تبلیغات :
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 93 از 638 اولاول ... 4383899091929394959697103143193593 ... آخرآخر
نمايش نتايج 921 به 930 از 6373

نام تاپيک: شعر گمنام

  1. #921
    حـــــرفـه ای Ar@m's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2006
    پست ها
    3,300

    پيش فرض

    متنفرم از مرگ
    وقاحت شرم آورش
    چه خوب پشت قصه هاي خامي كه درباره اش مي گويند
    پنهان شده است!
    من كافرم به قصه هاي روشن بازگشت
    و عين سياهي ام
    عين تبا هي ام
    عين كسي كه فكر مي كند نمي ترسد از كوچه هاي بن بست
    عين كسي كه مثل سايه هاي غروب هرچه مي گذرد
    فقط بيشتر كش مي آيد!
    مرزهاي بودنم
    تباه شده اند!
    مي خواهم كه پشت دروازه هاي مرگ
    جايي در سياهي عدم
    در نقطه اي بي بازگشت
    رها شوم
    و مي دانم كه خواهم ترسيد
    مي دانم كه چشمهايم مثل دو نقطه روشن ضعيف در سياهي
    حيران و سرگردان تا ابد
    باقي خواهند ماند
    اما نبودنم كه چيز تازه اي نيست
    قصه ايست كه تكرار مي شود:
    سالها قبل از اين هم
    همه چيز بوده است
    و من جز در آن سياهي هولناك عدم
    هيچ جاي ديگري
    نبوده ام!

  2. #922
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    سلام دوستان گرامی...

    سلام
    متاسفم که تاپیک را شلوغ می کنم

    کار بسیار زیبایی بود خیلی لذت بردم خصوصا از پایان بندیتون
    پیگیر کارهاتون هستم
    موفق باشید
    سپاسگزارم... لطف دارید... شما که خود دستتان با قلم آشناست...

    آری! شعر فوق العاده ای است.

    درکل بابت شعر مذکور باید بگویم که متاسفانه سراینده شعر من نیستم...
    جایی شعر را دیده بودم و یادداشت کرده بودم...
    و امشب به نیت یافتن شاعر گمنام و توانای آن برامدم تا در مقابل شما دوستان با دستی پرتر حضور یابم...

    شعر فوق از شاعری به نام فاضل نظری است که شعر کامل او را در ذیل می آورم...



    به خداحافظي تلخ تو سوگند نشد


    كه تو رفتي و دلم ثانيه اي بند نشد



    لب تو ميوه ي ممنوع ولي لب هايم


    هرچه از طعم لب سرخ تو دل كند، نشد



    با چراغي همه جا گشتم و گشتم در شهر


    هيچكس ! هيچكس اينجا به تو مانند نشد



    هر كسي در دل من جاي خودش را دارد


    جانشين تو در اين سينه خداوند نشد



    خواستند از تو بگويند شبي شاعرها


    عاقبت با قلم شرم نوشتند، نشد!



    «فاضل نظري»
    Last edited by دل تنگم; 29-04-2008 at 22:03.

  3. #923
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    بر گور این جنازه
    چه خواهد نوشت داور تاریخ ؟!
    باشد،
    باشد که این‌چنین بنویسد:
    این‌جا کسی غنوده است
    که بیش از هزار سال
    تأخیر در تولد خود داشت.
    او با زمان خویش معاصر نبود
    و کوزه‌ی سفالی قلب‌اش
    گنجایش پذیرش دریای مهربانی خلق را نداشت

  4. این کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  5. #924
    پروفشنال cityslicker's Avatar
    تاريخ عضويت
    Sep 2007
    محل سكونت
    زیر همین سقف خاکستری
    پست ها
    803

    پيش فرض

    هزار و یک اسم داری و من از آن همه " لطیف " را دوست تر دارم... که یاد ابر و ابریشم و عشق می افتم



    .خوب یادم هست! از بهشت که آمدم، تنم از نور بود و پر و بالم از نسیم


    .اما زمین تیره بود. کدر بود، سفت و سخت


    .دامنم به سختی اش گرفت و دستم به تیرگی اش آغشته شد


    .و من هر روز قطره قطره تیره تر شدم و ذره ذره سخت تر


    .من سنگ شدم


    دیگر نور از من نمی گذرد ؛ دیگر آب از من عبور نمی کند. روح در من روان نیست و جان جریان ندارد



    حالا تنها یادگاری ام از بهشت و از لطافتش، چند قطره اشـک است که گوشه دلم پنهان کرده ام


    گریه نمی کنم تا تمام نشود ! می ترسم بعد از آن از چشم هایم سنگریزه ببارد



    !یـا لطیف


    ...کاشکی... دوباره، مشتی، تنها مشتی از لطافتت را به من می بخشیدي

  6. این کاربر از cityslicker بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  7. #925
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    بر گور این جنازه

    چه خواهد نوشت داور تاریخ ؟!
    باشد،
    باشد که این‌چنین بنویسد:
    این‌جا کسی غنوده است
    که بیش از هزار سال
    تأخیر در تولد خود داشت.
    او با زمان خویش معاصر نبود
    و کوزه‌ی سفالی قلب‌اش

    گنجایش پذیرش دریای مهربانی خلق را نداشت
    سلام دوست گرامی

    از این که به شعر هم الطفاتی دارید، جای تعجبی نیست، پیشترها هم ردّ پایتان را دیده بودم
    منّت می گذارید که بیشتر مستفیضمان کنید


    سپاسگزارم
    برقرار باشید

    _________________________________________


    در ابتدا که نبودی، پُر از صدا بودم
    در انتها که تو بودی، جدا، جدا بودم

    تمام دودِ خیالت به چشم ما می رفت
    همیشه غمخور ِ یارانِ بیوفا بودم

    مرام و مشغله ام گریه بود و تکرارش
    دریغ و درد که همواره بیصدا بودم

    و گاه گوشه چشمی خدا به من می داشت
    و گاه گوشه چشمی سوی خدا بودم

    تمام کوچه خیابان حریم ِ چشم ِ تو بود
    همیشه عابر ِ بیخوابِ کوچه ها بودم

  8. #926
    حـــــرفـه ای mehrdad21's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2005
    محل سكونت
    tehran
    پست ها
    2,312

    پيش فرض

    مرسی دوست عزیز . شما لطف فراوان نسبت به بنده ی حقیر دارید

    سپاسگزارم

    ==

    پيش آمده که کفشهايت را گم کرده باشي؟

    من پاهايم را گم کرده ام

    انگار دستي سالها پيش دايره اي دورم کشيد

    پاهايم ميان دايره ماندند

    و من ميان راه


    زماني کفشهايي داشتم که پاهايم را ميزدند

    حالا پاهايي دارم که دلم را ميزنند

  9. این کاربر از mehrdad21 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  10. #927
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    باز هم سلام که سلام نام خداست

    توانایی هایتان کم نیست... لطف نیست مهربان..عین واقعیت است
    _____________________________________


    پای رفتنم

    پای رفتنم را پیش تو گذاشته ام

    یادت هست

    که نروم؟

    حال

    تو رفته ای

    با پای من؟

    یا پای من رفته است

    با تو؟

  11. #928
    آخر فروم باز دل تنگم's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    پست ها
    13,674

    پيش فرض

    آرام در دلم نیست از عشقت ای یگانه
    از کجمداری چرخ از گردش زمانه
    لعل لب تو آتش افکند در دل من
    دود از دل سیاهم هر دم کشد زبانه
    پروانه گر که فانی شد پیش شعله شمع
    در رسم عاشقان است سودای عاشقانه
    هر آنچه یار گفتا نازش ز جان کشیدم
    مانند طفل شیری گیرم ز او بهانه
    مانند مرغ عشق است ... عزیزم
    در بارگه نباشد دنبال آه و ناله

  12. #929
    آخر فروم باز omid.k's Avatar
    تاريخ عضويت
    Dec 2007
    محل سكونت
    Basin city
    پست ها
    2,500

    پيش فرض

    به فرمان دوست خوبم از نوشتم جمله ی همیشگیم خدداری میکنم
    ....................................
    ته آن پنجره جاییست هنوز .................که به من می نگرد دورادور

    شاید بکشم آهی یا بریزم اشکی......... که بریزد در و دیوار اتاق

    که به دیوار اتاقم بزنم چنگ.................. یا بپاشم به کفش آتش تنهایی را


    چه پریشان سحری...........
    چه درخشان خوابی...........

    ..................................نه امیدی ، نه پناهی ، چه هوار آشنایی ؟

    غم آن رفته به خواب ..................که مشت می کوبد بی ثمر بر دیوار
    میزند در یادم جسدی در مرداب...........مانده بی رونق و بی شور و قرار

    روز سرخ سفرم در راه است...........که بپاشد در و دیوار اتاق

    از همان پنجره ی زرد تهی.............که ستایش میکنم این نیمه باز را
    میدهم به امانت به نسیمی..............رسم این آخرین آغاز را

  13. این کاربر از omid.k بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  14. #930
    داره خودمونی میشه Whansinnig's Avatar
    تاريخ عضويت
    Apr 2008
    پست ها
    124

    پيش فرض

    ... ماندني چون رفتن ...

    در كنارت خواهم ماند
    نه در اين نزديكي
    در دوردست ها ...

    آنجا كه ديدگانت
    تنها به تماشا مي آيد ...

    آنجا كه افكارت
    خواسته يا ناخواسته
    مرزي ترسيم شده را
    روبرويم گذاشت
    تا بگويد ... هان !!! ...
    ايست ...

    مي روم ...
    تا دور دست ها ...
    ماندنم اينجا
    ماندني پوچ است
    ماندي بي حاصل
    چون كويري بي آب ...

    مي روم تا شايد
    آن طرف تر
    دورتر از خستگي ها
    انديشه تبلور يابد
    در ذهن كابوس ها

    در كنارت خواهم ماند
    در همان دوردست ها
    گرچه شايد بعدها
    آن زمان كه چون اينجا
    احساس مرد
    دورتر ها را
    بپيمايم

    در دورترها شايد
    زنده باشد
    هنوز
    احساس ها

    مي روم اما
    در كنارت خواهم ماند
    در همان دوردست ها
    گرچه اما دورتر
    تا كه شايد
    بياموزم
    راه رفتن را
    بر شعله هاي گداخته
    و ماندن را
    در دوردست ها ...

    *********************
    پوزش بابت اين كه نوشته هايم ابتدايي است .
    Last edited by Whansinnig; 30-04-2008 at 11:43.

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •