سلام
من الان سرباز 30 روز اموزشیم دوره ما خیلی فشرده تا حالا 3 بار میدون تیر رفتیم یعنی دوره ما 45 روز !!!!!!!! کسی میدونه درسای اموزشی جیه !!!!!! میشه بعد اختتامیه دوباره بریم سر کلاس!!! به ما میگن اینجوری یا دارن اذیت میکنن
سلام
من الان سرباز 30 روز اموزشیم دوره ما خیلی فشرده تا حالا 3 بار میدون تیر رفتیم یعنی دوره ما 45 روز !!!!!!!! کسی میدونه درسای اموزشی جیه !!!!!! میشه بعد اختتامیه دوباره بریم سر کلاس!!! به ما میگن اینجوری یا دارن اذیت میکنن
يه دو روزي هست كه خدمت ما به پايان راه خودش رسيد .الان ساعت 6:13 دقيقا صبح جمعه است و من هرچقدر خودم رو به در و ديووار و آسمون و زمين زدم نتونستم بخوابم.
عادت ها تا ترك بشن پير ميكنن آدم رو.
يك سال و نيم 5 صبح بيدار شدم!
يه جا گفتم:
سربازی من هم با تمام
خوبیاش و بدیاش
سختیاش و آسونیاش
گشنگیاش و بی خوابیاش
خستگیاش و بلاتكليفي هاش
تنهاییاش و ناراحتی هاش
سرماهاش و گرماهاش
تشویقاش و تنبیهاش
مرخصیاش و بازداشت هاش
اعصاب خوردیاش و مسئولیتاش
تموم شد...
![]()
Last edited by Milad4171; 06-07-2012 at 05:18.
[QUOTE=cheshemai;7087630]سلام
من الان سرباز 30 روز اموزشیم دوره ما خیلی فشرده تا حالا 3 بار میدون تیر رفتیم یعنی دوره ما 45 روز !!!!!!!! کسی میدونه درسای اموزشی جیه !!!!!! میشه بعد اختتامیه دوباره بریم سر کلاس!!! به ما میگن اینجوری یا دارن اذیت میکنن[/QUOTE
]
رفیق این کلاس ها و میدون تیر ها همش الکی هست سخت نگیر
منم 3 4 روزه تموم کردم اما همچین میخوابم ریلکس![]()
نبود؟
حدود یه هفته پیش رفتم میدون سپاه برای معافی
نشدیم... گفته یه هفته دیگه آماده به خدمتت میاد,الان یه هفته شده نیومده .... دقیقا 1 هفته ای باید بیاد یا بیشتر؟ یا شنبه برم پلیس +10 ؟
سلام
من پدرم بازنشسته ارتش هستش.میخواستم ببینم منم میوفتم تو شهر خودمون ؟؟ مدارکو کی باید تحویل بدم ؟تو دوران آموزشی یا بعد از آموزشی ؟
آموزشی ما هم به پایان راه خودش رسید
با اینکه زمزمه این بود که اردو نمیبرن ولی به خاطر میدون تیر هم که شده بردنمون
قرار بود یه روزه بریم کهریزک که بعد شد تقریبا 3 روزه کوشک نصرت
چهراشنبه صبح 7 و خورده ای رسیدیدم و روز اول صرف چادر زدن و کلاس شد
شبش هم جشن (به مناسبت نیمه شعبان) و از این داستانا
پنجشنبه هم رفتیم میدون تیر و جاتون خالی 20 تا تیر با ژ3 چکوندیم (چقدرم حال داد)
به غیر از اینکه پوکه های خودمون رو جمع کردیم پوکه های جا مونده ی گروهان قبلی ها هم پیدا کردیم
عصرشم تمرین رژه و باز شب جشن و جمعه صبح (یعنی دیروز) هم رژه جلو امیر رفتیم
ظهرم تهران بودیم
واقعا هم این دو سه روز اردو خیلی خوش گذشت و واسه همیشه خاطرش موند (البته اینم بگم دمای 50 درجه و عقرب و آب شور و طوفان خاک اینا هم بودا)
واسه تازه واردا ميگم:
به نظر من نه سرماي زياد و نه گرماي زياد رو نميشه تحمل كرد. ما اعزامي برج 89/11 بوديم. يعني به معني واقعي سرما رو با استخونامون لمس كرديم!
اونم كجا؟ تو بيابوناي كرمان!
هواي خشك بادهاي سرد - گرد و خاك زياد!
از سرما صدات ميگيره همون روزاي اول - من تقريبا درشت بودم وقتي رفتم آموزشي وقتي برگشتم 15 كيلو لاغر شده بودم و سياه !!! ساعت 6 صبح رسيدم تهران كه بنده خدا مامانم نزديك بود غش كنه وقتي منو ديد.
سختي نكشيديم / فقط هواش يكم غير عادي بود و غذاشت.
شايد كسي باورش نشه ولي من تا 2 هفته هيچي نميخوردم. تازه بعد از دو هفته از ورزارت بهداشت اومدن دوباره پروانه گردش پيتزا فروشي تو پادگان رو بازكردن. ما از فرداش پاتوقمون اونجا بود. هر پيتزا با تمام مخلفات رو ميداد 1500 تومن. يادش بخير!
تنها چيزي كه از گلو پايين ميرفت اين بود! كه كم كم جون اومد تو تنمون!
-
به نظر من سربازي با سربازي فرق داره - مهم اينه كه شرايط سخت رو شما كشيدين يا نه! احد ميدونه ! اونم نيرو دريايي بوده. افسردگي كه روزهاي اول بهت دست ميده زمين و آسمون رو به هم ميدوزه تازه وقتي ببيني همراهت همدردت همقلبت هم افسردگي گرفته و بيخيال داستان تو شده توهم اول بدبختيته ديگه احساس ميكني هيچي واسه از دست دادن نداري!
-
من وقتي داشتم ترخيص ميشدم اعزامي هاي جديد اومدن تو پادگان و تو يگان ما. يه مشت بچه!!!!
بچه هايي كه تا بهش ميگفتي بيا اينجا سركار اخم ميكرد ميگفت برو بابا! من هيچ جا نميام!
يارو اومده اعلام حضور كرده ميگه من ميخوام فرار كنم ساكش رو جمع كرده كه بره. چون بهش گفتيم بره جوراباشو بشوره وقتي وارد خوابگاه سربازا ميشه!!!!!!
اينجوري كه پيداست روز به روز دارن آسونترش ميكنن و كمتر سخت ميگيرن!
رس ما رو كشيدن كه - تازه با اينكه مثلا مدرك داشتيم!
8 روز اردوگاه تو سرما - يك شب درميون خشم شب - يه بار گاز اشكاور انداختن بين چادرو يكي هم افتاد تو چادر من (يعني انداختن )كه خرد به ستون ته چادر كه چادر افتاد تا اومدم ببينم چه خبره ديدم يه كپسول تو چادره فقط انداختش بيرون و بعدم آروم رفتم سر خط كه داشتن مثلا آمار ميگرفتن كه كي خوابيده يا جيم شده!
سربازي خوبه ولي نه يك سال و نيم - الانم كه شده 21 ماه - به نظر من 6 ماه كافيه. يعني واسه من بعد از 5 ماه ديگه همه چيز تكراري شد. انكار دارم صبحا ميرم سر كار!!!
فقط حقوقش ارزش مادي نداره!
-
مهم اين نيست كه امريه باشين يگان خوبي باشين جاي خوبي باشين- هر جا باشين اگه با فرمانده يا رئيس رفيق باشين سربازي خوب ميگذره. فرمانده من مثل پدره با من! ميگيم ميخنديم ولي كارمو هم انجام ميدادم! الانم كه تموم شده زنگ ميزنه و زنگ ميزنم ولي خوب زياد حال ندارم بشينم بحث كنم ولي خوب جوراي احوالات هستم!
بهر حال اگه هواي طرفت رو داشته باشي اونم هواي تورو دارم!
Last edited by Milad4171; 07-07-2012 at 17:44.
البته اگه فرمانده ارزش رفاقت داشته باشه فرمانده ما که وقتی میومد . . .
آره اين آدما رو منم باهاشون برخورد داشتم! روز آخر يكي از اين كاردي هاي دژبان دم در نشسته بود ؛ حالا هيچ وقت دست به من نميزنن كه بخوان بگردن ، اومده ميگه بيا جلو بازديدت كنم! اومده گشته چيزي پيدا نكرده گير داده به خط ريش و لباس و اين چيزا!!!
زورش ميگيره كسي ميره بيرون . نه كه بيشتر وقتا اونجاست ، زورش ميگيره ما ميريم و ميايم و راحتيم!!!
هم اکنون 12 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 12 مهمان)