نفس نفس ميزنم ، من از تو دم ميزنم
نگو نگو رسم روزگاره ، همه رو به هم ميزنم
نفس نفس ميزنم ، من از تو دم ميزنم
نگو نگو رسم روزگاره ، همه رو به هم ميزنم
من اگر كامروا گشتم و خوشدل چه عجب
مستحق بودم و اينها به ذكاتم دادند
" د " بده![]()
دو هزار ازت نميخرن عشوه و حقه بازيتو
برو در كوزه بذار چشماي از خود راضيتو
و من چون تك درخت زرد پاييزم
كه هردم با نسيمي ميشود برگي جدا از او
و ديگر هيچ چيز از من نمي ماند !!
دارم من از فراقش در ديده صد علامت
ليست دموع عيني هذا لنا العلامه
هميشگي ترين من لاله ي نازنين من
ا كه جز به رنگ تو دگر سحر نمي شود
بي همگان به سر شود بي تو به سر نشود
داغ تو دارد اين دلم جاي د گر نمي شود
سلام
ديدار تو گر صبح ابد هم دهدم دست
من سرخوشم از لذت اين چشم به راهي
اي عشق تو را دارم و داراي جهانم
همواره تويي هر چه تو گويي و تو خواهي
(فريدون فروغي)
سلام
...
یاد تو در خواب هم مرا نکرده رها
می کند یادت در دلم غوغا و صفا
ای یار بگو چرا جهانی
دشمن شده با دلم چنانی
***
کز من به جز از جدایی از تو
راضی نشود مگر زمانی
***
کین مژده بدو رسد که یوسف
مرده ست و از او نمانده جانی
***
آخر هم از این فراق و دوری
مرگم ندهد به من امانی
***
کین نامه به منزلت فرستم
هرچند که نامه را نخونی
حیدر بابا دنیا یالان دنیادی
سلیمانان نوح دان قالان دنیادی.
هم اکنون 5 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 5 مهمان)