چیزی که ازش میترسیدم
باخت به کشورهایی نظیر لبنان مثل این میمونه که آخرین نفس فوتبال ایران رو با گازانبر از گلوش بیرون بکشی
به نظر من کی روش یکی از مقصرین بزرگ این شکسته
مشکل کی روش سیستم و تاکتیک اشتباه نیست مشکل کی روش اینه که بازیکنای آماده رو به راحتی کنار میزاره و به تیم ملی دعوت نمیکنه
مشکل کی روش اینه که بازیکنای آماده داخلی رو در تیمهایی نظیر فجر نفت تهران ملوان و سایپا نمیبینه
مشکل کی روش اینه که قلب تیمش یعنی هافبک دفاعی رو به کسی سپرده که هر تار موش دهانی شده و داره ناآماده بودن و افت کردنش رو فریاد میکنه
شاید بعضی از دوستان پستهای من در جام ملتها رو به یاد بیارن من فکر میکنم تاریخ مصرف نکونام در همون جام ملتها تموم شد
ما اگر تیم فجر رو برای بازی جلوی لبنان میفرستادیم مطمئن باشید این تیم رو میبردیم یا حداقل بازی خیلی بهتری انجام میدادیم
این تیم اصلا مشکل دویدن و سماجت در دنبال کردن توپ داره چیزی که در تیمهایی نظیر فجر و ساپیا در لیگ امسال فراوون دیده میشه
وقتی از تیمی مثل پرسپولیس که بازیکناش گرفتار فضای عجیبی شدن که ذره ذره اعتماد بنفسشون رو داره خورد میکنه اینهمه بازیکن دعوت میشه نباید منتظر این باشیم که لبنان رو ببریم
کی میخوایم به رحمتی بفهمونیم که همیشه و در هر شرایطی قرار نیست نفر اول باشه
کی روش باید دیدگاهش رو تغییر بده و به جوونای این فوتبال اعتماد کنه تا دیر نشده باید جسارت نیمکت مشین کردن امثال نکونام و کریمی رو داشته باشه
ما اگر با این بازیکنا به جام جهانی نریم به دست خودمون آخرین سنگ لحد فوتبالمون رو سر جاش گذاشتیم
ولی اگر با جوونامون به جام جهانی نریم حداقل دریچه ای رو به آینده باز کردیم
من همیشه به نظرات و تحلیل شما احترام میذارم اما واقعا دوست دارم شما یک بار هم به عنوان یک فوتبال نویس باتجربه و کسی که کمتر تحت تاثیر احساسات قرار میگیره از بالاتر به موضوع نگاه کنید
چرا کشورهایی نظیر لبنان؟خودبرتر بینی تا کی؟چرا قبول نمیکنیم که ما خیلی افت کردیم و سایر کشورها درجا نمیزنن و پیشرفت می کنن؟همین کشورهایی نظیر لبنان و همین باخت و 3 امتیاز امروز میتونه ما رو از جام جهانی کنار بذاره!کم با کشورهایی مثل قطر اردن بحرین و ... به سختی مساوی کردیم یا بعضا باختیم تو سالهای اخیر؟خیلی وقته جز قدرتهای اول آسیا نیستیم باید اول اینو بپذیریم و بعد برای پس گرفتن جایگاهمون تلاش کنیم!آیا واقعا تمام مسئولیت این شکست امروز بر گردن کیروش هست؟کیروشی که یکی از بزرگترین ها بود!؟سابقه حضور در منچستر و رئال مادرید و پرتغال داشت؟یا ساختار غلطه که فوتبال ما رو به این نقطه رسونده؟در مورد دعوت نشدن از آماده ها و جوانتر ها حرف شما کاملا درسته!از فیکس بازی کردن شجاعی دور از میادین و نوری ناآماده و نیمکت نشینان تیم 16 لیگ برتر همه درست!اما خودمونو فریب ندیم بازیکنان جوان و باانگیزه تیمهای لیگ برتری!با 5-6 هفته درخشش ایا سطح و شایستگی حضور دائم در تیم ملی رو دارن؟آیا با کوچکترین اشتباه و عدم نتیجه چنان تخریبشون نمی کردیم که فوتبال ملی رو کلا فراموش کنن؟جملات"جام جهانی جای جوونگرایی و کسب تجربه نیست" یا "جنازه کریمی هم بهتره از فلان بازیکن کم تجربه و جوان" اگه شما سرمربی بودی چنین ریسکی رو میکردی؟آیا میشه به 5 هفته درخشش بازیکنها تو لیگ پرنوسان ما اعتماد کرد؟اون هم مقابل هوادارانی که به شدت ستاره دوست هستند هرچند ناآماده و ناکارآمد!علی کریمی از پرسپولیس نکونام و رحمتی از استقلال و اسمهای بزرگی که اگه از تیم ملی خط بخورن همین ما به سرمربی خرده نمیگیریم؟همین ما اگه امروز جوانها بازی میکردن و با اختلاف بیشتری میباختن تحمل میکردیم؟آیا در زمان دایی و بعد از اون ما و رسانه ها خواهان بازگشت کریمی ها نشدیم؟!آیا ما مفهوم جوانگرایی رو میدونیم؟جوانگرایی صرفا بازی دادن به جوانها نیست!نه!برای همینه که بعد از 2006 آلمان نه جوانگرایی کردیم نه نتیجه گرفتیم!نه به جام جهانی رفتیم نه قهرمان آسیا شدیم و نه ساختار فوتبال رو تغییر دادیم نه حرفه ای شدیم!خوب حرفی زد سرمربی کره تو جام ملتها گفت ایران باید تکلیف خودش رو روشن کنه میخواد در سطح آسیا باشه یا میخواد پیشرفت کنه!ما هرموقع دیدیم نتیجه نگرفتیم گفتیم میخوایم جوونگرایی کنیم و بعدش که جوونگرایی!کردیم به خیال خودمون دیدیم نتیجه باز نمیگیریم باتجربه ها رو دعوت کردیم! چون بازیکن نساختیم!چون تیمهای پایه و آکادمی قوی در کار نیست و منتظر معجزه هستیم!ستاره میلیاری امروز ما استپ کردن بلد نیست چون یادنگرفته مدافع ما بازی سازی بلد نیست چون یاد نگرفته!و بازیکن جوان ما هم همینه!منتها چون سنش کمتره انگیزش بیشتره بدنش آماده تره هنوز اونقدر پول و شهرت به دست نیاورده که ارضا بشه اینها اصول حرفه ای نیستن!به نظر شما آیا این بازیکنهای جوان و آماده امروز در سطح دایی مهدوی کیا کریمی آماده آن روزها میشن؟آیا از دل این لیگ برتر!داریم جوان با انگیزه و آماده ای که در اروپا خواهانش باشن؟!ایرانی الاصلها رو که کنار بگذاریم فقط یک شجاعی ناآماده رو در یکی از ضعیفترین تیمهای لالیگا داریم؟!نه و نه و نه و نه ...
مشکل ما کیروش نیست همونطور که قلعه نویی و دایی و قطبی نبودند و وقتی میگم مشکل منظورم صعود به جام جهانی نیست!با جام جهانی رفتن این مشکلات حل نمیشه همونطور که 2006 نشد باید حرفه ای بشیم صعود به جام جهانی عادی و تکراری میشه!همونطرو که برای ژاپن و کره شد!و اونها الان به مراحل بالاتر فکر می کنن ما هنوز اندرخم یک کوچه ایم!
خلاصه کلام 5 بازی باقی مونده و هنوز شانس خوبی داریم و این کیروش همون کیروشی هست که برای اومدنش غش کردیم با 6-0 بردن بحرین از خود بیخود شدیم ... اینکه الان کیروش اخراج بشه و مربی وطنی بیاریم و ... کاملا بی ربطه تیم ملی یا با کیروش و همین نفراتی که مدنظرش هستند به جام جهانی میره (آمین!)یا با کیروش و این نسل و این ساختار حذف میشه!الان وقت دنبال مقصر گشتن نیست فشار آوردن و سیبل کردن کیروش نتیجه ای جز این نداره که این فدراسیون سست عنصر مثلا خدای نکرده با باخت خونگی مقابل کره برای فرار از فشار دنبال تغییر سرمربی باشه(علیرغم همه حمایتهایی که معمولا از سرمربی ها می کنه!
) و باز 100 گام به عقب میریم ...
یادداشت روز: سقف ما کوتاه است یا قد کی روش؟
سایت گل- شکست مقابل تیمی مانند لبنان بدترین اتفاقی است که می تواند برای یک مربی خارجی در تیم ملی ایران بیفتد. تا قبل از این شکست هم منتقدان کارلوس کی روش کم نبودند و حالا با این باخت، آنها حق به جانب تر از موضع شان دفاع خواهند کرد. بار دیگر ساز مخالف "به درد نخور بودن" مربی خارجی کوک خواهد شد و ناکامی های مربی پرتغالی در رئال و تیم ملی پرتغال با دستاوردهای مربیان وطنی در لیگ برتر مقایسه می شود. اما آیا واقعا این از بی دانشی و بی کفایتی (به قول یکی از خوانندگان سایت گل، بی عرضگی) کی روش است که تیم ملی در چند ماه اخیر حتی یک نمایش خوب نداشته یا باید ایراد را در جای دیگری جستجو کنیم.
منتقدان کی روش او را یک دستیار خوب می دانند؛ کسی که نمی تواند یک سرمربی خوب باشد و همیشه به "بزرگتر" نیاز دارد. اما حتی اگر حضور در اسپورتینگ لیسبون، رئال و تیم ملی پرتغال را ناکامی بدانیم، نباید قبول کنیم که مربی ای با این سابقه، بدون شک از سر فوتبال نیمه جان ما هم زیاد است؟در شبی که تیم کی روش در لبنان باخت تا حملات به او شدت بگیرد، تیم ملی ژاپن با یک گل عراق را برد تا آلبرتو زاکرونی، سرمربی ایتالیایی سامورایی ها، بعد از قهرمانی با این تیم در جام ملت های آسیا، به کسب یک موفقیت دیگر نزدیک شود. "زاک" در حالی روزهایی آفتابی را پشت سر می گذارد که تصور کسب چنین موفقیت هایی روی نیمکت تیم ملی ایران غیرقابل تصور است.
مطمئنا در اولین روزی که نام او به عنوان گزینه هدایت تیم ملی ایران مطرح شود، ناکامی هایش در یک دهه اخیر در لاتزیو، اینتر، تورینو و یوونتوس و همین طور 5 سال بیکاری اش، به دستاویزی برای انتقادات کوبنده تبدیل خواهد شد. اگر دست سرنوشت راه این ایتالیایی را به تهران کج می کرد، نه با جام که احتمالا با فحش و بدنامی به خانه بر می گشت.
به نظر می رسد فوتبال ایران به "تخت پروکروستس" تبدیل شده است. تختی که هرکس روی آن می خوابد، باید اندازه آن شود، حتی به قیمت از دست دادن سر و دست و پا. باید قبول کنیم همه مربیان خارجی که به فوتبال ما می آیند، به درد نخور نیستند و کار از جای دیگر می لنگد.
فوتبال ژاپن به جایی رسیده که فرقی چندانی نمی کند که چه کسی روی نیمکت ملی اش بنشیند، آنها با فیلیپ تروسیه، زیکو یا زاکرونی قهرمان می شوند و ما با بلاژویچ، برانکو و کی روش زمین می خوریم. شاید بهتر باشد به جای سیاه کار خواندن و بی عرضه دانستن بقیه، یک آینه جلوی چشم فوتبال بی قواره مان بگیریم.