريم
    قدم در راه بي برگشت بگذاريم
    ببينيم آسمان در هر كجا
    آيا همين رنگ است؟

  10. #930
    آخر فروم باز * SadeGh *'s Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2005
    محل سكونت
    ایران زمین
    پست ها
    1,353

    پيش فرض

    سلام

    تو رفته اي بي من تنها سفر كني
    من مانده ام بي تو شبها سحر كنم
    تو رفته اي عشق من از سر بدر كني
    من مانده ام عشق تو را تاج سر كنم
    روزي كه پيك مرگ مرا مي بردبه گور
    من شب چراغ عشق تو را نيز مي برم
    عشق تو نور عشق تو عشق بزرگ توست
    خورشيد جاوداني دنياي ديگرم

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •