یه برگ بود کلا.همونم گرفتن ازم.یه برگی بود که توش هم معاینات بود هم برا واکسن.اونم ضمیمه پروندم کردن تو نظام وظیفه.الان چیکار کنم به نظرتون؟مشکل برام پیش میاد؟به فنا رفتم؟
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام
[ + افزودن آگهی متنی جدید ]
یه برگ بود کلا.همونم گرفتن ازم.یه برگی بود که توش هم معاینات بود هم برا واکسن.اونم ضمیمه پروندم کردن تو نظام وظیفه.الان چیکار کنم به نظرتون؟مشکل برام پیش میاد؟به فنا رفتم؟
وقتي دوستم رفت برگه ي خروجش رو گرفت و برگشت ديدم گوشيش رو از وسط نصف كرده -گفتم خاك تو سرت چرا اينطوري كردي؟
گفت ميخوام هيچ خاطره اي از دوران خدمت نداشته باشم.
تمام لباس نظامي اش رو فروخت - شماره هيچ كسي رو ازش نگفت كه بعد از خدمت باهاش در تماس باشه.
از سال 87 خدمت كرد تا اوايل برج 3 امسال! يعني 91
به جانشين گفته بود تو!!!
مراقب رفتاراتون تو خدمت باشين هيچ قلدر بازي بي جواب نميمونه!
گفته باشه تو مگه چیه
رفیق من تو گوش بازرسی وفرمانده قرارگاه زد
سلام. داداش ما رو ترسنودیالبته خوبه که بگی چی کار نکنیم که گرفتار اینجور مصیبتها توی خدمت نشیم . یعنی باید خا... مالی کنیم
. میخوام سر به تن جانشین نباشه جانشین کیلو چند (البته اینجا میگم
اونجا بله جناب....)
اگر حقشون بوده که نوش جونشون... ولی اگر نه که خیلی بده!
باباش فوت كرده بود. بهش مرخصي ندادن - بچه شهرستان بود - اونم درگير شد بادو سه نفر بعدش كه آمارش بالا رسيد بيخود بيخود امريه اش رو عقب انداختن.
حقش بوده ولي اينجا چيزي به نام حق وجود نداره!
البته تو اين مدل اتفاقات اين مدل خيلي خاص بود. 25 ماه اضافه خدمت كشيد بيخود.در صورتي كه كل خدمتش رو بدون نهست گذروند!
فقط روزي كه فراركرد وقتي بهش مرخصي ندادن!
داستان ترس نيست. شما راحت ميتوني با فرمانده بگي بخندي.
شايد بزني زير گوش كسي ولي اگر كسي ديگه ببنه يا بفهمه [حذف شد]
[حذف شد]
داستان اون معلوم نيست چيه بوده ولي منم با فرمانده ام شده كه شوخي كنيم ولي نه كه بزنيم همو !گفته باشه تو مگه چیه
رفیق من تو گوش بازرسی وفرمانده قرارگاه زد
اون رفيفت حتما يا تعبيد شده يا خيلي بهش ارفاق كرده باشن بازداشتش كرده باشن!
كساني بودن كه 3 تا 40 روز به چابهار و خارك و جاسك مامور شدن! همون تبعيد ( ماموريت ماننده . جزو خدمت حساب نميشه . يه جور محكوميت بي سرو صداست ) !
Last edited by Ezel; 18-06-2012 at 21:17. دليل: ادبیات نامناسب - رعایت کنید /
اولا که خیلی از این بلوف ها رو باور نکنید. من فلان کار کردم و زدم تو گوش فرمانده و سرهنگ و سرتیپ... اینها بیشترش به درد همون تعریف کردن سر کوچه و بالا بردن و قلدر نشون دادن.(اگر هم اینکار رو کرده باشه نمیاد بگه بعدش چه بلایی سرش آوردن !!) چیزی که هست اینه که کسی که از توی آموزشی رفت توی یگان یعنی اینکه نظام رو قبول کرده. یعنی می دونه سلسله مراتب یعنی چی.یعنی خواسته و ناخواسته قبول کرده باید برای کارت پایان خدمت ، هر خفتی رو به جون بخره و دم برنیاره. و گرنه 99 درصد کسانیکه می خوان تمرد کنند و زیر بار این چیز ها نمیرن یا توی آموزشی فرار میکنن یا اونجا بهشون حالی میکنن که اینطوریا نیست داداش!
البته ممکنه که بعضی هاش هم واقعی باشه ولی این چیزی که ما دیدیم ،یه ستوان وظیفه دائم در حال مالش یه استوار کادری هست برای یه مرخصی کوتاه مدت . این چیزها رو بعضی ها میگن که ندیدم، ولی مثلا توی یگان خودمون شنیده بودم (خودم ندیدم و نمیدونم درسته یا نه )که یکی از سرباز ها با فرمانده قرارگاه دعواش میشه و از پله ها هولش میده پایین ، و به همین خاطر هم 2 سال اضافه خدمت خورده بود و آخرش هم اومد تصفیه کرد و رفت. یعنی اگر هم کسی پیدا بشه که چنین حماقتی بکنه یه کاری باهاش میکنن که یه جورایی درس عبرت بقیه هم بشه.
Last edited by S126; 18-06-2012 at 20:14.
پسر خاله من یکبار با سرهنگ سپاه دعواش شد و زد زیر گوشش و فراری شد.بعد از یکسال خودشو معرفی کرد و اضافشو کشید و تمام.
خودمم روز آخر تو پادگان از امار امدم بیرون.یه استواری که اونجاش داشت میسوخت گفت کجا میری.بیا از سرگروهبان اجازه بگیر رو برو.من نه اینوری انجام دادم نه اونوری.برگشتم به صف.ولی غرورم اجازه نداد که از یه گروهبان اجازه بگیرم.بعد 10 ثانیه دوباره زدم بیرون که این سری بهم چیزی نگفتن.
کلا نظام پر از عقده ای هست و عقده پروری میکنن.باید سرت تو کار خودت باشه و اخرش فقط بهشون پوزخند بزنی.
سلام داداشپسر خاله من یکبار با سرهنگ سپاه دعواش شد و زد زیر گوشش و فراری شد.بعد از یکسال خودشو معرفی کرد و اضافشو کشید و تمام.
خودمم روز آخر تو پادگان از امار امدم بیرون.یه استواری که اونجاش داشت میسوخت گفت کجا میری.بیا از سرگروهبان اجازه بگیر رو برو.من نه اینوری انجام دادم نه اونوری.برگشتم به صف.ولی غرورم اجازه نداد که از یه گروهبان اجازه بگیرم.بعد 10 ثانیه دوباره زدم بیرون که این سری بهم چیزی نگفتن.
کلا نظام پر از عقده ای هست و عقده پروری میکنن.باید سرت تو کار خودت باشه و اخرش فقط بهشون پوزخند بزنی.
یعنی اگر دیگه کارد به استخونمون هم رسید که نمیشه جوابشون رو ندیم پس باید چیکار کنیم. آدم که دست خودش نیست ممکنه قاطی کنهحالا اگر تونست خودش رو کنترل کنه و درگیری فیزیکی پیش نیاد احتمالا یه چیزی بهش میگه دیگه. اصلا راهی نداره قانونی بشه حالشون رو گرفت
دوستان یه سوال .... ورود و خروج سربازها دست کیه ؟؟؟ اگه کسی میتونه یه توضیح کلی راجع به پست ها بده ! یعنی سرگروهبان چیکارس ؟؟ استوار چیکارس ؟؟؟
هم اکنون 19 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 19 مهمان)
قوانين ايجاد تاپيک در انجمن
جواب بصورت نقل قول
نوشته شده توسط Milad_4171
