كلهر: مدرسه سينمايي رم را در تهران بازسازي كرديم
خبرگزاري فارس: «مهدي كلهر» گفت: در سالهاي اوليه انقلاب براي آموزش فيلمسازي به چهرههاي انقلاب و متعهد، با الگوي مدرسه سينمايي رم، يك كارگاه آموزشي را در تلفيلم راه انداختيم كه چهرههايي چون شورجه، شمقدري، تبريزي، حاجيميري، شجاعنوري و... اصول فيلمسازي را آنجا فرا گرفتند.
مهدي كلهر مشاور رسانهاي رئيس جمهور و نماينده رئيس جمهور در شوراي نظارت بر صدا و سيما شب گذشته با حضور در برنامه تلويزيوني «دو قدم مانده به صبح» درباره دوران مديريت خود در سينماي ايران خود سخن گفت.
وي در بخشي از اين برنامه درباره سابقه فعاليتي خود گفت: زماني كه انقلاب پيروز شد، همان اواخر بهمن ماه بود كه مسأله صداوسيما و گروهكها مطرح بود و اين كه صداوسيما با مديريت آقايان خرازي، سروش، مجتهد شبستري و... قرار بود وضعيت انقلابي پيدا كند و تا آنجا كه خاطرم هست، اولينبار برنامه توضيح نظام جمهوري اسلامي در اسفند ماه سال 57 بود كه شهيد مطهري آن برنامه را داشتند. در آن دوره همه با هم كار ميكرديم و كساني كه در جريان انقلاب و با انقلاب بودند چه در قبل از انقلاب و چه بعد از آن هنر را ميشناختند و تحصيلاتشان با هم مرتبط بود.
وي درباره سوابق هنري خود با بيان اين كه در سال 47 در دانشكده هنرهاي تزئيني تحصيل كرده و پس از آن به معماري روي آورده و همچنين عضو گروه تئاتر كاخ جوانان شده است، افزود: من تا قبل از انقلاب خارج نرفتم چون ممنوعالخروج بودم اما در همان دوران آقاين انوار، حجت، نديمي، ابوذري، توكلي، نجفي و من با هم كار ميكرديم. آن زمان كار كردن و خطر كردن كار سادهاي نبود و هر لحظهاش حادثه بود.
وي ادامه داد: در آن دوره اصلا شرايط شبيه به الان نبود ولي عشق به امامخميني (ره)، عشق به وطن، عشق به استقلال و اين كه از زير يوغ بيگانه خارج شويم در همه ما مشترك بود.در اوايل سال 57 تقريبا هر جا كه مساله هنري مطرح بود جمع هنري كه نام بردم حاضر بودند.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور اظهار داشت: مثلا در سال 58 يا 59 آقاي هوشنگ توكلي تئاتر «دونده تنهايي» را كارگرداني كرد كه طرح پوستر و طرح دكور تئاتر از من بود و فكر ميكنم كه اولين طرح تئاتري بود كه در دو طبقه اجرا ميشد ما در ايران دكور دو طبقه نداشتيم و در تئاتر شهر اين اتفاق افتاد.
وي در ادامه گفت: اولين سمتي كه من داشتم مشاور هنري وزارت آموزش و پرورش در دولت آقاي بازرگان در سال 58 بود تا اين كه مساله تعطيلي دانشگاهها در اولين سال 59 اتفاق افتاد من پيش خودم فكر كردم بخاطر اينكه مشكلي در فرهنگ و هنر بود و آن موقع پرسنل تلويزيون همراه صد در صد با انقلاب نبودند و هميشه اين درگيري وجود داشت و برنامهها كم بود ضمن اين كه ما در آموزش و پرورش با دوربينهاي آموزشي تلويزيون كاري توليد كرده بوديم با يوماتيك سياه و سفيد. يادم است كه نوار آن از دستگاه بيرون نميآمد و ما دستگاه را به پخش آورديم و سالگرد شهادت نواب صفوي بود كه اين برنامه به كارگرداني هوشنگ توكلي ساخته شده بود.
كلهر با بيان اين كه در شرايط آن زمان در اوايل سال 59 من دفتر پژوهش امور هنري و نمونهسازي آموزش و پرورش را تأسيس كرده بودم و قرار بود كه در تمام زمينههاي هنري برنامه بدهيم، گفت: هنر از طريق بخشنامه، دستور و .... توسعه پيدا نميكند و از طريق نمونههاست كه هنرمندان ديگر نيز جذب ميشوند.
ما براي اولين بار از عنصر خط نستعليق و شكسته بهعنوان يك عنصر گرافيكي در طراحي پوستر استفاده كرديم چون رسانه آن روز ايران پوستر بود. پوشش شبكه يك ما كه بيشترين پوشش بود كمتر از 50 درصد كل كشور بود و بهمين جهت در روستاها، دهاتها و كشورهاي خارجي رسانه شماره يك ما پوستر بود و از آن استفاده ميكرديم.
وي عنوان داشت: همچنين من اصرار داشتم پوستر را از طرحهاي ماركسيستي كه چرخ دنده، خوشه گندم، داس، تانك و مشتهاي آهنين بود در آورم و از لطافتهايي كه فكر ميكردم متعلق به روحيه هنر اسلامي است استفاده كنم.
مشاور امور رسانهاي رئيس جمهور در ادامه سخنان خود در برنامه زنده دو قدم مانده به صبح گفت: اولين نمونههاي موسيقي را هم با محمدرضا لطفي آغاز كرديم البته آقاي لطفي بعد از انقلاب رئيس هنرهاي زيبا شد، بعدها كه به سمت ديگري رفت از او دعوت كردم و او كار هر كجا فرياد آزادي منم با شعري از سايه ابتهاج را با موضوع 17 شهريور و صداي شهرام ناظري كه در آن زمان كارمند وزارت كشاورزي بود و من او را به وزارت آموزش و پرورش منتقل كردم كه پيش خودم باشد ساخت.
كلهر در مورد سينما نيز اظهار داشت: در زمان تعطيلي دانشگاهها اين فكر به ذهنم رسيد كه به روزنامهها آگهي دادم كه دانشجويان از هر رشتهاي كه هستند جمع شوند و ما يك وركشاپ راهاندازي كنيم و به صورت فشرده آنها را به فيلمساز تبديل كنيم. قصدم هم اين نبود كه محتوا ديكته كنيم چون آنها بچههاي انقلاب بودند و فقط قصدم اين بود كه دستشان را بگيريم و فيلمساز تربيت كنيم نه منتقد و فيلسوف چون من زمان دانجشويي خود ديده بودم كه دانشكده دراماتيك هميشه منتقد تربيت ميكرد كه عرضه نداشتند سه دقيقه فيلم توليد كنند.
وي اظهار داشت: آقاي انوار يك روز به دفتر من آمد و به او گفتم كه من چنين كاري كردم. او خنديد و گفت: اتفاقا من هم چنين كاري كردم ولي مشكلم اين است كه براي اين كار استاد ميخواهم من هم گفتم مشكل ما اين است كه ما جا نداريم انواري گفت ما جاي آزاد تلفيلم (مركز سيما فيلم فعلي) را داريم و اينگونه آغاز بكار كرديم.
كلهر ادامه داد: ما با كمك آقاي هوشنگ توكلي و اكبر عالمي بخش اساتيد و آموزشي كار را تهيه كرديم و من يك سري از درسها مانند تحليل فيلم، تاريخ سينما و تاريخ هنر را حذف كردم كه براي ديگران كمي سخت بود و من فكر ميكردم اينها اعتماد به نفس را از دانشجو ميگيرد و دانشجو اگر از ابتدا جانفورد را بشناسد ديگر جرات نميكند به پشت دوربين برود ما فقط به آنها فيلمسازي ياد داديم و طراحي فوتو رمان كه امروز به آن استوري بورد ميگويند در ذهن من بود. الگويي هم كه در ذهنم بود مدرسه سينمايي رم در جنگ جهاني دوم بود بدون اينكه من اصلا به اروپا رفته باشم و فقط بزرگان سينماي ايتاليا را ميشناختم كه بر سينماي دنيا تاثير گذاشته بودند.
كلهر با بيان اين كه سرانجام مكان اين كارگاه در تلفيلم به راه افتاد، اظهار داشت: شاگردها از صبح ميآمدند و كار نيز كاملا رايگان بود چيزي حدود 60 نفر آقا بود مانند شورجه، شمقدري، تبريزي، حاجيميري، شجاعنوري، دكتر شهابالدين صدر، مرادخاني، مسعودشاهي و حسين پارسايي آنجا بودند. ما گفتيم هر كس كه علاقه دارد بيايد و بزرگترين امتحان عشق است. كلاس خانمها نيز جدا بود و قسمت ادبيات و نرمافزار و .... توسط دكتر علي مدرسي نوه شهيد مدرس تدريس ميشد. خانمها نيز كار نويسندگي انجام ميدادند و ورك شاپ را طوري طراحي كرده بودند كه پنج نفره و چرخشي باشد.
وي ادامه داد: بهجاي دوربين فيلمبرداري و نگاتيو از دوربين عكاسي و اسلايد استفاده ميكرديم كه ارزانتر بود براي صداها نيز از كاست استفاده ميكنيم.
آقاي هوشنگ توكلي، اكبر عالمي و من استاد بوديم. من كارگرداني تدريس ميكرديم كه چطور يك ايده را ميتوان سينمايي كرد. توكلي نيز بازيگري تدريس ميكرد و من مثل آقاي نجفي فكر ميكردم هر كس هر حرفي را دارد بايد بزند و ما به آنها ياد ميداديم كه چطور كار كنند.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور در ادامه بيان خاطراتي از آن دوران پرداخت و اظهار داشت: آقاي انوار به من پيشنهاد داد كه امكانات به تو ميدهم و تو نهضتهاي آزاديبخش دنيا را در خارج از ايران پيگيري كن و فيلم مستند بساز، علاقه شخصي خود من هم هنوز مستند است. من حدود مرداد ماه سال 59 از آموزش و پرورش هم به عنوان مديركل و هم بعنوان مشاور هنري وزير آموزش و پرورش كنارهگيري كردم و كمال سيدجوادي را جاي خودم گذاشته بودم. يادم است روزي جلسهاي داشتيم و من گفتم براي 17 شهريور چه ميخواهيد پخش كنيد گفتند همان فيلمهايي كه سال قبل پخش كرديم من توضيح دادم كه اين فيلم ممكن است يك زماني اثر داشته باشد اما هنر نيست و خبر است. من سعي كردم به آنها بگويم بين خبر و هنر يك تفاوتي است مثلا خون همينطوري نه بوي خوبي دارد و نه زيباست اما آن هنرمندي كه توانسته خون را به گل لاله تشبيه كند و بوي شهيد را به بوي گلاب كار هنري انجام داده است و اين خبر را تبديل به كار هنري كردن است به همين منظور براي اولين بار بواسطه علاقهاي به شعر هر كجا مشتي گره شد مشت من داشتم به خانه آقاي هوشنگ ابتهاج رفتم و با آقاي لطفي و ناظري كه بعدها به ما پيوست گفتم ميخواهم روي شعر شما فيلم بگذارم و اجازه ميخواهم كه شعر شما را مثله كنم. او گفت: يعني چه گفتم من يك سري از ابيات شما را قبول ندارم و نميخواهم استفاده كنم او با گشادهرويي پذيرفت و به من ياد داد كه چطور روي شعر آهنگگذاري ميكنند و تنها با يك فيلم 8 ميليمتري كه عباس احمدي مطلق از بهشتزهرا گرفته بود و يك فيلم راز بقا از كوچ پروانهها كه در آرشيو داشتم و يك سري عكس از بهشت زهرا و شهدا داشتيم اما ميخواستم بگويم كه 17 شهريور را بدون تصاوير مستند نيز ميتوان با همان حس و حال نشان داد.
وي افزود: دستگاهمان هم دستگاه آموزشي يوماتيك بود و آنها را كنار هم چيديم و يك كار 27 دقيقهاي جمع كرديم كه فقط يك جا كات خورده بود كه آن هم ريختگي تصوير داشت نام آن را هر كجا فرياد آزادي منم گذاشتيم و شايد اولين ويدئو كليپي بود كه ساخته شد و حدود سي و چند بار از تلويزيون پخش شد.
كلهر در توضيح اين ويدئو كليپ گفت: من هنوز در آموزش و پرورش بودم كه اين كار ساخته شد و دكلمهاش را آقاي هوشنگ توكلي انجام داد يك دكلمه هم از مادر شهيدي داشتيم كه توسط يكي از خانمها انجام شد. لطفي آهنگسازي آن را انجام داد و شهرام ناظري آواز آن را خواند كار با يك ضبط سوني ضبط شد كه يك باند آن را به نوازنده و يك باند ديگر را به خواننده داده بوديم.
مشاور رسانهاي رئيس جمهور در ادامه سخنان خود با «فريدون جيراني» كارشناس و مجري برنامه «دو قدم مانده به صبح» گفت: وقتي آقاي رجايي حكم نخستوزير خود را گرفت به من گفت كه تكليف است و بايد يكي از مسئوليتها را بپذيري. وزارت فرهنگ و هنر، وزارت دربار، سي و سه موسسه فرهنگي هنري مجزا كه قبل از انقلاب بود توسط مصوبات شوراي انقلاب به شاخه فرهنگ و هنر كه كنار وزارت علوم قرار گرفته بود، واگذار شده بودند. نام فرهنگ در دوره انقلاب نامي بود كه برخي مردم در شهرستانها مكانهايي با اين عنوان را به آتش كشيده بودند شوراي انقلاب در آن زمان براي مدتي اين نام را زير پوشش وزارت علوم گم كرد تا حساسيتها از بين برود چون تصورشان اين بود كه جشن فرهنگ و هنر متعلق به وزات فرهنگ و هنر است در صورتي كه متعلق به تلويزيون بود در چنين شرايطي من مسئوليت چنين مجموعهاي را بعد از انقلاب پذيرفتم و شرايط بسيار بد بود سه يا چهار ماهي بود كه آقاي نجفي نيز بخاطر اكران فيلم قيصر و صحبتهايي كه آقاي خلخالي كرده بودند و فشارهايي بود و درگيري كه با بنياد مستضعان رفته بود حكم من 27 شهريور 59 بعنوان معاون وزير در شاخه فرهنگ و هنر يا همان وزارت فرهنگ و هنر سابق با متعلقاتش بدون داشتن معاون وزيرها است تا خرداد ماه سال بعد زير نظر من بود و سينما به لحاظ حجمي يك هشتم از مسئوليتم به شمار ميرود كه آقاي مسعود شاهي، مراد خاني، پارسايي، اثنيعشري و وخشوري مسئوليتهاي ادارات كل را برعهده داشتند.
كلهر در ادامه سخنان خود درباره چگونگي تشكيل اولين هيات بازبيني اظهار داشت: من رابطه دوستانهاي با آقاي نجفي داشتم و او را يكي از هنرمندان و مهندسان متعهد كشورمان ميدانم و همانطور كه خودش گفت روحيه مديريتي نداشت اما وقتي من آمدم تمام مسائل و مشكلات موجود را به من منتقل كرد كه كمك بسياري بود و در تمام مواردي كه صحبت كرد با هم اتفاق نظر داشتيم.
وي تصريح كرد: من خلاف آقاي نجفي خيلي در فكر كردن ژيمناست نيستم آن موقع فكر ميكردم در سينما هر كس بايد فيلم خودش را بسازد الان هم همينگونه فكر ميكنم از قديم هم گفتهام و حتي برخي از وزرا هم ناراحت شده بودند كه من گفتهام با سانسور مخالفم فكر ميكنم آنچيزي كه يك حكومت ميتواند داشته باشد رويكرد است من با ديكتاتوري سليقه مخالفم با ديكتاتوري ذوقي هم مخالفم. مثلا امكان دارد از يك آهنگ خاص خوشم بيايد و اين اجازه را به خودم نميدهم. من در سالهاي 65 تا 68 و 73 تا 76 رئيس اداره موسيقي بودم اما هيچ وقت به خود اجازه ندادم كه يك نهلهاي از موسيقي كه من خوشم نميآيد تعطيل شود من در زمان امام خميني (ره) موسيقي پاپ داشتم واولين موسيقي بعد از انقلاب را ما راه انداختيم.