مشاعره

[sise]

مکن ای دوست تکبر که برآرم روزی
نفسی سوخته وار از سر بی‌خویشتنی

این همه کبر مکن حسن تو را نیست نظیر
نه ختن ماند و نه نیز نگار ختنی

این دم از عالم عشق است به بازی مشمر
گر به بازی شمری قیمت خود می‌شکنی

گر تو خواهی که چو عطار شوی در ره عشق
سر فدا باید کردن تو ولی آن نکنی

اینبار باشه!!

[hamid_hitman47]

یه روز سرد پاییزی ...که باز از غصه لبریزی
میای با کوله بار غم...چه اشکا که نمیریزی...

[sise]

پستامون با هم شد. چکار کنم؟ اصلاحش میکنی حمید اقا؟

[hamid_hitman47]

پستامون با هم شد. چکار کنم؟ اصلاحش میکنی حمید اقا؟

ممنون دوست عزیز از توجهت....ویرایش شد...

[magmagf]

یک هفته‌ی تمام با تو لج‌بازی کردم
می‌خواستم دعوتم کنی به خانه‌ات
مرا ببخش!

امروز همه‌ی چیزهایی را که این مدت گم کرده بودم
در اتاقت پیدا کردم
گل‌سر نقره‌ای‌ام
روبان آبی موهایم
عکس هفت سالگی‌ام
و
قلب مهربان تو را

واقعن مرا می‌بخشی!

[boy iran]

يك سير پنير به كلاغ خانه ي مادربزرگ
و يك اسكناس ِ سبز به گداي در به در ِ خيابان دادم!
پس تو را به جان ِ جريمه ي اين همه ترانه،
ديگر نگو بر نمي گردي

[Mostafa_Amol]

یک همدم با وفا ندیدم جز درد ........ یک مونس نامزد ندارم جز غم

[magmagf]

من به اقرارهايم نگاه كردم
سال بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدي و من برخاستم
دلم مي خواهد خوب باشم
دلم مي خواهد تو باشم و براي همين راست مي گويم
نگاه كن:
با من بمان.....

[Actros]

من به اقرارهايم نگاه كردم
سال بد رفت و من زنده شدم
تو لبخند زدي و من برخاستم
دلم مي خواهد خوب باشم
دلم مي خواهد تو باشم و براي همين راست مي گويم
نگاه كن:
با من بمان.....

نه از رومم نه از زنگم ................... همان بیرنگه بیرنگم

[Doyenfery]

می آئی و من می روم , بدرود , بدرود
چیزی نیاوردیم و چیزی هم نبردیم
بیهوده بودن تلخ دردی بود, اما ...
اما... , چه درد انگیز ما بیهوده مردیم !

[نصرت رحمانی-مرد دیگر]