تبلیغات :
خرید لپ تاپ استوک
ماهان سرور
آکوستیک ، فوم شانه تخم مرغی ، پنل صداگیر ، یونولیت
دستگاه جوجه کشی حرفه ای
فروش آنلاین لباس کودک
خرید فالوور ایرانی
خرید فالوور اینستاگرام
خرید ممبر تلگرام

[ + افزودن آگهی متنی جدید ]




صفحه 90 از 127 اولاول ... 4080868788899091929394100 ... آخرآخر
نمايش نتايج 891 به 900 از 1265

نام تاپيک: تکامل (فرگشت)

  1. #891
    اگه نباشه جاش خالی می مونه md70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    L O S T
    پست ها
    260

    پيش فرض

    عرض سلام و ادب

    دوستان حقیقتش تاپیک مطالب خلی زیادی داره و واقعا جا داره تشکر کنم از دوستانی که زحمت میکشن و بی منت جواب میدن

    من یه سوال دارم میدونم شاید قبلا پرسیده شده و جوابم داده شده اما پیدا کردنش یه مقدار سخته بین این همه مطلب

    اینکه برای من این مسئله خیلی سخته پذیرفتنش که چطور نوع بشر در طول تاریخ انقدر پیشرفت کرده و سبک زندگیش در طول چند هزار سال دستخوش تغییرات زیادی شده در صورتی که انواع جانوری دیگه مثلا شامپانزه ها فک نمیکنم در طول حتی چند 10 هزار سال اخیر هیچ تغییری در سبک زندگی و بقاشون بوجود اومده باشه، در واقع به نظر میاد در جا زدن و هنوزم در حال در جا زدن هستند ! آیا گونه های دیگر جانوری هم در طول این چند صدهزار سال سال پیشرفت هایی هر چند اندک و سطحی در حیات شون داشته اند؟؟
    این مسئله باعث میشه گاها فک کنم گویا نوع بشر در تکامل مغزش توسط یک عامل خارجی Boost شده و تا این حد از سایر انواع پیشی گرفته و واقعا متمایز شده!
    Last edited by md70; 24-12-2015 at 23:53.

  2. #892
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221

    پيش فرض

    اینکه برای من این مسئله خیلی سخته پذیرفتنش که چطور نوع بشر در طول تاریخ انقدر پیشرفت کرده و سبک زندگیش در طول چند هزار سال دستخوش تغییرات زیادی شده در صورتی که انواع جانوری دیگه مثلا شامپانزه ها فک نمیکنم در طول حتی چند 10 هزار سال اخیر هیچ تغییری در سبک زندگی و بقاشون بوجود اومده باشه، در واقع به نظر میاد در جا زدن و هنوزم در حال در جا زدن هستند!
    توده ی مغزی پیچیده تر و توانایی یادگیری سریعتر که در طی فرگشت گونه ی ما، انتخاب طبیعی گشته اند، باعث ایجاد قابلیت هایی همچون روابط اجتماعی پیچیده‌تر، سخنگویی به زبان های پیچیده‌تر، قابلیت انتقال تجربیات به دیگران و نسل های آینده با ثبتشان، و غیره شد.

    علت پیشرفت ما، به خاطر همین قابلیت پیشرفته تر communicate نمودن ایده ها و دانسته ها به دیگران و نسل های بعدی بوده و هست (درواقع درکمان بر نیاز جدی به این موضوع که تجربیاتمان رو به اشتراک بگذاریم و یه طوری ثبتشون کنیم و به نسل های بعدی هم بیاموزیم). مسلماً اگر همچون دیگر گونه ها، به این مسیر فرگشتی نمیرفتیم و مغزمان به حدی پیچیده تر نمیشد که روش هایی برای انتقال اطلاعات "پایدار" به دیگر افراد جامعه ابداع کنه، همچنان بایستی هر یک از اعضای جامعه، به شخصه تمام تجربیات رو در مدت کوتاه زندگیش کسب میکرد و می آموخت و مثلاً دیگه اینطور نبود که عده ای در طی 5 قرن اخیر، فیزیک و ریاضیات رو "نوشته باشن و کار مکتوب به جای گذاشته باشن" که امروز اینترنت رو داشته باشیم و ابزارها و افرادمون در فراتر از زمین و دیگر نقاط سیستم خورشیدیمان فعال باشند!

    چند صد هزار سال انتقال تجربیات و دانسته ها طول کشیده تا به چند هزار سال معدود اخیر برسیم که تمدن شکل گرفت و زبان های بسیار پیچیده تر ساختیم و با انتقال و ثبت آسان تر ایده ها، هم فکرها جاودان شدن و هم ایده های جدیدی شکل گرفتن و دیگه نیازی نبود نفر بعدی هم بشینه تمام ایده هایی که نسل های قبل بهش دست یافتن رو خودش دریابه! سرعت این پیشرفت همواره در حال افزایش بوده و هست پس از اختراع خط و زبان های پیچیده برای ثبت ایده ها و انتقال به آیندگان؛ دلیلش هم واضحه.

    ولی در مورد یک شامپانزه و بسیاری دیگر گونه هایی که اجتماعی زندگی میکنند، زبان ارتباطیشون بسیار ابتدایی هست و با توجه به عدم توان و درک ثبت و انتقال ایده ها و تجربیات به نسل های بعدی، نهایت تاریخ مصرف یک تجربه ای که فلان عضو جامعه کسب کرده و به دیگران گفته، شاید در حد یکی دو نسل فعلی باشه و دنباله ای نخواهد یافت و 2 نسل بعدتر، دیگه چیزی ازش نمیدونن و دوباره باید خودشون تجربه کنن و یاد بگیرن که مثلاً با سنگ میشه فندق رو شکست!

  3. 4 کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  4. #893
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    برای به وجود اومدن انتخاب طبیعی باید شرایط محیط سخت باشه .وقتی که شرایط محیط ایده ال باشه دیگه انتخاب طبیعی در کار نخواهد بود و همه نجات پیدا میکنن......در مورد انسان به نظر میرسه شرایط محیط خشن و بی رحم بوده و فقط برترین ها میتونستند نجات پیدا کنند.یک مساله دیگه مهاجرت هست که مثلا گروهی با یک ویژگی خاص جدا بشن و جدا تکثیر بشن تا اثر اون ژن و ویژگی شدید تر بشه.البته میمون های امروزی هم دقیقا شبیه اجدادشان نیستند
    Last edited by javad2015; 25-12-2015 at 01:06.

  5. #894
    اگه نباشه جاش خالی می مونه md70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    L O S T
    پست ها
    260

    پيش فرض

    توده ی مغزی پیچیده تر و توانایی یادگیری سریعتر که در طی فرگشت گونه ی ما، انتخاب طبیعی گشته اند، باعث ایجاد قابلیت هایی همچون روابط اجتماعی پیچیده‌تر، سخنگویی به زبان های پیچیده‌تر، قابلیت انتقال تجربیات به دیگران و نسل های آینده با ثبتشان، و غیره شد.

    علت پیشرفت ما، به خاطر همین قابلیت پیشرفته تر communicate نمودن ایده ها و دانسته ها به دیگران و نسل های بعدی بوده و هست (درواقع درکمان بر نیاز جدی به این موضوع که تجربیاتمان رو به اشتراک بگذاریم و یه طوری ثبتشون کنیم و به نسل های بعدی هم بیاموزیم). مسلماً اگر همچون دیگر گونه ها، به این مسیر فرگشتی نمیرفتیم و مغزمان به حدی پیچیده تر نمیشد که روش هایی برای انتقال اطلاعات "پایدار" به دیگر افراد جامعه ابداع کنه، همچنان بایستی هر یک از اعضای جامعه، به شخصه تمام تجربیات رو در مدت کوتاه زندگیش کسب میکرد و می آموخت و مثلاً دیگه اینطور نبود که عده ای در طی 5 قرن اخیر، فیزیک و ریاضیات رو "نوشته باشن و کار مکتوب به جای گذاشته باشن" که امروز اینترنت رو داشته باشیم و ابزارها و افرادمون در فراتر از زمین و دیگر نقاط سیستم خورشیدیمان فعال باشند!

    چند صد هزار سال انتقال تجربیات و دانسته ها طول کشیده تا به چند هزار سال معدود اخیر برسیم که تمدن شکل گرفت و زبان های بسیار پیچیده تر ساختیم و با انتقال و ثبت آسان تر ایده ها، هم فکرها جاودان شدن و هم ایده های جدیدی شکل گرفتن و دیگه نیازی نبود نفر بعدی هم بشینه تمام ایده هایی که نسل های قبل بهش دست یافتن رو خودش دریابه! سرعت این پیشرفت همواره در حال افزایش بوده و هست پس از اختراع خط و زبان های پیچیده برای ثبت ایده ها و انتقال به آیندگان؛ دلیلش هم واضحه.

    ولی در مورد یک شامپانزه و بسیاری دیگر گونه هایی که اجتماعی زندگی میکنند، زبان ارتباطیشون بسیار ابتدایی هست و با توجه به عدم توان و درک ثبت و انتقال ایده ها و تجربیات به نسل های بعدی، نهایت تاریخ مصرف یک تجربه ای که فلان عضو جامعه کسب کرده و به دیگران گفته، شاید در حد یکی دو نسل فعلی باشه و دنباله ای نخواهد یافت و 2 نسل بعدتر، دیگه چیزی ازش نمیدونن و دوباره باید خودشون تجربه کنن و یاد بگیرن که مثلاً با سنگ میشه فندق رو شکست!
    ممنون، پس در واقع موتور اصلی این پیشرفت اختراع زبان و کاغذ و .... سایر ابزار آلات ارتباطی هستش که صرفا از مغز پیچیده تر گونه ما نشات گرفته دیگه درسته؟ اما سوال دیگه اینکه همین توده مغزی گونه ما آیا به شکلی کاملا رندوم پیچیده تر یا حالا متکامل تر از اجدادمون شده ؟! در واقع شاکله اصلی این فرآیندها صرفا رندوم بوده ؟ نمیخوام خیلی وارد مسائل زیستی بشم چون متاسفانه خیلی اطلاعات ندارم فقط میخوام ببینم این انشعاباتی که در طول مسیر چند صد میلیون ساله فرگشت اتفاق افتاده کاملا رندوم بوده و قانون انتخاب طبیعی صرفا این جهش های رندوم رو هدایت میکرده ؟!

    و آیا با فرض رندوم بودن، احتمال ایجاد حیات به این شکل و مخصوصا پدید اومدن گونه انسانی خیلی خیلی خیلی عدد کوچکی نمیشه ؟! و اگر اینطوره پس میشه نتیجه گرفت که جستجوی حیات ( لااقل در حد متمدن ) در جهان تقریبا کاریست عبث ؟؟ چون مثلا احتمال پدید اومدن حیاتی مثل گونه ما از صفر تا الان مثلا 10 به توان 15- باشه و از طرف دیگه مگه چند سیاره با شرایط مشابه زمین در عالم وجود داره که بشه تصور کرد مجدد یک همچین احتمال ضعیفی اونجا هم رخ داده باشه ؟

  6. #895
    آخر فروم باز Zeitgeist's Avatar
    تاريخ عضويت
    Nov 2011
    محل سكونت
    on the edge of a super-massive black-hole
    پست ها
    1,221

    پيش فرض

    ممنون، پس در واقع موتور اصلی این پیشرفت اختراع زبان و کاغذ و .... سایر ابزار آلات ارتباطی هستش که صرفا از مغز پیچیده تر گونه ما نشات گرفته دیگه درسته؟ اما سوال دیگه اینکه همین توده مغزی گونه ما آیا به شکلی کاملا رندوم پیچیده تر یا حالا متکامل تر از اجدادمون شده ؟! در واقع شاکله اصلی این فرآیندها صرفا رندوم بوده ؟ نمیخوام خیلی وارد مسائل زیستی بشم چون متاسفانه خیلی اطلاعات ندارم فقط میخوام ببینم این انشعاباتی که در طول مسیر چند صد میلیون ساله فرگشت اتفاق افتاده کاملا رندوم بوده و قانون انتخاب طبیعی صرفا این جهش های رندوم رو هدایت میکرده ؟!

    و آیا با فرض رندوم بودن، احتمال ایجاد حیات به این شکل و مخصوصا پدید اومدن گونه انسانی خیلی خیلی خیلی عدد کوچکی نمیشه ؟! و اگر اینطوره پس میشه نتیجه گرفت که جستجوی حیات ( لااقل در حد متمدن ) در جهان تقریبا کاریست عبث ؟؟ چون مثلا احتمال پدید اومدن حیاتی مثل گونه ما از صفر تا الان مثلا 10 به توان 15- باشه و از طرف دیگه مگه چند سیاره با شرایط مشابه زمین در عالم وجود داره که بشه تصور کرد مجدد یک همچین احتمال ضعیفی اونجا هم رخ داده باشه ؟
    درباره ی بخش اول، چیزی در جهان "رندوم" و اتفاقی محض نیست و به طور ویژه، "فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی" اصولاً نزدیک به رندوم هم نیست! حتی جهش های ژنتیک هم رندوم نبوده و دلایل مختلفی باعثشون میشه. جهش های ژنتیک همواره رخ میدن و انتخاب طبیعی یعنی اینکه جهش هایی که به موجود، کمک کردن که با محیط انطباق بیشتری پیدا کنه، شانس بیشتری برای زنده ماندن و نتیجتاً تولیدمثل میابند و فرزندانشون هم همان جهش ها رو به ارث خواهند برد. این یک پروسه ی بسیار کند هست (البته سرعتش بسته به ابعاد تهدیدی که جامعه ی مورد نظر رو در معرض خطر قرار میده و تلفاتی که به جای میگذاره (خالی شدن جا برای تولیدمثل بیشتر افراد منطبق تر) متغییره).

    دلایل مختلفی باعث شدند که انتخاب طبیعی در اجداد ما، که از جد مشترکمان با شامپانزه ها و غیره مسیر متفاوتی رو طی کرده بودند، به این سو بره که افرادی که توانایی یادگیری بالاتری برای "خلاقیت" در تطبیق-پذیری با شرایط رو داشتن، شانس بالاتری برای تولیدمثل و بقاء بیابند. شرایط محیطی وخیم، رقابت شدید میان موجودات مختلف بر سر منابع غذایی مشترک، تغییرات اقلیمی فجیع که منجر به مهاجرت های گسترده شدند، پیشروی تا مرز انقراض (چه به دلیل تغییرات عظیم اقلیمی در محیط چه به دلیل خورده شدن توسط دیگر شکارچیان)، و امثال چنین وضعیت هایی باعث شدن که نیاز به هوش بالاتر باشه برای تطبیق پذیری بسیار سریعتر با محیط های جدید، پردازش و تحلیل اطلاعات محیطی دقیق تر برای شناسایی شکارچیان و حفظ بقاء، خلاقیت بالاتر در استفاده از محیط برای قدرتمندتر کردن این بدن ضعیف ما (همچون توان استفاده از سنگ و چوب و آتش برای مبارزه و ساخت پناهگاه و بقاء در شرایط محیطی وخیم)، هوش کافی برای مهاجرت های عظیم، و غیره. در این میان، تعداد تلفات مسلماً کم نبوده و هیچ گاه نیست و فرآیند انتخاب طبیعی کاملاً بی رحم هست در قبال آنهایی که ضعیفترند.


    درباره ی بخش دوم، احتمال رخداد بسیاری از موضوعات (حتی مسائل روزمره ی انسانی و تکنولوژیک خودمان)، به خودی خود بسیار کوچک هست ولی ما درباره ی جهانی حرف میزنیم که رخداد مستقلی درونش نیست و 13.75 میلیارد سال از عمرش میگذره. هر قدمی که به سوی به واقعیت پیوستن فلان احتمال کوچک برداشته میشه، حجم بزرگی از دیگر احتمالاتی که باعث کوچک بودن احتمال رخداد آن احتمال قبلی شده بودند رو از معادله خارج میکنه و احتمال رخداد افزایش میابه. اصولاً با توجه به عظمت غیرقابل تصور جهان و تعداد غیرقابل تصور دیگر سیستم های کیهانی (کهکشان ها، دسته ها، منظومه ها، غیره) که در این جهان وجود دارند، بسیار بسیار بسیار بعید است که تصور کنیم که سلسله مسائلی که بر زمین اتفاق افتاده و باعث حیات شده، و سلسله مسائلی که اتفاق افتاده و باعث شروع فرآیند فرگشت و مسائل مربوطه شده، در هیچ نقطه ی دیگری از جهان رخ نداده باشد و رخ ندهد.

    با توجه به مشاهده ی مولکول های پیچیده ای --که بلوک های بنیادین حیاتند-- در شهابسنگ ها، که نشانگر شکلگیری آنها در برخوردهای بسیار عظیم و خشن کیهانی هست، بعیده که بگیم جای دیگری حیات شکل نگرفته باشه. البته شاید حیات هوشمند بسیار نادر باشه (حالا باید اصلاً "هوش" رو تعریف کرد) ولی زمین تافته ی جدا بافته ای از کیهان نبوده و فقط یک سیاره ی کوچک عادی دیگر هست و دلیلی نداره که تصور کنیم سیارات دیگری در این کیهان عظیم هم همین سلسله شانس و مسائل رو (حالا به اشکال متفاوت) تجربه نکرده باشن و حیات روشون شکل نگرفته باشه و شاید حیات هوشمند که نسبت به وجود خویش و محیطش آگاه شده باشه.

  7. این کاربر از Zeitgeist بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  8. #896
    اگه نباشه جاش خالی می مونه md70's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2013
    محل سكونت
    L O S T
    پست ها
    260

    پيش فرض

    درباره ی بخش اول، چیزی در جهان "رندوم" و اتفاقی محض نیست و به طور ویژه، "فرگشت بر اساس انتخاب طبیعی" اصولاً نزدیک به رندوم هم نیست! حتی جهش های ژنتیک هم رندوم نبوده و دلایل مختلفی باعثشون میشه. جهش های ژنتیک همواره رخ میدن و انتخاب طبیعی یعنی اینکه جهش هایی که به موجود، کمک کردن که با محیط انطباق بیشتری پیدا کنه، شانس بیشتری برای زنده ماندن و نتیجتاً تولیدمثل میابند و فرزندانشون هم همان جهش ها رو به ارث خواهند برد. این یک پروسه ی بسیار کند هست (البته سرعتش بسته به ابعاد تهدیدی که جامعه ی مورد نظر رو در معرض خطر قرار میده و تلفاتی که به جای میگذاره (خالی شدن جا برای تولیدمثل بیشتر افراد منطبق تر) متغییره).

    دلایل مختلفی باعث شدند که انتخاب طبیعی در اجداد ما، که از جد مشترکمان با شامپانزه ها و غیره مسیر متفاوتی رو طی کرده بودند، به این سو بره که افرادی که توانایی یادگیری بالاتری برای "خلاقیت" در تطبیق-پذیری با شرایط رو داشتن، شانس بالاتری برای تولیدمثل و بقاء بیابند. شرایط محیطی وخیم، رقابت شدید میان موجودات مختلف بر سر منابع غذایی مشترک، تغییرات اقلیمی فجیع که منجر به مهاجرت های گسترده شدند، پیشروی تا مرز انقراض (چه به دلیل تغییرات عظیم اقلیمی در محیط چه به دلیل خورده شدن توسط دیگر شکارچیان)، و امثال چنین وضعیت هایی باعث شدن که نیاز به هوش بالاتر باشه برای تطبیق پذیری بسیار سریعتر با محیط های جدید، پردازش و تحلیل اطلاعات محیطی دقیق تر برای شناسایی شکارچیان و حفظ بقاء، خلاقیت بالاتر در استفاده از محیط برای قدرتمندتر کردن این بدن ضعیف ما (همچون توان استفاده از سنگ و چوب و آتش برای مبارزه و ساخت پناهگاه و بقاء در شرایط محیطی وخیم)، هوش کافی برای مهاجرت های عظیم، و غیره. در این میان، تعداد تلفات مسلماً کم نبوده و هیچ گاه نیست و فرآیند انتخاب طبیعی کاملاً بی رحم هست در قبال آنهایی که ضعیفترند.


    درباره ی بخش دوم، احتمال رخداد بسیاری از موضوعات (حتی مسائل روزمره ی انسانی و تکنولوژیک خودمان)، به خودی خود بسیار کوچک هست ولی ما درباره ی جهانی حرف میزنیم که رخداد مستقلی درونش نیست و 13.75 میلیارد سال از عمرش میگذره. هر قدمی که به سوی به واقعیت پیوستن فلان احتمال کوچک برداشته میشه، حجم بزرگی از دیگر احتمالاتی که باعث کوچک بودن احتمال رخداد آن احتمال قبلی شده بودند رو از معادله خارج میکنه و احتمال رخداد افزایش میابه. اصولاً با توجه به عظمت غیرقابل تصور جهان و تعداد غیرقابل تصور دیگر سیستم های کیهانی (کهکشان ها، دسته ها، منظومه ها، غیره) که در این جهان وجود دارند، بسیار بسیار بسیار بعید است که تصور کنیم که سلسله مسائلی که بر زمین اتفاق افتاده و باعث حیات شده، و سلسله مسائلی که اتفاق افتاده و باعث شروع فرآیند فرگشت و مسائل مربوطه شده، در هیچ نقطه ی دیگری از جهان رخ نداده باشد و رخ ندهد.

    با توجه به مشاهده ی مولکول های پیچیده ای --که بلوک های بنیادین حیاتند-- در شهابسنگ ها، که نشانگر شکلگیری آنها در برخوردهای بسیار عظیم و خشن کیهانی هست، بعیده که بگیم جای دیگری حیات شکل نگرفته باشه. البته شاید حیات هوشمند بسیار نادر باشه (حالا باید اصلاً "هوش" رو تعریف کرد) ولی زمین تافته ی جدا بافته ای از کیهان نبوده و فقط یک سیاره ی کوچک عادی دیگر هست و دلیلی نداره که تصور کنیم سیارات دیگری در این کیهان عظیم هم همین سلسله شانس و مسائل رو (حالا به اشکال متفاوت) تجربه نکرده باشن و حیات روشون شکل نگرفته باشه و شاید حیات هوشمند که نسبت به وجود خویش و محیطش آگاه شده باشه.
    ممنون، البته فک میکنم شما یک مقدار اشتباه برداشت کردید حرف منو، من اصلا منظورم نبود که کل فرگشت یک فرآیند تصادفی هست، در واقع منظورم این بود که این جهش ها به صورت تصادفی یا در واقع کور، اتفاق میوفتن، مثلا خرس قهوه ای که داره در یک منطقه قطبی زندگی میکنه از 4 فرزند متولد شده اش مثلا 3 تاشون همچنان قهوه ای رنگه و یه دونه این وسط مثلا ژن مربوط به رنگ پوست یا مو به دلیلی جهش پیدا کرده و تبدیل میشه به ژنی با دستور ایجاد رنگ سفید و خرسی سفید رنگ بدنیا میاد. حالا اینجاست که انتخاب طبیعی وارد داستان میشه و طبیعتا خرس سفید رنگ به مرور نوع حاکم بر اون منطقه میشه. البته میدونم که جهش ژن هم دلیلی داشته اما خروجی این جهش که منجر به ایجاد رنگ سفید شده کاملا تصادفی بوده دیگه درسته ؟
    به هر حال با این توصیفم بنظرم تصادف هنوزم نقش نسبتا بزرگی رو بازی میکنه و سوال آخرم اینکه مسیره فرگشتی که منجر به وجود نوع بشر فعلی شده یکتاست؟ یا نه میشه تعداد زیادی مسیر بین مبدا و مقصد در نظر گرفت؟، اگه یکتاست که احتمال یه جورایی نزدیک میشه به صفر حدی، اما اگه یکتا نیست خب احتمال خیلی بزرگ تر میشه و میشه حرف شما مبنی بر احتمال بیشتر وجود حیات پیچیده در نقاط دیگر جهان رو پذیرفت.

  9. #897
    Super Moderator Stream's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jun 2007
    محل سكونت
    Wolf Trap
    پست ها
    14,323

    پيش فرض

    ممنون، البته فک میکنم شما یک مقدار اشتباه برداشت کردید حرف منو، من اصلا منظورم نبود که کل فرگشت یک فرآیند تصادفی هست، در واقع منظورم این بود که این جهش ها به صورت تصادفی یا در واقع کور، اتفاق میوفتن، مثلا خرس قهوه ای که داره در یک منطقه قطبی زندگی میکنه از 4 فرزند متولد شده اش مثلا 3 تاشون همچنان قهوه ای رنگه و یه دونه این وسط مثلا ژن مربوط به رنگ پوست یا مو به دلیلی جهش پیدا کرده و تبدیل میشه به ژنی با دستور ایجاد رنگ سفید و خرسی سفید رنگ بدنیا میاد. حالا اینجاست که انتخاب طبیعی وارد داستان میشه و طبیعتا خرس سفید رنگ به مرور نوع حاکم بر اون منطقه میشه. البته میدونم که جهش ژن هم دلیلی داشته اما خروجی این جهش که منجر به ایجاد رنگ سفید شده کاملا تصادفی بوده دیگه درسته ؟
    بله این جهش ها بصورت کاملا کور اتفاق می افتند (کور واژه خیلی بهتری نسبت به رندوم است). در مثالی که زدید کاملا توضیحتون صحیح است. اون ژنی که باعث شده رنگ اون خرس اندکی روشن تر باشه کاملا بصورت کور اتفاق افتاده (هیچ علت دیگه ای این جهش رو به این سمت هدایت نکرده).


    به هر حال با این توصیفم بنظرم تصادف هنوزم نقش نسبتا بزرگی رو بازی میکنه و سوال آخرم اینکه مسیره فرگشتی که منجر به وجود نوع بشر فعلی شده یکتاست؟ یا نه میشه تعداد زیادی مسیر بین مبدا و مقصد در نظر گرفت؟، اگه یکتاست که احتمال یه جورایی نزدیک میشه به صفر حدی، اما اگه یکتا نیست خب احتمال خیلی بزرگ تر میشه و میشه حرف شما مبنی بر احتمال بیشتر وجود حیات پیچیده در نقاط دیگر جهان رو پذیرفت.
    بله میشه گفت این مسیر به نوعی یکتاست. معنیش این نیست که فقط یک حالت است ولی بطور کلی اگه فرضا پستانداران در زمان دایناسورها منسوخ میشدند قطعا بشری امروزه در کار نبود. ممکنه حالت های متفاوت از حیات هوشمند (شاید باهوش تر از ما) پدیدار می شدند، شاید هم خیر.

    این احتمال برای اینکه نتیجه بسیار خاصی پدید بیاد تقریبا نزدیک به صفر است، ولی بالاخره "یک نتیجه خاص" پدیدار خواهد شد که احتمالش "نزدیک به صفر" بوده. مشابه یک قرعه کشی تصور کنید یک عدد بین 1 و 1,000,000 بطور اتفاقی انتخاب میشه. فرضا بعد از قرعه کشی مشخص میشه عدد 55,354 انتخاب شد. احتمال اینکه این عدد انتخاب بشه چقدر بوده؟ 0.0001 درصد. ولی بالاخره قرار بوده یک عدد خاص انتخاب بشه (احتمال 100 درصد)، ولی هر عددی که انتخاب بشه، قبل از قرعه کشی احتمال انتخابش 0.0001 بوده.

    حالا فرض کنید این قرعه کشی رو به جای یک بار، هزار بار انجام بدیم. احتمال اینکه 55,354 حداقل یکبار انتخاب بشه چقدره؟ 0.1 درصد
    اگه به جای هزار بار، ده هزار بار انجام بدیم، احتمال اینکه 55,354,189 حداقل یکبار انتخاب بشه چقدره؟ 1 درصد
    اگه به جای ده هزار بار، صد هزار بار انجام بدیم، این احتنمال چقدره؟ 10.5 درصد
    اگه به جای صد هزار بار، 500 هزار بار انجام بدیم؟ 40 درصد
    1 میلیون بار آزمایش؟ 66 درصد
    3 میلیون باز آزمایش؟ 95 درصد
    5 میلیون بار آزمایش؟ 99.3 درصد
    10 میلیون بار آزمایش؟ 99.995 درصد
    100 میلیون بار آزمایش؟ 99.999999999999999999999999999999999999999963 درصد

    درسته که احتمال اینکه حیات پدید بیاد (یا شکل خاصی به خودش بگیره) بسیار پایین است، ولی با توجه به عمر و گستردگی کیهان (یا حتی کهکشان/منظومه خودمون)، تعداد دفعاتی که این شرایط بسیار نامحتمل میتونستن پدید بیان اونقدر بوده که در نهایت وجود این مسئله بسیار محتمل بشه و توجیه داشته باشه ما به دنبالش باشیم در محیط اطرافمون.

  10. 7 کاربر از Stream بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده اند


  11. #898
    کاربر فعال ریاضیات javad2015's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jul 2009
    محل سكونت
    تو شهرمون
    پست ها
    2,241

    پيش فرض

    بله درسته همیشه وجود تنوع هر احتمالی رو بالا میبره.
    مثلا وجود یک انسان ترنس 1 در 20000 هست که میشه 00005. ولی وقتی جمعیت زیاد باشه به وجود میان.
    ولی چیزی که این وسط یه خورده مساله برانگیز میشه اینه که باید فرض کنیم اون موجود دارای اون جهش زنده بمونه و بقیه از بین برن.به نظرم تو این مورد انتخاب طبیعی رو خیلی ایده ال باید در نظر گرفت.در صورتی که ممکنه در شرایط طبیعی همیشه اینجور نباشه و یا حتی بالعکس هم باشه

  12. این کاربر از javad2015 بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  13. #899
    حـــــرفـه ای B3HZ@D's Avatar
    تاريخ عضويت
    Jan 2007
    پست ها
    11,611

    پيش فرض

    تغییر ژنی که باعث ایستاده راه رفتن انسان شد!

    بیگ بنگ: پژوهشگران دانشگاه استنفورد یک تغییر در بیان ژن بین انسان‌ها و پستانداران را شناسایی کرده‌اند که می‌تواند به ایستاده راه رفتن ما کمک کند.


    به گزارش بیگ بنگ به نقل از ایسنا، این تیم یک بیان ژن را با مطالعه یک ماهی کوچک به نام آبنوس سه‌خاره کشف کردند که ساختارهای اسکلتی آن به صورت کاملا متفاوتی برای مطابقت با محیط در سراسر جهان تکامل یافته است.

    دیوید کینگزلی، استاد زیست‌شناسی تکوینی در استنفورد اظهار کرد: واضح است که افزایش سرعت ژن می‌تواند به تغییرات قابل توجهی هم در ساختار اسکلتی سه‌خاره و هم در توسعه اندام عقبی انسان‌ها و پستانداران منجر شود.

    وی افزود: این تغییر به احتمال زیاد بخشی از همین دلیل است که ساختار پاهای ما را از پاهایی شبیه به یک شامپانزه به ساختار تحمل وزن تکامل داده و به ما اجازه می‌دهد تا بر روی دو پا راه برویم.

    محققان موسسه بیوتکنولوژی HudsonAlpha در هانتسویل آلاباما، همراه با تیم تحقیقاتی دانشگاه استنفورد محدوده‌ای از ژنوم که مسؤول کنترل اندازه صفحه زره استخوان است را مورد بررسی قرار دادند.


    آنها سپس به بررسی تفاوت موجود در ۱۱ جفت از ماهی دریایی و آب شیرین با اندازه‌های صفحه زره متفاوت پرداختند. آنها یک منطقه که شامل ژنی برای عضو خانواده پروتئینی ریخت شناسی ژنتیک استخوان به نام GDF6 homed است را مورد بررسی قرار دادند.

    با توجه به تغییرات در توالی تنظیمی دی‌ان‌ای در نزدیکی این ژن، آبنوس‌های سه خاره دارای سطوح بالاتری از GDF6 بودند، در حالی که اقوام آنها که در آب شور زندگی می‌کردند بیان ژن کمتری داشتند.

    کینگزلی و همکارانش از این که تغییرات در سطوح بیان GDF6 ممکن است با تغییرات اسکلتی مهم در طول تکامل انسان در ارتباط باشد، شگفت‌زده شدند. کینگزلی در یک مقاله که [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ] منتشر شده اظهار کرد: این پروتئین‌های ریخت شناسی ژنتیکی استخوان ، سیگنال‌های قوی برای رشد استخوان و غضروف در تمام انواع حیوانات هستند.

    بیگ بنگ
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]
    [ برای مشاهده لینک ، با نام کاربری خود وارد شوید یا ثبت نام کنید ]

  14. این کاربر از B3HZ@D بخاطر این مطلب مفید تشکر کرده است


  15. #900
    داره خودمونی میشه super smart's Avatar
    تاريخ عضويت
    Aug 2014
    محل سكونت
    تبریز
    پست ها
    169

    پيش فرض

    در اوایل پوست انسان خردمند(انسان های امروزی)چه رنگی بود؟

Thread Information

Users Browsing this Thread

هم اکنون 1 کاربر در حال مشاهده این تاپیک میباشد. (0 کاربر عضو شده و 1 مهمان)

User Tag List

برچسب های این موضوع

قوانين ايجاد تاپيک در انجمن

  • شما نمی توانید تاپیک ایحاد کنید
  • شما نمی توانید پاسخی ارسال کنید
  • شما نمی توانید فایل پیوست کنید
  • شما نمی توانید پاسخ خود را ویرایش کنید
  •